eitaa logo
پاسخ به شبهات اعتقادی
19.4هزار دنبال‌کننده
492 عکس
866 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوال ۱۶۷ ❌ شبهه: نذری دادن برای امام حسین شرک است چون برای غیرخداست ! ✅ پاسخ از استاد شیخ مرتضی‌ کهرمی 💡@p_eteghaadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال ۱۶۸ ❌ شبهه: چرا هرکی ظالمتره سالمتره؟! چرا بعضیا هرچی‌ظلم بیشتر میکنن وضع مالیشون بهتر میشه و بلا و‌ گرفتاری ندارن؟ ✅ پاسخ در کلیپ بالا ببینید 💡@p_eteghaadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
23.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سوال ۱۶۹ ✅ علت عدم حضور بزرگانی چون محمد حنفیه و ابن عباس و عبدالله بن جعفر در عاشورا کارشناس: حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر محمدرضا جباری، عضو هیئت علمی و مدیر گروه تاریخ مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی رحمة الله عليه 💡@p_eteghaadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
طلبه ای که به لوستر های حرم حضرت امیر المؤمنین (عليه السلام) اعتراض داشت! 💚فاضل بزرگوار سید جعفر مزارعى روایت کرده: 💚 یکى از طلبه هاى حوزه با عظمت نجف از نظر معیشت در تنگنا و دشوارى غیر قابل تحملّى بود. روزى از روى شکایت و فشار روحى کنار ضریح مطهّر حضرت امیرالمؤمنین (ع) عرضه مى دارد: شما این لوسترهاى قیمتى و قندیل هاى بى بدیل را به چه سبب در حرم خود گذارده اید، در حالى که من براى اداره امور معیشتم در تنگناى شدیدى هستم؟! شب امیرالمؤمنین (ع) را در خواب مى بیند که آن حضرت به او مى فرماید: اگر مى خواهى در نجف مجاور من باشى اینجا همین نان و ماست و فجل و فرش طلبگى است، و اگر زندگى مادّى قابل توجّهى مى خواهى باید به هندوستان در شهر حیدرآباد دکن به خانه فلان کس مراجعه کنى، چون حلقه به در زدى و صاحب خانه در را باز کرد به او بگو: به آسمان رود و کار آفتاب کند. پس از این خواب، دوباره به حرم مطهّر مشرف مى شود و عرضه مى دارد: زندگى من اینجا پریشان و نابسامان است، شما مرا به هندوستان حواله مى دهید !! بار دیگر حضرت را خواب مى بیند که مى فرماید: "سخن همان است که گفتم، اگر در جوار ما با این اوضاع مى توانى استقامت ورزى اقامت کن، اگر نمى توانى باید به هندوستان به همان شهر بروى و خانه فلان راجه را سراغ بگیرى و به او بگویى: (به آسمان رود و کار آفتاب کند)" پس از بیدار شدن و شب را به صبح رساندن، کتاب ها و لوازم مختصرى که داشته به فروش مى رساند، و اهل خیر هم با او مساعدت مى کنند تا خود را به هندوستان مى رساند و در شهر حیدرآباد سراغ خانه آن راجه را مى گیرد، مردم از این که طلبه اى فقیر با چنان مردى ثروتمند و متمکن قصد ملاقات دارد، تعجب مى کنند!! وقتى به در خانه آن راجه مى رسد در مى زند، چون در را باز مى کنند، مى بیند شخصى از پله هاى عمارت به زیر آمد، طلبه وقتى با او روبرو مى شود مى گوید: (به آسمان رود و کار آفتاب کند) فوراً راجه پیش خدمت هایش را صدا مى زند و مى گوید:"این طلبه را به داخل عمارت راهنمایى کنید، و پس از پذیرایى از او تا رفع خستگى اش وى را به حمام ببرید، و او را با لباس هاى فاخر و گران قیمت بپوشانید" مراسم به صورتى نیکو انجام مى گیرد، و طلبه در آن عمارت عالى تا فردا عصر پذیرایى مى شود. فردا دید محترمین شهر از طبقات مختلف چون اعیان و تجار و علما وارد شدند، و هر کدام در آن سالن پر زینت در جاى مخصوص به خود قرار گرفتند، از شخصى که کنار دستش بود، پرسید: چه خبر است؟ گفت: مجلس جشن عقد دختر صاحب خانه است. پیش خود گفت: وقتى به این خانواده وارد شدم که وسایل عیش براى آنان آماده است. هنگامى که مجلس آراسته شد، راجه به سالن درآمد، همه به احترامش از جاى برخاستند، و او نیز پس از احترام به مهمانان در جاى ویژه خود نشست. نگاه رو به اهل مجلس کرد و گفت: آقایان من نصف ثروت خود را که بالغ بر فلان مبلغ مى شود از نقد و مِلک و منزل و باغات و اغنام و اثاثیه به این طلبه که تازه از نجف اشرف بر من وارد شده مصالحه کردم، و همه مى دانید که اولاد من منحصر به دو دختر است، یکى از آنها را هم که از دیگرى زیباتر است براى او عقد مى بندم، و شما اى عالمان دین، هم اکنون صیغه عقد را جارى کنید. چون صیغه جارى شد، طلبه که در دریایى از شگفتى و حیرت فرو رفته بود، پرسید: شرح این داستان چیست؟ راجه گفت: من چند سال قبل قصد کردم در مدح امیرالمؤمنین (ع) شعرى بگویم، یک مصراع گفتم و نتوانستم مصراع دیگر را بگویم. به شعراى فارسى زبان هندوستان مراجعه کردم، مصراع گفته شده آنها هم چندان مطلوب نبود، به شعراى ایران مراجعه کردم، مصراع آنان هم چندان چنگى به دل نمى زد، پیش خود گفتم: حتماً شعر من منظور نظر کیمیا اثر امیرالمؤمنین (ع) قرار نگرفته است، لذا با خود نذر کردم اگر کسى پیدا شود و مصراع دوم این شعر را به صورتى مطلوب بگوید، نصف دارایى ام را به او ببخشم، و دختر زیباتر خود را به عقد او در آورم. شما آمدید و مصراع دوم را گفتید، دیدم از هر جهت این مصراع شما درست و کامل و تمام و با مصراع من هماهنگ است. طلبه گفت: مصراع اول چه بود؟ راجه گفت: من گفته بودم: "به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند" طلبه گفت: مصراع دوم از من نیست، بلکه لطف خود امیرالمؤمنین (ع) است. راجه سجده شکر کرد و خواند: به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند ادرس : کتاب عبرت آموز تالیف استاد شیخ حسین انصاریان 💡@p_eteghaadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠امام صادق علیه‌السلام فرمودند: ✳️«هر کس آبی بیاشامد و جدم حسین علیه‌السلام را یاد کند و بر قاتلین او لعن و نفرین نماید، ✳️ خداوند صد هزار حسنه برایش بنویسد و صد هزار گناه او را بیامرزد، و او را در جایگاه‌های بلند جای دهد و مانند این است که صد هزار بنده را آزاد کرده باشد. پس او در‌ روز‌ قیامت با دلی شاد و چهره‌ای خندان محشور می‌شود» 📚منتهی الامال صفحه ۳۴۳ 💡@p_eteghaadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کیش و مات مخالفین امیر المومنین علی علیه السلام در یک دقیقه آقای سنی زنگ زده میگه چرا پیامبر به صراحت نگفت علی خلیفه ( جانشین) من است تا ما او را بعنوان جانشین بلافصل رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم قیول کنیم؟! ✅ پاسخ استاد قزوینی را بشنوید 💡@p_eteghaadi