eitaa logo
پرسمان اعتقادی
44.1هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال سلام یه شبهه ذهنمو درگیر کرده اونم اینه که از کجا بدونیم که پیامبران جز ساحران نیستن مثلا حضرت موسی هم یک ساحر بسیار بزرگ باشه ولی به خاطر اینکه خودشونو خوب جلوه بدن خودشونو پیامبر خدا معرفی کردن ✅پاسخ در این جا به چند تفاوت روشن بین معجزات پیامبران و کار های ساحران اشاره می کنیم ۱- معجزات؛ متکّى به نیروى الهى است، در حالى که سحر و خارق عادت ساحران و مرتاضان از نیروى بشرى سرچشمه مى گیرد؛ لذا معجزات بسیار عظیم و نامحدود است در حالى که سحر و خارق عادت مرتاضان محدود مى باشد. به تعبیر دیگر آنها فقط کارهایى را انجام مى دهند که تمرین کرده اند و براى انجام آن آمادگى دارند؛ اما هر کارى که به آنها پیشنهاد شود انجام نمى دهند؛ و تاکنون دیده نشده است که مرتاض یا ساحرى بگوید: من آماده ام که هرچه بخواهید انجام دهم، چرا که هر کدام در رشته اى تمرین و آگاهى دارند. ❗️۲ـ معجزات چون از سوى خدا است نیاز به تعلیم و تربیت خاصّى ندارد در حالى که سحر و ریاضت هاى ساحران همیشه مسبوق به یک رشته تعلیم و تمرین هاى مستمر است به گونه اى که اگر شاگرد به خوبى تعلیمات استاد را فرا نگرفته باشد ممکن است در مجلسى که در حضور مردم تشکیل مى دهد به خوبى از عهده آن بر نیاید و رسوا شود. به تعبیر دیگر معجزات الهى در هر لحظه اى و بدون هیچ سابقه اى ممکن است انجام گیرد؛ در حالى که خارق عادات بشرى امورى هستند که به طور تدریجى و با مرور زمان نسبت به آنها آشنایى و مهارت حاصل مى شود و هیچ گاه به طور دفعى و ناگهانى انجام پذیر نیستند. در داستان فرعون و موسى (علیه السلام) نیز به این مسأله اشاره شده که فرعون ساحران را متّهم مى کند که موسى (علیه السلام) بزرگ شما است و او اسرار سحر را به شما تعلیم داده است «اِنَّهُ لَکَبِیرُکُمُ الَّذى عَلَّمَکُمُ السِّحْرَ»؛ مسلّماً او بزرگ شماست که به شما سحر آموخته است).( طه 71 ۳❗️- طریق دیگر براى شناخت معجزات الهى از خارق عادات بشرى، مقایسه حال آورندگان این دو است. آورندگان معجزه از سوى خدا مأموریت هدایت مردم را دارند لذا اوصافى متناسب با آن را دارند؛ در حالى که ساحران و کاهنان و مرتاضان، نه مأمور هدایتند و نه چنین اهدافى را دنبال مى کنند و هدف آنها معمولا یکى از امور سه گانه زیر است: ۱- اغفال مردم ساده لوح. ۲- کسب شهرت در میان توده عوام. ۳- کسب درآمد مادّى از طریق سرگرم ساختن مردم. هنگامى که این دو گروه (پیامبران و ساحران و مانند آنها) وارد میدان مى شوند، هرگز نمى توانند براى مدّت طولانى منویّات و اهداف خود را مکتوم دارند؛ چنانکه ساحران فرعونى قبل از آن که وارد میدان شوند از فرعون درخواست اجر و پاداش مهم کردند و او هم به آنها وعده اجر مهمّى داد: «قَالُوا اِنَّ لَنَا لَأََجْراً اِنْ کُنَّا نَحْنُ الْغالِبینَ ـ قَالَ نَعَمْ وَ اِنَّکُمْ لَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ). اعراف 113 و114 (وَ مَا اَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ اَجْر»: (من براى این (دعوت،) هیچ پاداشى از شما نمى طلبم) شعرا 109 "این تعبیر در چندین آیه قرآن مجید درباره چندین پیامبر آمده است". اصولا همین که مى بینیم ساحران در خدمت فرعون ظالم و مستکبر هستند، براى شناخت «سحر» از «معجزه» کافى مى‌باشد. و ناگفته پیدا است که انسان هر قدر مهارت در پرده پوشى بر افکار و اهداف خود داشته باشد باز قیافه واقعى نیّاتش از خلال اعمالشان ظاهر مى شود. کوتاه سخن این که مطالعه در سوابق زندگى این گونه اشخاص و بررسى چگونگى استفاده از خارق عاداتى که انجام مى دادند و همچنین توجّه به هم سویى آنها نسبت به طیف هاى مختلف اجتماعى و نیز طرز رفتار و اخلاق آنها، راهنماى خوبى براى شناخت سحر از معجزه است و قطع نظر از تفاوت هاى دیگرى که در بالا ذکر شد تشخیص معجزات از سحر و دیگر خارق عادات از این طریق کار آسانى است. 📚پیام قرآن ایت الله مکارم جلد ۷، ص ۲۸۷. ❗️حال وقتی شخصی ادعای نبوت می کند وبرای صحت ادعایش معجزه ارایه می دهد لاجرم پی به صحت گفتارش می بریم زیرا خداوند هیچ گاه معجزه خو درا به دست افراد دروۼ گو نمی دهد تا مردمان را گمراه کند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال اگرتوهین به مقدسات کاردرست وعقلایی نیست پس چراخداونددرقران میفرمایداولیک کالانعام بل هم اضل چراکه این توهین به بزرگان دیگران است. ✅پاسخ حاج اقای قرائتی در یکی از کتبشان پاسخ سوال شما را چنین می دهند: " با نگاهی به منافع حیوانات وعملکرد بعضی انسان ها تشبیه اوئک کالانعام بل هم اضل را حق و منطقی می یابیم ❗️گران ترین لباس انسان، ابریشم از حیوانات است ❗️ مهم ترین ۼذای انسان شیر وعسل و گوشت وماست از حیوانات است ❗️حیوانات وسیله بارکشی و شخم زدن و منبع در امد و اشتۼال هستند ❗️تمام کارخانه های پشم ریسی ، چرم سازی لبنیاتی و مرۼداریدو دامداری کارشان به حیوانات وابسته است ❗️حیوانات بعضی معلم بشر هستند کلاۼ دفن مرده را به فرزند ادم ونسل او اموخت ❗️بعضی گزارشگر انبیا می شوند هدهد گزارش انحراف مردم سبا را نزد سلیمان اورد ❗️بعضی محافظ انبیا می شوند تار عنکبوت پیامبر اسلام را در ۼار حفظ کرد ❗️حیوانات قابل تربیت و اموزش هستند و لذا شکار سگی که اموزش دیده حلال است ❗️حتی حیوانات ازار دهنده مثل مار تنها کسانی را می گزند که به انها نزدیک شده باشند ❗️با توجه به مطالب فوق ایا انسان هایی که از دور مردم ازاری می کنند و مناطق دوردست را بمباران و موشک باران می کنند از مار بدتر نیستند؟ افرادی که شبانه روز برای مردم حیله و خدعه می کنند و بخاطر رسیدن به هوس های بی انتهای خود نسل انسان را به تباهی می کشند از حیوانات بدتر نیستند ادم هایی که یک تنه صدها جرم وجنایت دارند از درنده ترین حیوانات پست تر نیستند؟ 📚 پرسش های مهم ، قرائتی ، ص 20 ❗️ ایت الله مکارم چنین می اورد: " بارها در قران غافلان بی خبر به چهار پایان وحیوانات بی شعور دیگر تشبیه شده اند ولی نکته تشبیه انها به چهار پایان شاید این باشد که انها تنها به خواب وخور وشهوت می پردازند درست همانند چهار پایان در حالی که چهار پایان دارای استعداد ها و امکانات انسان ها نیستن ولی انسان های غافل با داشتن عقل سالم و چشم بینا و گوش شنوا که امکان همه گونه ترقی و تکامل را دارتد اما بر اثر هوا پرستی و گرایش به پستی ها این استعداد ها را بلا استفاده می گذارند 📚تفسیر نمونه ج7 ص21 ❗️ روشن شد که این سخن قران مطلبی خلاف واقع و توهین نیست بلکه یک تشبیه حقیقی بین حیوانات و انسان های منحرف است 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
36.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ماه_شعبان 🎥مناجات شعبانیه 🎤ابوذر #بیوکافی #مناجات 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال ایااین درسته که امام زمان (عج) تمام مخالفین خود را گردن می زند؟ ✅پاسخ ابتدا باید دانست که پیشوایان معصوم بخصوص حضرت مهدی مایه رحمت وعطوفت ویاور ضعیفان میبباشند بنابراین بهترین وانسانی ترین رفتارها را با عموم مردم داشته اند وخواهند داشت،درصورتی هم که نیاز به شدت عمل بوده،از ان برای کمک به مظلومین استفاده خواهند کرد،پس قهر ومهر انان هردو مایه برکت وخیر برای مردم هستند ❗️پیامبر گرامی فرمود:مهدی را ساکنان زمین واسمان دوست دارند 📚بحارالانوار ج 51،ص 74 ❗️در روایت دیگر فرمود بسوی مهدی امت روی می اورند مانند روی اوردن زنبور عسل بسوی ملکه شان 📚الحاوی للفتاوی،ج 2،ص153 ❗️ودر روایت دیگر فرمود:مهدی قلوب بندگان را از عبادت خداوند پر کرده وعدالت خداوند را در قلوب شان جای میدهد 📚الغیبه،شیخ طوسی،ص 179 ❗️در روایت دیگری امده است:که حتی پرندگان اسمان نیز از حکومت مهدی شاد وخوشحال هستند 📚بحارالانوار،ج 51،ص80 ❗️آیا در چنین جامعه ای که عموم مردم از کوچک وبزرگ،پیروجوان،زمینی وآسمانی،به او عشق می ورزند ومطیع اوهستند نیاز به کشتار هست؟؟؟ ❗️اما در رابطه با اخباری که در انها کشتار در حجم وسیعی را مطرح کرده اند،باید توجه کرد 1:قسمتی از انها مربوط به فتنه های قبل از ظهور است وهیچ گونه ارتباطی به دوران بعد ظهور ندارد 2:دسته ای از روایات از طریق عامه واهل سنت نقل شده است که بیشتر انان مشکل سندی دارد 3:دسته ای نیز از طریق شیعه تقل شده است ک نمی توان به تمام انها نیز اعتماد کرد،ومشکل سندی دارد 📚موعود شناسی،رضوانی،ص570 ❗️البته نمیگوییم که پس از ظهور هیچ گونه کشتاری رخ نخواهد داد،بلکه میگوییم این کشتارها بسیاری کم بوده و آن هم در برابر کسانی است ک در صدد مقابله با حضرت حجت برامده اند وبه هیچ عنوان قابل اصلاح وهدایت نیستند وامام عصر برای برپا کردن حکومت جهانی خود ناگریز به از بین بردن آنها میباشد 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کسی که میخواهد از ما اهل بیت(ع) باشد... 🎤حجت السلام #علوی_تهرانی #سخنرانی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال چرا پس از حضرت یوسف پیامبری از فرزندانش برداشته شد ✅پاسخ در این باره روایاتی نقل شده است ❗️شیخ کلینی در کافی شریف روایت می کند که امام صادق فرمود: انگاه که یعقوب بر یوسف وارد شد یوسف ملاحظه عزت پادشاهی را کرد وبرای یعقوب از مرکب خود پیاده نشد جبرییل بر یوسف نازل شد وگفت ای یوسف دست خود را بگشا واز ان نوری ساطع را خارج کرد و ان نور به جو اسمان منتقل گردید ❗️یوسف گفت این چه نوری بود که از دستم خارج شد ❗️جبرییل پاسخ داد نور نبوت بود که از ذریه تو خارج شد بخاطر عقوبت عدم پیاده شدن برای پدرت لذا از فرزندان تو نبی وپیامبری نخواهد بود 📚الکافی ج3 ص760 ❗️همین مضمون را صدوق در علل الشرایع ج1 ص55 وعلامه مجلسی در بحار الانوار ج12 ص251 نقل می کند ❗️اما باید توجه داشت که این جریان منافاتی با عصمت یوسف ندارد وتنها یک ترک اولی بود که ایشان مرتکب گردید ❗️چنان که علامه مجلسی چنین می گوید: نمی توان این جریان را بر تکبر یوسف یا تحقیر کردن او نسبت به یعقوب حمل کرد چرا که انبیا از این امور منزه هستند بلکه یوسف ملاحظه مصلحت کرد برای حفظ عزتش نزد مردم جهت تدبیر امور انان وترویج دین چرا که نزد مردم چنین بود که اگر فرمانروا برای غیر خودش از مرکب پیاده شود این را سبب خواری و کوچکی ان فرمانروا می دانستند اما شایسته ان بود که یوسف رعایت ادب با پدر را می کرد واین کار اولی بود از رعایت این مصلحت لذا یوسف مرتکب ترک اولی شد و مورد عتاب قرار گرفت ونور نبوت از او خارج شد چون انبیا بخاطر مقام والایی که دارا هستند بخاطر کوچکترین مساله مواخذه می شوند 📚 مراه العقول ج10 ص215 ❗️البته برخی علما این جریان را قبول ندارند زیرا اولا: با ایاتی که استقبال یوسف از یعقوب را گزارش میدهد تطبیق ندارد چرا که در ایات چنین امده است که او پدر ومادرش را به اغوش کشید وان ها را بر تخت سلطنت نشاند « یوسف 99،100. ثانیا : با ایه." هیچ گناهکاری بار گناه دیگران را بدوش نمی کشد تنافی دارد"(فاطر 18) ❗️چرا باید بخاطر عمل یوسف فرزندانش از نبوت محروم شوند انانکه تقصیری ندارند 📚مجمع البیان طبرسی ج5 ص456 📚منشور جاوید, علامه سبحانی ج11 ص472 ❗️طبق این نظریه باید گفت علت اینکه چرا نبوت در نسل یوسف ادامه نیافت برای ما روشن نیست وخداوند خود بهتر می داند که نبوت را در چه کسانی قرار دهد "انعام 124" 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞شنیدم این شبا حرم خلوته 🎤محمدحسین #حدادیان 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
◀️ دين دارى آخرالزمان 🔻 🔴-در روايت است كه دين دارى در آخر الزمان، مثل گرفتن آتش در دست است، چرا دين دارى در اين زمان، سخت تر از زمان هاى ديگر است؟ اصولاً در عصر نزديك به ظهور، مردم از دين فاصله مى گيرند يا اين كه به طرف دين بيشتر مى آيند؟ ✅در ابتدا با استفاده از برخى روايات، تصويرى از وضعيت دينى در آخرالزمان ارائه مى شود: 🔹«اسلام و ايمان، غريب مى شود، همان طور كه در ابتدا غريب بود»،«مساجد از نظر ظاهرى آباد، ولى از نظر هدايت خراب هستند»، «انسان دين خود را مى فروشد، به گونه اى كه ممكن است صبح مؤمن باشد و عصر كافر شود و يا عصر، مؤمن باشد و صبح كافر گردد»،«جو عمومى و حاكم، جو كفر و بى دينى است ؛ به گونه اى كه حتى بعضى از مؤمنان را نيز متزلزل كرده و به كفر دعوت مى كند» ... 🔴مجموع اين جملات نورانى، بيانگر وجود نوعى تحیُر، پس رفت اعتقادى، ظاهرسازى و رنگ باختن ديندارى در آخرالزمان است. چنان كه حضرت على (علیه السلام) نيز به اين مطلب اشاره فرموده است: 🔹 «غيبت و حيرتى پيش خواهد آمد كه گروه هايى گمراه مى شوند و دسته اى ديگر هدايت مى يابند». 🔹وضعيت ديندارى در آخرالزمان سخت و شكننده و ميزان رويگردانى اغلب مردم از دستورات الهى، زيادتر است. اين مسئله دلايل مختلفى مى تواند داشته باشد، از جمله : 1️⃣تحريف در آموزه هاى متعالى و راستين دين در اين عصر فزونى مى گيرد و اديان و مكاتب مختلفى شكل مى گيرد. 2️⃣ غول هاى ارتباط جمعى و رسانه اى، با انواع تخريب ها و تحريف ها و سياه نمايى ها، سعى بر آن دارند كه چهره خشن و سياهى از اسلام و دين نشان دهند به طوری كه حتى برخى از مسلمانان نيز دچار ترديد مى شوند و گاه از دين خود شرمنده مى شوند... 3️⃣ مردم از محتواى اسلام و قرآن و حقيقت آن دور مى شوند. 🔺با اين حال نبايد از نظر دور داشت كه اگر حفظ دين در آخرالزمان دشوار است به همان نسبت عوامل و زمينه هاى ديندار شدن نيز بهتر و بيشتر فراهم است. براى نمونه در هيچ زمانى به اندازه زمان ما ابزار و وسايلى كه بتوان با كمك آنها دين را شناخت فراهم نبوده است ؛ مانند كتاب، صوت، تصوير و نيز گسترش دانش و معارف. 🔹از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده كه فرمود: «خداوند آيات سوره توحيد و نيز اول سوره حشر را براى مردم آخرالزمان نازل كرده است، چرا كه مردم آخرالزمان از عقل و بينش بالاترى برخوردارند». 🔹مؤمنان آخرالزمان، به فرموده اميرمؤمنان: «در كارها و فداكارى هاى نيك و بزرگ مسلمانان صدر اسلام شريك اند». «و اينان كسانى اند كه پيامبر، آنان را برادر خود خوانده و آرزوى ديدار آنان را كرده است» و «افرادى هستند كه خداوند، آنان را اولياى خود خوانده است». 🔹بنابراين در اين دوران عده اى از مردم، به اوج تقوا و دين دارى رسيده و به آن پايبند هستند. اينان ياران و دوستداران حضرت مهدى(عج) هستند و تلاش مى كنند تا زمينه ظهور و قيام آن حضرت را فراهم سازند و جامعه را آماده كنند. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
♨️سوال: 🔴نقش امام سجاد(علیه السلام) در زنده نگه داشتن نهضت امام حسین(علیه السلام) چگونه بود؟ ✅امام سجاد(علیه السلام) از نیرومندترین عوامل جاودانه ساختن انقلاب حسینی و تأثیرگذاری آن بر عواطف و احساسات جامعه به شمار می رود و این، به خاطر موضع گیری های آن حضرت است که تاریخ در دنیای شجاعت ها و قهرمانی ها، نظیری برای آن سراغ ندارد و یکی از زیباترین اسناد سیاسی در اسلام، سخنرانی آن بزرگوار در دربار یزید است. 🔹دستگاه حاکم به شدت علاقه مند بود که واقعه عاشورا به عنوان قیامی برضد خلیفه رسول خد(ص)، قلمداد شود که سرکوبی آن، حق و وظیفه خلیفه و دستگاه خلافت بوده است و چون در این جهت ناکام ماند، بنا بر محو و به فراموشی سپردن آن واقعه گذاشت. 🔹 امام سجاد(علیه السلام) نیز که اهمیت این حادثه را در رسوا سازی حکام جور می دانست، تا آخر عمر شریفش، برای زنده نگه‌داشتن یاد این جهاد مقدس، با در پیش گرفتن روش های مختلف کوشید. 🔹آن بزرگوار بارها داستان قومی از بنی اسرائیل را که حرمت حکم روز شنبه را شکستند و به صید ماهی پرداختند و به کیفر این گناه مسخ شدند، حکایت می کرد و در آخر می فرمود: «خداوند، آن قوم را به خاطر صید ماهی مسخ کرد؛ پس چگونه می بینی نزد خدا حال قومی را که اولاد رسول خد(ص) را کشتند و حریمش را شکستند» 🔹و در پاسخ به ایرادی که بر گریه های مداوم حضرت گرفتند، می فرمود: «یعقوب برای یوسف، با این که نمی دانست حتماً مرده است، آن قدر گریه کرد که چشمانش سفید گردید؛ اما من به چشمان خود دیدم که چگونه شانزده تن از اهل بیت(علیهم السلام) به شهادت رسیدند. چگونه می توانم گریه نکنم»؟ 🔹بدین ترتیب، گریه امام خود به خود موجب شد تا در موارد زیادی مردم نسبت به واقعه کربلا، هشیار شوند و علاوه بر این، امام خود وقایع کربلا را در موارد متعدد، نقل می فرمود. 🔹وقتی مردم، امام زین العابدین(علیه السلام) را می دیدند که شب و روز اشک می ریزد و همواره از حسین شهید و مصیبت هایش یاد می کند، از خود می پرسیدند: این همه گریه و اندوه چرا؟ امام برای چه کسی می گرید؟ از‌این‌رو، گریه امام، سبب شد که یاد حادثه کربلا در دل ها جاودان شود و در خاطره ها زنده شود و اهداف این حادثه، همچنان در دل و وجدان تاریخ، زنده و پر تحرک باقی ماند. 🔹 ترویج زیارت امام حسین(علیه السلام) نیز یکی دیگر از شیوه های زنده نگه داشتن یاد امام حسین (علیه السلام) توسط امام سجاد (علیه السلام) بود. به نقل از کتاب "امام سجاد علیه السلام - تاریخ و سیره" 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
◀️ مخاطبین قرآن 🔴-چرا خطاب هاى قرآنى همه جا با مردان است؟ ✅جواب: در فرهنگ محاوره، كلمه مردم اختصاص به مردان ندارد، گاه مى گويند مردان، گاه مى گويند زنان، گاه مى گويند مردم. مردم يعنى همه افراد جامعه، اعم از زن و مرد. 🔹در فرهنگ محاوره در غرب و شرق عالم مى گويند مردم اين چنين اند، مردم انقلاب كردند، مبارزه كردند. وقتى مى گويند مردم، اختصاصى به مردان ندارد. قرآن كريم هم سه گونه سخن مى گويد، گاهى كه خطاب به عموم جامعه است به مذكر اشاره دارد مثل «اَلَّذينَ» و «اَلْمُؤمِنُون» گاهى كه تعبير به «رجال» دارد، وظيفه اختصاصى مردان را ذكر مى كند، گاهى هم تعبير به «نساء» دارد كه وظيفه اختصاصى زنها را بيان مى كند. 🔹فرهنگ محاوره، فرهنگ مردم است نه مردان. و قرآن كريم هم بر اساس همين فرهنگ محاوره سخن مى گويد. گاهى ذات اقدس اله مى فرمايد: مريم (علیهاالسلام) نمونه مردم خوب است، يا آسيه نمونه مردم خوب است: «وَ ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ» در مورد زن نوح و لوط هم فرمود اينها نمونه مردم بد هستند: «ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ» 🔹ائمه (علیهم السلام) نمونه مردم خوبند و همه افراد جامعه، چه زن و چه مرد بايد به آنها اقتدا كنند. فاطمه زهرا (علیهاالسلام) هم اين چنين است، نمونه مردم خوب است، نه نمونه زنان خوب. ذات اقدس اله در آيه اى كه تلاوت شد نفرمود نمونه زنان خوب زن فرعون است، نفرمود نمونه زنان خوب مريم است بلكه فرمود: مريم و آسيه نمونه مردم خوب هستند. 🔹در اواخر سوره آل عمران (كه مستحب است انسان موقعى كه براى نماز شب برمى خيزد اين جملات را قرائت كند) آمده است: «اگر كسى مؤمن باشد و عمل خير انجام دهد چه زن و چه مرد، اجر او را ضايع نمى كنيم.» 🔺بنابراين هرگز خطاب هاى قرآنى به مردان نيست، خطاب به مردم است. به نقل از کتاب "توصیه ها،پرسش ها و پاسخ ها" 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⭕️سرکشی روح مؤمنین در قالب پرنده ، وسرکشی ان به خانواده بعد از مرگ طبق روایات "نوعی تمثیل" است . ♨️سوال: 🔴آیا این پرنده ، یک پرنده طبیعی (مثل کبوتر و ... ) است یا منظور ، عمل سیر آسان است که به پرواز تشبیه شده. واگر منظور پرنده طبیعی باشد ، آیا برای ما قابل رویت است؟ فرضاً که این پرنده طبیعی ، یک کبوتر باشد؛ آیا یک کبوتر کاملاً سفید با یک کبوتر سیاه و سفید تفاوت دارد؟ (به این معنی که شاید آدم صالح به شکل کبوتر کاملاً سفید درآید و آدمی که صلاح کمتری دارد به شکل کبوتر سیاه و سفید). من در ایام خاص که اتفاقات خاصی در خانواده ما می افتد بعضاً پرنده های ناشناسی را می دیدم. البته فقط دو سه بارش یادم هست. مثلاً آخری اش شب عقد کنان خواهرم بود، که پرنده ای را که در روزهای قبل اصلاً مشاهده نشده بود ، در روی دیوار منزل دیدم. داشت به درون خانه ما نگاه می کرد. نصف شب بود و یکی دو ساعت از رفتن میهمانان گذشته بود. هیچکس در حیاط و کوچه نبود. شاید من که از روی اتفاق و جهت کار غیر منتظره ای بیرون آمدم تنها کسی بودم که دیدمش. آن پرنده هم تا مرا دید پرواز کرد و رفت. همان وقت به فکر روح مادربزرگ و پدر بزرگهایم افتادم (خدا رحمتشان کند). بعد از آن شب عقد کنان ، نیز دیگر مشاهده نشد. این می تواند موردی از فرمایش حضرتعالی باشد؟ ●پاسخ: با سلام و تشکر ✅البتّه‌ در اينجا كه‌ حضرت‌ ميفرمايد روح مؤمن به‌ صورت‌ پرنده‌ و طير بر ديوارها مي‌نشيند، منظور اين‌ نيست‌ كه‌ واقعاً روح‌ مؤمن‌ تعلّق‌ به‌ صورت‌ مرغي‌ و حيواني‌ ميگيرد، و انسان‌ ممكن‌ است‌ بعضي‌ از اوقات‌ مرغي‌ را كه‌ بر روي‌ ديوار خانه‌ مي‌بيند واقعاً همان روح‌ مردۀ او باشد؛ بلكه‌ حضرت‌ در این بیان تمثيل‌ مي‌كنند بدين‌ طريق‌ كه‌ همانطور كه‌ مرغها بر روي‌ ديوارهاي‌ شما خود را مي‌اندازند و به‌ آساني‌ رفت‌ و آمد مي‌كنند، همينطور هم‌ روح‌ مؤمن‌ مي‌آيد و سركشي‌ ميكند و از اهل‌ خود و احوالات‌ آنها اطّلاع‌ پيدا ميكند. در «جامع‌ الاخبار» وارد است‌ كه‌:قَالَ رَسُولُ اللَهِ صَلَّي‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ سَلَّمَ: فَوَالَّذِي‌ نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ، لَوْ يَرَوْنَ مَكَانَهُ وَ يَسْمَعُونَ كَلَامَهُ لَذَهَلُوا عَنْ مَيِّتِهِمْ وَ لَبَكَوْا عَلَي‌ نُفُوسِهِمْ، حَتَّي‌ إذَا حُمِلَ الْمَيِّتُ عَلَي‌ نَعْشِهِ رَفْرَفَ رُوحُهُ فَوْقَ النَّعْشِ، وَ هُوَ يُنَادِي‌: يَا أَهْلِي‌! وَ يَا وُلْدِي‌! لَا تَلْعَبَنَّ بِكُمُ الدُّنْيَا كَمَا لَعِبَتْ بِي‌، فَجَمَعْتُ الْمَالَ مِنْ حِلِّهِ وَ غَيْرِ حِلِّهِ، ثُمَّ خَلَّفْتُهُ لِغَيْرِي‌ فَالْمَهْنَأُ لَهُ وَالتَّبِعَةُ عَلَيَّ ؛ فَاحْذَرُوا مِثْلَ مَا حَلَّ بِي‌. (1) «رسول‌ خدا صلّي‌ الله‌ عليه‌ وآله‌ وسلّم‌ فرمود: سوگند به‌ آنكه‌ جان‌ محمّد در دست‌ قدرت‌ اوست‌، اگر بازماندگانِ مرده‌ موقعيّت‌ و محلّ مرده‌ را ميديدند و سخن‌ او را مي‌شنيدند، هر آينه‌ از مردۀ خود غافل‌ ميشدند و او را فراموش‌ ميكردند و بر نفس‌هاي‌ خود ميگريستند. تا جائي‌ كه‌ چون‌ مرده‌ را بر روي‌ تابوت‌ حمل‌ مي‌كنند روحش‌ برفراز تابوت‌ گرداگرد آن‌ به‌ پرواز و گردش‌ در مي‌آيد و پيوسته‌ ندا درميدهد: اي‌ اهل‌ من‌! اي‌ فرزندان‌ من‌! دنيا با شما بازي‌ نكند همان‌ قسمي‌ كه‌ با من‌ بازي‌ كرد ؛ مال‌ دنيا را از طريق‌ حلال‌ و غير حلال‌ جمع‌آوري‌ كردم‌ و سپس‌ همه‌ را براي‌ غير خود گذاردم‌، پس‌ عيش‌ و راحتي‌ و گوارائي‌ آن‌ مال‌ براي‌ ديگران‌ است‌ و عواقب‌ حساب‌ و تبعات‌ آن‌ براي‌ من‌ ؛ پس‌ بترسيد و حذر كنيد از مثل‌ آنچه‌ بر من‌ وارد شده‌است‌.»(2) موفق باشید ... پاورقی______________________________________ _________ 1) «بحار الانوار» ج‌ 6، ص‌ 161. 2) حسینی طهرانی، علامه سید محمد حسین، معاد شناسی، ج 3، ص 223 و 224. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔰قال الامام الصادق - عليه السلام -: اِنَّ الْحَسَنَ بن عليَّ بنَ ابيطالب - عليهما السلام - كانَ اَعبُد النّاسِ فيِ زَمانِه و اَزْهَدَهُم و اَفْضَلَهُم.... 💬امام صادق - عليه السلام - فرمودند: امام حسن - عليه السلام - عابدترين و زاهدترين و برترين مرد زمانش بود، هرگاه مي‌خواست به حج برود پياده مي‌رفت و چه بسا با پاي برهنه مي‌رفت و هنگامي كه از مرگ و قبر و قيامت يادي مي‌شد، گريه مي‌كرد. 📗«بحار الانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۱» ✔️#کانال پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔴آیا ما به مرگ طبیعی میمیریم؟ ⚡️☑️مرگ طبیعی بر خلاف نامش مرگی است که تنها در زندگی برخی از افراد اتفاق می افتد! و اکثر مردم به" مرگ اخترامی" می میرند! ✳️مرگ اخترامی: در این حالت بدن بر اساس اختلالاتی نظیر مرض و یا تصادف و مانند آن شایستگی خود را برای همراهی با روح از دست می دهد، در این حالت، روح دیگر نمی تواند بدن را به کار گیرد. بدن معیوب می شود و نفس نمی تواند در آن بماند به همین دلیل روح از آن خارج می شود. ✳️مرگ طبیعی: اما در مرگ طبیعی روح به تکامل خود می رسد و کمالاتش به نهایت می رسد از این رو بدن دیگر نمی تواند روح را همراهی کند پس میان روح و جسم جدایی می افتد و مرگ تحقق می یابد، مثل یک میوه رسیده که با یک دست زدن از شاخه جدا می شود. ♻️در واقع بایستی مرگ به صورت طبیعی برای همگان رخ دهد امّا در اکثر موارد پیش از آنکه روح به تکامل نهایی برسد این جسم است که دیگر نمی تواند او را همراهی کند و به علت ضعف و عیب، روح و جسم از هم جدا شده و مرگ تحقق می یابد که دیگر مرگ طبیعی نیست. ▪️اجل های معلّق! در لوح محفوظ الهی میزان عمر و زمان مرگ دقیقاً مشخص شده است ولی قبل از فرا رسیدن آن اجل حتمی ،اکثر مردم در اثر اجل های معلّق می میرند! ✳️اجل معلّق : اجلی است که زمان مرگ را به تأخیر می اندازد و یا آن را جلو می اندازد. 🌺 براساس روایات معصومین (علیهم السلام) اکثر مردم در اثر گناهان و نیز ترک صله ی رحم ، اجل های معلّق را برای خودشان می آورند و به مرگ های زودتری از اجل حتمی خویش می میرند. مراقب اعمالمان باشیم تا اجل های معلّق به سراغ ما نیایند. 📘منابع و مآخذ: پانزده گفتار- شهید مطهری،فلسفه ی ما- شهید صدر،تاریخ فلسفه- دکتر نصر عدل الهی- شهید مطهری ................................................. 💜 پرسمان اعتقادی💜 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
✍️رسول خدا صلی الله علیه فرمودند: ❤️دل سه گونه است: ➊⇜ گرفتار دنیا ➋⇜ گرفتار عُقبی ➌⇜ گرفتار مولا 1️⃣ 👈دلی که گرفتار دنیا باشد، سختی و رنج نصیب اوست 2️⃣ 👈دلی که گرفتار عقبی باشد، درجات بلند نصیبش شود 3️⃣👈 دلی که گرفتار مولا باشد، هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را 📚سید بن طاووس، محاسبه النفس ✅ پرسمان اعتقادی✅ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🌐آگاهی مردگان از دنیا ♨️سوال: 🔴این که می گویند: «روح مرده در آن دنیا آگاه است» یعنی چه؟ از کجا آگاه است؟ آیا از طریق فرشتگان با این دنیا در ارتباط است؟ ✍️پاسخ: ☑️در پاسخ به سؤال شما توجه به چند نکته ضروری است: 1. روح انسان حقیقتی است که همواره باقی است و فنا در آن راه ندارد، پس از مرگ آنچه از انسان جدا می شود قالب مادی اوست و روح در عالم برزخ به واسطۀ قالب مثالی (که با عالم برزخ سنخیت دارد) به سیر خود ادامه می دهد. 2. علامه مجلسی (علیه الرحمة)، در بحارالانوار، بدن مثالی را به اجسام جن و ملائکه، تشبیه نموده است.(1) یعنی همانگونه که جن و ملائکه از قالبی لطیف (حتی لطیف تر از هوا) برخوردارند، قالب مثالی انسان نیز به همین شکل است. 3. آیات و روایات، گویای آنست که درجۀ حیات برزخی از حیات دنیوی به مراتب کاملتر و برتر است و البته از صراحت و وضوح تجرد حیات آخرت پایین تر. در مثل، چنانکه انسان در حال خواب از درجه درک و احساس ضعیفی برخوردار است؛ به عبارتی حالتی نیمه زنده و نیمه مرده دارد و در بیداری از حالت بالاتر و هوشمندانه تری برخوردار است، نسبت حیات برزخی به دنیا بمثابۀ حالت بیداری نسبت به خواب است.(2) 4. طبق روایات بسیاری از معصومین (ع)، در جهان برزخ، به تناسب توشه و اندوختۀ انسان از ایمان و عمل، رنجها شدیدتر و خوشی ها نیز همراه با لذت بیشتری است، در آن نشئه (بدلیل حالت تجرد نفس انسانی) موانع مادی از سر راه برداشته می شود، دوری مسافت معنا ندارد، به قدر درجه و رتبه ای که نزد خدا در آن حیات، دارند می توانند از حقایق این جهان آگاه شوند، حتی می توانند به پرواز در آمده و به خانواده های خود در دنیا سر بزنند.(3) 🍂امام کاظم (ع) فرمودند: "انسانهای برزخی، در شکل پرنده ای لطیف به دیوار خانه هایشان فرود می آیند. اگر کردار نیکی از خانواده هاشان ببینند خوشحال و در غیر اینصورت اندوهگین می گردند."(4) در روایتی دیگر امام صادق (ع) فرموده اند: "وقتی مؤمن، به دیدار خانواده اش می آید؛ آنچه که او را خوش آید می بیند و کارهای ناپسند از او پوشیده می گردد. اما وقتی کافر به دیدار خانواده اش می رود آنچه که وی را غمگین نماید بر او نمایان و آنچه پسندیده است از او پوشیده و مخفی می شود."(5)،(6) از اینرو سطح آگاهی انسان، به همان دلائلی که در بالا گفته شد در نشئه و حیات برزخ به مراتب بالاتر، وسیع تر و حساس و دقیق تر از سطح آگاهی انسان در نشئۀ دنیا است. به عبارتی تمثیلی روح انسان در نشئۀ دنیا چون پرنده ای در قفس را ماند که تنها از پنجرۀ ماده و جسم مادی می تواند عالم و حوادث پیرامونی آن را نظاره کند. در حالیکه روح انسان در نشئۀ برزخ، پرنده ای رها و آزاد از قفس جسم و ماده است که در حیاتی وسیع تر و از افقی بلندتر و بالاتر به حوادث عالم نظاره می کند. پاورقی______________________________ 1. بحارالانوار، ج 6، ص 217. 2. برگرفته از کتاب زندگی جاوید، اثر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری، ص 21. 3. الکافی، ج 3، ص 231؛ بحارالانوار، ج 6، ص 257. 4. همان منبع، ج 3، ص 230؛ همان منبع، ج 6، ص 257. 5. همان منبع؛ همان منبع، ج 6، ص 256. 🔷 پرسمان اعتقادی🔷 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
♻️ تفاوتها در آفرينش انسانها 🔴يکی از پرسش‌های مهمی که ممکن است ذهن هر خردمندی را درگير سازد و وقتش را در راستای پاسخ بدان مشغول نمايد؛ راز تفاوتها در آفرينش انسان‌ها است، اينکه چرا آفريدگار برخی از آفريدگان خويش را زيباروی و بعض ديگر را زشت‌روی، برخی را دارا و ثروتمند و بعض ديگر را نادار و فقير، برخی را نيرومند و قوی و بعض ديگر را ضعيف و نحيف آفريده است؟ 🔴 آيا انسان‌های ناقص آفريده شده و معلولان ذهنی حق ندارند بانگ برآورند که ای خدا ما هم با داشتن اعضای سالم و خرد کامل می‌توانستيم در راه رسيدن به تو و قرب و کمال تو ثابت قدم‌ترگام برداريم و آيا فرد تنگدست نمی‌تواند عذر بياورد که نرسيدن من به تکامل، نداشتن ثروت بود و عاصيان نمی‌توانند بهانه بياورند که اگر ما هم معصوم بوديم نافرمانی تو را نمی‌کرديم و اصلاّ چرا خداوند نعمت‌هايش را به يکسان ميان همه تقسيم ننمود و اين همه تفاوت‌ چگونه با عدالت ايشان سازگار می‌نمايد ؟ ✍️پاسخ: ✅تبيين و حلّ شبهه تفاوتها مستلزم بيان نکاتی است : 1️⃣نکته اول؛ گر چه يکی از معانی واژه عدل در لغت، مساوات و برابری ذکر شده است، اما بايد توجه داشت که عدالت همواره مستلزم با مساوات نيست؛ چون مراعات مساوات تنها زمانی پسنديده است که هيچ گونه تفاوتی در شايستگی‌ها واستحقاق‌ها نباشد اما اگر با مجموعه‌ای مواجه باشيم که از جهت شايستگی متفاوتند، مراعات مساوات در ميان آنها کاری عادلانه نبوده، بلکه تضييع حقوق اعضای شايسته‌تر است . برای مثال، اگر معلمی به قصد مراعات عدل و مساوات به همه دانش‌آموزان خود نمره يکسانی دهد، کاری عادلانه انجام نداده است . از اين روی فلاسفه و متکلمين مسلمان با استناد به متون اسلامی عدالت الهی را به معنای رعايت استحقاق‌ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از اعطاء به آنچه امکان وجود و يا کمال وجود دارد، دانستند. 2️⃣نکته دوم؛ جهان طبيعت، دارای قوانين ثابت و سنن تغيير ناپذيری است که تغيير و تبديل آن قوانين محال است؛ به اين معنا که نمی‌توان فرض کرد جهان باشد اما قوانين و نظام‌های آن تغيير کند؛ همان گونه که نمی‌توان شکر يا آبی را فرض کرد که شيرينی يا رطوبت نداشته باشد ( فلن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا) . لازمه چنين قوانين و قواعدی پيدايش تفاوتهای تکوينی ميان موجودات هستی است. برای مثال قانون عليت حاکم بر جهان مقتضی آن است که معلول، نسبت به علت خويش از کمالات وجودی کمتری برخوردار باشد. هم‌چنين مسانخت و هماهنگی علت و معلول ايجاب می‌کند که اگر علت تولد نوزاد زيباروی يا زشت‌روی، بينا يا کور ، کم‌خرد يا تيزهوش، محقق گرديد معلول متناسب با آن نيز که تولد انسانی با آن ويژگي‌ها است، موجود گردد. با توجه به نکات فوق، روشن می‌شود که تفاوت ميان موجودات، از جانب خود آنهاست، نه از ناحيه فيض باری تعالی؛فيض خداوند نامحدود است ولی ظرفيت و قابليت آفريدگان او محدود است . نبايد تصور شود که خداوند متعال يکی را که ممکن بود زيبا باشد زشت و ديگری را که ممکن بود زشت باشد زيبا قرار داد. و يا يکی را که ممکن بود کور باشد چشم‌دار و ديگری را که ممکن بود بينا باشد نابينا قرار داد؛ چون منشأ اين کمبودها و نقصان‌ها از ناحيه موجودات و نتيجه قهری قوانين و سنت‌های حاکم بر جهان است. نابينايی، ناشنوايی و محدوديت‌هايی از اين قبيل لازمه جبری قوانين طبيعی است و اين آفريدگانند که قابليت و ظرفيت دريافت چنين کمالاتی را ندارند. سنت‌های حاکم بر جهان ايجاب می‌کند که هرگاه علل طبيعی تولد نوزادی محقق نبود، انسانی پا به عرصه حيات نگذارد. ويا اگر علتِ مادیِ تولد نوزادی کور محقق گرديد انسانی نابينا متولد شود. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔴حال ممکن است سوالی به ذهن خطور کند که اگر سنت ها و قوانين حاکم بر جهان, تخلف ناپذيرند, سرد شدن آتش بر ابراهيم خليل, شکافته شدن دريا, اژدها شدن عصا, تولد حضرت عيسی از مريم عذرا, بيرون آمدن ناقه از ميان کوهها و ....چگونه قابل توجيه‌اند؟ ☑️در پاسخ بايد گفت معجزات و کراماتی مانند شفا يافتن بيماران، ناقض قوانين و قواعد حاکم برجهان نيستند؛ زيرا معجزات انبيا و کرامات اوليا دارای علل خاص خفيه غيبيه‌ای هستندکه برای ما ناشناخته‌اند و خداوند سبحان ، برای اثبات حقانيت پيامبران و اوليا خويش و اتمام حجت بر مردم، اين امور را از طريق علل ناشناخته آن ايجاد می‌کند. از آنچه گذشت روشن می‌شود که تفاوت‌های تکوينی در ميان مخلوقات الهی بی‌ارتباط با عدالت الهی است. خداوند متعال به هر يک از مخلوقات خويش به اندازه ظرفيت وجودی آن موجود افاضه می‌کند و آنها را به قدر قابليت و استعدادشان از کمالات بهره‌مند می‌سازد ولی ظرفيت و قابليت آفريدگان او محدود است و اين محدوديت از لوازم لاينفک قوانين و سنت‌های حاکم بر جهان است و از اين جهت وجود جهان بدون چنين تفاوت‌هايی ممکن نيست. 🌐امام خمينی(ره) در اين خصوص می‌فرمايد: «شک نيست که موجودات در قبول وجود مختلف می‌باشند واين از نقص ذاتی خود اين موجودات است، نه نقصان در فاعليت و موجوديت حق تعالی شأنه». ايشان علت‌های مادی و طبيعی را موجب تفاوت‌های خَلقی و خُلقی انسان‌ها می‌داند و در اين‌باره می‌فرمايد:« و لذا اگر نطفه شخص در اصلاب شامخه قرار گرفت و سپس از طرف امهات نيز در ارحام پاك پرورش داده شد و وقتي هم كه به دنيا آمده، شيرازه سينه يك زن عاقله بود كه از اغذيه لطيفه گرفته شده، سپس به تدريج رشد يافت تا نوبت به تربيتش رسيد و با تربيت روحاني تربيت يافت طبيعي و بديهي است كه چنين موجودي ذات وجودش در كمال و صاف و ضياء و روشني است و اين موجود معتدل كه مستعد قبولي فيوضات غيبيه مي‏باشد در صفا و زالالي و استعداد طوري است كه "روغنش روشني بخشد هر چند آتش به آن نرسيده باشد" ». 3️⃣نکته سوم: افزون بر آنچه گفته شد دوام جامعه انسانی و استقرار نظم معاد و معاش آدمی در تفاوت‌ استعدادهای بشری نهفته است. مساوات و برابری افراد با يکديگر در فقر و غنا، هوش و ذکاوت، ضعف و قوت و ... موجب گسيختگی اجزای جامعه و نهاد اجتماع می‌شود. آفرينش نظام احسن ايجاب می‌کند که در استعدادها, ذوق‌ها، سليقه‌ها، ساختمان‌های جسمی و روحی افراد جامعه تفاوت باشد، تا هر کدام متناسب کاری که نظام خلقت بر دوش او می‌افکند آمادگی داشته باشد ، در غير اين صورت همه چيز به هم می‌ريزد و نظام احسنی وجود نخواهد داشت و به درختی می‌ماند که تمامی، ريشه، ساقه و يا گلبرگ باشد که چنين درختی هرگز قادر بر ادامه حيات حتی در يک زمان کوتاه نيست و اگر هم قادر باشد، حياتش بيهوده و غيرمفيد است. 🔘 امير المومنين حضرت علی(ع) درباره اين حقيقت می‌فرمايد: لا يزال الناس بخير ما تفاوتوا فاذا استوا هلکوا. تا زمانی که ميان مردم تفاوت باشد پيوسته در مسير خير و خوبی هستند. ولی هرگاه همه مساوی شوند هلاک خواهند شد. ................................................... 🔷 پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🌹ثواب زیارت امام حسین علیه السلام 🏴 امام صادق عَلَیْهِ السلام: 🔺زائِرُ الْحُسَیْنِ مُشَفَّعٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ لِمِائَةِ رَجُلٍ کُلُّهُمْ قَدْ وَجَبَتْ لَهُمُ النَّارُ مِمَّنْ کَانَ فِی الدُّنْیَا مِنَ الْمُسْرِفِینَ 🔺زائر امام حسین علیه السلام شفیع صد نفر در روز قیامت می باشد که آتش دوزخ بر ایشان واجب شده، کسانی که در دنیا از مسرفین بودند. 📕 مستدرک الوسائل، ج10، ص253 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
♨️سوال: 🔴سوالم این است چه کسانی در برزخ یا در روز قیامت گرسنه محشور می شوند؟ 🔴و همچنین چه کسانی در عالم برزخ یا قیامت از تشنگی در غذابند؟ 👈پاسخ: ✅در تفسیر نمونه ذیل آیۀ شریفه 14 سوره بلد ذکر شده است که "مسغبة" از ماده سغب ( بر وزن غضب ) به معنى گرسنگى است. بنابر اين "أَوْ إِطعَمٌ فى يَوْمٍ ذِى مَسغَبَةٍ"(1) به معنى روز گرسنگى است گرچه هميشه گرسنگان در جوامع بشرى بوده اند ولى اين تعبير تاكيدى است بر اطعام گرسنگان در ايام قحطى و خشكسالى و مانند آن، براى اهميت اين موضوع، وگرنه اطعام گرسنگان هميشه از افضل اعمال بوده و هست. 🔸در حديثى از پيغمبر اكرم (صلى الله عليه وآله و سلم) میخوانيم: "من اشبع جائعا فى يوم سغب ادخله الله يوم القيامة من باب من ابواب الجنة لا يدخلها الا من فعل مثل ما فعل": كسى كه گرسنه اى را در ايام قحطى سير كند خدا او را در قيامت از درى از درهاى بهشت وارد مىسازد كه هيچ شخص ديگر از آن وارد نمىشود، جز كسى كه عملى همانند عمل او انجام داده باشد.(2) 🔹و نیز ابن مسعود از پیامبر (ص) نقل کرده است: در شب معراج دیدم بر سومین در دوزخ نوشته شده: هر کس میخواهد در روز قیامت عریان نباشد، باید بدنهای عریان را بپوشاند و هر کس میخواهد در آن روز، تشنه نماند باید تشنگان را در دنیا سیراب کند و هر کس مایل است در روز قیامت گرسنه نباشد، باید گرسنگان را در این دنیا غذا دهد.(3) با این تعابیر تا حدود زیادی روشن می شود که چه کسانی در قیامت، تشنه و گرسنه و برهنه محشور می شوند، و برای خلاصی از آن وضعیت دهشتناک، باید چه کرد. __________________________________ پاورقی 1. البلد/آیه 14. 2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 27، ص 30. 3. مستدرک وسایل الشیعه،ج 3:ص 317. .............................................. 🌺 پرسمان اعتقادی🌺 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🍃🌺🍃به فرموده رهبر انقلاب: 🍃فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد و عرصه فرهنگی عرصه جهاد است. 🍃اگر از فضای مجازی غافل شویم اگر نیروهای مؤمن و انقلابی این میدان را خالی کنند مطمئنا ضربه خواهیم خورد. 🍃هر کس به اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد. 🍀۱- گاهی انسان حرف حق را می تواند با استدلال قوی و با زبان شیوا و هنرمندانه بیان کند که این حرف به گوش و چشم هزاران و شاید میلیونها مخاطب برسد. 🍀۲- گاهی شاید ما حرفی برای گفتن نداشته باشیم اما می توانیم انعکاس کارهای خوب و هنری دیگران در فضای مجازی بشویم. 🍀۳- گاهی با یک کلام، یک جمله می توانیم باعث تقویت روحیه جناح مؤمن انقلابی فعال در فضای مجازی بشویم. 🍃به اعتقاد من، امروزه ذکر مستحبی بعد از نماز ما، کار فرهنگی و جهادی در فضای مجازی است. 💌💌💌به فرموده رهبر فرزانه انقلاب: 💻💻💻رایانه و فضای مجازی که الان در اختیار شماست اگر بتوانید اینها را یاد بگیرید، می توانید یک حرف درست خودتان را به هزاران مستمعی که شما آنها را نمی شناسید، برسانید. این فرصت فوق العاده ای است مبادا این فرصت ضایع شود. اگر ضایع شد، خدای متعال از من و شما در روز قیامت سوال خواهد کرد. ۹۱/۷/۲۰ البته ورود در فضای مجازی احتیاج به؛ ایمان، علم، ذوق و سلیقه و هنردارد و بزرگترین آفت این کار گرفتار شدن به؛ غرور، سیاست زدگی، حسادت، سطحی نگری، روز مرگی می باشد. 📡📡دشمن دارد با این ابزار ایمان و غیرت و اعتقادات جوانان ما را نشانه می گیرد و در سایه بی عرضگی و بی لیاقتی بعضی از مسئولان فرهنگی و رسانه ای کشور، تا حدودی در این جنگ موفق بوده است. باید جواب کار فرهنگی باطل آنان را با کار فرهنگی حق داد. 💬💬💬💬💬💬💬💬 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال چرا استفاده از انگشتر طلا یا ساعت طلا برای مرد حرامه ولی واسه زن جایزه 🗯پاسخ: ❗️حکمت و فلسفه واقعی احکام و از جمله حرمت استفاده از طلا برای مردان برای ما کاملا مشخص نیست اما می دانیم که این حکم حتما دارای مصالح بوده است . ❗️امام صادق فرمود: « از انجایی که می دانیم خداوند حکیم است تصدیق می کنیم که تمام افعالش از روی حکمت است اگر چه فلسفه انها را ندانیم» 📚بحار الانوار ج52 ص91 🗯در این مورد روایاتی وارد شده است که استفاده می شود استعمال طلا برای مردان جایز نیست . 🔷پیامبر گرامی فرمود: « انگشتر طلا بدست نکن چون زینت تو در آخرت خواهد بود» 📚الکافی ج6 ص468 ❗️امام صادق فرمود: « در دست خود هیچ انگشتری از طلا مکن» 📚همان مدرک ص469 🗯وفرمود: « طلا لباس بهشتیان است و خداوند طلا را در دنیا زینت زنان قرار داده و بر مردان پوشش طلا را حرام داشته و نماز در آن را باطل اعلام کرده است» 📚التهذیب ج2 ص227 ❗️شاید بتوان گفت که علت تحریم طلا برای مردان و جائز بودن آن برای زنان آن است که اصولا طلا برای زینت کردن استفاده می شود و طبیعت مرد و زن تفاوت دارد .طبیعت و غریزه زن به سوی زیبایی و زینت گرایش یافته و اصولا زیباتر هم افریده شده پس برای او مجاز شده در عین اینکه زیبایی و زینت زن باعث برقراری روابط گرم و صمیمانه خانواده و گرایش مرد به سوی تشکیل خانواده و برقرار بودن نوع و نسل می شود ❗️اما گرایش مردان به زینت در عین حال که در انها روحیات زنانه به وجود می آورد و از طبیعت خود دور می کند آن ها را از مسئولیت در امور اساسی زندگی دور می کند و به سوی تجملات و مظاهر دنیا و چه بسا دوری از پرودگار سوق می دهد 🗯البته برخی در این زمینه این موارد را نیز بیان کرده اند: 🔷گلبول های سفید در خون مرد بیش از زن است .از طرف دیگر طلا در افزایش این گلبول ها موثر است لذا وجود آن برای زن مفید است ولی برای مردان چندان مناسب نیست و ممکن است موجب برهم زدن گلبول های سرخ و سفید گردد ونیز موجبات تحرکات عصبی مردان را فراهم می کند 📚سالنامه پیام اسلام ،سال1357 📚بهداشت در اسلام،دکتر اردوبادی ❗️البته چنان که گذشت عمده دلیل ما در این مساله روایات فراوانی است که در مجامع روایی ما ثبت وضبط شده است و فلسفه اصلی این حکم نیز برای ما دقیقا مشخص نیست . 📚وسائل الشیعه ج4 ص412 باب30 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال لطفا در مورد سند دعای ندبه توضیح بدید برخی می گویند این دعا بدون سند و جعلی است 🗯پاسخ: ❗️دعای ندبه را عده ای از علما و محدثین نقل کرده اند از جمله: 1⃣شیخ مشهدی در کتاب المزار از محمد بن ابی قره و او از کتاب ابی جعفر محمد بن الحسن بن سفیان بزوفری نقل کرده و آن را به امام زمان نسبت داده است 📚المزار ص573 2⃣سید بن طاووس در مصباح الزائر و اقبال الاعمال نقل می کند و ان را به امام زمان نسبت داده است 📚مصباح الزائر ص446 📚اقبال الاعمال،ص295 3⃣علامه مجلسی در کتاب زاد المعاد از این دعا نام می برد و می گوید: « اما دعای ندبه که مشتمل بر عقاید حقه و تاسف بر غیبت قائم است به سند معتبر از امام صادق نقل شده است» 📚زاد المعاد ص488 4⃣قبل از این بزرگان این دعا را شیخ جلیل محمد بن علی بن یعقوب بن اسحاق بن ابی قره قنانی که معاصر شیخ نجاشی و از اعلام قرن پنجم بوده نقل کرده است . 5⃣ونیز شیخ جلیل محمد بن حسین بن سفیان بزوفری در کتاب الدعا نقل کرده است .او از مشایخ شیخ مفید بوده و مورد تایید خاص او بوده است . ❗️بنابراین، ملاحظه مى کنید که سند دعابه افرادى برمى گردد که همه ثقه و یا شناخته شده اند و هیچ شخص مجهول و ناشناسى در سند دعانیست. 🗯علاوه بر این، بفرض این که این دعامجهول باشد، باز طبق قاعده معروفى که در اصول داریم به نام «قاعده تسامح در ادّله سنن» یعنى در عین این که در سند روایات مربوط به احکام واجب و حرام باید سختگیرى و موشکافى زیاد کرد در ادلّه مستحبّات لازم نیست سختگیرى نمود، چه این که مستحبّات اعمالى هستند که انجام آنها واجب نیست و ترک آنها حرام نمى باشد در این سند این دعانیز نمى توان سختگیرى کرد. ❗️مطابق این قاعده معروف که متّکى به احادیث زیاد و معتبرى هست 📚بحار الانوار ج2 ص256 باب 30 ❗️فقهاى اسلام هیچ گاه درباره سند مستحبّات و دعاها ایراد نمى گرفتند و به همین اندازه که در کتاب مشهور نقل شده بود و مضمون صحیحی داشت قناعت می کردند . 🗯در هر صورت طبق مدارک فوق سند دعای ندبه چیزی نیست که قابل ایراد باشد و سرچشمه ایراد عدم اگاهی بر مطالب فوق بوده است 🔴منابع 1⃣موعود شناسی،رضوانی،ص487 2⃣سلسله مباحث امامت و مهدویت،صافی گلپایگانی،ج1 ص381 3⃣پاسخ به پرسشهای مذهبی،سبحانی و مکارم،ص647 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال آیا با انجام هر گناهی اعمال نیک انسان ازبین میروند؟ پس عدل خدا چه میشود؟چون انسان جایز الخطاست 🗯پاسخ: ❗️در تفسیر نمونه چنین امده است: 🔴«حَبْط» در اصل به گفته «راغب» در «مفردات» به معنى این است: چهارپائى آن قدر بخورد که شکمش باد کند و چون این حالت سبب فساد غذا و بى اثر بودن آن مى گردد، این واژه به معنى باطل و بى خاصیت شدن، به کار مى رود، لذا «معجم مقائیس اللغة» معنى آن را «بطلان» ذکر کرده است و به همین دلیل، در آیه 16 سوره «هود» هم ردیف باطل ذکر شده، مى فرماید: «دنیاپرستان کسانى هستند که در آخرت جز آتش بهره اى ندارند و آنچه را در دنیا انجام داده اند بر باد مى رود و اعمالشان باطل مى شود». 🗯و اما «اِحباط» در اصطلاح متکلمان و علماء عقائد، عبارت از این است که ثواب اعمال پیشین بر اثر گناهان، از بین برود، نقطه مقابل تکفیر که به معنى از بین رفتن کیفر و آثار گناهان پیشین، به خاطر اعمال نیک آینده است. ❗️در این که آیا احباط و تکفیر در مورد ثواب اعمال صالح و کیفر گناهان صحیح است، یا نه؟ در میان علماء عقائد بحث و گفتگو است. 🗯به گفته مرحوم «علامه مجلسى» مشهور میان متکلمان امامیه بطلان احباط و تکفیر است، آنها فقط مى گویند: ثواب مشروط به آن است که انسان با ایمان از دنیا برود، و عقاب مشروط به این است که به هنگام مرگ با اسلام و توبه از دنیا نرود. 📚بحار الانوار ج5 ص332 ❗️ولى علماء معتزله نظر به ظواهر بعضى از آیات و روایات، معتقد به صحت احباط و تکفیرند. 📚همان مدرک ❗️«خواجه نصیر الدین طوسى» در کتاب «تجرید العقائد» احباط را باطل شمرده و با دلیل عقل و نقل بر آن استدلال کرده است، 🗯دلیل عقلى او این است که: احباط مستلزم ظلم است (زیرا کسى که ثواب کمترى داشته و گناه بیشترى، پس از احباط به منزله کسى خواهد بود که اصلاً کار نیک نکرده است و این یک نوع ستم در حق او خواهد بود) ❗️و اما دلیل نقلى، این است که قرآن با صراحت مى گوید: «هر کس به مقدار سنگینى ذره اى کار خیر کند آن را مى بیند * و هر کس به مقدار سنگینى ذره اى کار شرّ کند آن را مى بیند». 📓زلزال 7-8 ❗️در میان دانشمندان معتزله «ابو هاشم» احباط و تکفیر را به هم آمیخته و عنوان موازنه را به وجود آورده است به این معنى که گناه و ثواب را با هم مى سنجد و از یکدیگر کسر مى کند. 🗯ولى حق این است که: ❗️احباط و تکفیر امرى ممکن مى باشد و هیچ گونه ظلمى از آن حاصل نمى گردد، و آیات و روایاتى صریحاً بر آن دلالت دارد و به نظر مى رسد مخالفتِ منکران، به یک نوع «نزاع لفظى» مى کند. ❗️توضیح این که: 🗯گاه، مى شود انسان سالیان دراز زحمت مى کشد و با مشقت فراوان سرمایه اى مى اندوزد، ولى با یک ندانم کارى و یا یک هوسبازى آن را از دست مى دهد، یعنى «حسنات» سابق «حَبط» مى شود. ❗️و یا به عکس، مرتکب اشتباهات و خسارت هاى زیادى شده و با یک عمل عاقلانه و حساب شده همه را جبران مى کند، این یک نوع «تکفیر» است (تکفیر یک نوع پوشانیدن و جبران کردن است) 🗯در مسائل معنوى نیز همین اصل، صادق مى باشد. 📚تفسیر نمونه ج2 ص113 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال قرآن از یک طرف مردم را دعوت به قصاص میکند و آن را مایه حیات و وسیله بقا در روى زمین مى داند، آن جا که مى گوید: « و براى شما در قصاص، حیات و زندگى است اى صاحبان خرد»( بقره179) در مورد دیگر از عفو ستایش مى کند و مردم را به عفو و گذشت دعوت مى نماید، مثلا مى فرماید: « و خشم خود را فرو مى برند و از خلاف هاى مردم در مى گذرند.»( ال عمران 134) آیا این دو دستور با هم منافاتى ندارند؟ 🗯پاسخ: ❗️اولا: 🔷 نکته قابل توجّه این است که تشریع بسیارى از قوانین اثر اجتماعى و روانى دارد اگر چه از قانون عملا کمتر استفاده شود.مثلا، همین اندازه که اسلام اجازه مى دهد اولیاى مقتول قاتل را قصاص کنند، کافى است افرادى که مى خواهند دست خود را به خون دیگرى آلوده کنند، در برابر چشم خود حقّ قصاص را که به اولیا مقتول داده شده است مجسّم سازند و خود را در خطر اعدام ببینند و دست از کار خود بردارند. 🗯بنابراین، قرار دادن حقّ قصاص به خودى خود چیزى است که مى تواند اثر حیاتى براى اجتماع داشته باشد و جلو قتل و تجاوز را بگیرد هرچند عملا از این حق بسیار کم استفاده شود. ❗️به عبارت دیگر، مایه بقاى بشر و ضامن حیات او در برابر تجاوز متعدّیان همان قدرت قانونى بر قصاص است نه اقدام به قصاص، زیرا چیزى که مى تواند متجاوز را از هرگونه تجاوز وتعدّى باز دارد، این است که با خود بیندیشد که اگر دست به تجاوز بزند و خون کسى را بریزد صاحبان خون ممکن است از قدرت قانونى خود استفاده نموده و از دادگاه بخواهند که او را قصاص کند. ❗️ چنین اندیشه اى که مبادا روزى اولیاى مقتول خواهان قصاص او باشند غالباً مانع از آن مى گردد که افراد ناصالح به فکر جنایت بیفتند. 🔶بنابراین، تشریع قانون قصاص و این که افراد ستمدیده در صورت تمایل مى توانند از طرف انتقام بگیرند، ضامن بقاى حیات و سبب کاهش آمار جنایت است ولى هرگز اسلام اولیاى مقتول را مجبور نکرده است که حتماً از این قدرت قانونى استفاده کنند. 🔴بلکه به آنان اختیار داده است که در صورت تمایل، از این حقّ مشروع خود استفاده کنند و انتقام خود را از قاتل بگیرند و در عین حال آنان مى توانند با میل و رغبت از در عفو و گذشت وارد شوند و از سر تقصیر «جانى» در گذرند و یا دیه بپذیرند. ♻️اسلام با تشریع دو قانون یعنس (قانون قصاص و عفو) به دو هدف عالى خود رسیده است از یک طرف به اولیاى مقتول حقّ قصاص و قدرت بر انتقام داده و از این طریق از تکرار حوادث خونى شدیداً جلوگیرى نموده است که اگر چنین حقّى را به آنان نمى داد، بطور مسلّم آمار جنایت بالا مى رفت و خطرات مسلّمى جامعه انسانى را تهدید مى کرد. 🗯از طرف دیگر اولیاى مقتول را مجبور به قصاص ننموده و دست آنان را در استفاده از حقّ قانونى خود آزاد گذارده است تا اگر روزى مصالح ایجاب کرد که از در عفو آیند و یا طبعاً مایل به انتقام نباشند، بر متجاوز منّت گذارده و او را عفو کنند. ❗️نتیجه این که: 🗯 اگر قصاص تشریع نمى شد امنیّت و آرامش وجود نداشت و حیات انسانى در معرض خطر بود و اگر به صاحب حق اختیار و آزادى داده نمى شد و در برابر حقّ قصاص، حقّ اغماض به او پیشنهاد نمى شد، قانون نخست ناقص بود. ❗️چه بسا مصالحى ایجاب مى کند که صاحب حق، عفو و اغماض را بر انتقام ترجیح دهد; در این صورت تشریع قانون عفو، مکمّل حقّ قصاص است. 🗯ثانیاً: ❗️ باید توجّه نموده که قصاص موردى دارد و عفو موردى دیگر، 🔷در موردى که قصاص جانى به امنیّت و بقاى حیات دیگران کمک کند (بطورى که اگر از قصاص صرف نظر شود چه بسا اندیشه تجاوز در مغز او و دیگران بار دیگر زنده شود) در این صورت شایسته است که اولیاى مقتول از این حقّ قانونى استفاده نمایند. ❗️ولى اگر جانى را نادم و پشیمان ببینند و مصالحى ایجاب کند که از گناه او صرف نظر کرده او را ببخشند، دراین صورت عفو و گذشت را بر قصاص و انتقام ترجیح دهند و تشخیص آیند و مورد از یکدیگر چندان مشکل و پیچیده نیست. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣وسائل الشیعه،ج29 ص52 باب19 2⃣بحار الانوار ج101 ص368 باب1 3⃣پاسخ به پرسش های مذهبی،ص460 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال آیا در اسلام این دستور وارد شده است که در موقع تصمیم بر انجام کارى، اگر کسى عطسه کند باید صبر کرد؟ 🗯پاسخ: ❗️ در این باره دستورى در اسلام نداریم و اساساً روح اسلام با این گونه مطالب سازش ندارد، تا آن جا که دستور مى دهد هنگامى که تصمیم بر کارى گرفتید، اگر کسى فال بد زد اعتنا نکنید و بر خدا توکّل نموده به دنبال هدف روان شوید و فال بد زدن را نشانه شرک قرار داده است 📚تحف العقول ص35 📚الکافی ج8 ص198 ❗️آرى درباره عطسه وارد شده است که هر گاه یکى از شما عطسه کرد، در حقّ او دعا کنید و بگویید «یرحمکم اللّه« رحمت خدا شامل حال شما گردد.» طرف نیز متقابلا دعا کند و بگوید«یغفر اللّه لکم« خداوند شما را بیامرزد». 📚وسائل الشیعه،ج12 ص88 باب58 ❗️امّا صبر کردن و قدرى مکث نمودن و یا فرق گذاردن بین یک عطسه و دو عطسه، همگى افسانه است که باید مسلمان آگاه و دانا از این افسانه ها بپرهیزد. 📚منابع جهت مطالعه بیشتر: 1⃣میزان الحکمه ج6 ص518 به بعد 2⃣بحار الانوار ج55 ص312 باب11 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁