eitaa logo
پرسمان اعتقادی
44.7هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
3.5هزار ویدیو
55 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰مراقبت های ماه ذی القعده 💠سفارشات آیت الله تحریری پیرامون مراقبت های ماه ذی القعده 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سلام بیجا و انجام سجده سهو ⁉️اگر در جايي كه نبايد نماز را بگويد سهواً بگويد: « السلام علينا و علي عباد اللّه الصالحين » يا بگويد: « السلام عليكم و رحمة اللّه و بركاته » آیا سجده سهو واجب می شود؟ 📝بله بايد دو بعد از نماز انجام دهد. رساله سیزده مرجع، م1242 •┈┈••✾••┈┈• 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️ پیام مهم آیت الله سبحانی به مناسبت فرا رسیدن دهه کرامت 🤔 دوست و دشمن همیشگی ما⁦⁉️⁩ در کلام امام رضا علیه السلام 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیه 11 النسا’ است : يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ👈 فإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ 👉وإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا (11) طبق اين آيه ، دختران ، نهایتاً ، دو سوم ، ترکه را میبرند، مابقی ترکه ، به عصبه میرسد ، عصبه کسی است که آنچه از أصحاب فروض باقی میماند ، به او تعلق میگیرد ، برادر ، از عصبه بالنفس محسوب میشود و طبق حدیث شریف نبوی در بخاری و مسلم ، پیامبر ص فرموده : «أَلْحِقُوا الفَرَائِضَ بِأَهْلِهَا، فَمَا بَقِيَ فَلِأَوْلَى رَجُلٍ ذَكَرٍ». فرائض (= نصیب مقدر وارثان ) را به آنها بدهید ، اگر چیزی از میراث باقی ماند ، بایستی آن را به نزدیکترین رجل (= عصبه ) داد. بر طبق نص قرآن، نهایت میراث دختران ، دو سوم است ، و ما بقی به برادران میرسد ❗️❗️ 💠💠 👌در گذشته پرسیده بودند که چرا اگر فردی بمیرد و دخترانی از خود به جای گذاشته باشد ، برادران میت هم ارث می برند و تمام ارث به دختران نمی رسد ، متن پرسش از کانال مذکور چنین بود ؛ «اگر پدری پسر نداشته باشد و یک یا چند دختر داشته باشد، بعد از فوت ظاهرا بخشی از میراث او به برادرانش تعلق میگیرد (بخاطر اینکه پسر نداشته است). آیا این خورده شدن حق دخترها نیست؟پاسخ ؛خیر، هیچ حقی خورده نشده است....» 👌ما گفتیم که در فرض مذکور تمام ارث به دختران می رسد و برادران میت حقی ندارند ، و ارث بردن برادران با وجود دختران سنت جاهلیت است که برای دختران ارزش قائل نبودند ، دختران دو سوم خویش را بالفرض مطابق حکم قرآن می برند و مابقی را بالرد ، کانال مذکور پاسخی را به ما داده است که مبتنی است بر عقیده باطلشان تحت عنوان « تعصیب » ❕تعصیب آن است که ترکه میت زیادتر از سهام مفروضه ای باشد که برای صاحبانشان تعیین شده است ، در مورد اینکه زیادی به چه کسی می رسد بین شیعه و اهل سنت اختلاف است ، اهل سنت می گویند آن را باید به عصبه میت داد یعنی خویشاوندی پدری و ذکور میت مانند برادران رد کرد اما ما می گوییم در صورتی که خویشاوندان نزدیک میت چون فرزندان دختر باشند باید مقدار زائد از مفروضات را به آنها رد نمود و با وجود طبقه قبل، یعنی دختران نوبت به طبقه بعد یعنی برادران میت نمى‏ رسد به علاوه دادن مقدار اضافى به مردان طبقه بعد، شبيه قوانين دوران جاهليت است كه زنان را بدون دليل از ارث محروم مى‏ ساختند . 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 305 ❕مرحوم امام در تحریر الوسیله می آورد ؛ « موردى است كه تركه بيشتر از سهام باشد؛ پس اين زيادى بر صاحبان فرض‏ها برمى‏ گردد و به «عُصبه» ميت داده نمى‏ شود. و «عُصبه» هر مردى است كه بدون واسطه يا با واسطه ذكور به ميت انتساب دارد. پس اگر وارث به يك دختر و مادر منحصر باشد نصف آن به عنوان فرض به دختر و سدس آن به فرض به مادر داده مى‏شود و ثلث باقى مانده به طور چهار يك به نسبت سهمشان، به آن‏ها رد مى‏ شود. و اگر وارث او به دخترهاى متعدد و مادر منحصر باشد دو سوم آن به فرض به دخترها و سدس آن به فرض به مادر داده مى‏ شود و سدسى كه باقى مانده است به طور پنج يك به نسبت سهامشان به آن‏ها رد مى ‏شود و عصبه در دهانشان خاك است (و نصيبى از ارث ندارند). » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 404 👌دلیل ما بر این سخن آیات قرآن و روایات اهل سنت و روایات اهل بیت علیهم السلام است . 1⃣خداوند می فرماید ؛ « وَ أُولُوا الْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتٰابِ اللّٰهِ إِنَّ اللّٰهَ بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ » « خويشاوندان به ارث بردن از يكديگر سزاوارتراند. به يقين خداوند بر هر چيزى داناست. » ( انفال 75) 👌 آيه نشان مى‌دهد كه از ارحام و نزديكان، در ارث بردن از يك ديگر سزاوارتر از ديگرانند . دليل اولويت ارحام در ارث بردن، اقربيت آنان به متوفّاست. براين اساس، نسبت هركس به متوفّا نزديك‌تر باشد، در ارث بردن اولويت دارد، براين اساس، چگونه ممكن است با وجود وارث نزديك‌ترى مانند دختر، خويشاوند دورترى مانند برادر ارث ببرد ❕ 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 2⃣و می فرماید ؛ « لِلرِّجٰالِ نَصِيبٌ مِمّٰا تَرَكَ الْوٰالِدٰانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّسٰاءِ نَصِيبٌ مِمّٰا تَرَكَ الْوٰالِدٰانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمّٰا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِیباً مَفْرُوضاً » « ‌براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان نزديك‌ترشان بر جاى نهاده‌اند، سهمى از ارث است و براى زنان نيز از آنچه پدر و مادر و خويشاوند نزديك‌ترشان برجاى گذاشته‌اند، سهمى از ارث است- خواه آن مال كم باشد و خواه زياد- اين سهمى است كه مقرر شده است.» (نساء 7) 👌 آيه نشان مى‌دهد كه زنان از نظر استحقاق ارث نظير مردان هستند و در هر موردى كه مرد ارث مى‌برد، زن نيز ارث مى‌برد، مگر مواردى كه به وسيله دليل استثنا شده است؛ مانند قاتل و مرتد. به عبارت ديگر، همه زنان و نزديكان ارث مى‌برند و اين آيه دلالت دارد بر اينكه مردان و زنان از نظر استحقاق ارث- نه مقدار آن- مساوى هستند؛ زيرا در اين آيه حكم شده كه براى مردان سهمى از ارث است؛ همچنان كه براى زنان سهمى از ارث است؛ در حالى كه از نظر قائلان به تعصيب، صورى وجود دارد كه مردان ارث مى‌برند و زنان هر چند در رتبۀ مردان باشند، ارث نمى‌برند که یک نمونه آن فرض مذکور است که تمام ارث را به دختران نمی دهند و مردان طبقه بعد را شریک در ارث می کنند . 📚الانصاف فی مسائل دام فیها الخلاف ج 2 ص 220 3⃣مسلم و بخارى از سعدبن ابى وقاص روايت كرده‌اند كه گفت ؛ ❕در مكه دچار مرضى شدم كه مشرف به مرگ بودم. پيامبر به عيادتم آمد، عرض كردم: اى رسول خدا، من اموال زيادى دارم و وارثى جز دخترم ندارم. آيا مى‌توانم دوسوم مالم را صدقه بدهم؟ فرمود: نه. عرض كردم: آيا مى‌توانم نيمى از آن را صدقه بدهم؟ فرمود: نه. عرض كردم: آيا مى‌توانم يك سوم آن را صدقه بدهم؟ فرمود: يك سوم زياد است. اگر بعد از تو فرزندت بى نياز باشد، بهتر است از اينكه فقير باشد و نزد مردم در يوزگى كند. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 150 _ صحیح مسلم ج 4 ص 71 👌‌اين روايت صراحت دارد كه در ذهن سعد بن ابى وقاص چنين بوده كه دخترش تنها وارث مالش است و پيامبر هم سخن او را شنيد و تنها وارث بودن دختر او را تأييد كرد و به او نگفت كه وارث ديگرى هم دارد و آن عصبه است، بلكه همان يك وارث را تأييد كرد كه براساس آن، تمام تركه براى دختر است، نيمى از آن به عنوان فرض و نيمى ديگر به عنوان ردّ. 4⃣بيهقى از سويدبن غفله در مورد دختر و زن و مولايى روايت كرده است ؛ « على به دختر، نصف، و به زن يك هشتم از تركه را داد و مازاد را به دختر برگرداند. » 📚سنن الکبری ج 6 ص 242 5⃣‌دارمى هم اين روايت را از حيان بن سليمان نقل كرده است ؛ « نزد سويد بن غفله بودم كه فردى نزد او آمد و از سهم مردى كه از دنيا رفته و يك دختر و همسرش را برجاى گذاشته، سؤال كرد. سويد گفت: آيا مى‌خواهى تو را از حكم على با خبر كنم؟ مرد گفت: حكم على مرا كافى است.سويد گفت: حكم على اين بود كه به زن متوفّا يك هشتم، و به دخترش نصف تركه را داد، آن گاه بقيه را به دختر برگرداند. » 📚سنن الدارمي، كتاب الفرائض، باب فيمن أعطى ذوي الأرحام دون الموالي، ص 288. 6⃣از رسول خدا روايت شده كه فرمود ؛ « من ترك مالًا فلأهله؛ » « هركس مالى را از خود به جاى گذارد، آن مال براى خانواده‌اش است. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 150 👌برادر يا خواهر از خانوادۀ مرد محسوب نمى‌شود، بلكه فرزندان و همسر فرد، خانوادۀ او هستند. 7⃣از بريد عجلى نقل شده است كه از امام باقر علیه السلام پرسيد ؛ « ميراث مردى كه مى‌ميرد و از خود يك دختر و عمويش را بر جاى مى‌گذارد، چگونه است؟ امام در پاسخ فرمود:المال للإبنة وليس للعمّ شي‌ء أو قال: ليس للعمّ مع الابنة شى‌ء؛ » « تمام مال به دختر مى‌رسد و به عمو چيزى نمى‌رسد يا فرمود: براى عمو با وجود دختر، چيزى نيست. » 📚وسائل الشیعه ج 26 ص 104 8⃣كسى از امام صادق علیه السلام سؤال کرد كه تركۀ متوفّا از آن كيست؟ آيا از آن نزديك‌ترين بستگان است يا از آنِ عصبه؟ امام در پاسخ فرمود:المال للأقرب و العصبة في فيه التراب؛ « ‌تمام مال از آن نزديك‌ترين بستگان است و عصبه را خاك در دهان است. » 📚الکافی ج 7 ص 75 🔸ادامه👇
🔸ادامه👇 👌دوست اهل سنت ما برای عقیده خود به تعصیب به نقلی از صحیح بخاری استناد کرد که بخارى از مسلم بن ابراهيم، از وهيب، از ابن طاووس، از پدرش، از ابن عباس نقل كرده است كه رسول خدا فرمود:الحقوا الفرائض بأهلها، فما بقي فهو لأولى رجلٍ ذكر؛ « فرائض را به اهلش بدهيد و آنچه اضافه آمد، از آن سزاوارترين مرد به متوفّاست. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 151 ❕اين همان روايت معروف به روايت طاووس بن كيسان يمانى (م 132 ق) است. حال بررسى روايت ؛ 1⃣ اوّلًا، سند اين روايت ضعيف است؛ زيرا به عبداللّٰه بن طاووس بن كيسان يمانى منتهى مى‌شود كه هر چند علماى رجال اهل سنت او را توثيق كرده‌اند، اما توثيق آنها با آنچه ابوطالب انبارى در مورد اين روايت ذكر كرده، در تعارض است. او در مورد اين روايت از سفیان از ابی اسحاق از قاربه بن مضربه نقل می کند که گفته است ؛ « نزد ابن عباس، كه در مكه بود، نشستم و گفتم: اى ابن عباس، اهل عراق حديثى از تو نقل مى‌كنند و طاووس ، بنده آزاد شدۀ تو، آن را چنين روايت مى‌كند كه آنچه از فرائض باقى مى‌ماند، براى سزاوارترين عصبۀ مرد است. ابن عباس گفت: آيا تو از اهل عراق هستى؟ گفتم: آرى. گفت: به ديگران برسان كه من مى‌گويم: خداوند عزّوجلّ فرموده است: «آبٰاؤُكُمْ وَ أَبْنٰاؤُكُمْ لٰا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعاً فَرِيضَةً مِنَ اللّٰهِ» و همچنين «أُولُوا الْأَرْحٰامِ بَعْضُهُمْ أَوْلىٰ بِبَعْضٍ فِي كِتٰابِ اللّٰهِ». آيا اينها جز فريضه‌اند؟ آيا اين آيات چيزى باقى گذارده‌اند؟ نه من چنين چيزى گفته‌ام و نه طاووس از من چنين چيزى نقل كرده است.قاربة بن مضرب گفت: پس از اين سخنان ابن عباس، طاووس را ديدم و گفت: نه، به خدا سوگند من چنين چيزى را هرگز از ابن عباس روايت نكرده‌ام. همانا شيطان اين سخن را بر دهان آنها انداخته است. سفيان گفت: به نظر من اين كار از جانب فرزندش عبداللّٰه بن طاووس بوده است؛ زيرا او مُهر دار سليمان بن عبدالملك بود و به اين گروه- يعنى بنى هاشم- كينه زيادى داشت. » 📚التهذیب ج 9 ص 262 ❕سليمان بن عبدالملك، خليفۀ اموى مروانى، كسى است كه ابو هاشم، عبداللّٰه بن محمد بن على حنفيه را ظالمانه و فريبكارانه با سم كشت. با اين وصف، معلوم است حال دوستداران آنها چگونه خواهد بود. 2⃣ثانياً، وراثت عصبه از مسائلى نيست كه ابتلاى مردم به آن كم باشد، بلكه از مسائل عام البلوى در دورۀ رسول اكرم و خلفا بود.حال اگر در اين زمينه، تشريعى مطابق مضمون اين روايت وجود مى‌داشت، نبايد از ديگران مخفى مى‌ماند و ديگران هم بايستى آن را نقل مى‌كردند؛ در حالى كه همۀ اسناد اين‌ روايت به عبداللّٰه بن طاووس منتهى مى‌شود. 3⃣ثالثاً، فقهاى مذاهب اهل سنت در مواردى بر خلاف مضمون اين روايت فتوا داده‌اند كه فقيه الطائفه، شيخ طوسى، به آنها اشاره كرده است که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚الخلاف ج 4 ص 68 مساله 80 4⃣علامه مجلسی هم تصریح می کند که قول به تعصیب از بدعت های عمر بن خطاب است و شایسته است که اهلسنت این بدعت را ترک کنند ، آنجا که فرمود ؛ « عول و تعصيب كه سنيان به گفته عمر در ميراث ميكنند بدعت است و مخالف قرآن است و با فرزند پدر و مادر احدى ميراث نميبرد مگر زن و شوهر و كسى كه خدا از براى ايشان در قرآن سهمى قرار كرده است اولى و احق است به ميراث از كسى كه سهمى در قرآن نداشته باشد و ميراث به عصبه دادن چنانكه عمر كرده‏ است از دين خدا نيست » 📚حق الیقین ص 558 ❕و باز گفت ؛ « عمر از روى ضلالت و معانده حق عول و تعصيب و ساير بدع و آثار را تا روز قيامت در ميان مردم گذاشت » 📚همان ص 608 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔با توجه به اینکه احکام شریعت همگی براساس فطرت بشر است، چرا جمع اختین در قبل از اسلام حتی در مورد حلال بوده ولی در اسلام حرام شده است؟ آیا تغییر فطری رخ داده یا قدما در حد و اندازه اجرای احکام اسلام نبوده اند ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که ازدواج همزمان با دو خواهر در اسلام حرام بوده به گونه ای که می فرماید ؛ « (نيز حرام است بر شما) اينكه جمع ميان دو خواهر كنيد مگر آنچه در گذشته واقع شده خداوند آمرزنده و مهربان است » ( نساء 23) ❕معنای این که خداوند می فرماید براى شما جمع در ميان دو خواهر ممنوع است این است که ازدواج با دو خواهر در زمان واحد نيست، بنا بر اين اگر با دو خواهر يا بيشتر در زمانهاى مختلف و بعد از جدايى از خواهر قبلى انجام گيرد، مانعى ندارد و از آنجا كه در زمان جاهليت جمع ميان دو خواهر رائج بود، و افرادى مرتكب چنين ازدواجهايى شده بودند قرآن بعد از جمله فوق مى ‏گويد:" إِلَّا ما قَدْ سَلَفَ" يعنى اين حكم (همانند احكام ديگر) عطف به گذشته نمى ‏شود، و كسانى كه قبل از نزول اين قانون، چنين ازدواجى انجام داده‏ اند كيفر و مجازاتى ندارند، اگر چه اكنون بايد يكى از آن دو را انتخاب كرد، و ديگرى را رها كنند. ❕رمز اينكه اسلام از چنين ازدواجى كرده شايد اين باشد، كه دو خواهر به حكم نسب و پيوند طبيعى نسبت به يكديگر علاقه شديد دارند، ولى به هنگامى كه رقيب هم شوند طبعا نمى‏ توانند آن علاقه سابق را حفظ كنند، و به اين ترتيب يك نوع تضاد عاطفى در وجود آنها پيدا مى‏ شود، كه براى زندگى آنها زيان‏بار است، زيرا دائما انگيزه و انگيزه رقابت در وجود آنها در حال كشمكش و مبارزه ‏اند. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص 331 👌از برخی روایات استفاده می شود که مساله حرمت ازدواج همزمان با دو خواهر اختصاص به اسلام دارد و چنین ازدواجی در ادیان جایز بوده است . 🔹راوی می گوید محضر امام کاظم علیه السلام عرض كردم چرا مرد نمى‏ تواند بين دو خواهر جمع كرده و با هر دو ازدواج كند؟ 👌حضرت فرمودند براى حفظ اسلام چه آنكه سائر اديان آن را مى ‏كنند. 📚علل الشرائع ج 2 ص 498 ❕در نقل دیگری از امام رضا علیه السلام آمده است ؛ « یعقوب بن اسحاق همزمان با دو خواهر به نام های حبار و راحیل ازدواج کرد ، پس از آن این نوع ازدواج در اسلام شد » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 242 👌بی شک آیین اسلام است که آیینی جامع و کامل تلقی می شود و همان آیین حنیفی است که تمام تعالیم آن مطابق فطرت بشری بوده و هیچ حکم خلاف فطرتی در آن نیست ( روم 30) ، اما آیین و ادیان گذشته ، آیینی موقتی و ناقص بوده اند که برای آماده سازی مردم برای دریافت آیین کامل نازل می شدند ، که طبیعتا گنجایش پذیرش تمام قوانین الهی را نداشته اند ، لذا اسلام به عنوان آخرین آیین ، کامل کننده تمام شرایع قبل از خود است که در مواردی یا احکام شرایع گذشته را کرده و یا تکمیل می کند ، با توجه به این نکته چرایی جواز جمع کردن بین دو خواهر در شرایع گذشته و آن در اسلام روشن می شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در دیدار با یکی از دوستانم به او گفتم، ایا اگر کسی به تو بگوید قسم به هواپیما، یا قسم به دوچرخه و یا قسم به کشتی، آیا بواسطه این قسم تو کلام او را می پذیری؟ با تعجب به من نگاه کرد و گفت : دیوانه شده ای؟ مسلما که باور نخواهم کرد! به او گفتم، قرآن در سوره ذاریات آیه سوم به کشتی قسم خورده است، چه دلیلی دارد که بواسطه این قسم، خزعبلات او را پذیرفت؟ با تعجب به صفحه آیات مربوطه نگاه کرد و ایات را خواند سپس بعد دقایقی گفت : من تاکنون قرآن را نخوانده بودم و نمی دانستم چنین سخنان در آن است ❕❕ 💠💠 👌خداوند در سوره ذاریات می فرماید ؛ «وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً ، فَالْحامِلاتِ وِقْراً ،فَالْجارِياتِ يُسْراً ، فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً ، إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ ،وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِع‏ » « سوگند به بادهايى كه ابرها را به حركت در مى‏ آورند (و گرد و غبار و بذرهاى گياهان را). و سپس سوگند به ابرهايى كه بار سنگينى (از باران) با خود حمل مى ‏كنند. و سپس سوگند به كه به آسانى به حركت در مى‏ آيند. و سوگند به فرشتگانى كه كارها را تقسيم مى‏ كنند. (آرى سوگند به همه اينها) كه آنچه به شما وعده داده شده است قطعا راست است. و بدون شك جزاى اعمال واقع شدنى است. » ( ذاریات 1_6) ❕حضرت امير عليه السلام مشغول سخنرانى بود. ابن كوّاء خطاب به حضرت عرض كرد ، آيات اوّليه سوره ذاريات و سوگندهاى آن براى ما حل نشده است. لطفاً تفسير آن را بيان فرماييد. 👌حضرت فرمودند منظور از «ذاريات» بادهايى است كه حركت مى ‏كند، و ابرها را در آسمان مى‏ گستراند، و هر قطعه ابرى را به جايى مى ‏برد كه مأمور باريدن در آنجاست. يا بادهايى كه دانه ‏هاى گياهان را به نقاط مختلف زمين مى ‏برد تا در آنجا برويد. 👌و امّا «حاملات» ابرهايى هستند كه هزاران تن آب را حمل مى‏ كنند. اگر خوب دقت كنيد خداوند قادر درياهاى متعدّدى را در قالب ابرها بر بالاى سر ما بصورت معلّق در بين زمين و آسمان نگه داشته است. ابرها از آب هستند كه مأموريّت سيراب كردن نهرها، استخرها، جويبارها، چشمه‏ ها، چاه هاى عميق و نيمه عميق و صحراهاى خشك و سوزان و درختان و جنگلها و گياهان و حيوانات را بر عهده دارند، بر هر كجا كه خداوند به آنها مأموريّت دهد دانه دانه و به نرمى فرو مى ‏ريزند. 👌 «جاريات» كشتى‏ هايى هستند كه براحتى در درياها حركت مى‏ كنند. جاريات جمع جاريه است، و يكى از معانى جاريه كشتى است، همان‏گونه كه «جوار» در آيه شريفه «وَلَهُ الْجَوَارِ الْمُنْشَاتُ فِى الْبَحْرِ كَالْأَعْلَامِ» نيز جمع جاريه به معناى كشتى است. 👌«مقسمات» پروردگارند كه كارها را بين خود تقسيم مى‏ كنند، و طبق برنامه ‏ريزى دقيق و حساب شده وظايف خويش را به نحو احسن انجام مى‏ دهند. 📚تفسیر فخر رازی ج 28 ص 195 ❕طبق تفسير حضرت على عليه السلام، خداوند متعال به ابر و باد و كشتى و فرشتگان كه قدر مشترك بين همه آنها خدمت به جامعه بشرى است، قسم ياد كرده است. 👌 ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى‏ همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى‏ 📚سوگند های پر بار قرآن ص 185 👌یکی از فلسفه های قسم های خداوند بیان اهمیت و ارزش موجوداتی است که به آنها یاد کرده است . ❕قسم خوردن خداوند به موجودات با عظمتی همچون خورشید و ماه و روز و شب و بنای رفیع آسمان ،زمین پهناور ،جان آدمی و ... از این جهت است که با تفکر و اندیشه پیرامون این نعمت های بزرگ الهی معرفت انسان به پرودگار بیشتر و عشقش به او سوزان تر و اطاعت و پیرویش از او عمیق تر گردد. 👌در حقیقت قسمهای قرآنی از این زاویه کلید علوم و دانشهاست چرا که سبب بسیج اندیشه های متفکر و پیرامون موجوداتی می شود که خداوند به آنها قسم خورده است و از این رهگذر رازهای مهم و مطالب تازه و دانشهای جدید برای انسان کشف می شود. 📚تفسیر نمونه ج19 ص6 👌مثلا در آیات فوق به باد و باران و کشتی قسم یاد شده است تا مخلوقات را متوجه کردن دراین نعمات الهی و آیات او کند . بادها كه عامل حركت كشتى ‏ها و ابرها كه مايه‏ ى بركت زمين هستند، در اين آيات مورد سوگند خداوند واقع شده‏ اند. ❕حيات بشر، و گياهان در گرو باران است و بادها در جابجا نمودن ابرها، تعديل هوا و لقاح گياهان نقش مهمى دارند. 👌نقش كشتى در زندگى گذشته وحال بشر بر كسى پوشيده نيست. وسيع‏ترين، ارزان‏ترين و كم حادثه‏ ترين راه‏ها، راه‏هاى دريايى و سفر با كشتى است. زمانى نقش آن معلوم مى‏ شود كه چند روزى كشتى‏ هاى جهان متوقّف شوند. این خداوند است که با قدرت خویش دریا را مسخر انسان کرده است تا با کشتی بر روی آن رفت و آمد کند . 📚تفسیر نور ج 9 ص 140 ادامه پاسخ 👇
پاسخ👇 ❕اساسا حرکت کشتی بر دریاها و اقیانوس ها معلول چند است ؛ 1⃣نخست بادهاى منظمى كه در سطح اقيانوسها مى‏ وزد اعم از وزشهاى سراسرى كه به طور مداوم از قطب شمال و جنوب زمين به سوى خط استواء و از خط استواء به سوى قطب شمال و جنوب در حركتند و بنام" آليزه" و" كنتر آليزه" معروفند، يا وزشهاى منطقه ‏اى كه تحت برنامه‏ هاى معينى حركت مى‏ کنند و به كشتيها امكان مى ‏دهند، از اين نيروى فراوان و رايگان طبيعى بهره گيرند و به سوى مقصد پيش روند . 2⃣همچنين خاصيت طبيعى چوب يا فشار كه از ناحيه آب به اجسام وارد مى‏ شود و آنها را بر سطح آب، شناور مى‏ سازد . 3⃣همچنين خاصيت تغييرناپذير دو قطب مغناطيسى زمين، كه عقربه‏ هاى قطب‏ نماها را تنظيم مى‏ كند . 4⃣ و يا نظام ستارگان آسمان كه راه را به انسان نشان مى‏ دهند، آرى تا همه اين نظامها دست بدست هم ندهند، استفاده از كشتيها با آن فوائد سرشارشان امكان‏پذير نيست و در نتيجه آيتى است براى ذات پاك او . 👌خداوند با قسم خوردن به کشتی و سایر نعمات های خویش همگان را دعوت به تامل و تحقیق در این آیات الهی ، می کند تا به معرفت و قدرت لایزال الهی برسند . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 561 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
سوال وقتی در کشور کافران زلزله می شود به این نتیجه می رسند که باید خانه های ضد زلزله بسازند، در کشور مسلمانان به این نتیجه می رسند که خدا از آسمانها آنها را تنبيه کرده است. وقتی خشکسالی میشود کافران به این نتیجه می رسند كه آب و هوا تغییر کرده و برای آن باید راه و چاره ای بیابند، مسلمانان به این نتیجه می رسند كه نماز کم خوانده شده و موی زنان بیرون بوده و خدا از آنان انتقام گرفته است. در جامعه کافران وقتی وضعیت اقتصادی خراب شود به این نتیجه می رسند که سازماندهی و مدیریت اقتصادی كشور اشکال داشته و صادرات و واردات تنظیم نبوده و باعث رکود اقتصادی شده است، در جامعه مسلمانان به این نتیجه می رسند که خدا آنها را در فقر قرار داده تا ایمان آنها را آزمایش کند. در جامعه کافران وقتی یک بیماری همه گیر شود، علت بیماری را کشف کرده و برای درمان آن واکسن و آنتی ویروس و دارو اختراع میکنند، در جامعه مسلمانان تصور میکنند بلای آسمانی نازل شده و دلیل آن کفر گویی بوده است... آنها نان هوشمندی شان را می خورند ⭕️ما شلاق جهالت مان را... ✅پاسخ از دیدگاه اسلام علت حوادث عالم سه چیز می تواند باشد 1- مواردی که علت طبیعی دارد و حادثه واقع شده ناشی از فعل و انفعال طبیعت است چرا که تزاحم عوامل مادی ناشی وقوع این گونه حوادث در عالم است 👌اسلام در این موارد بر مسلمین واجب کرده است که به دنبال علومی برود که با این حوادث مقابله کرده و جامعه انسانی را نجات بخشد. ❗️ایت الله العظمی مکارم شیرازی چنین می اورد: « علومی که برای زندگی انسان ها نافع است گاه جنبه مادی دارد مانند تمامی علومی که برای زندگی مادی انسان ها لازم است نظیر پزشکی ،کشاورزی،فنون دفاعی ،صنایع سبک و سنگین و ... و می دانیم این اگر این علوم نباشد وزندگی مادی انسان به طور معقول اداره نشود مشکلات معنوی فراوانی به دنبال خواهد داشت به همین دلیل این علوم در اسلام به عنوان واجب کفایی معرفی شده است یعنی هر گروهی لازم است به دنبال بخشی از این علوم برود تا همه نیازهای مادی جامعه اسلامی تامین گردد و اگر در یک رشته به اندازه کافی متصدیانی نداشته باشد وجوب عینی پیدا می کند» 📚پیام امام ،ج9 ص506 ❗️روایات متعددی از اهل بیت در این زمینه امده است که می توان همین حکم را از آن ها استفاده کرد 📚بحار الانوار ج1 ص163 ♦️از سوی دیگر در تعالیم اسلامی وارد شده است که نباید صرف توجه شما در برخورد با این حوادث عوامل طبیعی و مادی باشد بلکه در کنار این باید به دو نکته دیگر نیز توجه کنید 1⃣بخشی از این حوادث ناشی از اهمال و کوتاهی خود انسان ها است .برای مقابله با آن باید دست از این کوتاهی برداشته و امور را با دقت پیش ببرد چنان که فرمود: « انچه از بدی به سوی تو میرسد از ناحیه خود توست» 📓نسای 79 2⃣در کنار توجه به عوامل و اسباب طبیعی و مادی ،یک سری عوامل معنوی نیز در بروز حوادث دخالت دارد .لذا برای مقابله با حوادث و مشکلات باید هر دو جهت چه اسباب مادی و چه اسباب معنوی را لحاظ کرده انگاه برای حل مشکلات اقدام کنید چنان که امام رضا فرمود: « هر زمان بندگان گناهان تازه ای را ابداع کنند خداوند بلاهای تازه و ناشناخته را بر انها مسلط می سازد» 📚بحار الانوار ج70 ص354 ❗️حاصل انکه اسلام برای مقابله با حوادث و مشکلات سه راه پیشنهاد می کند: این که به عوامل مادی و طبیعی توجه شود و علوم لازم در این زمینه کسب شود دیگر انکه به نقش خود در ایجاد و سبب سازی وقوع این حوادث و مشکلات توجه شود و در مرحله سوم چنان نباشد که تمام توجه به عوامل مادی باشد بلکه عوامل معنوی را نیز لحاظ کرده و با امادگی و لحاظ هر سه جنبه مشکلات را حل کند ⚫️اگر افرادی به این دستور اسلامی عمل نمی کنند نقصی بر تعالیم اسلام وارد نیست بلکه انان باید اعمالشان را مطابق دستورات اسلام تنظیم کنند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
‌ سوال التماس تفکر ✔️سوره انسان آیه ۱۳و ۱۴: 🔴در آن [بهشت] بر تختها[ى خويش] تكيه زنند در آنجا نه بينند و نه سرمايى (۱۳) مُتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ لَا يَرَوْنَ فِيهَا شَمْسًا وَلَا زَمْهَرِيرًا ﴿۱۳﴾ ⚫️و ‏ها[ى درختان] به آنان نزدي‌ك است و ‏هايش [براى چيدن] رام (۱۴) وَدَانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلَالُهَا وَذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلًا ﴿۱۴﴾ 🔵یعنی یه آدم باسواد اونجا نبود به محمد و الله موهوم و خیالیش بفهمونه که عزیز من اگه تو روسپیخانه "بهشت" نیست پس علت پیدایش چی میتونه باشه؟ ✅پاسخ مشکل شما این است که بدون اطلاع از لغت عرب می خواهید قرآن را نقد کند .بدون اگاهی از صرف و نحو،معانی،بیان،بدیع که در لغت عرب مرسوم است چگونه می خواهید قرآن را نقد کنید ❗️خداوند در ایه مورد استناد شما می گوید : « لا یرون فیها شمسا»( انان خورشید را نمی بینند) 👌مراد در اینجا گرمای و تابش ناراحت کننده خورشید است نه اینکه خورشید در انجا وجود نداشته باشد 👌این نوع تعبیر به گونه ای که لفظ سبب در کلام ذکر شود و مسبب و اثر آن اراده شود در ادبیات عرب به نام مجاز مفرد مرسل شناخته می شود و علاقه در مثال ما علاقه سببیت است . ❗️این علاقه در صورتی است که لفظ سبب در کلام ذکر گردد ولی اثر و معلول آن اراده شود .مانند ایه که لفظ سبب یعنی خورشید در کلام ذکر شده است اما اثر و معلولش یعنی تابش و گرما اراده شده است و مانند مثال معروف عرب:« رعت الماشیه الغیث» که سبب یعنی باران ذکر شده اما مسبب یعنی گیاه اراده شده است ❗️ خداوند می گوید بهشتیان در بهشت گرما و حرارت ازار دهنده خورشید را نمی بینند نه انکه اساسا در بهشت خورشیدی نباشد 👌با این بیان اشکال شما مرتفع میشود و غرض آن بود که مخاطبان بدانند اداره کنندگان این کانال ضد دین چگونه افراد بی سواد و مغرضی هستند که سعی می کنند از هر حیله و ترفندی برای حمله به اسلام استفاده کنند 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁