❓برخی می گویند با وجود اینکه می دانیم ولی فقیه معصوم نیست و ممکن است دچار اشتباه شود چگونه از او اطاعت کنیم لذا نباید از ولی فقیه اطاعت کرد
💠پاسخ:
❕شکی در این نیست که اگر حاکم جامعه معصوم باشد بسیار خوب و مفید است و با وجود شخص معصوم هیچ فرد دیگری حق حکم رانی و ولایت ندارد.
❗️به همین جهت خداوند اطاعت از اهل بیت را به صورت مطلق لازم دانسته است و می فرماید:
« از خدا و از رسول او و اولی الامر ( اهل بیت) اطاعت کنید»
🔷نسائ 59
👌امام رضا علیه السلام در نامه ای خطاب به مامون چنین نوشت:
« خداوند ابتدائا طاعت کسی را می داند بندگانش را گمراه می کند و فریبشان می دهد را واجب نمی کند »
📚عیون الاخبار ج2 ص125
⁉️حال اگر شخص معصوم در جامعه وجود ظاهری نداشت و در غیبت به سر می برد چه باید کرد؟
❓ایا باید امت اسلامی بدون رهبر باشد و یا باید به رهبری طاغوت تن در دهیم و یا باید بهترین کسی را که از نظر علم و تقوی و مدیریت سیاسی شباهتی به معصومین داشته باشد را به رهبری برگزینیم❕
🗯با وجود فرد معصوم باید خود او رهبری کند و در عصر غیبت ولی فقیه رهبری جامعه را بر عهده گیرد تا امت گرفتار هرج و مرج و بیهودگی نشود .این مساله هم از نظر عقل مورد تایید است و هم نصوص دینی بر آن صحه می گذارد.
🔴اسلام برای اینکه درصد احتمال خطا را در رهبر کاهش دهد شرائطی چند برای حاکم اسلامی برشمرده است؛
1⃣ایمان:
❗️چنان که می فرماید:«خداوند برای کافران ولایتی در برابر مومنان قرار نداده است»
🔷نسائ 141
2⃣حسن ولایت و قدرت بر اداره جامعه؛
❗️پیامبر گرامی فرمود:
«رهبری تنها برای فردی جایز است که سه صفت داشته باشد؛ 1- ورع داشته باشد تا از معاصی خداوند به دور باشد-2- حلم داشته باشد و بی جهت خشمگین نشود-3- حسن ولایت داشته باشد تا بتواند جامعه را اداره کند»
📚الکافی ج1 ص407
3⃣بینش سیاسی قوی داشته باشد؛
🔷امام صادق فرمود:
«کسی که عالم به اوضاع جامعه باشد حق بر او مشتبه نمی شود»
📚همان مدرک ص27
4⃣عدالت داشته باشد؛
❗️قرآن می فرماید:
«اطاعت نکن از کسی که قلبش از یاد ما غافل شده است و از شهوات نفسانی خود تبعیت می کند»
🔷کهف28
5⃣عالم به قوانین اسلامی باشد .
❗️امام حسین فرمود:
«مجاری امور و احکام بدست علمای به خداوند می باشد انانی که امین خداوند در حلال و حرام او هستند»
📚تحف العقول ص172
🗯بنابراین در زمان غیبت امام باید تن به حکومت فقیهانی دهیم که صفات فوق را داشته باشند چنان که امام عسکری فرمود:
«هر یک از فقهای شیعه که خود نگه دارد باشد و از دینش محافظت کند و در مخالفت با نفسش باشد مردم لازم است که از او تقلید و تبعیت کنند»
📚الاحتجاج ج2 ص458
♻️اگر ولی فقیه صفات فوق را داشته باشند درصد خطا و اشتباه در مورد انان خیلی کمتر می شود و چون در زمان غیبت راهی جز تن دادن به ولایت فقیه نمی باشد اهل بیت ولایت انان را در زمان غیبت تنفیذ کرده اند .
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔نظر اسلام در مورد همزیستی با غیر مسلمین چیست؟ ایا آنطور که تبلیغ می کنند است که از نگاه مسلمانان غیر مسلمین مهدور الدم هستند و باید هر جا با انان رو به رو شد انان را کشت؟
💠پاسخ:
❕اسلام با پیروان مذاهب دیگر رفتاری کاملا دوستانه دارد و پیشنهاد همزیستی مسالمت آمیز پیشنهاد می کند .
🗯خداوند می فرماید:
«خدا شما را از نیکی کردن و رعایت عدالت نسبت به کسانی که با شما پیکار نکردند و از خانه و دیارتان بیرون نراندند نهی نمی کند زیرا خدا عدالت پیشگان را دوست دارد .تنها شما را از دوستی و رابطه با کسانی نهی می کند که در امر دین با شما پیکار کردند و شما را از خانه هایتان بیرون راندند و کسانی که به بیرون راندن شما کمک کردند و هر کس با آنها رابطه دوستی داشته باشد ستمگر است»
🔷ممتحنه 8 و 9
❗️حضرت امیر در فرمان مالک اشتر برای حکومتش چنین می فرماید:
«قلب خودت را نسبت به ملت خویش سرشار از رحمت و محبت و لطف کن و همچون حیوان درنده ای نباش که خوردن آنان را غنیمت بدانی زیرا آنها دو گروه هستند یا برادر دینی تو هستند و یا انسانی همانند تو»
📚نهج البلاغه نامه 53
👌تعبیری از این گویا تر و رساتر درباره همزیستی محبت آمیز نسبت به غیر مسلمانان پیدا نمیشود.
🔷در روایت دیگری امام صادق فرمود:
«علی علیه السلام با یک مرد ذمی همسفر بود .ذمی پرسید شما عازم کجا هستید فرمود کوفه .هنگامی که آن مرد ذمی سر دو راهی از علی جدا شد امیر مومنان او را همراهی کرد .مرد ذمی از این رفتار حضرت تعجب کرد .حضرت فرمود:
«این از کمال حسن معاشرت است که انسان هنگامی که همسفرش از او جدا می شود او را بدرقه کند.این گونه پیامبر به ما دستور داده است»
📚بحار الانوار ج41 ص53
🗯پیامبر گرامی فرمود:
« هر کس بر غیر مسلمانی که پیمان دوستی و همزیستی با مسلمین دارد ستم کند یا به او بیش از توانش تکلیف نماید در روز قیامت من خودم طرف حساب او هستم و حق او را مطالبه می کنم»
📚فتوح البلدان ص167
🗯حضرت علی فرمود:
«،به من خبر رسیده است که مردان سپاه معاویه به خانه زن مسلمان و زن غیر مسلمانی که معاهد بوده و باید جان و مالش در پناه اسلام محفوظ بماند وارد شده و خلخال و دستبند و گردنبند و گوشوارهای انان را از تنشان بیرون کشیده اند اگر به خاطر این حادثه دردناک مسلمانی از روی تاسف دق کند و بمیرد ملامت نخواهد شد بلکه از نظر من سزاوار است»
📚نهج البلاغه خطبه27
🗯در حدیث دیگری آمده است که « در عصر امیر مومنان حضرت پیرمرد نابینایی را دید که در کوچه ها گدایی و تقاضای کمک از مردم می کند .
❗️حضرت تعجب کرد که چرا باید در کشور اسلامی چنین صحنه ای مشاهده شود .
🔷به حضرت گفتند او یک مسیحی است که مسلمانان از کمک به او دریغ می دارند.علی علیه السلام ناراحت شد و فرمود:
« هنگامی که قوی و نیرومند بود از نیروی او استفاده کردید اما اکنون که پیر و ناتوان شده رهایش کردید »
❗️سپس حضرت از بیت المال مسلمین برای او حقوقی قرار داد
📚التهذیب ج6 ص292
📚وسائل الشیعه ج15 ص66
🔴کفار در یک تقسیم بندی چنین قرار می گیرند؛
1⃣کفار اهل ذمه که به صورت یک اقلیت در داخل مملکت اسلامی زندگی می کنند که حفظ جان ومال انان لازم است و باید با آنان رابطه مسالمت آمیز داشت .
2⃣کافران حربی که با مسلمین درحال جنگ هستند و به خانه و کاشانه انان تجاوز کرده اند که به مقتضای عقل و شرع دفاع در برابر انان لازم است.
3⃣کفاری که با ما مناسبات دوستی دارند وسفیر مبادله میکنند وگاه پیمان های تجاری اقتصادی وفرهنگی با آنان داریم که همه آنان مصداق معاهد هستند وباید طبق تعهدات واحترام با آنان برخورد کرد.
4⃣ممکن است کشورهایی باشند که نه درحال جنگ هستند ونه پیمانی با ما دارند ولی نه مزاحم ما میشوند ونه ما مزاحم آنان با چنین کشورهایی نیز باید با رعایت اصول انسانی واخلاقی برخورد کرد
📚پیام قرآن،ج10 ص364
👌اسلام تنها رابطه دوستی را با کافر حربی را نمیپذیرد و مطابق روایات تنها جنگیدن و کشتن کفار حربی جایز است آن هم در صورتی که به مملکت اسلامی حمله کرده باشند از باب دفاع در برابر جان ومال
📚وسایل الشیعه،ج15 ص44
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓اگر براستی در دین هیچ اجبار و اکراهی نیست چگونه در اسلام آمده است که اهل کتاب اگر ایمان نمی آورند باید جزیه دهند؟ایا این نوعی اجبار انان به اسلام نیست❕❔
💠پاسخ:
♻️یکى از افتخارات اسلام این است که کسى را مجبور نمى کند که بطور اکراه پیرو این آیین گردند .چنان که در آیه 256 از سوره بقره فرموده است:
🔶«در قبول دین اکراهى نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافى روشن شده است»
👌 سرّ این مطلب هم واضح است؛ زیرا اسلام از روز نخست دعوت عمومى خود را براساس منطق و دلیل نهاده و در راه مبارزه با خرافات و موهومات، یگانه سلاحش همان تشریح حقایق و روشن نمودن افکار عمومى بوده است.
⁉️با داشتن چنین سلاح نیرومندى که افراد بیدار و فهمیده را به خود جلب مى کند، چه نیازى به زور و اجبار دارد؟
🗯اساساً عقیده و ایمان واقعى احتیاج به مقدّمات و مبانى مخصوصى دارد که تا در انسان از روى درک و بصیرت و اختیار حاصل نشود، محال است در دل جاى گیرد؛ و اگر روزى با جبر و فشار تحمیل شود، از محیط زبان بیرون نمى رود و راهى به قلب پیدا نخواهد کرد؛ و البتّه با برطرف شدن عوامل جبر، فوراً به صورت نخست باز خواهد گشت.
👌ایمان یک چنین افرادى در اسلام بى ارزش است.
❗️ اسلام مى خواهد افرادى را تربیت کند که تا آخرین نفس، پایبند به اصول مقدّس اسلام بوده و آنى از آن غفلت نورزند. این چنین ایمانى جز با منطق و دلیل و تنویر افکار، میسّر نمى شود.
🔴جزیه مالیات سرانه اى بود که اهل کتاب آن را در هر سال، به دولت اسلامى مى پرداختند؛ و علّت قرار دادن چنین مالیاتى این بود که :
🗯چون کشورهاى آنان به دست مسلمانان اداره مى شد و یا به صورت یک اقلّیّت در جوامع اسلامى زندگى مى کردند، دولت اسلامى مجبور بود که حفاظت و نظم و امنیّت آنها را به عهده بگیرد؛
💠از این لحاظ لازم بود مالیات عادلانه اى از هر فردى که اسلام را نپذیرفته است دریافت کند و در راه تامین وسایل زندگى و حفظ جان و مال آنان مصرف نماید.
❌ناگفته پیداست، نیروهایى که دولت اسلامى مجبور بود در نقاط مختلف کشور متمرکز سازد تا جان و مال آنها را از هرگونه تجاوز احتمالى مصون دارد، احتیاج به هزینه هاى زیادى داشت که یگانه راه تامین آن این بود که از خود مردم گرفته و در طریق رفاه خودشان مصرف نماید به خصوص این که غیر مسلمانان هرگز در جنگ هایى که با دشمنان اسلام روى مى داد، نفراتى به میدان نمى فرستادند.
❕در تفسیر نمونه چنین آمده است:
« فلسفه اصلی این مالیات را چنین نوشته اند که دفاع از موجودیت و استقلال و امنیت یک کشور وظیفه همه افراد آن کشور است .بنا براین هرگاه جمعی عملا برای انجام این وظیفه قیام کنند و عده ای دیگر به خاطر اشتغال به کسب و کار و...نتوانند در صف سربازان قرار گیرند وظیفه گروه دوم این است که هزینه جنگجویان و حافظان امنیت را به صورت یک مالیات سرانه در سال بپردازند»
📚تفسیر نمونه ج7 ص356
🗯از آنچه گذشت روشن می شود که جزیه تنها یک نوع کمک مالی است که از طرف اهل کتاب در برابر مسئولیتی که مسلمانان به منظور تامین امنیت جان و مال آنها به عهده دارند پرداخت می کنند.وبا توجه به اینکه آنها در برابر پرداخت جزیه علاوه بر استفاده از مصونیت و امنیت هیچ گونه تعهدی از نظر شرکت در میدان جنگ و کلیه امور دفاعی و امنیتی بر عهده ندارند آنها با پرداخت مبلغ ناچیزی در سال از تمام مزایای حکومت اسلامی استفاده می کنند و با مسلمانان برابر می شوند در حالی که در متن حوادث و در برابر خطرات قرار ندارند.
❗️بنابراین کسانی که حکم جزیه را نوعی اجبار اهل کتاب به آیین اسلام تلقی می کنند به روح و فلسفه این حکم اسلامی توجه ندارند.
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓خدای مسلمین به خودشون هم رحم نداره و میگه همه مومنان نیک و بد همه وارد جهنم می شوند « همه شما بدون استثنا وارد جهنم میشوید» ( مریم 71)
به راستی این حکم رو کجای دلمون بزاریم❗️
💠پاسخ:
🗯خداوند می فرماید:
«همه شما ( بدون استثنا) وارد جهنم می شوید این امری است حتمی و فرمانی است قطعی از پرودگارتان ؛ سپس آنها را که تقوا پیشه کرده اند از آن رهایی می بخشیم و ظالمان را در حالی که ( از ضعف وذلت) به زانو در آمده اند در آن رها می کنیم»
🔷مریم71-72
❗️در تفسیر این دو آیه در میان مفسران گفتگوی دامنه داری است، بر اساس اینکه منظور از ورود در جمله ان منکم الا واردها « همه شما وارد جهنم میشوید» چیست؟
🔷بعضی از مفسران معتقدند که ورود در اینجا به معنی نزدیک شدن و اشراف پیدا کردن است، یعنی همه مردم، خوبان و بدان، بدون استثنا برای حسابرسی یا برای مشاهده سرنوشت نهائی بدکاران، به کنار جهنم می آیند، سپس خداوند پرهیزگاران را رهائی میبخشد و ستمگران را در آن رها می کند.
🗯آنها برای این تفسیر به آیه 23 سوره قصص استدلال میکنند «و لما ورد ماء مدین ...»« هنگامی که موسی کنار آب مدین رسید... »که در اینجا نیز ورود به همان معنی است .
🗯تفسیر دومی که اکثر مفسران آن را انتخاب کرده اند این است که ورود در اینجا به معنی دخول است و به این ترتیب همه انسانها بدون استثناء، نیک و بد، وارد جهنم میشوند، منتها دوزخ بر نیکان سرد و سالم خواهد بود همانگونه که آتش نمرود بر ابراهیم چنین بود چرا که آتش با آنها سنخیت ندارد گوئی از آنان دور می شود و فرار می کند، و هر جا آنها قرار میگیرند خاموش می گردد، ولی دوزخیان که تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالی که به آتش برسد فورا شعله ور میشوند.
👌بدون شک ظاهر آیه فوق با تفسیر دوم هماهنگ است، زیرا معنی اصلی ورود، دخول است و غیر آن نیاز به قرینه دارد، علاوه بر این جمله «ثم ننجی الذین اتقوا» «سپس پرهیزگاران را نجات میدهیم »همچون جمله «ستمگران را در آن وا میگذاریم » همه شاهد برای این معنی است .
❗️بعلاوه روایات متعددی در تفسیر آیه رسیده است که این معنی را کاملا تقویت می کند:
🔴از جمله از جابر بن عبد الله انصاری چنین نقل شده که شخصی از او درباره این آیه پرسید، جابر با هر دو انگشت به دو گوشش اشاره کرد و گفت : مطلبی با این دو گوش خود از پیامبر شنیدم که اگر دروغ بگویم هر دو کر باد. میفرمود:
« ورود در اینجا به معنی دخول است هیچ نیکوکار و بدکاری نیست مگر اینکه داخل جهنم می شود، آتش در برابر مؤمنان سرد و سالم خواهد بود، همانگونه که بر ابراهیم بود، تا آنجا که آتش از شدت سردی فریاد میکشد، سپس خداوند پرهیزگاران را رهائی میبخشد و ظالمان را در آن ذلیلانه رها می کند.»
📚نورالثقلین ج 3 ص 353
❗️در حدیث دیگری از پیامبر میخوانیم :
«آتش به فرد با ایمان روز قیامت می گوید زودتر از من بگذر که نورت، شعله مرا خاموش کرد»
📚همان مدرک
⁉️تنها سؤالی که در اینجا باقی میماند این است که فلسفه این کار از نظر حکمت پروردگار چیست ؟ بعلاوه آیا مؤمنان از این کار آزار و عذابی نمی بینند؟
🗯پاسخ این سؤال که از هر دو جنبه در روایات اسلامی وارد شده است، با کمی دقت روشن می شود:
🗯در حقیقت مشاهده دوزخ و عذابهای آن، مقدمه ای خواهد بود که مؤمنان از نعمتهای خداداد بهشت حداکثر لذت را ببرند، چرا که قدر عافیت را کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید .
👌 در اینجا مؤمنان گرفتار مصیبت نمی شوند، بلکه تنها صحنه مصیبت را مشاهده میکنند و همانگونه که در روایات فوق خواندیم آتش بر آنها سرد و سالم می شود و نور آنها شعله آتش را تحت الشعاع قرار می دهد.
❗️بعلاوه آنها چنان سریع و قاطع از آتش میگذرند که کمترین اثری در آنها نمی تواند داشته باشد، همانگونه که در حدیثی از پیامبر نقل شده است که فرمود:
❗️«مردم همگی وارد آتش (دوزخ ) میشوند سپس بر حسب اعمالشان از آن بیرون می آیند، بعضی همچون برق، سپس کمتر از آن همچون گذشتن تندباد، بعضی همچون دویدن شدید اسب، بعضی همچون سوار معمولی، بعضی همچون پیادهای که تند می رود، و بعضی همچون کسی که معمولی راه می رود»
📚نورالثقلین ج 3 ص 35
👌 از این گذشته دوزخیان نیز از مشاهده این صحنه که بهشتیان با چنان سرعتی میگذرند و آنها میمانند، مجازات بیشتری می بینند، و به این ترتیب پاسخ هر دو سؤال روشن می شود.و پاسخ اشکال مستشکل نیز بدست می آید.
📚تفسیر نمونه ج13 ص117
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓میگن بهشت ابدی است ایا نعمت های بهشتی سبب خستگی نمیشه تا کی بخوریم و با حوریان باشیم و عشق و حال کنیم بالاخره دل زده میشیم خب واقعا جوابتون چیه
💠پاسخ؛
♻️در پاسخ به سه نکته باید توجه داشت؛
1⃣ نخست اینکه ما نباید با معیارهای جسمی و روانی این جهان درباره آن جهان قضاوت کنیم، ای بسا این حالت روانی که در این جهان در ما وجود دارد که با تکرار خسته و ملول و بی تفاوت می شویم در آنجا برعکس باشد، هرچه بیشتر انسان می بیند شوقش بیشتر می گردد، و هر قدر تکرار می کند لذتش افزونتر می شود، و به این ترتیب تکرارها مایه تشدید لذات معنوی و مادی می گردد.
⁉️چه دلیلی داریم که وضع روحی انسان در آنجا و در اینجا از این جهت یکی است.
2⃣در همین جهان نیز نعمتهایی وجود دارد که هیچگاه انسان از آن سیر نمی شود، ما هر قدر هوای تازه و پر از اکسیژن را استنشاق کنیم از آن خسته و ملول نخواهیم شد، بلکه دائما از آن لذت می بریم و برای ما مایه نشاط است.
👌آب یک نوشیدنی کاملا ساده و یکنواخت است ما اگر صدها سال عمر کنیم نوشیدن آب گوارا به هنگام تشنگی از همه چیز برای ما لذت بخش تر است، و همان است که می گوییم آب طعم حیات دارد، نه خسته می شویم و نه بی اعتنا بلکه آب گوارا همیشه برای تشنگان فوق العاده و جالب و جذاب است.
⁉️چه مانعی دارد که در آنجا نیز خداوند حالتی شبیه تشنگی «تشنگی لذتبخش نه مزاحم و آزاردهنده، همچون تشنگی لقای محبوب» بر انسان مسلط سازد، و به خاطر ان دائما از نعمتهای روحانی و جسمانی بهشت فوق العاده درک لذت کند؟
3⃣از آنجا که ذات و صفات خدا بی نهایت است، بدون شک جلوه های روحانی و معنوی او نیز پایان نمی گیرد، هر روز لطف و عنایت تازه ای و هر دم رحمت و هدایت جدیدی بر بهشتیان و مقربان درگاهش می فرستد، به گونه ای که اصلا تکراری در آن نیست مگر بی نهایت ممکن است مکرر شود؟
🗯نعمتهای مادی نیز جلوه های رحمانیت و رحیمیت اویند، آنها نیز حد و نهایتی به خود نمی پذیرند. چه مانعی دارد همان درختان بهشتی، همان نهرها، همان گلها، همان رنگ و بوها، همان شرابهای طهور، هر روز و هر ساعت رنگ و بوی تازه ای، و شکل و عطر جدید داشته باشند؟
❗️دائما رنگ عوض کنند، دائما دگرون شوند، دائما چهره نو پیدا کنند، به گونه آی که یک غذا و یک منظره فقط یکبار در تمام عمر بهشتیان دیده شود و مورد استفاده قرار گیرد.
🔷پاره ای از آیات قرآن و روایات اسلامی نیز این مطلب را تایید می کند. «او هر زمان در شان و کاری است»
🔷الرحمن/ 29
🔷 بهشتیان به اراده خداوند هر روز در شان و در کاری هستند.
🗯در حدیثی از امام صادق می خوانیم:
❗️«خداوند بهشتی آفریده که هیچ چشمی ندیده، و هیچ مخلوقی از آن آگاه نیست، پروردگار متعال هر صبحگاه آن را می گشاید و می گوید: بوی خوشت را افزون کن و نسیمت را بیفزای»
📚بحار الانوار ج8 ص199
🗯در حدیث دیگری از امام باقر آمده است:
🔷«برای اهل بهشت سفره هایی می گسترانند که بر آن آنچه مورد علاقه آنها از طعامها است قرار داده می نوشد طعامهایی که از آن لذیذتر و خوش بوتر نیست، سپس آنها را از سر آن سفره بلند کرده، و سفره دیگری برای آنها می گسترانند».
📚همان مدرک ح199
👌 این تعبیرات به خوبی نشان می دهد که در آنجا تکراری وجود ندارد بلکه هر لحظه الطاف و عنایات تازه ای است
📚پیام قرآن ج6 ص272
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❔پرسش
❓چرا باید از مراجع تقلید کنیم و چشم و گوش بسته هر چی گفتن عمل کنیم مگه ما عقل نداریم چرا با وجود داشتن عقل برده فکری دیگران باشیم❕
💠پاسخ:
❕انسان هنگامی که چشم به این جهان می گشاید چیزی بلد نیست ناچار باید از تجارب دیگران استفاده کند و از اندوخته های علمی افراد دیگر بهره مند شود زیرا پیمودن راه پر پیچ و خم زندگی در هر قدمی به علم و دانش شدیدا محتاج است.
🗯اساسا زندگی روی دو پایه محکم و اساسی استوار است یکی دانستن و دیگری به کار بستن
❗️تقلید و پیروی از افکار دیگران دارای اقسامی است؛
1⃣ تقليد جاهل از عالم .2⃣تقليد عالم از عالم.3⃣تقليد عالم از جاهل.4⃣تقليد جاهل از جاهل.
🗯روشن است از اين چهار قسم تنها قسم اوّل است كه مى تواند منطقى و ممدوح باشد.
1⃣تقلید جاهل از جاهل:
❗️این قسم از تقلید علاوه بر این که انسان را به سعادت نمی رساند بلکه او را به سقوط و بدبختی می کشاند .این نوع تقلید همان تقلیدی است که در ایات قرآن از آن نهی شده است.
🔷زخرف 23
2⃣تقلید عالم از جاهل؛
❗️روشن است که این قسم از تقلید از قسم اول بدتر و خطرناک تر است زیرا عالم باید طبق علم و دانش خود قدم بردارد تا به مسوولیت خود عمل کرده باشد نه آنکه کور کورانه از کمتر از خود تقلید کند.
3⃣تقلید عالم از عالم:
❗️مسلما عالم در رشته ای که متخصص و صاحب نظر است نباید از همپایه خود تقلید کند بلکه باید به تشخیص خود عمل کند لذا فقها می گویند کسی که به مرحله اجتهاد رسیده است باید به اجتهاد خود عمل کند و باید استقلال فکر خود را حفظ کند.
4⃣تقلید جاهل از عالم:
❗️این قسم از تقلید را منطق و عقل و فطرت ایجاب و اقتضا می کند و بر اثر همین منطق و فطرت است که ما برای ساختن عمارت به سراغ معمار و بنا و در دوختن لباس به سراغ خیاط و هنگام بیماری به دنبال طبیب میرویم .عقل و فطرت ما را در هر رشته ای به کارشناس و متخصص آن رشته ارجاع می دهد.
🗯 اصولا محور زندگى انسان ها را در مسائل تخصّصى اين گونه پيروى هاى عاقلانه و منطقى تشكيل مى دهد. اين مساله یعنی رجوع جاهل به عالم و رجوع غیرمتخصص به متخصص، اصلى عقلایی است.
🔴 اصولا محور زندگى انسان ها را در مسایل تخصّصى این گونه پیروى هاى عاقلانه و منطقى تشکیل مى دهد.
🗯 زیرا مسلّم است هیچ کس هر چند بزرگترین نابغه جهان باشد نمى تواند در همه چیز صاحب تخصّص شود. مخصوصاً در عصر و زمانى که رشته هاى تخصّصى آن قدر گسترش پیدا کرده که تنها در رشته طب مثلا صدها گونه تخصّص وجود دارد که عادتاً محال است یک فرد در تمام رشته هاى همین یک فن متخصّص شود تا چه رسد به فنون دیگر.
👌با این حال هرکس در رشته اى متخصّص است به اجتهاد خود در آن رشته عمل مى کند و آنها که در آن رشته مجتهد و صاحب نظر نیستند راهى جز این ندارند که به صاحب نظران و متخصّصان آن فن مراجعه کنند.
🔶یک مهندس ساختمان اگر بیمار شود به طبیب مراجعه مى کند، و اگر آن طبیب بخواهد ساختمانى بسازد از این مهندس دستور مى گیرد؛ یعنى هر کدام در یک رشته مجتهد و در رشته اى دیگر مقلّد هستند، و این اصلى است عقلایى رجوع جاهل به عالم، و غیر مجتهد به مجتهد، یا غیر متخصص به متخصص که همیشه در میان انسان ها بوده و هست، و اصولا چرخ هاى زندگى بشر بدون آن گردش نمى کند.
❕همین منطق است که در تعلیمات دینی و قوانین الهی مردم را به فقها که در تشخیص احکام الهی مهارت دارند وادار می کنند .فقهایی که سالیان دراز با استعداد سرشار خود در راه علم و دانش قدم برداشته تا به مقام شامخ اجتهاد رسیده اند یعنی قوانین الهی را می توانند از مدارک اصلی آن استخراج و استنباط نمایند و در دسترس مردم بگذارند.
🗯امام عسکری فرمود:
« هر یک از فقهای شیعه که خود نگه دار باشد و از دینش محافظت کند و با هوای نفسش مخالفت کند و مطیع امر خداوند باشد بر مردم واجب است که از او تقلید کنند»
📚وسائل الشیعه ج27 ص131
❗️فقهایی که رهبران و راهنمایان دینی مردم می باشند و از طرف امامان این منصب بزرگ به آنها اعطا شده است تا افراد را در تمام شوون دینی به راه سعادت رهبری کنند.
🔷 از آنچه گفتیم فلسفه تقلیدافراد غیر فقیه در مسایل فقهى از مجتهدان و فقهاى آگاه کاملا روشن شد؛ و شبیه آن در تمام رشته هاى علمى رواج دارد، و از آن جا که فقه اسلامى به قدرى گسترده است که هرکس بخواهد در آن صاحب نظر شود باید تمام عمر خود را وقف تحصیل و تحقیق در این رشته کند و این امر براى همه مردم امکان پذیر نیست، ناچار باید گروهى به این رشته پردازند، و افراد دیگر در مسایل فقهى از آنها پیروى کنند؛ ولى در اصول اسلام(اصول دین) که همه به فراخور حال خویش قادر بر تحقیق در آن هستند تقلیدجایز نیست.
📚پیام قرآن ج1 ص337
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓مگر اسلام و قرآن حق نیستند و تمام آیینها به غیر از اسلام باطل نیستند پس چرا خداوند تورات و انجیل رو نازل کرد و دین یهودیت و مسیحیت را فرو فرستاد اگر اونا باطل هستن چرا خدا اونا رو فرستاد❕
💠پاسخ:
🌀هرکدام از ادیان در زمان خود کاملترین دین بودند که براى هدایت مردم از طرف خداوند آمدند و سرانجام بر اثر تکامل اجتماعات بشرى، اسلام به وسیله خاتم پیامبران براى بشر عرضه شده است.
❗️ناسخ بودن و کامل بودن اسلام در برابر آیین های گذشته به این معنی است که بشر به مرحله ای از تکامل رسیده که می تواند قوانین جامع و ابدی را درک کند.
🔴 توضیح اینکه :
🗯دلایل جهانى و خاتم بودن آیین اسلام بخوبى این مطلب را ثابت مى کند که پس از طلوع اسلام براى تکامل مادّى و معنوى بشر و آگاهى او از وظایف الهى، راهى جز پیروى از این دین نیست.
❗️البّته هرکدام از ادیان گذشته در زمان خود، راه صحیحى براى تکامل بشر و توجّه او به خدا بوده و بشر در پرتو این ادیان به سوى تکامل روحى و معنوى پیش رفته است؛ ولى پس از ابلاغ آیین اسلام که آیین جهانى و خاتم ادیان است پیمودن راه هاى دیگر خطاست و غیر این آیین، نمى تواند انسان را به اهداف عالى تر و کامل ترى که مناسب «امّت تکامل یافته» است برساند.
🔰ولى در عین حال هرکدام از این ادیان در زمان و عصر خود کاملترین دین بودند که براى هدایت مردم از طرف خداوند آمده است.
💢براى توضیح بیشتر مى توان گفت که:
❕مجموع ادیان آسمانى بسان کلاس هاى مختلف دانشکده اى است که دانشجویى در آن به تحصیل و تکمیل خود مى پردازد؛ آنچه را که دانشجو در سال هاى نخست مى آموزد در عین این که صحیح و پا برجاست، پایه اى است براى کلاس هاى بالاتر و مطلبى را که در کلاس هاى بالاتر تحصیل مى کند، همگى مکمّل اصولى است که در سال هاى نخست آموخته است.
❌بنابر این، برنامه هر کلاسى نسبت به دانشجوى ویژه خود بهترین برنامه است و اگر وضع غیر این باشد (مثلا براى دانشجویان سال اوّل، برنامه کلاس هاى بالاتر پیاده شود) جز اتلاف وقت نتیجه اى نخواهد داشت؛ همان طور که اگر براى دانشجویان دروه عالى برنامه دوره اوّل اجرا گردد، آنان به هدفى که براى آن تربیت مى شوند نخواهند رسید.
⁉️آیا در این صورت کسى به خود اجازه مى دهد که بگوید برنامه کلاس هاى پایین ناقص است و مطالبى را که دانشجویان در آن کلاس ها مى آموزند نارسا مى باشد، یا این که باید گفت:
⚜️برنامه هاى هر کلاسى نسبت به دانشجوى ویژه خود، بهترین برنامه اى است که تنظیم شده و آنچه را که دانشجویى در آن کلاس مى آموزد پایه اى براى ارتقا به کلاس هاى بالاتر است.
♻️همان طور که داورى ما نسبت به کلاس هاى یک دانشکده چنین است و برنامه هر کلاس را نسبت به محصّل مخصوص به خود ناقص و نارسا نمى دانیم، داورى ما نسبت به ادیان گذشته که براى هدایت و تکمیل جامعه انسانى تنظیم و نازل گردیده است نیز چنین مى باشد.
👌و معناى ناسخ بودن آیین اسلام نسبت به آیین هاى دیگر و کامل و جامع بودن آن در برابر آیین هاى پیشین، این نیست که آیین هاى پیشین از اصل و ریشه باطل و یا نادرست و یا ناقص و نارسا بوده اند؛ زیرا آیینى که از طرف خداوند دانا براى هدایت گروهى از بشر فرو فرستاده مى شود هرگز نمى تواند ناقص و نادرست باشد؛ بلکه هر کدام از این آیین ها در جاى خود و عصر خویش کاملا صحیح و رسا بوده و براى رسانیدن بشر آن عصر به هدفى که شایستگى آن را داشته است، کافى و رسا بوده اند.
🔷ولى براى بشر تکامل یافته، بشرى که مى تواند قلّه هاى بلندترى از کمالات مادّى و معنوى را تسخیر کند، باید فکر دیگرى کرد و راه دیگرى در اختیار او گذاشت که بتواند با پیمودن این راه، به این قلّه هاى بلند دست یابد و از کسب کمالات بلندترى که براى آنها شایستگى دارد باز نماند، به همین دلیل ادیان آسمانى یکى پس از دیگرى براى تربیت انسان در مراحل مختلف نازل شده تا به آیین اسلام که تکامل یافته ترین مذهب مى باشد رسیده است
📚پاسخ به پرسشهای مذهبی ص113
✏️پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓در جامعه هرجا سخن از پرداخت خمس میکنم میگن به کی بدیم .مدارکی رو ارائه بدهید ازقران که منبع پرداخت کیه وبه کی پرداخت شود یا حدیث معتبر با ذکر ادرس.ایا باید به روحانیون داد
💠پاسخ:
🗯خداوند در سوره انفال آیه 41 می فرماید:
«بدانید هر گونه فایده ای که به شما برسد خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه است»
👌خداوند دستور به تقسیم خمس به شش قسمت می دهد ؛
1 -قسمتی برای خدا - 2- قسمتی برای رسول خدا-3 -قسمتی برای ذی القربی-4-قسمتی برای یتیمان-5 - قسمتی برای مساکین_ 6- قسمتی برای در راه ماندگان
🔷نکات:
1⃣به مقتضای روایات مراد از ذی القربی امامان هستند و انان هستند که سهم ذی القربی را در یافت می کنند.
📚 التهذیب ج4 ص125
📚الفقیه ج2 ص42
🔷امام علی فرمود:
«مراد از ذوی القربی ما هستیم»
📚الکافی ج8 ص58
2⃣سهم خداوند و سهم پیامبر نیز به امام پرداخت می شود.
👌در روایتی آمده است:
«سهم خداوند برای امام است و سهم پیامبر برای امام است و سهم ذوی القربی نیز برای امام است»
📚التهذیب ج4 ص125
🗯امام باقر فرمود:
«سهم خدا و پیامبر برای ما است»
📚الکافی ج1 ص539
🗯سهم خدا و سهم پیامبر و سهم ذی القربی هر سه متعلق به رهبر حکومت اسلامی یعنی امامان است و انان با آن زندگی ساده خود را اداره می کنند و بقیه را صرف نیازهای جامعه و مردم می کنند.
📚تفسیر نمونه ج7 ص174
3⃣به مقتضای روایات منظور از یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه تنها ایتام و مساکین و ابنائ السبیل بنی هاشم و سادات می باشند
📚وسائل الشیعه ج9 ص509 باب 1
4⃣از آنچه گذشت روشن می شود که خمس به طور کلی به دو قسمت تقسیم می شود.نصف آن سهم امام علیه السلام است و نصف دیگر آن سهم سادات نیازمند می باشد.
5⃣ در عصر غیبت امام عصر سهم ایشان باید به فقها که نواب عام امام عصر هستند واز اختیارات امام بهره مند هستند پرداخت شود . لذا سهم امام از خمس را انان باید دریافت کنند ودر جهت ترویج وگسترس دین مصروف دارند
❗️امام خمینی چنین می اورد:
( شخص فقیه جامع الشرایط) همان ولایتی که حضرت رسول اکرم ( وامامان ) در امر اداره جامعه داشته را دارا است و بر همه مردم لازم است که از او اطاعت کنند
📚ولایت فقیه ص50
❗️ پیامبر گرامی فرمود:
خدایا جانشینان مرا رحمت کن .
سوال شد جانشینان شما چه کسانی هستند ؟
فرمود: کسانی که بعد از من می ایند و حدیث وسنت مرا نقل می کنند
📚عیون الاخبار ج2 ص37
📚 امالی صدوق ص180
📚من لا یحضره الفقیه ج4 ص420
❗️در این حدیث شریف از فقهای جامع الشرایط به عنوان جانشینان پیامبر تعبیر شده است و روشن است که جانشین از اختیارات شخصی که برایش نیابت می کند بهره مند می باشد
🗯در روایت دیگر پیامبر گرامی فرمود:
فقها امینان و مورد اعتماد پیامبران هستند
📚الکافی ج1 ص46
📚بحار الانوار ج2 ص36
❗️معنای امین بودن فقها این است که فقها تمام اموری را که در اسلام مقرر است به طور امانت اجرا کنند ویکی از این امور دریافت سهم امام و مصرف ان در موارد مشخص شده است
6⃣ نیمی از خمس که در اختیار مرجع تقلید قرار میگیرد، برای مصارف عمومی جامعه، اعم از هزینههای مربوط به تحقیق، تدریس، تبلیغ و ترویج علوم دینی، تأسیس حوزههای علمیه، مساجد، یا فقرا، مساکین، مصیبت زدهها و ...؛
🗯 مراجع تقلید همانطور که بخشی از خمس را به امور فوق در جامعه اختصاص میدهند، درصدی از سهم امام را نیز به جهت تعطیل نشدن تبلیغ و گسترش دین و البته گسترش کمی و کیفی آن و نیز پرورش یافتن افرادی که متخصص مسائل دینی باشد قرار میدهند که بخشی از آن شهریه است تا با شهریهی اندکی که دانشپژوهان در این عرصه داده میشود، حداقل بخشی از نیازهای اولیه زندگی آنها تأمین گردد تا بتوانند دست کم بدون دغدغه نان شب، به یادگیری معارف دینی و در نهایت به تبلیغ مسائل دین، آموزش احکام مورد نیاز مردم و ترویج اعتقادات و اخلاقیات اسلامی بپردازند و البته رقم آن با هزینههای مشابه از بیتالمال برای رشتههای دیگر قابل مقایسه نمیباشد. اگر جامعه به پزشک جسم احتیاج دارد، به پزشک روح اختیاج بیشتری دارد و اگر بخشی از جامعه گاهی مبتلا به بیماریهای تن میشوند، بیماریهای روح به مراتب فراگیرتر است، مضاف بر این که سلامت و تعالی روح است که ضامن امنیت و کمال جامعه در عرصههای دیگر میباشد.
🔷پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#مطاعن_معاویه_لعنه_الله_علیه_پاسخی_به_کانال_وهابی
🤔#پرسش
❔آشنایی با معاویه رضی الله عنهم و فضایل او
1ـ معاویه رضی الله عنه یکی از کاتبان وحی بوده است .
📚 صحيح مسلم (2604).
ــ شیخ الاسلام رحمە اللە میفرماید :《 استَكْتَبَه النبي ﷺ لخِبْرَتِه وأمانته 》.
📚 منهاج السنة (4/439)
یعنی:
"رسول الله ﷺ او را از کاتبان وحی قرار داد به خاطر خبره و امانتداری اش ".
2ـ دعای رسول الله ﷺ برای معاویه کە فرمود :
( اللهمَّ علِّمْ معاوية الكتاب والحساب،وقِهِ العذاب).
📚 السلسلة الصحيحة (3227).
واتە:
(ای الله متعال معاویە را علم قرآن و حساب بیاموز،و از عذاب دور نگه دار).و فرمودند:
(اللهمَّ اجعلْهُ هادياً مهدياً واهْدِهِ واهْدِ به).
📚 السلسلة الصحيحة (1969)
یعنی:
👈(یا الله راهنمای اش کن و او را هدایتگر قرار ده و به وسیله او دیگران را هدایت کن ).
💠#پاسخ💠
👌وهابیون فضای مجازی به دنبال فضیلت سازی و اسطوره سازی از معاویه ملعون ، هستند ، در حالی که بزرگان اهلسنت ، تصریح کرده اند که هیچ روایت صحیحی در فضیلت معاویه وجود ندارد .
❕بدر الدین عینی ، شارح مشهور صحیح بخاری می نویسد ؛
« هیچ فضیلتی برای معاویه وجود ندارد ، اگر کسی بگوید که در فضیلت معاویه ، روایات فراوانی وجود دارد در پاسخ می گوییم ، بله ، روایات فراوانی وارد شده است ، اما در هیچ یک از آنها ، حتی یک روایت ، با سند صحیح وجود ندارد ، اسحاق بن راهویه ، نسائی و دیگران بر این مطلب تصریح نموده اند »
📚عمده القاری ج 16 ص 249
❕یا خود ابن تیمیه که وهابی به سخن او استناد کرد ، می گوید ؛
« در فضائل معاویه احادیث فراوان و کتابهای مستقل نوشته شده است که اهل حدیث ، هیچ یک از آنها را صحیح نمی دانند »
📚منهاج السنه ج 7 ص 371
❕شوکانی نیز می گوید ؛
« در فضیلت معاویه ، هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد »
📚الفوائد المجموعه ج 1 ص 407
❕سیوطی نیز می گوید ؛
« در فضیلت معاویه هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد »
📚اللالی المصنوعه ج 1 ص 388
❕معاویه در ماههای پایانی عمر پیامبر گرامی ، مسلمان شد و هیچ گاه کاتب وحی نبود ، تنها چند نامه ای از طرف پیامبر ، به سران قبائل نوشت ، چنان که ابن حجر عسقلانی به نقل از مدائنی می آورد ؛
« زید بن ثابت کاتب وحی بود و معاویه ، چند نامه بین پیامبر و بین عرب می نوشت »
📚الاصابه ج 3 ص 434
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕از سوی دیگر ، روایات متعددی در مذمت معاویه و لعن و نفرین او ، توسط پیامبر گرامی ، در مجامع روایی اهلسنت موجود است .
👌عبد اللّه بن عمر، نقل مى كند كه ؛
«پيامبر خدا از راهى پست بالا آمد و ابو سفيان را كه سواره بود و معاويه و برادرش همراه او بودند يكى دهانه كش بود، و ديگرى ستورران، ديد و چون به آنها نظر افكند فرمود: خدايا ، دهانه كش و ستورران و سوار را لعنت كن». از عبد اللّه بن عمر پرسيديم: تو خودت از پيامبر خدا شنيدى؟ گفت: «آرى، اگر دروغ بگويم گوشم كر باد چنانكه ديدگانم كور.»
📚وقعه الصفین ص 220
❕طبرى در تاريخش چنين مى نويسد ؛
« پيامبر ابو سفيان را كه بر خرى سوار بود و معاويه دهانه آن را مى كشيد و پسرش يزيد، آن را مى راند، ديد و فرمود ؛ « خدا دهانه كش و سوار و ستورران را لعنت كند »
📚تاریخ طبری ج 10 ص 58
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« ابو سفيان همراه معاويه آمد. رسول خدا فرمود: خدايا! آن جلوئى و دنباله روش را لعنت كن. خدايا! آن چموشك را بگير. پسر براء از پدرش (كه اين حديث را نقل مىكرده) مى پرسد: چموشك كيست؟ جواب مى دهد: معاويه »
📚وقعه الصفین ص 217
❕و فرمود ؛
«از اين راه مردى از امتم در مى رسد كه در رستاخيز در حالى كه دينى جز آئينم دارد برانگيخته مى شود.» و معاويه در رسيد »
📚تاریخ طبری ج 10 ص 58
❕و فرمود ؛
«معاويه در تابوتى از آتش در پائين ترين طبقه دوزخ است و از آنجا داد مى زند: اى خداى پر مهر! اى خداى نعمت بخش! اينك بدادم برس كه قبلا سرپيچى نمودم و از تبهكاران بودم».
📚تاریخ طبری ج 10 ص 58 _ لسان المیزان ج 1 ص 202
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« پيامبر خدا، صداى دو مرد را شنيد كه آواز مى خوانند و مى گويند: یاورى كه همواره استخوانهايش آشكار بود فتنه جنگ و مرگ را از او دور نگاه داشت. پيامبر خدا پرسيد: «آن دو نفر كيستند؟». گفته شد: معاويه و عمرو بن عاص.
پس فرمود: «بار خدايا! آن دو را در فتنه، فرو غلتان و در آتش، رهايشان ساز».
📚المعجم الكبير ، ج 11 ص 32 _ مسند أبي يعلى ، ج 13 ص 429 _ لسان العرب ، ج 6 ص 100.
❕در نقل دیگر از ابن عباس آمده است ؛
« من در ميان كودكان، بازى مى كردم كه پيامبر خدا آمد. من پشت درى پنهان شدم. آن گاه پيامبر خدا آمد و دست برشانه من گذاشت و فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من آمدم و گفتم: او غذا مى خورد. باز به من فرمود: «برو و معاويه را نزد من فرا خوان». من [دوباره] آمدم و گفتم: او غذا مى خورد. آن گاه فرمود: «خداوند، شكمش را سير نگرداند!»
📚صحيح مسلم: ج 4 ص 2010 _ اسد الغابة: ج 5 ص 202 _ مسند الطيالسي: ص 359 _ دلائل النبوّة ، بيهقي: ج 6 ص 243 _ تاريخ طبري: ج 10 ص 58، فتوح البلدان: ص 663
❕ابن کثیر می نویسد ؛
« معاويه پس از آن [نفرين]، سير نمى شد و اين حالت، در دوران حكومتش با وى همراه بود و گفته مى شد كه او روزانه، هفت بار غذاى گوشتى مى خورد و مى گفت: به خدا سوگند، سير نمى شوم؛ ولى خسته مى شوم »
📚 البداية والنهاية: ج 6 ص 169
❕و فرمود ؛
« هرگاه معاويه را بر منبر من ديديد، او را بكُشيد _ هرگاه معاويه را ديديد كه بر منبرم خطبه مى خوانَد، او را بكشيد _ هرگاه معاوية بن ابى سفيان را ديديد كه بر منبر من سخن مى رانَد، گردنش را بزنيد. »
📚تهذيب التهذيب: ج 1 ص 637 الرقم 1708 _ و ج 3 ص 71 الرقم 366 و ج 4 ص 346 الرقم 5956 _ تاريخ دمشق: ج 59 ص 157 _ سير أعلام النبلاء: ج 3 ص 149 و ج 6 ص 105؛
❕بلاذری به نقل از ابو سعيد خُدْرى می نویسد ؛
« مردى از انصار مى خواست معاويه را بكُشد. به وى گفتيم: در حكومت عمر، شمشير مكش تا براى او نامه اى بنويسيم. [مرد] گفت: من خود از پيامبر خدا شنيدم كه مى فرمود: «هرگاه معاويه را ديديد كه بر اين چوبها (مِنبر) خطبه مى خوانَد، او را بكشيد». گفتند: ما هم شنيده ايم؛ ولى چنين كارى نمى كنيم تا براى عمر بنويسيم. آن گاه براى عمر، نامه نوشتند و او جواب نامه ايشان را نداد تا مُرد. »
📚انساب الاشراف ج 5 ص 136
❕آنچه گفتیم ، تنها اندکی از مطاعن و مذمت های معاویه بود که مورد نقل علمای اهلسنت قرار گرفته است و الا مطاعن آن ملعون فراتر از آن است که در یک یا چند پاسخ بخواهیم به آن بپردازیم .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#موضوع_اعتقادی_توسل_به_امامزادگان
🤔#پرسش
❔آیا برای توسل به امامزادگان دلیلی از #آیات قرآن و #روایات داریم❕❕
💠#پاسخ💠
👌#توسل به معنای درخواست انسان از اولیاء الهی جهت دعا و استغفار آنان و این که آنان از خداوند بخواهند #مشکل انسان را حل کند ریشه در آیات متعددی از قرآن دارد؛
1⃣بنی اسرائیل هنگامی که در #بیابان گرفتار بودند خطاب به #موسی گفتند ؛
« از خدای خود بخواه که از آنچه از #زمین می روید از سبزیجات و خیار و عدس و پیاز برای ما برویاند»
🔷#بقره61
👌می بینیم بنی اسرائیل از آن حضرت می خواهند که در پیشگاه خداوند #دعا کند تا با رویاندن سبزی های متنوع مشکل آنها را برطرف سازند و حضرت موسی نیز در پاسخ آنان نفرمود که این عملتان شرک است بلکه فرمود آیا غذای #پست تر را به جای غذای بهتر انتخاب می کنید ...
2⃣هنگامی که فرزندان #حضرت یعقوب به خطای خود پی بردند خطاب به آن حضرت گفتند ؛
« ای پدر از خدا آمرزش #گناهان ما را بخواه ، که ما خطاکار بودیم »
🔶حضرت #یعقوب نیز در پاسخ آنان فرمود:
« به زودی برای شما از #پرودگارم آمرزش می طلبم که او آمرزنده و مهربان است»
🔷یوسف 97-98
👌بنابراین #گناهکاران می توانند از اولیاء الهی درخواست کنند تا برای آنها از خدا طلب مغفرت کنند.
3⃣خداوند به افرادی که #گناه کرده اند می گوید اگر نزد رسول خدا بروند و علاوه بر استغفار از #گناهان خویش ، از آن حضرت نیز بخواهند که برای آنان استغفار کنند خداوند آنان را می بخشد.
« و اگر آنان ، هنگامی که ( با گناه و نافرمانی ) به خود ستم می کردند به نزد تو می آمدند و از خدا طلب آمرزش می کردند و #پیامبر هم برای آنان استغفار می کرد خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند»
🔷#نساء 64
👌بنابراین یکی از راههای بخشش #گناهان درخواست از اولیاء الهی برای استغفار است که مورد سفارش خداوند قرار گرفته است.
4⃣در #آیه دیگر می فرماید:
« ای کسانی که ایمان آورده اید ، #تقوای الهی را پیشه کنید ، و وسیله ای برای تقرب به خدا انتخاب کنید و در راه خدا جهاد کنید باشد که رستگار شوید»
🔷#مائده 35
👌شفاعت و #دعای بندگان صالح خداوند نیز داخل در مفهوم کلی وسیله است که سبب #تقرب به خداوند می گردد.
5⃣در آیه دیگر می فرماید:
« ای پیامبر بگو کسانی را که غیر از #خدا می خوانید و #معبود خود می دانید آنها را بخوانید ، آنها هیچ مشکلی را از شما نمی توانند حل کنند ، و هیچ تغییر و دگرگونی ایجاد کنند»
🔶#اسراء56
👌با توجه به جمله « قل ادعوا الذین » معلوم می شود که منظور از این آیه #بت ها و امثال آنها نیست چون « الذین » برای « ذوالعقول »( #عاقلان ) بکار می رود بلکه منظور فرشتگانی هستند که آنها را می پرستیدند یا حضرت مسیح است که گروهی به عنوان معبود او را پرستش می کردند .
❗️آیه بعد می گوید:
« خود آنها ( مسیح و فرشتگان ) کسانی هستند که به درگاه خداوند می روند و با #وسیله ای به او تقرب می جویند ...»
🔶#اسراء57
👌این آیه نیز مشروعیت توسل را اثبات می کند.
❕بنابراین بر اساس ادله مذکور ، #توسل جستن به اولیاء الهی جهت دعا یا استغفار آنان امری #پسندیده و مورد تایید است که از جمله این اولیاء الهی امامزادگان می باشند.
👌شیخ #مفید می گوید:
« بدان مشاهدی که منتسب به #فرزندان ائمه است زیارتشان مستحب بوده زیرا تعظیم آنان ، تعظیم امامان است و اصل اولی در مورد آنان ، ایمان و #صلاح آنان است مگر آنکه خلاف آن ثابت شود مانند جعفر کذاب و مانند آن ...و جایز است زیارت آنان و توسل و استشفاع به آنان و پدران طاهرشان »
📚#بحار الانوار ج99 ص273
👌سید بن طاووس نقل می کند که در زیارت #امامزاگان چنین بگو:
« ...شما آن باب الهی هستی که برای تقرب به خدا باید از آن باب وارد شد ، من به زیارت تو آمده ام و #حاجاتم را به نزد تو آورده ام ( تا با توسل به تو و دعای تو بر آورده شود)»
📚#مصباح الزائر ص260
📝#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁