eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
❓پرسش ❔ایا این مساله صحت دارد که درجریان جنگ بدر پیامبر ص ویارانش ازچاه اب خوردند وچاه را پرکردند ازخاک؟تا ابوسفیان وهمراهانش نتوانند اب بخورد ایا حقیقت دارد❓ 💠پاسخ؛ ❗️مورخان سنی مذهب نقل کرده اند؛ 🌀 «پیامبر در جنگ بدر در محلى فرود آمدند، حباب بن منذر گفت: این‌جا مناسب نیست. ما را به نزدیک‌ترین آب به دشمن ببرید و کنار آن حوضى ایجاد می‌کنیم و ظرف‌ها را در آن قرار می‌دهیم، آب می‌آشامیم و جنگ می‌کنیم و سر دیگر چاه‌ها را می‌بندیم. در این هنگام، جبرئیل به حضور رسول خدا آمد و گفت: رأى درست همان است که حباب بن منذر به آن اشاره کرد، و پیامبر به حباب فرمود: «رأى صحیح را اظهار داشتى» و برخاستند و همان کار را انجام دادند.» 📚سیره ابن هشام ج2 ص272 📚الکامل ابن اثیر ج2 ص122 📚البدایه و النهایه ج3 ص267 ❗️نقد: به نظر شیعه این داستان دروغ بوده و صحت ندارد به دلایل زیر؛ 1⃣این داستان بر خلاف آن چیزی است که قرآن از خلق و خوی پسندیده پیامبر نقل می کند . ❗️می فرماید: « تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری» 🔷قلم 4 🗯ومی فرماید: « برای شما در زندگی رسول خدا سر مشقی نیکویی است» 🔷احزاب21 ❓چگونه پیامبر گرامی اسوه اخلاق است در حالی که هر انسان منصفی حکم می کند که بستن آب بر روی دشمن خلاف مروت و جوانمردی است❔ 2⃣این داستان به صورت مرسل و با سند ضعیف در کتابهای مذکور نقل شده و قابل استدلال نمی باشد. 3⃣این داستان می گوید پیامبر به اشتباه در مکانی فرود آمد که مناسب نبود و حباب گفت بهتر است به جای دیگر برویم .در حالی که در پاسخ های گذشته ثابت شد که پیامبران الهی از هر گونه خطا و سهو و نسیان معصوم و مصون هستند. ❗️علامه سید جعفر عاملی دلائل دیگری نیز بر رد این داستان اقامه می کند؛ 4⃣در مکانی که کفار قریش مستقر شدند « عدوه القصوی» نام داشت یعنی « قسمت بالا» در آن مکان آب یافت می شد. 📚فتح القدیر ج2 ص291 📚الکشاف ج2 ص233 📚تاریخ الخمیس ج1 ص375 📚تفسیر ابن کثیر ج2 ص292 5⃣کفار قریش زودتر از مسلمانان وارد منطقه بدر شدند منطقی نیست که انان در جایی استقرار یابند که آب نباشد و اجازه دهند که دشمنان انان در جایی که چاه های آب است استقرار یابند 6⃣ابن اسحاق نقل می کند که چون مشرکان به سوی حوضی که مسلمانان درست کرده بودند رفتند پیامبر فرمان داد که بگذارید از آب استفاده کنند 📚کامل ابن اثیر ج2 ص123 7⃣نظر صحیح همان است که در تفاسیر آمده است که دشمن پیش از مسلمانان وارد منطقه بدر شدند و چاه های آب را در اختیار گرفتند.مسلمانان نیاز شدیدی به آب داشتند که خود را شستشو داده و تشنگی خود را بر طرف کنند .باران الهی نازل شد و مشکل مسلمانان برطرف شد .چنان که می فرماید: «آبی از آسمان برای شما فرو فرستاد تا به وسیله آن شما را پاک و پاکیزه نماید و پلیدی شیطان را از شما دور سازد» 🔷انفال11 📚الکشاف ج2 ص203 📚تفسیر ابن کثیر ج2 ص292 👌بنا براین روشن میشود که داستان منع آب صحت ندارد. 📚الصحیح من سیره النبی ج5 ص29 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔رسول الله فرمود: عترت و قرآن تا قيامت از هم جدا نمى شوند. اكنون سوال : پس چرا اكنون كه هنوز قيامت نشده است عترتى كه آخوندها ادعايش را دارند از قرآن جدا شد؟!. زيرا آخوندها معتقدند امام زمان همان عترت هست كه از انظار غائب شده است و از دستورات و اظهار نظراتش هـيچ اطلاعى در دست نيست درحاليكه قرآن در بين ما وجود دارد و از دستوراتش اطلاع دقيق در اختيار داريم ❗️❗️ 💠💠 👌از جمله احادیثی که به روشنی ، مرجعیت علمی و خلافت اهلبیت ع را به اثبات می رساند ، حدیث شریف ثقلین است که از نقل های متواتر بوده و مورد نقل گروه کثیری از علمای اهلسنت قرار گرفته است . ❕مطابق آن پیامبر گرامی فرمود ؛ «اى مردم من در ميان شما دو چيز گذاردم كه اگر آنها را بگيريد (و دست به دامن آنان زنيد) هرگز گمراه نخواهيد شد، كتاب خدا و عترتم اهل بيت». 📚سنن ترمذی ج 5 ص 662 ❕و فرمود ؛ « من در ميان شما چيزى به يادگار مى ‏گذارم كه اگر به آن تسمك جوييد بعد از من هرگز گمراه نخواهيد شد، يكى ازآن دو بزرگتر از ديگرى است. كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده از آسمان به سوى زمين، و (ديگر) عترتم، اهل بيتم، و اينها هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا در كنار حوض (كوثر ) بر من وارد شوند، پس ببينيد بعد از من چگونه درباره آنها رفتار خواهيد كرد» 📚همان ص 663 ❕یا احمد نقل می کند که پیامبر گرامی فرمود ؛ «من دو خليفه (جانشين) در ميان شما از خود يادگار مى ‏گذارم، كتاب خدا كه ريسمانى است كشيده شده ميان آسمان و زمين و عترتم، اهل بيتم، اين دو هرگز از هم جدا نمى ‏شوند تا در كنار حوض (كوثر) بر من وارد شوند». 📚مسند احمد ،ج 5 ص 182 ❕این مضمون مورد نقل کثیری از علمای اهلسنت قرار گرفته است ، مانند ؛ 📚سنن دارمى، جلد 2، صفحه 432 _ صحيح مسلم جلد 4، صفحه 1873 _ صواعق، صفحه 226 _ اسدالغابه فى معرفة الصحابه، جلد 3، صفحه 47 _ سنن بيهقى، جلد 10، صفحه 114 _ المعجم الكبير، صفحه 137 _ منهاج السنه، جلد 4، صفحه 104 _ سيره حلبى، جلد 3، صفحه 274، _ تفسير خازن جلد 1، صفحه 4 _ شرح نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 437 _ سيره نبويه، جلد 2، صفحه 300 و .. ❕اينها گروهى از دانشمندان سرشناس از قرون نخستين اسلام تا قرون اخير بوده‏ اند؛ كه روايت ثقلين را با صراحت در كتب معروف خود آورده ‏اند ولى نبايد فراموش كرد كه اينها از نظر عدد، گروه كوچكى از مجموعه ناقلان اين حديث اند. مرحوم ميرحامد حسين هندى مطابق آن چه در خلاصه عبقات الانوار آمده است از يكصد و بيست و شش كتاب معروف نام مى ‏برد و عين عبارت هر كدام را با قيد جلد و صفحه كتاب در اين اثر شريف خود آورده است‏ . 📚نقل از خلاصه عبقات الانوار ج 2، صفحه 105- 242 ❕اين حديث شريف خطوط مهمى را در برابر مسلمانان ترسيم مى‏ كند كه به قسمتى از آن ذيلًا به طور فشرده اشاره مى ‏شود ؛ 1⃣قرآن و اهلبيت عليهم السلام هميشه همراه يكديگرند و جدايى ناپذيرند؛ و آنها كه طالب حقايق قرآن هستند بايد دست به دامن اهلبيت عليهم السلام بزنند. 2⃣ همان گونه كه پيروى از قرآن بدون هيچ گونه قيد و شرط بر همه مسلمين واجب است پيروى از اهلبيت عليه السلام نيز بدون قيد و شرط واجب است. 3⃣ اهلبيت عليهم السلام معصوم اند زيرا جدايى ‏ناپذير بودن آنها از قرآن از يك سو، و لزوم پيروى بى قيد و شرط از آنان از سوى ديگر، دليل روشنى بر معصوم بودن آنها از خطا و اشتباه و گناه است. چرا كه اگر آنها گناه يا خطايى داشتند از قرآن جدا مى ‏شدند؛ و پيروى از آنان، مسلمانان را ازضلالت و گمراهى بيمه نمى ‏كرد؛ و اينكه مى‏ فرمايد: با پيروى از آنان در برابر گمراهى ‏ها مصونيت داريد، دليل روشنى بر عصمت آنها است. 4⃣ از همه مهم تر اينكه پيامبر اين برنامه را براى تمام ادوار تاريخ مسلمين تا روز قيامت تنظيم كرده؛ مى ‏فرمايد: «اين دو هميشه با هم هستند تا در كنار حوض كوثر نزد من آيند». اين به خوبى نشان مى‏ دهد كه در تمام طول تاريخ اسلام فردى از اهل بيت عليهم السلام به عنوان پيشواى معصوم عليه السلام وجود دارد؛ و همان گونه كه قرآن هميشه چراغ هدايت است آنها نيز هميشه چراغ هدايت اند؛ پس بايد كاوش كنيم و در هر عصر و زمان آنها را پيدا كنيم. 5⃣ از اين حديث شريف استاده مى‏شود كه جداشدن يا پيشى گرفتن از اهل بيت عليهم السلام مايه گمراهى است؛ و هيچ انتخابى را نبايد بر انتخاب آنها مقدم داشت. 6⃣ آنها از همه افضل و اعلم و برتر اند . 📚پیام قرآن ج 9 ص 75 🔸 👇
🔸 👇 👌حال وهابی ساده لوح اشکال کرده است که اگر نتیجه گیری شما ، صحیح است ، پس چرا هنوز که قیامت نشده است ، عترت از قرآن جدا شده است و امام زمان ع به غیبت رفته اند و ما نمی توانیم از وجود ایشان بهره ببریم ❗️ ❕در حالی که بر خلاف ادعای او ، عترت و امام عصر ع از قرآن جدا نشده اند ، آنچه اتفاق افتاده است ، غیبت امام زمان ع است ، نه مرگ و جدایی او از قرآن کریم . 👌امام زمان ع هم اینک نیز در کنار قرآن ، به حیات خود ادامه می دهد . زمانی عترت از قرآن جدا می شود که در روی زمین ، کسی از عترت و امامان اهلبیت ع وجود نداشته باشد . ❔شما می توانید سوال کنید که چرا امام زمان غائب است و ما نمی توانیم از محضر ایشان بهره ببریم ❗️اما نمی توانید ادعا کنید که امام زمان از قرآن جدا شده اند ❗️ 👌علت غیبت امام زمان ع ، خود مردم بودند که به عوض بهره مندی و استفاده از امام ، قصد کشتن و نابودی ایشان را داشتند ، لذا این اهمال و کوتاهی خود مردم بود که موجب شد نتوانیم از هدایت امام ع بهره کامل بگیریم ، چنان که این سخن خواجه نصیرالدین طوسی مشهور است ؛ « وجود امام لطف است ، تصرف امام لطف دیگر است ، و عدم و غیبت امام بازگشت به خود ما می کند » 📚کشف المراد ص226 ❕لذا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « همانا برای قائم پیش از آن که قیام کند غیبتی است چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد یعنی بیم کشته شدن دارد» 📚الکافی ج1 ص340 ❕برخی از علما چنین مثال می زنند ؛ 👌« اگر اداره برق يك شهر براى روشنايى كوچه ‏اى، تير چراغ برقى نصب كرد و لامپى به آن زد، ولى بچه‏ هاى كوچه با زدن سنگ لامپ را شكستند، مأموره اداره لامپ ديگرى مى ‏زند. چنانچه مجدداً بچه ‏ها لامپ را هم بشكنند، باز اداره برق، براى روشنايى محل اقدام به نصب لامپ ديگرى مى‏ نمايد. حال اگر براى بار سوم بچه‏ هاى بى‏ ادب لامپ را شكستند، به احتمال بسيار زياد، اداره برق تمايلى به نصب مجدد لامپ ندارد، اما به خاطر خواهش بزرگترها و رفاه حال اهالى آن كوچه، ممكن است لامپ ديگرى را نصب كند. اما فكر مى‏ كنيد اداره برق تا چه تعداد اين كار را انجام دهد؟ ❕در مورد بحث ما نيز، حاكمان ستمگر، يازده چراغ هدايت را شكستند ، ( مردم هم امامان را همراهی نکردند ) خداوند نيز چراغ دوازدهم را نگه داشت تا زمانى كه مردم لياقت و آمادگى بهره‏ گيرى از اين چراغ هدايت را پيدا كنند » 📚اصول عقائد ، قرائتی ، ص 461 👌بر این اساس ، امام مهدی علیه السلام زمانی ظهور می کند که تمام عالم دستشان از همه جا کوتاه و برای اصلاح ظلم و فساد جهان ، دست به دامان یک منجی الهی بزنند و از همه چیز و همه کس دل بکنند ، و قدر وجود امام ع را بدانند ، آن موقع است که ظهور واقع می شود ، لذا می بینیم که در روایات ما به این نکته اشاره شده که زمان ظهور ، زمانی است که ناامیدی سراسری تمام عالم را فرا گیرد و همگان برای اصلاح عالم جز به یک منجی الهی ، امید نداشته باشند . 👌امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « اين امر (قيام مهدی ) جز پس از نااميدى، براى شما رخ نمى ‏دهد و به خدا سوگند، تا آن گاه كه از هم جدا و ناب شويد و از آزمون به [سالم‏] در آييد و به خدا سوگند، تا آن گاه كه هر كس بايد بدبخت شود، بشود و آن كه بايد خوش‏بخت بشود، بشود». 📚الكافى ج 1 ص 370 👌و فرمود ؛ «اين امر (قيام)، هنگامى روى مى‏ دهد كه بيشترين يأس و سخت‏ ترين اندوه را داشته باشيد » 📚الغيبة، نعمانى ، ص 181 ح 29 ❕در این هنگام است که امر مهدی علیه السلام در یک شب سامان گرفته و ظهور محقق می شود ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ «مهدى، از ما اهل بيت است و خداوند، كارش را در يك شب، سامان مى‏ دهد» و در نقلى ديگر، «خداوند، او را در يك شب، سامان مى‏ دهد» 📚كمال الدين یک جلدی ، ص 152 ح 15، بحار الأنوار ،ج 52 ص 280 ح 7. 🔸البته ،بر خلاف ادعای وهابی ، مردم از وجود و هدایت، امام غائب علیه السلام در عصر غیبت بی بهره نیستند ، و از جنبه های مختلفی از وجود ایشان بهره می برند ، چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ «سوگند به خدایی كه مرا به نبوت برگزید، مردم از او سود می‌برند و از نور ولایتش در دوران غیبت، بهره می‌گیرند؛ چنان كه از خورشید به هنگام قرار گرفتن پشت ابرها بهره می‌برند.» 📚بحار الانوار ج52 ص93 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔خداوند در سوره‌ی صاد آیه‌ی 41 از زبان ایوب چنین می‌فرماید: «...حقیقتاً مرا خسته کرد و مرا مورد عذاب قرار داد». همچنین در آیات 82 و 83 این سوره چنین می‌گوید: «شیطان گفت به عظمتت قسم، همه آنها را گمراه خواهم ساخت به جزبندگان مخلَص شما». با توجه به این آیه شیطان نمی‌تواند بر مخلص تسلط داشته باشد. پس در خستگی حضرت ایّوب چطور می‌تواند شیطان تأثیر داشته باشد؟ و همچنین حضرت ایوب با این جمله «شیطان مرا مورد عذاب قرار داد» می‌خواهد چه بگوید؟آیا همه اینها نشانه نفوذ به نمی باشد ❗️❗️ 💠💠 👌 می فرماید ؛ « به خاطر بیاور بنده ما را ، هنگامی که پرودگارش را خوانده که شیطان من را به رنج و عذاب افکنده است» 🔶#ص 41 👌این آیه اشاره است به گرفتاریهای شدید و طاقت فرسا و درد و رنج فراوان حضرت ایوب ، درد و رنجی که شیطان در آن بود که شرح آن در روایتی از امام علیه السلام به این بیان رسیده است ؛ 🗯کسی از امام علیه السلام سؤال کرد بلائی که دامنگیر ایوب شد برای چه بود؟ (شاید فکر می کرد کار خلافی از او سر زده بود که خداوند او را مبتلا ساخت ) . 🔷امام در پاسخ او جواب فرمود که خلاصه اش چنین است : ❕«ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصائب عظیم نشد بلکه به عکس ‍ به خاطر شکر بود، زیرا به پیشگاه خدا عرضه داشت که اگر ایوب را شاکر می بینی به خاطر نعمت فراوانی است که به او داده ای، مسلما اگر این نعمتها از او گرفته شود او هرگز بنده شکرگزاری نخواهد بود. 🔶خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد، و او را الگوئی برای جهانیان قرار دهد که به هنگام نعمت و رنج هر دو شاکر و صابر باشند به شیطان اجازه داد که بر دنیای او گردد . شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین فرزندان او از میان بروند، و آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد، ولی نه تنها از مقام شکر ایوب کاسته نشد بلکه افزوده گشت . 👌او از خدا خواست که این بار بر بدن ایوب مسلط گردد، و آنچنان بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و بستر گردد . 🔷این نیز از مقام او چیزی نکاست . 🗯ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحه دار ساخت، و آن اینکه جمعی از راهبان بنی اسرائیل به دیدنش ‍ آمدند و گفتند: تو چه گناهی کرده ای که به این الیم گرفتار شده ای ❕ 🔷ایوب در پاسخ گفت به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده، همیشه در طاعت الهی کوشا بوده ام، و هر لقمه غذائی خوردم یتیم و بر سر سفره من حاضر بوده . 👌ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد، ولی باز رشته صبر را از کف نداد، و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت، تنها رو به درگاه خدا آورد و جمله های بالا را بیان نمود، و چون از عهده امتحانات الهی به برآمده بود خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بنده صابر و شکیبا گشود، و نعمتهای از دست رفته را یکی پس از دیگری و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت، تا همگان سرانجام نیک صبر و و شکر را دریابند . 📚 ج1 ص76 📚 ج12 ص 346 👌با توجه به این روایت ، روشن می شود که مراد از تسلط بر حضرت ایوب و گرفتار ساختن او ، تسلط به معنای گمراه کردن و منحرف کردن او نیست تا با مقام نا سازگار باشد ، بلکه اشاره ای است به گرفتاری هایی که شیطنت شیطان در آن موثر بوده است که خداوند نیز برای آزمایش این پیامبر بزرگ و ترفیع درجه او ، درخواست های را پذیرفت . 📚 ج19 ص296 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔شخصی میگوید من به اندازه ای میخورم که حالت اصلی من ازبین نمیرود و مست نمی شوم این حکم حرمت برای آن زمانی هست که طرف اختیارخود را ازدست بدهد جواب ما چیست❕❕ 💠💠 👌از دیدگاه ، خوردن شراب و مشروبات الکلی مطلقا حرام است و فرقی در و یا آن و حدوث یا عدم حدوث حالت نمی باشد . 👌خداوند به صورت خوردن شراب را حرام کرده و می فرماید ؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید وبت ها وازلام پلیدند و از عمل شیطانند از آنها دوری کنید تا رستگار شوید» 🔶 🗯و می فرماید ؛ «شیطان می خواهد در میان شما به وسیله ی وقمار عداوت ایجاد کند وشما را از ذکر خدا واز نماز باز دارد» 🔶 🔷و می فرماید ؛ «درباره ی وقمار از تو سؤال میکنند بگو در آنها گناه و زیان بزرگی است» 🔶 🗯در این آیات خداوند به صورت مطلق خوردن را حرام اعلام کرده است و در حکم حرمت از جهت کمی و زیادی و مستی و غیر مستی نگذاشته است . 🗯به این نکته در متعددی نیز اشاره شده است . 🔶امام علیه السلام فرمود ؛ « هر نوع شراب و مسکری حرام است ، حتی نوشیدن یک از آن حرام است » 📚 👌و ؛ « خداوند صراحتا شراب را حرام کرده است ، پس خوردن کم و یا زیاد آن می باشد » 📚 👌امام علیه السلام نیز فرمود ؛ « اسلام خالص در شهادت به وحدانیت خدا ...و تحریم شراب است ، و فرقی بین کم و زیاد خوردن آن نیست ،آنچه که خوردن زیادی آن سبب مستی می شود ، خوردن کم آن نیز است » 📚 ج2 ص126 👌به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی شود ؛ 📚 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
هدایت شده از KHAMENEI.IR
50.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قسمت اول مستند «در لباس سربازی» 🔰 «در لباس سربازی» روایتی ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبهه‌ها از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا ترور ایشان در تیرماه سال ۶۰ است. 🔻 در این مستند، برخی تصاویر، فیلم‌ها، اسناد و همچنین خاطرات شفاهی خودگفته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای از دوران دفاع مقدس برای نخستین بار منتشر شده است. 💻 @Khamenei_ir
هدایت شده از KHAMENEI.IR
50.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 دومین قسمت از مستند «در لباس سربازی» 🔰 «در لباس سربازی» روایتی ویژه از حضور رهبر انقلاب در جبهه‌ها از نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی تا ترور ایشان در تیرماه سال ۶۰ است. 🔻 در این مستند، برخی تصاویر، فیلم‌ها، اسناد و همچنین خاطرات شفاهی خودگفته‌ی آیت‌الله خامنه‌ای از دوران دفاع مقدس برای نخستین بار منتشر شده است. 💻 @Khamenei_ir
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که از نظر قرآن ما هیچ گونه اختیاری از خودمان نداریم و در کارها مجبور هستیم شاهدش آن آیه قرآن است که شیطان به خداوند می گوید تو من را کردی و خداوند هم سخنش را رد نمی کند ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد اشکال قرار گرفته است این آیه قرآن است که خداوند از زبان نقل می کند که گفت ؛ « گفت پرودگارا بخاطر اینکه مرا گمراه ساختی من نعمت های را در زمین در نظر آنها تزیین می دهم و همگی را گمراه خواهم ساخت ، مگر بندگان مخلصت را ...» 🔷 39-40 👌این جمله از دروغ ها و افتراهای شیطان به ساحت پرودگار است و نشان می دهد که او تا چه حد جسور و بی پروا است که چنین دروغ بزرگی را به خدا می بندد ، خداوندی که هدایتگر همگان است و اسباب هدایت را در اختیار آنها گذارده است و چون سخن شیطان بوده است قرآن اشاره ای به بطلان آن نمی کند . ❔خداوند کدام عامل را برای شیطان فراهم ساخت ؟ آیا به او و به فرشتگان نفرمود که شرافت آدم به جهت روح ویژه الهی او است ولی شیطان حسود و خود خواه آن را نادیده گرفت و به مساله آفرینش او از گل بسنده کرد . آیا سبب او خودش نبود ؟ 📚 ، ج7 ص373 👌به دیگر ؛ 🔷« بدیهی است که خدا شیطان را گمراه نساخته بود بلکه این نسبت شیطنت آمیز بود که از ابلیس صادر شد برای اینکه خود را کند و توجهی برای اغوا گری خود ترتیب دهد و این رسم همه ابلیس ها و شیاطین است که ؛ 🗯اولا ؛ گناهان خویش را به دیگران می افکنند . 🗯ثانیا ؛ همه جا می کوشند تا اعمال زشت خود را با غلط توجیه کنند نه تنها در برابر بندگان خدا حتی در برابر خود خدا که از همه چیز آگاه است . 📚 ج11 ص72 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔مراجع می گویند اگر تنها راه درمان منحصر به استفاده از محرمات مانند کشیدن تریاک و خوردن و ...باشد ، استفاده از آن ها اشکال ندارد در حالی که روایات می گوید خداوند در حرام شفا قرار نداده است❗️آیا مراجع بر خلاف روایات فتوا نداده اند ❕❕ 💠💠 👌در روایات متعددی آمده است که خداوند در شفایی قرار نداده است . 🔷امام علیه السلام فرمود ؛ « خداوند عز و جل در هیچ یک از محرمات و شفایی قرار نداده است » 📚 ج6 ص413 👌و ؛ « پسندیده نیست که هیچ کس با محرمات الهی به دنبال خویش باشد » 📚 ج6 ص414 👌و ؛ « من نمی خواهم به دوایی که با شراب عجین شده است کنم ، چگونه با آن به دنبال شفای خود باشم » 📚 ج6 ص414 🗯به این مضمون روایات متعدد دیگری نیز در مجامع روایی ما نقل شده است ؛ 📚 ج25 ص343 باب 20 👌از سوی دیگر ، مراجع داده اند که اگر بر اساس تشخیص پزشک و مورد ، تنها راه درمان بیماری استفاده از محرمات الهی باشد ، استفاده از آن ها به مقدار اشکالی ندارد . 📚 ص292 🔷مستند این حکم می باشد که خداوند می فرماید ؛ « او شما را برگزید و در دین خود تکلیف باری برای شما قرار نداد » 🔶 78 🔷پیامبر فرمود ؛ « من مبعوث به شریعت و آسانی شده ام » 📚 ج30 ص548 🗯بی شک اگر بیماری توان انسان را بریده باشد و هیچ راه درمانی جز استفاده از یک حرام الهی برای درمان نباشد ، بر اساس قاعده لا حرج و شریعت سهل اسلامی ،درمان با حرام برای نفی حرج و رجحان می یابد. 👌قاعده لا ضرر و حرمت ضرر رساندن به بدن نیز موید این فتوا می تواند باشد چنانکه در روایات ما آمده است « لا و لا ضرار فی الاسلام » و بر اساس آن هر گونه حکمی که سبب آسیب رسیدن به خود و دیگران شود در اسلام بر داشته شده است . 📚 ج26 ص14 👌 نیز می فرماید ؛ « خود را با دست خود به نیفکنید » 🔷 195 🗯روشن است که در صورت عدم درمان بیماری که تنها راه درمان آن استفاده از حرام الهی باشد ، ضرر و هلاکت انسان می شود . ❕لذا امام علیه السلام فرمود ؛ « هیچ چیز از محرمات الهی نمی باشد مگر آنکه ارتکابش برای جایز و حلال است » 📚 ج5 ص483 ❕میان این دسته ادله با ادله دسته اول که می گوید خداوند در حرام قرار نداده است منافاتی نمی باشد زیرا؛ 🔷 روایات دسته اول در مقام بیان این نکته است که شفای خالص و کامل با استفاده از محرمات الهی حاصل نمی شود ، اگر چه ممکن است بیماری فعلی انسان را درمان کند ، اما و بیماری های دیگری را برای بدن به همراه می آورد ، زیرا تمام محرمات الهی دارای عوارض و ضررهایی بوده است که خداوند آن ها را حرام کرده است و انسان تا جایی که ممکن است باید از راه حلال خود را درمان کند چنانکه امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « هر آنچه در آن فساد نهفته شده و مایه ضرر برای جسم و نفس است حرام شمرده شده است » 📚بحار الانوار ج100 ص51 🗯بنابراین میان این دو دسته ادله و فتاوی هیچ گونه و تنافی وجود ندارد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔خواستم برام خدای وهابیت را از کتبشان توضیح دهید که آن ها معتقد به چه خدایی هستند و صفات خدا را چه چیزهایی می دانند❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❗️برای شناخت خدایی که وهابیت به آن معتقد است به برخی از نظریات ابن تیمیه موسس این فرقه ضاله اشاره می کنیم؛ 1⃣تصریح ابن تیمیه بر جسمانیت خداوند : 🔷او می گوید: « در جایی از کتاب خدا و سنت رسول و سخنان امت سلف و پیشوایان دینی نیامده است که خداوند جسم نبوده و از جسمانیت و عرض بودن منزه است .از این رو انکار معنایی که شرع و عقل آن را نفی نکرده نوعی نادانی و گمراهی است» 📚التاسیس فی رد اسس التقدیس ج1 ص101 2⃣خدای وهابیت سوار بر پشه: ❕ابن تیمیه می گوید: « اگر خداوند بخواهد می تواند با قدرت خویش بر پشت پشه ای هم سوار شود حال چرا نتواند بر روی عرش استقرار یابد» 📚همان مدرک ص568 3⃣خدای وهابیت هر شب در آسمان دنیا؛ 🔷ابن تیمیه می گوید: « خداوند عز و جل هر شب از آسمان به زمین می ٱید کسی که منکر این سخن گردیده و یا آن را توجیه کند بدعت گذار و گمراه است» 📚کتب و رسائل و فتاوی ابن تیمیه ( مجموع الفتاوی ) ج5 ص61 4⃣خداوند وهابیت با تمام اعضا جز ریش و عورت؛ ❕ابویعلی استاد ابن تیمیه می گوید: « نسبت به آنچه در صفات حق گفته می شود از قول من نقل کنید که من جز ریش و عورت هر عضوی را برای خدا قائلم » 📚العواصم من القواصم ص210 5⃣خدای وهابیت جوان با صورتی بی ریش و بی مو: ❕نقل می کنند: « پیامبر پروردگارش را در شمایل جوانی با صورتی بی مو وبا پوششی از لولو وبا قدم ها وپاهای سبزه وگندمگون مشاهده کرد» 📚میزان الاعتدال،ج2 ص363 🔷سیوطی از پیامبر روایت میکند که گفت: «پرودگارم را در قالب جوانی با موهایی پرپشت تا سرشانه دیدم» 📚جامع الاحادیث،ج4 ص396 باب 3 6⃣خدای وهابیت با انگشتانی سرد در میان کتف های پیامبر؛ ❕نقل می کنند که پیامبر فرمود: « در خواب خدا را به زیباترین قیافه دیدم که فرمود یا محمد فرشتگان من در چه مطلبی با هم منازعه می کنند .گفتم نمی دانم .پس از این که آن پرسش را سه بار تکرار کرد و پاسخ منفی شنید دستش را میان دو کتف من گذارد چنان که سردی انگشتانش را در سینه ام حس کردم» 📚سنن ترمذی ج5 ص368 7⃣خدای وهابیت هروله کنان می دود: ❕علمای وهابی چنین فتوا داده اند: « آری صفت هروله ( دوان دوان رفتن خدا ) در حدیث قدسی که بخاری و مسلم نقل کرده اند آمده است که اگر بنده قدم زنان به سویم آید من دوان دوان به سوی او خواهم شتافت» 📚فتاوی اللجنه الدائمه للبحوث و الافتاء ج3 ص196 ❗️سایر مشخصات خدای وهابیت ؛ 8⃣خدای آنان در شکل و قیافه حضرت آدم با قامتی 60 ذراعی است چنان که از پیامبر نقل می کنند: « خداوند آدم را به شکل خود و با قدی شصت ذراعی خلقت فرمود» 📚صحیح بخاری ج5 ص22۹9 📚صحیح مسلم ج4 ص2183 9⃣خدای وهابیت خدایی است که بر اساس روایاتشان می توان با او چانه زد و به خواسته های خود رسید؛ 📚صحیح بخاری ج1 ص277 و ج5 ص2403 🔟خدای آنان دارای پا و ساق پای عریان است؛ 📚صحیح بخاری ج6 ص2706 1⃣1⃣خدای آنان تعجب می کند و می خندد: « ابوهریره می گوید: « روز بعد آن مرد مهمان نواز به حضور پیامبر شرفیاب شد حضرت فرمود امشب خداوند با رفتار و روش مهمان نوازی شما به خنده افتاد و از کار شما تعجب کرد» 📚صحیح بخاری ج3 ص1382 📝پرسمان اعتقادی ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امام علی: از ازدواج با آفریقایی ها حذر کنید چون زشت اند! ▪️علِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : إِيَّاكُمْ وَ نِكَاحَ اَلزِّنْجِ فَإِنَّهُ خَلْقٌ مُشَوَّهٌ. [منبع: الکافی-ج۱۰-ص۶۴۵] ◾️امام صادق: امير المؤمنين فرمود: شما را از ازدواج با زنجيان (آفريقايى‌ها) برحذر مى‌دارم؛ چون اينها مخلوقاتى زشت‌اند ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از معیارها و ملاک های صحت یک روایت ، موافقت آن با قرآن کریم است چنان که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « روایتی که از ما نقل می شود را تصدیق نکنید مگر زمانی که موافق با کتاب خدا باشد » 📚وسائل الشیعه ج 27 ص 123 ❕قرآن به صراحت هر گونه برتری نژادی و قومی و منطقه ای را نفی کرده و می فرماید ؛ « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» 🔶حجرات 13 🔷پیامبر گرامی فرمود ؛ « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا» 📚تفسیر نمونه ج22 ص201 _ تفسیر قرطبی ج9 ص6162 _ تحف العقول ص 34 _ الاختصاص ص 341 ❕علی ع فرمود ؛ « هیچکس برتری بر دیگری ندارد ، مگر به تقوی » 📚الکافی ج 8 ص 361 👌بنابراین مضمون آنچه در پرسش آمده است ، چون با این اصل مسلم قرآنی و روایی همخوانی ندارد ، قابل قبول نمی باشد . ❕از سوی دیگر ملاک مهم در ازدواج کردن ، دین و ایمان طرف مقابل است ، نه نژاد و ملیت و منطقه تا بگوییم طرف مقابل اگر از فلان نژاد باشد ، شایسته ازدواج کردن نیست . 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « با زنی ازدواج کن که منسوب به خیر و حسن خلق باشد» 📚الکافی ج5 ص323 ❕پیامبر گرامی فرمود ؛ « اگر کسی به خواستگاری شما آمد که شما از اخلاق و دین او راضی بودید ، با او وصلت کنید که اگر چنین نکنید فتنه و فسادی بزرگ اتفاق خواهد افتاد » 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 76 ❕روایتی که مورد استناد معاند قرار گرفت ، بر خلاف ادعای شبهه افکن ، از ازدواج با تمام آفریقایان نهی نمی کند ، بلکه از نژاد خاصی از آنان به نام « زنجیان » نهی می کند ، آنان گروهی از مردمان سودان بوده اند ؛ 📚کتاب العین ، ج 6 ص 71 ❕در سند روایت مذکور نیز ، « مسعده بن صدقه » وجود دارد که نجاشی او را توثیق نمی کند ؛ 📚رجال نجاشی ص 415 ❕شیخ طوسی نیز او را سنی مذهب معرفی می کند ؛ 📚رجال طوسی ص 146 👌بنابراین روایت چنین کسی ، برای ما نمی تواند قابل قبول است ، خصوصا آنکه روایت او بر خلاف مسلمات قرآنی و روایی است . ❕به فرض که روایت فوق را صحیح محسوب کنیم ، باز هم ، گفتنی است ؛ 👌این روایت و روایاتی به مضمون آن که از ازدواج کردن با مردمانی خاص نهی می کند ، ناظر به موقعیت زمانی و مکانی صدور آن است . ❕مثلا زمانی که امام علیه السلام مضمون فوق را در نهی از ازدواج کردن با قوم مذکور بیان کردند ، کسانی که منسوب به آن قوم و نژاد بودند ، به واسطه دوری از تعالیم اسلام ، از لحاظ دینی و اعتقادی و عملی دچار انحرافات عدیده ای بودند ، امام علیه السلام به جهت آنکه با ازدواج کردن با آنها ، این انحرافات فراگیر نشود ، و جامعه به انحراف کشیده نشود ، نهی مذکور را بیان داشتند و این که آنان را قومی « زشت » معرفی کردند ، حمل می شود به زشتی و خباثت درونی آنان ، بنابراین بیان منسوب به امام علی ع بیان کننده یک حکم عام و همیشگی در مورد قوم زنجیان نمی باشد و روشن است که اگر آنان اسلام بیاورند و اصلاح رفتار داشته باشند ، نهی مذکور ، شامل آنان نمی شود ، چنان که مترجم کتاب « خصال » در مورد چنین روایاتی می گوید ؛ «منظور حديث كسانى از اين افراد هستند كه در زمان صدور حديث از شهرهاى خود به مدينه آمده بودند و افراد لاابالى بودند و همگان را شامل نمی شود » 📚ترجمه خصال ، جعفری ، ج2 ص23 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔على امام اول شيعيان كودكان را گاز ميگرفت و به او لقب داده بودند ؟؟؟ ايشان كودكان را گاز ميگرفت بعد ایشان شدند شاه مردان و اسوه عدالت براى عده اى نااگاه و جاهل كه برده آخوند شده اند. (تصوير بالا) در كتاب بحارالانوار جلد بيست .. ص ٥٤ نوشته علامه مجلسي در اينمورد چنين امده است خودتان قضاوت كنيد ❗️❗️ 💠💠 👌یکی از القاب علی علیه السلام ، لقب « القضم » بوده است ، این توصیف در مورد علی علیه السلام به معناى درهم شكننده پرشدّت است، و به صورت كنايه در هلاك كردن و نابود كردن به كار مى ‏رود. 📚لسان العرب ، ج 12 ص 487 ❕علی علیه السلام به این وصف توصیف شدند از این جهت که در جنگ ها با رشادت ها و شجاعتشان ، کوبنده و خرد کننده و نابود کننده دشمنان و کفار بوده اند ، چنان که قریش وقتی علی علیه السلام را می دید ، می گفت ؛ « از قضم بپرهیزید که او هلاک کننده است » 📚النهایه ابن اثیر ، ج 3 ص 293 _ بحار الانوار ج 20 ص 67 _ مستدرک سفینه البحار ج 8 ص 538 ❕یا « در جنگ احد طلحة بن ابى طلحه صاحب علم مشركين بود اسب و مبارز می طلبيد، هيچ كس جرأت ميدان او نداشت، امير المؤمنين عليه السّلام چون شير غرّنده با شمشير برّنده به سوى او تاختن كرد و رجز خواند. طلحه گفت: اى قضم! دانستم كه جز تو كس به ميدان من نيايد. پس بر آن حضرت حمله كرد و شمشيرى بر آن حضرت فرود آورد، حضرت با سپر آن زخم را دفع داد، آنگاه چنان تيغى بر فرقش زد كه مغزش برفت و بر زمين افتاد ، علی علیه السلام در برابر طلحه می گفت من قضم هستم ، من علی بن ابی طالب هستم » 📚مناقب آل ابی طالب ج 1 ص 56 👌بنابراین « قضم » به معنای درهم شکننده پر شدت است ، اصل داستانی هم که مورد استناد معاند قرار گرفت از این قرار است ؛ ❕« در جنگ احُد، على عليه السلام نُه نفر از قهرمانان دشمن را به هلاكت رسانيد، اوّلين قهرمان پرچمدار دشمن شخصى به نام «طلحة بن ابى طلحه» بود كه او را كَبْشُ الْكَتيبَه (قوچ و سردار جمعيت مشرك) مى‏ خواندند، همين كه در ميدان چشم او به على عليه السلام افتاد، گفت: يا قُضَمْ؛ امام صادق عليه السلام در مورد اينكه چرا به امام على اين لقب را داده ‏اند مى‏ فرمايند ؛ « اين لقب قُضَمْ براى على عليه السلام به خاطر اين بود كه در سال‏هاى آغاز بعثت، هنگامى كه مشركان كودكان خود را وادار مى‏ كردند كه به سوى پيامبر سنگ‏ پرانى كنند، على عليه السلام به سوى آنها حمله مى‏ كرد و به هر كدام كه مى‏ رسيد گوش و بينى و عضله آنها را مى‏ گرفت و فشار مى ‏داد آنها بر اثر شدّت درد، با زارى و گريه به خانه مى‏ رفتند، وقتى از علّت گريه آنها مى‏ پرسيدند، مى‏ گفتند: «قَضَمَنا عَلِىٌ‏ » على ما را گوشمالى داد و در هم کوبید .به خاطر همين بود كه طلحة بن أبى‏ طلحه آن حضرت را قضم ياد كرد و در همان جنگ به دست على عليه السلام كشته شد » 📚تفسیر قمی ج 1 ص 114 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 682 ❕در برخی از نسخه های روایت این وصف به صورت « القصم » ثبت شده است ؛ 📚بحار الانوار ، ناشر دار احیاء التراث العربی ج 20 ص 52 پاورقی 👌در این صورت هم این کلمه به همان معنایی که گفته شد به کار می رود چنان که در مورد خداوند به کار رفته است . ❕خداوند می فرماید ؛ « وَ كَمْ قَصَمْنا مِنْ قَرْيَةٍ كانَتْ ظالِمَةً وَ أَنْشَأْنا بَعْدَها قَوْماً آخَرِينَ » « چه بسيار مناطق آباد ستمگرى را كه ما درهم شكستيم و بعد از آنها قوم ديگرى روى كار آورديم » ( انبیاء 11) 👌یا علی علیه السلام در توصیف خداوند فرمود ؛ « أمّا بعد فإنّ اللّه لم يقصم جبّاري دهر قطّ إلّا بعد تمهيل و رخاء » « خداوند هرگز ستمگران دنيا را در هم نشكسته، مگر بعد از آنكه به آنان مهلت داده و نعمت فراوان بخشيده » 📚نهج البلاغه خطبه 88 ❕یا در نامه شیعیان به امام حسین علیه السلام آمده بود ؛ « فَالْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي قَصَمَ عَدُوَّكَ الْجَبَّارَ الْعَنِيد » «خداى را سپاس مى‏ گوييم كه (معاويه) آن دشمن ستمكار و كينه ‏توز را نابود ساخت‏ و درهم شکست» 📚بحار الانوار ج 44 ص 333 👌روشن است که عمل علی علیه السلام در برابر فرزندان مشرکین هیچ قبحی ندارد ، چرا که آنان قدم در راه پدران خود گذاشته بودند و پیامبر گرامی را مورد اذیت و قرار دادند ، علی علیه السلام هم برای دفاع از پیامبر گرامی ، آنان را تنبیه نمود . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔سوره مبارکه آل عمران آیه 155. ان الذین تولوا منکم یوم التقی الجمعان انما استزلهم الشیطان ببعض ما کسبوا ولقد عفا الله عنهم ان الله غفور حلیم کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت؛ و خداوند آنها را بخشید. خداوند، آمرزنده و بردبار است. طبق آیه ۱۵۵ آل عمران خداوند کسانی که در جنگ احد فرار کردند را بخشیده است و طبق روایات شیعه و سنی عمر و عثمان در جنگ احد فرار کردند . وقتی خداوند می‌بخشد آیا شیعیان می‌توانند عمر و عثمان را به خاطر فرار از جنگ احد شماتت کنند؟؟؟؟ و آخر آیه میفرماید که خداوند آمرزنده است شاید خطاهای بعدی آنان را نیز بخشیده است آیا سرزنش و شماتت ولعن افرادی که خداوند در قرآن آنان را بخشیده و مورد لطف خود قرار داده است صحیح است ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که فرار از میدان نبرد گناهی بس بزرگ است تا جایی که خداوند می فرماید ؛ « اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد هنگامى كه با انبوه كافران در ميدان نبرد روبرو شويد به آنها پشت نكنيد.- و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر در صورتى كه هدفش كناره گيرى از ميدان براى حمله مجدد و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) گرفتار غضب پروردگار خواهد شد و ماواى او جهنم و چه بد جايگاهى است » ( انفال 15 _ 16) 👌از جمله فراریان از نبرد در جنگ احد ، ابوبکر ، عمر و عثمان بودند . ❕عایشه از ابوبکر نقل می کند ؛ « ابوبکر هرگاه جنگ احد را به خاطر میاورد می گفت من اولین نفری بودم که از صحنه احد بازگشتم » 📚سیره ابن اسحاق ج 6 ص 183 ❕عمر نیز بر روی منبر چنین می گفت ؛ «روز احد از میدان نبرد فرار کردم و به بالای کوه رفتم چنان که همانند بز کوهی فرار میکردم «فلقد رایتنی انزو کاننی اروی » 📚جامع البیان، ج4 ص 193 _ کنزالعمال ج2 ص 376 👌سیوطی نیز در نقل های متعددی از فرار عثمان در روز احد پرده بر می دارد ؛ 📚در المنثور ج 2 ص 88 ❕خداوند نیز صحنه فرار اینان را چنین به تصویر می کشد ؛ « (به خاطر بياوريد) هنگامى كه از كوه بالا مى‏ رفتيد و (جمعى در وسط بيابان پراكنده مى‏ شديد و) به عقب ‏ماندگان نگاه نمى ‏كرديد، و پيامبر از پشت سر شما را صدا مى‏ زد » ( آل عمران 153)» 👌حال شما می گویید اینان اگر از نبرد فرار کردند ، اما خداوند آنان را بخشیده است و نمی توان آنان را ملامت و سرزنش کرد . ❕ما می گوییم خداوند کسانی را می بخشد و در آیه مورد اشاره شما خبر از بخشش کسانی می دهد که حقیقتا از گناه خود توبه کرده باشند و بار دیگر گناهان خود را تکرار نکرده باشند و اعمال گذشته خود را اصلاح کنند ، چنان که خود خداوند می فرماید ؛ « توبه تنها براى كسانى است كه كار بدى را از روى جهالت انجام مى‏ دهند و سپس بزودى توبه مى‏ كنند، خداوند توبه چنين اشخاصى را مى‏ پذيرد و خدا دانا و حكيم است- و براى كسانى كه كارهاى بد را پیوسته انجام مى‏ دهند و هنگامى كه مرگ يكى از آنها فرا برسد مى‏ گويد الان توبه كردم، توبه نيست و نه براى كسانى كه در حال كفر از دنيا مى‏ روند، اينها كسانى هستند كه عذاب دردناكى براى آنها فراهم كرده ‏ايم. » ( نساء 17) ❕در آيه 39 سوره مائده مى‏ خوانيم ؛ «امّا آن كسى كه پس از ستم كردن توبه كند و جبران و اصلاح نمايد خداوند توبه او را مى ‏پذيرد، خداوند آمرزنده و مهربان است.» 👌ودر آيه 54 سوره انعام آمده ؛ «هركس از شما كار بدى از روى نادانى كند سپس توبه و اصلاح نمايد، مشمول رحمت خدا مى‏ شود، چرا كه خداوند غفور و رحيم است.» 👌بنابراین شرط بخشش خداوند توبه واقعی و اصلاح است ، اما افراد مذکور هیچگاه توبه واقعی نکردند و قدم در مسیر اصلاح بر نداشتند ، بلکه بالعکس طبق نقل های اهل سنت ، در نبردهای خندق ، خیبر ، ذات السلاسل و حنین و ... هم مجددا از نبرد گریختند که اسناد و تفصیل جریان را در ذیل بخوانید ؛ 📚سیره این هشام ج 2 ص 282 _ مغازی واقدی ج 2 ص 670 _ تاریخ خلیفه ص 49_ امالی مفید ص 56 _ سنن نسائی ج 5 ص 108 _ مصنف ابن ابی شیبه ج 8 ص 522 _ معجم الکبیر ج 7 ص 35 _ ارشاد مفید ج 1 ص 150 _ اعلام الوری ج 1 ص 382 _ سیره ابن کثیر ج 3 ص 610_ فتح الباری ج 8 ص 21_ الافصاح ص 68_ الروضه المختاره ص 107_ صحیح بخاری ج 4 ص 57 و .... 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌افراد مذکور پس از ماجرای احد نیز ، اعمال خود را اصلاح نکردند و چه در زمان حیات پیامبر گرامی و چه پس از ممات ایشان ، گرفتار انواع و اقسام جنایات و گناهان شدند که این اعمال ننگین روشن ترین دلیل ما بر این است که آنان هیچگاه قدم در مسیر توبه و اصلاح بر نداشتند که این جریانات مفصلا مورد نقل علمای اهل سنت و شیعه قرار گرفته است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚الغدیر ج 6 ص 120 تا 461 _ ج 7 ص 163 تا 440 _ ج 8 ص 145 تا 423 _الف سوال و اشکال کورانی ج 3 _ بحار الانوار ج 30 ص 411 به بعد 👌به عنوان نمونه بر این که افراد مذکور هیچگاه از ماجرای احد توبه نکردند و اصلاح نشدند ؛ ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « اصحاب عقبه فراریان از میدان احد بودند » 📚تفسیر عیاشی ج 1 ص 201 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 1 ص 704 ❕اصحاب عقبه کسانی بودند که قصد ترور پیامبر گرامی را داشتند که قرآن هم با تعبیر « هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا» « تصميم (به كار خطرناكى) گرفتند كه به آن نرسيدند» ( 74) از آن یاد می کنند . ❕ می نویسند ؛ « پيامبر نزديك ده روز در تبوك اقامت كرد و پس از آن راه مدينه را در پيش گرفت. تنی چند از تصميم گرفتند كه شتر پيامبر را از فراز گردنه ‏اى كه در ميان راه مدينه و شام قرار داشت، رم داده و حضرت را در دل درّه بيفكنند. وقتى سپاه اسلام به نخستين نقطه گردنه رسيد، پيامبر فرمود: هر كس مايل است، مسير خود را از وسط بيابان قرار دهد، زيرا بيابان وسيع است. ولى خود پيامبر، در حالى كه «حذيفه» شتر او را مى‏ راند و «عمار» مهار آن را مى‏ كشيد، از گردنه بالا رفت. هنوز پيامبر مقدار زيادى از گردنه بالا نرفته بود كه به پشت سر خود نگاه كرد. در نيمه شب مهتابى، سوارانى را ديد كه از پشت سر او را مى‏ كردند و براى اين‏كه شناخته نشوند، صورت خود را پوشانيده و آهسته آهسته مشغول سخن گفتن بودند. پيامبر عصبانى شد، نهيبى بر آن‏ها زد و به «حذيفه» دستور داد با عصاى خود شتران آنان را برگرداند. 👌 رسول خدا رعب شديدى در دلشان افكند و فهميدند كه پيامبر از نقشه آنان آگاه شده، فورا از راهى كه آمده بودند، بازگشتند و به سپاهيان پيوستند. ❕حذيفه مى‏ گويد: من آن‏ها را از نشانه ‏هاى شترانشان شناخته و به پيامبر گفتم من آن‏ها را به شما معرفى مى‏ كنم، تا آنان را به سزاى خويش برسانى. پيامبر با عطوفت ‏آميزى به من دستور داد كه از افشاى راز آنان خوددارى كنم. شايد آن‏ها راه توبه را در پيش گيرند و نيز فرمود كه اگر من آن‏ها را مجازات نمايم، بيگانگان مى‏ گويند محمد پس از آن‏كه به اوج قدرت رسيد، شمشير بر گردن يارانش نهاد» 📚المغازی واحدی ج3 ص1042 _ سیره حلبی ج3 ص162 _ بحار الانوار ج21 ص247 👌شیخ از حذیفه نقل می کند که می گفت ؛ ❕« كسانى كه قصد داشتند شتر پيامبر را به هنگام بازگشت او از تبوك رم دهند چهارده نفر بودند: ابو الشرور، و ابو الدواهى، و ابو المعازف، و پدرش، و طلحه، و سعد بن ابى وقاص، و ابو عبيده، و ابو الاعور، و مغيره، و سالم مولى ابى حذيفه، و خالد بن وليد، و عمرو بن عاص، و ابو موسى اشعرى، و عبد الرّحمان بن عوف، آنان همان كسانى هستند كه خداوند در باره آنان چنين نازل فرمود: «و آنان آهنگ چيزى را كردند كه به آن نرسيدند.» 📚الخصال ج2 ص499 👌علامه می نویسد ؛ « منظور از ابو الشرور وابو الدواهی و ابو المعازف ، ابوبکر و عمر و عثمان هستند » 📚بحار الانوار ج21 ص223 ❕ابن از علمای برجسته اهل سنت هم نقل می کند ؛ 👌« ابوبكر، عمر، عثمان، طلحه، سعد بن أبي وقاص ؛ قصد كشتن پيامبر را داشتند و مي خواستند آن حضرت را از گردنه اي در تبوك به پايين پرتاب كنند.» 📚المحلی ج11 ص224
🔰ویژه نامه میلاد امام حسن علیه السلام ؛ 🔸امام حسن علیه السلام از دیدگاه معاصران و اندیشمندان و مورخان اهل سنت ؛ 1⃣جابر از رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله روايت كرده كه فرمود ؛ «خداوند، من و على را در عرش به صورت دو نور آفريد و دو هزار سال قبل از آفرينش آدم ذات مقدسش را تسبيح و تقديس مى‏ كرديم، وقتى خداوند آدم را آفريد ما را در صلب وى قرار داد و سپس از صلبى پاك به رحمى پاك انتقال داده تا در صلب ابراهيم جاى داد، آن‏گاه از صلب ابراهيم به صلبى پاك و رحمى پاك منتقل كرد تا در صلب عبد المطلب مقرر داشت، سپس آن نور در صلب عبد المطلب جدا گشت دو سوم آن در صلب عبد الله و يك سوم آن در صلب ابو طالب قرار گرفت، پس از آن، نورى از من و على در فاطمه گرد آمد و بدين ‏ترتيب، حسن و حسين دو نور از نور پروردگار جهانيان‏ اند.» 📚نزهه المجالس ج 2 ص 206 2⃣معاويه به مجلسيان خويش گفته بود به نظر شما آن‏كه از ناحيه پدر و مادر و مادربزرگ و پدربزرگ و عمو و عمه و دايى و خاله، از همه برتر است كيست؟ گفتند: امير المؤمنين بهتر مى‏داند. معاويه دست حسن بن على عليه السّلام را گرفت و گفت: وى، از همه برتر است چرا كه پدرش على ابن ابى طالب، مادرش فاطمه دخت پيامبر، پدربزرگ و جدش رسول خدا، مادربزرگش خديجه، عمويش جعفر، عمه ‏اش دختر ابو طالب، دايى‏ اش قاسم بن محمد و خاله ‏اش زينب دختر نبىّ اكرم صلّى اللّه عليه و اله است. » 📚عقد الفرید ج 3 ص 283 3⃣معاويه جاى ديگر نيز در برابر عمرو عاص و مروان حكم و زياد بن ابيه كه به نياى خود فخر و مباهات فراوان مى‏كردند، به اين واقعيت اعتراف كرد و براى اين‏كه بينى آنها را به خاك بمالد، امام حسن بن على را حاضر كرد و امام عليه السّلام بر سخنان نارواى آن‏ها در مورد بنى هاشم خط بطلان كشيد. وقتى از مجلس بيرون رفت، معاويه گفت: مگر مى‏ سزد بر كسى كه جدش رسول خدا، سرور اولين و آخرين و مادرش فاطمه بانوى بانوان جهانيان است، فخر و مباهات كنم؟ و سپس به حاضران گفت: به خدا سوگند! اگر مردم شام از اين ماجرا آگاه شوند، روزگارمان سياه است ... 📚المحاسن و الاضداد ص 90 4⃣روزى مقدام بر معاويه وارد شد، معاويه بدو گفت خبر دارى حسن بن على از دنيا رفته؟ مقدام با شنيدن اين جمله، كلمه استرجاع (إنّا للّه و إنّا إليه راجعون ...) بر زبان آورد. معاويه پرسيد: آيا تو فقدان حسن بن على را مصيبت مى‏دانى؟ مقدام در پاسخ گفت: چرا مصيبت ندانم در صورتى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را در كودكى روى زانوى خود مى‏ نشاند ...» 📚مسند احمد ج 4 ص 132 5⃣ ابو هريره همواره مى‏ گفت: هرگاه امام حسن عليه السّلام را ديدم اشكم جارى شد، زيرا با چشم خود ديدم رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله دهانش را بر دهان حسن قرار مى‏داد و سه بار مى‏فرمود خدايا! من او (حسن) را دوست دارم تو نيز او و دوستدارانش را دوست بدار. ابو هريره مى‏ افزايد از آن زمان كه ديدم رسول خدا با حسن چنين رفتارى كرد، همواره بدو علاقه‏ مندم. 📚نور الابصار ص 171 6⃣ وقتى مروان حكم سرسخت ‏ترين دشمنان امام حسين عليه السّلام در تشييع پيكر پاك امام مجتبى عليه السّلام و حمل جنازه ‏اش شركت جست امام حسين عليه السّلام با شگفتى به او فرمود: «تو كه دلش را خون كردى چگونه جنازه ‏اش را حمل مى ‏كنى؟» در پاسخ گفت: آن كارها را در حق كسى روا داشتم كه صبر و بردبارى‏ اش با كوه‏ها برابرى مى ‏كرد. 📚تهذیب التهذیب ج 2 ص 298 👌ادامه 👇👇👇
7⃣ابو الأسود دوئلى درباره امام مجتبى مى ‏گويد وى شخصيتى پيراسته بود و ميان عرب از برجسته ‏ترين دودمان و بخشنده‏ ترين خاندان به‏ شمار آمده و از سرشتى پاك برخوردار بود. 📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 247 8⃣عمرو بن اسحاق مى ‏گويد ؛ حسن بن على تنها كسى است كه هرگاه با من آغاز سخن كند دوست دارم همواره سخن بگويد و ساكت نماند و هيچ‏گاه نشنيدم وى كلمه ناسزايى بر زبان آورد. 📚بحار الانوار ج 43 ص 358 9⃣ عبد الله بن زبير گفته است به خدا سوگند! زنان، نظير حسن بن على عليه السّلام را در شكوه و وقار و مقام و منزلت والا، نزاده ‏اند . 📚البدایه و النهایه ج 8 ص 37 🔟 وقتى برادرش محمد حنفيّه بر سر قبرش ايستاد تا در سوگش سخن بگويد، اظهار داشت: (برادرم حسن!) همان‏گونه كه در زندگى موجب عزّت و سربلندى ما بودى، با شهادتت پشت ما را شكستى، بهترين روحى بودى كه كفن تو آن را دربر گرفت و بهترين كفن، كفنى بود كه پيكر عزيزت را در خود جاى داد، چرا از چنين عظمتى برخوردار نباشى در صورتى كه تو طريق هدايت رهپويان و پيشواى تقواپيشگان و چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كسايى؟ اى ابو محمد! خداوند تو را در جوار رحمت خويش قرار دهد، دست قدرت الهى به تو غذاى تقوا خوراند و از پستان ايمان شير نوشيدى و در پرتو مكتب اسلام پرورش يافته و در زندگى و پس از مرگ، پاك و پيراسته بودى‏ هرچند دلهايمان در فراق و جدايى‏ات اندوهبار است. 📚مروج الذهب ج 3 ص 7 1⃣1⃣ ابا عبد الله الحسين عليه السّلام در كنار مرقد مطهر برادر اظهار داشت ؛ « اى ابو محمد! رحمت و درود خدا بر تو باد. اين تو بودى كه حقيقت را ديدى و شناختى و در برابر باطل ‏گرايان با رفتارى نكو و مبارزه ‏اى پنهانى راه خدا را برگزيدى. دنيا و زيبايى ‏ها و ناگوارى ‏هايش را به ديده تحقير نگريستى و با دستى پاك و خاندانى پيراسته در دنيا زيستى و از آن گذشتى و بر فريبكارى ‏ها و خيانت‏هاى دشمنانت به آسانى دست رد نهادى و پاسخ گفتى و اين مايه شگفتى نيست، زيرا تو از دودمان رسالتى و از پستان حكمت شير نوشيده و اكنون به سوى روح و ريحان و بهشت پر از نعمت الهى پركشيده‏اى خداى متعال پاداش تو و ما را در اين مصيبت جانكاه بزرگ دارد و به ما صبر و بردبارى عنايت فرمايد.» 📚حیاه الامام الحسن ج 2 ص 440 💠 جايگاه امام مجتبى عليه السّلام از نگاه انديشمندان و تاريخ ‏نگاران‏ ؛ 2⃣1⃣حافظ ابو نعيم اصفهانى از انديشمندان قرن پنجم درباره امام مجتبى عليه السّلام مى‏ گويد ؛ وى سالار جوانان و اصلاح گر نزديكان و علاقه‏ مندان، شبيه و محبوب دل رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله، سلاله هدايت، هم‏پيمان تقواپيشگان، چهارمين اختر اصحاب كساء فرزند بانوى بانوان، حسن بن على بن ابى طالب رضى الله عنهما است. 📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 37 3⃣1⃣ ابن عبد البرّ درباره او گفته است ؛ كدام فرد را مى ‏توان والاتر از كسى دانست كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را سرور و سالار ناميده است. رضوان و رحمت خدا بر او (امام مجتبى) باد كه انسانى بردبار ، پروا پیشه و اندیشمند بود » 📚الاستیعاب ج 1 ص 385 👌ادامه 👇👇👇
4⃣1⃣حافظ ابن كثير دمشقى درباره امام علیه السلام می گوید ؛ « ابو بكر و عمر از او تجليل به عمل آورده و به عظمت ياد مى‏ كردند و به وى ارج و احترام قائل بوده و او را دوست مى‏داشتند و همواره به او مى‏گفتند فدايت گرديم. و ابن عباس هنگام سوار شدن امام حسن و امام حسين بر مركب، ركاب آن دو بزرگوار را مى‏ گرفت و آن را براى خود نوعى نعمت تلقى مى‏كرد و هرگاه آن دو طواف خانه خدا انجام مى‏دادند مردم براى ابلاغ سلام و درود خود به آن بزرگواران پيرامون آن‏ها به نحوى ازدحام مى ‏كردند كه گويى مى‏ خواستند ديوارهاى كعبه را درهم بشكنند.» 📚پیشوایان هدایت ج 4 ص 38 5⃣1⃣ حافظ ابن عساكر شافعى در مورد امام مجتبى عليه السّلام گفته است ؛ آن‏ بزرگوار نواده رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله و گل بوستان وى و يكى از سروران جوانان اهل بهشت است ...» 📚مختصر تاریخ دمشق ج 7 ص 5 6⃣1⃣حافظ سيوطى مى ‏گويد: [امام مجتبى‏] نواده رسول خدا و گل بوستان وى و به گفته صريح پيامبر آخرين جانشين او و پنجمين اختر اصحاب كساء به شمار مى ‏آيد ... 📚تاریخ الخلفاء ص 73 7⃣1⃣ محمد بن اسحاق درباره امام حسن عليه السّلام مى ‏گويد ؛ پس از نبى اكرم در مجد و عظمت، كسى به رتبه امام حسن مجتبى عليه السّلام نرسيد. بيرون خانه ‏اش فرشى براى امام گسترده مى‏شد هرگاه حضرت از خانه خارج مى‏شد و جلوس مى‏فرمود به احترام آن بزرگوار هيچ‏كس از آن مسير عبور نمى‏كرد و بدين ‏ترتيب راه بسته مى‏شد، امام عليه السّلام به مجرّد اطلاع از اين وضعيّت به پا مى‏خاست و وارد منزل مى‏شد و آن‏گاه عبور و مرور مردم آغاز مى‏شد. در راه مكه او را ديدم پياده حركت مى‏كرد و در آن مسير هركس امام را مشاهده مى‏كرد به احترامش از مركب خود پياده مى‏شد و پاى پياده راه مى‏ پيمود حتى سعد بن ابى وقاص را ديدم به احترام او پياده حركت مى‏ كرد. 📚المناقب ج 2 ص 148 8⃣1⃣ محمد بن طلحه شافعى درباره آن حضرت گفته است ؛ خداوند به وى هوشى فزاينده و سرشار عنايت كرد تا در مشكلاتى كه فرا رویاش قرار داشت، اهدافش را روشن سازد و بدو انديشه ‏اى نافذ بخشيد كه به اصلاح پايه و اركان آيين الهى بپردازد و وجود مباركش را از انواع علوم و معارف آكنده ساخت. 📚مطالب السوول ص 65 9⃣1⃣سبط ابن جوزى در مورد امام مجتبى مى ‏گويد ؛ وى از برجسته‏ ترين انسان‏هاى اهل كرم و بخشش و از انديشه‏ اى درخشان برخوردار بود و رسول اكرم صلّى اللّه عليه و اله شديدا به او عشق مى‏ ورزيد. 📚تذکره الخواص ص 65 0⃣2⃣ ابن اثير در حق او گفته است: [امام مجتبى‏] سالار جوانان اهل بهشت و گل خوشبوى بوستان نبى اكرم و شبيه آن بزرگوار بود، رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله او را حسن ناميد و او چهارمين درّ گرانمايه اصحاب كساء به‏ شمار مى‏ آيد. 📚اسد الغابه ج 2 ص 9 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔یه چی فکرمو مشغول کرده چطور امام علی هر شب میذاشته دره خونه فقرا ‏ظروف یکبار مصرف که نبوده تو چی میبرده هر شب هر شب با عقل جور در نمیاد تازه تو ظرف های فلزی هم اگر به فرض بگیریم میبرده شبی ده تا خونه ام که به صورت ناشناس شیر برده باشه سالی بیش از ۳۰۰۰ تا ظرف باید میخرید ❔بعدم طبق روایت های شیعیان میگند ناشناس میبرده شبونه پس یعنی نمیرفته پس بگیره !! یعنی کارخونه مسگری هم داشت از پس این همه ظرف بر نمیومد گاوداریش پیش کش واقعا جواب قانع کننده ای براش پیدا نمیشه ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که یکی از ویژگی های بارز علی علیه السلام ، بخشش های بی نظیر و او بوده است چنان که معاویه از دشمنان بارز علی علیه السلام به این مساله تصریح می کرد و می گفت ؛ «على اگر مالك شود خانه ‏اى از طلا و خانه‏ اى از كاه، طلا را بيشتر تصدّق مى‏ دهد تا هيچ از آن نماند » 📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 1، ص 20؛ الامامة و السياسة، ص 97؛ بحار الأنوار، ج 41، ص 144 🔸پیامبر گرامی در بخشندگی علی علیهما السلام می فرمود ؛ « اين درياى خروشان و خورشيد برآمده، در بخشش، از فراتْ بخشنده‏ تر است و دل گشاده ‏تر از دنيا. هر كس او را دشمن بدارد، لعنت خدا بر او باد » 📚کنزالفوائد ج 1 ص 148 🔸قرآن می فرماید ؛ « اگر انفاقها را آشكار كنيد، خوب است ، و اگر آنها را ساخته و به نيازمندان بدهيد، براى شما بهتر است » ( بقره 271) 🔸بر این اساس علی علیه السلام سعی می کرد که شبانه و به صورت پنهانی و ناشناس به کمک رسانی کند . در نقلی آمده است ؛ « عبد الرحمن بن عوف، چند دينار براى اصحاب صُفّه فرستاد و على عليه السلام، شبانگاهان يك بارِ شتر فرستاد، و دوست داشتنى‏ ترين دو صدقه در نزد خداوند، صدقه وى بود . پس صدقه شبانگاهان، كامل‏تر است.» 📚تفسیر فخر رازی ج7 ص 90 _ ذخائر العقبی ص 158 🔸در نقل دیگری به نقل از محمّد بن حنفيّه آمده است که می گوید ؛ « پدرم (على عليه السلام) شبانگاه، قنبر را صدا مى‏ زد و آرد و خرما بر دوشش مى‏ نهاد و به درِ خانه‏ هايى كه مى‏ شناخت، مى ‏رفت و كسى را از آن آگاه نمى‏ كرد. به وى گفتم: پدرم! چرا اين اموال را در طول روز (علنى) به آنان نمى‏ دهى؟ فرمود: «پسرم! صدقه مخفى، پروردگار را خاموش مى‏ كند». 📚ربیع الابرار ج 2 ص ،148 _ المناقب کوفی ج 2 ص 69 🔸ابن شهر آشوب به نقل از محمّد بن صمه، از پدرش،واو از عمويش نقل می کند ؛ « مردى را در مدينه ديدم كه ‏ اى بر پشت و سينى‏ اى در دست داشت و مى ‏گفت: «پروردگارا! اى دوست مؤمنان، خداى مؤمنان و پناه‏دِهِ مؤمنان! امشب هديه مرا به‏ درگاهت بپذير. جز آنچه در سينى‏ ام هست و آنچه پوشيده ‏ام، چيزى را مالك نيستم و تو خود مى‏ دانى كه با همه نيازم، خود را به خاطر بهره نزديكى به تو، از آن، محروم ساختم. پروردگارا! رويم را بر زمين مزن و دعايم را رد مكن». نزديك وى آمدم و او را شناختم. على بن ابى طالب عليه السلام است. نزد مردى رفت و او را سير كرد.» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج 2 ص 76 👌در این رابطه متعدد دیگری نیز است که جهت آگاهی رجوع کنید ؛ 📚بحار الانوار ج 41 ص 24 باب 102 🔸از این روایات استفاده می شود که علی علیه السلام شبانه و به صورت ناشناس نیازمندی را برطرف می کرده است ، به گونه ای که مستمندان متوجه نمی شدند که آنکه به آنان کمک می کند علی علیه السلام است ، نه آنکه بگوییم ایشان مواد غذایی را بدون آنکه به صاحبان خانه اطلاع دهد ، پشت در خانه آنها می گذاشته و میرفته است چرا که در این صورت مواد غذایی در معرض از بین رفتن بوده است ، بلکه نیازمندان علی علیه السلام را می دیدند که به آنان کمک می کند اما نمی شناختند . 🔸از سوی دیگر اگر مثلا علی علیه السلام شیر به نیازمندان می کرده است نیازی به بحث ظرف و مانند آن که مورد اشکال قرار گرفته است نمیباشد چرا که می تواند چنین بوده باشد که علی علیه السلام مشک های خود را پر از شیر می کرده است و به صورت ناشناس مثلا با رفتن به در خانه نیازمندان ، ظرف ها و کاسه های را از شیر پر می کرده است . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔بنده در مورد نظریه دکتر سروش در خصوص وحی فایل سخنرانی را یافتم که در ان اقای سروش وحی را خواب رسولانه عنوان میکرد و میگفت ایاتی که بر پیامبر اسلام نازل شده همگی در خواب بوده مانند خواب حضرت ابراهیم سلام الله علیه که دستور ذبح فرزند به وی داده شد و دیگر پیامران هم بدین شکل بوده است و لذا پیامبر عزیز اسلام ایات را به نوعی برای مردم بیان میکرده که انان بفهمند لطفا جواب دهید ❕ 💠💠 👌 ارتباط پیامبران و پیامبر گرامی اسلام با عالم غیب و خداوند اختصاص به عالم خواب نداشته است چرا که قرآن کریم طرق ارتباط پیامبران با خداوند را چنین شرح می دهد ؛ « ما كانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْياً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ ما يَشاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ » « شايسته هيچ انسانى نيست كه خدا با او سخن بگويد، مگر از طريق وحى، يا از وراء حجاب، يا رسولى مى ‏فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحى مى‏ كند، چرا كه او بلند مقام و حكيم است » ( شوری 51) ❕از مجموع آيه چنين بر مى ‏آيد كه راه ارتباط پيامبران با خدا منحصر به سه راه بوده است ؛ 1⃣القاى به قلب كه در مورد بسيارى از انبيا بوده است مانند نوح كه مى ‏گويد فَأَوْحَيْنا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنا وَ وَحْيِنا:" ما به نوح وحى كرديم كه كشتى در حضور ما و مطابق فرمان ما بساز" (مؤمنون- 27). 2⃣ از پشت حجاب آن گونه كه خداوند در كوه طور با موسى سخن مى‏ گفت وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْلِيماً (نساء- 164). 👌بعضى نيز « من وراء حجاب » را شامل رؤياى صادقه نيز مى‏ دانند. 3⃣ از طريق ارسال رسول آن گونه كه در مورد پيامبر اسلام ص آمده « قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ » « بگو كسى كه دشمن جبرئيل باشد (دشمن خدا است) چرا كه او به فرمان خدا قرآن را بر قلب تو نازل كرد »(بقره- 97). ❕وحى از طريق القاى به قلب گاه در بيدارى صورت مى‏ گرفته، چنانچه در بالا اشاره شد، و گاه در خواب و رؤياى صادقه، چنان كه در مورد ابراهيم و دستور ذبح اسماعيل آمده است (هر چند بعضى آن را مصداق مِنْ وَراءِ حِجابٍ دانسته‏ اند). 📚تفسیر نمونه ج 20 ص 486 ❕وحی به پیامبر گرامی اسلام در بیشتر موارد در عالم بیداری نازل می شده است . 👌احوَل می گوید از امام باقر عليه السلام در باره [فرق‏] رسول و نبى و محدَّث پرسيدم. 💠فرمود: «رسول، كسى است كه جبرئيل عليه السلام نزدش بيايد و او را ببيند و با وى سخن بگويد. اين، رسول است. ❕نبى، كسى است كه در خواب ببيند، مانند خواب ديدن ابراهيم [در باره ذبح اسماعيل‏] و مانند آنچه پيامبر خدا پيش از آمدن وحى، از اسباب [و علايم‏] نبوّت مى‏ ديد تا آن كه جبرئيل عليه السلام، رسالت را از جانب خداوند، برايش آورد. 👌محمّد صلى الله عليه و آله، هنگامى كه نبوّت و رسالت الهى برايش جمع شد، جبرئيل عليه السلام برايش پيغام مى ‏آورد و رو در رو با وى، سخن مى ‏گفت. برخى از پيامبران [تنها] از نبوّت بهره‏ مندند و در خواب مى ‏بينند و روح القدس، نزدشان مى‏ آيد و با آنها سخن مى ‏گويد و برايشان، بازگو مى ‏كند، بدون آن كه در بيدارى ببينند و محدَّث، كسى است كه به او خبر داده مى‏شود. [صدا را] مى ‏شنود، ولى نه مشاهده مى‏ كند و نه در خواب مى‏ بيند» 📚الکافی ج 1 ص 176 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ «نبى كسى است كه در خواب مى‏ بيند (و وحى الهى را از اين طريق دريافت مى‏ دارد) و صداى (فرشته) را ( در بیداری ) مى ‏شنود ولى فرشته وحى را نمى ‏بيند، ولى رسول كسى است كه هم صدا را مى‏ شنود و هم در خواب مى‏ بيند و هم فرشته وحى را در بيدارى مشاهده مى‏ كند». 📚همان مدرک ❕از این روایات استفاده می شود که انبیاء و رسولان الهی ، فرشته وحی را در عالم بیداری درک می کنند ، منتها تنها رسولان هستند که او را می بینند . 👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛ «هنگامى كه جبرئيل خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله مى‏آمد همچون بندگان در برابر حضرتش‏ می نشست و هرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد» 📚بحار الانوار ج 18 ص 256 ❕و در نقل دیگر آمده است ؛ « «هنگامى كه وحى بر پيامبرنازل مى‏ شد احساس درد شديدى مى‏ كرد و سر مباركش شديداً درد مى‏ گرفت، و در خود سنگينى فوق‏ العاده مى ‏يافت، و اين همان است كه قرآن مى ‏گويد ما به زودى بر تو گفتار سنگينى القا مى ‏كنيم. سپس مى ‏افزاید جبرئیل ۶۰ هزار بار بر پیامبر اسلام نازل شد » 📚همان مدرک ص 261 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠ادامه 👌از بعضى از روايات نیز استفاده مى‏ شود هنگامى كه وحى بر پيامبر از طريق فرشته نازل مى ‏شد حال پيامبر عادى بود اما هنگامى كه ارتباط مستقيم و بدون واسطه برقرار مى‏ گشت پیامبر سنگينى فوق‏ العاده ‏اى احساس مى ‏كرد، تا آن‏جا كه مدهوش مى‏ شد، چنان‏كه در توحيد صدوق از امام صادق عليه السلام نقل شده كه از حضرتش پرسيدند: «آن حالت مدهوش شدن كه به پيامبر به هنگام وحى دست مى‏ داد چه بود؟ فرمود، اين در هنگامى بود كه در ميان او و خداوند هيچ‏كس واسطه نبود و خداوند مستقيماً بر او تجلى مى‏ كرد» 📚التوحید ، صدوق ، ص 115 ❕ابن شهر آشوب می نویسد و نقل می کند ؛ « حارث بن هشام، از پيامبر خدا سؤال كرد و پرسيد: چگونه بر تو وحى مى‏ شود؟ فرمود: «گاه مانند صداى زنگ بر من مى‏ آيد كه اين، سخت‏ترين حالت آن براى من است، و چون از من قطع مى‏ شود، آنچه را گفته است، در مى‏ يابم. گاهى هم فرشته به صورت مردى بر من نمايان مى‏ گردد و با من سخن مى‏ گويد و من آنچه را مى‏ گويد، مى ‏گيرم». ❕روايت شده است كه هر گاه وحى بر ايشان فرود مى ‏آمد، نزديك صورتش صدايى شبيه صداى [وِز وِزِ] زنبوران عسل، شنيده مى‏ شد و نيز روايت شده است كه در يك روز بسيار سرد، وحى بر ايشان، فرود آمد و چون وحى قطع شد، از پيشانى ‏اش عرق مى‏ چكيد و باز روايت شده است كه هر گاه بر ايشان، وحى فرود مى‏ آمد، از [گرانىِ‏] آن در رنج مى‏ افتاد و چهره ‏اش به تيرگى مى ‏گراييد. سرش را پايين مى ‏انداخت و يارانش نيز سرشان را به زير مى ‏افكندند. از اين رو، به آن، دردناكىِ وحى مى‏ گويند » 📚المناقب ج 1 ص 43 ❕شیخ صدوق می نویسد ؛ « ما عقيده داريم كه پيش روى اسرافيل لوحى است هنگامى كه خداوند متعال مى‏ خواهد وحى بفرستد لوح به پيشانى اسرافيل مى ‏خورد، و او به آن نگاه مى ‏كند، و آنچه را در آن است مى‏ خواند، سپس او به ميكائيل القا مى‏ كند، ميكائيل هم به جبرئيل، و جبرئيل آن را به انبيا القا مى‏ كند، اما آن حالت بيهوشى كه عارض پيغمبر اكرم مى ‏شد، بدن سنگين مى‏ گشت و عرق مى ‏نمود مربوط به موقعى است كه خداوند مستقيماً او را مخاطب مى ‏ساخت، اما جبرئيل براى احترام پيامبرهرگز بدون اجازه وارد نمى‏ شد، و نزد حضرت بسيار مؤدب مى‏ نشست». 📚اعتقادات ص 100 👌مضمون این سخن در روایات ما آمده است ؛ 📚بحار الانوار ج 18 ص 254 👌از تمام آنچه گفتیم و نگفتیم بدست می آید که نزول وحی بر پیامبران اختصاص به عالم خواب نداشته است ، بلکه بسیاری از پیامبران و پیامبر اسلام در عالم بیداری وحی را دریافت و فرشته وحی را مشاهده می کرده اند و آنچه شما از فرد معلوم الحال نقل کردید بدون سند بوده و ساخته ذهن فرد مذکور تلقی می شود. ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اول آسمان خلق شد يا زمین؟ كداميك را الله زودتر آفرید؟ ) اول زمین و بعد آسمان (سوره البقره آیه ٢٩) #ب) اول آسمان و بعد زمین (سورة النازعات آیه هاى ٢٧ تا ٣٠ ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه از آیات و روایات استفاده می شود ، آفرینش زمین قبل از خلقت آسمان بوده است اما گسترانیدن زمین از زیر آبها ، بعد ازخلقت آسمان بوده است ، بر این اساس هیچ تضادی میان آیات مورد اشکال معاند نمی باشد . ❕علی ع فرمود ؛ « خداوند عز و جل زمانى كه زمين‏ها را آفريد، آنها را پيش از آسمان‏ها آفريد. » 📚قصص الانبیاء ، راوندی ، ص 36 _ بحار الانوار ج 54 ص 85 👌و فرمود ؛ « خداوند- كه يادش پر شُكوه و نام‏هايش پاك باد- زمين را پيش از آسمان آفريد. سپس براى تدبير كارها بر عرش قرار گرفت. » 📚 تفسیر عیاشی ج 2 ص 120 _ البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 13 _ بحار الانوار ج 54 ص 89 ❕امام باقر عليه السلام نیز فرمود ؛ « خداوند عز و جل پيش از آن كه آتش را بيافريند، بهشت را آفريد، و پيش از آن كه معصيت را بيافريند، طاعت را آفريد، و گذشت را پيش از خشم آفريد، و نيكى را پيش از بدى آفريد، و زمين را پيش از آسمان آفريد » 📚الکافی ج 8 ص 145 _ الوافی ج 26 ص 472 ❕امام صادق ع نیز فرمود ؛ « خداوند زمین را قبل از آسمان خلق کرد » 📚الاحتجاج ، ج 2 ص 352 _ تفسیر نور الثقلین ، ج 5 ص 503 ❕خداوند نیز می فرماید ؛ «او خدايى است كه همه آنچه در زمين وجود دارد، براى شما آفريده سپس به آسمان پرداخت، و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود و او به هر چيز آگاه است » ( بقره 29 ) 👌بنابراین ، از این آیه شریفه و روایات فوق الذکر ، استفاده می شود که ابتداء زمین خلق شد ، سپس آسمان ، حال آنچه مورد اشکال قرار می گیرد ، این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « آيا آفرينش شما (بعد از مرگ) مشكلتر است يا آفرينش آسمانى كه خداوند بنا نهاد؟! _ سقف آن را برافراشته و آن را منظم ساخت - و شبش را تاريك و روزش را آشكار نمود- و زمين را بعد از آن گسترش داد._ آبش خارج كرد و چراگاهش را آماده ساخت- و كوه‏ها را ثابت و محكم نمود- همه اينها براى بهره‏ گيرى شما و چهارپايان شما است » ( نازعات 27 _ 31) ❕می گوید از آیه استفاده می شود که زمین پس از آسمان آفریده شده است ، در حالی که خداوند می گوید ؛ « وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها » « یعنی زمین پس از خلق آسمان گسترش پیدا کرد نه آنکه آفریده شده باشد » 👌« دحا » از ماده دحو ، به معنى گستردن است بعضى نيز آن را به معنى تكان دادن چيزى از محل اصليش تفسير كرده ‏اند و چون اين دو معنى لازم و ملزوم يكديگرند به يك ريشه باز مى ‏گردد. ❕به هر حال منظور از « دحو الارض » اين است كه در آغاز تمام سطح زمين‏ را آبهاى حاصل از بارانهاى سيلابى نخستين فرا گرفته بود اين آبها تدريجا در گودالهاى زمين جاى گرفتند و خشكيها از زير آب سر بر آوردند و روز به روز گسترده‏ تر شدند تا به وضع فعلى در آمد و اين مساله بعد از آفرينش زمين و آسمان روى داد . 📚تفسیر نمونه ج 26 ص 97 ❕در دعای پیامبر گرامی نیز می خوانیم ؛ « اى كسى كه در آسمان، سدّى از هوا قرار داد، و زمين را بر روى آب گسترانيد » 📚جمال الاسبوع ، ص 118 _ بحار الانوار ج 92 ص 186 ❕بنابراین ، ابتدا زمین خلق شد ، و سپس آسمان و پس از خلقت آسمان ، دحوالارض رخ داد و زمین از زیر آب گسترش پیدا کرد و به شکل کنونی در آمد و هیچ تضادی میان آیات مورد بحث نمی باشد . ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
⁉️سوال ایا در تورات و انجیل بشارت به ظهور پیامبر اسلام امده است یا خیر 🗯پاسخ: ❗️در سوره اعراف آیه 157 می خوانیم: « انها که از فرستاده خدا پیامبر امی پیروی می کنند کسی که صفاتش را در تورات و انجیل مشاهده می کنند» ❗️ومی فرماید: « کسانی که کتاب اسمانی به انها داده شده است بخوبی پیامبر را می شناسند همان گونه که فرزندان خود را می شناسند» 📓بقره146 ❗️گرچه شواهد قطعی تاریخی و همچنین محتویات کتب مقدسه یهود و نصاری نشان که اینها کتابهای آسمانی نازل شده بر موسی و عیسی نیستند و دست تحریف به سوی آنها دراز شده است بلکه بعضی از میان رفته اند و آنچه امروز به نام کتب مقدسه در میان آنها است مخلوطی است از زائیده های افکار بشری و قسمتی از تعلیماتی که بر موسی و عیسی نازل گردیده و در دست شاگردان بوده است . 📚برای آگاهی بیشتر بر مدارک این سخن به کتاب رهبر سعادت یا دین محمد و کتاب قرآن و آخرین پیامبر مراجعه فرمائید 🗯بنابراین اگر جمله هائی که صراحت کامل درباره بشارت ظهور پیامبر اسلام داشته باشد در آنها دیده نشود جای تعجب نخواهد بود. 🗯ولی با این حال در همین کتب تحریف یافته عباراتی دیده می شود که اشاره قابل ملاحظه ای به ظهور این پیامبر بزرگ دارد که جمعی از دانشمندان ما آنها را در کتابها یا مقاله هائی که در این موضوع نگاشته اند جمع آوری نموده، و چون ذکر آنهمه بشارات و بحث و گفتگو پیرامون دلالت آنها بطول می انجامد ما تنها به چند قسمت به عنوان نمونه اشاره می کنیم. 1⃣ در تورات سفر تکوین فصل 17 شماره 17 تا 20 چنین می خوانیم: «و ابراهیم به خدا گفت که ای کاش اسماعیل در حضور تو زندگی نماید... و در حق اسماعیل (دعای) ترا شنیدم اینک به او برکت دادم و او را بارور گردانیده به غایت زیاد خواهم نمود و دوازده سرور تولید خواهد نمود و او را امت عظیمی خواهم نمود» 2⃣ در سفر پیدایش باب 49 شماره 10 می خوانیم: «عصای سلطنت از یهودا و فرمانفرمائی از پیش پایش نهضت خواهد نمود تا وقتی که «شیلوه» بیاید که به او امتها جمع خواهد شد.» ❗️قابل توجه اینکه یکی از معانی شیلوه -طبق تصریح مسترها کس در کتاب قاموس مقدس فرستادن می باشد و با کلمه رسول یا رسول الله موافق است. 3⃣در انجیل یوحنا باب 14 شماره 15 و 16 چنین می خوانیم: «اگر شما مرا دوست دارید احکام مرا نگاه دارید و من از پدر خواهم خواست و او تسلی دهنده دیگر به شما خواهد داد که تا به ابد با شما خواهد ماند» 4⃣و در همان انجیل یوحنا باب 15 شماره 26 می خوانیم: «و چون آن تسلی دهنده بیاید که من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد یعنی روح راستی که از طرف پدر می آید او درباره من شهادت خواهد داد.» 5⃣و نیز در همان انجیل یوحنا باب 16 شماره 7 به بعد می خوانیم: «لیکن به شما راست می گویم که شما را مفید است که من بروم که اگر من نروم آن تسلی دهنده به نزد شما نخواهد آمد اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد... اما چون او یعنی روح راستی بیاید او شما را به تمامی راستی ارشاد خواهد نمود، زیرا که او از پیش خود سخن نخواهد گفت بلکه هر آنچه می شنود خواهد گفت و شما را به آینده خبر خواهد داد.» ❗️نکته شایان توجه اینکه: 🗯در اناجیل فارسی در جمله های بالا که از انجیل یوحنا است کلمه «تسلی دهنده» آمده، ولی در انجیل عربی چاپ لندن مطبعه ویلیام وطس - سال 1857) به جای آن «فارقلیطا »ذکر شده است. 📚تفسیر نمونه،ج6 ص403 🗯در کتاب التحقیق چنین امده است: « اصل این کلمه ( فارقلیط) در یونانی پرکلیت( به کسر پ) تحریف شده که معنای آن احمد و پسندیده است سپس به کلمه پرکلیت ( به فتح پ) تحریف شده که معنای تسلی دهنده می باشد» 📚التحقیق ج2 ص305 ❗️در تعبیرات خود انجیل جمله هایی وجود دارد که نشان می دهد این کلمه به هر تعبیری که باشد سخن از پیامبری می گوید که ظاهر می شود و ایینش جاودان است . 🗯جمله: « من از پدر خواهم خواست او تسلی دهنده دیگر به شما خواهد داد که تا ابد با شما خواهد ماند» 📚انجیل یوحنا باب 14 جمله16 🔷دلیل روشنی است که منظور از تسلی دهنده دیگر پیامبری است که ایینش ابدی و جاودانی است 🗯ادامه پاسخ 👇👇👇👇
🔴ادامه پاسخ 👇👇👇 🗯شاهد زنده دیگر: ❗️فخر الاسلام مؤلف کتاب انیس الاعلام که خود یکی از کشیشان بنام مسیحی بوده، و تحصیلات خود را نزد کشیشان مسیحی به پایان رسانیده است و به مقام ارجمندی از نظر آنان نائل آمده در مقدمه این کتاب ماجرای عجیب اسلام آوردن خود را چنین شرح می دهد: 🗯بعد از تجسس بسیار و زحمات فوق العاده و گردش در شهرها خدمت کشیش والا مقامی رسیدم، که از نظر زهد و تقوا ممتاز بود، فرقه کاتولیک از سلاطین و غیره سؤالات دینی خود را به او مراجعه می کردند، من نزد او مدتی مذاهب مختلفه نصارا را فرا می گرفتم، او شاگردان فراوانی داشت، ولی در میان همه به من علاقه خاصی داشت . ❗️کلیدهای منزل ... همه در دست من بود فقط کلید یکی از صندوقخانه ها را پیش خود نگاه داشته بود ... 🗯در این بین روزی کشیش مزبور را عارضه ای رخ داد به من گفت به شاگردها بگو حال تدریس ندارم . وقتی نزد شاگردان آمدم دیدم مشغول بحثند، این بحث منجر به معنی لفظ فارقلیطا در سریانی و پریکلتوس به زبان یونانی ... جدال آنها به طول انجامید، هر کسی رایی داشت ... ❗️پس از بازگشت، استاد پرسید: امروز چه مباحثه کردید؟من اختلاف آنها را در لفظ« فارقلیطا » از برای او تقریر کردم ...گفت : تو کدامیک از اقوال را انتخاب کرده ای ؟ 🗯گفتم مختار فلان مفسر را اختیار کرده ام . 🗯کشیش گفت : تقصیر نکرده ای، و لکن حق و واقع خلاف همه این اقوال است، زیرا حقیقت این را نمی دانند مگر راسخان فی العلم، از آنها هم تعداد کمی با آن حقیقت آشنا هستند، من اصرار کردم که معنی آن را برایم بگوئید، وی سخت گریست و گفت : 🗯هیچ چیز را از تو مضایقه نمی کنم ... در فرا گرفتن معنی اسم اثر بزرگی است، ولی به مجرد انتشار، من و تو را خواهند کشت . چنانچه عهد کنی به کسی نگوئی این معنی را اظهار می کنم ... من به تمام مقدسات قسم خوردم که نام او را فاش نکنم، 🗯پس گفت : این اسم از اسماء پیامبر مسلمین است و به معنی (احمد)و (محمد)است . ❗️پس از آن کلید آن اطاق کوچک را به من داد و گفت : در فلان صندوق را باز کن و فلان و فلان کتاب را بیاور، کتابها را نزد او آوردم، این دو کتاب به خط یونانی و سریانی پیش از ظهور پیامبر اسلام بر پوست نوشته شده بود 🗯در هر دو کتاب لفظ« فارقلیطا»را به معنی، احمد و محمد، ترجمه نموده بودند سپس استاد اضافه کرد: ❗️ علماء نصارا قبل از ظهور او اختلافی نداشتند که «فارقلیط»ابه معنی احمد و محمد است، ولی بعد از ظهور محمد برای بقای ریاست خود و استفاده مادی، آن را تاویل کردند و معنی دیگر برای آن اختراع نمودند و آن معنی قطعا منظور صاحب انجیل نبوده است . 🗯سؤال کردم درباره دین نصارا چه می گوئی ؟ گفت با آمدن دین اسلام منسوخ است، این لفظ را سه بار تکرار نمود پس گفتم : ⁉️در این زمان طریقه نجات و صراط مستقیم ... کدام است ؟ گفت : منحصر است در متابعت محمد ❗️اگر آخرت و نجات می خواهی البته باید دین حق را قبول نمائی ... و من همیشه تو را دعا می کنم، به شرط اینکه در روز قیامت شاهد باشی که در باطن مسلمان و از تابعان حضرت محمد هستم، ... هیچ شکی نیست که امروز بر روی زمین دین اسلام دین خداست ... 📚اقتباس با کمی اختصار از (هدایت دوم) مقدمه کتاب (انیس الاعلام) 🗯چنانکه ملاحظه می کنید طبق این سند علمای اهل کتاب پس از ظهور پیامبر اسلام به خاطر منافع شخصی خود، نام و نشانه های او را طور دیگری تفسیر و توجیه کردند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص211 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
نگونه که رمز پیروزى ها را در نیکى ایام جستجو مى کنند 🗯این یکنوع فرار از حقیقت، و افراط در مسأله، و توضیح خرافى حوادث زندگى است که باید از آن به شدت پرهیز کرد، و در این مسائل نه گوش به شایعات میان مردم داد، نه سخن منجمان، و نه گفته فال گیران، اگر چیزى در حدیث معتبر در این زمینه ثابت شود باید پذیرفت، وگرنه بى اعتنا به گفته این و آن باید خط زندگى را ادامه داد، و با تلاش و سعى و کوشش به پیش محکم گام برداشت، و از توکل بر خدا یارى جست و از لطف او استعانت خواست. 3⃣ مسأله توجه به سعد و نحس ایام علاوه بر اینکه غالباً انسان را به یک سلسله حوادث تاریخى آموزنده رهنمون مى شود، عاملى است براى توسل و توجه به ساحت قدس الهى، و استمداد از ذات پاک پروردگار، و لذا در روایات متعددى مى خوانیم: « در روزهائى که نام نحس بر آن گذارده شده مى توانید با دادن صدقه، و یا خواندن دعا، و استمداد از لطف خداوند، و قرائت بعضى از آیات قرآن، و توکل بر ذات پاک او، به دنبال کارها بروید و پیروز و موفق باشید.» ❗️از جمله در حدیثى مى خوانیم که یکى از دوستان امام حسن عسکرى روز سه شنبه خدمتش رسید، امام فرمود: دیروز تو را ندیدم، عرض کرد: دوشنبه بود، و من در این روز حرکت را ناخوش داشتم فرمود: 🗯 «کسى که دوست دارد از شر روز دوشنبه در امان بماند در اولین رکعت نماز صبح سوره هل اتى بخواند، سپس امام این آیه از سوره هل اتى را (که تناسب با رفع شر دارد) تلاوت فرمود: فوقاهم الله شر ذلک الیوم... «خداوند نیکان را از شر روز رستاخیز نگاه مى دارد او به آنها خرمى و طراوت ظاهر و خوشحالى درون عطا مى کند» 📚بحار ج59 ص39 ❗️در حدیث دیگر مى خوانیم که یکى از یاران امام ششم از آن حضرت پرسید: آیا در هیچ روزى از روزهاى مکروه چهارشنبه و غیر آن سفر کردن مناسب است؟ امام در پاسخ فرمود: «سفرت را با صدقه آغاز کن و آیة الکرسى را به هنگامى که مى خواهى حرکت کنى تلاوت کن» (و هر کجا مى خواهى برو)» 📚همان ص28 ❗️در حدیث دیگرى نیز آمده است که یکى از یاران امام دهم على بن محمّد الهادى مى گوید: خدمت حضرت رسیدم در حالى که در مسیر راه انگشتم مجروح شده بود، و سوارى از کنارم گذشت و به شانه من صدمه زد، و در وسط جمعیت گرفتار شدم و لباسم را پاره کردند، گفتم: خدا مرا از شر تو اى روز حفظ کند، عجب روز شومى هستى! امام فرمود: «با ما ارتباط دارى و چنین مى گوئى؟! و روز را که گناهى ندارد گناهکار مى شمرى؟ آن مرد عرض مى کند از شنیدن این سخن به هوش آمدم و به خطاى خود پى بردم، عرض کردم اى مولاى من، من استغفار مى کنم، و از خدا آمرزش مى طلبم، امام افزود: «روزها چه گناهى دارد که شما آنها را شوم مى شمرید هنگامى که کیفر اعمال شما در این روزها دامانتان را مى گیرد» راوى مى گوید: «عرض کردم من براى همیشه از خدا استغفار مى کنم و این توبه من است اى پسر رسول خدا». امام فرمود: «این براى تو فایده اى ندارد، خداوند شما را مجازات مى کند به مذمت کردن چیزى که نکوهش ندارد، آیا تو نمى دانى که خداوند ثواب و عقاب مى دهد، و جزاى اعمال را در این سرا و سراى دیگر خواهد داد، سپس افزود: دیگر این عمل را تکرار مکن و براى روزها در برابر حکم خداوند کار و تأثیرى قرار مده» 📚بحار ج59 ص2 ❗️این حدیث پرمعنى اشاره به این است که اگر روزها هم تأثیرى داشته باشد به فرمان خدا است، هرگز نباید براى آنها تأثیر مستقلى قائل شد، و از لطف خداوند خود را بى نیاز دانست، و آنگهى نباید حوادثى را که غالباً جنبه کفاره اعمال نادرست انسان است به تأثیر ایام ارتباط داد، و خود را تبرئه کرد. و شاید این بیان بهترین راه براى جمع میان اخبار مختلف در این باب است (دقت کنید) 📚تفسیر نمونه ج23 ص41 ipasookh.ir 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نفرت شديد جعفر صادق از شيعيان امام جعفر صادق در مورد شيعيانش میگوید: لو ميزت شيعتي لم أجدهم إلا واصفة ولو امتحنتهم لما وجدتهم إلا مرتدين : اگر به شيعيانم بنگرم تعدادشان خيلى كم است، و اگر امتحانشان كنم همه را مرتد مى يابم. : الکافی جلد ٨ صفحه ٢٢٨ چاپ دار الكتب الإسلامية – طهران لينك صفحه كتاب در حقيقت عده اى اراذل بى بند و بار و لاابالى مانند آخوندها از روز اول اين مذهب را بوجود آورده و خودشان را به على و اولادش چسبانده اند ❗️❗️ 💠💠 1️⃣متاسفانه ملحدین فضای مجازی که بر علیه شیعه ، شبهه پراکنی می کنند ، اندک سواد علمی و تحقیقی ندارند و اکثر مطالبشان ، نشر دادن مطالب و شبهات ، وهابیت بر علیه شیعه و کپی کردن از سایت ها و کانالهای وهابیت است ، ملحد مستشکل این قدر نمی داند که روایت مورد استناد او از امام کاظم ع است نه امام صادق ع 2️⃣از سوی دیگر ، روایت مورد استناد او ، سندا ضعیف است . در سند روایت « ابراهیم بن عبد الله الصوفی » وجود دارد که مجهول است ؛ 📚زبده المقال من معجم الرجال ، ج 1 ص 74 _ مستدرکات رجال الحدیث ، ج 1 ص171 ❕و موسی بن بکر الواسطی وجود دارد که واقفی مسلک و از دشمنان و مخالفان امام رضا ع بوده است ؛ 📚رجال طوسی ، ص 343 ❕و محمد بن سلیمان وجود دارد که گفته شده است اهل غلو وجود است ؛ 📚رجال حر عاملی ، ص 222 3️⃣روایت مذکور ، اگر صحیح هم باشد ، باز هم روشن است که در مورد شیعه نمایان منافقی است که به دروغ ادعای تشیع می کردند نه شیعیان واقعی ، همانانی که امام صادق ع در وصف آنان فرمود ؛ « کسانی هستند که خود را شیعه معرفی می کنند که از یهود و نصاری و مجوس و مشرکین ، بدتر هستند » 📚بحار الانوار ج 65 ص 166 ❕و در یک بیان کلی فرمود ؛ «شیعه بودن به زبان نیست که کسی به زبان بگوید من شیعه ام ولی در رفتار و در کردار با ما مخالفت کند . شیعه همیشه با زبان و دل با ما همراه است» 📚وسایل الشیعه ج15 ص247 ❕روایت مذکور نیز در بیان شرح حال منافقینی است که خود را به دروغ شیعه معرفی می کردند ، لذا امام کاظم ع در ذیل روایت تصریح می کند که شیعه ، کسی است که مطابق امر ما رفتار کند ، ترجمه کامل روایت مذکور چنین است که حضرت فرمود ؛ « اگر شيعيان خود را جدا و مشخص كنم، در ميان آنان جز اهل حرف پيدا نكنم و اگر آنان را بيازمايم، همگى مرتدّ از كار در آيند و اگر آنان را سره و ناسره كنم، از هر هزار نفر يك نفر خالص پيدا نشود و اگر ايشان را از غربال بگذرانم، جز آن كه متعلّق به من است كسى باقى نماند. آنها مدتهاست كه بر اريكه ‏ها لميده‏ اند و مى‏ گويند ، ما شيعه على هستيم، در صورتى كه شيعه على فقط كسى است كه كردار او مؤيّد گفتارش باشد. » 📚الکافی ج 8 ص 228 👌ذیل روایت روشن می کند که مقصود امام ع شیعه نمایانی است که خود را منسوب به تشیع می کردند ، اما شیعه واقعی نبودند ،و امام ع می گوید شیعه واقعی و شیعه علی ع کسی است که فعل و اعمالش ، اثبات کننده قول و ادعایش باشد ، کسی که در قول و ادعا و سخن ، ادعای تشیع می کند ، اما در عمل مطابق امر اهلبیت ع عمل نمی کند ، چنین کسی شیعه محسوب نمی شود ، بلکه منافقی است که تنها نام شیعه را یدک میکشد .