پرسمان اعتقادی
اولیاء الله به این مقام رسیدند یا اینکه از ابتدا اولیاء الله بودند؟ 👈آیا اولیاء الله کسانی بودن که
رسیدن به مقام و جایگاه اولیاء الهی دارای شرایطی است، و هر انسانی این قابلیت را دارد که در زمره اولیاء الهی قرار گیرد. اگر کسی بخواهد به این مقام برسد لازم است به ویژگی های اولیاء الهی که در متون دینی به آن اشاره شده، توجه نموده و خود را متخلّق به آن صفات نماید.
به عنوان نمونه به این روایت توحه بفرمایید:
«قال ابوجعفر (علیه السلام) وَجَدْنَا فِی کِتَابِ عَلِیِّبْنِالْحُسَیْنِ (علیه السلام) أَلا إِنَّ أَوْلِیاءَ اللهِ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ إِذَا أَدَّوْا فَرَائِضَ اللَّهِ وَ أَخَذُوا سُنَنَ رسولالله (صلی الله علیه و آله) وَ تَوَرَّعُوا عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ زَهِدُوا فِی عَاجِلِ زَهْرَهًِْ الدُّنْیَا وَ رَغِبُوا فِیمَا عِنْدَ اللَّهِ وَ اکْتَسَبُوا الطَّیِّبَ مِنْ رِزْقِ اللَّهِ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا یُرِیدُونَ بِهِ التَّفَاخُرَ وَ التَّکَاثُرَ ثُمَّ أَنْفَقُوا فِیمَا یَلْزَمُهُمْ مِنْ حُقُوقٍ وَاجِبَهًٍْ فَأُولَئِکَ الَّذِینَ بَارَکَ اللَّهُ لَهُمْ فِیمَا اکْتَسَبُوا وَ یُثَابُونَ عَلَی مَا قَدَّمُوا لآِخِرَتِهِمْ (1)
امام باقر (علیه السلام) فرمود: در کتاب علیّبنالحسین (علیه السلام) دیدیم که آن حضرت در توضیح آیه «أَلا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاَ هُمْ یَحْزَنُونَ» چنین فرموده:
زمانی که آنها واجبات الهی را بهجا آورند و به سنّت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عمل نموده و از محارم الهی دوری گزینند و جلوههای فریبندهی دنیا را ترک گویند و به آنچه نزد خداست، رغبت داشته باشند و به دنبال کسب روزی حلال باشند و با کسب روزی حلال، قصد فخر فروشی و زیادهخواهی را نداشته باشند و حقوقی که بر گردن آنهاست را ادا نمایند، خداوند به کسب و کارشان برکت میدهد و به خاطر آنچه برای آخرتشان، پیش فرستادهاند به آنان ثواب داده میشود.»
بر همین اساس پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در بیانی می فرمایند:
«لَوْ لَا أَنَّ الشَّيَاطِينَ يَحُومُونَ عَلَى قُلُوبِ بَنِي آدَمَ لَنَظَرُوا إِلَى مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ (2) اگر شياطين گرداگرد دلهاى فرزندان آدم گردش نمى كردند هرآينه آنها ملكوت آسمانها و زمين را مى ديدند.»
یا در بیان دیگری که از آن حضرت نقل شده که می فرمایند: «لَوْ لا تَكْثيرٌ فى كَلامِكُمْ وَ تَمْريجٌ فى قُلوبِكُمْ لَرَايْتُمْ ما ارى وَ لَسَمِعْتُمْ ما اسْمَع (3) اگر اين گفتار بسيار در زبانها، و اين اضطراب و آشوب در دلهاى شما نبود هرآينه مىديديد آنچه را كه من مىبينم و مىشنيديد آنچه را كه من مىشنوم»
توجه به این بیانات شریف که مخاطبشان «انسان» است، بیانگر این مطلب است که اگر «آدمی» در مبارزه با دشمن بیرونی (شیطان) و دشمن درونی (نفس اماره) موفق شود، و بتواند در مسیر شریعت و بندگی حضرت حق، ظرفیت وجودی خویش را تکمیل نماید، می تواند به حقایقی دست یابد و در زمره اولیاء الهی قرار گیرد.
نتیجه: اولیاء الهی اگر به مقامات بلند معنوی دست می یابند، معلول قابلیت هایی است که در گرو عبودیت، انجام ریاضت های شرعی در مسير بندگي حق تعالی، و پشت پا زدن به خواسته هاي نامشروع نفساني به دست آورده اند.
در واقع، هر انسان عادی می تواند به مقام اولیاء الهی برسد و لازم است از دل شریعت چنین مسیری را بپیماید. این مقام دارای مراتب است و هر کس با توجه به ظرفیت معنوی خویش، توانایی رسیدن به مرتبه ای از آن را خواهد داشت.
📚پی نوشت:
1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوار (ط- بيروت)، دار إحياء التراث العربي،1403 ق،ج66،ص277.
2. همان، ج60،ص332.
3.حسينى طهرانى، محمدحسين،رساله لب اللباب در سير و سلوك أولى الألباب، ناشر: علامه طباطبايى، چاپ: مشهد مقدس( ايران)،1417 ه. ق،ص39.
🔰 @p_eteghadi 🔰
درباره تعریف غیبت و تبیین ماهیت و شرایط آن آیات و روایات زیادی وارد شده است. در قرآن کریم درباره غیبت آمده است:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا .... لا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضاً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! برخی از شما برخی دیگر را غیبت نکند».(1)
در روایت جناب ابوذر از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز آمده است:
«قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، مَا الْغِيبَةُ قَالَ: ذِكْرُكَ أَخَاكَ بِمَا يَكْرَهُهُ؛ گفتم ای رسول خدا! غیبت چیست؟ فرمود: یاد کردن برادرت به آنچه کراهت دارد».(2)
همانطوری که در روایت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمده بود غیبت ذکر عیب و خطای برادر دینی است. آیه شریفه نیز به مومنین دستور میدهد که غیبت یکدیگر را نکنند.
بنابراین آنچه از ادله حرمت غیبت استفاده میشود این است که حرمت غیبت اختصاص به مسلمانان دارد و غیبت مفهومی است که در میان دو مسلمان تحقق و تصور دارد. البته این به معنای نادیده گرفتن حقوق سایر انسان ها نیست. بلکه نسبت به آنها نیز متناسب با حقوق آنها وظایفی وجود دارد. حتی ممکن است بدگویی از آنان به دلایل دیگری همچون تعرض به آبروی یک انسان و یا عادت کردن به غیبت و ... حرام باشد. همانطوری که آیت الله مکارم(حفظه الله) در باره کفار غیر حربی چنین نظری دارد. اما غیبت به عنوان یک گناه کبیره با عواقب مخصوصی که دارد در رابطه با آنها مطرح نیست.
📚پی نوشت ها:
1. حجرات، 12.
2. امالی، طوسى، محمد بن الحسن(460 ق)، دارالثقافة، قم، 1414ق، ص537.
🔰 @p_eteghadi 🔰
چگونه جلوی گناه کردن خودمان را بگیریم؟
🎤برای ترک گناه راهکارهایی وجود دارد که اشاره می کنیم:
قبل از هر کاری باید یک توبه نصوح و واقعی داشته باشید. چنین توبه ای هم گناهان قبلی را پاک میکند و هم جلوی تکرار گناه را میگیرد. «ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین؛ خداوند کسانی که توبه میکنند و خود را پاک نگاه میدارند دوست دارد».(1)
👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
چگونه جلوی گناه کردن خودمان را بگیریم؟ 🎤برای ترک گناه راهکارهایی وجود دارد که اشاره می کنیم: قبل ا
اصلاح نفس یک امر تدریجی و زمانبر است. نیت اصلاح و توبه واقعی و دائمی را داشته باشید اما در صورت شکست امید خود را ازدست ندهید. هر بار که به گناه آلوده شدید دوباره توبه کنید و سعی کنید مدت بیشتری خود را حفظ کنید تا بالاخره بر نفس غلبه کنید.
هر کاری قبل از اینکه در عمل از انسان سر زند در فکر او جوانه می زند. تا تصور انجام کاری در ذهن شکل نگیرد انجام آن از او غیر ممکن است. بنابراین هر گناه مسبوق به خواطر و وسوسه های شیطانی است و کنترل و پاکیزگی فکر در دوری از گناه کاملا موثر است.
امیرالمومنین (عليه السلام) می فرمايند: «مَن كَثُرَ فِكرُهُ فِي المَعاصِي دَعَتهُ إلَيها؛ كسی كه زياد به گناهان فكر كند به سوی گناه كشانده مي شود»(2)
چشم و گوش مهم ترین ورودی های قوه خیال هستند. بنابراین آنچه می بینیم و می شنویم در تولید افکار و تبدیل به اعمال کاملا موثر است.
تنهایی و بیکاری از عوامل هجوم افکار هرز به ذهن است. بنابراین داشتن روابط اجتماعی در محیط های سالم و تخلیه انرژی از طریق کار و تلاش قابل توصیه است.
اذکاری مانند ذکر شریف«لا اله الا الله» و «لا حول و لا قوة الا بالله» و سوره مبارکه ناس در دفع وسوسه شیطان مجرب است.
📚پی نوشت ها:
بقره، 222.
تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، محقق، مصحح، رجائى، سید مهدى، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم.ص 473، ح8561.
🔰 @p_eteghadi 🔰
استدلال قرآنی بر توسل - 1.mp3
4.46M
آیا برای توسل به معصومان (ع) دلیل قرآنی وجود دارد؟
بخش اول - 9 دقیقه
#توسل #شبهات #شرک
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 بخشی از دعای چهل و نهم #صحیفه_سجادیه
🔻دعاى آن حضرت در دفع نيرنگ دشمنان و برگرداندن اذيت آنان.
💢 دشمن خوش روی چاپلوس!
🔅... چه بسیار دشمنی که شمشیر دشمنیش را علیه من از نیام بیرون کشیده و دم تیغش را علیه من تیز کرده، و سرِ نیزه اش را به قصد حمله بر من نازک ساخته و زهرهای کشنده اش را به آشامیدنیم در آمیخته، و تیرهای اصابت کننده اش را به سوی من نشانه رفته، و دیدۀ نگهبانی و مراقبتش نسبت به من نخفته، تصمیم گرفته که مرا هدف شکنجه و آزار و ناراحتی قرار دهد، و جرعۀ تلخی و مرارتش را به کام من ریزد.
🔅ولی ای خدای من! تو ناتوانیم را از تحمّل بارهای گران و عجزم را از پیروزی، در برابر کسی که آهنگ جنگ و مبارزۀ با من را دارد دیدی و تنهاییم را در برابر عدّۀ زیادی که با من به عداوت و دشمنی برخاسته، و در حال بی خبری من، در کمین گرفتار کردنم نشسته اند، مشاهده فرمودی. پیش از آن که از تو یاری بخواهم، بی مقدمه به یاریم برخاستی، و پشتم را به نیرویت محکم کردی. ...
🔅و چه بسیار متجاوزی که با حیله هایش به حقوق من تجاوز کرد، و دام های شکارش را برایم نهاد، و مراقبت و نگهبانیش را بر من گماشت، و چون درنده ای که به انتظار به دست آوردن فرصت، برای شکار کردن صیدش کمین نماید، در کمین من نشست، در حالی که خوش رویی چاپلوسی را برایم آشکار می کند، و با شدّت خشم مرا می پاید.
#امام_سجاد_علیه_السلام
🔰 @p_eteghadi 🔰
چرا نمی توان مقامات اولیاء الهی و این که آنان از حقایقی خبر می دهند را درک نمود؟
الف: عدم درک آن مقامات، نداشتن مراتب بالای یقین است. توضیح آنکه:
یقین دارای سه مرتبه است که یقین مرتبه پایینتر، خصوصیات و علائم یقین مرتبه بالاتر را ندارد. این سه مرتبه عبارتاند از «علم الیقین»، «عین الیقین» و «حق الیقین».
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
چرا نمی توان مقامات اولیاء الهی و این که آنان از حقایقی خبر می دهند را درک نمود؟ الف: عدم درک آن مق
📚پی نوشتها:
1. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، صدرا، ج23،ص792.
2.حجر/99.
3.ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، النص، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق، صص 17، 18
4.فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى، المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، قم (ايران)، 1376 ه. ش،ج2،ص125.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
چرا نمی توان مقامات اولیاء الهی و این که آنان از حقایقی خبر می دهند را درک نمود؟ الف: عدم درک آن مق
برای توضیح این سه مرتبه باید گفت؛ گاهى انسان آثار و علائم چیزى را مشاهده میکند و یا با کمک استدلال، حقیقت ثابتی را مییابد. گاهی هم علاوه بر استدلال عقلی، با روح و جان نیز آنرا مییابد و گاهی نه تنها با چشم دل آنرا میبیند، بلکه فانی و غرق در حقیقت آن نیز میشود؛ مثلاً در مورد وجود باری تعالی، انسان در ابتدا به وسیله دلیل و برهان و از آثار و نشانهها، وجود حضرتش را اثبات میکند که از آن به «علم الیقین» تعبیر میشود. در مرحله بعدی، با تزکیه و تهذیب دل و با صفا و طهارت باطن، با عالم نور ارتباط پیدا کرده، و با چشم دل این حقیقت را میبیند و درک میکند. به این مرتبه از یقین، «عین الیقین» گفته میشود. در مرتبه بالاتر، انسان چنان فانى در عظمت حق تعالى میشود که غیر او را در آن مرتبه نمیبیند. از این مرتبه به «حقّ الیقین» تعبیر میشود.
«شهید مطهری» در این زمینه می فرمایند:
«دانشمندان مى گويند فرق است بين علم اليقين و عين اليقين و حق اليقين. اينطور مثال مىآورند، مىگويند: فرض كنيد آتشى در نقطهاى افروخته شده است. يك وقت شما اثر آتش را (مثلًا دودى كه بلند است) مىبينيد و همين مقدار مىدانيد كه در آنجا آتشى هست كه اين دود از آنجا بلند است. اين علم اليقين است، و يك وقت خود آتش را از نزديك مىبينيد، اين عين اليقين است و بالاتر از دانستن است، مشهود است. و يك وقت به قدرى نزديك می شويد كه حرارت آتش به بدن شما مىرسد و شما را گرم مىكند، داخل آتش مىشويد. اين حق اليقين است.»(1)
«آن شنیدی که رفت نادانی/به عیادت به درد دندانی
گفت بادست از این مباش حزین/گفت آری ولیک سوی تو این
بر من این درد کوه پولادست/چون تو زین فارغی ترا بادست»
در این مثال زیبایی که در این اشعار بیان شده، هم عیادت کننده و هم بیمار، درد دندان را درک می کنند، ولیکن علم عیادت کننده از نوع «علم الیقین»، و صرفا مفهومی است و لذا نمی تواند کاملا آن بیماری که از شدت درد دندان، به خود می پیچد را درک نماید.
ب: اما چگونه باید به یقین فراتر از «علم الیقین» رسید؟
پاسخ: تکرار و مدوامت بر عمل و مراقبه دائمی
در قرآن کریم آمده است «وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقينُ (2) و پروردگارت را عبادت کن تا یقین تو فرا رسد!»، که به تصریح صاحب نظران ادبیات عرب، یکی از کاربردهای رایج «حتّی» (تا) آنگاه که بر سر فعل مضارع در میآید، این است که علت کاری را بیان میکند. در اینجا نیز میتوان بیان داشت، آیه شریفه نشانگر آن است که دستیابی به یقین – که یکی از بالاترین کمالات انسانی است- از راه عبادت ممکن میگردد.
این عبادت که در قالب انجام واجبات و ترک محرمات، می باشد را باید به نحو دائمی و همیشگی، تا آخرین لحظه عمر داشت. مراد از عبادت در اين جا، اعمال عبادي خاص نيست، بلكه منظور زندگي بر مدار عبوديت است؛ يعني بندگي و بنده وار زيستن، چنان كه بردگان و بندگان روزگار قديم هميشه برده بودند؛ نه آن كه فقط ساعتي از روز را برده باشند، بلكه تمام حركات و سكنات و اعمال آنها براي مولي و در خدمت مولايشان بوده است.
این تکرار و مراقبه دائمی در عبودیت و بندگی، «یقین» را به ارمغان خواهد آورد. چنانچه امیر المومنین (علیه السلام) می فرمایند:
«أَمَّا الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الْخَيْرِ فَيَتَشَعَّبُ مِنْهُ تَرْكُ الْفَوَاحِشِ وَ الْبُعْدُ مِنَ الطَّيْشِ وَ التَّحَرُّجُ وَ الْيَقِينُ وَ حُبُّ النَّجَاةِ وَ طَاعَةُ الرَّحْمَنِ وَ تَعْظِيمُ الْبُرْهَانِ وَ اجْتِنَابُ الشَّيْطَانِ وَ الْإِجَابَةُ لِلْعَدْلِ وَ قَوْلُ الْحَق (3) اما ثمره مداومت و پایداری بر کار خیر برای انسان خردمند عبارت است از:
ترک کارهاى زشت، دورى از حماقت، خوددارى از گناه، یقین، علاقه به نجات، اطاعت خداى رحمان، تعظیم از دلیل و برهان، دورى از شیطان، پذیرفتن عدل، حق گوئى»
گناه و رذایل اخلاقی مانع رسیدن به مقامات معنوی، از جمله «یقین» می شود، و اگر انسان در مسیر عبودیت و بندگی ثابت قدم باشد به «یقین» خواهید رسید.
پیغمبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم ) می فرمایند:
الف: «لَولَا انَّ اَلشَّیَاطِین یَحُومُونَ عَلَی قُلُوبِ بَنِی آدَم لَنَظُروا اِلَی مَلَکُوت اََلسَّمَاء (4) اگر نبود كه شيطان ها بر گرد دل هاى آدميان مى چرخند، هر آينه آنان ملكوت آسمان ها را مى ديدند.»
بنابراین با رسیدن به مقام عین الیقین و حق الیقین می توان آن مقامات را درک نمود و راه رسیدن به چنین یقین هایی، مراقبه دائمی، بندگي و بنده وار زيستن می باشد.
چگونه سختی و دشواری روزه گرفتن در روزهای گرم، بر ما سهل و آسان شود؟
🎤بزرگان ما گفتهاند: گر چه روزه گرفتن سخت و دشوار است، ولی لذت شنیدن این ندای خداوند که میفرماید: « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (البقره: ۱۸۳) – [اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما نوشته (واجب) شده همانطور كه بر اقوام قبل از شما واجب شده بود شايد با تقوا شويد] خستگی روزه را از انسان میگیرد: «با شنیدن این ندا عبادت برای ما سهل و روان میگردد».
👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
چگونه سختی و دشواری روزه گرفتن در روزهای گرم، بر ما سهل و آسان شود؟ 🎤بزرگان ما گفتهاند: گر چه روزه
رسول خدا (ص) در آخرین جمعهی ماه شعبان خطبهای ایران فرمودند که: «یا ایها الناس إن انفسکم مرهونة بأعمالکم فقکوها باستغفارکم» - مردم! شما آزاد نیستید؛ در قفس هستید. و نمیدانید که در قفس هستید. گناهانتان شما را در قفس زندانی کرده است. در ماه مبارک رمضان، با استغفار، خود را آزاد کنید.»
انسان گناهکار بدهکار است و بدهکار باید گرو بسپرد. اینجا خانه و زمین را به عنوان گرو قبول نمیکنند؛ بلکه جان را به گرو میگیرند. آن که میگوید من هر چه بخواهم میکنم، هر جا بخواهم میروم و هر چه بخواهم میگویم، او اسیر است؛ آزاد نیست. گرفتار هوس و آز، برده است نه آزاد.
هیچ ارزشی در اسلام به اندازهی ارزش آزادی نیست. علی علیهالسلام میفرماید: «من ترک الشهوات کان حراً» - آزاد کسی است که شهوتهایش را ترک کند.
معصومین علیهمالسلام در بسیار از کلمات به ما آموختند که آزاد بشوید. آزاد شدن از دشمن بیرونی چندان مهم نیست، آزاد شدن از دشمن درونی مهم است.
راه تشخیص بندهی مؤمن یا آزاد بودن این است که اگر به دلخواه خود عمل میکنیم، معلوم میشود در قفس آز و طمع زندانی هستیم؛ و اگر به خواستهی خدای سبحان عمل کنیم، آزاد هستیم. انسان آزاد به غیر خدا نمیاندیشد.
از برجستهترین وظایف در ماه مبارک رمضان آزاد شدن و رهیدن است. انسان باید این قفسها و میلههای پولادین را که با دست خود ساخته بشکند.
راه آزادی، استغفار و طلب آمرزش است. از این رو گفتهاند: در شبانه روز چندین بار بگو «استغفروا الله ربی و اتوب إلیه». در نماز و غیر نماز برای خود و دیگران طلب آمرزش کنید، نه برای رهایی از آتش و نه برای رفتن به بهشت و متنعم شدن در آن، بلکه باید هدف بالاتر از این مسائل باشد.
انقلاب اسلامی هم برای آزادی بود؛ اما نه آزادی از بندگی خدا. انقلاب برای این بود که ما بندهی خدا شویم و لاغیر.. دین را از حکومت دیگران نجات دهیم تا فقط در اختیار خداوند باشد.
امیر مؤمنان (ع) در نامهای به مالک اشتر میفرماید: «إن هذا الدین کان اسیراً فی ایدی الاشرار، یعمل فیه بالهوی و یطلبه به الدنیا» - این دین اسیر دشمنان بود، به میل خود عمل کرده و دنیا طلبی مینمودند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
وفای به عهد چه زمانی واجب می شود؟ اگر به کسی بگوییم فلان کار را انجام می دهیم، این عهد محسوب می شود؟
در صورتی که قول و وعده ای به کسی بدهید که کاری را انجام دهید، از نظر شرعی تکلیفی بر شما نیست و عمل کردن به این قول شرعا واجب نمی باشد؛ هرچند در صورتی که اصل کار مشروع باشد، به لحاظ اخلاقی بهتر است که به حرف خود عمل کنید. اما اگر کار خلاف شرع و اخلاق باشد، نباید به آن عمل کنید.
وجوبِ عمل کردن به عهد و پیمان، با اینکه به لحاظ شرعی، شامل تمام انواع عهد نمی شود، اما یک واجب اخلاقی و از صفات اصلی مومنان شمرده شده است. قرآن در ذکر صفات مومنان به وفای به عهد نیز اشاره کرده و می فرماید: «وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ»؛ و آنان كه امانتها و پيمان خود را رعايت مى كنند. (۱) و امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرموده اند: «مِن دَلائلِ الإيمانِ الوَفاءُ بِالعَهدِ»؛ يكى از نشانه هاى ايمان، وفاى به عهد است. (۲)
وفای به عهد یک واجب اخلاقیِ بسیار مهم است و در آیات قرآن بر آن تاکید شده:
«یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ…»؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! به پیمان ها وفا کنید. (۳)
«… وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولًا»؛ و به پيمان وفا كنيد زيرا كه از پيمان پرسش خواهد شد (۴)
سیره ی پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) نیز موید همین اهمیت است. در تاریخ آورده اند که رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه واله و سلم) با مردی کنار صخره ای وعده گذاشته بود. آفتاب داغی بر آن حضرت شروع به تابش کرد. اصحاب عرض کردند ای رسول خدا خوب است به سایه بروید. حضرت فرمودند: « وَعَدتُهُ إلى هاهُنا و إن لَم يَجِئْ كانَ مِنهُ المَحشَرُ»؛ من در اين جا با او وعده گذاشته ام و اگر نيايد تا قيامت در همين جا مى ايستم. (۵)
📚پی نوشتها:
۱. سوره مومنون، ۸
۲. محمدی ریشهری، محمد؛ میزان الحکمة، ترجمه حمیدرضا شفیعی، قم، دارالحدیث،چاپ دوم، ۱۳۷۹ش. ج ۱۳، ص ۳۴۸
۳. سوره مائده، ۱
۴. سوره اسراء، ۳۴
۵. محمدی ریشهری، محمد؛ میزان الحکمة، ج ۱۳، ص 249.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
میگویند کراوات چون فرهنگ غربی است، از آن استفاده نشود. مگر کت و شلوار از غرب نیامده است و یا تکنولوژ
ملاک نهی استفاده از برخی اموری که خاستگاه غربی دارند، به صرف این نیست که از غرب آمده باشد. در علم و تکنووژی خب این نیاز مشترک همه انسان هاست، اختصاصی به غربی ها ندارد، به همین خاطر علم و دانش و دستاوردهای آن در هر کجا که باشد اسلام توصیه به دنبال کردن آن دارد.
آن چیزی که در اسلام نهی شده است پیروی از فرهنگ بیگانگان است، مثلا این کراوات به خودیِ خود چیزی نیست که عقل تمامی بشر آن را خوب بداند یا برای زندگی ما ضرورت داشه باشد یا یک دستاورد علمی برای رفاه دنیوی و رفع نیازهای دنیوی انسان باشد. بلکه یک چیزی است که در فرهنگ غرب درست شده، سبک لباس پوشیدن آنهاست، مربوط به همه انسان ها نیست، مربوط به غرب است، خب در اینجا لزومی به پیروی از آن نیست. در مورد کت و شلوار هم همین مسئله صدق می کرد منتهی امروزه دیگر به یک لباس رایج در تمام دنیا تبدیل شده است و مصداق بارزی برای فرهنگ غرب به شمار نمیرود.
بنابراین در مجموع علم و تکنولوژی را باید از مباحث فرهنگی جدا کنیم، اسلام از تبعیت از بیگانگان در دومی نهی کرده است و دلیل آن هم این است که اولی به معنای تبعیت و خود کم بینی و تحقیر نیست، اما دومی به معنای تحقیر و خودکم بینی و کاهش عزت مسلمانان است.
به همین خاطر شما می بینید اگر یک دستاورد علمی در ایران یا شرق اتفاق بیفتد غرب از آن استقبال می کند، اما هرگز خواستار ورود نوع پوشش ما به داخل کشورهای خود نیستند. چون تاثیرپذیری فرهنگی یعنی وادادگی، یعنی وابستگی.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(84).mp3
5.27M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 84 - آیا معاد جسمانی است ؟
🔰 @p_eteghadi 🔰
من مدتی است که شروع به پاکسازی نفس نموده ام. نمازهایم را اول وقت می خوانم. احترام بیشتری به پدر و مادر می گذارم. از موسیقی که به آن معتاد شده بودم فاصله گرفتم. اما احساس میکنم دچار وسواس شدم. با کوچیک ترین خطا حس میکنم تمام کارهای خوبم بر باد رفته است. حتی ندا های شیطانی در درون خود احساس میکنم که میخواهد من را نا امید کند یا اعتقاداتم را زیر سوال ببرد. میخواستم کمکم کنید که بتوانم در مسیرم ثابت قدم بمانم.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
من مدتی است که شروع به پاکسازی نفس نموده ام. نمازهایم را اول وقت می خوانم. احترام بیشتری به پدر و ما
از تغییراتی که در سبک زندگی و رفتارهای خود ایجاد نموده اید بسیار خوشحال هستیم. ان شا الله رضایت و عنایت خداوند نیز شامل حالتان باشد.
هر تصمیم و رفتار خوبی از طرف شیطان و جنود ابلیس مورد طمع و دشمنی قرار می گیرد. بنابراین وسواس هایی که شما را به ناامیدی نزدیک میکند در حقیقت وسوسه هایی از طرف شیطان است تا با ایجاد ترس شما را از ادامه مسیر بندگی خدا ناامید کند.
در این شرایط شما بیش از هر چیز به ثبات قدم و عزم راسخ و تداوم در سلوک الی الله نیاز دارید. تا به تدریج از امدادهای الهی بهره مند گردید.
«إِنَّ الَّذينَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلائِكَةُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتي كُنْتُمْ تُوعَدُون؛ به يقين كسانى كه گفتند: «پروردگار ما خداوند يگانه است!» سپس استقامت كردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند كه: «نترسيد و غمگين مباشيد، و بشارت باد بر شما به آن بهشتى كه به شما وعده داده شده است.»(1)
همیشه به توبه به عنوان درگاه رحمت الهی توجه داشته باشید و از آن استفاده کنید. اینکه از خود انتظار داشته باشید هیچ گناه و لغزشی از شما سر نزد انتظار بجایی نیست. اما اینکه هیچ گناهی را بدون توبه پشت سر نگذارید انتظار معقول و ممکنی است. بنابراین بعد از هر خطا بلافاصله توبه کنید و به آمرزش الهی اطمینان داشته باشید. اصلاح نفس یک امر تدریجی و زمانبر است. نیت اصلاح و توبه واقعی و دائمی را داشته باشید اما در صورت شکست امید خود را ازدست ندهید. هر بار که خطایی مرتکب شدید دوباره توبه کنید و سعی کنید مدت بیشتری خود را حفظ کنید تا بالاخره بر نفس غلبه کنید.
از اذکار برای دفع وسوسه شیطان و دور ماندن از گناه کمک بگیرید. خداوند در سوره مبارکه اعراف میفرماید: « وَإِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ ۚ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ؛ إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُون: و هر گاه وسوسه اى از شيطان به تو رسد، به خدا پناه بر كه او شنونده و داناست! پرهيزگاران هنگامى كه گرفتار وسوسه هاى شيطان شوند، به ياد (خدا و پاداش و كيفر او) می افتند و (در پرتو ياد او، راه حق را می بينند و) ناگهان بينا می گردند. (2)
به این منظور اذکار «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم» ، «لا حول و لا قوه الا بالله» و «صلوات» توصیه میشود. در روایتی از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) آمده است که: «شیطان جنی با گفتن لا حول و لا قوه الا بالله و شیطان انسی با صلوات دور میشود».(3)
📚پی نوشت ها:
فصلت، 30.
اعراف،200 و 201.
ابراهیم بن علی عاملی(905ق)، کفعمی، المصباح، قم، دارالرضی، ص 170.
🔰 @p_eteghadi 🔰
اگر دائم به یک شهید فکرکنیم و با او درددل کنیم آیا امکانش هست که اون شهید هم از ما یاد کند یا اینکه این اعتقادات پایه و اساسی ندارد؟
🎤در اینکه کسانی که از دنیا رفته اند و خصوصا شهدا زنده هستند و صدای ما را می شنوند شک و تردیدی وجود ندارد. هم آیات قرآن کریم و هم روایات متعدد از این مسئله حکایت دارند. قرآن کریم میفرماید: «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون؛ هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زنده اند، و نزد پروردگارشان روزى داده مى شوند.(1)
👇👇👇👇👇👇
و همچنین روایات متعدد حاکی از این هستند که ایشان صدای ما را می شنوند و این محدودیت ارتباط از جانب ماست، یعنی ما هستیم که پاسخ ایشان را نمی شنویم، البته دایره اطلاعات ایشان هم در گرو سعه ی وجودی و مقام و منزلت ایشان است، اما طبق روایات همین که ما به ایشان توجه کرده، و ایشان را مورد خطاب قرار دهیم صدای ما را می شنوند، همان طور که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در جنگ بدر با کشته های دشمن سخن گفت و به اصحاب فرمود: شما شنواتر از ایشان نیستید.(2) یعنی ایشان با اینکه کافر مُرده بودند خطاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) به خویش را می شنیده اند، بنابراین طبیعتا شهدا به توجه ما و سخن گفتن ما با ایشان آگاه هستند.
علاوه بر اینکه پاسخ گفتن شهدا به این ارتباطات در وقایع متعددی که گزارش شده است و تعداد آنها هم زیاد است نشان دهنده این توجه است، به عنوان مثال گزارش های متعدد از تفحص پیکرهای شهدا که با توسلات به ایشان اتفاق افتاده و گزارش شده است، یا رویاهای صادقه و مانند آن که به خوبی نشان دهنده آگاهی ایشان از این ارتباط است.
📚پی نوشت ها:
آل عمران:169/3.
بحارالانوار مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، دار إحياء التراث العربي، بیروت، چاپ دوم، 1403ق، ج19، ص346
🔰 @p_eteghadi 🔰