فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ ویژه
✳️ آیت الله العظمی جوادی آملی
🔰 باور محکم اباذر به رازقیت و ربوبیت الهی
#ربوبیت
#رازقیت
#اباذر
#ربذه
#جوادی_آملی
🔰 @p_eteghadi 🔰
قدرت تسلط امام در عالم.mp3
593K
⁉️آیا امام زمان (عج)قدرت تسلط و تغییر درحرکت وجودی مقدرات عالم را دارد ؟
⭕️پاسخ: استاد ابراهیم #افشاری
🔰 @p_eteghadi 🔰
امام صادق عليه السلام:
در ميان انسان ها، از اوّلين تا آخرين، هيچ كس نيست، مگر آن كه به شفاعت محمّد صلى الله عليه و آله در روز قيامت، نياز دارد
ما أحَدٌ مِنَ الأوَّلِينَ والآخِرِينَ إلّا وهُو يَحتاجُ إلى شَفاعةِ محمّدٍ صلى الله عليه و آله يَومَ القِيامَةِ
المحاسن جلد1 صفحه293
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
می خواستم بدانم که جن ها می توانند مریضی های انسان را برطرف کنند؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اطلاعات ما در خصوص نوع عملکرد اجنه بسیار محدود است، عمده چیزی که در آیات و روایات وارد شده توان وسوسه و تحریک فکری از سوی ایشان است. با این حال از برخی آیات و روایات اینطور فهمیده می شود که اجنه توان بیمار کردن انسان ها را دارند، همانطور که در جریان بیماری حضرت ایوب(علیه السلام) قرآن کریم می فرماید:
«وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذاب»؛ و به خاطر بياور بنده ما ايّوب را، هنگامى كه پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شيطان مرا به رنج و عذاب افكنده است (1)
و طبیعتا وقتی توان تصرف در بدن را داشته باشند این تصرف می تواند سلبی و ایجابی باشد.
فقط دو نکته قابل توجه است، اول اینکه این تصرف به اذن الهی است، یعنی خداوند باید این اذن را بدهد، یعنی و اگر خداوند نخواهد کاری از دست ایشان بر نمی آید.
دوم اینکه قدرت اجنه همانطور که در وسوسه های نفسانی در گرو پذیرش انسان است، در تصرفات جسمانی هم در گرو تسلیم شدن و پذیرش انسان است.
تحقیقات میدانی برخی از محققین در این حوزه نشان میددهد برخی فرقه ها که از قدرت های شیطانی در این خصوص بهره میبرند و نام «فرادرمانی» و مانند آن بر این کار می نهند تأکید زیادی دارند که مراجعه کننده در برابر ایشان باید کاملا تسلیم باشد. و این نشان میدهد که باز کلید این تصرف به دست خود انسان است.
به همین خاطر راه مشترک محفوظ ماندن از شر این نوع رفتارها و مانند آن مثل چشم زخم و طلسمات و مانند آن در روایات توکل به خداوند دانسته شده است. چرا که تکیه به یک قدرت نامحدود به انسان قدرتی می دهد که هیچ وسوسه و هیچ قدرتی توان نفوذ در آن را ندارد.
بنابراین اینکه اجنه توان تصرف در انسان چه مثبت و چه منفی را دارند پاسخ در اصلش مثبت است، اما کلیّت ندارد و در گرو پذیرش و بازگذاشتن ورودی های این امر از سوی خود انسان است.
📚پی نوشت ها:
1. ص:41/38.
🔰 @p_eteghadi 🔰
انگشتر عقیق باید در کدام دست و انگشت باشد و چرا؟
🎤انگشتر به دست راست یا چپ، هر دو جایز است و برای هر دو، روایت داریم(1) ولی تاکید بیشتر روی انگشتر کردن به دست راست است و در این زمینه روایت زیاد است. لذا انگشتر کردن به دست راست، سنت و مستحب است.(2)
برای انگشتر کردن به دست چپ، روایت داریم که نهی شده است.(3)
البته روایت هم داریم که ائمه (علیهم السلام) در دست چپ، انگشتر می کرده اند؛ ولی علامه مجلسی(ره) می گوید این روایات حمل بر تقیه می شود و انگشتر به دست چپ کردن، از بدعت های معاویه و بنی امیه است: «و الأظهر أن التختم باليسار محمول على التقية، لما قد ورد في الروايات أنه من بدع بني أمية، ...»(4)
👇👇👇👇👇👇
بنابر این؛
بین دست راست و چپ، انگشتر کردن به دست راست، مستحب و موکد است.
انگشتر در انگشت وسط و اشاره، مکروه است
روایاتی داریم که نهی کرده اند از قرار دادن انگشتر در انگشت وسط یا انگشت اشاره:
«عَنِ الصَّادِقِ (علیه السلام) قَالَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) يَقُولُ: أَنْهَى أُمَّتِي عَنِ التَّخَتُّمِ فِي السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَى»؛ امام صادق (علیه السلام) فرمودند رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمودند: نهی می کنم امتم را از این که انگشتر را در انگشت اشاره و انگشت وسط قرار دهند.(5)
در روایت دیگری، انگشتر به انگشت وسط یا اشاره، عمل قوم لوط معرفی شده است:
«يَا عَلِيُّ لَا تَتَخَتَّمْ فِي السَّبَّابَةِ وَ الْوُسْطَى فَإِنَّهُ كَانَ يَتَخَتَّمُ قَوْمُ لُوطٍ فِيهِمَا»؛ در سفارش پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت علی (علیه السلام) آمده است: ای علی! انگشتر را در انگشت اشاره و انگشت وسط قرار مده ـ زیرا قوم لوط انگشتر را در این دو انگشت قرار می دادند.(6)
البته در مقابل این روایات نهی، روایت هم داریم که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خودشان چنین انگشتر به دست می کردند:
«وَ كَانَ (صلی الله علیه و آله) رُبَّمَا جَعَلَ خَاتَمَهُ فِي إِصْبَعِهِ الْوُسْطَى فِي الْمَفْصِلِ الثَّانِي مِنْهَا وَ رُبَّمَا لَبِسَهُ كَذَلِكَ فِي الْإِصْبَعِ الَّتِي تَلِي الْإِبْهَامَ»؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله) انگشتر در انگشت وسط و در مفصل دوم قرار می دادند، هم چنین انگشتر در انگشت شست، قرار می دادند.(7)
نکته: این نهی (در روایات نهی)، نهی حرمت نیست بلکه بر کراهت حمل می شود.
جمع بین این روایات می تواند بدین صورت باشد که اگر در انگشت کوچک و انگشت کناری آن، انگشتر هست، قرار دادن انگشتر در انگشت اشاره، وسط و شست، ایرادی ندارد؛ و این نهی برای مواردی است که انگشت کوچک و انگشت کناری آن، خالی باشند؛ کما این که وقتی گفته می شود از نشانه های مؤمن انگشتر کردن در دست راست است، اگر دست راست انگشتر بود و انگشت کوچک و کناری آن پُر بود، انگشتر کردن در دست چپ اشکالی ندارد.
توصیه به انگشت کوچک
انگشتر کردن در انگشت کوچک، سفارش شده است.
در ادامه روایت نهی از انگشتر کردن در انگشت وسط و اشاره، توصیه شده که در انگشت کوچک، انگشتر قرار داده شود: «... وَ لَا تُعَرِّ الْخِنْصِرَ»؛ و انگشت کوچک را خالی از انگشتر نگذار.(8)
❇️انتهای انگشت
روایت داریم که توصیه شده، انگشتر را در بند پایین و در انتهای انگشت قرار بده، نه در سر انگشتان:
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: ... وَ بَلِّغُوا بِالْخَوَاتِيمِ»؛ امام صادق (علیه السلام) مى فرمايند: ... انگشترها را در آخر انگشت قرار دهيد.(9)
«صدوق» در توضیح این حدیث می گوید: روایت داریم که انگشتر را در آخر انگشت قرار دهید و در اطراف آن قرار ندهید زیرا آن از عمل قوم لوط است.(10)
نتیجه گیری:
انگشتر بهتر است در دست راست و در انگشت کوچک یا انگشت کنار آن باشد و انگشتر در دست چپ یا انگشت وسط و اشاره، مکروه است و نهی شده است.
در این زمینه فرقی بین انگشتر عقیق یا ... نیست.
📚پی نوشت ها:
1. کلینی، الكافي، محقق/مصحح: غفاری و آخوندی، انتشارات دارالکتب اسلامیه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 6، ص 468، بَابُ الْخَوَاتِيم.
2. شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشيعة، محقق و ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ـ قم، 1409 ق، چاپ اول، ج 5، ص 81، باب 49، بَابُ اسْتِحْبَابِ التَّخَتُّمِ فِي الْيَمِين.
3. ابن حيون، دعائم الإسلام، محقق/مصحح: فيضى، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ـ قم، 1385 ق، چاپ دوم، ج 2، ص 164.
4. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، محقق/مصحح: رسولى محلاتى، ناشر: دار الكتب الإسلامية ـ تهران، 1404ق، چاپ دوم، ج 22، ص 355.
5. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ناشر: الشريف الرضي ـ قم، 1370 ه.ش، چاپ چهارم، ص 93.
6. ابن شعبه حرانى، تحف العقول، محقق/مصحح: غفارى، ناشر: جامعه مدرسين ـ قم، 1404ق، چاپ دوم، ص 13.
7. مكارم الأخلاق، پیشین، ص 37.
8. تحف العقول، پیشین، ص 13.
9. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، محقق/مصحح: غفارى، على اكبر، ناشر: جامعه مدرسين ـ قم، 1362 ش، چاپ: اول، ج 1، ص 258.
10. همان.
🔰 @p_eteghadi 🔰
بله؛ در روایات، پرخوری، بسیار مذمت شده است. یکی از آثار پرخوری می تواند خواب زیاد باشد. در روایت آمده:
«كَثْرَةُ النَّوْمِ يَتَوَلَّدُ مِنْ كَثْرَةِ الشُّرْبِ وَ كَثْرَةُ الشُّرْبِ يَتَوَلَّدُ مِنْ كَثْرَةِ الشِّبَعِ وَ هُمَا يُثَقِّلَانِ النَّفْسَ عَنِ الطَّاعَةِ وَ يُقْسِيَانِ الْقَلْبَ عَنِ التَّفَكُّرِ وَ الْخُشُوعِ»
زياد خوابيدن از آب خوردن زياد ناشى شود، و آب زياد خوردن نيز از پر خورى سر مى گيرد، و هر دو موجب مى شوند بر سنگين شدن انسان در مقابل قيام بر طاعات و عبادات، و بر قساوت و سخت شدن قلب از براى تفكر و خشوع پيدا كردن.(1)
روایت دیگر از آثار خواب زیاد:
«مَا أَنْقَضَ النَّوْمَ لِعَزَائِمِ الْيَوْم»
چه تصمیم های روز را که خواب در هم شکند.(2)
یکی از برداشت ها از این روایت، می تواند این باشد که خواب زیاد باعث کاهلی، تنبلی و کسالت شده و موجب می شود تصمیم های انسان، عملی نشود.
نکته:
برای سحرخیزی، کم خوری، لازم است ولی به تنهایی کافی نیست، لذا بهتر است سایر مسائل مثل به موقع خوابیدن و آداب خواب و... نیز رعایت شود.
بله یکی از راه های جبران خواب شب، می تواند خواب قیلوله (خواب میانه روز) باشد.
«قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) تَعَاوَنُوا بِأَكْلِ السَّحُورِ عَلَى صِيَامِ النَّهَارِ وَ بِالنَّوْمِ عِنْدَ الْقَيْلُولَةِ عَلَى قِيَامِ اللَّيْل»
رسول خدا (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: روزه گرفتن در طول روز را با خوردن سحری، کمک کنید، و با خواب قیلوله، بیدار شدن برای عبادت شبانه و شب زنده داری را یاری رسانید.(3)
تقریبا فاصله زمانی یک ساعت قبل از ظهر تا دو ساعت بعد از ظهر را قیلوله می گویند
📚پی نوشت ها:
1. مصباح الشريعة، منسوب به امام صادق(علیه السلام)، ناشر: اعلمى ـ بيروت، 1400 ق، چاپ اول، ص 45.
2. شریف الرضی، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، انتشارت: هجرت ـ قم، ص 554، حکمت 440.
3. طوسی، تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: دار الكتب الإسلاميه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 4، ص 199، ح 7.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
منظور از «امرنا مترفیها ففسقوا» چیست؟ قرآن در آیه 16 سورۀ اسراء، در مورد مقدمات عذاب اقوام میفرماید
بسم الله الرحمن الرحیم
ابتدا مناسب است آیه شریفه و ترجمه آن بیان و سپس توضیح کوتاهی ارائه شود.
خدای متعال فرمود:
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنا مُتْرَفيها فَفَسَقُوا فيها فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْميرا» (1)
و هنگامى كه بخواهيم شهر و ديارى را هلاك كنيم، نخست اوامر خود را براى «مترفين» (و ثروت مندان مست شهوت) آنجا، بيان مىداريم، سپس هنگامى كه به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات يافتند،آنها را به شدّت درهم مىكوبيم.
این توضیح لازم است خدای متعال هیچگاه امر نمیکند که انسان در مسیر خلاف و گناه گام بر دارد. او انسان را آفرید تا خلیفه خود قرار دهد. جانشینی که بتواند روی زمین رفتاری خدا گونه داشته باشد. «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَليفَة» (2)
من در روى زمين، جانشينى (نمايندهاى) قرار خواهم داد.
با این حساب تمامی اسباب هدایت را برای نمایندهاش فراهم خواهد کرد تا به کمال شایستهاش نایل شود.
هم چنین خدای متعال بدون هشدار قبلی کسی را مجازات نمیکند. که نه از نظر شرعی جایز است و نه از نظر عقلی و عرفی یا تکوینی به گونهای که نتوان از الزامش خارج شد.
بنابراین، خدای متعال هرگز فرد يا گروهى را بدون بعث رسولان و ابلاغ تکالیف، مجازات نمىكند.بلکه مىگويد:
هنگامى كه ما تصميم برهلاكت قومى بگيريم، نخست اوامر خود را براى «مترفين» و سردمداران آنها بيان مىكنيم، سپس هنگامى كه آنها به مخالفت و خروج از اطاعت برخيزند و استحقاق مجازات پيدا كنند، آنها را به شدت درهم مىكوبيم و هلاك مىكنيم.
اما برای تایید این ادعا به چند نمونه بیان از تفاسیر معتبر توجه میکنیم.
الف) اگر چه بسيارى از مفسران احتمالات متعددى در تفسير اين آيه دادهاند، ولى به اعتقاد ما آيه طبق ظاهر آن، يك تفسير روشن بيشتر ندارد، و آن اين كه: خداوند هرگز قبل از اتمام حجت و بيان دستورهایش كسى را مؤاخذه و مجازات نمىكند. بلكه نخست به بيان فرمانهايش مىپردازد، اگر مردم از در اطاعت وارد و آنها را پذيرا شدند، چه بهتر كه سعادت دنيا و آخرتشان در آن است. و اگر به فسق و مخالفت برخاستند و همه را زير پا گذاشتند، فرمان عذاب درباره آنها تحقق مىپذيرد و به دنبال آن هلاكت است.
اگر درست در آيه دقت كنيم، چهار مرحله مشخص براى اين برنامه بيان شده است:
1. مرحله اوامر (و نواهى)
2. مرحله فسق و مخالفت
3. مرحله استحقاق مجازات
4. مرحله هلاكت
همه اين مراحل با فاء تفريع به يكديگر عطف شدهاند.
معنای مترفین چیست؟
مترفين از ماده «ترفه» به معنى نعمت فراوان يعنى متنعمين و ثروتمندان از خدا بىخبر است.
چرا امر شدگان تنها مترفين هستند؟
در پاسخ توجه به يك نكته راهگشا است و آن اين كه در بسيارى از جوامع (جامعه هاى ناسالم) مترفين، سردمداران اجتماع هستند و ديگران تابع و پيرو آنها.
به علاوه در اين تعبير به نکته دیگری نیز اشاره شده است. زیرا سرچشمه غالب مفاسد اجتماعى ثروتمندان از خدا بىخبرى بودند كه در ناز و نعمت و عيش و هوس غرق بودند و هر نغمه اصلاحى و انسانى و اخلاقى در گوش آنها ناهنجار می نمود. به همين دليل هميشه در صف اول در مقابل پيامبران میایستادند و دعوت آنها را كه به نفع عدل و داد و حمايت از مستضعفان بود، بر ضد خود مىديدند. به همین دلیل نام آنها بالخصوص بیان شده است چرا كه ريشه اصلى فساد همين گروهاند. ضمنا «دمرنا» و «تدمير» از ماده «دمار» به معنى هلاكت است.
به هر حال آيه فوق، هشدارى است به همه مردم با ايمان كه مراقب باشند. حكومت خويش را به دست مترفين و ثروتمندان مست شهوت ندهند و پیرو آنها نباشند كه سرانجام جامعه آنان را به هلاكت و نابودى مىكشاند. (3)
ب) از آن جا كه عقلا جايز نيست خداوند پيش از ارتكاب معصيت اراده عذاب كند، زيرا عذاب عقوبت است و عقوبت نتيجه گناه و هر گاه گناهى انجام نگرفته باشد، مجازاتی در پی نخواهد داشت و هرگاه دادن كيفر روا نباشد، اراده آن هم روا نيست، از اين رو در تأويل و تقدير اين آيه اختلاف كرده و وجوهى گفتهاند:
1. هر گاه پس از اتمام حجت و فرستادن پيامبران، بخواهيم اهل قريه اى را هلاك كنيم، رؤساى قريه را به طاعت و پيروى پيامبران امر و اين امر را همواره تكرار و دلايل بىشمارى براى آنها آماده مىکنیم، تا بر معصيتكاران اتمام حجت شود و ترسانيده شوند، ولى آنها هم چنان در معصيت ها غوطه ور مىشوند و از فرمانبردارى ما امتناع مىكنند. در اين وقت، واجب مىشود كه به تهديد خود عمل کرده آنها را هلاك کنیم.
علت اين كه فقط «مترفين» يعنى طبقه متنعم و مرفه را ذكر مىكند اين است كه ديگران تابع آنها هستند و هر امرى كه به آن طبقه شود، براى همه مردم است....
از ابن عباس و سعيد بن جبير روايت شده كه مقصود اين است كه آن ها را امر به طاعت مىكنيم ولی آنها معصيت مى كنند...
پرسمان اعتقادی
منظور از «امرنا مترفیها ففسقوا» چیست؟ قرآن در آیه 16 سورۀ اسراء، در مورد مقدمات عذاب اقوام میفرماید
شاهد درستى اين معنى، آيه هاى پيش است: «مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ ... وَ ما كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولًا»
2. «أَمَرْنا مُتْرَفِيها» صفت «قريه» است. يعنى: هر گاه بخواهيم قريهاى را- كه طبقه مرفه آن را امر كردهايم و آن ها نا فرمانى كرده اند- هلاك كنيم ... بنا بر اين جواب «اذا» محذوف است و نيازى هم به آن نيست، زيرا ظاهر است.
3. در اين آيه تقديم و تأخير است. يعنى: هنگامى كه افراد متنعم قريهاى را امر به طاعت كنيم و آنها نافرمانى كنند، اراده میکنیم تا هلاک شوند. ممكن است شاهد اين وجه اين آيه باشد. (4)
ج) ترف: به معنى تنعّم به نعمت هاى دنيوى است و إتراف وسعت دادن در عيش و نعمت هاى دنيوى است كه از نعمتهاى معنوى غفلت شود.
تدمير: به معنى هلاك كردن است. مىفرمايد: ما چون بخواهيم جمعیتی را از ميان برداشته و هلاك كنيم، أمر مىكنيم افرادي كه در نعمت و خوشى و وسعت هستند، از حدود دينى و از وظايف إلهى بيرون رفته و مشغول فسق و عصيان شوند.
پس دستور شديد خدای متعال در حقّ آنان صادر شده و ایشان را هلاک میکنیم.
معنای أمر به فسق و تجاوز مترفين: منظور آشكار كردن و اظهار فسق و تنعّم مادّى و عيش دنيوى است كه از طرف آنها عملى شده بدون رعايت عمل به وظايف دينى و إلهى، غرق در شهوات و هوسرانى شدند و از عصيان و خلاف هيچ گونه خوددارى نکردند.
در اين صورت گرفتار قهر و غضب پروردگار متعال میشدند و پس دستور هلاكت آنها صادر شد.
پس امر پروردگار متعال در مقابل مترفين است كه غرق تنعّم و شهوترانى بودهاند، نه آن كه امر به ترف و شهوترانى باشد. و ادامه تنعّم و شهوترانى در حقيقت ادامه مترف بودن خواهد بود. (5)
علاوه بر این مطالب، علامه طباطبایی در تفسیر این آیه، نظرات مختلفی را بیان کردند که میتوان به ترجمه تفسیر ایشان جلد 13، ص 81 مراجعه کرد.
📚منابع:
1. اسراء: 17/ 16.
2. بقره: 2/ 30.
3. مکارم، ناصر و همکاران، تفسير نمونه، تهران، انتشارات اسلامیه، سال 1374 ش،چاپ اول، ج 12، ص 60 با ویرایش.
4. طبرسی، ترجمه تفسیر مجمع البیان، گروه مترجمان، تهران، انتشارات فراهانی، سال 1360 ش، چاپ اول، ج 14، ص 11 با ویرایش.
5. مصطفوی، حسن، تفسير روشن، تهران، انتشارات مرکز نشر کتاب، سال 1380 ش، چاپ اول، ج 13، ص 169 با ویرایش.
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا سنگ حدید صینی با حکاکی دعای هفت جلاله، باعث دوری اجنه و شیاطین می شود؟
🎤در روایت داریم که به دست کردن انگشتر آهن صینی (چینی)، برای قوت و قدرت و مقابله با دشمن، خوب است:
«رُوِيَ أَنَّهُ كَانَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علیه السلام) أَرْبَعُ خَوَاتِيمَ ... وَ خَاتَمٌ فَصُّهُ حَدِيدٌ صِينِيٌ يَتَخَتَّمُ بِهِ لِقَوَّتِهِ»؛ روایت شده که امیرمؤمنان(علیه السلام) چهار انگشتر داشتند؛ ... و انگشتری با نگین آهن چینی که آن را به خاطر قوت و برای مقابله با دشمن، دست می کردند.(1)
👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
آیا سنگ حدید صینی با حکاکی دعای هفت جلاله، باعث دوری اجنه و شیاطین می شود؟ 🎤در روایت داریم که به دس
انگشتر مشهور به هفت جلاله هم برای دفع دشمنی و مقابله با دشمنان است؛ به این روایت توجه فرمایید:
«أَتَى رَجُلٌ إِلَى سَيِّدِنَا أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیهما السلام) فَقَالَ يَا سَيِّدِي إِنِّي خَائِفٌ مِنْ وَالِي بَلَدِ الْجَزِيرَةِ وَ أَخَافُ أَنْ يُعَرِّفَهُ بِي أَعْدَائِي وَ لَسْتُ آمَنُ عَلَى نَفْسِي فَقَالَ (علیه السلام) اسْتَعْمِلْ خَاتَماً فَصُّهُ حَدِيدٌ صِينِيٌ مَنْقُوشاً عَلَيْهِ مِنْ ظَاهِرِهِ ثَلَاثَةُ أَسْطُرٍ الْأَوَّلُ أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ الثَّانِي أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ الثَّالِثُ أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّهِ وَ تَحْتَ الْفَصِّ سَطْرَانِ الْأَوَّلُ آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ كُتُبِهِ الثَّانِي وَ إِنِّي وَاثِقٌ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ انْقُشْ حَوْلَ الْفَصِّ عَلَى جَوَانِبِهِ- أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً ...»؛ شخصی نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و عرض کرد از والی شهر هراس دارم و می ترسم مرا به دشمنانم معرفی کند، بر خودم ایمن نیستم، امام فرمودند انگشتری که نگینش آهن چینی است به دست کن، بر روی آن در سه سطر، سطر اول «أَعُوذُ بِجَلَالِ اللَّهِ»، سطر دوم «أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ اللَّهِ» و در سطر سوم «أَعُوذُ بِرَسُولِ اللَّه»؛ هم چنین زیر نگین آن در دو سطر، سطر اول «آمَنْتُ بِاللَّهِ» و سطر دوم «وَ إِنِّي وَاثِقٌ بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ»؛ و در اطراف نگینش «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُخْلِصاً» منقش شده باشد.(2)
روایتی دیگر؛
«عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام) قَالَ: أُحِبُّ لِكُلِّ مُؤْمِنٍ أَنْ يَتَخَتَّمَ بِخَمْسَةِ خَوَاتِيمَ ... وَ بِالْحَدِيدِ الصِّينِيِ وَ مَا أُحِبُّ التَّخَتُّمَ بِهِ وَ لَا أَكْرَهُ لُبْسَهُ عِنْدَ لِقَاءِ أَهْلِ الشَّرِّ لِيُطْفِيَ شَرَّهُمْ وَ أُحِبُّ اتِّخَاذَهُ فَإِنَّهُ يُشَرِّدُ الْمَرَدَةَ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ»؛ امام صادق (علیه السلام) می فرمایند: خوب است مؤمن پنج انگشتر داشته باشد (یا انگشتری که پنج خاتم دارد)... حدید چینی و خوب نیست همیشه در دست باشد، اما مکروه نیست در دست کردنش هنگام ملاقات افراد شرور تا شر آن ها فرو کش کند، و داشتنش را (گویا مراد همراه داشتن است نه در دست کردنش) دوست دارم چرا که اشرار از جن و انس را دور می کند.(3)
بنابر این:
در روایات در باره خواص انگشتر حدید صینی (آهن چینی) آمده که برای قوت و قدرت یافتن در مقابله با دشمن و نیز برای دوری از شر جن و انس، خوب است؛ البته اگر سؤالتان در خصوص انگشتر مشهور به هفت جلاله است، در روایت مربوط به انگشتر هفت جلاله، در خصوص دوری از شر اجنه، چیزی نیامده است.
📚پی نوشت ها:
1. طبرسى، حسن بن فضل، مكارم الأخلاق، ناشر: الشريف الرضي ـ قم، 1370 ه.ش، چاپ چهارم، ص 86.
2. ابن طاووس، على بن موسى، الأمان من أخطار الأسفار و الأزمان، محقق/مصحح: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام)، ناشر: مؤسسة آل البيت (عليهم السلام) ـ قم، 1409 ق، چاپ اول، ص 51.
3. طوسی، تهذيب الأحكام، محقق/مصحح: خرسان، ناشر: دار الكتب الإسلاميه ـ تهران، 1407ق، چاپ چهارم، ج 6، ص 37.
🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از قاصدک
😱این نماد ها چه اسرار مخوفی را در خود جای داده😱🔞
ارتباطایننمادهابا فراماسونریچیست چیست😨👇
https://eitaa.com/joinchat/2686976Ca94b8b24af
😱👆🔞اگرهنوز نفهمیدی چهچیز خارق العاده ای در این نماد ها نهفته است بزن رو لینک😱
💥😥خیلی عجیبه وحشتناکه😵🔥
🏷 عقل و دورانديشى در بیان امام حسن(عليه السلام)
🔅 #امام_حسن_علیه_السلام :
🔸 «ـ به نقل از شُرَيح بن هانى ـ: امير مؤمنان عليه السلام از فرزندش حسن عليه السلام پرسيد: «عقل به چه معناست ؟» . حسن عليه السلام گفت : اين كه دلت، آنچه را به آن سپردى، نگه دارد . پرسيد : «دورانديشى چيست ؟» . پاسخ داد : منتظر فرصت باشى و به محض امكان داشتن، عمل كنى».
🔹 «سَأَلَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه السلام ابنَهُ الحَسَنَ بنَ عَلِيٍّ عليه السلام، فَقالَ : يا بُنَيَّ! مَا العَقلُ ؟ قالَ : حِفظُ قَلبِكَ مَا استَودَعتَهُ. قالَ : فَمَا الحَزمُ ؟ قالَ : أن تَنتَظِرَ فُرصَتَكَ، وتُعاجِلَ ما أمكَنَكَ.».
📚 معانی الأخبار : ص ۴۰۱ ح ۶۲
🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا اجنه می توانند یک انسان را بکشند؟
🎤همانگونه که از اسم جن روشن است، موجودی پوشیده است که احوالش برای ما خیلی روشن نیست. و همین پوشیدگی باعث شده است که مطالب راست و دروغ و خرافات بسیار با یکدیگر، مخلوط شوند. در این موارد باید از اصول مسلم و روشن بهره گرفت. و در جزئیات همیشه این اصول را مد نظر داشت. مثل اینکه اصل جن وجود دارد و جنیان نیز مخلوقاتی مانند ما هستند که برای آزمایش الهی و عبودیت خلق شده اند.
«وَ مَا خَلَقْتُ الجْنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِیَعْبُدُون؛[ذاریات/۵۶] من جنّ و انس را نیافریدم جز براى اینكه عبادتم كنند (و از این راه تكامل یابند و به من نزدیك شوند)!
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی
آیا اجنه می توانند یک انسان را بکشند؟ 🎤همانگونه که از اسم جن روشن است، موجودی پوشیده است که احوالش
و یا اینکه هیچ چیز خارج از اجازه خداوند انجام نمی شود. و خارج از سلطنت خدا کسی نمی تواند به انسان آسیب برساند.
«وَ مَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛[بقره/۱۰۲] ولى هیچ گاه نمى توانند بدون اجازه خداوند، به انسانى زیان برسانند.»
اما اینکه کسی توسط جن کشته شود، مطلب معتبری نیست. و یکی از خرافات جامعه جاهلیت اعراب است:
«پیش از ظهور اسلام عربان میگفتند كه بعضى جنها بصورت یك نیمه انسان است و در سفر و تنهائى نمودار میشود و آنرا شق میگفتند. از علقمه بن صفوان بن امیة بن محرب كتانى جد مادرى مروان حكم نقل كردهاند كه وى شبى بطلبمالى كه در مكه داشت برون رفته بود و به محلى رسید كه تاكنون حائط حرمان نام دارد ناگهان یك شق كه اوصاف آنرا نیز نقل كرده است بر او نمودار شد و ... و این بنزد عرب مشهور است كه علقمة بن صفوان را جن كشته است.»[۱]
و مواردی که در تاریخ این گونه ثبت شده است، در واقع نوعی عوام فریبی بوده است. مثل ترور سعد بن عباده، که عده ای او را مزاحم خلافت خود می دیدند و ترورش کردند و با توجه به خرافات رایج در دوران جاهلیت، قتل او را به گردن جن انداختند و مدعی شدند که اجنه او را کشته اند! در تاریخ الکامل، ماجرای بیعت نکردن سعد این گونه بیان شده است که به خوبی انگیزه قتل او، و ترس از عواقب آن روشن است: « مردم هم از هر طرف بر بیعت ابى بكر اقبال و شتاب نمودند. سعد بن عباده بخانه خود رفت و چند روزى ماند ابو بكر هم باو پیغام داد كه بیا بیعت كن زیرا مردم بیعت كردهاند. گفت: هرگز بخدا سوگند مگر آنكه شما را هدف كنم و هر چه در تركش تیر داشته باشم سوى شما اندازم و سر نیزه خود را بخون شما آلوده كنم و شمشیر خود را تا نیرو داشته باشم بر شما مسلط كنم و با شما با تمام خانواده خود و هر كه از من پیروى كند نبرد كنم و لو اینكه جن و انس شما را یارى كنند. من با شما بیعت نخواهم كرد تا نزد خداى خود بروم. عمر گفت: ما او را آزاد نمىگذاریم تا بیعت كند. بشیر بن سعد گفت: او لجاج و عناد كرده، با شما بیعت نمىكند تا كشته شود او هم كشته نمىشود مگر افراد خانواده و گروهى از قبیله او كشته شوند»[۲]
همچنین در تاریخ ابن خلدون نوشته است: . جمعى از یاران سعد فریاد زدند، كه بنگرید مباد سعد را در زیر پاى بكشید. عمر گفت: بكشیدش كه خدا او را بكشد. ابو بكر گفت: اى عمر تند مرو، اینجا رفق و مدارا، ما را زودتر به مقصود مىرساند، عمر باز ایستاد.[۳]
همین مزاحمت سعد، و هزینه قتل او سبب ترور مخفیانه او، و مقصر دانستن جن در قتلش شد:
و در اخبار مورخان آمده است كه سعد به شام رفت و تا به هنگام مرگ آنجا بود. و به دست جنها كشته شد.[۴]
📚منابع:
[۱]. مروج الذهب/ ترجمه، ج۱، ص:۵۱۵.
[۲]. الكامل/ ترجمه، ج۸، ص:۲۱.
[۳]. تاریخ ابن خلدون/ ترجمه متن، ج۱، ص:۴۷۲.
[۴]. تاریخ ابن خلدون/ ترجمه متن، ج۱، ص:۴۷۲.
🔰 @p_eteghadi 🔰
آنچه که بیان فرمودید دلیل منحصره و تنها دلیل جواز چند همسری برای مرد نیست که با مناقشه در آن دلیل اصل موضوع ساقط شود. بلکه یکی از حکمت هایی که برای بحث ازدواج موقت می آوردند این است که مرد غالبا برای شغل خود در سفر است (مخصوصا قدیم که سفرها طولانی بود) برای همین می تواند ازدواج موقت داشته باشد.
اما در نقطه مقابل زن، آیا می تواند به علت دور بودن همسر شوهر دیگری داشته باشد یا نه؟ قابل بررسی است.
به صورت اجمالی پاسخ این است که زن به خاطر ویژگی های روحی و نقش فرزند آوری نمی تواند همزمان دارای دو شوهر باشد.
توضیح بیشتر:
در زیر ابتدا به چرایی و دلیل هایی که برای چند همسری مرد هست اشاره می کنم و در ادامه به موانع چند همسری زن می پردازیم.
قوانين اسلام براساس نيازهاى واقعى بشراست، نه احساسات؛ زيرا ممکن است هر زنى از آمدن رقيب در زندگى ناراحت بشود، ولى وقتى مصلحت تمام جامعه درنظر گرفته شود و احساسات را به کنار بگذاريم، فلسفه تعدد زوجات روشن مى شود.
1- هيچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى، بيش از زنان در خطر مرگ قرار دارند و در جنگها و حوادث ديگر، قربانيان اصلى را آنها تشکيل مى دهند.
2- نيز نمى توان انکار کرد که بقاى غريزه جنسى مردان از زنان طولانى تر است، زيرا زنان در سن معينى، آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند، در حالى که در مردان چنين نيست.
3- هم چنين زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حاملگى، عملاً ممنوعيت آميزش دارند، در حالى که در مردان اين ممنوعيت وجود ندارد.
4- از همه گذشته زنانى هستند که به علل گوناگونى همسران خود را از دست مى دهند و اگر تعدد زوجات نباشد، آنها بايد براى هميشه بدون همسر باقى بمانند.
با درنظر گرفتن اين واقعيتها در اين گونه موارد (که تعادل ميان مرد و زن به هم مى خورد) ناچاريم يکى از سه راه ذيل را انتخاب کنيم.
أ) مردان تنها به يک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان بيوه تا پايان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نيازهاى فطرى و خواسته هاى درونى و احساسى خود را سرکوب کنند.
ب) مردان فقط داراى يک همسر قانونى باشند، ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند، به شکل معشوقه برقرار سازند.
ج) کسانى که قدرت دارند بيش از يک همسر را اداره کنند و از نظر جسمى و مالى و اخلاقى مشکلى براى آنها ايجاد نمى شود، و همچنین قدرت بر اجراى کامل عدالت ميان همسران و فرزندان دارند، به آنها اجازه داده شود که بيش از يک همسر انتخاب کنند.
حال اگر بخواهيم راه اول را انتخاب کنيم، بايد گذشته از مشکلات اجتماعى که به وجود مى آيد، با فطرت و غرائز و نيازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخيزيم. هم چنين عواطف و احساسات اين گونه زنان را ناديده بگيريم اما اين مبارزه اى است که پيروزى در آن نيست. به فرض که اين طرح عملى بشود، جنبه هاى غير انسانى آن بر هيچ کس پوشيده نيست.
تعدد همسر را در موارد ضرورت نبايد تنها از دريچه چشم همسر اول مورد بررسى قرار داد، بلکه از دريچه چشم همسر دوم و مصالح و مقتضيات اجتماعى بايد مورد مطالعه قرار داد.
آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى کنند، کسانى هستند که يک مسئله سه زاويه اى را تنها از يک زاويه نگاه مى کنند، زيرا تعدد همسر هم از زاويه ديد مرد و هم از زاويه ديدهمسر اول، نيز از زاويه ديد همسر دوم بايد مطالعه شود، آن گاه با توجه به مصلحت مجموع در اين باره قضاوت کنيم.
اگر راه دوم را انتخاب کنيم، بايد فحشا را به رسميت بشناسيم. تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گيرند، نه تأمين دارند و نه آينده اى. چنان که شخصيت آنها پايمال شده است. اينها امورى نيست که انسان آگاه آن را تجويز کند.
بنابراين تنها راه سوم مى ماند که هم به خواسته هاى فطرى و نيازهاى غريزى زنان پاسخ مثبت داد و هم از عواقب شوم فحشا و نابسامانى زندگى اين دسته از زنان برکنار ماند و جامعه را از گرداب گناه بيرون برد.
اما بر عکس اين قضيه يعني يک زن چند شوهر داشته باشد درست نيست به دليل هاي زير:
1- چند شوهري نه تنها با طبيعت انحصار طلبي و فرزند دوستي مرد نا موافق است، که با طبيعت زن نيز مخالفت دارد. تحقيقات روانشناسي ثابت کرده است که زن بيش از مرد خواهان تک همسري است. از جهت ديگر زن از مرد فقط عاملي براي ارضاي غريزه جنسي خود نمي خواهد که گفته شود هرچه بيشتر، براي زن بهتر. زن از مرد موجودي مي خواهد که قلب او را در اختيار داشته باشد حامي و مدافع او باشد براي او فداکاري نمايد و غمخوار او باشد.
2- زن در چند شوهري هرگز نمي توانسته حمايت و محبت و عواطف خالصانه و فداکاري يک مرد را نسبت به خود جلب کند، از اين رو چند شوهري نظير روسپي گري همواره مورد تنفر زن بوده است. چند شوهر داشتن نه با تمايلات و خواسته هاي مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و گرايش هاي زنان.(1)
3- علاوه بر اين ، يکي ديگر از مشکلاتي که در صورت چند همسري براي زنان ذکر شده، مشخص نبودن پدر براي فرزند مي باشد.
مسئله تعلق فرزند و معين شدن پدر فرزند، اگر چه تحقيقات امروزي و آزمايش هاي پزشکي آن را مشخص مي کند، اما از نظر رواني همچنان مسئله حل نشدني است؛ زيرا اولاٌ: همان گونه که دانشمندان مي گويند: نتايج آزمايشهاي تجربي صد در صد نيست و احتمال خطاي اشتباه انساني يا ... وجود دارد.
ثانياٌ: مسئله اقناع روحي و رواني پدر و مادر و فرزند چيزي نيست که با آزمايش قابل حل باشد. فرزند مي خواهد اطمينان قلبي و دروني يابد که پدر و مادر او واقعي هستند و همين طور پدر و مادر. تا زماني که اقناع و اطمينان قلبي و دروني صورت نگيرد ، به همان نسبت رابطه و پيوند عاطفي بين پدر و مادر و فرزند متزلزل خواهد بود. مطمئنا در صورت تعدد شوهر براي زن ، اين اطمينان و رابطه عاطفي حاصل نمي شود.
📚پی نوشت:
1- طباطبایی، الميزان، اسلامیه، 1375، تهران، ج4، ص 319.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
فرق توسل مسلمانان به پیامبر (ص) با توسل مشرکان به بتها چیست؟ آیا توسل و طلب شفاعت از انبیا و اولیاء
آیا توسل و طلب شفاعت شبیه کار مشرکان است؟ - 2.mp3
2.02M
فرق توسل مسلمانان به پیامبر (ص) با توسل مشرکان به بتها چیست؟
آیا توسل و طلب شفاعت از انبیا و اولیاء الهی شرک و بت پرستی است؟
بخش دوم 10 دقیقه
آیا ولایت اهل بیت (ع) شرط قبولی عبادات ماست؟
چرا سجده برای آدم (ع) بر ابلیس واجب شد؟
#شفاعت #توسل #شرک
🔰 @p_eteghadi 🔰