14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(117).mp3
5.28M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 117 - کیفیت تغییر تقدیر
🔰 @p_eteghadi 🔰
به عقیده برخی احکام و تعالیم اسلام مختص جوامع ابتدایی است و توان تحلیل و بررسی واقعیتهای پیچیده اجتماعی را ندارد؛ چرا که مقررات اجتماعی یک سلسله مقررات قراردادی بر اساس نیازمندیهای اجتماعی میباشند و به موازات توسعه و تکامل عوامل تمدن در تغییرند. جوامع ساده و بسیط ابتدایی که دارای روابطی ساده هستند، نیازمندیهای اندکی دارند در حالی که جوامع پیچیده و پیشرفته نیازمندیهای پیچیدهتر و بیشتری دارند. پرواضح است که ادیان ابتدایی نمیتوانند نیاز جوامع پیچیده را برآورده سازند. در بعد فردی نیز انسانهای معاصر نیازهای معرفتی و معنوی پیچیدهتری دارند تا انسان ابتدایی. نیازهای بشر عصر موشک و هواپیما با نیازهای بشر عصر اسب و الاغ بسیار تفاوت دارد. بر این اساس نمیتوان یک سری قوانین پیریزی کرد و با قاطعیت بیان کرد که این قوانین جاودانهاند؟! [1] (نیازهای متغیر، قوانین متغیر میطلبد).
در جواب این اشکال باید گفت درست است که نیازها در تغییرند اما تمامی نیازهای بشر متغیر نیست، بلکه بشر همواره با دو گونه نیاز همراه بوده است:
1. نیازهای اولی و اساسی: که از سرشت و طبیعت انسان سرچشمه میگیرند مانند نیازهای جسمانی از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، همسر، امنیت و بهداشت و نیازهای روحانی و معنوی مانند زیبایی، پرستش، احترام، علم و نیازهای اجتماعی همچون معاشرت، تعاون، عدالت، آزادی، تجارت و مبادله. این گونه نیازها نه کهنه میشوند و نه از بین میروند و تا هنگامی که انسان، انسان است آن نیازها همراه اویند. به بیان دیگر نیازهایی که از عمق وجودی انسان ناشی میشوند همیشه ثابتند و تغییر نمیپذیرند؛ چون سرشت انسانها یکی است و انسانها خواستهای فطری یکسانی دارند.[2]
حال اگر احکام و مقررات موجود در دین هماهنگ و مطابق با فطرت و سرشت آدمی باشد و به نیازمندیهایی که از عمق نهاد جسمی و روحی او برخاسته توجه کرده باشد و همه جنبههای آن را ملحوظ داشته باشد میتواند جاویدان بماند. استاد مطهری (ره) سازگاری دین با فطرت آدمی را موجب پویایی و جاودانگی دین میداند و در این باره مینویسد:
اولاً مایه دین در سرشت بشر نهاده شده است، سرشت همه انسانها یکی است، سیر تکاملی بشر یک سیر هدفدار و بر روی یک خط مشی مشخص و مستقیم است،از این رو حقیقت دین که بیان کننده خواستهای فطری و راهنمای بشر به راه راست است، یکی بیش نیست.
ثانیاً یک طرح به شرط فطری بودن، جامع بودن، کلی بودن و مصونیت از تحریف و نیز حسن تشخیص و تطبیق در مرحله اجرا، میتواند برای همیشه رهنمون و مفید و مادر طرحها و برنامهها و قوانین جزئی بینهایت واقع گردد.[3]
2. نیازهای ثانوی و فرعی: که از نیازهای اولیه ناشی میشوند و در واقع برای دست یابی به نیازهای ثابت بشرند. این گونه نیازهای در زمانهای متفاوت و با تحول تمدنها و پیشرفتهای بشر تغییرات جدی پیدا میکنند. به عنوان نمونه آدمی برای دستیابی به علم که یکی از نیازهای ثابت است احتیاج به وسایل دارد و این وسایل در هر عصری متفاوت است، لذا نیاز به وسایل برای علم اندوزی در هر عصری متفاوت است.[4]
با توجه به مطالب فوق یکی دیگر از عناصر جاودانگی دین خاتم بیان قوانین ثابت برای نیازهای ثابت و پیش بینی قوانین متغیر برای نیازهای متغیر است. به بیان دیگر اسلام بر نیازهای ثابت انسان مهر ثابت زده است و نیازهای متغیر آدمی را تابع نیازهای ثابت قرار داده است تا طبق آن نیازهای ثابت در هر وضعیت جدیدی قانون فرعی خاصی وضع گردد. البته دین اسلام در برابر موضوعات متغیر نیز ساکت ننشسته و مردم و جامعه را به حال خود رها نکرده، تا هر کسی با هر نیتی درباره این متغیرها اظهار نظر کند، بلکه در اسلام طرحی نو و جامع به نام اجتهاد پایه ریزی شده است، که مجتهد باید مسائل فرعی پیش آمده را با اصول قوانین شریعت اسلام بسنجد و حکمی منطبق و سازگار با اصول ثابت استنباط کند و فروع نیازهای متغیر را به اصول و نیازهای ثابت پیوند زند. و این چیزی است که اقبال لاهوری آن را قوه محرکه دین میداند و مینویسد:
اجتهاد نیرویی است که اگر نباشد ماشین دین غیر قابل حرکت است.[5] آیت الله جوادی آملی نیز اصل اجتهاد را پاسخگوی مسایل جدید و بهترین راه برای حل مشکلات متغیر میداند.
مطلب مهمی که نباید از آن غفلت شود این است که شریعت پیامبر خاتم ـ صلّی الله علیه و آله ـ دارای اصول، ضوابط، مبانی و قواعد فقهی فراوانی است که در طول تاریخ اسلام با اجتهاد مستمر فقهای فرزانه بر مصادیق متغیر و متحول، تطبیق شده و میشود و نیازهای متنوع با استنباط احکام آنها از اصول یاد شده برطرف میگردد. لذا اجتهاد منزه از قیاس فقهی بهترین راه برای حل مشکلات متغیر است.[6]
بنابراین یکی دیگر از ارکان پویایی شریعت اسلام تشریع اجتهاد است، البته عوامل دیگری نیز وجود دارد که موجب جاودانگی و پویایی دین خاتم و قوانین و مقررات آن در همه اعصار شدهاند. برخی از آن عناصر عبارتند از:
تشریع احکام اولیه و ثانویه: احکام شریعت اسلام بردوگونهاند: احکام اولیه، که ناظر به شرایط عادی و معمولی زندگی انسانهایند؛ احکام ثانویه که ناظر به شرایط اضطراری و غیر عادیاند.
احکام ثانویه ناظر به احکام اولیهاند یعنی در شرایط غیرعادی، آنها را تغییر داده یا به کلی بر میدارند. برای نمونه وجوب روزه حکمی اولیه و مربوط به شرایط عادی است ولی در صورتی که وضعیت تغییر کند مثلاً ضرر جانی در میان باشد، قاعده رفع ضرر که حکمی ثانوی است وجوب روزه را رفع میکند.[7]
توجه به روح، معنی و هدف زندگی: اسلام در تشریع احکام خود به شکل ظاهر و صورت زندگی که وابستگی تمام و تامی به میزان بشر دارد؛ توجه نکرده است. بلکه به حقایق و روح و هدف زندگی پرداخته است. و با این عمل از هرگونه تصادمی با توسعه فرهنگ و تمدن پرهیز کرده است، و هرگز با مظاهر توسعه و پیشرفت علم و تکنولوژی مخالفت نورزیده است، بلکه با تشویق به عوامل توسعه تمدن یعنی علم، کار، تقوا، اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.[8]
پذیرش و وارد کردن عقل در حریم دین: عقل در شریعت اسلام، در عرض کتاب و سنت به عنوان یکی از مبادی استنباط قرار گرفته است و از چنان جایگاهی برخوردار است که در کنار حجت ظاهری، یعنی وحی الهی از آن با نام حجت باطن خداوند یاد شده است.[9]
قاعده اهم و مهم: اسلام به پیروان خود اعلام کرده است که همه دستورهای او ریشه در یک سلسله مصالح عالی دارد از سوی دیگر در خود اسلام درجه اهمیت مصلحتها بیان شده است و در صورت تقابل مصالح گوناگون، اسلام به کارشناسان اجازه داده است با سنجش میزان اهمیت مصالح و با توجه به راهنماییهایی که در تعالیم اسلام آمده است، مصلحتهای مهمتر را انتخاب کنند.[10]
استعداد پایان ناپذیر کتاب و سنت: دین همانند طبیعت است که تفسیر آن پایان نمیپذیرد. قرآن و سنت استعداد پایان ناپذیری برای استخراج و استنباط حقایق دارند. وجود چنین منابع پایان ناپذیری برای معارف مورد نیاز بشر، جاودانگی دین را تثبیت نموده و ما را از تجدید نبوت بینیاز میکند، زیرا میتوانیم با مراجعه به آن پاسخ سؤالات مربوط به دین را بیابیم.[11]
اختیارات ویژه حاکم در وضع مقررات جدید: اسلام به حکومت اسلامی اختیاراتی داده است که میتواند در شرایط و نیازمندیهای جدید با توجه به اصول و مبانی اساسی اسلامی مقرراتی راوضع نماید که در گذشته موضوعاً منتفی بوده است و این اختیارات شرط لازم حسن اجرای قوانین اسلامی و حسن تطبیق با مقتضیات زمان و حسن تنظیم برنامههای مخصوص در هر دوره است.
خلاصه آن که خداوند متعال با گنجاندن این عناصر در دین خاتم آن را از هر گونه کهنگی و انحطاط مبرا کرده و اجازه نداده غبار زمان بر او نشیند. و تا پایان زندگی بشر بر روی زمین میتواند بر نیازهای متغیر تطبیق کند و برای هر زمانی سخنی نو و راهگشا داشته باشد.
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ باورها و پرسشها، مهدی هادوی تهرانی، گفتارهای دوم و چهارم.
📚پی نوشت ها:
[1] . مجتهد شبستری، محمد، نقدی بر قرائت رسمی از دین، تهران، طرح نو، 1379، ص12ـ18ـ19؛ و همان، هرمنوتیک کتاب و سنت، تهران، طرح نو، 1375، ص55ـ56.
[2] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، چاپ سوم، 1372، ج3، ص169.
[3] . همان، ص169.
[4] . همان.
[5] . مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، 1362، ص130ـ134.
[6] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، اسراء، ج1، ص283.
[7] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج3، ص194؛ و ربانی گلپایگانی، علی، جامعیت و کمال دین، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379، ص79.
[8] . مطهری، مرتضی، نظام حقوق زن در اسلام، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، 1369، ص127ـ128؛ و مجموعه آثار، ج3، ص190ـ191.
[9] . مجموعه آثار، ج3، ص191.
[10] . همان، ص193.
[11] . مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، انتشارات صدرا، چاپ چهاردهم، 1380، ص135ـ145.
🔰 @p_eteghadi 🔰
دعای افتتاح.pdf
275K
💠 #دعای_افتتاح
🔸 راوی دعا، محمد بن عثمان عمری، از نایبان خاص امام زمان (عج) است.
گرچه این دعا به حسب ظاهر از امام معصوم(ع) نقل نشده؛ اما با توجه به اینکه محمد بن عثمان عَمری، به خواندن این دعا مداومت داشته و نیز با توجه به مضامین عالیه دعا و اعتماد سید بن طاووس، میتوان مطمئن بود که این دعا را از امام زمان(عج)، اخذ کرده است.
💢 دعای افتتاح در معتبرترین منابع روایی شیعه نقل شده است.
▫️ شیخ طوسی(متوفای۴۶۰ ق)، این دعا را هم در کتاب تهذیب الأحکام که به بررسی روایات میپردازد
و هم در کتاب مصباح المتهجد که ویژه نقل ادعیه و زیارات میباشد، نقل کرده است.
▫️ سید بن طاووس(متوفای ۶۶۴ ق) نیز در کتاب اقبال الاعمال که از مهمترین منابع ادعیه است، دعای افتتاح را با ذکر سندی به «ابوجعفر محمد بن عثمان بن سعید عمری»، نائب دوم امام زمان(عج) منتسب کرده است.
... ایشان میگفت:
🌱 در هر شب از ماه رمضان این دعا را بخوان و بدان که دعا در این ماه به گوش فرشتگان رسیده و آنان برای مناجاتکننده، طلب آمرزش میکنند.
🔺 بخش اول دعا حمد و ثناى الهى، بیان کمالات و صفاتِ جمال و جلال حق و لطف و احسان او به بندگان.
بخش دوم، درود و صلوات بر پیامبر اکرم(ص) و خاندان پاکش و بیان جایگاه والا و فضایل آنان.
بخش سوم، درباره #امام_مهدی_علیه_السلام و شِکوه از غیبت و دعا براى تعجیل در #ظهور و آرزوى استقرار دولت حق و حکومت عدل آن بزرگوار و خدمت گزارى در دولت کریمه.
📗 الإقبال :ج ۱ ص ۱۳۸ ، تهذيب الأحكام :ج ۳ ص ۱۰۸ ، مصباح المتهجّد :ص ۵۷۷
ماه خدا، جلد اول ، ص 376
#ماه_رمضان
🔰 @p_eteghadi 🔰
قیامت توقفگاههای متعددی دارد و بنا بر ظاهر، این آیات ناظر به این تعدد توقفگاهها است، یعنی در برخی توقفگاهها سؤال میشود و در برخی دیگر، سؤالی پرسیده نمیشود. توضیح این که:
روز قیامت روزی طولانی است که مطابق برخی روایت پنجاه محل توقف دارد که هر کدامش هزار سال طول میکشد. قرآن کریم در وصف آن روز بزرگ میفرماید:
«يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» (1)
«[همه] امور را [همواره] از آسمان تا زمين تدبير و تنظيم مىكند، سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد به سوى او بالا مىرود».
این موقفها و گذرگاهها با یکدیگر متفاوت است؛ در بعضى از آنها مطلقا سؤالى نمىشود؛ بلكه رنگ رخساره خبر مىدهد از سر درون! مانند این آیه: «فَيَوْمَئِذٍ لا يُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ» (2)
«در آن روز هيچ كس از انس و جنّ از گناهش سؤال نمىشود».
اما همان طور که در دو آیه بعد از آن آمده، گناهکاران را از آثار گناه که در سیمایشان هویداست، میشناسند:
«يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّواصي وَ الْأَقْدامِ» (3)
«مجرمان از چهرههايشان شناخته مىشوند و آن گاه آنها را از موهاى پيش سر، و پاهايشان مىگيرند [و به دوزخ مىافكنند]!».
در واقع این آیه (= آیه 41 الرحمن)، آیه قبلی(= آیه 39 الرحمن) را توضیح میدهد و به فرمایش علامه طباطبایی (قدس سره) در المیزان، به این سؤال مقدّر پاسخ میدهد که چرا در قیامت از جن و انس سؤال نمیشود؟ آیه 41 پاسخ میدهد: چون [دارم درباره یکی از موقفهای آن روز سخن میگویم، موقفی که در آن] گناهکاران با سیمایشان شناخته میشوند [و آثار گناه در سیمایشان هویداست].
در بعضى از مواقف نیز بر دهانها مُهر زده میشود و اعضاى بدن شهادت میدهند:
«الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ وَ تُكَلِّمُنا أَيْديهِمْ وَ تَشْهَدُ أَرْجُلُهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (4)
امروز بر دهانشان مُهر مىنهيم، و دستهايشان با ما سخن مىگويند و پاهايشان كارهايى را كه انجام مىدادند شهادت مىدهند
و موقفهای دیگر...
📚منابع:
1. سجده: 32/ 5.
2. الرحمن: 55/ 39.
3. همان، 41.
4. یس: 38/ 65.
🔰 @p_eteghadi 🔰
با عرض سلام؛ در کتاب شرح اصول کافی ملاصالح مازندرانی ذیل یکی از احادیث شرحی آمده است، اگر امکان دارد راجع به آن توضیح بفرمایید: «الشرح قوله (یا إسحاق خف الله کأنک تراه و ان کنت لا تراه فإنه یراک) وشبه الرؤیة القلبیة بالرؤیة العینیة قصدا للظهور والإیضاح ...».
👇👇👇👇👇👇👇👇👇
در منابع حدیثی، روایتی اخلاقی و بسیار جذاب در مورد توجه به خداوند در همهی احوال وارد شده است که امام صادق(ع) در آن میفرماید: «آنگونه از خداوند، خوف داشته باش که گویا او را میبینی؛ و اگر تو او را نمیبینی بدان که خداوند تو را میبیند. و اگر فکر کنی که خدا تو را نمیبیند، به او کافر شدی و اگر میدانی که خدا تو را میبیند و در عین حال، گناه و معصیت انجام میدهی، پس خدا را پایینترین بینندگان قرار دادی».[1]
برخی منابع رجالی و سندشناسی این حدیث را روایتی صحیح میدانند؛[2] اما برخی دیگر آنرا ضعیف به شمار آوردهاند.[3]
به هر حال محتوای روایت با آیات قرآن کریم و معارف اسلامی منطبق است. مرحوم ملاصالح مازندرانی در تبیین محتوای این روایت میگوید: این روایت به دو مرتبه از شهود و یقین اشاره دارد. در قسمت اول روایت (گویا خدا را میبینی) به عین الیقین یا حق الیقین که بالاترین مراتب سیر و سلوک است، اشاره دارد؛ در این مرتبه، طالب و سالک، اتصال معنوی با مطلوب(ذات متعالی خداوند) دارد، بهگونهای که فقط جمال و کمال خدا را مشاهده میکند.
اما در قسمت دوم روایت(اگر تو خدا را نمیبینی، خدا تو را میبیند)، اشاره به مقام مراقبه و ثمرهی ایمان دارد. این مقام هر چند نسبت به مقام اوّل پایینتر است؛ اما خود مرتبهی عظیمی از مراتب سیر و سلوک است.
وی در توضیح چگونگی تحصیل این دو مرتبه میگوید: این دو مرتبه، میوه و ثمرهی مراقبت است؛ مراقبت به معنای مراعات قلب نسبت به مراقب و نگهبان(خداوند)و اشتغال قلب به او است.
ثمره و میوهی مراقبت، علم به این است که خداوند به همهی ظاهر و باطن همهی اشیا و افراد مطلع است؛ این علم هنگامی که در قلب استقرار یافت و نهادینه شد و شبههای در آن نماند، قلب را به سمت مراعات خداوند جذب میکند.
دو گروه هستند که این صفات در آنها وجود دارد:
گروه صدیقین: صدیقین مراقبتشان عبارت است از اینکه قلب آنان غرق در تماشای جلال و عظمت خداوند است و در برابر هیبت و شکوه خداوند شکسته و خاشع هستند، و تمام اعضا و جوارح آنان در طاعت و انجام وظایف مشغول است، به گونهای که قلب آنان اصلا توجهی به غیر ندارد؛ یعنی اعضا و جوارح آنها حتی به مباحات توجه ندارند، تا چه رسد به محرمات.
اهل ورع: گروه دیگر از آنان(اهل مراقبه) اهل ورع هستند؛ اینان مانند گروه قبل نیستند که قلب آنان از جلال و عظمت خداوند در شگفتی و دهشت باشد، بلکه در حد اعتدال هستند؛ و به همهی اقوال، اعمال، حرکات و سکنات توجه دارند، و هر چه به ذهن آنان خطور کند مراقباند، اگر الهی بود به آن عمل میکنند و اگر شیطانی بود آنرا رها میکنند، و اگر مبهم بود توقف میکنند تا حکم آن معلوم شود.[4]
ظاهرا مقصود ملاصالح از این توضیحات تطبیق قسمت اول روایت(گویا خدا را میبینی) بر گروه صدیقین و تطبیق قسمت دوم روایت(خدا تو را میبیند) بر اهل ورع است.
📚منابع:
[1]. «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ».کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 67 - 68، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[2]. مجلسی اول، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 12، ص 70، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[3]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 8، ص 32، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. ر. ک: مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی-الأصول و الروضة، ج 8، ص 207 - 208، تهران، المکتبة الإسلامیة، چاپ اول، 1382ق.
🔰 @p_eteghadi 🔰
آيا «بسم الله الرحمن الرحيم» 114 بار نازل شده است؟ اگر خير، چرا شيعه آن را جزء سوره ميداند. اگر، بلي، از آنجا كه آيات يك سوره به ترتيب نازل نشده، احتمالا در برخي موارد بايد متن سوره نازل شده باشد و سپس «بسم الله الرحمن الرحيم» متعلق به آن سوره نازل شده باشد كه به نظر ميرسد با تفسيري كه بزرگان از «بسم الله الرحمن الرحيم» متعلق به آن سوره نمودهاند جور در نميآيد؛ چون ظاهرا ميفرمايند؛ مثلا در سوره بقره داريم: «بسم الله الرحمن الرحيم الم» يا در سوره توحيد داريم: «بسم الله الرحمن الرحيم قل هو الله احد» يعني «بسم الله الرحمن الرحيم» به آيه بعد مرتبط است!
👇👇👇👇👇👇👇👇
بجز سوره توبه كه بدون «بسم الله الرحمن الرحيم» نازل شده ابتدای سایر سوره ها با این آیه شروع شده و تمام شیعیان و عده ای از دانشمندان اهل تسنن معتقدند كه این عبارت نیز آیه ای از آیات قرآن كریم و جزء سوره ها می باشد و لذا همراه با آیات قرآن نازل شده و اینكه شما گفته اید كه «آیات یك سوره به ترتیب نزول نازل نشده» مطلب نادرستی است. زیرا گرچه ترتیب خود سوره ها در قرآن فعلی طبق ترتیب نزول نیست. اما ترتیب آیات در سوره ها در اكثر موارد طبق ترتیب نزول است و نگارش آنها توسط كاتبان وحی به اين صورت بود كه سوره ها را با نزول «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز می نمودند و تا «بسم الله الرحمن الرحیم» بعدی، جزء همان سوره محسوب می نمودند و تنها در موارد نادری است كه به تصریح و دستور پیامبر (ص) آیه ای را بر خلاف ترتیب نزول در سوره ای دیگر قرار می دادند و لذا مقدار عدد آيات هر سوره و ترتيبي كه ميان آيههاي هر سوره وجود دارد، تماما توقيفي است و با دست وحي و دستور پيامبر انجام گرفته است.(1)
از سوی دیگر باید بگوییم كه جزء قرآن دانستن «بسم الله الرحمن الرحيم» اختصاصی به شیعیان ندارد و عده ای از اهل سنت نیز در این نظریه با شیعیان هم عقیده هستند چنانكه سیوطی كه از استوانه های علوم قرآنی اهل سنت است در كتاب الاتقان بعد از ذكر أحادیثی كه دلالت بر قرائت «بسم الله الرحمن الرحيم» توسط رسول خدا (ص) در آغاز سوره ها دارد می نویسد كه : « فهذه الأحاديث تعطي التواتر المعنويّ بكونها قرآنا منزّلا في أوائل السّور» (2) « اين احاديث تواتر معنوي را در مورد آيه قرآن بودن بسم اللّه در اول هر سوره ميرساند».
فخر رازی نیز در تفسیر كبیر خود می نویسد: « و الذي عندي فيه أن النقل المتواتر ثابت بأن بسم اللّه الرحمن الرحيم كلام أنزله اللّه علي محمد صلي اللّه عليه و سلم، ...». (3)
« به نظر من طبق روایات متواتر «بسم اللّه الرحمن الرحيم» بر پیامبر (ص) نازل شده و ...».
📚پی نوشت ها:
1. آيت الله معرفت، علوم قرآني، قم، مؤسسه فرهنگي التمهيد، 1381، ص 406.
2. سيوطي، جلال الدين، الإتقان في علوم القرآن ، بیروت، دار الكتاب العربي، 1421ق، ج1، ص 268.
3. فخرالدين رازي، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربي،1420ق، ج1، ص 173.
🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از جارچی 🇮🇷
﷽
🔸آغاز پذیرش مدرسه علمیه امام زینالعابدین(علیه السلام) در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰
🔸تحت اشراف آیت الله اراکی(دامت برکاته)
💢اساتید محترم، دوستان بزرگوار لطفاً دانش آموزان عزیزی که مستعد و علاقمند به تحصیل در حوزه هستند را معرفی بفرمائید.
🔹مدرسه علمیه امام زینالعابدین(علیهالسلام)
@izaa_ir
https://eitaa.com/mj_eskandarifar
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(118).mp3
5.3M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 118 - کیفیت عدالت پروردگار
🔰 @p_eteghadi 🔰
940414-farzane.mp3
21.27M
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین سیدآبادی با موضوع " ترک گناه"
🔰 @p_eteghadi 🔰
خدای متعال فرمود:
«فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ"الْجَوارِ الْكُنَّسِ» (1)
گر چه سوگند به ستارگان كه در روز پنهان مىشوند. و آنها كه سيارند و در مغرب خود غروب مىكنند.
باید گفت از این نوع تعابیر در قرآن کم نیست که بیشتر متناسب با فهم و وضع و حال مردمی است که در زمان رسول خدا (صلوات الله علیه) و هنگام نزول آیات زندگی میکردند. و مثل امروز نبود که فهم درک بشر در اوج باشد تا مطابق با فهم مردم این روزگار آیات نازل شود.
به این آیه شریفه توجه کنیم.
«وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ بِلِسانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدي مَنْ يَشاءُ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم» (2)
ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا (حقايق را) براى آنها آشكار کند. سپس خدا هر كسی را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مىكند و او توانا و حكيم است.
این زبان قوم که به «لسان» تعبیر شده است، تفاسیر متعددی دارد. زبان قوم شامل همه زمانها،فهمها و همه نوع مردمی میشود که در زمان پیامبران شان میزیستند.
بنا بر این، استفاده از تعابیر و تماثیل ساده مطابق فهم عرب عصر پیامبر صلوات الله علیه،تنها راهی بود تا مقصود ظاهری از آیات الهی معلوم شود.در ضمن استفاده ادبی از تمثیل های خاص زبان عرب،از نقاط قوت قرآن است که موجب شگفتی و تاثیر آیات بر دل ها و جان های شان می شد.
جدای از این مطالب،معنایی که آیات به ما ارائه کردند، امری غریب و سخن متناقضی نیست. ستارگان یا سیارگان، به ظاهر هم طلوع و هم غروب دارند. طلوعشان با فرا رسیدن شب آغاز و غروب شان با فرا رسیدن روز پایان مییابد.
قرآن دارای ظاهر و باطن است.
بیان این نکته ضروری است، قرآن کلام خدا است. کلامی که به ظاهر متناسب به همه نوع مردم و همه نوع فهم اما در باطن اقیانوسی است ژرف که حتی عالم ترین انسان هم نمیتواند به اعماقش نفوذ کند.
روایاتی از معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) به دست ما رسیده مبنی بر این که قرآن دارای ظاهر و باطن است و حتی بیان شده است که این کتاب دارای بطون تو در تویی است که فهم هر بطنی مستلزم داشتن معلومات خاص به خود است.
این روایت منسوب به امام باقر (سلام الله علیه) است که فرمود: «مَا مِنْ آيَةٍ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ وَ مَا فِيهِ حَرْفٌ إِلَّا وَ لَهُ حَدٌّ وَ مَطْلَعٌ مَا ...» (3)
یعنی هيچ آيهای نازل نشد، مگر اين كه برای آن «ظهر و بطنی» هست، هر حرفي حدّي است و هر حدّي، مطلعي است.
در یکی از تفاسیر، مطالبی در این باره بیان شده که قابل توجه است:
توجه به اين نكته لازم است كه علماى هيئت اين ستارگان را «نجوم متحيره" ناميدهاند. زيرا حركات آنها روى خط مستقيم نيست، و به نظر مىرسد كه مدتى سير مىكنند بعد كمى بر مىگردند، دو مرتبه به سير خود ادامه مىدهند كه درباره علل آن در علم «هيئت» بحث هاى فراوانى شده است.
آيات فوق ممكن است اشاره به همين باشد كه اين ستارگان داراى حركت هستند (الجوار) و در سير خود رجوع و باز گشت دارند (الخنس) و سرانجام به هنگام طلوع سپيده صبح و آفتاب مخفى و پنهان مىشوند، شبيه آهوانى كه شبها در بيابانها براى به دست آوردن طعمه مىگردند، و به هنگام روز از ترس صياد و حيوانات وحشى در «كناس» خود مخفى مىشوند (الكنّس)
اين احتمال نيز وجود دارد كه منظور از «كنّس» پنهان شدن آنها در شعاع خورشيد است، به اين معنى كه به هنگام گردش در اطراف خورشيد گاه به نقطهاى مىرسند كه در كنار خورشيد قرار مىگيرند و مطلقا پيدا نيستند كه علمای نجوم از آن تعبير به «احتراق» مىكنند، و اين نكته لطيفى است كه با توجه و دقت در وضع اين ستارگان روشن مىشود.
بعضى نيز «كنّس» را اشاره به قرار گرفتن اين ستارگان در برجهاى آسمانى مىدانند كه شباهت به پنهان شدن آهوان در لانههايشان دارد. البته معلوم است كه سيارات منظومه شمسى منحصر به اين پنج ستاره نيستند، و سه ستاره ديگر به نامهاى «اورانوس» «پلوتون» «و نپتون» وجود دارد كه تنها با دوربين هاى نجومى قابل مشاهدهاند و با كره زمين مجموعا نه سياره منظومه شمسى را تشكيل مىدهند. (البته بسيارى از اين سيارات نه گانه «قمر» يا «قمرهايى» دارند كه حساب آنها از اين جمع جدا است). ضمنا تعبير به «جوارى» جمع «جاريه» كه يكى از معانى آن كشتيهاى در حال حركت است، تعبير لطيفى است كه شباهت حركت اين ستارگان را در اقيانوس آسمان به حركت كشتیها بر صفحه درياها نشان مىدهد.
به هر حال گويا قرآن مجيد مىخواهد با اين سوگندهاى پر معنى و آميخته با نوعى ابهام انديشهها را به حركت درآورد و متوجه وضع خاص و استثنايى اين سيارات در ميان خيل عظيم ستارگان آسمان كند، تا بيشتر در آن فكر كنند و به عظمت پديدآورنده اين دستگاه عظيم آشناتر شوند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🕌 💗 حرمخانهی دل
🌙 رهبر انقلاب اسلامی:
«در غیاب جلسات عمومی ماه رمضان، از عبادت و تضرّع و خشوع در تنهایی غفلت نشود؛ ما میتوانیم در اتاق خودمان، در خلوت خودمان، در میان خانواده و فرزندان خودمان، همین توجّه را به وجود بیاوریم.» ۱۳۹۹/۰۱/۲۱
#ماه_رمضان
🔰 @p_eteghadi 🔰
والدینی که خواستار داشتن نسلی سالم و شریف هستند، به خاطر سلامت جسم و روان و ادای حق تربیت و اخلاق فرزندان شایسته است مراقبتهایی را در روابط خود لحاظ کنند. از جمله موضوعاتی که مرتبط به این بحث است این سؤال می باشد که با توجه به الگوگیری فرزندان از رفتارهای والدین، آیا پدر و مادر می توانند همدیگر را در مقابل فرزندان ببوسند؟ پاسخ این سؤال را پس از بیان مقدماتی بررسی می کنیم:
1. اهمیت محفوظ بودن مناسبات جنسی و آمیزشی:
والدین لازم است این گونه مناسبات خود از دید فرزندان اگر چه خردسال باشند دور و محفوظ دارند. رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمودند: «سوگند به آن که کسی که جانم در دست اوست، اگر مردی با زنش نزدیکی کند، درحالی که در خانه بچهای بیدار باشد که آنها را ببیند و سخن آنها و حتی صدای نَفَس آنها را بشنود؛ او هرگز رستگار نخواهد شد و اگر پسر باشد زنا کار می شود و اگر دختر باشد آلوده دامن می گردد.»[1]
2. جدایی فرزندان از والدین در محل خواب و استراحت:
به خاطر رعایت جنبه های اخلاقی و تقویت احساس استقلال روانی و عزت نفس کودکان و تمرین دادن آنها به این کار، ضروری است محل خواب آنها را از همان دوران کودکی یعنی از سن تمییز (حدود 6 سالگی)، جدای از پدر و مادر باشد. ولی نه به گونه ای که به دور از دسترسی والدین باشد و باید به صورتی باشد که والدین با شنیدن صدای آنها بتوانند فوراً خود را بالای سرشان حاضر سازند. ولی بچه ها حق ندارند سرزده وارد اطاق خواب والدین شوند. از همان خردسالی باید آنان را عادت داد که در ورود به اطاق پدر و مادر در بزنند و اجازه بگیرند. شاید برای برخی از خانواده های کم در آمد میسر نباشد که برای فرزندان اطاق های جداگانه ای در نظر بگیرند. که در این صورت باید سعی کنند در حین خواب پرده حیایی در اطاق بکشند و در روابط خود کاملاً بیدار و مراقب باشند.
3. حفظ حریم فرزندان در مزاحها و مطایبات:
زنان و شوهران حق دارند برای زیبایی زندگی و لذت بخشی آن و انس و صفای بیشتر، با یکدیگر مطالیباتی داشته باشند. اما آن چه مهم است رعایت ضوابط و نکات اخلاقی آن در حضور فرزندان است. پدران و مادران نباید فراموش کنند که گاهی چشم های گشاده ای شاهد و نگران رفتار آنها است و گوشهای بازی آماده شنیدن سخنان معنی دار آنهاست. بد نیست متذکر شویم که والدین این اندیشه را باید از سر خود بیرون کنند که کودکان، خردسال، بی تجربه و خامند و از نوع روابط و مفاهیم سر در نمی آورند. نسل خردسال امروز بسی هوشیارتر و آگاهتر از نسل دیروز است. «چشم ها و گوش ها دروازه ذهن و درون انسانند. چیزهایی را در معرض آن قرار دهید که بعد ها مساله آفرین نباشد.»
4. رعایت حریم فرزندان در آرایش ها و پوشش ها:
این که زوجین باید خود را برای یکدیگر بیارایند مستحب است و مورد توصیه اسلام است. و ما می دانیم که والدین محرم کودکند و کودک هم محرم آنهاست؛ ولی این محرمیت ما را مجاز نمی سازد که به هر گونه ای که بخواهیم در حضور فرزندان خود آمد و شد داشته باشیم. اگر زنی عادت داشته باشد که همه روز و همه گاه در حال آرایش باشد، طوری که کودک از روزی که چشم به زندگی گشوده مادرش را در چنان وضع و حالی دیده است، در این صورت مشکل آفرین نخواهد بود. دشواری به هنگامی است که مثلاً خانمی در شبی خاص و ساعتی خاص خود را بیاراید، در این صورت است که سوال در ذهن کودک ایجاد می شود. و این خطای بزرگی برای پدر و مادر است که با لباس های نامناسبی همچون شلوار کوتاه و ….. در حضور دختران و پسران خود ظاهر شوند. و این خطا از حدود سنین پس از 8 سالگی کودک فوق العاده بزرگتر است. چرا که برای برخی از کودکان در این سنین تماشای بدن برهنه و و پای لخت تا حدودی لذت آور می شود.
بهتر است از همان دوران خردسالی عادتی در کودکان پدید آوریم که ساعتی زودتر از پدر و مادر بخوابند و این ضروری رشد وسلامت آنهاست و در این مدت زن و شوهر، فرصتی برای بیان مسائل خاص زندگی و انجام رفتارهای جنسی خود خواهند داشت.
نتیجه گیری: با توجه به نکات بیان شده، در پاسخ به این سؤال می توان گفت که سبک رفتاری والدین در تأثیرات منفی رفتارهایی از قبیل در آغوش گرفتن و بوسیدن همدیگر، دخالت دارد. به این صورت که این رفتار ها با رنگ و بوی جنسی و لذتبخش برای کودکان مفهوم دارد و بنابراین در تربیت جنسی آنان اثرات نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت. زوجین برای رفتارهای جنسی خود وقت کافی دارند و ترجیح دارد که این کارها را در غیاب کودکان انجام دهند تا سبب انحراف کودکان فراهم نشود. اما در صورتی که در آغوش گرفتن یا بوسیدن همسر در مقابل فرزندان، جزء سبک رفتاری پدر یا مادر باشد و کودکان از همان کودکی با این رفتار تنها به عنوان ابراز محبت و احترام، آشنا باشند؛ به نظر می رسد با حفظ شرایط آن تأثیر منفی در تربیت جنسی آنان نداشته باشد. مثلاً پدر با همان حالت که دختر 12 ساله خود را پس از سفری طولانی می بوسد مادرش را نیز ببوسد.
📚پی نوشت:
[1] . کلینی، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365، ج 5، ص 500؛ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت ـ علیهم السلام ـ ، 1409 هـ . ق، ج 20، ص 133.
🔰 @p_eteghadi 🔰
هدایت شده از
یک کانال متفاوت آرایشی بهداشتی
کرم و صابون گیاهی و طبیعی
انواع کرم و صابون اینجا موجوده،متناسب با پوست شما
کرم بوتاکس🌞
کرم دورچشم😉
لوسیون بعد حمام🤩
صابون زغال
صابون شیرالاغ
صابون ابرو
بالم لب💄
همگی سالم و طبیعی
http://eitaa.com/joinchat/868417586Ccf613ff8a9
تولید عمده
بدون بازگشت
تضمینی
ایرانی،از ایرانی حمایت کن🇮🇷🇮🇷
سلامتی پوست شما،هدیه ما به شماست.