eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.9هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
64 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔برخی شبهه می کنند که از عقاید شیعه تقیه کردن است ❕بر این اساس تمام امامان در برابر حکام جور تقیه کردند و جان خود را به خطر نینداختند ❗️چگونه امام حسین بر خلاف آیات و روایات را ترک کرد و بر خلاف سیره سایر امامان تن به قیام و شهادت داد ❗️❗️ 💠💠 👌ما معتقديم كه در بعضى از موارد تقيّه كردن حرام است و آن در جايى است كه اساس دين و اسلام و قرآن، يا نظام‏هاى اسلامى به خطر بيفتد، در چنين مواردى بايد عقايد را اظهار نمود هر چند انسان اظهار عقيده‏ ا ش شود، و معتقديم قيام امام حسين عليه السلام در عاشورا و كربلا، درست در راستاى همين هدف بود، چرا كه حكّام بنى ‏اميّه اساس اسلام را به خطر افكنده بودند، و قيام امام حسين عليه السلام پرده از كار آنها برداشت، و جلو را گرفت. 📚اعتقاد ما ص 104 🔸به بیان دیگر در بعضى از موارد تقيّه حرام است، و آن زمانى است كه اگر فرد يا گروهى راه تقيّه را پيش گيرند و عقيده خود را پنهان دارند، اصل اسلام به خطر افتد يا ضربه شديدى بر كيان مسلمين وارد گردد، در اين گونه موارد بايد عقيده واقعى خود را ظاهر كنند، هر چند خطر يا ضررى براى آنها داشته باشد. و از اينجا روشن مى‏ شود كه قيام امام حسين بن على بن أبي طالب (عليهم السلام) در برابر يزيد، يك وظيفه‏ قطعى دينى بوده، و امام حاضر نشد حتّى به عنوان تقيّه با يزيديان و بنى اميّه خلافت اسلامى كنار بيايد، زيرا مى‏ دانست ضربه شديدى به كيان اسلام خواهد خورد و قيام و شهادت او مايه بيدارى مسلمين و نجات اسلام از چنگال تفاله‏ هاى جاهليّت است. 📚شیعه پاسخ می گوید ص 45 ❕این که مثلا بقیه امامان یا امام صادق از قیام کردن امتناع کردند ، ابا و امتناع آنها تنها به اين نبود كه مى‏ دانستند حکام جور مانع آنها خواهند شد و آن حضرات را شهيد خواهند كرد. آنها اگر مى‏ دانستند كه شهادتشان براى اسلام و مسلمين اثر بهترى دارد را انتخاب مى‏ كردند همان طورى كه امام حسين عليه السلام به همين دليل شهادت را انتخاب كرد. . 👌در عصر سایر امامان خصوصا امام صادق علیهم السلام آن چيزى كه بهتر و مفيدتر بود رهبرى يك نهضت و فكرى و تربيتى بود كه اثر آن تا امروز هست؛ همان طورى كه در عصر امام حسين آن نهضت قیام ضرورت داشت و آن نيز آنطور بجا و مناسب بود كه اثرش هنوز باقى است. ❕جان مطلب همين جاست كه در همه اين كارها، از قيام و جهاد و امر به معروف و نهى از منكرها و از و تقيه‏ ها، بايد به اثر و نتيجه آنها در آن موقع توجه كرد. 👌اينها امورى نيست كه به شكل يك امر تعبدى از قبيل وضو و غسل و نماز و روزه صورت بگيرد. اثر اين كارها در مواقع مختلف و زمانهاى مختلف و اوضاع و شرايط مختلف فرق مى ‏كند. گاهى اثر قيام و براى اسلام نافعتر است و گاهى اثر سكوت و تقيه. گاهى شكل و صورت قيام فرق مى‏ کند. همه اينها بستگى دارد به خصوصيت عصر و زمان و اوضاع و احوال روز، و يك تشخيص عميق در اين مورد ضرورت دارد؛ اشتباه تشخيص دادن زيانها به اسلام مى ‏رساند. 📚مجموعه آثار شهید مطهری ج 18 ص 46 👌بنابراین روشن می شود که هدف ازقیام امام حسین نجات اسلام از چنگال ضلالت و از بین رفتن بوده است که در اینجا دیگر کردن جایز نمی باشد . به بیان تفصیلی تر ؛ ❕در جاى جاى قرآن كريم از قتال «فى سبيل اللَّه» سخن به ميان آمده است و به مجاهدان راه خدا بشارت‏ها داده و از آنان شده است. 🔸آل عمران، آيه 195؛ نساء، آيات 74، 95- 96؛ توبه، آيات 20- 22، 111 و آيات فراوان ديگر ❕در واقع قدر مشترك اين آيات، تجليل از جهادى است كه هدف آن، تقويت دين خدا و اعلاى كلمه باشد «وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ الْعُلْيَا». ( توبه 40) ❕آرى؛ آنجا كه آيين خدا به خطر افتد و خطر سلطه شرك و كفر و ظلم و الحاد بر جامعه اسلامى احساس شود، تقديم جان و مال و مقام، كارى است والا و پر ارزش. در واقع، آيين خدا كه راهگشاى انسان‏ها به سوى سعادت جاويدان است به قدرى مهم است كه مردانى همچون امام حسين عليه السلام و ياران با ايمانش براى نجات آن از سلطه منافقان و دشمنان حق، هستى خويش را مخلصانه تقديم مى‏ كنند. ❕به تعبير امام خمينى قدس سره: «اسلام آن قدر عزيز است كه فرزندان پيغمبر، جان خودشان را فداى اسلام كردند. حضرت الشهداء عليه السلام با آن جوان‏ها، با آن اصحاب، براى اسلام جنگيدند و جان دادند و اسلام را احيا كردند». 📚صحیفه امام ج 8 ص 151 ❕اميرمؤمنان على عليه السلام در مى‏ فرمايد ؛ «هنگامى كه حادثه‏ اى پيش آمد (كه دين يا جان شما را تهديد مى‏ كند) جان خويش را فدا كنيد، نه دينتان را». 📚الکافی ج 2 ص 216 🔸 👇 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸 👇 👌تاريخ به خوبى گوياى اين حقيقت است كه از عصر استيلاى بنى ‏اميّه بر بلاد اسلامى، زحمات رسول خدا و تلاش صدر اسلام در نشر آيين خدا به تاراج رفت؛ ارزش‏هاى اسلامى زير پا گذاشته شد؛ بدعت و فسق و فجور رايج گشت. 👌سخن از محو نام رسول اللَّه به ميان آمد و تبعيض و بى‏ عدالتى، ستم و بيدادگرى، شكنجه و آزار مؤمنان، شاخصه اين حاكميّت بود . خطّ انحراف از اسلام ناب كه از ماجراى آغاز شد، در عصر استيلاى معاويه شدّت گرفت، ولى تلاش معاويه بر آن بود كه با حفظ ظواهر دينى و در پس پرده نفاق، به مقاصد خويش برسد. هر چند، هر قدر سلطه او قوى‏ تر مى‏ شد، جسارت و عقده گشايى‏ هاى وى نيز، آشكارتر مى‏ گشت؛ ولى با اين حال، همچنان عناوينى همچون «خال المؤمنين»، «صحابى رسول اللَّه» و «كاتب وحى» را يدك مى‏ كشيد، تا آنجا كه در نظر بسيارى از مردم عامى، امام عليه السلام و معاويه هر دو صحابى پيامبر بودند و اختلاف اين دو با يكديگر- به اصطلاح- مربوط به اختلاف در قرائت از دين و درگيرى دو صحابى در نحوه برداشت از قرآن و سنّت بود . 👌پس از مرگ معاويه شرايط كرد؛ چرا كه از سويى، يزيد به فسق و فجور و بى ‏دينى شهره بود و از انجام هيچ گناهى حتّى به صورت علنى پروا نمى‏ كرد، و از سوى ديگر، يزيد هيچ سابقه ‏اى (هر چند به صورت ظاهر) در اسلام نداشت؛ جوانى خام، ناپخته و هوسران بود؛ به همين دليل، ميان صحابه و فرزندان آنان نيز داراى هيچ‏گونه امتياز و مقبوليّتى نبود و از سوى سوم، گروه زيادى از مردم كوفه براى همراهى با امام عليه السلام اعلام كرده بودند. ❕امام عليه السلام مى ‏ديد اگر از اين فرصت براى افشاى چهره واقعى بنی ‏اميّه و يارى دين خدا استفاده نكند، ديگر از اسلام و قرآن و رسول‏ خدا باقى نخواهد ماند. 👌امام حسين عليه السلام با هدف احياى دين خدا قيام و حركت خويش را آغاز كرد؛ در مرحله نخست- اگر ممكن است- با تشكيل حكومت اسلامى و در غير اين صورت، با شهادت خود و يارانش به مقصود بزرگ خود برسد. ❕به هر حال، مى ‏بايست دين از دست رفته و سنّت فراموش شده رسول‏ خدا را زنده كرد و چه كسى سزاوارتر از فرزند رسول خداست كه پيش گام چنين حركتى شود.امام حسين عليه السلام نخست با اين جمله ؛ « زمانى كه امّت اسلامى گرفتار زمامدارى مثل يزيد شود، بايد اسلام را خواند». 📚لهوف ص 99_ بحار الانوار ج 44 ص 326 👌تصريح كرد كه با وجود خليفه‏ اى همچو يزيد، فاتحه اسلام خوانده است و ديگر اميدى به بقاى دين خدا در حكومت يزيد نمى‏ رود. همچنين در نامه ‏اى به جمعى از بزرگان بصره به بدعت‏هاى موجود در جامعه اشاره كرده، و هدفش را از قيام بر ضدّ حكومت ، احياى سنّت و مبارزه با بدعت‏ها معرّفى مى ‏كند. مى‏ فرمايد: « من شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش فرا مى‏ خوانم؛ چرا كه (اين گروه) سنّت پيامبر را از بين برده و بدعت (در دين) را احيا كردند. اگر سخنانم را بشنويد و فرمانم را اطاعت كنيد، شما را به راه راست مى‏ كنم». 📚تاریخ طبری ج 4 ص 266 ❕بنابراين، روشن است كه يكى از اهداف مهمّ قيام امام حسين عليه السلام احياى دين خدا، مبارزه با بدعت‏ها و مفاسد دستگاه بنى‏ اميّه و رهايى اسلام از چنگال منافقان و دشمنان خدا بود و در اين راه موفّقيّت بزرگى نصيب آن حضرت شد، هر چند آن حضرت و ياران باوفايش به رسيدند، ولى تكانى به افكار خفته مسلمين دادند و لرزه بر اندام حكومت جبّاران افكندند، در نتيجه اسلام را زنده ساختند و از اضمحلال دستاوردهاى نهضت نبوى جلوگيرى كردند و مسلمانان را از حيرت و گمراهى نجات دادند. 👌در زيارت معروف اربعين مى‏ خوانيم ؛ «او (حسين) خون پاكش را در راه تو نثار كرد، تا بندگانت را از و حيرت گمراهى نجات دهد». 👌همچنين در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است پس از شهادت امام حسين عليه السلام وقتى كه ابراهيم بن طلحة بن عبيداللَّه، خطاب به امام سجاد عليه السلام گفت ؛ « اى على بن الحسين! چه كسى (در اين مبارزه) پيروز شد؟!» امام عليه السلام فرمود ؛ « اگر مى‏ خواهى بدانى چه كسى (يزيد يا امام حسين عليه السلام) پيروز شده است، هنگامى كه وقت نماز فرا رسيد، اذان و اقامه (آن‏گاه ببين چه كسانى ماندند و چه كسانى رفتند)». 📚بحار الانوار ج 45 ص 177 👌امام چهارم عليه السلام مى‏ خواهد بگويد، هدف حكومت يزيد محو نام رسول‏ خدا بود، ولى امام حسين عليه السلام با از اين كار جلوگيرى كرد، به هنگام اذان و اقامه همچنان نام محمد كه نشانه بقاى مكتب اوست برده مى‏ شود (و هر قدر زمان مى ‏گذرد اين حقيقت آشكارتر مى ‏شود). 📚عاشوراء ...، مکارم شیرازی ، ص 235 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا اعدام کردن اقدامی خشونت جویانه و ضد احساسات انسانی نمی باشد ❗️آیا بهتر نیست به جای از بین بردن قاتل به فکر تربیت او باشیم ❕آیا به جای درمان یک انسان مریض باید او را بکشیم و مانند خودش رفتار کنیم ❕این سوالات خیلی ذهنم را مشغول کرده است ❕❕ 💠پاسخ💠 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ ❕«گروهی که بدون تامل، بعضی از مسائل جزائی اسلام را مورد انتقاد قرار داده اند به خصوص درباره مساله قصاص سر و صدا راه انداخته می گویند: 1⃣جنایتی که قاتل مرتکب شده بیش از این نیست که انسانی را از بین برده است، ولی شما به هنگام قصاص همین عمل را تکرار می کنید. 2⃣ قصاص جز انتقامجوئی و قساوت نیست، این صفت ناپسند را باید با تربیت صحیح از میان مردم برداشت، در حالی که طرفداران قصاص هر روز به این صفت ناپسند انتقامجوئی روح تازهای میدمند. 3⃣ آدمکشی گناهی نیست که از اشخاص عادی یا سالم سرزند، حتما قاتل از نظر روانی مبتلا به بیماری است، و باید معالجه شود، و قصاص دوای چنین بیمارانی نمی تواند باشد. 4⃣مسائلی که مربوط به نظام اجتماعی است باید دوش به دوش اجتماع رشد کند، بنا بر این قانونی که در هزار و چهارصد سال پیش از این پیاده می شده نباید در اجتماع امروز عملی شود. 5⃣آیا بهتر نیست به جای قصاص، قاتلان را زندانی کنیم و با کار اجباری از وجود آنها به نفع اجتماع استفاده نمائیم با این عمل هم اجتماع از شر آنان محفوظ میماند، و هم از وجود آنها حتی المقدور استفاده می شود. 🔶اینها خلاصه اعتراضاتی است که پیرامون مساله قصاص مطرح می شود. ❕ادامه 👇👇👇👇
❕ادامه 👇👇👇👇 ⚫️پاسخ 🔶دقت در آیات قصاص در قرآن مجید جواب این اشکالات را روشن می سازد «و لکم فی القصاص حیاة یا اولی الالباب » 👌زیرا از بین بردن افراد مزاحم و خطرناک گاه بهترین وسیله برای رشد و تکامل اجتماع است، و چون در اینگونه موارد مساله قصاص ضامن حیات و ادامه بقا می باشد شاید از این رو قصاص به عنوان غریزه در نهاد انسان گذارده شده است . ❕نظام طب، کشاورزی، دامداری همه و همه روی این اصل عقلی (حذف موجود خطرناک و مزاحم ) بنا شده زیرا می بینیم به خاطر حفظ بدن، عضو فاسد را قطع می کنند، و یا به خاطر نمو گیاه شاخه های مضر و مزاحم را می برند، کسانی که کشتن قاتل را فقدان فرد دیگری می دانند تنها دید انفرادی دارند، اگر صلاح اجتماع را در نظر بگیرند و بدانند اجرای قصاص چه نقشی در حفاظت و تربیت سایر افراد دارد در گفتار خود تجدید نظر می کنند، از بین بردن این افراد خونریز در اجتماع همانند قطع کردن و از بین بردن عضو و شاخه مزاحم و مضر است که به حکم عقل باید آن را قطع کرد، و ناگفته پیدا است که تاکنون هیچکس به قطع شاخه ها و عضوهای فاسد و مضر اعتراض نکرده است، این در مورد ایراد اول . 👌در مورد ایراد دوم باید توجه داشت که اصولا تشریع قصاص هیچگونه ارتباطی با مساله انتقامجوئی ندارد، زیرا انتقام به معنی فرونشاندن آتش غضب به خاطر یک مساله شخصی است، در حالی که قصاص به منظور پیشگیری از تکرار ظلم و ستم بر اجتماع است و هدف آن عدالتخواهی و حمایت از سایر افراد بیگناه می باشد. 👌در مورد ایراد سوم که قاتل حتما مبتلا به مرض روانی است و از اشخاص عادی ممکن نیست چنین جنایتی سر بزند، باید گفت در بعضی موارد این سخن صحیح است و اسلام هم در چنین صورتهائی برای قاتل دیوانه یا مثل آن حکم قصاص نیاورده است، اما نمی توان مریض بودن قاتل را به عنوان یک قانون و راه عذر عرضه داشت، زیرا فسادی که این طرح به بار می آورد و جراتیکه به جنایتکاران اجتماع می دهدبرای هیچکس قابل تردید نیست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحیح باشد در مورد تمام متجاوزان و کسانی که به حقوق دیگران تعدی می کنند نیز باید صحیح باشد، زیرا آدمی که دارای سلامت کامل عقل است هرگز بدیگران تجاوز نمی کند، و به این ترتیب تمام قوانین جزائی را باید از میان برداشت، و همه متعدیان و متجاوزان را به جای زندان و مجازات به بیمارستانهای روانی روانه کرد. 👌اما اینکه رشد اجتماع قانون قصاص را نمی پذیرد و قصاص تنها در اجتماعات قدیم نقشی داشته اما الان قصاص را حکمی خلاف وجدان می دانند که باید حذف شود پاسخ آن یک جمله است و آن اینکه : ❕ادعای مزبور در برابر توسعه وحشتناک جنایات در دنیای امروز و آمار کشتارهای میدانهای نبرد و غیر آن ادعای بی ارزشی است، و به خیالبافی شبیهتر است، و به فرض که چنین دنیائی به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در کنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفی نکرده است، مسلما در چنان محیطی خود مردم ترجیح خواهند داد که قاتل را عفو کنند، اما در دنیای کنونی که جنایاتش تحت لفافه های گوناگون قطعا از گذشته بیشتر و وحشیانه تر است حذف این قانون جز اینکه دامنه جنایات را گسترش دهد اثری ندارد. 👌و در مورد ایراد پنجم باید توجه داشت که هدف از قصاص همانطور که قرآن تصریح می کند حفظ حیات عمومی اجتماع و پیشگیری از تکرار قتل و جنایات است، مسلما زندان نمی تواند اثر قابل توجهی داشته باشد (آنهم زندانهای کنونی که وضع آن از بسیاری از منازل جنایتکاران بهتر است ) و به همین دلیل در کشورهائی که حکم اعدام لغو شده در مدت کوتاهی آمار قتل و جنایت فزونی گرفته، به خصوص اگر حکم زندانی افراد طبق معمول در معرض بخشودگی باشد که در اینصورت جنایتکاران با فکری آسوده تر و خیالی راحتتر دست به جنایت می زنند. 📚تفسیر نمونه ج 1 ص607 🌀 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔عده ای می گویند اگر همه چیز در قرآن آمده است ، ویروس کرونا و راه درمان آن در کجای قرآن آمده است ❗️عده ای هم آیاتی از سوره مدثر را در مورد ویروس کرونا می دانند ❕حقیقت چیست ❕❕ 💠💠 👌ما می گوییم هر آنچه که مورد نیاز بشر برای پیمودن مسیر سعادت و هدایت است در قرآن آمده است چنان که خداوند می فرماید ؛ « ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز است و مایه هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمانان است » ( نحل 89) ❕در آیات فراوانی ، هدف از نزول ،انسان سازی و هدایت جهانیان به سوی سعادت دنیوی و اخروی و زندگی سعادتمند بیان شده است ؛ 🗯بقره 2- انعام 155-157- اعراف 52-203- یونس57- نحل64- لقمان 2_3 و ... 🔷با توجه به این نکته و این که « القرآن بعضه بعضا »« آیات قرآن یکدیگر را می کنند » در مورد آیاتی که می گوید همه چیز در قرآن آمده است می گوییم ؛ ❕« قرآن یک کتاب و سازی است که برای تکامل فرد و جامعه در همه جنبه های معنوی و مادی نازل شده است لذا روشن می شود که منظور از اینکه همه چیز که در آمده است تمام اموری است که برای پیمودن این راه لازم است، نه اینکه قرآن یک دائرة المعارف بزرگ است که تمام جزئیات علوم ریاضی و جغرافیائی و شیمی و فیزیک و گیاه شناسی و پزشکی مانند آن در آن آمده است، هر چند قرآن یک دعوت کلی به کسب همه علوم و دانشها کرده که تمام دانشهای یاد شده و غیر آن در این دعوت کلی جمع است، به علاوه گاه گاهی به تناسب بحثهای توحیدی و تربیتی، پرده از روی قسمتهای حساسی از و دانشها برداشته است، ولی با این حال آنچه قرآن به خاطر آن نازل شده و هدف اصلی و نهائی قرآن را تشکیل می دهد، همان مساله انسان سازی است، و در این زمینه چیزی را نکرده است. لذا قرآن پس از آن که می گوید قرآن بیانگر هرچیزی است ( تبیانا لکل شیء ) تاکید می کند که این تبیان کلی سبب هدایت و رحمت و بشارت برای مسلمین است ( و رحمه و بشری للمسلمین ) . 📚تفسیر نمونه ج11 ص361 👌بنابراین نباید توقع داشت که جزئیات مسائل علوم مختلف در قرآن آمده باشد ، با توجه به این نکته ، سستی پیامی که در فضای مجازی منتشر شده و آیاتی از سوره مدثر را اشاره به ویروس کرونا می داند روشن می شود که نگارنده آن با تفسیر به رای و احیانا اهداف مغرضانه ، آن پیام را منتشر کرده بود در حالی که تفسير به رأى يكى از خطرناك ‏ترين برنامه ‏ها در مورد قرآن مجيد است كه در روايات اسلامى، يكى از گناهان كبيره شمرده شده، و مايه سقوط از درگاه قرب پروردگار است، در حديث آمده است كه خداوند مى‏ فرمايد: «ما آمَنَ بى مَنْ فَسَّرَ بِرَأيِهِ كَلامى؛ آن كس كه مرا به ميل خود (و بر طبق هواى نفس خويش) تفسير كند به من ايمان نياورده است». 📚وسائل الشیعه ج 18 ص 28 👌 بديهى است اگر ايمان صحيحى داشت كلام خدا را آنچنان كه هست مى ‏پذيرفت نه آن گونه كه مطابق ميل اوست. ❕در بسيارى از كتب معروف اين حديث از پيامبر اكرم نقل شده است: «كسى كه قرآن را به ميل خويش تفسير كند يا ناآگاهانه چيزى درباره آن بگويد بايد آماده شود كه در جايگاه خويش در قرار گيرد». 📚مباحث فی علوم القرآن ص 304 ❕در بخشی از پیام مذکور چنین آمده است ؛ « این ویروس که انسان را متعجب کرده و باعث از بین رفتن جان بسیاری از مردم شده ، زنده نمانده وعلائم روشنی ندارد ، دانشمندان آنرا نامیدند (covid19) به این دلیل که به نظر می رسید اواخر سال2019 بوجود آمده است. این در آیه 30 سوره مدثر ذکر شده است. (لا تبقي ولا تذر، لواحة للبشر، عليها تسعة عشر).بلایی است که نه کاملا میکشد و نه کاملا رها میکند.پوست بشر را می کند.نوزده وکیل دارد(اشاره به کوید19) » ❕در حالی که این آیات توصیف جهنمی است که قرار است سران کفر و شرک بر آن وارد شوند چنان که می فرماید ؛ « (اما) به زودى او را وارد دوزخ مى ‏كنيم.- و تو نمى ‏دانى دوزخ چيست؟ 28- (آتشى است كه) نه چيزى را باقى مى ‏گذارد و نه چيزى را رها مى‏ سازد! 29- پوست تن را به كلى دگرگون مى ‏كند.- نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده ‏اند » ( آیات سوره مدثر ) 👌عدد نوزده هم اشاره به نگهبانان دوزخ از فرشتگان است ، چنان که در نقلی آمده است ؛ « برای هر فرد دوزخی ، نوزده تن از فرشتگان مامور جهنم هستند که او را عذاب می کنند » 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 526 👌فرشتگانى كه قطعا مامور به ترحم و شفقت و مهربانى نيستند، بلكه مامور به كيفر و عذاب و خشونتند. 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در ادامه آیاتی را که در مورد ولید بن مغیره ( از دشمنان پیامبر اسلام ) است را بر مردم چین تطبیق کرده و می گوید ؛ « این ویروس در کشوری ظاهر شد که در حال حاضر دومین قدرت اقتصادی در جهان و اولین کشور در جهان از نظر تراکم جمعیت است. و اشاره به آن در آیات 12 و 13 سوره مدثر آمد ه است:(ذرني ومن خلقت وحيدا، وجعلت له مالا ممدودا، وبنين شهودا). (رهاشده در قومی که خلقتی خاص دارند.وثروت فراوان دارند.وجمعیتی نظاره گر فراوان).بله ، در چین ظاهر شده است ، که تاکنون به یک و نیم میلیارد نفر نزدیک نشده است ، شاهد افزایش جمعیت آن هستیم و اقتصاد آن افزایش یافته و پول های آن بخصوص در ابتدای این قرن تمدید شده است و هنوز هم آرزو می کند که افزایش یابد.» ❕در حالی که ترجمه صحیح و شان نزول آیات چنین است ؛ « 11- مرا با كسى كه او را تنها آفريدم واگذار! 12- همان كس كه براى او مال گسترده ‏اى قرار دادم.13- و فرزندانى كه همواره نزد او (و در خدمت او) هستند. 14- و وسائل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم. 15- باز هم طمع دارد كه بر او بيفزايم! 16- هرگز چنين نخواهد شد، چرا كه او نسبت به آيات ما دشمنى مى‏ ورزد.17- به زودى او را مجبور مى‏ كنم كه از قله زندگى بالا رود (سپس او را به زير مى‏ افكنم).19- مرگ بر او باد چگونه (براى مبارزه با حق) مطلب را آماده كرد. 20- باز هم مرگ بر او چگونه مطلب (و نقشه شيطانى خود را) آماده نمود. 21- سپس نگاهى افكند.22- بعد چهره در هم كشيد و عجولانه دست به كار شد. 23- سپس پشت (به حق) كرد و تكبر ورزيد.24- و سرانجام گفت اين (قرآن) چيزى جز يك سحر جالب همچون سحرهاى پيشينيان نيست! 25- اين جز سخن انسان نمى ‏باشد _ (اما) به زودى او را وارد دوزخ مى ‏كنيم. 27- و تو نمى ‏دانى دوزخ چيست؟ 28- (آتشى است كه) نه چيزى را باقى مى گذارد و نه چيزى را رها مى ‏سازد! 29- پوست تن را به كلى دگرگون مى‏ كند.30- نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده‏ اند » ( آیات سوره مدثر ) ❕قريش در دار الندوة (مركزى در نزديكى مسجد الحرام كه براى شور در مسائل مهم در آن جمع مى‏ شدند) اجتماع كردند، وليد (مرد معروف و سرشناس مكه كه مشركان به عقل و درايت او معتقد بودند و در مسائل مهم با او به مشورت مى ‏پرداختند) رو به آنها كرده گفت: شما مردمى هستيد داراى نسب والا، و عقل و خرد، و عرب از هر سو به سراغ شما مى ‏آيند (براى زيارت خانه كعبه و غير آن) و پاسخهاى مختلفى از شما مى‏ شنوند حرف خود را يكى كنيد.سپس رو به آنها كرده گفت: شما در باره اين مرد (اشاره به پيغمبر اكرم) چه مى‏ گوئيد؟ گفتند مى‏ گوئيم" شاعر است! وليد چهره درهم كشيد و گفت ما شعر بسيار شنيده ‏ايم، اما سخن او شباهتى به شعر ندارد، گفتند: مى ‏گوئيم" كاهن" است، گفت هنگامى كه نزد او مى ‏رويد سخنانى را كه كاهنان (به شكل اخبار غيبى) مى‏ گويند در او نمى‏ يابيد، گفتند مى ‏گوئيم" ديوانه" است، گفت وقتى به سراغ او مى ‏رويد هيچ اثرى از جنون در او نخواهيد يافت.گفتند، مى ‏گوئيم" ساحر" است گفت ساحر به چه معنى؟ گفتند كسى كه ميان دشمنان و ميان دوستان ايجاد دشمنى مى‏ كند، گفت بلى او" ساحر" است و چنين مى‏ كند! (زيرا بعضى از آنها مسلمان مى ‏شوند و راه خود را از ديگران جدا مى‏ سازند). سپس از دار الندوه خارج شدند در حالى كه هر كدام پيغمبر اكرم را ملاقات مى ‏كرد مى‏ گفت: اى ساحر! اى ساحر! اين مطلب بر پيامبر گران آمد خداوند آيات آغاز اين سوره و آيات فوق را (تا آيه 25) نازل فرمود (و پيامبرش را دلدارى داد).» 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 5 ص 525 _ تفسیر قمی ج 2 ص 393 👌همانطور که در تاریخ آمده است ، ولید پس از رسیدن به اوج قله پیروزی در زندگی فردی و اجتماعی چنان سقوط کرد که تا آخر عمر مرتبا اموال و فرزندان خود را از دست می داد و بیچاره شد . 📚تفسیر مراغی ج 29 ص 131 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌آنگاه آیاتی را که خطاب به پیامبر گرامی است را به عنوان راه پیشگیری و درمان کرونا معرفی کرده و می گوید ؛ «در مورد نحوه مقابله با این ویروس ، همه دنیا هنوز در حال فکر کردن ، تحقیق و به دنبال معالجه هستند. در حالی که در ابتدای سوره مدثر ذکر شده است ، در شش مرحله خلاصه می شود: آگاهی ، احتیاط بسیار ، پاکسازی ، تردد سالم ، عدم تحریک و صبر » ❕در حالی که آیات ابتدایی سوره مدثر اشاره به پیامبر گرامی است که می فرماید ؛ « اى در بستر خواب آرميده!2- برخيز و انذار كن (و عالميان را بيم ده).3- و پروردگارت را بزرگ بشمار.4- و لباست را پاك كن.5- و از پليديها بپرهيز.6- و منت مگذار، و فزونى مطلب.7- و به خاطر پروردگارت شكيبايى كن.8- هنگامى كه در صور دميده شود 9- آن روز روز سختى است.10- و براى كافران آسان نيست. » (آیات ابتدایی سوره مدثر ) ❕مشركان عرب در آستانه موسم حج جمع شدند، و سران آنها مانند ابو جهل، و ابو سفيان، و وليد بن مغيره، و نضر بن حارث، و ... به مشورت پرداختند كه در برابر سؤالات مردمى كه از خارج به مكه مى ‏آيند، و جسته گريخته مطالبى در باره ظهور پيامبر اسلام ص شنيده ‏اند چه بگويند؟اگر هر كدام بخواهند جواب جداگانه‏ اى بدهند، يكى كاهنش خواند، و ديگرى مجنون، و ديگرى ساحر، اين تشتت آراء اثر منفى خواهد گذاشت، بايد با وحدت كلمه به مبارزه تبليغاتى بر ضد پيامبر بر خيزند!بعد از گفتگو به اينجا رسيدند كه بهتر از همه اين است كه بگويند"ساحر"است زيرا يكى از آثار پديده"سحر"جدايى افكندن ميان دو همسر، و پدر و فرزند است، و پيامبر با عرضه آئين اسلام چنين كارى ری انجام داده بود!اين سخن به گوش پيامبر رسيده سخت ناراحت شده و بيمار گونه، غمگين به خانه آمد و در بستر آرميد كه آيات فوق نازل شده و او را دعوت به قيام و مبارزه كرد » 📚تفسیر نمونه ج 25 ص 209 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔توصیه اسلام برای ارتباط با کودکان بعد از ۶ سالگی چیست؟ یعنی پدر یا مادر تا چه سنی می توانند کودکان جنس مخالف خود را در آغوش بگیرند؟ و ببوسند ❗️معاندین حرف های عجیبی میزنند ❕❕ 💠💠 👌مرحوم امام ( ره ) در کتاب « تحریر الوسیله » خود می آورد ؛ « براى مرد جايز است كه به دختر بچه مادامى‏ كه بالغ نشده نگاه كند، در صورتى كه در آن تلذذ و شهوت نباشد؛ البته احتياط و اولى‏ اين است كه به جاهايى كه عادت بر پوشاندن آن‏ها با لباس‏هاى متعارف، جارى نمى ‏باشد اكتفا نمايد مانند صورت و دست‏ها تا مچ و موى سر و دو ذراع و دو پا، نه مثل ران و كپل و كمر و سينه و پستان و سزاوار نيست كه احتياط در آن‏ها ترك شود. و احتياط (واجب) آن است كه در صورتى كه به شش سال رسيده باشد او را نبوسد و در دامن خود قرار ندهد. ❕ براى زن، نگاه كردن به پسر بچه مميّز مادامى‏ كه بالغ نشده جايز است. و بر زن واجب نيست كه خود را از او بپوشاند مادامى‏ كه به جايى نرسد كه نگاه كردن از ناحيه او و نگاه كردن به او موجب برانگيخته شدن شهوت شود؛ بنابر اقوى در برانگيخته شدن شهوت بالفعل و بنابر احتياط (واجب) در غير آن (يعنى در صورتى كه برانگيخته شدن بالقوه باشد). 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 262 👌على‏ رغم اين‏كه در اسلام به محبّت كردن، نوازش كردن و بوسيدن بچّه‏ ها سفارش شده، امّا اين رفتار، پس از سن معيّن، از سوى افراد نامحرم منع مى‏ شود. با اين‏كه در هيچ روايتى نديده ‏ايم كه دختربچّه‏ ها پيش از سن بلوغ، به حجاب و پوشش مخصوص وادار شده باشند، يا روايتى كه حضور دختربچّه ‏ها را در برابر مردان يا پسران، منع كرده باشد، امّا روابطى مثل: بوسيدن و در آغوش گرفتن آنها از سوى نامحرمان، منع شده است. ❕امير المؤمنين عليه السّلام مى ‏فرمايد ؛ « هنگامى كه دختر به شش سالگى رسيد، جايز نيست كه او را مرد نامحرمى ببوسد و يا او را فشار دهد.» 📚وسائل الشیعه ج 20 ص 231 ❕و در حديث ديگرى نيز نقل شده كه فردى از امام سؤال مى ‏كند: دختربچّه نامحرمى، خود را در آغوش من مى ‏اندازد و من او را بلند مى‏ كنم و مى‏بوسم، حكمش چيست؟ امام پاسخ داد ؛ « اگر دختر، شش ساله شد، او را روى پاى خود ننشان. 📚الکافی ج 5 ص 533 ❕پيامبر گرامی فرمود ؛ « چون دختر شش ساله شد، او را مبوس و پسر نيز چون از هفت سالگى گذشت، زن را نبوسد. » 📚الفقیه ج 3 ص 437 ❕ امام صادق عليه السلام فرمود ؛ «وقتى دختر به شش سالگى رسيد، براى تو شايسته نيست كه او را ببوسى.» 📚الکافی ج 5 ص 533_ تهذیب ج 7 ص 481 ❕در نقل دیگر آمده است ؛ « امام كاظم عليه السلام نزد محمّد بن ابراهيم، فرماندار مكّه و همسر فاطمه دختر امام صادق عليه السلام بود. محمّد بن ابراهيم، دخترى داشت كه لباس [زيبا] بر او مى‏ پوشاندند و نزد مردان مى‏ آمد و مردان، او را گرفته، به آغوش مى‏ كشيدند. 🔸 هنگامى كه به امام كاظم عليه السلام رسيد، ايشان، در حالى كه دستان خود را كشيده بود، او را [از اين كه به آغوشش درآيد] نگه داشت و فرمود ؛ «وقتى دختر به شش سالگى رسيد، جايز نيست مردى كه مَحرم او نيست، او را ببوسد و در آغوش بكشد». 📚تهذیب الاحکام ج 7 ص 461 ❕باتوجّه به زودتر بودن سن بلوغ جنسى دختران، پيامبر گرامی سن دختران را يك سال، پيش از پسران ذكر كرده است؛ زيرا دختران، پيش از پسران، به اين مسائل آگاه مى‏ شوند و شايد هم خاطره اين عمل، بيشتر در ذهن آنها باقى بماند. 🔸 از طرف ديگر، پيامبر گرامی با چنين دستورهايى، راه را براى سوء استفاده افراد بيمار جنسى مى‏ بندد كه به بهانه محبّت و نوازش كودكان، به ارضاى اميال بيمارگونه خود نپردازند. ❕در ضمن، از آن‏جا كه بوسه بر لب براى غيركودك خردسال، غالبا باعث تحريك مى‏ شود، امام صادق عليه السّلام مى‏ فرمايد ؛ « بوسه بر لب، جز بر لب همسر و فرزند خردسال، جايز نيست.» 📚الکافی ج 2 ص 186 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔پيامبر_اسلام ادعا ميكرد كه با الله در ارتباط است اما وقتى از وى سئوالاتى ميپرسيدند كه پاسخش را نميدانست، يا مردم را به آتش جهنم حواله ميداد يا مانند آيه ٨٥ از سوره اسراء ميگويد پاسخ اين سئوال را الله ميداند ولى شما علم و دانشتان در حدى نيست كه آنرا برايتان توضيح دهم! سئوال از : چطور الله از كشفيات علمى ١٤٠٠ بعد خبر داشته است ولى پاسخ سئوال به اين سادگى را بلد نبوده است؟ عاقلانه تر نبود كه توضيح ميداد و قضاوت را بر عهده مخاطبينش ميگذاشت؟ خدايى كه اينقدر ضعف منطق و استدلال دارد لياقت پرستيدن را ندارد ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌معاند باز هم با تحریف آیه در صدد شبهه پراکنی است . خداوند می فرماید ؛ « وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً » « از تو در باره « روح » سؤال مى ‏كنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است، و جز اندكى از دانش به شما داده نشده است » اسراء 85 👌بر خلاف ادعای شبهه افکن ، پیامبر گرامی در برابر سوال مذکور آنان را بی جواب نمی گذارد و به آنان با این جمله پر معنا پاسخ می دهد که « روح از عالم امر و ملکوت و قدرت خداوند است » . یعنی حال روح بشر، امرى پيچيده، و نفخه ‏اى الهى و داراى بعد آسمانى است . 📚تفسیر نور ج 5 ص 113 👌خداوند در تعقيب آيات گذشته به پاسخ بعضى از سؤالات مهم مشركان يا اهل كتاب پرداخته است .كلمه ‏ى «روح»، 21 مرتبه در قرآن آمده و در موارد زير بكار رفته است ؛ 🔸الف: روحى كه در كالبد انسان دميده شده است. «نَفَخَ فِيهِ مِنْ رُوحِهِ» ( سجده 9) 🔸ب: وحى. «يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ» ( غافر 15) 🔸ج: قرآن. «كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» ( شوری 52) 🔸د: روح القدس. «أَيَّدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (بقره 87 ) 🔸ه: بزرگ فرشتگان. «تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَ الرُّوحُ» ( قدر 4) 📚همان منبع ❕اكنون سخن در اين است كه منظور از روح در آيه مورد بحث چيست؟ 👌اين كدام روح است كه جمعى كنجكاو از آن سؤال كردند و پيامبر در پاسخ آنها فرمود ؛ «روح از امر پروردگار من است و شما جز دانش كمى نداريد » ❕از مجموع قرائن موجود در آيه و خارج آن چنين استفاده مى‏ شود كه پرسش كنندگان از حقيقت روح آدمى سؤال كردند، همين روح عظيمى كه ما را از حيوانات جدا مى‏ سازد و برترين شرف ما است، و تمام قدرت و فعاليت ما از آن سرچشمه مى ‏گيرد و به كمكش زمين و آسمان را جولانگاه خود قرار مى ‏دهيم، اسرار علوم را مى ‏شكافيم و به اعماق موجودات راه مى‏ يابيم، مى‏ خواستند بدانند حقيقت اين اعجوبه عالم آفرينش چيست؟ 👌و از آنجا كه روح، ساختمانى مغاير با ساختمان ماده دارد و اصول حاكم بر آن غير از اصول حاكم بر ماده و خواص فيزيكى و شيميايى آنست، پيامبر مامور مى‏ شود در يك جمله كوتاه و پر معنى بگويد «روح، از عالم امر است يعنى خلقتى اسرار آميز دارد » ❕و اضافه مى‏ كند، بهره شما از علم و دانش بسيار كم و ناچيز است، بنا بر اين چه جاى شگفتى كه رازهاى روح را نشناسيد، هر چند از همه چيز به شما نزديكتر است؟ 🔸در تفسير عياشى از امام باقر و امام صادق علیهما السلام چنين نقل شده كه در تفسير آيه يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ فرمود ؛ « روح از مخلوقات خداوند است بينايى و قدرت و قوت دارد، خدا آن را در دلهاى پيغمبران و مؤمنان قرار مى‏ دهد » 📚تفسیر عیاشی ج 2 ص 316 👌در حديث ديگرى از يكى از آن دو امام بزرگوار نقل شده كه فرمود ؛ «هى من الملكوت من القدرة » «روح از عالم ملكوت و از قدرت خداوند است » 📚همان منبع ص 317 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕در روايات متعددى كه در كتب شيعه و اهل تسنن آمده است مى ‏خوانيم كه مشركان قريش اين سؤال را از دانشمندان اهل كتاب گرفتند و مى‏ خواستند پيامبر ص را با آن بيازمايند، به آنها گفته شده بود كه اگر محمد ص اطلاعات فراوانى در باره روح در اختيار شما بگذارد دليل بر عدم صداقت او است، لذا جمله كوتاه و پرمعنى پيامبر براى آنها اعجاب‏ انگيز بود. 📚بحار الانوار ج 58 ص 1 _ تفسیر نمونه ج 12 ص 250 👌از آنچه گذشت روشن می شود که بر خلاف ادعای شبهه افکن ، پیامبر گرامی مشرکین را بی پاسخ نگذاشت و در مقام پاسخ عرضه داشت که روح از عالم امر و ملکوت وقدرت خداوند است که چون این عالم برای بشر مکشوف نیست ، اطلاع تفصیلی نسبت به حقیقت روح ممکن نیست ، چنان که شما از بسیاری از حقائق دیگر عالم بی اطلاع هستید ، بنابراین به همان اطلاعات اجمالی در مورد حقیقت روح که در قرآن و در سنت ( که مبین قرآن است ) آمده ، بسنده کنید . ❕ ابوبصیر می گوید از امام باقر يا امام صادق عليهما السلام درباره آيه «و از تو درباره روح مى‏ پرسند، بگو: روح از امر پروردگار من است» سؤال كردم، فرمود ؛ « همان كه در جنبدگان و مردمان است ، عرض كردم: آن چيست؟ فرمود: آن، از [عالَم‏] ملكوت است از [عالَم‏] قدرت » 📚بحار الانوار ج 61 ص 42 ❕یا در نقل دیگر امام صادق عليه السلام فرمود ؛ « ارواح با بدن آميخته نمى‏ شوند و آن را رها هم نمى‏ كنند، بلكه [همچون‏] پرده هاى نازكى براى بدن هستند كه آن را در ميان گرفته باشند.» 📚میزان الحکمه ج 4 ص 538 👌و فرمود ؛ «روح جسم لطيفى است كه کالبد ستبرى بر آن پوشانده شده است.» 📚همان منبع _ بحار الانوار ج 61 ص 34 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امام صادق: امام زمان كه بيايد مردم نياز به خورشيد ندارند زيرا امام زمان مانند نورافكن ميماند البته امام صادق ندانسته كه خورشيد به جز نور، گرما و ويتامين دى هم ميدهد ❗️❗️ 💠💠 👌در روایات و زیارات ما این نکته متعدد یاد شده است که زمین به نور اهل بیت علیهم السلام روشن است .در زیارت جامعه کبیره می خوانیم ؛ « زمین به نور شما ( اهل بیت ) روشن شده است » 📚الفقیه ج 2 ص 616 ❕این که چگونه زمین به نور اهل بیت علیهم السلام روشن شده است ، وجوهی مد نظر است ؛ 1⃣خداوند متعال، زمين را به نور هدايت اهل بيت عليهم السلام، روشن كرده است. 2⃣خداوند متعال، زمين را به نور عدالت اهل بيت عليهم السلام در آخرْ زمان، روشن مى‏ كند. 3⃣ نور اهل بيت عليهم السلام، زمينه ساز همه انوار مادّى و معنوى است. اگر نور آنها نبود، خداوند متعال، هيچ نورى را نمى ‏آفريد و حتّى خورشيد و ماه نيز نبودند. 📚شرح زیارت جامعه کبیره ،ری شهری ، ص 620 4⃣در ايّام ظهور امام مهدى عليه السلام، مردم از نور خورشيد، بى‏ نياز مى‏ شوند. ❕امام صادق عليه السلام، در باره ويژگى ‏هاى زمان ظهور امام مهدى عليه السلام فرموده است ؛ « بی گمان، چون قائم ما قيام كند، زمين، به نور پروردگارش روشن مى‏ شود و بندگان، از پرتو خورشيد، بى‏ نياز مى‏ شوند و تاريكى، رخت برمى‏ بندد. » 📚الارشاد ج 2 ص 381 ❕امام رضا عليه السلام فرمود ؛ «چهارمين نسل من، فرزند سَرور كنيزان است كه خداوند زمين را با دستان او از هر ستمى پاك مى‏ كند و از هر ظلمى منزّه مى‏ دارد و او همان كسى است كه مردم در ولادتش شك مى‏ كنند و او همان است كه پيش از خروجش غايب مى ‏شود و چون خروج مى‏ كند، زمين از نورش درخشان مى‏ شود و ترازوى عدل را ميان مردم مى ‏نهد تا كسى به كسى ستم نكند». 📚كشف الغمّة ج 3 ص 314 ❕با توجه به پیشرفت گسترده علوم در زمان ظهور به نحوی که امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « علم، بيست و هفت حرف است ...و مردم تا كنون جز دو حرف را نشناخته‏ اند. چون قائم قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون مى ‏آورد و ميان مردم مى ‏كند و دو حرف [قبلى‏] را هم به آنها ضميمه مى ‏كند تا همه بيست و هفت حرف را منتشر سازد » 📚بحار الانوار ج52 ص336 ❕هیچ بعید نیست كه در زمان ظهور مسأله نور و انرژى آنچنان حل مى‏ شود كه در روز و شب از پرقدرت‏ ترين نورها كه مى‏ تواند جانشين نور آفتاب گردد، بهره‏ گيرى مى‏ کنند. ❔آيا باز بايد به اين موضوع شكل اعجاز دهيم در حالى كه برنامه‏ زندگى روزمرّه- آن هم بطور مستمر- بايد بر سنن طبيعى دور بزند، نه بر اعجاز؛ كه اعجاز يك امر استثنائى و براى موارد ضرورى و فوق ‏العاده است آن هم در مسير اثبات حقّانيّت دعوت نبوّت يا امامت. ❕و به هر حال، در عصر هيچ پيامبرى زندگى عادى مردم بر اساس اعجاز جريان نداشته است؛ بنابراين، تكامل علوم و صنايع به حدّى خواهد رسيد كه مردم با رهبرى آن رهبر بزرگ قادر به كشف منبع نور و انرژى فوق ‏العاده‏ اى كه حتّى مى ‏تواند جانشين نور خورشيد و فوائد آن گردد، مى ‏شوند. 📚حکومت جهانی مهدی عج ، مکارم شیرازی ، ص 246 👌بنابراین روشن شدن زمین به برکت وجود امام زمان علیه السلام در عصر ظهور ، می تواند کاملا عادی به وسیله پیشرفت علوم و دستیابی به منابع پر قدرت نوری باشد که جایگزین خورشید و تمام فوائد وجودی نور خورشید شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 « هیچ کس جز به فرمان خدا نخواهد مرد ، که زمان مرگ هرکس در لوح و قضای الهی به وقت معین ثبت شده است ...» ( قرآن سوره آل عمران آیه 145) 🔸معنی آیه مذکور آنست که انسانها را امکان تغییر سرنوشت خویش را ندارند و مسلمانان نباید در برابر حوادث از خود دفاع کنند زیرا اگر مرگ ایشان فرا رسیده باشد دفاع از خود کاری عبث و بیهوده خواهد بود .....! ❕چنانچه چنین است چرا حضرت محمد در میدان جنگ زره جنگی به تن می کردند ❕ 💠 💠 👌اشکال مذکور بر گرفته از این آیه شریفه است که می فرماید ؛ « وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلاً » « و هيچكس جز به فرمان خدا نمى ‏ميرد، سرنوشتى است تعيين شده (بنا بر اين مرگ پيامبر با ديگران يك سنت الهى است) » ( آل عمران 145) ❕شايعه بى اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مى ‏خواستند از اسلام هم برگردند، در آيه فوق براى تنبيه و بيدارى اين دسته مى ‏فرمايد: مرگ بدست خدا و فرمان او است و براى هر كس اجلى مقرر شده است كه نمى‏ تواند از آن فرار كند، بنا بر اين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مى‏ نوشيد چيزى جز انجام يافتن يك سنت الهى نبود با اين حال نبايد مسلمانان از آن وحشت كنند و دست از ادامه مبارزه بردارند. 🔸از سوى ديگر فرار از ميدان جنگ نيز نمى‏ تواند از فرا رسيدن اجل جلوگيرى كند همان طور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمى ‏اندازد بنا بر اين فرار از ميدان جهاد براى حفظ جان بيهوده است. 📚تفسیر نمونه ج 3 ص ، 114 👌از مجموع آيات قرآن و روايات اسلامى به خوبى استفاده مى ‏شود كه انسان داراى دو اجل و سرآمد عمر است ؛ 1⃣يكى اجل معلق يا مشروط كه اگر در برابر آن دقت شود مى ‏توان از آن پرهيز كرد، مانند انواع بيمارى‏ هاى قابل علاج، خطرات رانندگى كه بر اثر بى‏ احتياطى پيش مى ‏آيد، خطرات زلزله ‏ها و طوفان‏ها كه بر اثر سستى ساختمان خانه ‏ها دامن انسان را مى ‏گيرد تمام اينها از امورى است كه ممكن است به زندگى انسان پايان دهد ولى در عين حال قابل اجتناب است. 🔸در حديث معروفى از اميرمؤمنان عليه السلام مى‏ خوانيم كه در زير ديوار كجى نشسته بود. هنگامى كه چشمش به وضع ديوار افتاد از زير آن ديوار بلند شد و در جاى امنى نشست. كسى عرض كرد: « آیا از قضاى الهى فرار مى‏ كنى؟» امام عليه السلام فرمود ؛ « من از قضاى الهى به‏ قدر الهى فرار مى‏ كنم». اشاره به اين‏كه قضاى الهى در اينجا مشروط به اين است كه من در زير اين ديوار بمانم ولى قدر و اندازه ‏گيرى ‏ها به من مى ‏گويد: نمان. در واقع اين يك قضاى مشروط بود كه امام عليه السلام با تقدير دادن شرط آن قضا را منتفى كرد. 📚بحار الانوار ج 5 ص 97 2⃣ولى اجل حتمى سرآمدى است كه قابل اجتناب نيست و خواه ناخواه دامن انسان را مى‏ گيرد؛ مثلًا مى ‏دانيم قلب و عروق و مغز يك انسان توان محدودى دارند، هرچند تمام دستورات حفظ الصحة را رعايت كند زمانى كه به آخر برسد اين چراغ خاموش مى ‏شود و زندگى پايان مى‏ گيرد و يا اين‏كه خداوند مقرر كرده است فلان قوم و جمعيت بر اثر كارهايشان به فلان بلا مبتلا شوند در اينجا به مصداق «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ» ( اعراف 34) مرگشان حتمى است. ❕در داستان قوم لوط مى‏ خوانيم كه ابراهيم عليه السلام درباره آنها شفاعت كرد. از سوى خدا به او خطاب شد: «(گفتيم) اى ابراهيم! از اين (درخواست) صرف نظر كن، كه فرمان پروردگارت فرا رسيده؛ و به يقين عذاب بدون بازگشت (الهى) به سراغ آنها مى ‏آيد». ( هود 76) ❕از آيات قرآن نيز استفاده مى‏ شود فرشتگانى هستند كه به فرمان خداوند خطرات را از انسان دفع مى ‏كنند «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ» ( رعد 11) ❕و به راستى اگر آنها نباشند انسان از زمان كودكى آماج انواع بلاها و خطرات است ولى عنايت پروردگار او را حفظ مى‏ كند؛ ولى هنگامى كه اجل‏ حتمى انسان فرا رسد اين فرشتگان او را رها مى ‏سازند . 🔸در روايتى از امام باقر عليه السلام مى‏ خوانيم كه در تفسير آيه فوق فرمود ؛ « آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى ‏كنند از اين‏كه در چاهى سقوط كند يا ديوارى بر او بيفتد يا حادثه ديگرى برايش رخ دهد تا زمانى كه مقدرات حتمى فرا رسد در آن هنگام آنها كنار مى‏ روند و او را تسليم حوادث مى ‏كنند. دو فرشته ‏اند كه انسان را در شب حفظ مى‏ كنند و دو فرشته كه در روز به طور متناوب اين وظيفه را انجام مى‏ دهند». 📚البرهان فی تفسیر القرآن ج 3 ص 235 🔸 👇
🔸 ادامه 👇 👌البته هيچ كدام از اين آيات و روايات مفهومش اين نيست كه انسان، بر اثر بى‏ احتياطى‏ ها خود را در كام مرگ فرو برد و در پرتگاه‏ها بدون رعايت احتياط گام بگذارد، چرا كه همه اينها از قبيل اجل معلق يا مشروط است كه اگر انسان رعايت موازين كند خطر از او فاصله مى‏ گيرد و اگر رعايت نكند گرفتار مى‏ شود. 📚پیام امام امیر المومنین ج 13 ص 557 🔸ما بايد از مظان خطر بپرهيزيم و فقها فتوا داده ‏اند كه به هنگام خطر و طوفان سوار كشتى شدن حرام است و اگر كسى از جاده خطرناكى برود نماز او تمام خواهد بود، زيرا سفر، سفر معصيت است؛ ولى با اين حال اقدام ما براى پرهيز از خطر تنها اجل معلق را از ما دور مى‏ سازد و اگر اجل حتمى فرا رسيده باشد هيچ راه فرارى ندارد تا آن اجل فرا نرسيده انسان محفوظ است و هنگامى كه آن فرا رسيد دفاع از آن امكان‏ پذير نيست. ❕قرآن مجيد در آيه 154 سوره آل عمران درباره كسانى كه (بعد از حادثه احد) گمان‏هاى نادرستى به خدا مى ‏بردند و مى ‏گفتند: اگر بنا بود ما پيروز شويم در اينجا كشته نمى‏ شديم مى ‏فرمايد: اى پيغمبر! به آنها بگو «لَّوْ كُنْتُمْ فِى بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمْ الْقَتْلُ إِلَى‏ مَضَاجِعِهِمْ»؛ اگر شما در خانه‏ هايتان هم بوديد آنهايى كه مقرر بود كشته شوند قطعاً به‏ سوى قتلگاه خود بيرون مى‏ آمدند- و به قتل مى ‏رسيدند». 👌به بیان دیگر ؛ ❕معاند می گوید اگر مطلب چنين است و زمان مرگ هر کس مشخص است پس لازم نيست ما خود را در برابر خطرات حفظ كنيم و پيشگيرى لازم را در برابر سيل و زلزله و بيمارى و حوادث رانندگى بنماييم، بلكه مجاز هستيم بى‏ پروا پيش برويم و از هيچ چيز نترسيم؟! ❕در پاسخ به اين سؤال بايد توجّه كرد كه اجل و سرآمد عمر انسان، بر دو گونه است: «اجل حتمى» و «اجل غير حتمى». 👌«اجل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش- در حاليكه كاملا هم سالم باشد- فلان مقدار است، هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى‏ ایستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد. 🔸امّا «اجل غير حتمى» سرآمدى است كه قابل اجتناب است آن نيز بر دو گونه است، بخشى از آن در اختيار انسان است كه مى ‏تواند با رعايت موازين عقلايى از آن پرهيز كند، مانند: پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «خود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ، كه بى ‏شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى‏ گيرد. ❕پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين كننده است. 🔸بخش ديگرى از سرآمدها، غير قطعى است، كه معمولا از اختيار انسان بيرون است، مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش‏بينى نشده ‏اى در مورد سقوط در چاه، يا ريزش كوه و مانند آن. 👌اينجاست كه فرشتگان و مأموران الهى، تا اجل حتمى او فرا نرسيده باشد او را در برابر اين حوادث حفظ مى‏ کنند و هنگامى كه اجل حتمى او فرا رسيد او را به دست حادثه مى ‏سپارند و رهايش مى ‏كنند. ❕البتّه اين بخش را نيز مى ‏توان به دو گروه تقسيم كرد: مشروط و غير مشروط، مشروط آن مواردى است كه، پاسدارى فرشتگان حافظ انسانها، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن صدقه، دعا كردن، صله رحم و انجام كارهاى نيك مى‏ باشد، و قسم ديگر آن است كه، حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او در اين قسمت هستند. 🔸خلاصه اينكه اجل حتمى تخلّف ‏ناپذير است و آیه مورد استناد معاند ناظر به اجل حتمی است که اگر فرا رسیده باشد ، هیچ چیز از آن اجل حتمی جلوگیری نمی تواند کند حتی اگر مراقبت و مواظبت باشد ،اما اجل مشروط يا معلَّق قابل تغيير مى ‏باشد ، گاه به وسيله تدبير و احتياط خود انسانها و گاه به وسيله انجام اعمال نيكى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله فرشتگانى كه مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند . ❕در اکثر موارد ، اجل ها معلق و مشروط است و مواظبت کردن ها و احتیاط ها ، موجب دفع کردن آن اجل می شود ، لذا مراقبت کردن در هر صورت لازم و ضروری است اما در برخی از موارد که اجل حتمی فرا رسیده باشد ، دیگر مقابله با آن ممکن نیست ، و این همان اجلی است که آیه مذکور از آن خبر می دهد که نباید برای دفع اجل حتمی ، از انجام وظائف لازم شانه خالی کرد ، زیرا آن اجل خواه و ناخواه دامان انسان را می گیرد و انسان می ماند و وظائف و تکالیفی که از روی کوتاهی و برای دفع آن اجل حتمی ، انجام نداده است و راهی هم برای جبران ندارد . 📚پیام امام امیر المومنین ج 3 ص 26 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا حقیقت دارد ❗️ ❔سی هزار دینار طلا رقمی بود که یزید به هر نفر اهل کوفه داد و دینشان را خرید . اگه به قیمت طلا و ارز الان حساب کنیم؛ یزید به اطرافیانش در زمان واقعه کربلا نفری ۵۴ میلیارد تومان رشوه داد. اگه در آن زمان بودیم یار امام حسین می ماندیم...؟❗️❗️ 💠💠 👌این که یزید ملعون و کارگزار او عبید الله با تطمیع و پول ، دشمنان را در مقابل امام حسین علیه السلام قرار دادند و مدعیان دوستی با حسین علیه السلام را از او جدا کردند ، مطلبی ثابت است اما مبلغ مذکور در پرسش ، نیست . ❕ می نویسند ؛ « هنگامى كه مسلم بن عقيل عليه السلام به همراه سپاه خود، قصر ابن زياد را محاصره كرد و او را در فشار قرار داد، يكى از شگردهاى موفّق ابن زياد، اين بود كه از طريق اشراف كوفه و رؤساى قبايل، به سپاهيان مسلم، پيغام داد كه اگر دست از يارى او بردارند و در صف فرمانبران در آيند، به آنان خواهد افزود؛ ولى در صورت ادامه شورش، عطاى آنان، قطع خواهد شد.» 📚تاريخ الطبري ج 5 ص 369 ، أنساب الأشراف: ج 2 ص 338 ومقاتل الطالبيّين: ص 103 والبداية والنهاية: ج 8 ص 154 والمختصر في أخبار البشر لأبي الفداء: ج 1 ص 189. ❕همچنین می نویسند ؛ « ابن زياد، بر رؤسا و مردم، سخت گرفت و گفت به رؤساى قبايل بنويسيد هر كس از مخالفان امير مؤمنان و حَروريه (خوارج) و اهل ترديد كه كارشان اختلاف‏ افكنى و نفاق و تشتّت است، در ميان شما باشد و امان‏ نامه بنويسد، در امان است؛ امّا هر كس امان‏ نامه ننويسد، بايد كسى از رؤسا، او را ضمانت كند كه با ما مخالفتى نمى‏ كند و بر ما خروج نمى ‏نمايد، و اگر چنين نكند، ذمّه ‏ام از او برى است و خون و مالش حلال است و خونش ريخته مى ‏شود. 🔸اگر در تحت رياست بزرگ قبيله‏ اى، كسى بر امير مؤمنان خروج كند و وى، او را براى ما نفرستد، بر درِ خانه ‏اش به دار آويخته مى‏شود و از ، محروم مى‏گردد و به منطقه «الزاره» (بيشه شيران) در عُمان، فرستاده مى‏شود. 📚تاريخ الطبري: ج 5 ص 359، الكامل في التاريخ: ج 2 ص 536؛ الإرشاد: ج 2 ص 44، بحار الأنوار: ج 44 ص 341 وراجع: البداية والنهاية: ج 8 ص 154 وإعلام الورى: ج 1 ص 438. ❕و نقل می کنند ؛ « عبيد اللّه بن زياد، مردم را در مسجد كوفه، گِرد آورد و [از كاخش‏] بيرون آمد و بر بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى، گفت: اى مردم! شما، خاندان سفيان را تجربه كرديد و آنها را آن گونه يافتيد كه دوست داشتيد؛ و اين، يزيد است كه او را به سيرتِ نيكو و روش پسنديده و نيكى به مردم و مراقبت از مرزها و بخشش به‏ جا مى‏شناسيد، گو اين كه پدرش نيز اين گونه بود. امير مؤمنان، يزيد، بر گراميداشتِ شما، افزوده و به من نوشته است تا چهار هزار دينار و دويست هزار درهم را در تقسيم كنم و شما را به سوى جنگ با دشمنش، حسين بن على، بيرون ببرم. پس به [سخنان او] گوش دهيد و فرمان ببريد. والسّلام! 🔸سپس، از منبر، فرود آمد و عطاى آنان را ميان بزرگانشان، تقسيم كرد و آنان را به حركت و همراهى و يارى دادن به عمر بن سعد در جنگ با حسين عليه السلام، فرا خواند. نخستين كسى كه به سوى عمر بن سعد، حركت كرد، شِمر بن ذى الجوشن سَلولى كه لعنت خدا بر او باد بود كه با چهار هزار تن، به او پيوست و لشكر عمر بن سعد، به نُه هزار تن رسيد. پس از او، زيد (/ يزيد) بن رَكّاب كَلْبى با دو هزار تن، حُصَين بن نُمَير سَكونى با چهار هزار تن، مُصاب مارى (مُضاير مازِنى) با سه هزار تن و نصر بن حَربه (/ حَرَشه) با دو هزار تن، به او پيوستند و سپاهش به بيست هزار تن رسيد. 📚الفتوح: ج 5 ص 89، مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 1 ص 242 ؛ بحار الأنوار: ج 44 ص 385. 👌و می نویسند ؛ « هنگامى كه ابن زياد، عمر بن سعد را از حمّام اعيَن روانه كرد، به مردم فرمان داد تا در نُخَيله، خيمه بزنند و فرمان داد كه هيچ كس، سرپيچى نكند. آن گاه، بر بالاى منبر بالا رفت و معاويه را ستود و از نيكى‏ اش و نيز عطاياى فراوان و توجّهش به امور مرزها، ياد كرد و گوشزد نمود كه به واسطه او و به دست او، الفت و اتّفاق [نظر]، به وجود آمده است. همچنين افزود: پسرش يزيد نيز همانند اوست، راه او را مى‏ رود و پايش را جاى پاى او مى‏گذارد، و اكنون، صد تا صد تا بر ، افزوده است. پس هيچ كس از عَريفان (كارگزاران قبايل)، سران، تاجران و ساكنان نمانَد، جز آن كه بيرون بيايد و با من در لشكرگاه، حضور يابد؛ چرا كه هر مردى را پس از امروز بيابيم كه از پيوستن به لشكر، سرپيچى كرده، خون او مُباح است.» 📚أنساب الأشراف: ج 3 ص 386 و الطبقات الكبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 466. 🔸ادامه 👇
🤔 ❔نمونه ای از شستشوی فکری توسط منادیان دین در کتاب "جهاد النفس وسائل الشیعه" تالیفِ شیخ حُر عاملی، از امامِ سجاد نقل شده که نباید با سلطان دربیافتی، که آنگاه با سلطان در ضرر رساندن به خودت، شریک خواهی بود. به زبان خودمان؛ حتی اگر حاکم، ظالم باشد، نباید با او در بیافتی، در غیر اینصورت، خونت به پای خودت است. ترجمه : امام سجاد در حديثى طولانى ميگويد:... و حق سلطان این است که بدانی که تو مایه آزمایش و امتحان او قرار داده شده ای و او نیز به خاطر سلطنتی که بر تو یافته گرفتار توست و نباید در معرض خشم او قرارگیری و با دست خود به هلاکت بیفتی و در نتیجه با او در بدی رساندن به خودت شریک شوی. منبع:كتاب جهاد با نفس از وسائل الشيعه ، شيخ حر عاملى: باب حقوق واجب و مستحبى كه قيام به آنها سزاوار است، حديث اول، مترجم: على افراسيابى 💠💠 👌اصل اولی آن است که اطاعت از سلطان جائر جایز نیست و اگر انسان بتواند در برابر سلطان ظالم قیام کند و او را از قدرت خلع کند ، باید در برابر او قیام کند . 🔸خداوند می فرماید ؛ « تكيه بر ظالمان نكنيد كه موجب مى ‏شود آتش شما را فرو گيرد و در آن حال جز خدا هيچ ولى و سرپرستى نخواهيد داشت و يارى نمى ‏شويد. » ( هود 113) 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « چون روز قيامت شود، ندا دهنده ‏اى ندا مى‏ دهد: «كجايند ستمگران و ياران آنها؟ هر كسى كه دواتى براى آنان ليقه كرده، يا سرِ كيسه‏اى را براى آنان بسته، يا قلمى براى آنان در مركّب فرو برده است، اينان را نيز با ستمگران محشور كنيد!». 📚ثواب الاعمال ص 309 ❕و فرمود ؛ « هر كه به ستمگرى در ستمش يارى رسانَد، روز قيامت در حالى مى ‏آيد كه بر پيشانى ‏اش نوشته شده است: «نوميد از رحمت خدا!». 📚حکمت نامه پیامبر اعظم ج 9 ص 56 👌و فرمود ؛ « هر كس بداند كسى ستمگر است و با اين حال، او را همراهى كند، از اسلام خارج شده است. » 📚همان منبع ❕در تفسیر نمونه در فلسفه تحریم رکون و تکیه کردن بر ظالمین چنین آمده است ؛ « تكيه بر ظالم، مفاسد و نابسامانيهاى فراوانى مى‏ آفريند كه بطور اجمال بر هيچكس پوشيده نيست، ولى هر قدر در اين مساله كنجكاوتر شويم به نكات تازه‏ اى دست مى‏ يابيم ؛ 1⃣ تكيه بر ظالمان باعث تقويت آنهاست و تقويت آنها باعث گسترش دامنه ظلم و فساد و تباهى جامعه ‏ها است، در دستورات اسلامى مى‏ خوانيم كه انسان تا مجبور نشود (و حتى در پاره‏اى از اوقات مجبور هم شود) نبايد حق خود را از طريق يك قاضى ظالم و ستمگر بگيرد، چرا كه مراجعه به چنين قاضى و حكومتى براى احقاق حق مفهومش به رسميت شناختن ضمنى و تقويت او است، و ضرر اين كار گاهى از زيانى كه به خاطر از دست دادن حق مى‏ شود بيشتر است. 2⃣تكيه بر ظالمان در فرهنگ فكرى جامعه تدريجا اثر مى ‏گذارد و زشتى ظلم و گناه را از ميان مى ‏برد و مردم را به ستم كردن و ستمگر بودن تشويق مى ‏نمايد. 3⃣ اصولا تكيه و اعتماد بر ديگران كه در شكل وابستگى آشكار گردد، نتيجه ‏اى جز بدبختى نخواهد داشت تا چه رسد به اينكه اين تكيه‏ گاه ظالم و ستمگر باشد. 4⃣يك جامعه پيشرو و پيشتاز و سربلند و قوى، جامعه‏ اى است كه روى پاى خود بايستد همانگونه كه قرآن در مثال زيبايى در سوره فتح آيه 29 مى ‏فرمايد « فَاسْتَوى‏ عَلى‏ سُوقِهِ » همانند گياه سرسبزى كه روى پاى خود ايستاده و براى زنده ماندن و سرفرازى نياز به وابستگى به چيز ديگر ندارد. ❕يك جامعه مستقل و آزاد، جامعه‏ اى است كه از هر نظر خودكفا باشد و پيوند و ارتباطش بادگران، پيوندى بر اساس منافع متقابل باشد، نه بر اساس اتكاء يك ضعيف بر قوى، اين وابستگى خواه از نظر فكرى و فرهنگى باشد يا نظامى يا اقتصادى و يا سياسى، نتيجه‏ اى جز اسارت و استثمار ببار نخواهد آورد، و اگر اين وابستگى به ظالمان و ستمگران باشد، نتيجه‏ اش وابستگى به ظلم آنها و شركت در برنامه‏ هاى آنها خواهد بود. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 259 👌بنابراین اطاعت از ظالمین و تکیه بر آنان به عنوان اصل اولی حرام است و اگر انسان بتواند قیام کند و ظلم آنان را از ببرد ، قیام در برابر آنان لازم و ضروری است . 📚بحار الانوار ج72 ص367 باب 82 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 🔰لذا در روز عاشورا، هنگامى كه امام حسين عليه السلام با كوفيان، اتمام حجّت مى ‏نمود و آنها با سر و صدا، تلاش مى ‏كردند كه از سخنرانى ايشان ممانعت كنند، امام عليه السلام به موضوع «» و حرامخوارىِ آنان از اين طريق، به عنوان يكى از علل انحراف و نافرمانى آنان، اشاره كرد و فرمود: «همه‏ تان از فرمان من، سرپيچى مى‏ كنيد و به سخنانم، گوش فرا نمى‏ دهيد. عطاياى حرام، شما را سست [و سنگين‏] كرده و شكمتان از حرام، آكنده شده است. از اين رو، بر دل‏هايتان مُهر خورده است.» 📚مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي: ج 2 ص 6؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 8. ❕بنابراین اصل اینکه دشمنان امام حسین علیه السلام با تطمیع و رشوه به پول در مقابل ایشان قرار گرفته اند قابل تردید نیست ، اما که امروزه عده ای در این رابطه مطرح می کنند ، مستند نیست . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔸ادامه 👇 👌اما اگر انسان در برابر حاکم و سلطان جائر قدرت نداشته باشد تا در برابرش قیامی صورت دهد و او را از قدرت به زیر بکشد ، در این صورت از باب « تقیه » مدارا کردن با سلطان جائر لازم است و انسان نباید با قیام بیجا در برابر چنین سلطانی ، جان خود و دیگران را به خطر اندازد . لذا در مجامع روایی ما بابی باز شده است تحت عنوان ؛ « باب در وجوب اطاعت سلطان ( جائر ) از روی تقیه » 📚وسائل الشیعه ج 16 ص 220 باب 27 _ مستدرک الوسائل ج 12 ص 260 باب 26 🔸امام کاظم به نقل از پیامبر گرامی فرمود ؛ « اطاعت سلطان از روی تقیه ( و ناچار و ناتوانی ) واجب است » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 76 👌و فرمود ؛ « طاعت سلطان ( از روی تقیه ) لازم است زیرا خداوند می گوید : خود را با دست خود به هلاکت نیفکنید » ( بقره 195) 📚امالی صدوق ص 277 👌آن کلام امام سجاد علیه السلام هم ناظر به اطاعت از روی تقیه و ناتوانی در برابر سلطان جائر است ، یعنی در جایی که قدرت تغییر حاکم ظالم وجود ندارد ، از روی تقیه با او مدارا کن و با ترک مدارا جان خود و اطرافیانت را در معرض هلاکت بی حاصل قرار نده ،چرا که امير عادل و نيكو كار به يقين وظائف زمامداری را انجام مى ‏دهد، اما فاجر به طور كامل نه، و بگونه نسبى آرى، چرا كه او براى ادامه حكومت خود چاره‏ اى ندارد جز اين كه نظم را رعايت كند، در برابر دشمنان خارجى بايستد، جاده ‏ها را امن و امان سازد و به طور نسبى جلو ظلم ظالمان را بگيرد، هر چند خود او يكى از ظالمان است. زيرا در غير اين صورت‏ مردم فورا بر ضدّ او مى‏ شورند و دشمنان بر او مسلّط مى‏شوند و حكومتش به سرعت به باد مى‏ رود . 📚پیام امام امیر المومنین ج 2 ص 436 ❕لذا مرحوم مجلسی اول در شرح کلام امام سجاد علیه السلام می نویسد ؛ « امام می گوید حق پادشاه يا مطلق پادشاهان و سلاطين و خوانين يا اعم از قضات و امثال ايشان از جمعى كه تسلط بر تو داشته باشند آنست كه بدانى كه تو محل آزمايش او شده به آن كه حق سبحانه و تعالى او را پادشاه كرده است يا سلب لطف كرده گذاشته است تا او را بر تو تسلط داده ‏اند و ترا آزمايش كرده ‏اند و او را آزمايش كرده ‏اند كه با تو خوب سر كند و مستحق ثواب شود يا ظلم مى‏ كند و مستحق عقاب شود و بدانى كه بر تو لازم است كه كارى نكنى كه سبب غضب او شوى كه خود سبب هلاك خود شوى و شريك او شوى در ستمى كه بر تو كند پس بدانى كه تقيه واجبست و هر چه گويد اطاعت مى‏ بايد كرد از جهة رضاى حق سبحانه و تعالى ما دام كه خون بغير حق نباشد ... اميد كه حق سبحانه و تعالى كسى را باين بلاها مبتلا نكند و اكثر اوقات اين بلاها به سبب قرب ايشان حاصل مى‏ شود هر چند از ايشان دورتر است ايمن‏ تر خواهد بود » 📚لوامع صاحبقرانی ج 8 ص 764 ❕البته اگر چه مدارای از روی تقیه در برابر سلطان جور لازم است ، اما در بعضى از موارد این نوع تقيّه حرام است، و آن زمانى است كه اگر فرد يا گروهى راه تقيّه را پيش گيرند و عقيده خود را در برابر سلطان جور پنهان دارند، اصل اسلام به خطر افتد يا ضربه شديدى از ناحیه سلطان جور بر كيان مسلمين وارد گردد، در اين گونه موارد بايد عقيده واقعى خود را ظاهر كنند، هر چند خطر يا ضررى براى آنها داشته باشد. ❕ و از اينجا روشن مى‏ شود كه قيام امام حسين بن على بن أبي طالب (عليهم السلام) در برابر يزيد، يك وظيفه‏ قطعى دينى بوده، و امام حاضر نشد حتّى به عنوان تقيّه با يزيديان و بنى اميّه خلافت اسلامى كنار بيايد، زيرا مى‏ دانست ضربه شديدى به كيان اسلام خواهد خورد و قيام و شهادت او مايه بيدارى مسلمين و نجات اسلام از چنگال تفاله‏ هاى جاهليّت است. 📚شیعه پاسخ می گوید ص 45 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🙄آیا ما ایرانیان باید کوروش را تعظیم و تکریم کنین و همه جا از او سخن بگوییم یا از اساس این تعظیم کردن بیهوده است❗️❗️❗️ 🗯پاسخ: ❗️توجه به چند نکته لازم است: 1⃣شکی نیست که اسلام آیینی جهانی است که اختصاص به عرب و عجم ندارد بلکه همگان موظف هستند که به تعالیم آن عمل کنند چنان که خداوند می فرماید: "پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازلا کرد تا جهانیان را انذار دهد" 💎فرقان1 ❗️ومی فرماید: "بگو ای تمام مردم من رسول خدا به سوی همه شما هستم" 💎اعراف158 2⃣ روی این جهت وظیفه همگان در زمان کنونی پیروی از ایین اسلام می باشد ❗️خداوند می فرماید: "هرکس جز اسلام آیینی برای خود انتخاب کند از او پذیرفته نخواهد شد واو در آخرت از زیانکاران است"( ال عمران 85) ❗️ومی فرماید: "دین در نزد خدا اسلام است"( ال عمران 19) ❗️امیر مومنان فرمود: "کسی که جز اسلام آیینی را برگزیند شقاوت و بدبختی دامن اورا خواهد گرفت، دستگیره ایمانش از هم گسسته، سقوط او شدید وسر انجام اندوهی طولانی وعذابی مهلک خواهد داشت" 📚نهج البلاغه،خطبه 161 ❗️پیامبر گرامی فرمود: "روز قیامت اعمال را یک به یک می آورند،هرکدام خودرا معرفی می کنند یکی میگوید من نمازم،دیگری میگوید من روزه ام و... سپس اسلام را می آورند ومی گوید پروردگارا تو سلامی ومن اسلام. خداوند می فرماید:امروز به واسطه مخالفت با تو مواخذه میکنم وبه تو پاداش میدهم" 📚در المنثور،ج2 ص48 3⃣در تعالیم اسلامی تنها و تنها تکریم و تعظیم اهل البیت و کسانی که به آنان وابسته اند سفارش شده است و لا غیر چنان که پیامبر گرامی فرمود: «برای خداوند حرمات سه گانه ای است که هر کس آنها را احترام و تکریم کند خداوند امر دین و دنیای او را محفوظ می دارد.و آن سه چیز عبارت است از احترام قرآن و احترام پیامبر و احترام و تکریم اهل بیت» 📚خصال ج1 ص146 🔷همگان موظف هستند که مجالس و محافل تشکیل دهند و فضایل و مناقب اهل بیت را بازگو کنند و انان را تنها بزرگ بشمارند 📚بحار الانوار ج71 ص342 باب21 4⃣ما الگوهایی بس ارجمند تر از بزرگان و سلاطین باستانی داریم که انان در برابر اهل بیت خاک پایشان نیز محسوب نمی شوند .ما موظف هستیم تنها و تنها از انان الگو برداری کنیم چنان که امام علی فرمود: «به اهل بیت پیامبرتان نگاه کنید و راه آنان را بپیمایید و از پی انان حرکت کنید زیرا انان شما را هرگز از راه راست به در نمی برند و هر گز شما را به تباهی نمی کشند .هر گاه انان باز ایستند شما نیز باز ایستید و هر گاه انان برخاستند شما نیز برخیزید از انان پیشی نگیرید که گمراه می شوید و از انان عقب نمانید که نابود می شوید» 📚نهج البلاغه خطبه97 🔷چرا چنین نباشد در حالی که حضرت فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که هیچ کس قابل قیاس با ما نیست» 📚عیون الاخبار یک جلدی ص225 📚ذخائر العقبی ص17 👌بنا بر این ما با داشتن اهل بیت که الگوی کامل انسانیت می باشند نیازی به الگو پذیری و ترویج نام دیگران نداریم . 5⃣بنا بر این نظر که کوروش همان ذو القرنینی است که قرآن از او نام می برد باید توجه کنیم که او بنده ای مطیع و صالح برای خداوند بوده است چنان که حضرت علی می فرماید: «ذو القرنین فرشته و یا پیامبر نبود بلکه بنده ای بود که خدا را دوست داشت و خدا نیز او را دوست داشت» 📚بحار الانوار ج12 ص178 🗯و خداوند بارها و بارها از او و امثال او پیمان به ایمان نسبت به نبوت پیامبر گرامی و امامت ائمه طاهرین را گرفته است و او نیز با دل و جان پذیرفته بود 📚بحار الانوار ج5 ص225 باب10 ❗️کوروش که بر مبنای ما به دور از هر گونه افراط و تفریط در مورد او ؛ذو القرنین بودن او ارجحیت دارد 📚تفسیر نمونه ج12 ص543 🗯اگر در زمان ما بود به اقتضای ادله بالا مطیع اهل بیت بود و سعی در نشر و ترویج معارف اهل بیت در جامعه می کرد و خودش را در برابر و مقابل اهل بیت قرار نمی داد بر خلاف کوروش پرستان نا آگاه که او را بزرگ می کنند تا در برابر اهل بیت قرار دهند. 6⃣مثل کوروش و کوروش پرستان همان مثل مسیح و مسیحیان است . ❗️خداوند می گوید ما در روز قیامت به مسیح می گوییم آیا تو گفتی که مردم تو و مادرت را پرستش کنند ⁉️ 🗯مسیح می گوید خیر به هیچ وجه بلکه من تنها گفتم تو را بپرستند و از تعالیم دین تو تبعیت کنند ومن از اعمال انان بیزاری می جویم 🔷مائده 116-117 👌کوروش نیز اگر در زمان کنونی بود خطاب به کوروش پرستان نادان می گفت من از شما و از اعمالتان بیزاری می جویم زیرا من بنده ی خداوند هستم که موظف به پیروی از آیین حق می باشم نه آنکه شما به دروغ مرا از آنچه هستم بزرگتر کرده اید و در برابر اسلام و اهل بیت که من خاک پایشان نیز محسوب نمی شوم قرارم داده اید.دست از این کارهای جاهلانه بر دارید. 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چرا به امام رضا ضامن آهو می گویند ❗️آیا آنچه مردم می گویند که امام ضامن مادر شد تا برود و فرزندش را شیر دهد و به نزد شکارچی باز گردد واقعیت دارد ❕ 💠💠 👌آنچه در بین مردم در مورد این نامگذاری رواج دارد آن است که می گویند قصد شکار آهویی را داشت ، آهو خود را به امام رضا رسانده و می گوید من دو بچه شیری دارم که گرسنه اند ، شما ضمانت مرا نزد شکارچی بکنید تا بروم و بچه هایم را شیر دهم و باز گردم ، امام هم ضمانت آهو را نزد شکارچی کرد ، آهو رفت و باز گشت ، شکارچی از این جریان منقلب شد و وقتی متوجه امام رضا شد آهو را آزاد و عذر خواهی کرد و امام نیز مبلغ قابل توجهی به شکارچی داد . ❕این جریان در مورد امام رضا علیه السلام در منابع ما نیامده است ، بلکه شبیه آن در باب معجزات پیامبر گرامی و امام سجاد نقل شده است . ❕نقل است که روزی پیامبر گرامی در صحرایی راه می رفت ، ناگاه شنیدند که منادی ندا می دهد یا رسول الله ، پیامبر نظر کرد و را دید که بسته اند ، آهو گفت این اعرابی من را شکار کرده است و من دو طفل در این کوه دارم ، مرا رها کن که بروم و آن ها را شیر دهم و برگردم .پیامبر او را رها کرد و رفت و فرزندان خود را شیر داد و بازگشت ، چون اعرابی این صحنه را مشاهده کرد ، آهو را آزاد کرد و مسلمان شد » 📚الخرائج ج1 ص37 📚قصص الانبیاء ص32 👌ابن شهر آشوب روایت می کند ؛ « آن آهو را شکار کرده بود ، آهو چون به نزد فرزندان خود رفت و قصه خود را برایشان گفت ، آنها گفتند رسول خدا ضامن تو شده است و منتظر است ، ما شیر نمی خوریم تا به خدمت آن حضرت برویم ، آنها به نزد پیامبر آمدند و دو بچه آهو صورت های خود را به پیامبر می مالیدند ، پس یهودی گریست و مسلمان شد و گفت آهو را رها کردم ...» 📚مناقب ابن شهر آشوب ج1 ص132 ❕شبیه این جریان در مورد امام سجاد علیه السلام نیز نقل شده است ؛ 📚کشف الغمه ج2 ص321 📚بحار الانوار ج46 ص30 👌اما آنچه در مورد امام رضا علیه السلام در منابع حدیثی ما نقل شده است زیر است ؛ ❕شیخ صدوق نقل می کند که حاکم رازی می گوید ؛ 💠 « مرا ابو جعفر عتبی به عنوان پیک پیش ابو منصور بن عبد الرزاق فرستاد ، روز پنجشنبه برای زیارت امام رضا از او اجازه خواستم. او در پاسخ به من گفت آنچه در بارۀ این مشهد یعنی مرقد امام رضا برای من اتفاق افتاده برای شما نقل می کنم ؛ ❕ در روزگار ، نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه به غارت زائران می‌ پرداختم ، لباس‌ها، خرجی، نامه‌ها و حواله‌هایشان را به زور از آنان می‌ستاندم. روزی به شکار بیرون رفتم و یوزپلنگی را به دنبال آهویی روانه کردم. یوزپلنگ همچنان به دنبال آهو می‌دوید تا به‌ ناچار، آهو به کنار دیوار حرم پناه برد و ایستاد. یوز هم در مقابل او ایستاد، ولی به او نزدیک نمی‌شد. 👌هرچه کوشش کردم که یوزپلنگ به آهو نزدیک شود، به سمت آهو نمی رفت و از جای خود تکان نمی‌خورد، ولی هر وقت که آهو از جای خود یعنی کنار دیوار حرم دور می‌شد، یوز هم او را دنبال می‌کرد. اما همین که به دیوار پناه می‌برد، یوزپلنگ باز می گشت تا آن که آهو به سوراخ لانه ‌مانندی، در دیوار آن مزار داخل شد. من وارد رباط شدم، پرسیدم که هم اکنون وارد رباط شد، کجا است؟ گفتند: آهویی ندیدیم. 👌آن وقت، به همان جایی که آهو داخلش شده بود آمدم، و رد پای او را دیدم، ولی خود آهو را ندیدم. پس با خدای تعالی پیمان بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان رفتار نکنم ...» 📚عیون الاخبار ، صدوق ، ج2 ص285 📚بحار الانوار ، ج49 ص334 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔عزاداری و سینه زنی و گریه برای برای امام حسن و پیامبر در امروز چه حکمی داره؟ اگر جایزه پس در اون حدیث چرا میگن که ناپسنده؟ خیلی شفاف میگن ناپسند ست مگر برای امام حسین ع . خب امام صادق چرا نگفتن ناپسند است مگر برای پیامبر و ائمه و حضرت عباس ع و... ❕در نهج البلاغه آمده است: علی بعد از وفات پیامبر(ص) خطاب به پیامبر فرمود: اگر از بی قراری و بی تابی،نهی نمی کردی و به بردبـاری فـرمـان نمی دادی چنان برایت اشک می ریختیم که اشک چشمانمان تمام می شد» (نهج البلاغه ص576 و مستدرک الوسائل2/445) 💠💠 👌اصل گریه کردن برای مردگان بالعموم و برای اهل بیت علیهم السلام بالخصوص بدون هیچ اشکالی جایز و بی اشکال است . ❕گريه و عزادارى براى مرگ عزيزان در اسلام ممنوع نيست، زيرا سرچشمه ‏هاى عاطفى دارد و اسلام هرگز با مردم مبارزه نكرده است. آنچه ممنوع است بى‏ تابى و اظهار ناشكرى و حركات و سخنانى است كه دليل بر شكايت از تقديرات الهى باشد. حديث معروف پيامبر گرامی كه به هنگام وفات فرزندش ابراهيم در كتب مختلف نقل شده نيز اشاره به همين معناست؛ هنگامى كه خبر وفات فرزند به او رسيد اشك در حضرت حلقه زد و سرازير شد. شايد بعضى به آن حضرت ايراد كردند، فرمود ؛ « چشم مى ‏گريد و قلب محزون مى ‏شود اما چيزى كه موجب خشم خدا شود نمى‏ گويم» 📚الکافی ج 3 ص 262 🔸امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « گریه کردن بر فراق عزیزان موجب و آرامش انسان می شود » 📚الفقیه ج 1 ص 187 👌گریه کردن در مصیبت اهل بیت نیز مستحب و پسندیده است . محدثین بزرگ ما در کتب حدیثی خود بابی گشوده اند در موضوع « استحباب گریه کردن در مصیبت اهل بیت علیهم السلام » 📚وسائل الشیعه ج 14 ص 500 باب 66 _ مستدرک الوسائل ج 10 ص 311 باب 49_ بحار الانوار ج 44 ص 278 باب 34 ❕امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « هر کس مصایب ما اهل بیت برایش بازگو شود و به اندازه بال پشه ای اشک چشم از او خارج شود ، خداوند تمام گناهانش را می آمرزد اگر چه به اندازه کف روی دریاها باشد » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 👌امام سجاد علیه السلام فرمود؛ « هر مومنی که چشمش برای کشته شدن حسین چنان اشک بریزد که به صورتش روان شود ، خداوند در بهشت برایش اتاق هایی فراهم می کند که روزگارانی را در آن سپری کند ...خداوند چنین فردی را در روز قیامت از خشم خود و آتش در امان نگه می دارد » 📚ثواب الاعمال ص108 ❕و فرمودند ؛ « هر كس به خاطر ما، براى خونى كه از ما ريخته شده يا حقّى كه از ما گرفته شده يا هتك حرمتى كه به ما يا به يكى از شيعيان ما شده است، قطره اشكى از چشمش جارى شود، خداوند متعال به سبب آن، او را روزگارى دراز در بهشت جاى مى ‏دهد. » 📚الأمالي مفيد: ص 175 🔸امام حسين عليه السلام فرمود ؛ « هيچ بنده ‏اى نيست كه چشمان او به خاطر ما قطره‏ اى اشك بريزند، يا ديدگانش براى ما اشكبار شود، مگر آن كه خداوند، بِدان سبب، روزگارانى دراز، او را در بهشت جاى مى‏ دهد.» 📚الأمالي طوسي ص 116 👌سوال این است که آیا فقط گریه کردن برای اهل بیت به غیر حسین علیهم السلام استحباب دارد ، یا جزع و فزع و به سر و سینه زدن هم استحباب دارد . پرسش کننده با استدلال به این حدیث امام صادق علیه السلام که فرمود ؛ « هر گونه جزع و فزع و نوحه گری و گریستن ناپسند است مگر جزع و فزع و گریه کردن برای حسین علیه السلام » 📚امالی طوسی ص 162 👌استدلال می کند که جزع و فزع کردن و به سر و سینه زدن فقط برای امام حسین علیه السلام جایز است . امام علی هم در هنگام غسل پیامبر گرامی خطاب به ایشان فرمود ؛ « اگر تو ما را به صبر و شکیبایی امر نفرموده بودی و از جزع و بی تابی نهی نمی کردی ، آن قدر بر تو گریه می کردیم که اشکهایمان تمام شود » 📚نهج البلاغه خطبه 235 👌از این نقل هم استفاده می شود که جزع و فزع کردن و گریه های جزعی و فزعی و بی پایان تنها برای امام حسین علیه السلام جایز است نه سایر اهل بیت خصوصا پیامبر گرامی . ❕اما این استدلال صحیح نیست . در نقل های دیگری ،جزع و فزع کردن برای سایر اهل بیت علیهم السلام نیز مستحب شمرده شده است . ❕علی علیه السلام فرمود ؛ « خداوند از میان زمینیان شیعیان ما را برگزیده است که ما را یاری می کنند و در شادی ما شاد و در مصیبت ما ، مصیبت زده و هستند » 📚الخصال ج2 ص635 👌امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « اگر می خواهی در روز قیامت هم درجه ما باشی با حزن و مصیبت ما ، محزون و زده و با فرح و شادی ما ، شاد باش » 📚وسائل الشیعه ج14 ص501 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 👌محزون و مصیبت زده بودن برای اهل بیت مصادیق متعددی دارد ، گریه کردن ، به سر و سینه زدن و زنجیر زنی ، مانند آن همه از مصادیق بودن تلقی می شود . 🔸امام صادق علیه السلام جزع و فزع کردن مسمع بن عبد الملک برای مصائب اهل بیت را ستود و خطاب به او فرمود ؛ « تو از کسانی شمرده می شوی که برای ما جزع می کنند و در فرح ما شاد و در حزن ما اندوهگین است » 📚کامل الزیارات ص 101 ❕علی علیه السلام هم خطاب به پیامبر گرامی فرمود ؛ « صبر و شكيبايى زيباست ولى نه درباره تو و جزع و بى ‏تابى زشت است اما نه بر فراق تو. مصيبت وفات تو بسيار سنگين و هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است‏ » 📚نهج البلاغه حکمت 292 ❕ مفهوم كلام چنين مى‏ شود كه زيبايى صبر و شكيبايى نيز در بعضى از موارد استثنايى دارد و همچنين زشتى جزع و بى ‏تابى. 🔸آن‏جا كه براى موارد شخصى و فردى باشد (مانند مصيبت از دست دادن فرزند و برادر و عزيزان ديگر) صبر، جميل است و جزع، قبيح؛ اما آن‏جا كه براى اهداف مهم اجتماعى باشد مانند آنچه اميرمؤمنان عليه السلام پس از رحلت پيامبر اكرم انجام داد و همچنين بانوى اسلام فاطمه زهرا عليها السلام در مصيبت پدر، و بازماندگان خاندان پيغمبر در مصائب كربلا و عاشورا، در اين موارد نه صبر جميل است و نه جزع قبيح، زيرا اهميت مقام والاى پيامبر و شهداى كربلا و مانند آن را نشان‏ مى ‏دهد. البته اين‏گونه مصائب- برخلاف مصائب شخصى- بايد هرگز فراموش نشود. به همين دليل جزع، جميل مى ‏شود و صبر قبيح. 📚پیام امام امیر المومنین ج 14 ص 429 👌بنابراین هم جزع و فزع کردن برای امام حسین علیه السلام از عنوان کلی کراهت خارج است ، هم جزع و فزع کردن برای سایر اهل بیت ، خصوصا پیامبر گرامی اسلام سلام الله علیهم . 🔸آن خطبه نهج البلاغه هم که علی علیه السلام در هنگام غسل پیامبر خطاب به ایشان فرمود ؛ « اگر تو ما را به صبر و شکیبایی امر نفرموده بودی و از جزع و بی تابی نهی نمی کردی ، آن قدر بر تو گریه می کردیم که اشکهایمان تمام شود » 📚نهج البلاغه خطبه 235 👌با آنچه گفتیم در تضاد نیست . پیامبر گرامی به علی و فاطمه سلام الله علیهما توصیه کرده بود که پس از وفات من ، خود را به عزاداری و جزع و فزع و گریه و زاری برای من مشغول نکنید تا دشمن از این فرصت استفاده کند و نقشه های شوم خود را پیاده کند ، پیامبر گرامی آنان را مامور کرده بود که به جای گریه و زاری ، سعی خود را برای بدست آوردن خلافت جامعه به کار گیرند و عزاداری و جزع و فزع بر پیامبر ، آنان را از این وظیفه مهم غافل نسازد . ❕بنابراین نهی مذکور تنها در همان بازده زمانی ابتدایی وفات پیامبر است لذا علی علیه السلام هم آن جمله را در هنگام غسل دادن پیامبر فرمودند ، نه آنکه آن نهی یک حکم کلی و برای تمام زمان ها باشد . در سایر روایات که در بالا آوردیم ، خصوصا حکمتی که از نهج البلاغه نقل کردیم ، صراحتا استحباب جزع و فزع کردن برای پیامبر گرامی را برای سایر زمان ها ثابت می کند . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش ❔آیا پیامبر اسلام شهید شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند❓ 💠پاسخ؛ ❗️آنچه که از روایات شیعه و سنی بدست می آید آن است که پیامبر گرامی مسموم شده و از دنیا رفتند. 👌امام حسن علیه السلام فرمود: «هیچ یک از ما نمی باشد جز آنکه یا توسط شمشیر از دنیا می رود و یا توسط سم از دنیا می رود» 📚بحار الانوار ج27 ص217 📚کفایه الاثر ص227 👌امام رضا علیه السلام فرمود: «همه ما مقتول و شهید از دنیا می رویم» 📚الفقیه ج2 ص585 📚عیون الاخبار ج2 ص203 👌شیخ صدوق می نویسد: «اعتقاد شیعه آن است که پیامبر در خبیر مسموم شد و توسط همان سم به شهادت رسید» 📚اعتقادات ص109 👌شیخ مفید می نویسد: « پیامبر در روز 28 صفر در مدینه در حالی که مسموم شده بود از دنیا رفت» 📚المقنعه ص456 👌شیخ طوسی می نویسد: «پیامبر گرامی در حالی از دنیا رفت که مسموم شده بود» 📚التهذیب ج6 ص2 ❗️علامه حلی نیز همین مطلب را می نویسد 📚تحریر الاحکام ج2 ص118 👌امام صادق فرمود: «پیامبر در روز خیبر گوشت مسموم را خورد و زمان مرگش فرمود همان گوشت مسموم روز خیبر مرا از پای درآورد و هیچ پیامبر و جانشین پیامبری نیست مگر آنکه شهید میشود» 📚بصائر الدرجات ج1 ص503 👌وفرمود: «زن یهوی گوشت را مسموم ساخت و به خورد پیامبر داد و سبب فوت پیامبر شد» 📚همان مدرک ❗️شیخ کلینی و دیگران از علما نیز مسموم شدن پیامبر گرامی توسط سم زن یهودی را نقل می کنند 📚الکافی ج6 ص315 📚المحاسن ج2 ص470 📚وسائل الشیعه ج25 ص57 👌وفرمود: «گمان می کنید پیامبر به مرگ طبیعی از دنیا رفت یا کشته شد؟ ❗️پیامبر قبل از مرگ توسط آن دو نفر مسموم شد و از دنیا رفت» 📚تفسیر عیاشی ج1 ص200 👌علامه مجلسی می گوید محتمل است هر دو سم در شهادت پیامبر گرامی دخیل بوده است 📚بحار الانوار ج22 ص516 🔴مساله شهادت پیامبر گرامی در کتب اهل سنت نیز مورد اشاره قرار گرفته است. 🗯بخاری می نویسد: «عایشه می گوید:در روزهای پایانی حیات پیامبر به زور در دهان آن حضرت دوایی ریختیم،حضرت با اشاره به ما فهماند که به من دوا نخورانید، ما گفتیم این خودداری پیامبر به خاطر آن است که مریض از دوا بدش می آید ووقتی بهوش آمد فرمود:ایا من شمارا از این کار نهی نکردم؟اکنون به جز عباس که شاهد ماجرا نبوده باید جلوی چشمان من به دهان همه آنان که دراین خانه هستند از همان دوا ریخته شود» 📚صحیح بخاری،ج5 ص120 ح5382 ❔چرا عایشه حرف پیامبر را گوش نداد و به زور در حلق پیامبر گرامی دارو ریخت در حالی که خداوند اطاعت پیامبر را در هر حال لازم و واجب می داند 🔷حشر7 ❔چرا پیامبر از خوردن دوا خود داری کرد مگر پیامبر کودک بوده است که از دوا بدش بیاید❔ایا نعوذ بالله او درک نمی کرد که چه چیزی برایش مفید است و چه چیزی مضر❔ ❔چرا پیامبر دستور به قصاص داد که خودشان نیز از آن دوا بخورند❔ایا پیامبر بدون استحقاق دستور به مجازات می دهد ❗️حاکم در مستدرک می آورد: «به خدا سوگند پیامبر وابوبکر وحسن بن علی با سم و عمر عثمان، علی وحسین با شمشیر کشته شدند» 📚المستدرک علی الصحیحین،ج3 ص61 ح 4395 🗯بزرگان اهل سنت از ابن مسعود نقل کرده اند: «اگر 9 بار سوگند یاد کنم که پیامبر کشته شده است برایم بهتر است تا یک بار سوگند یاد کنم که او کشته نشده است زیرا خداوند اورا پیامبر وشهید قرار داده است» 📚مسند احمد،ج1 ص408 ح3873 📚طبقات الکبری،ج2 ص201 📚المصنف،ج5 ص269 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔در اسلام حکمی است که اگر با حیوانی نزدیکی شود ، حیوان را باید آتش زد ❗️آیا این حکم معقول و مناسب حقوق حیوانات است ❕ 💠💠 👌مرحوم امام ( ره ) در تحریر الوسیله خود چنین می آورد ؛ « از چيزهايى كه موجب حرمت حيوان حلال بالأصاله مى ‏شود اين است كه انسان در «قُبُل» يا «دُبُر» او وطى نمايد اگر چه انزال نكند؛ چه انسان وطى‏ كننده صغير باشد يا كبير، عالم باشد يا جاهل، با اختيار باشد يا اكراه بر آن شود؛ و چه حيوان وطى شده نر باشد يا ماده؛ پس به سبب اين وطى، گوشت او و گوشت نسل او كه بعد از وطى به وجود مى ‏آيد، بنابر اقوى در نسل حيوان ماده و بنابر احتياط (واجب) در نسل حيوان نر و همچنين شير و پشم و موى آن‏ها حرام مى ‏باشد. ❕ حيوان وطى شده اگر از حيواناتى باشد كه خوردن آن اراده مى‏ شود مانند گوسفند و گاو و شتر واجب است كه ذبح شده سپس سوزانده شود و وطى‏ کننده- در صورتى كه مالك نباشد- غرامت قيمت آن را براى مالكش بپردازد و اگر حيوانى باشد كه بر پشت آن بار مى ‏گذارند يا سوار مى‏ شوند و خوردن آن متعارف نمى‏ باشد مانند الاغ و قاطر و اسب، از محل وطى به شهر ديگرى برده مى ‏شود و در آنجا فروخته مى‏ شود. پس ثمن آن به وطى ‏كننده داده مى ‏شود و وطى ‏كننده- در صورتى كه مالك نباشد- قيمت آن را غرامت مى ‏دهد. » 📚ترجمه تحریر الوسیله ج 2 ص 170 ❕امام باقر علیه السلام فرمود ؛ « کسی که با حیوانی نزدیکی کند ، شلاق زده می شود و قیمت حیوان را به صاحبش پرداخت می کند ، چرا که ( منافع ) حیوان را فاسد کرده است و آن حیوان در صورتی که گوشتش خورده می شود ، ذبح شده و لاشه آن سوزانده می شود و اگر حیوانی باشد که بر پشتش سوار می شوند ، واطی ، قیمتش را به صاحبش می دهد و تازیانه ( تعزیری ) می خورد و آن حیوان را از شهری که وطی صورت گرفته به شهر دیگر خارج می کنند و در آن شهر به فروش می رسانند » 📚التهذیب ج 10 ص 61_ الاستبصار ج 4 ص 223 👌در نقل دیگری راوی سوال می کند ؛ « گناه حیوان چیست ( که ذبح شده و لاشه اش سوزانده می شود ) ؟ امام علیه السلام فرمود ؛ « او گناهی ندارد ، اما پیامبر گرامی چنین کردند ( و چنین حکمی دادند ) و به این حکم امر کردند تا مردم بر حیوانات جرئت پیدا نکنند و نسلشان منقطع نشود » 📚وسائل الشیعه ج 28 ص 357 👌از این بیان استفاده می شود که دستور به ذبح حیوان و آتش زدن لاشه آن تنها از این جهت است که مردم دیگر به سراغ چنین عمل شنیعی نروند ، زیرا اگر بروند در این صورت هم نمی توانند از گوشت آن حیوان ارتزاق کنند و هم باید لاشه حیوان را بسوزانند . 🔸استفاده نکردن از گوشت آن حیوان و هر حیوانی که از نسل آن حیوان است موجب یک ضرر اقتصادی بزرگ برای واطی می شود و اگر واطی مالک آن حیوان نباشد هم باید غرامت را به صاحب آن حیوان بدهد ، سوزاندن لاشه آن حیوان هم موجب رسوایی بیشتر فرد واطی می شود . ❕این دو جنبه یعنی « ضرر اقتصادی » و « رسوایی بیشتر » در کنار « تنبیه خاص واطی » موجب دوری مردمان از انجام این عمل شنیع می شود ، به خاطر همین است که امام علیه السلام در فلسفه حکم مذکور « جرئت نکردن مردم بر انجام این عمل » را بیان کردند تا چنین نشود که این عمل بین مردم رواج پیدا کند و زاد و ولد و نسلشان متوقف شود . ❕خداوند مالک هر آنچه است که در عالم می باشد چنان که می فرماید ؛ « هر چه در آسمانها و زمین است از اوست» 🔷بقره116-255-284- ال عمران 109- 129- نسائ126- ❗️« مالکیت آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است از آن خداست» 🔶مائده 17- انعام 12- توبه116 🔸دستور به ذبح و سوزاندن لاشه حیوان وطی شده هم توسط مالک حقیقی آن حیوان یعنی خداوند جهت دور شدن مردم از عمل شنیع « نزدیکی با حیوانات » صادر شده است و دارای فلسفه روشنی است و قبحی در آن نیست . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔ترس و وحشت امام موسى كاظم از احضارش توسط هارون الرشيد "عجب امامى كه براى جانش اينقدر ميترسد و به گريه مى افتد مگر نه اينكه اينها عاشق شهادت بودند؟ تا كى بايد دروغ اخوندها را باور كرد؟ ❗️❗️ 💠💠 👌آنچه مورد استناد معاند قرار گرفته است ، نقلی است که در کتاب « عیون الاخبار » آمده که راوی می گوید ؛ «وقتى هارون، موسى بن جعفر عليهما السّلام را زندانى كرد، حضرت، شب هنگام، از جهت هارون در ترس بودند كه مبادا ايشان را بكشد. لذا تجديد وضو كردند و رو به قبله ايستادند و چهار ركعت نماز خواندند و سپس دست به دعا برداشته، چنين گفتند: «يا سيّدي نجّني من حبس هارون و خلّصني من يده، يا مخلّص الشّجر من بين رمل و طين، و يا مخلّص اللّبن من بين فرث و دم، و يا مخلّص الولد من بين مشيمة و رحم و يا مخلّص النّار من الحديد و الحجر، و يا مخلّص الرّوح من بين الاحشاء و الأمعاء، خلّصني من يدي هارون». ❕راوى مى ‏گويد: وقتى حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام اين دعاها را خواند، هارون در خواب مردى سياه پوست را ديد كه بسراغش آمده و شمشيرى در دست دارد كه از نيام بيرون كشيده و بالاى سرش ايستاده است و مى‏گويد: هارون! موسى بن جعفر را از حبس آزاد كن و گر نه، گردنت را با اين شمشير مى‏زنم. هارون از هيبت آن مرد وحشت كرده، دربان را طلبيد و به او گفت: به زندان برو و موسى بن جعفر عليهما السّلام را آزاد كن. 🔸راوى ادامه داد: دربان به سمت زندان حركت كرد، به زندان رسيد و در زد، مأمور زندان گفت: كيست؟ گفت: خليفه، موسى بن جعفر را فراخوانده است او را بيرون بياور و آزادش كن. زندانبان فرياد زد: اى موسى! خليفه تو را فراخوانده است. حضرت موسى بن جعفر- عليهما السّلام- ترسان و نگران از جا برخاست و گفت: حتما تصميم بدى در مورد من گرفته است كه در اين دل شب مرا فراخوانده است، حضرت گريان و اندوهگين و نااميد از حيات خود، برخاست و با اندامى لرزان به نزد هارون رفت. ❕حضرت فرمود: سلام بر هارون، هارون نيز جواب سلام حضرت را داد و گفت: ترا به خدا قسم مى‏ دهم آيا امشب دعا كرده‏ اى؟ حضرت فرمود: بله، هارون پرسيد: چه دعايى؟ حضرت فرمود: تجديد وضوء كردم و چهار ركعت نماز خواندم و سر به آسمان بلند كردم و گفتم: يا سيّدى خلّصني من يد هارون.- و تا آخر دعا را ذكر فرمود. هارون گفت: خداوند دعايت را مستجاب كرد، اى دربان! او را آزاد كن! سپس چند خلعت طلبيد و سه عدد از آنها را به حضرت پوشاند و اسب خود را به‏ ايشان را گرامى داشت و احترام نمود و نديم و همدم خويش گرداند. سپس گفت: آن دعاها را برايم بخوان، حضرت آنها را به او تعليم فرمود. » 📚عیون الاخبار ج 1 ص 94 ❕البته ممکن است تعبیر « هُوَ يَرْتَعِدُ فَرَائِصُه‏ » « اعضای بدنش به لرزه افتاده بود » حال از وضعیت هارون باشد که پس از آن رویا ، دچار ترس شده بود . 👌در هر صورت این جریان که سخن از ترس و حزن و گریه امام کاظم علیه السلام به میان می آورد ، نمی تواند مورد پذیرش ما باشد . ❕ امام کاظم علیه السلام هیچگاه در برابر هارون از خود ضعفی نشان ندادند و با نهایت شدت و صلابت با او برخورد می کردند . 🔸در نقلی آمده است ؛ « امام موسی بن جعفر در یکی از کاخهای استوار و زیبای هارون که مانند آن در بغداد و جای دیگر نبود، وارد شد. هارون سرمست از قدرت گفت: این سرا چون است؟ امام بی واهمه و اعتنا از قدرت و جبروت او گفت: این سرای فاسقان است. خدای تعالی فرماید ؛ « کسانی را که در روی زمین، بی شایستگی، بر خلاف حق گردن می‌فرازند از آیات خود روی گردان می‌کنم. هر چند همه آیات را می‌بینند، به آن ایمان نمی آورند و اگر راه رشد را ببینند آن راه را بر نمی گزینند و اگر راه گمراهی را مشاهده کنند آن را انتخاب می‌کنند. (هود - ۱۱۳). ❕هارون از خشم لرزید و موجی از تشویش او را فرا گرفت. آنگاه به امام گفت: خانه از آن کیست؟ - این سرا شیعه ما را مجال است و دیگران را فتنه. - چرا صاحبخانه آن را باز پس نمیگیرد؟ - خانه را آباد از او گرفتند و تا آباد نگردد آن را پس نمی گیرد. شیعیان تو کجایند؟ و در اینجا امام سخن حق تعالی را قرائت کرد: ُ.«کافران از اهل کتاب و مشرکان جدا نبودند تا برای آنان از جانب خدای بینه ای آمد. » هارون را خشم فرا گرفت و گفت آیا ما کافرانیم؟ 🔸امام فرمود نه، اما چنانکه خدای تعالی فرماید: ِ«… آنان که نعمت خدای را به کفر تبدیل کردند و پیروان خود را در سرای هلاکت جای دادند. »ابراهیم - ۲۷ - ۲۸ و اینچنین امام آشکار کرد که هارون منصب خلافت را غصب کرده و سلطنت و حکومت را، دزدیده است. این مطلب خشم هارون را بر او بر انگیخت و به هنگامی که شنید امام او را به مبارزه می‌طلبد و در موضعی است که در آن نرمش نیست، در سخن خود با امام به خشونت پرداخت .» 📚مناقب ج 2 ص 381 🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇 ❕حضرت موسى بن جعفر عليه السّلام از داخل زندان طى نامه ‏اى كه به هارون الرشيد نوشت، تلاش ‏هاى شكست‏ خورده هارون در فريفتن و شكنجه خود را ناكارآمد خوانده، متذكر شد كه اقدام‏هاى جبارانه او چيزى را تغيير نمى ‏دهد. 🔸 «محمّد بن اسماعيل» مى‏ گويد: «موسى بن جعفر عليه السّلام نامه ‏اى از زندان براى هارون الرشيد فرستاد به اين شرح ؛ « هر يك روز آميخته به سختى كه بر من مى ‏گذرد، يك روز آكنده از آسايش و فراخى از تو سپرى مى‏ شود تا اين‏كه همگان در روزى بى ‏پايان [براى داورى و رسيدن به پاداش يا كيفر] گرد خواهيم آمد و آن‏جاست كه باطل‏ كاران زيان مى ‏كنند » 📚تاریخ بغداد ج 13 ص 32_ کشف الغمه ج 3 ص 8 _ بحار الانوار ج 48 ص 148 👌می بینیم امام کاظم علیه السلام بدون هیچ ترسی و با نهایت صلابت و شجاعت با هارون الرشید رفتار می کرد . ❕از سوی دیگر ، اساسا چگونه می توان نسبت ترس را به امامان منصوب از جانب خداوند داد در حالی که یکی از ویژگی های آن بزرگواران« شجاع » بودن آنها می باشد . 🔷امام رضا علیه السلام فرمود: « برای امام نشانه هایی است از جمله عالم ترین و عادل ترین و با تقواترین و حلیم ترین و شجاع ترین مردم است ...» 📚معانی الاخبار ص35 _ بحار الانوار ج25 ص116 👌امام علی علیه السلام فرمود: « لازم است که امام شجاع ترین مردم باشد زیرا رهبر مومنان است و مومنان از او الگو می گیرند» 📚بحار الانوار ج25 ص164 👌نقلی که مورد استناد معاند قرار گرفت ، سندا ضعیف است ، در سند آن ، محمد بن علی ماجیلویه مجهول است و اگر محمد بن علی ماجیلویه القمی باشد ، توثیقی ندارد . 📚زبده المقال من معجم الرجال ، ج 2 ص 361 🔸در سند آن ارسال هم وجود دارد و اساسا راوی جریان به عنوان « رجلا » « مردی » معرفی شده است که معلوم نیست چه کسی بوده است . 👌مترجم نقل فوق هم در مورد جریان مذکور می نویسد ؛ « اين اوصاف و حالات از يك مرد الهى عادى كه دلش بياد خدا آرام گرفته، بسيار بعيد است چه برسد به مقام شامخ ولايت مطلقه الهيّه، ناچار بايد بگوئيم اين عبارات را راوى و يا بعضى نسّاخ از جانب خود براى آب و تاب دادن به قضيّه، به اصل داستان افزوده‏ اند و يا خبر بى‏ جزاف نيست‏ » 📚ترجمه عیون الاخبار ، حمید رضا مستفید و علی اکبر غفاری ، ج 1 ص 189 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁