eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ماجرای شنیدنی قبض روح " سلام الله علیه " ▪️على بن ابراهيم بن هاشم ، از پدرش ، از محمّد بن ابى عمير ، از هشام بن حكم ، از حضرت ابى عبد الله " سلام الله علیه " نقل نموده كه آن جناب فرمودند : ملك الموت نزد موسى بن عمران عليه السلام آمد و بر آن جناب سلام نمود ، حضرت فرمود : كيستی ؟ ملك الموت گفت : من ملك الموت هستم. موسى عليه السّلام فرمود : چه حاجت دارى؟ گفت: براى قبض روحت آمده ام. موسى عليه السلام فرمود : از كجا روحم را قبض مى كنى؟ گفت : از دهانت. موسى فرمود : چگونه از دهانم قبض روح مى كنى و حال آن كه با پروردگارم سخن گفته ام؟! گفت : از دو دستت. موسى فرمود: چگونه از دستهايم قبض روح مى كنى و حال آن كه با آن ها تورات را حمل كرده ام؟! گفت : از دو پايت. موسى فرمود : چگونه از پاهايم قبض روح مى كنى و حال آن كه با آن ها به طور سينا رفته ام؟! امام عليه السّلام فرمودند : سپس ملك الموت اعضاء و جوارح ديگرى غير از اين ها را شمرد و از موسى جوابى شنيد ، بالاخره گفت : من مأمور شده‌ ام كه تو را رها كرده تا خودت اراده مرگ و قبض روحت را بكنى پس موسى عليه السّلام مدّتى درنگ كرد و سپس به شخصى گذشت كه قبرى مى كند ، به او فرمود : مى خواهى بركندن اين قبر تو را كمك كنم؟ آن شخص عرض كرد: بلى. امام عليه السّلام فرمودند : موسى عليه السّلام وى را كمک كرد تا قبر كنده شد و لحد آماده گشت آنگاه آن شخص خواست طاق و از در لحد بخوابد تا ببيند چطور است ، موسى عليه السّلام به او فرمود : من مى خوابم پس موسى عليه السّلام در لحد خوابيد بلافاصله جايگاه خود را در بهشت مشاهده كرد (راوى به طور ترديد مكان من الجنّه يا منزله من الجنّة نقل كرده) پس به درگاه پروردگار عرض كرد : پروردگارا روحم را قبض فرما پس ملک الموت روحش را قبض كرد و در قبر دفن نمود و خاک بر او ريخت ، امام عليه السّلام فرمودند : شخصى كه قبر را مى كند ملک الموت به صورت آدمى بود و به همين خاطر قبر جناب موسى معلوم نيست. 📚علل الشرایع باب ۶۱ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 بیست و یکم سالروز وفات " سلام الله علیها " جناب امّ کلثوم سلام اللَّه علیها، چهار ماه پس از بازگشت از کربلا به مدینه از دنیا رفتند. صاحب ریاحین الشریعه به نقل از اعیان الشیعه می فرماید: امیر المؤمنین علیه السّلام آن مخدره را به عون بن جعفر طیار تزویج نمودند. آن حضرت در واقعه جانسوز کربلا حضور داشتند و بعد از شهادت امام حسین علیه السّلام و اهل بیت و اصحابشان در کنار خواهرشان حضرت زینب سلام اللَّه علیها از بانوان و یتیمان محافظت می نمود، و اشعار آن حضرت در فراق برادر در کربلا مشهور و جانسوز است. پس از عاشورا که بانوان به اسارت کوفه و شام رفتند، خطبه آن حضرت در شهر کوفه و مجلس ابن زیاد، اشعار آن حضرت در قادسیه و قنسرین، اثر دعای آن حضرت در سیبور و بعلبک، کلمات آن جناب با شمر هنگام ورود به دروازه شام، مرثیه های حضرت در اربعین و مراجعت به مدینه، دلالت بر عظمت و شجاعت و صبر آن مخدره دارد. سرانجام بعد از چهار ماه از ورود به مدینه با دلی پر از غم و اندوه در مصائب کربلا بالاخص شهادت حضرت سیّد الشهداء رحلت نمود و در مدینه منوره دفن شد. به قولی رحلت آن حضرت در آخر ماه جمادی الثانی بوده است. 📚ریاحین الشریعه: ج 3، ص 244 256 📚ریاحین الشریعه: ج 3، ص 345 📚تذکره الخواص: ص 75 📚وقایع المشهور: ص 110 🔰 @p_eteghadi 🔰
4_5809666020641605284.mp3
45.48M
▪️معارف و زندگانی و ذکر مصائب " سلام الله علیها " 🔻عالم ربانی حاج شیخ عبدالحسین " حفظه الله تعالی " 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴حضرت شهربانو ( مادر ) سلام الله علیهما ، بعد از زایمان از دنیا رفت ... ▪️مرحوم شیخ صدوق درباره مادر حضرت امام زین‌العابدین(سلام الله علیه) این حدیث را ذکر کرده است که سهل بن قاسم نوشجانی می‌‌گوید: «امام رضا(سلام الله علیه) در خراسان به من فرمود: بین ما و شما خویشاوندی است. گفتم: این خویشاوندی چیست؟ فرمود: هنگامی که عبدالله بن عامر بن کریز، خراسان را فتح کرد، دو دختر از دختران یزدگرد؛ پادشاه ایران را پیدا کرد و آنان را نزد عثمان بن عفان فرستاد. عثمان بن عفان یکی از آن دو را به امام حسن(سلام الله علیه) و دیگری را به امام حسین(سلام الله علیه) بخشید. این دو دختر پس از زایمان، وفات کردند. همسر امام حسین(سلام الله علیه)، امام سجاد(سلام الله علیه) را به دنیا آورد. پس از درگذشت همسر امام حسین، یکی از کنیزان آن حضرت، امام سجاد( سلام الله علیه) را سرپرستی کرد». 📚عیون اخبار الرضا، تصحیح و تعلیق: لاجوردی، سید مهدی حسینی، ج 2، ص 128، ح 6 🔰 @p_eteghadi 🔰
⚫️ تعظیم دیوار بر بدن مطهر سلام الله علیه ... ▪️عنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ، عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ)، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْقَائِمِ الْمَائِلِ فِي طَرِيقِ الْغَرِيِّ. فَقَالَ: نَعَمْ، إِنَّهُ لَمَّا جَاوَزَ سَرِيرُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) انْحَنَى أَسَفاً وَ حُزْناً عَلَى أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)، وَ كَذَلِكَ سَرِيرُ أَبْرَهَةَ لَمَّا دَخَلَ عَلَيْهِ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ انْحَنَى وَ مَالَ. 🔸از ابن مسکان روایت شده: از امام جعفر صادق (علیه السلام) درباره ستون مسجدی که در میان کوفه و نجف است پرسیدم، پس فرمود: بله، وقتی تابوت امیرمومنان علی (علیه السلام) را می بردند، آن ستون از غم و اندوه بر امیرمومنان (علیه السلام) کج شد، و همین گونه بود تخت ابرهه زمانی که عبدالمطّلب بر او وارد شد کج شد و خم گشت. 📚الأمالي - ط دار الثقافة (طوسی)/ص682 بحارالانوار/ج15/ص161 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 وقایع روز ۲۴ ماه ( روز علیهم صلوات الله ) ۱. روز با مسیحیان نجران ۲. روز خاتم بخشی سلام الله علیه در رکوع ۳. روز نزول سوره هل اتی ( ) 📚تقویم شیعه / ماه ذی الحجه 📚زادالمعاد ص۳۰۱ 📚تفسیر البرهان ج ۱ ص۲۸۷ 🔰 @p_eteghadi 🔰
قسمت اول 🔽 🔻در سال دهم هجری پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نامه ای به نصارای نجران فرستادند، به این مضمون که خداوند یکتا را عبادت کنند و مسلمان شوند، یا به مسلمین جزیه بدهند و به مذهب خود باشند وگرنه آماده جنگ باشند. بنی نجران در کلیسای بزرگ خود به مشورت پرداختند، عده ای مانند سیّد که از بزرگان قوم بود و عاقب که اسقف نجران بود مخالفت خود را با تسلیم در برابر خواسته پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله اعلام کردند. در مقابل عده ای مانند ابوحارثه اسقف اعظم نجران که 120 سال عمر داشت و در باطن مسلمان بود با امر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله موافق بودند. بعد از دو روز مشورت قرار شد کتاب «جامعه» را که صفات پیامبر بعد از حضرت عیسی علیه السّلام را ذکر کرده بود، و صحیفه حضرت شئت علیه السّلام را بخوانند. در حضور جمع مسیحیان و فرستادگان پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فصل های جامعه قرائت شد و با اذعان به آنچه در جامعه آمده بود تصمیم گرفتند هفتاد نفر از جمله سیّد و عاقب و ابوحارثه را برای تحقیق به مدینه بفرستند. آنان به مدینه آمدند و خدمت پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله شرفیاب شدند. هرچه آن حضرت دلیل و برهان آورد آنان قبول نکردند و امر به مباهله واگذار شد. جبرئیل علیه السّلام نازل شد و این آیه را آورد: «فَمَنْ حَاجَّکَ فیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أبْناءَنا وَ أبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أنْفُسَنا وَ أنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبینَ» آل عمران / ۶۱ اگر کسی با تو مجادله کند بعد از علمی که نزد تو آمده، بگو بیاید تا فرا خوانیم پسران خود و زنهای خود و کسی که به منزله جان ماست. آنگاه نفرین کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم». لذا قرار بر مباهله شد و سیّد و عاقب به محل خود در خارج مدینه رفتند. آنان با یکدیگر مشورت کردند و بعضی از علمای آنها گفتند: «اگر فردا محمّد با اصحاب و جمعی کثیر برای مباهله حاضر شود این روش پادشاهان است و ترسی به خود راه ندهید. ولی اگر خواص اهل بیت خود را آورد این کار انبیاء است». 📚 تفسیر برهان: ج 1، ص 287 - 288. 📚 قلائد النحور: ج ذی الحجه، ص 427، 438، 441) 👇👇👇👇
قسمت دوم 🔽 🔻روز دیگر هنگام بالا آمدن آفتاب، پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دست علی بن ابی طالب سلام الله علیه را گرفت و از حجره بیرون آمد. امام حسن و امام حسین " صلوات الله علیهما " را پیش رو روانه فرمود و حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا سلام اللَّه علیها از پشت سر آمدند، تا بین دو درختی که قبلاً تعیین شده بود رسیدند. قبلاً به دستور حضرت زیر آن دو درخت را جارو زدند، و به عنوان سایه بان عبای سیاهی بالای درخت قرار دادند. مسلمانان مدینه هم آمدند، بنی نجران هم با فرزندان خود آمدند. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله کسی را نزد سیّد و عاقب فرستاد که ما آماده ایم. اسقف با همراهان آمد و گفت: به چه کسانی با ما مباهله می کنید ؟ پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: «با بهترین اهل زمین و نیکوترین جهانیان نزد خداوند متعال زیرا که از طرف خداوند متعال امر شده ام که آنها را بیاورم»، و اشاره به آل عبا "علیهم صلوات الله " فرمودند. سیّد و عاقب و اسقف همین که چشمشان به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و آل عبا " سلام الله علیهم اجمعین " افتاد، وحشت کردند به حدّی که چهره هایشان زرد شد. ابوحارث که میل به اسلام داشت فرصت را مغتنم شمرده، پا پیش گذاشت و دست سیّد و عاقب را گرفته پس کشید و آنها را نصیحت کرد و از عواقب این مباهله مطلع کرد و گفت: صفات او و اهل بیت او را در کتاب ها خوانده اید. این محمّد همان پیامبر است، مگر نمی بینید ابرهای سیاه را، و دگرگونی آفتاب را، و شاخه های درختان را که خم شده، و صدای مرغان، و دود سیاه اطراف و آثار زلزله را که در کوهها نمودار شده است. آن بزرگواران منتظرند که دست به دعا بردارند. به خدا قسم اگر سخنی گویند از ما نشانی نمی ماند. برویم و با او صلح کنیم. ▪️پرهیز از او را فرستادند و ابوحارث مسلمان شد و عرض کرد: مردم نجران پشیمان شده اند. حضرت فرمود: اسلام بیاورند. گفت: قبول نمی کنند. فرمود: آماده جنگ باشند. گفت: قدرت این کار را ندارند، ولی حاضرند جزیه را قبول کنند. پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به أمیرالمؤمنین سلام الله علیه فرمودند: «شرائط ذمّه و مقدار آن را به آنها بگوئید». بعد از معیّن نمودن جزیه و شرائط آن، أمیرالمؤمنین سلام الله علیه آنها را نزد پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله آوردند، و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: «اگر با من و این جماعت اهل بیت من مباهله می نمودید، به صورت میمون و خوک می شدید و این وادی بر شما آتش می شد و یک سال نمی گذشت که تمامی نصاری نابود می شدند» 📚 تفسیر برهان: ج 1، ص 287 - 288. 📚 قلائد النحور: ج ذی الحجه، ص 427، 438، 441) 🔰 @p_eteghadi 🔰
⚫️ پنجم ماه سالروز وفات " سلام الله علیها " 🔻 سلام اللَّه علیها دختر سلام الله علیه 56 سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال 117 ه’ در مدینه وفات کرد. مادر ایشان " سلام اللَّه علیها " است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همراه با اسرا به کوفه و شام رفتند. در صبح روز رحلتش محمد بن عبداللَّه (نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق انداختن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: «صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم»، ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن " سلام الله علیه " و به قولی یحیی بن حسن علیه السّلام و به قولی محمد بن عبداللَّه نفس زکیه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند . 📚 قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص 26. 📚 فیض العلام: ص 206. 📚مستدرک سفینه البحار: ج 4، ص 67. 📚مستدکات علم رجال الحدیث: ج 8، ص 580. 📚ریاحین الشریعه: ج 3، ص 280 🔴 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین و علی آبائک و امهاتک الطاهرین و ازواجک و اولادک و اخوانک و اخواتک و اصحابک المظلومین المقربین و علی محبیک و علی من بکی و من ابکی علیک یا مولای و رحمت الله و برکاته 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 گریه حضرت سلام الله علیه بر اهلبیت خویش... 🔻پس از آن كه در «عُذَيب الهِجانات» ، فرمان عبيد اللّه بن زياد ، براى در تنگنا قرار دادن حسين عليه السلام رسيد ـ : 🔹حسين عليه السلام ، بيرون آمد و فرزندان و برادران و خانواده اش ـ كه رحمت خدا بر ايشان باد ـ ، پيشِ رويش بودند . حسين عليه السلام ، لَختى به ايشان نگريست و گريست و فرمود: «خدايا ! ما خاندان پيامبرت محمّد صلى الله عليه و آله هستيم و از حرم جدّمان ، بيرون رانده شده ايم و بنى اميّه ، بر ما ستم كرده اند. حقّ ما را [ از ايشان ]بگير و بر اين قوم كافر ، يارى مان ده» . سپس حسين عليه السلام در ميان خانواده اش بانگ زد و از آن جا حركت كرد تا روز چهارشنبه يا پنج شنبه ، دوم محرّم سال ٦١ [ هجرى ] در كربلا فرود آمد . به يارانش رو كرد و فرمود : «آيا اين جا كربلاست ؟» . گفتند: آرى . حسين عليه السلام به يارانش فرمود : «فرود آييد كه اين جا ، جايگاه اندوه و بلاست ! اين جا ، محلّ فرود آمدن مَركب هايمان ، و اين جا محلّ بار و بُنه ما و ريخته شدن خونمان است». آنها پياده شدند و بارهايشان را در جايى كناره فرات ، فرود آوردند و خيمه اى را براى حسين عليه السلام و همسران و فرزندانش ، بر پا كردند و خويشان حسين عليه السلام ، گِرداگِرد خيمه او ، خيمه زدند. 📚منبع: الفتوح، ابن اعثم کوفی: ج ٥ ص ٨۳ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔻در روز ، خیام أبا عبدالله سلام الله علیه را محاصره کردند🔻 ▪️تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحُسَیْنُ وَ أَصْحَابُهُ رَضِیَ الله عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا ، وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحُسَیْنَ صَلَوَاتُ الله عَلَیْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِیَ الله عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحُسَیْنَ نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ، بِأَبِی الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ. 🔸امام جعفرصادق صلوات الله علیه فرمودند: تاسوعا روزى است كه امام حسين صلوات الله علیه و ياران ایشان رضوان الله علیهم در كربلا محاصره شدند و آن روز لشكريان شام گِرد هم آمدند و عرصه را بر آن حضرت تنگ کردند . ابن مرجانه و عمر بن سعد لعنهم الله به انبوه لشكر خود خوشحال شدند. در آن روز امام و ياران ایشان را ضعیف نموده و يقين كردند كه هيچ يار و ياورى برای امام نخواهد آمد و مردم عراق ایشان را يارى نخواهند كرد. پدرم فداى آن ضعیف‌ شده‌ی غریب . 📚اصول کافی جلد۴ صفحه۱۴۷ حدیث ۷ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⚫️ صحنه‌ای جانسوز در عصر 💢 ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا.... ✍🏻 در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی بهخواب رفته بود. چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک می‌شوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر وحشتناک را شنید، سیلی به صورت زد و فریاد واویلاه برآورد. 📚 الإرشاد، مفید رحمه الله، ۲/۹۰ 📚 تاریخ طبری، ۴/۳۱۶ 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 غربت خدیجه سلام الله علیها در زمان وضع حمل ◾️شیخ صدوق در کتاب امالی با چند واسطه از مفضل بن عمر نقل می‌کند که گفت: به حضرت امام صادق علیه السلام گفتم: ولادت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها چگونه بود؟ فرمود: بلی موقعی که پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم با خدیجه‌ی کبری ازدواج نمود زنان مکّه از آن بانو کناره گیری نمودند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، هیچ زنی را اجازه نمی‌دادند که نزد آن بانو مشرّف شود. این موضوع باعث وحشت و ناراحتی خدیجه کبری شد، غم و اندوه وی برای پیامبر اکرم صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم بود که مبادا آن حضرت را آسیبی برسد. هنگامی که خدیجه به حضرت زهرا سلام الله علیها حامله شد، فاطمه‌ی اطهر در رحم مادر با مادر گفتگو می‌کرد و او را امر به صبر می‌نمود. ولی خدیجه‌ی کبری این موضوع را از پیامبر صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا، نزد خدیجه‌ی کبری آمد و شنید که آن بانو با فاطمه‌ی زهرا سخن می‌گوید، فرمود: ای خدیجه با که سخن می‌گویی؟! خدیجه گفت: این بچّه‌ای که در رحم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است. پیامبر خدا صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم فرمود: آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیّب و طاهر و مبارک. خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه‌ی خویشتن قرار خواهد داد. حضرت خدیجه‌ی کبری دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع خدیجه نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا درباره‌ی وضع حمل یاری نمائید. امّا آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند: چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه وَ سَلَّم که شخص فقیر و یتیم ابوطالب بود ازدواج نمودی لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدّی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد! ! خدیجه‌ی کبری از شنیدن این جواب غمگین گردید، در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند هنگامی که خدیجه‌ی کبری آنان را دید جزع و فزع کرد، یکی از آنان گفت: ای خدیجه! محزون مباش! زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من ساره‌ام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو می‌باشد. این بانو: مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر: کلثم خواهر موسی بن عمران است خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم، یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سوّمی آنها مقابل حضرت خدیجه سلام الله علیها و چهارمی آنها پشت سر او نشستند و حضرت خدیجه سلام الله علیها، حضرت فاطمه سلام الله علیها را در حالی که پاک و پاکیزه بود زائید. موقعی که حضرت زهراء سلام الله علیها متولّد شدند نور آن بانو درخشید تا اینکه تمام خانه‌های مکّه نورانی شد، هیچ خانه‌ای در شرق و غرب زمین باقی نماند مگر اینکه آن نور در آن تابید، آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجه‌ی کبری آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق۲ بهشتی بود، ابریق‌ها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجه‌ی کبری بود ابریق‌ها را گرفت و حضرت فاطمه‌ی زهراء سلام الله علیها را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهراء سلام الله علیها پیچید و دیگری را برای آن حضرت مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهراء سلام الله علیها خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر سلام الله علیها زبان به شهادتین گشود و فرمود: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ الله وَ اَنَّ اَبی رَسُولُ الله سَیِّدُ الاَنبِیاءِ وَ اَنَّ بَعلی سَیِّدُ الاَوصیاءِ وَ وُلدی سادَةُ الاَسباطِ.» آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد، آنان برای آن نوزاد مقدّس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهراء سلام الله علیها به یکدیگر بشارت می‌دادند. در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند. 👇👇👇
⚫️ حضرت سلام الله علیها و نگرانی اش از تنهایی دخترش. 🔻اسماء بنت عمیس گوید: هنگامى كه حضرت خدیجه در احتضار بود، گریه مى‏نمود. به او گفتم شما سرور زنان دو عالم هستى وگریه مى‏كنی؟ شما همسر رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله هستى كه پیامبر با زبان خودش به تو وعده بهشت داده است ولى گریه مى‏كنی؟ 🔻عرضه داشت: چرا گریه نكنم در حالى كه هر دخترى در شب عروسی اش نیاز به زنى دارد كه مراقبش باشد و بدون سر و صدا نیازهایش را برآورده كند و من مى‏ترسم فاطمه بزرگ شود و چنین كسى را نداشته باشد. اسماء گوید به او اطمینان دادم که اى خاتون من! بر ذمّه من این عهد باشد كه اگر تا آن زمان زنده بودم، آن چه را كه یك مادر براى دخترش انجام مى‏دهد انجام دهم. پس هنگامى كه رسول خدا به زنان دستور داد تا از منزل فاطمه خارج شوند من ماندم و فرداى آن روز كه رسول خدا نزد على و فاطمه آمده بود مرا دید و فرمود: مگر نگفته بودم كه از منزل فاطمه خارج شوید؟ گفتم: پدر و مادرم به فدایت!فرموده بودى و من نیز قصد تخلّف از فرمان شما را نداشتم. ولى با همسرتان خدیجه فلان عهد و پیمان را داشتم. وقتى پیامبر داستان عهد و پیمان مرا با خدیجه شنید، گریست و براى من دعا كرد. 📚 بحار الانوار ۴۳/۱۳۸ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️لحظات آخر عمر شریف ام المومنین حضرت سلام الله علیها و روضه ای حزین..... 🎥 عالم ربانی حجت الاسلام حاج شیخ عبدالحسین "دامت برکاته" ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
🔻 حضرت معصومه سلام الله علیها ⚫️دهم ربیع_الثانی صلوات الله علیها 🏴 در روایت آمده هارون بن موسی بن جعفر علیه‌السلام همراه ۲۳ نفر از بستگانش که یکی از آنها خواهرش حضرت معصومه علیها‌السلام بود ، در یک کاروانی وارد ساوه شدند. 🔸دشمنان اهل بیت علیهم ‌السلام به هارون که در حال غذا خوردن بود ، حمله کردند و او را به شهادت رساندند و افراد دیگر کاروان را مجروح و پراکنده ساختند. 🔸نقل شده : در غذای حضرت معصومه علیهاالسلام زهر ریختند و آن بانوی گرامی ، مسموم گشته و بستری شد و طولی نکشید که در قم به شهادت رسید. 👈مطابق نقل بعضی ، مسموم کردن آن حضرت توسط زنی در ساوه انجام شد. 📚 الحياة السياسية للإمام الرضا عليه السلام للسيد جعفر العاملي، صفحه۴۲۸ 🔰 @p_eteghadi 🔰