eitaa logo
پرسمان اعتقادی
43هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
63 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
زن در آینه جلال و جمال 💠 زن در عرفان ▫️ اساس عرفان كه و است هم از سیر و سلوك در درجات هستی نشأت می ‏گیرد و هم راهیان كوی وصال را می ‏نگرد و هم مسیر سفرهای گوناگون را مشاهده می‏ نماید. بسیاری از ره‏ آوردهای عرفان را برهان تأیید می‏ كند، چنانكه عصاره هر دو را قرآن كه هماهنگ با برهان متین و عرفان راستین است روا و سزا می ‏داند. آنچه عارف می ‏نگرد این است كه تمام اشیاء هر لحظه تازه می ‏شوند و در این تجدّد امتیازی بین ثابت و سیال، مجرد و مادی نیست، و هدف همه سالكان دیدار خداست، چنانكه سیر همه كاروانیان نیز تجلی ‏های گوناگون حق است. تفاوت راهیان در انتخاب تجلی خاص و نیل به اسم مخصوصی است كه هر كدام مظهر ویژه آن شدند. گروهی با اسماء جمال و لطف و مهر اُنس دارند و برخی با اسماء جلال و قهر خو گرفته‏ اند؛ لذا حشر جمالیان با بهشت و حشر جلالیان با دوزخ، و سرانجام، هر كدام نام خاصی از را دیدار نموده و در تحت ولایت آن نام به سر می‏ برند، «تا یار كه را خواهد و میلش به كه باشد». ▫️ كریمه: ﴿یا أَیهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِیهِ﴾ ای انسان، حقاً كه تو به سوی پروردگار خویش به سختی در تلاشی، و او را ملاقات خواهی كرد. به منزله سرفصل بحث كوی حق است كه در ذیل آن گزارش كار سعیدان به صورت دریافتِ نامه اعمال به دست راست، و پیوستن مسرورانه به جمع همراهان و اهل خودشان بازگو شده و گزارش كار تبهكاران به صورت دریافت نامه اعمال از پشت سر، و فریاد مرگ ‏طلبانه در بند زنجیرهای آتشین می ‏باشد. هیچ امتیازی در اصل كدح و سیر و تولد بین موحّد و ملحد نیست، لیكن ملحد همواره در كثرت سیر كرده، و از خلق به خلق و با خلق و در خلق و برای خلق ـ یعنی ماده ـ می‏ كوشد، و در هیچ مرحله‏ ای از مراحل سفر خویش هدف اصیل و همراه راستین خود را كه حق است نمی ‏نگرد، و هرگز از وحدت آگاه نمی ‏گردد، و سر از كثرت بیرون نمی ‏آورد، بلكه چون كرم ابریشم به دور خود كه فقر و تاریكی است می ‏تند و خالق خویش را اصلاً نمی ‏بیند و سرانجام مظهر اضلال شده و چون شیطانِ مُضل سر از دوزخ در می ‏آورد، كه باطن هر كثرت پلید و درون هر ماده بی ‏روح است. و در این سیرِ سقوطی فرقی بین زن و مرد نیست چون توحید و الحاد از آنِ روح است و روح همان طوری كه مكرّراً گذشت نه از صنف ذكور است و نه از صنف اناث. ▫️ موحّد راستین نیز هماره سیر خود را با حق ادامه می‏ دهد و تمام مراحل سلوك خویش را در صحابت حق می ‏گذراند و هرگز كثرت را بدون شهود وحدت نمی ‏نگرد، و هیچ گاه رؤیت خلق حجاب شهود خالق نمی‏ شود، بلكه دائماً خلق را آیت حق دانسته، و از این مرآت بهره صحیح برده و جمال دل ‏آرای خالق را در سراسر آئینه‏ های مینو و گیتی می ‏نگرد و سرانجام مظهر هدایت شده و چون فرشته هادی در بهشت می ‏آرمد كه باطن هر وحدت منزّه و درون هر صورت با روح و زنده می ‏باشد. و در این حركت نیز هیچ امتیازی بین زن و مرد نیست، زیرا سفر حقیقی در مراحل توحید به عهده انسانیت است كه مبرّای از ذكورت و انوثت است. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص185 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
زن در آینه جلال و جمال 💠 زن در عرفان ▫️ نكته‏ ای در اینجا مطرح است كه: اگر انسان است، و این منزه از ذكورت و انوثت است چرا در بین مردان افراد فراوانی به این مقام راه یافته ‏اند، ولی در بین زنان فقط چهار نفر به این مقام رسیده‏ اند؟ در توضیح این نكته باید گفت: 1️⃣ اولاً، بسیاری از زنان هستند كه فضائلشان در تاریخ ثبت نشده است 2️⃣ ثانیاً، این چهار نفر بیانگر انحصار نیست 3️⃣ ثالثاً، اگر جامعه رشد بیشتری داشته باشد، سعی می‏ كند امكانات ترقی و سعادت را در اختیار هر دو صنف قرار بدهد، و اگر جامعه ‏ای عقب افتاده است نباید این تحجّر فكری جامعه را به پای مذهب نوشت، چرا كه مذهب راه را برای هر دو صنف باز كرده است، و هیچ كمالی را مشروط به ذكورت، یا ممنوع به انوثت، نكرده است، و مشروط بودن به ذكورت و انوثت مربوط به كارهای اجرایی است. ▫️ در پایان بحث اشاره به این نكته لازم است كه قرآن همان طور كه در بدو پیدایش انسان، سخن را در محور خلافت شروع كرده است، و ، در پایان پیدایش، و در انجام عالم هم، وقتی مسأله معاد، مسأله مواقف قیامت، مسأله برزخ و حشر، مسأله سؤال و جواب، و كتاب و توزین اعمال، و عبور در صراط، و كوثر، و مانند آن را مطرح می ‏كند، هیچ‏ گاه بین زن و مرد فرقی نمی ‏گذارد، و در همه این موارد با هم هستند. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص196 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
زن در آینه جلال و جمال 💠 زن در عرفان ▫️ راه های ترقی و تعالی انسان متفاوت است، یكی و دیگری است، و زنان در راه ذكر و مناجات كه راه دل است و راه عاطفه و شور و علاقه و محبت است اگر موفق ‏تر از مردها نباشند یقیناً همتای مردها هستند. و آن راه، راه اساسی است. اما راه فكر راه فرعی است زیرا كه راه فكر، راه گسترده و همه‏ گیر نیست. بسیاری از افراد جامعه هستند كه گرچه شهر نشینند اما توفیق فراگیری درس و بحث را نداشته و ندارند، اما راه موعظه و و مناجات برای همه باز است. «علم الدراسة» برای همه میسور نیست، ولی «علم الوراثة» برای همه مقدور است و «علم الفراسة» برای همه میسور. ▫️ علم ‏الدراسه همین است كه انسان در مجامع علمی شركت كند، درسی بخواند و فاضل و عالم بشود، اصطلاحاتی را فرا بگیرد و بعد از مدتی هم دوران پیری او فرا می‏رسد و هر چه در مدرسه‏ها خوانده است همه آنها یكی پس از دیگری از یادش می ‏رود. در دوران نوجوانی كم ‏كم یاد می ‏گیرد و در جوانی این معلومات را چند صباحی حفظ می‏ كند و بعد كه دوران كهولت فرا رسید و به شیخوخیت سرازیر شد به تدریج از یاد می ‏برد. این سه مرحله همان سه مقطعی است كه برای همگان در قرآن كریم تنظیم گردیده است. خدای سبحان می ‏فرماید: (اللَّه الّذی خلقكم من ضعف ثمّ جعل من بعد ضعف قوّة)؛ خداست آن كس كه شما را از آغاز ناتوان آفرید، آنگاه پس‏از ناتوانی قوّت بخشید. شما را اول از ضعف آفرید بعد از دوران ضعف برای شما قوت و قدرت خلق كرد. (ثمّ جعل من بعد قوّة ضعفاً وشیبة)؛ و پس از توانایی ناتوانی و پیری داد. ▫️ انسان گاهی در دامنه كوه است گاهی بالا می ‏رود بر روی قله كوه و گاهی هم از قلّه كوه به دامنه دیگری بر می ‏گردد این سه مقطع برای هر زن و مرد در قرآن تنظیم شده است كه اول ضعف است بعد قدرت است سپس ضعفی دیگر. اول دوران فراگیری، بعد مرحله حفظ و نگهداری، سپس دوران از دست دادن تمام فراگرفته ‏ها است. «من هر چه خوانده ‏ام همه از یاد من برفت» این عبارت حقیقت علم‏ الدراسه است. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص197 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
زن در آینه جلال و جمال 💠 زن در عرفان ▫️ هر كمالی را كه ذات اقدس اله در قرآن نقل می ‏كند، فرعِ می‏ داند حتی علومی چون فقه و اصول، تفسیر، فلسفه و عرفان را كه جزو بالاترین علوم اسلامی ‏اند، فرع تقرّب الی اللَّه می ‏داند. در این كه آیا خود علم، كمال است و آیا قرآن كریم كه عالم را بالاتر از جاهل می ‏داند و می‏ فرماید: (قل هل یستوی الّذین یعلمون والّذین لا یعلمون)؛ بگو آیا كسانی كه می ‏دانند و كسانی كه نمی ‏دانند مساوی هستند؟ اصلی از اصول قانون اساسی دین را بیان می ‏كند یا تبصره ‏ای است بر اصل دیگر؟ در پاسخ باید گفت كه این یك اصل نیست، بلكه یك تبصره است. فرق اصل و تبصره آن است كه اصل، مستقل است و تبصره را در ذیل یك اصل می ‏نویسند. ▫️ آیه مباركه سوره زمر یك اصلی دارد و یك تبصره، اصلش همان ناله و لابه و ضجّه و تقوا و پرهیزكاری و وارستگی در پیشگاه ذات اقدس اله است و ذیل این اصل، اشاره به مقام علم و عالم است. قرآن می ‏فرماید: (أمّن هو قانت آناءَ اللّیل ساجداً وقائماً یحذر الآخرة ویرجو رحمة ربّه قُل هل یستوی الّذین یعلمون والّذین لا یعلمون انّما یتذكّر أُولو الألباب)؛ آیا آن كسی كه در طول شب در سجده و قیام، اطاعت خدا می‏ كند و از آخرت می ‏ترسد و رحمت پروردگارش را امید دارد؟ بگو آیا كسانی كه می‏دانند و كسانی كه نمی ‏دانند یكسانند؟ تنها خردمندانند كه پند پذیرند. ▫️ اول اصل را مطرح می‏كند و می‏ فرماید: آیا آنها كه شب زنده ‏دارند با دیگران یكسانند؟ آیا آنها كه اهل ركوع و سجودند، آنها كه اهل قنوت و خضوع و تواضع و بندگی و بردگی در ساحت قدس اله هستند با دیگران همتایند؟ آیا آنها كه به رحمت خدا امیدوارند و از آینده خودشان نگرانند، با دیگران همسانند؟ آنگاه در ذیل این اصل به عنوان تبصره می ‏فرماید: آیا عالم و غیر عالم برابرند؟ معلوم می شود منظور علمی است كه تبصره آن اصل باشد، یعنی اول قنوت، خضوع، بندگی در ساحت قدس اله، اول ناله شبانه كردن، به رحمت خدا امیدوار بودن و از آینده خود ترسیدن و بعد عالم شدن، كه اگر آن اصل نباشد این علم، وبالی بیش نیست. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص209 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰
زن در آینه جلال و جمال 💠 زن در عرفان ▫️ همان طوری كه قرائت دو قسم است: غلط و صحیح، و تنها ادیب ماهر می‏ تواند خواندن غلط را از خواندن صحیح تشخیص بدهد و همان طوری كه درمان دو قسم است: غلط و باطل و صحیح و حق، و طبیب راستین كسی است كه غلط را از صحیح جدا كند، هم دو نوع است: محبت باطل و محبت حق. و اگر حبیب، معلمِ كتاب و حكمت باشد درس محبت می‏ دهد و كار او این است كه محبت باطل را از محبت حق، جدا كند و به شاگردانش بیاموزد كه علاقه به همسر و فرزند و مال دنیا ابزار كارند، نه راه كمال. ذات اقدس اله می ‏فرماید: (كلّا بل تحبّون العاجلة)؛ نه چنین است بلكه دنیای زودگذر را دوست دارید. (وتحبّون المال حبّاً جمّاً)؛ و مال را دوست دارید دوست داشتنی بسیار. این محبت ها در دل شما راه پیدا نكند و این نوع محبت ها را به گِل بزنید نه به دل. چرا كه اینها ابزار كارند و اگر به دل راه پیدا كردند، دل را تصاحب می‏ كنند... ▫️ در دعای شریف كمیل وقتی گذشته و آینده تصفیه شد، و انسان خود را تطهیر كرد و طلب مغفرت و بخشایش نمود، و همه گناهان خود را بخشیده یافت، آنگاه به خدا عرض می ‏كند: «واجعل ... قلبی بحبّك متیماً»؛ قلبم را گرفتار و شیفته محبتت گردان. این جمله «واسطة العقد» دعای كمیل است و از غرر جمله‏ های آن دعای شریف به شمار می ‏آید. یا هنگامی كه دعای مبارك ابوحمزه ثمالی در سحرهای ماه رمضان خوانده می ‏شود و زمینه روحی مناسب حاصل می‏ شود، آنگاه عرضه می ‏دارد: «اللّهم املأ قلبی حبّاً لك وخشیةً منك و... شوقاً الیك»؛ خدایا دلم را لبریز از محبت خودت قرار بده. به همین جهت امام سجاد ـ سلام اللَّه علیه ـ در آغاز مناجات المحبّین، عرض می‏ كند: خدایا كیست كه لذت مناجات تو، لذت دوستی تو، لذت یاد تو را و تو را چشیده باشد و به فكر چیز دیگری باشد. «من ذا الّذی ذاق حلاوة محبّتك فرام منك بدلاً ومن ذا الّذی آنس بقربك فابتغی عنك حولاً» این درس محبت، برای افراد خشن و زورمند و زورآزما، كارآمد نیست. ▫️ این جا دل شكسته و تن خسته می ‏خرند، و اگر كسی توانست، بیشتری تحصیل كند، سخن دوست در او بیشتر اثر می‏ گذارد. در این مقام نمی ‏توان گفت چون وزن مغز زن، یا حجم مغز زن كمتر است، او در راه سیر و سلوك یا در راه كمال انسانی و دیگر طرق الهی عقب افتاده‏ تر از مرد است. راه دل اگر قوی ‏تر از راه عقل نباشد، همتای اوست و راه دل انكسار، رقت، محبت، عاطفه، گرایش می ‏طلبد. آن كسی كه دیرتر می ‏گرید و می ‏گراید او در ، كمتر موفق می ‏شود و آن كسی كه اهل گریه است رقیق‏ القلب ‏تر است. و اگر كسی بتواند «عاطفه حیوانی» را از محبت انسانی جدا كند و به مرز محبت راه پیدا كند و از شرّ ضعف نفس برهد و ضعف نفس را اشتباهاً به جای رأفت ننهد، آنگاه راه برای او در كلاس محبت باز است. ▫️ مردها هم ناچارند كه سرانجام را بیش از درس های دیگر ترویج كنند. چون خدای سبحان به ما فرمود: (قل إن كنتم تحبّون اللَّه فاتّبعونی یحببكم اللَّه)؛ بگو اگر دوست دارید خدا را، پس پیروی كنید مرا تا خدا شما را دوست بدارد. یعنی این پیامبر كه است حلقه ارتباطی بین محبّ و محبوب می‏ باشد و اگر شما پیرو حبیب‏ اللَّه باشید از مرحله محبّ خدا بودن به مرحله محبوب حق شدن می‏ رسید. به طور طبیعی اگر محب و محبوب شدن خلق و حق برای صنف زنان بهتر از مردها میسر نباشد كمتر از آنها نیست. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص220 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌🔰 @p_eteghadi 🔰