eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.7هزار ویدیو
70 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔شيعيان ميگويند کلمه يعنى شكافنده علمها ❗️امام باقر ميگويد؛ «فرشته اى روى خورشيد آب مى پاشد وگرنه شعله خورشيد زمين را مى سوزاند» منبع: فروع كافى ج ٣ ص ٢ 💥 قضاوت با خردمندان 💠💠 👌روایتی است که شیخ کلینی در کافی از امام باقر علیه السلام نقل می کند که فرمود ؛ «هر روز كه خورشيد طلوع مى ‏كند چهار فرشته همراه آن هستند فرشته ‏اى (خطاب به انسان‏ها) ندا مى‏ دهد ؛ اى صاحب نيكى وظيفه خود را انجام ده و بشارت بر تو باد، و فرشته‏ اى صدا مى ‏زند اى صاحب بدى خوددارى كن و دست نگه دار، و فرشته‏ اى (به ثروتمندان) ندا مى ‏دهد انفاق كنيد تا اموال شما برقرار بماند و به سراغ امساك برويد تا اموالتان تلف شود، و فرشته ‏اى آب بر خورشيد مى‏ پاشد و اگر چنين نبود زمين ‏ ور مى‏ شد» 📚الکافی ج 4 ص 42 ❕این روایت به صورت نقل شده است و تمام راویان آن مشخص نیست . در سند آن آمده است « عن رجل » « روایت را از مردی نقل کردم » . 👌روشن است که این تعبیر نشان دهنده سندی روایت است ، لذا علامه مجلسی در ذیل آن می گوید ؛ « این روایت از حیث سندی ( و ضعیف ) است » 📚مراه العقول ص 171 ❕البته متن روایت مطلبی و غیر قابل قبول ندارد . 🔹تعبیر آب پاشیدن بر خورشید تعبیری کنایه ای است که مانند آن در محاورات روزه مره ما تعبیر وجود دارد . 👌برخی از علما در فراز مذکور می نویسند ؛ « ممكن است منظور از پاشيدن آب بر خورشيد اين باشد كه بادها و بخارهايى از دريا برمى ‏خيزد و حرارت خورشيد را بر زمين مى‏ كند » 📚پیام امام امیر المومنین ج 15 ص 659 ❕علامه مجلسی در توضیح می نویسد ؛ « بسا باشد که آب پاشى كنايه از پراكندگى اجزاء آب است در هوا به سبب جوي ها و درياها و چاه ها و و غیر آنها که اگر اينها نباشند تاثیر در هوا و زمین و بدن ها و درختان و گیاهان بيشتر می باشد » 📚بحار الانوار ج 55 ص 144 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا معجزه ای تحت عنوان زنده کردن مردگان از امام سر زده است ❗️اساسا آیا ائمه توان زنده کردن مردگان را داشته اند ❕❕ 💠💠 👌چنان که بارها توضیح داده ایم ، امامان گرامی ما دارای قدرت تکوینی خارق العاده ای در عالم بوده اند تا جایی که امام علیه السلام فرمود: «اسم اعظم خدا دارای هفتاد و سه حرف است .نزد آصف بن برخیا وصی سلیمان تنها یک حرف بود که توانست تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن از فاصله دور حاضر کند و نزد ما اهل بیت هفتاد و دو حرف از آن حروف است ( وقدرت ما بی شک قابل مقایسه با آصف نیست) و یک حرف را خداوند به ما تعلیم نداده است و اختصاص به خودش دارد» 📚بحار الانوار ج27 ص25 ❕راوی از امام علیه السلام سوال کرد ؛ «آیا ائمه عليهم السّلام مرده زنده ميكنند و آيا كور و پيس را شفا ميدهند و بر روى آب راه ميروند؟ 🔹امام علیه السلام فرمود « بله هر چه خدا به هر پيغمبرى داده به حضرت محمّد نيز داده ولى به پيامبر اكرم چيزهائى داده كه به آنها نداده است . راوی سوال کرد هر چه به پيامبر اكرم داده به امير المؤمنين عليه السّلام نيز داده فرمود آرى بعد امام حسن و امام حسين عليهما السّلام سپس به هر امامى پس از ديگرى، تا روز ‏ » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 269 ❕حال به چند روایت در مورد زنده کردن مردگان توسط امام صادق علیه السلام توجه کنید ؛ 1⃣مفضّل بن عمر می گوید ؛ راه مى ‏رفتم با حضرت صادق عليه السّلام در مكه، در منى كه گذشتيم به زنى كه در مقابل او ماده گاو مرده ‏اى بود و آن زن و بچه‏ هايش مى‏ گريستند، حضرت فرمود: چيست قصه شما؟ آن زن گفت كه: من و كودكانم از اين گاو معاش مى‏ کرديم و الحال مرده است و من متحيّر مانده ‏ام كه چه كنم. فرمود: دوست مى ‏دارى كه حقّ تعالى او را زنده گرداند؟ گفت: اى مرد! با ما تمسخر مى ‏كنى؟ فرمود: چنين نيست من قصد نداشتم، پس دعايى خواند و پاى مبارك خود را به گاو زد و صيحه زد به او پس آن گاو مرده زنده شد برخاست بشتاب، آن زن گفت: به پروردگار كعبه اين عيسى است. حضرت خود را در ميان مردم داخل‏ کرد كه شناخته نشود.» 📚کشف الغمه ج 2 ص 199 2⃣ابو هاشم اسماعيل بن محمّد حميرى گوید ؛ شرفياب شدم خدمت حضرت صادق عليه السّلام و گفتم: يا بن رسول اللّه! به من رسيده كه شما فرموده ‏ايد در حقّ من كه من بر چيزى نيستم و حال آن كه من كردم عمرم را در محبّت شما و هجو كردم مردم را به جهت شما. ❕امام فرمود: آيا تو نگفتى در حقّ محمّد بن حنفيّه که تا كى و تا چند مدّت اى پسر وصى پيغمبر تو زنده باشى و روزى‏ بخورى و اقامت طولانى فرموده باشى در كوه رضوى و پيوسته در آنجا باشى و ديده نشوى و حال آن كه از ذوق و عشق تو ديوانه باشيم؟ آيا قايل نشده‏ اى كه محمّد بن حنفيّه قائم است در شعب رضوى و شيرى از راست و شيرى از چپش است و صبح و روزيش مى‏ رسد؟ واى بر تو، رسول خدا و على و حسن و حسين عليهم السّلام بهتر از محمّد بن حنفيّه بودند و مرگ را چشيدند. ❔اسماعيل حميرى گفت: آيا براى اين دليلى هست؟ 🔹فرمود: بلى، بدرستى كه پدرم مرا خبر داد كه او نماز خواند بر جنازه محمّد و حاضر بود در دفنش و من مى ‏نمايانم تو را آيتى بر اين، پس گرفت دست او را و برد به سوى قبرى و دست خود را بر آن زد و دعايى خواند در حال قبر شكافته شد و مردى كه موى سر و ريشش سفيد بود از قبر بيرون آمد و خاك از سر و صورتش مى‏ ريخت و مى‏ گفت: اى ابو هاشم! مرا ‏شناسى؟ سيّد حميرى گفت: نه. گفت: من محمّد بن حنفيّه ‏ام، همانا امام بعد از حسين عليه السّلام، علىّ بن الحسين است و بعد از او محمّد بن علىّ و بعد از او اين است ( امام صادق ) پس داخل كرد سرش را در قبر و قبر به هم آمد » 📚الثاقب فی المناقب ص 395_ اعلام الوری ج 1 ص 539 3⃣جميل بن دراج می گوید خدمت امام ششم عليه السّلام بودم ، زنى داخل شده گفت بچه‏ ام را در لحاف مرده‏ گذاشتم و خدمت شما آمدم. فرمود شايد نمرده باشد برگرد برو بخانه غسل كن و دو نماز بخوان بگو «اى خدائى كه بچه را از هيچ بمن دادى اكنون دو مرتبه او را به زندگاني برگردان » بعد او را تكان بده ولى به هيچ كس جريان را نگو. آن زن رفت برگشت گفت بچه را حركت داد شروع كرد به گريه كردن. 📚مستدرک الوسائل ج 6 ص 318 4⃣داود بن كثير رقى می گوید ؛ « يكى از دوستان ما براى انجام حج به مكه رفت خدمت حضرت صادق علیه السلام رسيد. عرض كرد آقا پدر و مادرم فدايت شوند زنم فوت شد تنها مانده‏ ام. فرمود دوستش داشتى. عرض كرد بلى فدايت شوم. فرمود وقتى برگردى بمنزل خود او مشغول غذا است گفت از مكه برگشتم وارد منزل شدم ديدم نشسته غذا ميخورد.» 📚دلائل الامامه ص 279 _ مناقب ابن شهر آشوب ج 4 ص 239 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این همه فضیلت برای گره گشائی از کار مردم 🎙حجت الاسلام #رنجبر #سخنرانی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔روحانی امروز می گفت که امام صادق نسبت به تمام زبان ها و حتی زبان حیوانات هم آگاه بوده است ❗️آیا در این مستندی هم است ❕ 💠💠 👌امام صادق عليه السّلام ، دانا به تمام زبان‏هاى دنيا بوده است و با اهل هر زبانى با زبان خود او سخن مى ‏گفته است. اينك به رواياتى در اين زمينه توجّه كنيد ؛ 1⃣ ابو بصير روايت مى‏ كند كه نزد ابو عبد اللّه امام جعفر صادق عليه السّلام بودم و ديدم كه مردى نزد آن حضرت است و آن حضرت با او به زبانى كه من نمى‏ فهمم صحبت مى ‏كند آن زبان فارسى بود. 📚الاختصاص ص 183 2⃣همچنين روايت مى‏ كند كه گروهى از اهل به ديدار امام صادق عليه السّلام آمدند. امام صادق به آن‏ها فرمودند: «من جمع مالا يحرسه عذّبه اللّه على‏ مقداره». آن‏ها به زبان فارسى به امام صادق عرض كردند: ما عربى نمى‏ دانيم. و امام عليه السّلام به زبان به آنان فرمودند: «هركه درم اندوزد، جزايش دوزخ باشد» 📚الخرائج و الجرائح ج 2 ص 753 3⃣ ابان بن تغلب روايت مى ‏كند كه از منزل خود در مدينه خارج شدم و مى‏ خواستم به ديدار امام صادق عليه السّلام بروم. هنگامى كه به در خانه آن حضرت رسيدم، ديدم گروهى نزد آن هستند و من آن‏ها را نمى ‏شناختم و تاكنون كسانى را خوش‏ چهره ‏تر و خوش‏رفتارتر از آن‏ها نديده بودم كه در نهايت آرامش و طمأنينه بودند؛ امام صادق عليه السّلام حديث مى‏ فرمود و در آن مجلس پانزده نفر از زبان‏هاى مختلف را به حديث خود تفهيم كرد كه در ميان آن‏ها عرب، فارس، نبطى، حبشى و صقلبى بودند. عرب مى ‏گفت حديث عربى بگو. فارسى مى ‏گفت به فارسى بگو. حبشى مى‏ گفت به حبشى بگو و صقلبى آن حضرت را به سخن گفتن به زبان خود مى‏ خواند. امام صادق عليه السّلام به يكى از اصحاب خود فرمودند: يك حديث است كه من براى هر آن را به زبان آن گروه بيان كردم. 📚بحار الانوار ج 47 ص 99 4⃣ بين امام عليه السّلام و عمّار ساباطى، گفت‏ وگويى به زبان نبطى درگرفت. عمّار ساباطى مبهوت شد و همچنان كه مى‏ رفت، مى‏ گفت نديدم كسى فصيحتر از شما به زبان نبطى سخن بگويد. امام صادق عليه السّلام به او فرمودند: «اى عمّار، و به زبان‏ها» 📚همان مدرک ص 81 5⃣روايت دیگر است از صفوان بن يحيى، از جابر كه گفت ، نزد حضرت صادق عليه السّلام بودم، پس بيرون شديم با آن جناب كه ناگاه ديديم مردى بزغاله ‏اى را خوابانيده كه ذبح كند، آن بزغاله چون حضرت را ديد كشيد، حضرت فرمود به آن مرد كه قيمت اين بزغاله چيست؟ گفت: چهار درهم. 👌حضرت از كيسه خود چهار درهم در آورد و به او داد و فرمود بزغاله را رها كن براى خودش، پس گذشتيم. ناگاه برخورديم به شاهينى كه عقب درّاجى را گرفته صيد كند، آن درّاج صيحه كشيد، حضرت صادق عليه السّلام اشاره كرد به آن شاهين با آستين خود، آن شاهين از درّاج گذشت و برگشت. ❕من گفتم: ما امرى عجيب ديديم از شما. فرمود: بلى همانا آن بزغاله كه آن شخص او را خوابانيده بود ذبح كند چون نظرش بر من افتاد گفت: استجير باللّه و بكم اهل البيت، ممّا يراد منّى طلب مى ‏كنم از خدا و شما اهل بيت كه مرا رهايى دهيد از كشتن، و درّاج نيز همين را گفت، و اگر شيعيان استقامت داشتند هرآينه مى‏ شنوانيدم به شما منطق طير را » 📚الخرائج ج 2 ص 216_ منتهی الامال ج 2 ص 1383 6⃣ابو يزيد فرقد گوید خدمت حضرت صادق علیه السلام بودم غلامى اعجمى را فرستاد از پى كارى غلام برگشت و شروع به تغيير كرد ،نميتوانست خوب‏ توضيح دهد بطورى كه من خيال كردم امام عصبانى خواهد شد فرمود ،« با هر زبانى كه مايلى صحبت كن من ميفهمم چه ميگوئى » 📚بصائر الدرجات ج 1 ص 338 ❕این مضمون در روایات دیگری نیز وارد شده است که جهت آگاهی رجوع شود ؛ 📚بحار الانوار ج 47 ص 63 باب 5 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔نظر شما درباره روایات چیست ❗️خداوند طینت مومن را از بهشت و طینت کافر را از جهنم آفریده است ❕آیا این نوع خلقت مستلزم جبر نیست ❕ 💠💠 👌روايات فراوانى در مجامع روایی ما نقل شده است كه با مضامين گوناگونشان دلالت دارد بر اين‏كه ريشه و بن ، سعادت‏مندان و شقاوت‏مندان و اصلى كه از آن آفريده شده و آغاز يافته ‏اند كه از آن به تعبير مى‏ شود، گوناگون است. ❕ طينت وسرشت اهل سعادت از عالم نور و بهشت و علّيين و سرزمين پاك و آب شيرين و گوارا مى ‏باشد و طينت و سرشت اهل شقاوت از عالم تاريكى و آتش وسجّين و سرزمين شوره زار ناپاك و آب مى ‏باشد . 📚بحار الانوار ج 64 ص 77 باب 3 🔹امام سجاد علیه السلام فرمود ؛ « خداوند قلوب و ابدان پیامبران را از طینت آفریده و قلوب مومنین را نیز از همان طینت آفریده است ... و کفار را از طینت سجین ( ماده ای جهنمی ) آفریده است ...قلوب مومنین به آنچه از آن خلق شده اند تمایل دارند ، و قلوب کافرین نیز به آنچه از آن خلق شده اند تمایل دارند » 📚الکافی ج 2 ص 2_ علل الشرائع ج 1 ص 116 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند مومن را از طینت آفریده است و کافر را از طینت جهنم آفریده است » 📚الکافی ج 2 ص 3_ بصائر الدرجات ج1 ص 16 ❕تفسیر این روایات همان است که محدثان نامی شیعه بیان کرده اند که خداوند قبل از آنکه ارواح بندگان را خلق کند می دانست که کدام یک از آنان با اختیار خود ، راه ایمان و اطاعت را در پیش می گیرند و کدام یک از آنان با اختیار خود ، راه شقاوت و بدبختی را در پیش می گیرند ، خداوند با توجه به این ازلی خود ، ابدان آنها را موافق ارواح آنها آفرید ، بدن های مومنین را از طینت و سرشتی بهشتی و بدن های کافرین را از طینت و سرشتی جهنمی آفرید ، و به هیچ عنوان در این خلقت جبری در کار نمی باشد . 📚 مراه العقول ج 7 ص 4 ❕البته خلقت از طینت و سرشت بهشتی یا جهنمی ، علت تامه برای اعمال و رفتار آدمیان نمی باشد ، بلکه به تعبیر روایات بالا ، آنها که از طینت و سرشت بهشتی خلق شده اند تمایل بیشتری به کارهای خیر دارند و آنها که از و سرشتی جهنمی آفریده شده اند ، تمایل بیشتری به کارهای ناپسند دارند ، این طینت و سرشت آنها را وادار به انتخاب خیر و شر نمی کند ، بلکه تنها زمینه انتخاب را در آنها به وجود می آورد و نهایتا خود آدمیان هستند که یا مسیر خیر و سعادت را انتخاب می کنند یا مسیر ضلالت و گمراهی را لذا می بینیم مومنانی را که کارهای خلاف و شر را انجام می دهند و را نیز می بینیم که کارهای خیر و خوب را انجام می دهند ، این نشان دهنده آن است که طینت موجود در آنها ، جبری را در تصمیم گیری بر آنها لازم نمی کند . 📚الفصول المهمه ج 1 ص 420 👌به بیان دیگر هيچ‏كس نمى‏ گويد كيفيّات جسمانى يا سرشت افراد، علت تامّه براى آن خلقيّات است، بلكه تنها به عنوان يك مى ‏توان از آن ياد كرد. ❕اين مطلب را با ذكر مثالى مى‏ توان روشن ساخت؛ همه مى‏ گويند محيط خانواده يا محيط اجتماع در اعمال انسانها اثر مى‏ گذارد؛ ولى اين سخن بدان معنا نيست كه اراده انسان را سلب كند، بلكه تنها يك زمينه است، لذا بسيار مى ‏بينيم افرادى كه در يك خانواده آلوده پرورش يافته ‏اند؛ انسانهاى صالح و درستكار و با ايمانى بوده ‏اند، و به عكس افرادى در خانواده‏ هاى صالح پرورش يافته‏ اند؛ ولى انسانهاى نادرستى از كار در آمده ‏اند. جزء اخير علّت تامّه اراده خود انسان است كه اثر نهايى را به دنبال دارد. 📚پیام امام امیر المومنین ج 8 ص 564 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🔥 🔥 هرکی آنلاینه یک دقیقه وارد این کانال بشه,فقط یک دقیقه👆 http://eitaa.com/joinchat/3544645643C32d64b2b96 http://eitaa.com/joinchat/3544645643C32d64b2b96 🔺شاید آخرین فرصت باشه👆👆👆
🤔 ❔در حدیثى آمده است که « قیامت بر پا نمیشود تا وقتی که مـردی از اھـل بیـت من که اسمش اسم من و اسم ، اسم پدر من است، خروج نکند» ⚡️همانطور كه همه ميدانيد نام پيامبر اسلام محمـد بـن عبداللـه بود اما مھـدی شیعیان نامش محمد بن حسن است؛ اسمش ھـم اسـم پیـامبر اسـت ولـی اسـم پدرش ھم اسم او نیست ❕❕ 💠💠 👌شیعیان احادیث زياد و در حد تواترى دارند كه با اسناد متفاوت و متعدد، نام پدر امام مهدى عليه السّلام را مشخص كرده و بر آن تصريح دارد، و به سبب همين احاديث فراوان بوده كه شيعه، كوچك‏ترين اختلاف و يا ترديدى در اين‏باره نداشته است. ❕رواياتى كه اين واقعيت را بازگو كرده‏ اند، عبارت‏ها و لحن‏هاى متفاوتى دارند، بسيارى از آنها با صراحت، ايشان را فرزند امام عليه السّلام معرفى كرده اند. 👌‏ آيت اللّه صافى گلپايگانى در باب «مهدى فرزند امام حسن عسكرى» كتاب خود 147 ذكر كرده است. 📚منتخب الاثر ج 2 ص 202 فصل 22 👌برای نمونه به دو حدیث توجه کنید ؛ 1⃣مفضل بن عمر مى‏ گويد ؛ « خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم كاش درباره جانشين پس از خود وصيت مى‏ فرمودى؛ امام عليه السّلام فرمود: اى مفضل ، امام پس از من فرزندم موسى است، و جانشين مأمول منتظر، محمد حسن بن على بن محمد بن على بن موسى است » 📚کمال الدین ج 2 ص 334 2⃣محمد بن جعفر اسدى مى‏ گويد ؛ « احمد بن ابراهيم براى من چنين نقل كرده است: در سال (262 ه. ق) خدمت خديجه خواهر امام هادى عليه السّلام رسيدم و از پشت پرده با وى سخن گفتم و در مورد دينش از وى پرسيدم، كه در پاسخ به من گفت: وى از چه كسانى پيروى مى‏كند؟ آن‏گاه گفت ، جانشين صالح، فرزند امام عسكرى عليه السّلام است؛ از وى پرسيدم: آيا او را ديده ‏اى يا از او خبر مى ‏دهيد؟ گفت: از پسر برادرم (امام عسكرى عليه السّلام) مى‏ گويم كه او اين موضوع را طى نامه‏ اى، به اعلام مى ‏دارد .... » 📚اثبات الوصیه ، مسعودی ص 271 👌در شمار ديگرى از احاديث شيعه، اين واقعيت، با عباراتى متفاوت، منعكس شده است . امام صادق عليه السّلام فرمود ؛ « اذا اجتمعت ثلاثة أسماء متوالية ، محمّد [و] عليّ و الحسن، فالرابع القائم؛ آن‏گاه كه سه نام محمد، على و حسن پى‏درپى هم آمدند، آنها قائم خواهد بود.» 📚الغیبه طوسی ص 233 ❕البته اغلب اهل سنّت، با بيان برخى روايات در اين زمينه، بر اين باورند كه نام پدر حضرت مهدى عليه السّلام عبد اللّه، هم‏نام پدر پیامبر اکرم است. 👌دانشمندان شيعه، اگرچه با حفظ امانت كامل، برخى از اين احاديث را هرچند كه صحيح نمى دانسته ‏اند بدون كم و كاست از كتاب‏هاى اهل سنّت كرده ‏اند؛ اما هرگز ترديد در اين موضوع به خود راه نداده ‏اند که این احادیث باطل و ضعیف هستند . ❕مرحوم می نویسد ؛ « اصحاب شیعه ما روایتی را که می گوید نام پدر امام مهدی همنام پدر پیامبر است را صحیح نمی دانند زیرا اسم و اسم پدر امام مهدی نزد آنها ثابت و مشخص است ، ( برخی از ) اهل سنت نیز آن بخش حدیث که نام پدر امام مهدی را ، همنام پدر پیامبر می داند ، و زائد می دانند » 📚کشف الغمه ج 2 ص 477 👌برخی از محققان با بررسی مفصلی که انجام داده اند ، جعلی و ضعیف بودن روایت مذکور را که مورد نقل اهل قرار گرفته است را ثابت کرده اند ؛ 📚درسنامه مهدویت ، ج 1 ص 160 _ بررسی تطبیقی مهدویت ص 225 ❕ بنابراین گفتنی است که روايت مذکور از مجعولات و موضوعات عبّاسيان می باشد، زيرا شكى نيست كه دولت عباسى براى تأييد سلطنت خود و تشويق مردم به بيعت با محمّد بن عباس ملقّب به مهدى عباسى، خليفه دولت عباسى دست به هركارى از جمله جعل حديث و نسبت آن به رسول خدا زدند. ❕منصور عباسى كه عبد اللّه نام داشت فرزندش محمّد را به عنوان خليفه و جانشين خود تعيين نمود و مردم را تشويق به بيعت با او كرد. او براى ترغيب بيشتر مردم به اين كار لقب فرزندش را مهدى گذاشت، تا مردم به گمان اينكه او مهدى منتظر و موعود است با او بيعت كنند، ولى از آنجا كه اسم خودش عبد اللّه بود دستور داد تا حديثى كرده و در آن اسم پدر مهدى امّت را عبد اللّه معرفى كنند. 📚مجموعه آثار شهید مطهری ج 18 ص 173 👌علامه نیز بر فرض این که حدیث فوق صحیح باشد می نویسد ؛ « كنيه امام حسن عسكرى عليه السّلام ابو محمد است و كنيه پدر پيامبر نيز، ابو محمد مى ‏باشد و از آن‏جا كه نام و اسم ، بر كنيه نيز مى‏ شود، به اين شكل مفاد حديث صحيح است » 📚بحار الانوار ج 51 ص 103 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔چگونه ممكن است اسلام يك دين جهانى باشد، در حالى كه دستورهاى مهم آن مانند «نماز و روزه» در همه نقاط جهان قابل عمل نيست؟ ❕در منطقه قطب شمال و جنوب زمين، نقاطى هست كه طول شب و روز آن هر كدام به شش ماه مى‏ رسد، در چنين نه مى‏ توان روزه گرفت و نه نمازهاى پنجگانه روزانه را به صورتى كه ما انجام مى‏ دهيم مى‏توان انجام داد ❗️❗️ 💠💠 👌اسلام آیینی جهانی و همگانی بوده که مخاطب آن تمام مردم تا روز قیامت در تمام مناطق هستند . ❗️خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید: «بگو ای مردم من رسول خدا به سوی همه هستم» (اعراف158) 👌و می فرماید ؛ « پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا برای جهانیان منذر باشد» (فرقان1) ❕در رابطه با پرسش فوق برخی از فقها می نویسند ؛ « از نظر «فقه اسلامى» هيچ موضوع و هيچ حادثه‏ اى بدون حكم نيست، و به عبارت ديگر قوانين اسلامى آنچنان جامع است كه حكم هيچ موضوعى را فروگذار نكرده است. 💠موضوعات بر دو قسمند ؛ 1⃣موضوعاتى كه حكم مخصوص به خود دارند و در مدارك اسلامى صريحاً حكم آن ذكر شده است. 2⃣ موضوعاتى كه حكم خاصى براى آن تعيين نشده و بايد به «قواعد» و «اصول كلى» اسلامى رجوع شود و حكم آن از آنها استنباط گردد. ❕در اسلام يك سلسله قواعد و اصول اساسى وجود دارد كه حكم تمام مسائل و حوادث پيش بينى نشده با مراجعه به آنها روشن مى‏ گردد، اين قواعد واصول كلى آنچنان وسيع و گسترده است كه از نظر علمى ممكن نيست موضوعى پيدا كنيد كه مندرج در تحت هيچ يك از آنها نباشد. 🔹موضوع مورد بحث يعنى وظيفه كسانى كه در قطبى زندگى مى‏ کنند از قسم دوم است يعنى حكم آنها را مى‏ توان از قواعد و اصول كلى استنباط نمود. 👌 اصولا احكام و مقررات اسلامى منصرف و ناظر به افراد متعارف و عادى است و كسانى كه به نحوى از انحاء از حدود متعارف بيرونند بايد به روش افراد عادى رفتار نمايند. ❕مثلا مى‏ دانيم همه در هنگام وضو بايد صورت خود را از رستنگاه موى سر تا چانه بشويند، حال اگر پيشانى و موى سر كسى برخلاف متعارف باشد، مثلا موى او از وسط سر برويد و يا بقدرى پائين باشد كه از بالاى ابروى او شروع شود، مسلماً چنين كسى نبايد وضع رستنگاه موى سر خود را مقياس قرار دهد، بلكه همه فتوى داده‏ اند كه بايد به مقدار افراد عادى و متعارف بشويد. 👌يا اين كه در مورد «آب كر» اندازه آن طبق مشهور سه وجب و نيم طول، در سه وجب و نيم عرض، در سه وجب و نيم عمق است. ❕بديهى است اين حكم ناظر به وجب هاى معمولى و متعارف مى‏ باشد، بنابراين اگر انگشتان و كف دست كسى بقدرى كشيده و بزرگ باشد كه وجب او دو برابر وجب معمولى، و يا به اندازه ‏اى است كه وجب او نصف وجب معمولى باشد، هيچ گاه نمى‏ تواند وجب خود را مقياس قرار دهد، بلكه بايد اين دو دسته بر طبق افراد عادى عمل كنند و حد متوسط را در نظر بگيرند. 🔹و اين همان است كه مى‏ گويند اطلاقات احكام و قوانين كلى شرع منصرف به افراد متعارف مى‏ باشد . 👌اين يك قانون كلى و عمومى است و اختصاص به باب معينى ندارد، فقهاى ما حكم كسانى را كه در مناطق قطبى زندگى مى‏ كنند از اين قاعده استفاده كرده و عده‏اى از آنان در فتاواى خود تصريح نموده ‏اند كه چنين اشخاصى بايد طبق «مناطق معتدله» عمل نمايند. 📚العروه الوثقی،کتاب الصوم،طریق ثبوت الهلال،مساله10 👌يعنى چون طول شب و روز در اين مناطق برخلاف متعارف نقاط روى زمين است، ساكنان آن موظفند رجوع به حد نموده و وظائف شرعى خود را مطابق آن، انجام دهند مثلا اگر ماه رمضان در آغاز تابستان واقع شده، و حد متوسط طول روزها (از طلوع صبح تا مغرب) در مناطق معتدله 15 ساعت است، آنها بايد در ماه مبارك هر روز 15 ساعت روزه بگيرند، و هنگامى كه ماه رمضان در آغاز زمستان است، اگر حد متوسط روز در مناطق معتدله 12 ساعت است، بايد همين 12 ساعت را روزه بگيرند، و نماز خود را نيز طبق همين حساب انجام دهند. بنابراين ملاحظه مى ‏كنيد كه حكم اين مسئله كه به نظر بعضى خيلى بغرنج و پيچيده آمده از يك قاعده كلى فقهى به آسانى استنباط مى‏گردد و جاى هيچ شبه ه‏اى باقى نمى ‏ماند. 📚عبادت در قطبین ، مکارم ، ص 136 💠ادامه پاسخ 👇👇👇
💠 👇👇👇 👌پاسخ دیگر آن است که از آیات و روایات استفاده می شود که هر مکلفی موظف است در هنگام صبح و ظهر و عصر و مغرب و عشاء شرعی ، نمازهای پنج گانه یومیه خود را بخواند و برای روزه از صبح تا مغرب شرعی امساک داشته باشد . 📚وسائل الشیعه ج 4 ص 107 ابواب المواقیت _ سوره بقره آیه 187 ❕حال گفتنی است که بر اساس ادله فوق هر مکلفی باید برای انجام عبادات شرعی ، افق همان منطقه خود را ملاک قرار دهد ، هر چند مثلا روز و شب آن شش ماه به طول انجامد ، وقتی که انسان به چنین منطقه ای وارد شود و مثلا هنگام نماز ظهر و عصر باشد ، نماز ظهر و عصر را می خواند ، اگر تا شش ماه شب نشود ، نماز مغرب وعشاء و صبحی بر او واجب نیست اگر چه این وضعیت چند ماه طول بکشد ، وقتی شب شد نماز مغرب و عشاء را می خواند ، و تا زمانی که شب نرفته است نماز دیگری بر او واجب نیست . ❕در رابطه با روزه هم چون روزه گیری در چنین مناطقی همراه با مشقت و سختی است ، گرفتن واجب نیست و باید پس از برطرف شدن عذر ، روزهایی که روزه گرفته نشده است ، قضا شود . 👌مقام معظم رهبری فتوا می دهد ؛ « مكلف در چنین مناطقی بايد در مورد اوقات نمازهاى يوميه و روزه همان افق محل خود را رعايت كند ولى اگر روزه گرفتن بر اثر طولانى بودن روز غير مقدور يا حرجى باشد، اداى آن ساقط و قضاى آن بعدا واجب است‏ » 📚ترجمه اجوبه الاستفتاآت س 357 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔 ❔در یک آیه قرآن هست که میگوید کسانی که وارد بهشت میشوند جاودنند مگر اینکه خدا بخواهد کسی را از بیرون کند . از طرفی قرآن میگوید بهشتی ها در بهشت جاودنند آیا میان این دو مطلب تنافی نیست ❗️❗️ 💠💠 👌در این شکی نیست که بهشت برای بهشتیان ابدی و دوزخ نیز برای معاندین و ملحدان ابدی می باشد و از آن نیست ‌. ❕البته توجه به این نکته لازم است که خلود که در آیات قرآن آمده است در اصل لغت به معنى بقاى و هم به معنى ابديت آمده است، بنا بر اين كلمه خلود به تنهايى دليل بر ابديت نيست، زيرا هر نوع بقاء طولانى را شامل مى ‏شود. 👌ولى در بسيارى از آيات قرآن با ذكر شده است كه از آن به وضوح مفهوم ابديت فهميده مى‏ شود، مثلا در آيات 100 توبه 11 طلاق و 9 تغابن در مورد بهشتيان تعبير به «خالِدِينَ فِيها أَبَداً »مى ‏كند، كه اين تعبير مفهومش ابديت بهشت براى اين گروه‏ها است، و در آيات ديگرى مانند 169 نساء و 23 جن در باره گروهى از دوزخيان همين تعبير « خالِدِينَ فِيها أَبَداً » ديده مى‏ شود كه دليل بر جاودانگى عذاب آنها است. ❕تعبيرات ديگرى مانند « ماكثين فيها ابدا » در آيه 3 كهف « لا يَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا» (كهف- 108) و مانند اينها نشان مى‏ دهد كه بطور گروهى از بهشتيان و دوزخيان جاودانه در نعمت يا در عذاب خواهند ماند. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 239 ❕حال آنچه مورد قرار گرفته است این آیه است که می فرماید ؛ « وَ أَمَّا الَّذِينَ سُعِدُوا فَفِي الْجَنَّةِ خالِدِينَ فِيها ما دامَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ إِلاَّ ما شاءَ رَبُّكَ عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اما آنها كه سعادتمند شدند در بهشت جاودانه خواهند بود، ما دام كه آسمانها و زمين بر پاست مگر آنچه پروردگارت بخواهد، بخششى است قطع نشدنى » ( هود 108) ❔پرسش اینجاست که ظاهر استثناى جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ؛ مگر اين كه خداى تو بخواهد» مى ‏رساند كه ممكن است روزى بخواهد كه آنان را از اين مركز نعمت بيرون كند، در صورتى كه باقى آيات گواه بر اين است كه هرگز آنها از بهشت خارج نخواهند شد، با اين وضع معناى اين آيه چيست؟ 👌برای پاسخ است که درست است كه خداوند جهان به افراد سعادتمند در بسيارى از آيات، بهشت‏ دائم وعده كرده است و از اين وعده هرگز تخلّف نخواهد فرمود و خود او مى‏ فرمايد «وَعْدَ اللَّهِ لا يُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ؛ اين وعده‏ ای است كه خدا كرده و خداوند هرگز از وعده‏ اش تخلّف نمى‏ كند!».( روم 6) ولى ممكن است افرادى تصوّر كنند كه با اين وعده قطعى ديگر زمام كار از دست خدا بيرون مى ‏رود و او حتّى توانايى نخواهد داشت كه آنان را از بهشت خارج سازد و نعمت را از آنها سلب كند و به اصطلاح علمى و كلامى، اين قضاى حتمى قدرت خدا را محدود نموده و از توانايى او خواهد كاست . 🔹لذا خداوند با جمله «الَّا مَاشَا رَبُّك» اين حقيقت را تأكيد مى ‏كند كه با وجود اين كه خدا بهشت دائم را وعده نموده و او هرگز از وعده خود تخلّف نخواهد كرد، مع‏ الوصف اين مطلب، از قدرت او چيزى كم نمى‏ كند و باز اختيار تمام موجودات به دست قدرت اوست ، هرچه بخواهد مى‏ تواند انجام بدهد و قدرت او نسبت به تمام اشيا محفوظ و است. 👌عين اين جمله «الَّا مَاشَا رَبُّكَ» در آيه بعد كه درباره دوزخيان است و به آنها وعده عذاب دائمى داده، نيز وارد شده است و علّت آن همان است كه در آيه پيش ذكر گرديد. ❕از قراين روشنى كه تفسير فوق را تأييد مى‏ كند جمله «عَطَاً غَيْرَ مَجْذُوذٍ» كه در آخر آيه آمده است مى ‏باشد. اين جمله مى‏ گويد اين عطيّه ثابت و پايدار و مستمرّ است و هرگز جدا شدنى نيست. 👌این سخن در نیز مورد اشاره قرار گرفته است ؛ 📚تفسیر العیاشی ج 2 ص 160 ❕در تفسیر نیز چنین آمده است ؛ « هدف از بيان اين استثناء اين است كه تصور نشود خلود و مجازات افراد بى ‏ايمان و پاداش مؤمنان راستين چنان است كه بدون خواست و مشيت الهى باشد و قدرت و توانايى و اراده او را محدود كند و صورت جبر و الزام به خود بگيرد، بلكه در عين جاودانى بودن اين دو، قدرت و اراده او بر همه چيز است هر چند به مقتضاى حكمتش پاداش و عذاب را بر اين دو گروه جاودانه مى‏ دارد. ❕شاهد اين سخن آنكه در جمله دوم در باره سعادتمندان بعد از ذكر اين استثناء مى ‏فرمايد « عَطاءً غَيْرَ مَجْذُوذٍ » « اين عطا و است كه هرگز از آنها قطع نمى ‏شود.» و اين نشان مى ‏دهد كه جمله استثنائيه فقط براى بيان قدرت بوده است. 📚تفسیر نمونه ج 9 ص 247 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امروزه مرسوم شده که زن و شوهر پس از طلاق و جدایی جشن طلاق می گیرند ❗️خواستم نظر اسلام را در مورد طلاق بدونم ❕❕ 💠💠 👌همانقدر که در اسلام به ازدواج و وصل شدن توصیه شده است ، از فراق و طلاق های بی مورد شده است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ چیز نزد خداوند مبغوضتر از خانه ای که به وسیله طلاق خراب شود ، نمی باشد » 📚الکافی ج 5 ص 328 🔷 یا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند خانه ای را که در آن عروس باشد ، می دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد ، مبغوض می داند » 📚الکافی ج 6 ص 54 🔹بنابراین دیدگاه اسلام به مساله طلاق دیدگاهی منفی است چرا که آثار و پیامدهای ناشی از آن سال های سال دامان زوجین و فرزندان آنها را می گیرد و چنین نیست که زوجین و فرزندان پس از طلاق بتوانند یک زندگی ایده آل را تجربه کنند ، بنابراین تا جایی که ممکن است باید سعی کنند با مدارا و گذشت زندگی را ادامه دهند و به بهانه های کوچک و گاها واهی زندگی را خراب نکنند ، اما با این وجود مواردی پیش می آید که ادامه زندگی مشترک سخت و طاقت فرسا است و تن دادن به ادامه زندگی می تواند منجر به اتفاقات غیر قابل گردد ، اسلام در چنین مواردی وقوع طلاق در زندگی را اجازه داده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 22 ص 10 باب 3 👌 قرآن توصیه می کنند پس از طلاق زوجین با نیکی از هم جدا شوند چنان که می فرماید ؛ « طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود) » ( بقره 229) ❕ منظور از جدا شدن توأم با احسان و نيكى اين است كه حقوق آن زن را بپردازد و بعد از جدايى، ضرر و زيانى به او نرساند و پشت سر او سخنان نا مناسب نگويد، و مردم را به او بدبين نسازد، و امكان ازدواج را از او نگيرد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 168 👌آنچه امروزه به جشن طلاق شهرت یافته است که معمولا زوجین بدون دلیل موجهی از هم جدا می شوند و با برپایی جشن طلاق ، از یکدیگر اعلام انزجاز و تنفر و بدگویی می کنند ، و سخنان نامناسب پشت سر یکدگیر می گویند و مردم را به یکدیگر بدبین می سازند ، و آثار مخرب این جشن و شادی کردن ، دامان فرزندان را می گیرد ، نمی تواند مورد توصیه اسلام محسوب شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁