eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.7هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔 ❔اگر پیامبر اسلام از گناهان معصوم است چگونه در سوره آیه 73 آمده است که پیامبر می خواست به مشرکین نزدیک شود و آنان را دوست خودش بگیرد و چیزهای دروغی را به خدا نسبت دهد که به ناگاه خدا پیامبر را از این عمل باز داشت ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «نزدیک بود آنها (با وسوسه های خود) تو را از آنچه وحی کرده ایم بفریبند، تا غیر آنرا به ما نسبت دهی، و در آن صورت تو را خود انتخاب کنند ، و اگر ما تو را ثابت قدم نمی ساختیم (و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودی ) نزدیک بود کمی به آنها تمایل کنی ، و اگر چنین می کردی ما دو برابر مجازات (مشرکان ) در حیات دنیا، و دو برابر (مجازات آنها) را بعد از مرگ، به تو می چشانیدیم، سپس در برابر ما یاوری نمی یافتی» 🔶اسراء 73-75 ❕نقل می کنند قریش به پیامبر گفتند ما به تو اجازه نمی دهیم دست به الاسود بگذاری تا لااقل با دیده احترام به خدایان ما بنگری، پیامبر در دل گفت : خدا که می داند من از این بتها متنفرم اما چه مانعی دارد نگاهی به سوی آنها بیفکنم تا بگذارند استلام حجر الاسود کنم، آیات فوق نازل شد و پیامبر را از این کار نهی کرد. 👌 در شان دیگری آمده است ، قریش پیشنهاد کردند دست از ناسزاگوئی به خدایان ما و سبک شمردن عقلهایمان بردار، و این بردگان و افراد بی سر و پا را که بوی بد از آنها به مشام می رسد از دور خود دور کن، تا در مجلس تو حضور یابیم و به سخنانت گوش فرا دهیم. پیامبر به امید اینکه آنها مسلمان شوند در فکر بود که خواسته آنانرا (هر چند موقت ) بپذیرد که آیات فوق نازل شد و پیامبر را بر حذر داشت . 📚مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث 👌از آنجا که این شان نزول ها با آیات مذکور تعارض دارد ، لذا قابل پذیرش نمی باشد ، توضیح اینکه؛ ❕گر چه بهانه جویان خواسته اند آیات فوق را دستاویزی برای نفی بودن پیامبران بگیرند، و بگویند طبق آیات فوق و شان نزولهائی که در رابطه با آن دیده می شود، پیامبر در برابر وسوسه های بت پرستان از خود انعطاف نشان داد، و بلافاصله از سوی خداوند مورد قرار گرفت . 👌ولی خود آیات فوق آنقدر گویا است که ما را از اقامه شواهد دیگر بر این طرز تفکر بی نیاز می سازد، زیرا دومین آیه مورد بحث با صراحت می گوید «اگر ما تو را ثابت قدم نگاه نداشته بودیم، نزدیک بود به آنها تمایل پیدا کنی » که این است تثبیت الهی که ما از آن تعبیر به (مقام عصمت ) می کنیم ، مانع این تمایل شد، نه اینکه پیامبر انعطاف نشان داده بود و خداوند او را نهی و مواخذه کرد. ❕توضیح اینکه آیه اول و دوم در حقیقت اشاره به دو حالت مختلف پیامبر است : 🔶حالت اول که حالت و انسان عادی است و در آیه نخست بیان شده ایجاب می کند که وسوسه های دشمنان در او اثر بگذارد، بخصوص اگر مصالحی ظاهرا در این انعطاف به چشم بخورد، مانند امید به اسلام سران شرک بعد از این انعطاف، و یا پیشگیری از خونریزی و درگیریهای بیشتر، و هر بشر عادی هر قدر قوی باشد احتمال تحت تاثیر واقع شدن در برابر این وسوسه ها را دارد. 👌ولی آیه دوم جنبه و عصمت الهی و لطف خاص پروردگار را بیان می کند که شامل حال پیامبران مخصوصا پیامبر اسلام در بحرانی ترین لحظات زندگی بود. 💠نتیجه اینکه : پیامبر با بشری تا لب پرتگاه قبول وسوسه های مشرکان آمد، اما تایید الهی او را حفظ کرد و نجات داد. 💠این تعبیر درست همان تعبیری است که در سوره می خوانیم که در بحرانی ترین لحظات برهان الهی به سراغ او آمد و اگر مشاهده این برهان نبود تسلیم وسوسه های فوق العاده نیرومند همسر عزیز مصر می شد «و لقد همت به و هم بها لو لا ان رای برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین » (سوره یوسف آیه 24). 👌به ما آیات فوق، نه تنها دلیل بر نفی عصمت نیست، بلکه یکی از آیات دال بر عصمت است چرا که مسلما این تثبیت الهی (تثبیت از نظر فکر و عواطف و تثبیت از نظر گام های عملی ) منحصر به این مورد نبوده است زیرا دلیل آن در موارد مشابه نیز وجود دارد، و به این ترتیب گواه زنده ای بر معصوم بودن پیامبران و رهبران الهی محسوب می شود. 👌و اما سومین آیه مورد بحث که می گوید «اگر تو تمایل به آنها پیدا کرده بودی، شدیدا مجازات می شدی »دلیل بر همان چیزی است که در بحثهای مربوط به عصمت پیامبران آمده است که معصوم بودن آنها جنبه ندارد، بلکه توام با یک نوع خود آگاهی است که با اختیار و آزادی اراده انجام می شود، لذا ارتکاب گناه در چنین حالتی عقلا محال نیست، بلکه عملا به خاطر آن آگاهی و ایمان خاص، وجود خارجی هرگز نخواهد یافت و اگر فرضا وجود می یافت مشمول همان کیفرها و مجازاتهای الهی بود. 📚تفسیر نمونه ج12 ص211 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔این که در روایاتی آمده است که با لذت ترین چیزی که در دنیا وجود دارد لذت است یا پیامبر می گوید لذت من در دنیا رابطه زناشویی است به چه معناست ❗️این شبهه ذهن خیلی ها را درگیر کرده ❕ 💠💠 👌پیامبر گرامی فرمود ؛ « روشنی چشم من در نماز و لذت من در رابطه است » 📚الکافی ج5 ص321 ❕در نقل دیگری امام رضا علیه السلام فرمود ؛ « سه چیز از سنت های پیامبران است ، عطر زدن و گرفتن موهای زائد بدن و زیادی » 📚الفقیه ج3 ص382 ❕این روایات و مضمون شبیه به آن در جهت مقابله با تفکری به نام رهبانیت صادر شده است . در زمان پیامبر گرامی و ائمه علیهم السلام افراد متعددی بودند که به بهانه عبادت و بندگی خداوند ، دنیا و لذات دنیوی و همسران خود را ترک کرده و در معبد و عبادتگاه و مسجدی به عبادت و بندگی می پرداختند و خانواده و همسر خود را در یا در معرض گرفتاری به انحرافات جنسی قرار می دادند . ❕پیامبر گرامی و ائمه با بیان تعابیر فوق این نکته را به مردم می فهماندند که بهره گیری از لذات دنیوی و جنسی منافاتی با عبادت خداوند ندارد ، بلکه با آرامشی که از این لذات دنیوی برای جسم حاصل می شود و شهوت تحت کنترل در می آید ، بهتر و با خاطری آسوده تر می توان در آسمان معنویت و بندگی خداوند کرد ، اضافه بر این ازیاد نسل و افزایش محبت بین زوجین و مصونیت از آلودگی جنسی و فساد و فحشاء، بی تاثیر از این عمل جنسی مشروع نمی باشد ، به خاطر همین است که مضمون فوق مورد تاکید دینی قرار گرفته است تا جایی که رابطه زناشویی یکی از سنت های انبیاء بیان شده است تا همگان بدانند اگر این رابطه منافاتی با عبادت خداوند داشت ، پیامبران به آن تن نمیدادند . ❕در حديث معروفى مى ‏خوانيم" عثمان بن مظعون" فرزندش از دنيا رفته بود، بسيار غمگين شد، تا آنجا كه خانه ‏اش را مسجد قرار داد و مشغول عبادت شد (و هر كار را حتی رابطه زناشویی جز عبادت را ترك گفت) اين خبر به رسول خدا ص رسيد، او را احضار كرده، فرمود: « اى عثمان خداوند متعال را براى امت من مقرر نداشته، رهبانيت امت من جهاد در راه خدا است » 📚بحار الانوار ج 67 ص114 👌در نقل دیگری آمده است ؛ « عثمان بن مظعون قسم خورد که تا ابد زناشویی نداشته باشد و مشغول عبادت باشد ، همسر عثمان با این که زن زیبایی بود ، نزد عایشه رفت ، عایشه گفت چرا خود را زینت نمی کنی ، گفت برای چه کسی زینت کنم ، همسرم دیگر نزدیک من نمی آید ...پیامبر از جریان مطلع شد و منبر رفت و گفت چرا عده ای حلال های خداوند را بر خود حرام می کنند ، من با همسرانم رابطه زناشویی برقرار می کنم هرکس بر اساس سنت من رفتار نکند از من نیست ...» 📚همان مدرک ص116 👌در حديث ديگرى از امام موسى بن جعفر علیه السلام آمده است كه برادرش على بن جعفر از محضرش پرسيد آيا براى مرد مسلمان سزاوار است دست به سياحت بزند، يا رهبانيت اختيار كند، و به نزدیک نشود و در خانه ‏اى بنشيند و از آن خارج نگردد؟ امام در پاسخ فرمود: نه » 📚همان مدرک ص119 👌در روایت دیگری آمده است فردی به نام علاء به علی علیه السلام عرضه داشت اى امير مؤمنان از برادرم «عاصم بن زياد» نزد تو شكايت مى ‏آورم. ❕ امام عليه السّلام فرمود: 👌مگر چه كرده؟ عرض كرد عبايى پوشيده و از دنيا ( و همسر ) كناره‏ گيرى كرده است، امام عليه السّلام فرمود: او را نزد من آور، هنگامى كه «عاصم» نزد امام عليه السّلام آمد حضرت به او فرمود اى دشمن حقير خويشتن شيطان تو را (فريب داده و در بيابان زندگى) سرگردان ساخته (اگر بر خود رحم نمى ‏كنى) چرا به خانواده و فرزندانت رحم نكردى؟ تو گمان مى‏ كنى خداوند طيبات را بر تو حلال كرده ولى ندارد كه از آنها بهره ببرى‏...» 📚نهج البلاغه خطبه 209 ❕لذا اهل بیت علیهم السلام برای مقابله با این طرز تفکر و سیره رفتاری رهبانیتی فرمودند ؛ « لذت بخش ترین چیز ( مادی و جسمانی ) در دنیا و آخرت ، لذت جنسی و زناشویی است » 📚وسائل الشیعه ج20 ص23 ❕البته بر اساس قاعده کلی « بهترین امور حد آنها است »( خیر الامور اوسطها ) باید از افراط در این لذت جنسی پرهیز کرد و به اندازه نیاز به آن تن داد چنان که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هر کس طالب طول عمر است ... با زنان را کم کند ( و در حد میانه نگاه دارد )» 📚الفقیه ج3 ص555 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔اگر پیامبر اسلام از گناهان معصوم است چگونه در سوره آیه 73 آمده است که پیامبر می خواست به مشرکین نزدیک شود و آنان را دوست خودش بگیرد و چیزهای دروغی را به خدا نسبت دهد که به ناگاه خدا پیامبر را از این عمل باز داشت ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ «نزدیک بود آنها (با وسوسه های خود) تو را از آنچه وحی کرده ایم بفریبند، تا غیر آنرا به ما نسبت دهی، و در آن صورت تو را خود انتخاب کنند ، و اگر ما تو را ثابت قدم نمی ساختیم (و در پرتو مقام عصمت مصون از انحراف نبودی ) نزدیک بود کمی به آنها تمایل کنی ، و اگر چنین می کردی ما دو برابر مجازات (مشرکان ) در حیات دنیا، و دو برابر (مجازات آنها) را بعد از مرگ، به تو می چشانیدیم، سپس در برابر ما یاوری نمی یافتی» 🔶اسراء 73-75 ❕نقل می کنند قریش به پیامبر گفتند ما به تو اجازه نمی دهیم دست به الاسود بگذاری تا لااقل با دیده احترام به خدایان ما بنگری، پیامبر در دل گفت : خدا که می داند من از این بتها متنفرم اما چه مانعی دارد نگاهی به سوی آنها بیفکنم تا بگذارند استلام حجر الاسود کنم، آیات فوق نازل شد و پیامبر را از این کار نهی کرد. 👌 در شان دیگری آمده است ، قریش پیشنهاد کردند دست از ناسزاگوئی به خدایان ما و سبک شمردن عقلهایمان بردار، و این بردگان و افراد بی سر و پا را که بوی بد از آنها به مشام می رسد از دور خود دور کن، تا در مجلس تو حضور یابیم و به سخنانت گوش فرا دهیم. پیامبر به امید اینکه آنها مسلمان شوند در فکر بود که خواسته آنانرا (هر چند موقت ) بپذیرد که آیات فوق نازل شد و پیامبر را بر حذر داشت . 📚مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث 👌از آنجا که این شان نزول ها با آیات مذکور تعارض دارد ، لذا قابل پذیرش نمی باشد ، توضیح اینکه؛ ❕گر چه بهانه جویان خواسته اند آیات فوق را دستاویزی برای نفی بودن پیامبران بگیرند، و بگویند طبق آیات فوق و شان نزولهائی که در رابطه با آن دیده می شود، پیامبر در برابر وسوسه های بت پرستان از خود انعطاف نشان داد، و بلافاصله از سوی خداوند مورد قرار گرفت . 👌ولی خود آیات فوق آنقدر گویا است که ما را از اقامه شواهد دیگر بر این طرز تفکر بی نیاز می سازد، زیرا دومین آیه مورد بحث با صراحت می گوید «اگر ما تو را ثابت قدم نگاه نداشته بودیم، نزدیک بود به آنها تمایل پیدا کنی » که این است تثبیت الهی که ما از آن تعبیر به (مقام عصمت ) می کنیم ، مانع این تمایل شد، نه اینکه پیامبر انعطاف نشان داده بود و خداوند او را نهی و مواخذه کرد. ❕توضیح اینکه آیه اول و دوم در حقیقت اشاره به دو حالت مختلف پیامبر است : 🔶حالت اول که حالت و انسان عادی است و در آیه نخست بیان شده ایجاب می کند که وسوسه های دشمنان در او اثر بگذارد، بخصوص اگر مصالحی ظاهرا در این انعطاف به چشم بخورد، مانند امید به اسلام سران شرک بعد از این انعطاف، و یا پیشگیری از خونریزی و درگیریهای بیشتر، و هر بشر عادی هر قدر قوی باشد احتمال تحت تاثیر واقع شدن در برابر این وسوسه ها را دارد. 👌ولی آیه دوم جنبه و عصمت الهی و لطف خاص پروردگار را بیان می کند که شامل حال پیامبران مخصوصا پیامبر اسلام در بحرانی ترین لحظات زندگی بود. 💠نتیجه اینکه : پیامبر با بشری تا لب پرتگاه قبول وسوسه های مشرکان آمد، اما تایید الهی او را حفظ کرد و نجات داد. 💠این تعبیر درست همان تعبیری است که در سوره می خوانیم که در بحرانی ترین لحظات برهان الهی به سراغ او آمد و اگر مشاهده این برهان نبود تسلیم وسوسه های فوق العاده نیرومند همسر عزیز مصر می شد «و لقد همت به و هم بها لو لا ان رای برهان ربه کذلک لنصرف عنه السوء و الفحشاء انه من عبادنا المخلصین » (سوره یوسف آیه 24). 👌به ما آیات فوق، نه تنها دلیل بر نفی عصمت نیست، بلکه یکی از آیات دال بر عصمت است چرا که مسلما این تثبیت الهی (تثبیت از نظر فکر و عواطف و تثبیت از نظر گام های عملی ) منحصر به این مورد نبوده است زیرا دلیل آن در موارد مشابه نیز وجود دارد، و به این ترتیب گواه زنده ای بر معصوم بودن پیامبران و رهبران الهی محسوب می شود. 👌و اما سومین آیه مورد بحث که می گوید «اگر تو تمایل به آنها پیدا کرده بودی، شدیدا مجازات می شدی »دلیل بر همان چیزی است که در بحثهای مربوط به عصمت پیامبران آمده است که معصوم بودن آنها جنبه ندارد، بلکه توام با یک نوع خود آگاهی است که با اختیار و آزادی اراده انجام می شود، لذا ارتکاب گناه در چنین حالتی عقلا محال نیست، بلکه عملا به خاطر آن آگاهی و ایمان خاص، وجود خارجی هرگز نخواهد یافت و اگر فرضا وجود می یافت مشمول همان کیفرها و مجازاتهای الهی بود. 📚تفسیر نمونه ج12 ص211 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔آیا واقعیت دارد ❕ ❔پس از فوت معاویه، ولید حاکم مدینه کس نزد امام حسین فرستاد تا که با یزید بیعت کند. به دارالعماره نزد ولید بن عتبه رفت و گفت کسی چون من پنهانی بیعت نمیکند فردا چون مردم را جمع کردی من نیز خواهم آمد و با یزید بیعت میکنم. چون شب فرارسید و هوا تاریک شد بهمراه دو خواهرش زینب و ام کلثوم و برادرانش ابوبکر و جعفر و عباس و خانواده‌اش پنهانی به مکه گریخت ❗️❗️ 💠💠 👌پس از هلاکت معاویه و فشار ولید بر امام حسین علیه السلام برای بیعت با یزید ، ولید بالاجبار امام علیه السلام را به مجلس خود دعوت کرد . 🔸امام حسين عليه السلام بر وليد وارد شد و (طبق آداب اسلامى) سلام كرد؛ وليد با خوشرويى پاسخ داد و او را نزد خويش نشاند. مروان بن حكم- با اين كه پيش از اين، بين وى و وليد كينه و نفرت حاكم بود- در مجلس حضور داشت .... امام عليه السلام فرمود: « آيا از حال معاويه به شما خبرى رسيده است؟ چرا كه وى مدّتى طولانى بيمار بود، اكنون حالش چگونه است؟». 🔸وليد آهى كشيد، آنگاه گفت: اى اباعبداللَّه! خداوند تو را در مرگ معاويه پاداش دهد! وى عموى صادقى! براى تو بود، كه اكنون طعم مرگ را چشيده است و اين نيز نامه اميرالمؤمنين يزيد است! امام حسين عليه السلام فرمود: «إنّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ، اكنون براى چه منظورى مرا خواسته ‏اى؟!» 🔸وليد پاسخ داد: تو را براى بيعت دعوت كردم، و همه مردم با يزيد بيعت كرده‏ اند! ❕امام عليه السلام (براى اين كه آن مجلس بدون درگيرى پايان يابد) فرمود: «شخصى مانند من مخفيانه بيعت نمى ‏كند، دارم بيعت من (اگر بخواهم بيعت كنم) علنى و در محضر مردم باشد! چون صبح شد، و تو مردم و ما را براى بيعت فراخواندى، تصميم ما و مردم يكسان خواهد بود!». 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص ¾78 👌مطابق نقل شيخ مفيد امام عليه السلام فرمود ؛ «من گمان نمى‏ كنم تو به بيعت پنهانى من با يزيد، قانع باشى، مگر آن كه من آشكارا بيعت كنم تا مردم همگى با خبر شوند». وليد گفت: آرى! امام عليه السلام فرمود: پس بگذار صبح شود، تا نظرت در اين مشخّص گردد». 📚الارشاد ص 374 👌مطابق نقل ابومخنف، امام عليه السلام پس از شنيدن خبر مرگ معاويه فرمود: « امّا پاسخم به تقاضاى بيعت تو آن است كه، كسى مانند من به طور پنهانى بيعت نمى‏ كند و تو نيز اين نوع بيعت را كافى نمى ‏دانى، جز آن كه بيعتم آشكارا ميان مردم باشد (تا از اين طريق از مردم بگيرى)». وليد گفت: آرى! امام فرمود: « بنابراين، وقتى كه (فردا) ميان مردم آمدى و همه مردم و ما را به بيعت فراخواندى، تصميم ما و مردم به گونه واحدى خواهد بود!». 📚کامل ابن اثیر ج 3 ص 378 🔸وليد گفت: «اى اباعبداللَّه! سخن درستى گفتى و من اين‏گونه پاسخت را پسنديدم و من باورم درباره تو همين بود. اكنون برو در پناه خدا، تا فردا با مردم بيايى». ❕مروان كه در حاضر بود، به وليد گفت: به خدا سوگند! اگر حسين هم اكنون از تو جدا شود و بيعت نكند، هرگز چنين فرصتى، به چنگ نخواهى آورد، مگر آن‏كه كشتار فراوانى ميان شما اتّفاق افتد. جلوى او را بگير و مگذار از نزد تو بيرون رود، تا بيعت كند و گرنه گردنش را بزن! 🔸امام عليه السلام ناگهان از جايش برخاست و فرمود: « اى پسر زرقاء (زن چشم كبودِ بد سيرت)، تو مرا مى‏ كشى، يا او؟ به خدا سوگند! دروغ گفتى و گناه كرده‏ اى!». 📚الارشاد ص 374 🔸ادامه 👇
🤔 ❔امروزه مرسوم شده که زن و شوهر پس از طلاق و جدایی جشن طلاق می گیرند ❗️خواستم نظر اسلام را در مورد طلاق بدونم ❕❕ 💠💠 👌همانقدر که در اسلام به ازدواج و وصل شدن توصیه شده است ، از فراق و طلاق های بی مورد شده است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ چیز نزد خداوند مبغوضتر از خانه ای که به وسیله طلاق خراب شود ، نمی باشد » 📚الکافی ج 5 ص 328 🔷 یا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند خانه ای را که در آن عروس باشد ، می دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد ، مبغوض می داند » 📚الکافی ج 6 ص 54 🔹بنابراین دیدگاه اسلام به مساله طلاق دیدگاهی منفی است چرا که آثار و پیامدهای ناشی از آن سال های سال دامان زوجین و فرزندان آنها را می گیرد و چنین نیست که زوجین و فرزندان پس از طلاق بتوانند یک زندگی ایده آل را تجربه کنند ، بنابراین تا جایی که ممکن است باید سعی کنند با مدارا و گذشت زندگی را ادامه دهند و به بهانه های کوچک و گاها واهی زندگی را خراب نکنند ، اما با این وجود مواردی پیش می آید که ادامه زندگی مشترک سخت و طاقت فرسا است و تن دادن به ادامه زندگی می تواند منجر به اتفاقات غیر قابل گردد ، اسلام در چنین مواردی وقوع طلاق در زندگی را اجازه داده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 22 ص 10 باب 3 👌 قرآن توصیه می کنند پس از طلاق زوجین با نیکی از هم جدا شوند چنان که می فرماید ؛ « طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود) » ( بقره 229) ❕ منظور از جدا شدن توأم با احسان و نيكى اين است كه حقوق آن زن را بپردازد و بعد از جدايى، ضرر و زيانى به او نرساند و پشت سر او سخنان نا مناسب نگويد، و مردم را به او بدبين نسازد، و امكان ازدواج را از او نگيرد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 168 👌آنچه امروزه به جشن طلاق شهرت یافته است که معمولا زوجین بدون دلیل موجهی از هم جدا می شوند و با برپایی جشن طلاق ، از یکدیگر اعلام انزجاز و تنفر و بدگویی می کنند ، و سخنان نامناسب پشت سر یکدگیر می گویند و مردم را به یکدیگر بدبین می سازند ، و آثار مخرب این جشن و شادی کردن ، دامان فرزندان را می گیرد ، نمی تواند مورد توصیه اسلام محسوب شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔 ❔امروزه مرسوم شده که زن و شوهر پس از طلاق و جدایی جشن طلاق می گیرند ❗️خواستم نظر اسلام را در مورد طلاق بدونم ❕❕ 💠💠 👌همانقدر که در اسلام به ازدواج و وصل شدن توصیه شده است ، از فراق و طلاق های بی مورد شده است تا جایی که پیامبر گرامی فرمود ؛ « هیچ چیز نزد خداوند مبغوضتر از خانه ای که به وسیله طلاق خراب شود ، نمی باشد » 📚الکافی ج 5 ص 328 🔷 یا امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « خداوند خانه ای را که در آن عروس باشد ، می دارد و خانه ای را که در آن طلاق باشد ، مبغوض می داند » 📚الکافی ج 6 ص 54 🔹بنابراین دیدگاه اسلام به مساله طلاق دیدگاهی منفی است چرا که آثار و پیامدهای ناشی از آن سال های سال دامان زوجین و فرزندان آنها را می گیرد و چنین نیست که زوجین و فرزندان پس از طلاق بتوانند یک زندگی ایده آل را تجربه کنند ، بنابراین تا جایی که ممکن است باید سعی کنند با مدارا و گذشت زندگی را ادامه دهند و به بهانه های کوچک و گاها واهی زندگی را خراب نکنند ، اما با این وجود مواردی پیش می آید که ادامه زندگی مشترک سخت و طاقت فرسا است و تن دادن به ادامه زندگی می تواند منجر به اتفاقات غیر قابل گردد ، اسلام در چنین مواردی وقوع طلاق در زندگی را اجازه داده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج 22 ص 10 باب 3 👌 قرآن توصیه می کنند پس از طلاق زوجین با نیکی از هم جدا شوند چنان که می فرماید ؛ « طلاق، (طلاقى كه رجوع و بازگشت دارد،) دو مرتبه است، (و در هر مرتبه،) بايد به طور شايسته همسر خود را نگاهدارى كند (و آشتى نمايد)، يا با نيكى او را رها سازد (و از او جدا شود) » ( بقره 229) ❕ منظور از جدا شدن توأم با احسان و نيكى اين است كه حقوق آن زن را بپردازد و بعد از جدايى، ضرر و زيانى به او نرساند و پشت سر او سخنان نا مناسب نگويد، و مردم را به او بدبين نسازد، و امكان ازدواج را از او نگيرد. 📚تفسیر نمونه ج 2 ص 168 👌آنچه امروزه به جشن طلاق شهرت یافته است که معمولا زوجین بدون دلیل موجهی از هم جدا می شوند و با برپایی جشن طلاق ، از یکدیگر اعلام انزجاز و تنفر و بدگویی می کنند ، و سخنان نامناسب پشت سر یکدگیر می گویند و مردم را به یکدیگر بدبین می سازند ، و آثار مخرب این جشن و شادی کردن ، دامان فرزندان را می گیرد ، نمی تواند مورد توصیه اسلام محسوب شود . 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁