eitaa logo
پرسمان اعتقادی
42.6هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
4هزار ویدیو
66 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر بگویند فلان ذکر را هزار و سه بار بخوانید و ما هزار و ده بار بخوانیم، جواب می دهد؟ یا باید عدد خاص خودش خوانده شود؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
اگر دعایی و ذکری موثق و از حیث سندی قابل اعتماد باشد، آن شرایط باید کاملا رعایت گردد. زیرا آن امور به منزله دندانه یک کلید است. اگر یک کلیدی قرار باشد قفلی را باز کند، متناسب با آن قفل، دندانه های خاصی را روی کلید تعبیه می کنند که اگر یک دندانه کم و یا زیاد باشد. آن قفل باز نخواهد شد. ادعیه و اذکار موثق و قابل اعتمادی که تعداد و شرایط خاصی در آنها لحاظ شده، قرار است قفل مشکل ما را باز نماید. لذا باید دقیقا مو به مو آن شرایط رعایت گردد تا انسان به نتیجه برسد. حضرت علامه حسن زاده آملی (حفظه الله تعالی) در این زمینه می فرمایند: «العدد کاشنان المفتاح، اذا نقصت او زادت لا یفتح الباب و الزیاده علی العدد المطلوب اسراف و النقص منه اخلال (1) تعداد هر ذکر مانند دندانه‌های یک کلید است، اگر آن دندانه‌ها کم یا زیاد شوند در باز نمی شود، و زیادی بر تعداد ذکر اسراف و کم کردن از تعداد ذکر اخلال است». یا آن دعا ها و اذکار با شرایط خاص و تعداد مشخص، مانند یک نقشه گنج می باشد. انسان برای رسیدن به گنج باید دقیقا مطابق نقشه عمل کند که اگر نیم متر و یا کمتر و بیشتر خلاف نقشه رفتار شود،گنجی عائد انسان نخواهد شد. مثلا در اعمال شب قدر، دو رکعت نماز با شرایط خاص هست که بعد از نماز 70 مرتبه باید «استغفرالله و اتوب الیه» گفت بدون «ربی» که این طریقه حتما موضوعیت دارد و باعث آمرزش انسان و والدین می گردد. اینجا برای گرفتن چنین گنج شیرینی، باید مطابق نقشه معصوم پیش برویم. یعنی اگر در اینجا «ربی» را اضافه کنیم و 70 بار مطابق معمول بگوییم«استغفر الله ربی و اتوب الیه» ثواب برده ایم، منتها آن نتیجه مورد نظر را به دست نیاورده ایم. پس باید دقیقا مطابق آن شرایطی که در دعا و اذکار موثق رسیده، عمل کنیم تا به نتیجه برسیم. 📚پی نوشت: 1. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک کلمه، کلمه 343، بوستان کتاب، ص382. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
| 🔸 | ☆ ثروت اندوزی و غفلت 🔅 (ص) : از ثروت حذر کنید؛ زیرا در گذشته مردی بود که مال و اولاد گرد آورد و به خود و خانواده اش پرداخت و برای آنان جمع کرد و اندوخت. ملک الموت در هیئت شخصی فقیر به نزد او آمد و درِ خانه اش را کوبید. دربانان بیرون آمدند. ملک الموت به آنان گفت: خواجه خویش را صدا بزنید که نزد من بیاید. دربانان گفتند: «خواجه ما برای چون تو کسی، بیرون آید؟!» و او را عقب راندند و از درِ خانه دورش کردند. ملک الموت دوباره با همان هیئت به سوی آنان آمد و گفت: ▫️ خواجه خویش را صدا بزنید و به او بگویید من ملک الموت هستم. خواجه چون این سخن را شنید، ترسان و هراسان نشست و به یارانش گفت: با او به نرمی سخن بگویید و به او بگویید: خدا خیرت دهد! شاید دنبال کس دیگری غیر از خواجه ما هستی! ▫️ ملک الموت به آنان گفت: خیر. و نزد خواجه رفت و به وی گفت: برخیز و آنچه می خواهی، وصیت کن؛ زیرا پیش از آن که بیرون روم، جانت را خواهم گرفت. اهل خانه فریاد زدند و گریستند. ▫️ خواجه به آنان گفت: صندوق ها را باز کنید و آنچه را از زر و سیم در آنهاست، بنویسید (/ بریزید). آن گاه رو به پول ها کرده و به بد و بیراه گفتن به آنها پرداخت و گفت: لعنت خدا بر شما پول ها! پروردگارم را از یاد من بردید و مرا از کار آخرتم غافل ساختید تا آن که فرمان خدا چنین مرا غافلگیر کرد! 📚 دانشنامه قرآن و حدیث: ج ۱ ص ۴۱۰ 🔰 @p_eteghadi 🔰
اگر کسی رو با صفتی بنامیم ولی نیت و قصد تمسخر نداشته باشیم مثلا دو خواهر که یکی چاق است و یکی لاغر و مثلا در غیابش بگوییم دختر چاقه گفت...آیا این حکم غیبت را دارد؟ اگر بر روی کسی نام مستعار طبق ویژگی اش به سلیقه خودمان بگذاریم و در غیابش او را با آن نام مستعار صدا بزنیم، آیا حکم غیبت را دارد؟ 👇👇👇👇👇👇
پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به اصحابشان فرمودند: «هَلْ تَدْرُونَ مَا الْغِيبَةُ فَقَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ‏ قَالَ‏ ذِكْرُكَ‏ أَخَاكَ‏ بِمَا يَكْرَهُ (1) آیا می‌دانید غیبت چیست؟ گفتند: خدا و ‌پیامبر او داناترند. فرمودند: آن است که دربارة برادرت چیزی بگویی که او را خوش نیاید.» بر همین اساس عالم بزرگ اخلاقی و محقق والامقام مهدی نراقی می نویسد: «غیبت آن است که چیزی دربارة کسی گفته شود که اگر به گوش وی برسد خوشش نیاید خواه آن گفته راجع ‌به نقص در بدن یا در اخلاق (خلق و خوی) یا در گفتارها و یا رفتارهای مربوط به دین یا دنیای او باشد، بلکه حتی اگر مربوط به کاستی‌هایی در لباس یا خانه یا مرکب وی باشد.» (2) مرحوم فیض کاشانی نیز در خصوص غیبت می‌فرماید: «غیبت آن است که دربارة برادرت سخنی بگویی که اگر بشنود ناخرسند گردد، خواه عیبی را که درباره‌اش می‌گوید در بدن او باشد مانند آن که بگویی فلان شخص لوچ و کج بین یا کچل است، یا کوتاه قد است یا چاق و یا سیاه و زرد است و هر وصفی که شنیدن آن را خوش نمی‌دارد و یا آن که غیبت مربوط به اصل و تبار دودمان او است، مانند آن که بگویی مادرش چنین و پدرش چنان بود، و از این قبیل سخنان که او به گفتنش ناخرسند خواهد شد، و یا آن که عیب یاد شده مربوط به ویژگی‌ها و خلق و خوی او باشد مانند آن گفته شود: فلان شخص بسیار پول دوست یا خسیس و متکبر است یا ترسو و بزدل است و از این‌گونه وصف‌های زشت که شنیدنش را دوست نمی‌دارد، یا این که آن عیب در لباس او است مانند آن که بگویی: کلاهش برزگ یا دامنش تنگ است و.... یا آن که عیب یاد شده مربوط به تعهدات مذهبی و تکالیف دینی او است، مانند آن که گفته شود در نمازش سستی می‌ورزد‌ و در بجا آوردن رکوع یا سجده‌ها و.... سکونت و آرامش را رعایت نمی‌کند یا به هنگام روزه زبان را پاک نگه‌نمی‌دارد یا نگاه‌هایش خائنانه و یا این که دستش کج است و یا آلودگی‌های دیگر، یا اینکه آن عیب مربوط به کارهای روزانة اوست مانند آن که بگویی پرخوری می‌کند یا پرخواب و تن‌پرور است و پرگو، و هر چه از این گونه سخنان که شنیدنش او را می‌آزارد. (3) با توجه به توضیحات مطرح شده، وقتی شخص و یا اشخاص مورد نظر از بیان آن القاب و یا نام مستعار، ناراحت شوند، «غیبت» صدق خواهد کرد. 📚پی نوشت: 1.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، بحار الأنوار (ط- بيروت)،دار إحياء التراث العربي‏،بيروت‏، 1403 ق،ج72،ص222. 2.نراقى، مهدى، جامع السعادات‏، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات‏، بيروت (لبنان)،ج2،ص303. 3.فيض كاشانى، محمد بن شاه مرتضى‏، المحجة البيضاء في تهذيب الإحياء، جماعة المدرسين في الحوزة العلمية بقم، مؤسسة النشر الإسلامي، قم (ايران)،1376 ه. ش‏،صص255-256. 🔰 @p_eteghadi 🔰
❓آیا لازم است قبل از سفر زیارتی و سفری مانند حج، تمام حقّ النّاس ها را ادا کنیم سپس به سفر برویم؟ و بدون برطرف کردن حقّ النّاس، حج قبول هست یا خیر؟ 🎤الف: اینکه انسان باید حق الناس را جبران نماید و از صاحبان حق حلالیت بطلبد، امری مسلم و قطعی می باشد، که فردای قیامت نسبت به مساله حق الناس، کار بسیار سخت می باشد. امام صادق (علیه السلام) دربارۀ آیۀ «إِنَ‏ رَبَّکَ‏ لَبِالْمِرْصادِ (1) بى‏ ترديد پروردگارت در كمين‏گاه است‏»، می فرمایند: «قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ لَا يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ (2) پلى است بر طريقى كه از روى جهنم مى گذرد، كسى كه حق مظلومى بر گردن او باشد از آنجا نخواهد گذشت» بنابراین تا فرصت هست، باید حق الناس را برطرف نمود. در این میان، سفرهای زیارتی، خصوصا سفر معنوی حج، بهانه بسیار مناسبی است که انسان نسبت به این امر اقدام نماید و اتفاقا یکی از آداب سفر معنوی حج، طلب حلالیت از بستگان و آشنایان می باشد. امام صادق (علیه السلام) در این زمینه می فرمایند: «إِذَا أَرَدْتَ الْحَج‏...وَ اخْرُجْ مِنْ حُقُوقٍ تَلْزَمُكَ مِنْ جِهَةِ الْمَخْلُوقِين‏ (3) حال كه عزم حج داري ... حقوقي را كه از ناحيه خلق بر ذمّه تو است ادا كن و از عهده آن بدر آي» بر همین اساس اگر زائر خانه خدا، به کسی ظلمى روا داشته، غیبتى کرده، حقوقى از آنان پایمال کرده، و ... لازم است پیش از سفر به عنوان خداحافظى نزد آنان برود، حلالیت بطلبد و به آن‌ها بگوید، من عازم سفر خانه خدا هستم و در این سفر براى شما دعا مى‌کنم، شما نیز اگر حقى به گردن من دارید، مرا حلال کنید. چنین برخوردى، عاطفه طرف مقابل را تحریک می نماید، و زمینه حلالیت طلبیدن، ایجاد می شود. ب: نسبت به قبول شدن حج هم، توجه به این آیه شریفه راهگشاست:«إِنَّما يَتَقَبَّلُ‏ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ (4) بى‏ ترديد خدا (عمل) را از انسان های با تقوا خواهد پذيرفت.»، توبه نمودن نسبت به گناه حق الناس و سعی بر جبران نمودن، از لوازم تقواست. بنابراین خداوند،حج انسان های با تقوا را قبول می نماید. 📚پی نوشت: 1. فجر/14. 2.كلينى، محمد بن يعقوب‏، الكافي (ط- الإسلامية)، دار الكتب الإسلامية، تهران‏، 1407 ق‏،ج2،ص331. 3.مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏،بحار الأنوار(ط- بيروت)،دار إحياء التراث العربي‏، بيروت،1403 ق‏،ج96،ص124. 4.مائده/27. 🔰 @p_eteghadi 🔰
برای توبه کردن چه کار کنیم که آثار گناه از روح و روانمان پاک شود و کلا تاثیرش نماند و بدی ها هم تبدیل به نیکی شود؟ 👇👇👇👇👇👇👇
باید «توبه نصوح» به جا آورد. اما توضیح «توبه نصوح»: کلمه «نصوح» که از ماده "نصح" به معنای خالص است (1) توبه‌ ای را می گویند که ندامت حاصل از آن، بازدارنده است. در واقع باید این حالت پشیمانی به قدری در انسان تقویت بشود و اوج بگیرد که شخص را از گناه و نمونه‌های مشابهش صیانت کند. این می‌شود توبه‌ای که به مقصد رسیده است. به عبارت دیگر پشیمانی نسبت به انجام گناه، چنان در او شعله گرفته و او را سوزانده باشد و چنان آتشی در وجودش برپا کرده که در شخص یک نوع مصونیت به ‌وجود آورده است. چنانچه در روایت آمده معاذ بن جبل به پیامبر گرامی اسلام عرض می کند: يا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله و سلم) توبه‏ نَصُوح‏ چيست؟ حضرت فرمودند :«أَنْ‏ يَتُوبَ‏ التَّائِبُ‏ ثُمَ‏ لَا يَرْجِعُ‏ فى‏ ذَنْبٍ‏ كَمَا لَا يَعُودُ اللَّبَنُ إِلَى الضَّرْعِ (2) توبه كند بعد به گناه برنگردد چنانكه شير به پستان باز نمي گردد« حق تعالی در قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهار...(3) اى كسانى‏كه ايمان آورده ‏ايد، توبه كنيد توبه خالصى، اميد است با اين‏كار پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغ هائى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند...» به همین مناسبت، معاویة بن وهب از امام صادق (علیه السلام) در مورد آثار توبه نصوح، روایتی را نقل می کند: ب: «إِذَا تَابَ الْعَبْدُ تَوْبَةً نَصُوحاً أَحَبَّهُ اللَّه‏ فَسَتَرَ عَلَيْهِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ يَسْتُرُ عَلَيْهِ قَالَ يُنْسِي‏ مَلَكَيْهِ‏ مَا كَتَبَا عَلَيْهِ‏ مِنَ‏ الذُّنُوبِ‏ وَ يُوحِي إِلَى جَوَارِحِهِ اكْتُمِي عَلَيْهِ ذُنُوبَهُ وَ يُوحِي إِلَى بِقَاعِ الْأَرْضِ اكْتُمِي مَا كَانَ يَعْمَلُ عَلَيْكِ مِنَ الذُّنُوبِ فَيَلْقَى اللَّهَ حِينَ يَلْقَاهُ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ يَشْهَدُ عَلَيْهِ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الذُّنُوبِ (4) چون بنده ، توبه نصوح كند، خداوند او را دوست دارد و در دنيا و آخرت بر او پرده پوشى كند. معاویه بن وهب می گوید به امام، عرض كردم : چگونه بر او پرده پوشى می كند؟ امام فرمود: هر چه از گناهان كه دو فرشته موكل بر او نوشته اند، از يادشان ببرد و به جوارح و اعضاى بدن او وحى فرمايد كه گناهان او را پنهان كنيد و به قطعه هاى زمين كه در آن مکان ها، گناه كرده وحى می فرمايد كه پنهان داريد، آنچه گناهان كه بر روى تو كرده است. پس ديدار می كند خدا را هنگام ملاقات او، در حالی که چيزى به ضرر او بر گناهانش گواهى دهد، نيست» در مضامین دینی آمده است که وقتی انسان خطاکار، توبه واقعی را انجام بدهد، نه تنها گناهان او پاک می شود، بلکه آن خطاها تبدیل به حسنه می شود: «مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُولَٰئِكَ يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِهِمْ حَسَنَاتٍ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِيمًا (5) آن کسانی که از گناه توبه کنند و عمل صالح به جای آرند، پس خدا گناهان آنها را بدل به حسنات گرداند، و خداوند بسیار آمرزنده و مهربان است.» 📚پی نوشت: 1.قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ششم، 1371 ش، ج ‏7، ص 71. 2.رياض السالكين في شرح صحيفة سيّد الساجدين‏،كبير مدني شيرازي، سيد على خان بن احمد، دفتر انتشارات اسلامى‏، ایران، قم، 1409ق،ج6،ص124 3.تحریم/8. 4.الكافي (ط- الإسلامية)،كلينى، محمد بن يعقوب‏، دار الكتب الإسلامية، تهران‏،1407 ق‏،ج2،ص431. 5.فرقان/70. 🔰 @p_eteghadi 🔰
ابلیس از فرشتگان بود یا از جنیان؟
ظاهر کلام الهی صراحت دارد که شیطان از ملائکه نیست بلکه از گروه جنیان است: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ»؛ به ياد آريد زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: «براى آدم سجده كنيد!» آنها همگى سجده كردند جز ابليس ـ كه از جن بود ـ و از فرمان پروردگارش بيرون شد.(1) کسانی که قائلند ابليس از فرشتگان بوده آيه فوق را به مفهوم لغوى آن تفسير مى ‏كنند، و مى ‏گويند منظور از "كانَ مِنَ الْجِنِّ" اين است كه ابليس از نظر پنهان بود، هم چون ساير فرشتگان. ولی در جواب باید گفت كه اين معنى كاملا خلاف ظاهر است. در خطبه قاصعه نهج البلاغه نیز نام "ملک"، از باب مجاز برای شیطان به کار برده شده است.(2) از طرفی کسانی که قائلند شیطان از ملائکه نبوده بلکه از جنیان است، ادله متعددی اقامه کرده اند: 1. شیطان کافر است در حالی که ملائکه معصوم هستند: «عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»؛ آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى‏ كنند و آنچه را فرمان داده شده ‏اند (به طور كامل) اجرا مى‏ نمايند!(3) 2. ملائکه ذریه و زاد و ولد ندارند در حالی که شیطان ذریه و فرزند دارد: «أَ فَتَتَّخِذُونَهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ أَوْلِياءَ مِنْ دُوني‏ وَ هُمْ لَكُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمينَ بَدَلاً»؛ آيا (با اين حال،) او و فرزندانش را به جاى من اولياى خود انتخاب مى‏ كنيد، در حالى كه آنها دشمن شما هستند؟! (فرمانبردارى از شيطان و فرزندانش به جاى اطاعت خدا،) چه جايگزينى بدى است براى ستمكاران!(4) 3. روایات به صراحت، شیطان را از جنیان دانسته اند و از جنس ملائکه بودن ابلیس را باطل دانسته اند: در روایتی از امام رضا (علیه السلام) در این زمینه آمده: فرشتگان همگى معصوم و از كفر و زشتيها به لطف پروردگار، محفوظ هستند. راوى حديث مى ‏گويد: به امام عرض كردم مگر ابليس فرشته نبود؟ حضرت فرمودند: نه، او از جن بود، آيا سخن خدا را نشنيده‏ ايد كه مي فرمايد: «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ كانَ مِنَ الْجِنِّ».(5) در حديث ديگرى از امام صادق (علیه السلام) نقل شده فرمودند: ابلیس از جن بود، ولى همراه فرشتگان بود، آن چنان كه آن ها فكر مى ‏كردند از جنس آنان است (بخاطر عبادت و قربش نسبت به پروردگار) ولى خدا مى ‏دانست از آن ها نيست، هنگامى كه فرمان سجود صادر شد آن چه مى ‏دانيم تحقق يافت (پرده‏ ها كنار رفت و ماهيت ابليس آشكار گرديد).(6) بنابر این؛ ابلیس در گروه ملائکه بوده است ولی از جنس آن ها نبوده بلکه از گروه جنیان است. اگر سوال شود که ابليس از فرشتگان است چون خدا فقط به فرشتگان دستور سجده داد. معناي لغوي "جن" هم با ظاهر آيه مي سازد. معناي لغوي "جن" به فرشته هم معنا مي شود و سخن اميرمومنان هم خود بهترين دليل بر درستي معناي لغوي "جن" است. در پاسخ میگوئیم: خیر، این گونه نیست و برای این که توهم نشود که شیطان از ملائکه بوده است، سریع پس از سخن از خطاب به ملائکه، آن را استثناء کرده و می فرماید: «إِلاَّ إِبْليسَ كانَ مِنَ الْجِن‏»(7)؛ لذا با این بیان، به صراحت، شیطان را از اجنه دانسته نه ملائکه. مطلب دیگر این که برداشت معنای لغوی از واژه «جن» در این آیه، خلاف ظاهر است؛ زیرا ظاهر آیه دارد شیطان را از جنس ملک بودن خارج می کند، پس نباید ما به این ظاهر بی توجه باشیم و معنای لغوی آن را در نظر بگیریم و برخلاف ظاهر آیه، باز هم شیطان را از ملائکه بدانیم. اگر ادعا شود که: اشتباه فرشتگان در خلقت آدم و این که ابليس از كافران شد نه اينكه از اول كافر بود، دليل بر معصوم نبودن ملائكه است. و آيات عصمت ملائکه مربوط به قيامت است نه دنيا درپاسخ میگوئیم: آیات قرآن معصوم بودن ملائکه را ثابت می کند(8)؛ کما این که معصومین (علیهم السلام) نیز با استناد به همین آیات، عصمت ملائکه را ثابت می کنند بدون این که بین انواع آن ها تفاوتی قائل باشند. مطلب دیگر این که خلقت و آفرینش ملائکه، هم چنین تکثیر آن ها مانند انسان نیست، آن ها به دستور و امر الهی، ایجاد می شوند: «إِذا قَضى‏ أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»؛ هنگامى كه فرمان وجود چيزى را صادر كند، تنها مى ‏گويد: «موجود باش!» و آن، فورى موجود مى ‏شود.(9)
حضرت علی (علیه السلام) در مورد ملائکه می فرمایند: "فَلَيْسَ فِيهِمْ فَتْرَةٌ، وَ لَا عِنْدَهُمْ غَفْلَةٌ، وَ لَا فِيهِمْ مَعْصِيَةٌ،... وَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ، وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ، وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ، لَمْ يَسْكُنُوا الْأَصْلَابَ وَ لَمْ تَضُمَّهُم‏الْأَرْحَامُ، وَ لَمْ تَخْلُقْهُمْ مِنْ مَاءٍ مَهِينٍ أَنْشَأْتَهُمْ إِنْشَاء"؛ در آنها نه سستى است، و نه غفلت، و نه عصيان، ... ، و خواب بر آنها چيره نمى ‏گردد، و عقل آنها گرفتار سهو و نسيان نمى ‏شود، بدن آنها به سستى نمى ‏گرايد، و در صلب پدران و رحم مادران قرار نمى ‏گيرند، خداوند آنها از آب مهین خلق نکرده، به انشاء و امر الهی ایجاد شدند.(10) اگر کسی مدعی شودکه: روايات دو دسته اند ‌روايات تاييد كننده فرشته بودن ابليس با ظاهر آيه موافقت دارد و روايات رد كننده مخالف ظاهر آيات است. درپاسخ میگوئیم: روایات بطور صریح، فرشته بودن شیطان را نفی می کنند.(11) ظاهر آیات هم با صراحت در جن بودن شیطان، او را از گروه ملائکه استثناء می کند. نکته: جنیان از آتش آفریده شده اند (12) و خود شیطان در استدلال برای برتری بر آدم، خلقت خود را از آتش می داند؛ در حالی خلقت ملائکه چنین نیست: «قالَ ما مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَني‏ مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طين‏»؛ (خداوند به او) فرمود: در آن هنگام كه به تو فرمان دادم، چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفريده‏ اى و او را از گل.(13) بنابر این، شیطان از جنس ملائکه نیست بلکه جنس شیطان از آتش است. _____________ 📚منابع: کهف، 50. تفسير نمونه، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏12، ص 467. تحریم، 6. کهف، 50. عيون أخبار الرضا عليه السلام، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏1، ص 269. الكافي، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏2، ص 308، ح 6؛ تفسير نورالثقلين، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 267؛ البرهان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 643. کهف، 50. تحریم، 6. بقره، 117. بحار الأنوار، ج ‏56، ص 175، حدیث 6. عيون أخبار الرضا عليه السلام، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏1، ص 269؛ الكافي، نرم افزار جامع الاحادیث نور، ج ‏2، ص 308، ح 6؛ تفسير نورالثقلين، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 267؛ البرهان في تفسير القرآن، نرم افزار جامع التفاسیر نور، ج ‏3، ص 643. الرحمن، 15. اعراف، 12.
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(87).mp3
5.28M
پرسش و پاسخ اعتقادی 🔹حجه الاسلام جلسه 87 - قبض روح و فشار قبر 🔰 @p_eteghadi 🔰
آیا همه موجودات از آب خلق شده اند؟ قرآن کریم می فرماید:«أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ» و در جایی دیگر می فرماید:«وَخَلَقَ الْجَانَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ » از طرفی می فرماید خداوند همه چیز را از آب خلق کرده است و از طرفی می فرماید جن را از آتش خلق کرده و یا فرشتگان را از نور آفریده است ! این آیات چگونه با هم قابل جمع هستند؟
خداوند متعال می فرماید:«أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ أَفَلَا يُؤْمِنُونَ؛ (1) آيا كسانى كه كفر ورزيدند ندانستند كه آسمان‌ها و زمين هر دو به هم پيوسته بودند، و ما آن دو را از هم جدا ساختيم، و هر چيز زنده‏اى را از آب پديد آورديم؟ آيا [باز هم‏] ايمان نمى‏آورند؟ واژه «وَجَعَلْنَا » یعنی ما قرار دادیم. در این کلمه دو مفهوم مستتر است، یکی این که اشیاء یا شیء مورد بحث قائم بالذات و ازلی نبوده و دیگر این که از هیچ (عدم) و یا اتفاقی و تصادفی (بدون فاعل) نیز به وجود نیامده است، بلکه «ما» چنین قرار دادیم. و البته بدانیم که «ما» همیشه ضمیر جمع نیست، بلکه مُلک و سلطنت و مقام جبروت را نیز می‌رساند. آیت‌الله مکارم شیرازی درباره آفرینش جنبندگان از آب، می گوید: منظور، پیدایش نخستین موجود است؛ زیرا طبق بعضى روایات اسلامى اولین موجودى که خدا آفرید، آب بود، سپس انسان‌ها، طبق فرضیه‌هاى علمى جدید نیز، نخستین جوانه حیات در دریاها ظاهر شده است. و یا آن که مقصود این است که در حال حاضر، ماده اصلى موجودات زنده و قسمت عمده ساختمان آن‌ها را آب تشکیل مى‌دهد، هیچ موجود زنده‌اى نمى‌تواند بدون آب به حیات خود ادامه دهد اينكه بعضى ايراد كرده‏ اند كه آفرينش فرشتگان و جن با اينكه موجودات زنده ‏اى هستند مسلما از آب نيست، پاسخش روشن است، زيرا هدف موجودات زنده ‏اى است كه براى ما محسوس است(2) هم چنین علامه طباطبایى قایل است که اشیاى زنده از آب خلق شده‌اند، پس آب، ماده حیات است.(3) افزون بر این این که می فرماید فرشتگان را از نور خلق کردم یا انسان را از خاک (گِل) خلق کردم و یا جنّ را از آتش آفریدم. باید دقت نمود "حیات" با "خلقت" متفاوت است. مثل این که گیاه از زمین می‌روید، اما حیاتش به آب بستگی دارد. پس اگر گفته شد که خدا حیات انسان در زمین را در آب و هوا قرار داد، معنایش این نیست که انسان را از آب و هوا خلق کرده است ایشان باز می فرماید: شايد واقع شدن اين مضمون در سياقى كه در آن آيات محسوس را مى ‏شمارد، باعث شود كه حكم در آيه شريفه منصرف بغير ملائكه، و امثال آنان باشد، ديگر دلالت نكند بر اينكه خلقت ملائكه و امثال آنان هم از آب باشد، و اما مساله مورد نظر آيه شريفه، يعنى ارتباط زندگى با آب، مساله‏ اى است كه در مباحث علمى به خوبى روشن شده و به ثبوت رسيده است.(4) 📚پی نوشت ها الأنبیاء/ 30 ر.ک:ناصر مکارم شیرازى و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج 13، ص 369 و ج 14، ص 508. ر.ک: سید محمد حسین طباطبایى، ترجمه تفسیر المیزان،قم، انتشارات اسلامی، ج ‏14، ر.ک:ص 393. تفسیر المیزان، همان. 🔰 @p_eteghadi 🔰
💢 ادرار شتر خوردنی است؟ 📚 قرآن: 🔹 «چيزهاى پاكيزه را حلال و چيزهاى خبیث (چندش آور) را حرام مى‌گرداند». أعراف: 157 📚 روایات: 🔹 پیامبر(ص): «فقط برای دارو می توان از بول شتر استفاده کرد» (بحارالأنوار، ج ۵۹، ص۸۴) 🔹 امام صادق(ع): «خوردن ادرار گاو، شتر و گوسفند، تنها برای درمان بیماری، اشکالی ندارد». (تهذیب الاحکام، ج 1، ص 284) 🔹 روایتی منسوب به امام کاظم(ع): «ادرار شتر بهتر از شیر آن است.» (کافی، ج 6، ص 338) طبیعی است وضعیت سند یکایک روایات بالا باید بررسی شود و در نهایت به جمع‌بندی برسیم. 📚 نتیجه گیری علمای فقه: 🔹 فتوای مشهور: خوردن ادرار شتر، در هیچ شرایطی جایز نیست. 🔹 فتوای برخی: فقط برای درمان، خوردن ادرار شتر جایز است. 🔹 فتوای برخی دیگر: استفاده از ادرار شتر، جایز است. 📚 منبع: ينابيع الأحكام في معرفة الحلال و الحرام، ج‌۲، ص۷۹ - ۸۶. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت امام كاظم علیه السلام تسلیت باد استاد فاطمي نيا: امروز مصادف با شهادت مولای عالم حضرت موسی بن جعفر(ع) ميباشد. اینکه به امام کاظم (ع) باب الحوائج میگویند ، فقط مختص ما شيعيان نیست ، بلکه قدمای اهل تسنن هم به این مطلب قائل هستند. در جلد اول تاریخ بغداد از قول يكي از بزرگان حنبلي می نویسد :" هرگز نشد كه مشكلي براي ما پيش آيد و در کنار قبر موسی بن جعفر حاضر شوم و این مشکل برایم حل نشود." 🔰 @p_eteghadi 🔰
با توجه به دوران حبس طولانی امام کاظم (ع) چگونه امامزادگان بسیاری منتسب به ایشان هستند؟ 👇👇👇👇👇👇👇
امام کاظم(ع) چند سالی از عمر مبارکشان را در زندان بسر بردند که در مدت آن اختلاف است، برخی این مدت را چهار سال ذکر کرده اند. بعنوان مثال به مطلبی از کتاب تاریخ قم در این رابطه اشاره می کنیم: هارون الرشید او را از مدینه ببرد و با او بود تا بكعبه و چون براه بصره باز گردید او را بنزدیك عیسى بن جعفر بن منصور باز داشت و پس از آن او را در روز بیستم شوال سنه تسع و سبعین و مائه ببغداد فرستاد و بنزدیك سندى بن شاهك محبوس كرد و روز جمعه پنج روز از ماه رجب گذشته سنه ثلث و ثمانین و مائه ببغداد وفات یافت پس از آنك چهار سال و چند ماه محبوس بود و عمر او پنجاه و چهار سال بوده است و بروایتى پنجاه و پنج سال و مدّت امامت او سى و پنج سال و چند ماه و قبر و تربت او بمقابر قریش است در جانب غربى بغداد. در همین کتاب اولاد امام کاظم (علیه السلام) را این گونه ذکر می کند: على الرّضا و ابراهیم و فضل و عبّاس و اسماعیل و احمد و محمد و عبد الله و عبید الله و حسن و حسین و جعفر و حمزه و هرون و داود و سلیمان و اسحق و قاسم و جعفر و ام فروه و ام ابیها و محمود [و] امامه و میمونه و علّیه و فاطمه و ام كلثوم و آمنه و و زینب و عبد الله و ام القسم و حكیمه و اسما و صرحه مادر ایشان ام ولد بوده است و عدد ایشان در شجره بیست و دو دختراند پس مجموع فرزندان او چهل نفس و وجوداند و از پسران او دوازده پسر را عقب بوده است و الله اعلم بالصواب.[۱] مرحوم شیخ مفید نیز عداد فرزندان امام كاظم«علیه السلام» را ۳۷ نفر دانسته كه هیجده نفر آنان پسر و ۱۹ نفر دختر بوده ‏اند. نامهای آنان از این قرار است. پسران: حضرت علی بن موسی‏الرضا«علیه السلام»، ابراهیم، عبّاس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمّد، حمزه، عبداللَّه، زید، حسین، فضل و سلیمان. و دختران: فاطمه كبری، فاطمه صغری، رقیه، حكیمه ام ابیها، رقیه صغری، كلثوم، ام جعفر، لبانه، زینب، خدیجه، علّیه، آمنه، حسنه، بریهه، ام‏سلمه و برخی دیگر.[۲] بنابراین اولاً در مدت زندانی بودن آن حضرت اختلاف است و چهار سال هم گفته شده است و این مدت هر چند زمان کمی نیست اما اینگونه نبوده که ایشان بیشتر مدت عمر شریفشان را در زندان گذرانده باشند.ثانیاً با توجه به تعداد زیاد فرزندانی که برای ایشان در منابع ذکر شده است و با توجه به اینکه بسیاری از امام زادگان با چند واسطه به آن حضرت می رسند، وجود امام زادگان زیاد منتسب به آن حضرت مشکلی ایجاد نمی کند. پی نوشت: [۱]. تاریخ ‏قم، ص: ۱۹۹. [۲]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص: ۲۴۴. 🔰 @p_eteghadi 🔰
با توجه به دوران حبس طولانی امام کاظم (ع) چگونه امامزادگان بسیاری منتسب به ایشان هستند؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇👇
با توجه به دوران حبس طولانی امام کاظم (ع) چگونه امامزادگان بسیاری منتسب به ایشان هستند؟ ارسال شده توسط شهر سوال در ۱۳۹۹/۱۲/۱۸ - ۲۱:۴۲ امامزادگان امام کاظم(ع) چند سالی از عمر مبارکشان را در زندان بسر بردند که در مدت آن اختلاف است، برخی این مدت را چهار سال ذکر کرده اند. بعنوان مثال به مطلبی از کتاب تاریخ قم در این رابطه اشاره می کنیم: هارون الرشید او را از مدینه ببرد و با او بود تا بكعبه و چون براه بصره باز گردید او را بنزدیك عیسى بن جعفر بن منصور باز داشت و پس از آن او را در روز بیستم شوال سنه تسع و سبعین و مائه ببغداد فرستاد و بنزدیك سندى بن شاهك محبوس كرد و روز جمعه پنج روز از ماه رجب گذشته سنه ثلث و ثمانین و مائه ببغداد وفات یافت پس از آنك چهار سال و چند ماه محبوس بود و عمر او پنجاه و چهار سال بوده است و بروایتى پنجاه و پنج سال و مدّت امامت او سى و پنج سال و چند ماه و قبر و تربت او بمقابر قریش است در جانب غربى بغداد. در همین کتاب اولاد امام کاظم (علیه السلام) را این گونه ذکر می کند: على الرّضا و ابراهیم و فضل و عبّاس و اسماعیل و احمد و محمد و عبد الله و عبید الله و حسن و حسین و جعفر و حمزه و هرون و داود و سلیمان و اسحق و قاسم و جعفر و ام فروه و ام ابیها و محمود [و] امامه و میمونه و علّیه و فاطمه و ام كلثوم و آمنه و و زینب و عبد الله و ام القسم و حكیمه و اسما و صرحه مادر ایشان ام ولد بوده است و عدد ایشان در شجره بیست و دو دختراند پس مجموع فرزندان او چهل نفس و وجوداند و از پسران او دوازده پسر را عقب بوده است و الله اعلم بالصواب.[۱] مرحوم شیخ مفید نیز عداد فرزندان امام كاظم«علیه السلام» را ۳۷ نفر دانسته كه هیجده نفر آنان پسر و ۱۹ نفر دختر بوده ‏اند. نامهای آنان از این قرار است. پسران: حضرت علی بن موسی‏الرضا«علیه السلام»، ابراهیم، عبّاس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمّد، حمزه، عبداللَّه، زید، حسین، فضل و سلیمان. و دختران: فاطمه كبری، فاطمه صغری، رقیه، حكیمه ام ابیها، رقیه صغری، كلثوم، ام جعفر، لبانه، زینب، خدیجه، علّیه، آمنه، حسنه، بریهه، ام‏سلمه و برخی دیگر.[۲] بنابراین اولاً در مدت زندانی بودن آن حضرت اختلاف است و چهار سال هم گفته شده است و این مدت هر چند زمان کمی نیست اما اینگونه نبوده که ایشان بیشتر مدت عمر شریفشان را در زندان گذرانده باشند.ثانیاً با توجه به تعداد زیاد فرزندانی که برای ایشان در منابع ذکر شده است و با توجه به اینکه بسیاری از امام زادگان با چند واسطه به آن حضرت می رسند، وجود امام زادگان زیاد منتسب به آن حضرت مشکلی ایجاد نمی کند. 📚پی نوشت: [۱]. تاریخ ‏قم، ص: ۱۹۹. [۲]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص: ۲۴۴.
با توجه به دوران حبس طولانی امام کاظم (ع) چگونه امامزادگان بسیاری منتسب به ایشان هستند؟ 🎤امام کاظم(ع) چند سالی از عمر مبارکشان را در زندان بسر بردند که در مدت آن اختلاف است، برخی این مدت را چهار سال ذکر کرده اند. بعنوان مثال به مطلبی از کتاب تاریخ قم در این رابطه اشاره می کنیم: هارون الرشید او را از مدینه ببرد و با او بود تا بكعبه و چون براه بصره باز گردید او را بنزدیك عیسى بن جعفر بن منصور باز داشت و پس از آن او را در روز بیستم شوال سنه تسع و سبعین و مائه ببغداد فرستاد و بنزدیك سندى بن شاهك محبوس كرد و روز جمعه پنج روز از ماه رجب گذشته سنه ثلث و ثمانین و مائه ببغداد وفات یافت پس از آنك چهار سال و چند ماه محبوس بود و عمر او پنجاه و چهار سال بوده است و بروایتى پنجاه و پنج سال و مدّت امامت او سى و پنج سال و چند ماه و قبر و تربت او بمقابر قریش است در جانب غربى بغداد. در همین کتاب اولاد امام کاظم (علیه السلام) را این گونه ذکر می کند: على الرّضا و ابراهیم و فضل و عبّاس و اسماعیل و احمد و محمد و عبد الله و عبید الله و حسن و حسین و جعفر و حمزه و هرون و داود و سلیمان و اسحق و قاسم و جعفر و ام فروه و ام ابیها و محمود [و] امامه و میمونه و علّیه و فاطمه و ام كلثوم و آمنه و و زینب و عبد الله و ام القسم و حكیمه و اسما و صرحه مادر ایشان ام ولد بوده است و عدد ایشان در شجره بیست و دو دختراند پس مجموع فرزندان او چهل نفس و وجوداند و از پسران او دوازده پسر را عقب بوده است و الله اعلم بالصواب.[۱] مرحوم شیخ مفید نیز عداد فرزندان امام كاظم«علیه السلام» را ۳۷ نفر دانسته كه هیجده نفر آنان پسر و ۱۹ نفر دختر بوده ‏اند. نامهای آنان از این قرار است. پسران: حضرت علی بن موسی‏الرضا«علیه السلام»، ابراهیم، عبّاس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هرون، حسن، احمد، محمّد، حمزه، عبداللَّه، زید، حسین، فضل و سلیمان. و دختران: فاطمه كبری، فاطمه صغری، رقیه، حكیمه ام ابیها، رقیه صغری، كلثوم، ام جعفر، لبانه، زینب، خدیجه، علّیه، آمنه، حسنه، بریهه، ام‏سلمه و برخی دیگر.[۲] بنابراین اولاً در مدت زندانی بودن آن حضرت اختلاف است و چهار سال هم گفته شده است و این مدت هر چند زمان کمی نیست اما اینگونه نبوده که ایشان بیشتر مدت عمر شریفشان را در زندان گذرانده باشند.ثانیاً با توجه به تعداد زیاد فرزندانی که برای ایشان در منابع ذکر شده است و با توجه به اینکه بسیاری از امام زادگان با چند واسطه به آن حضرت می رسند، وجود امام زادگان زیاد منتسب به آن حضرت مشکلی ایجاد نمی کند. 📚پی نوشت: [۱]. تاریخ ‏قم، ص: ۱۹۹. [۲]. الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲، ص: ۲۴۴. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از 
🎵دانلود گلچین مداحی ها علیه السلام🏴 هم اکنون کانال بزرگ مداحی کشور در پیام رسان ☑️حاج محمود کریمی ☑️حاج حسین خلج ☑️میثم مطیعی ☑️جواد مقدم ☑️سید مجید بنی‌فاطمه ☑️سعید حدادیان ☑️امیر عباسی ☑️سیب سرخی ☑️عبدالرضا هلالی ☑️حاج منصور ارضی 🏴آرشیو مداحی های جدید 🏴اعلام مراسمات سراسر کشور 🏴دانلود مراسمات جدید و قدیم ☑️ لینک کانال جهت عضویت 👇👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2828337165C01ca42dcd2