eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.6هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
سؤال: آیا قربانی کردن و ذبح حیوانات مصداق آزار رساندن به حیوانات نیست؟ 👇👇👇
✅پاسخ: آزار و اذیت در صورتی تحقق می‌یابد که موجود زنده در معرض چیزی قرار گیرد که خلاف طبع و میل او باشد.1 هر موجودی از درک و شعور برخوردار است و به میزان احساس و ادراکی که دارد از برخی چیزها که سازگار با طبیعتش است، لذّت می برد و از برخی امور که با طبیعتش منافات دارد، اذیت می شود، مانند گیاهی که به سمت نور متمایل شده و از آن لذّت می برد و از مکان تاریک و خشک آزار می بیند؛ چون رو به زردی می گراید و از رشد و نمو باز می ماند. به هر اندازه که میزان ادراک و احساس موجودات، قوی‌تر باشد، لذات و آلام شان نیز شدیدتر است؛ بنابراین حیوانات نسبت به گیاهان لذت بیشتری را درک می‌کنند و از ناخوشی‌ها آزار بیشتری می‌بینند. به همین دلیل، هرچند که خداوند حکیم همه موجودات را برای انسان آفریده و مسخّر وی کرده است،2 اما توصیه‌های فراوانی نیز در رعایت حقوق آنها فرموده تا آزار نبینند، از جمله موجوداتی که خداوند حکیم بهره‌مندی از آنها را برای انسان از جهات گوناگونی جایز دانسته چهارپایان هستند. چهارپایانی مانند شتر، گاو و گوسفند از حیوانات حلال گوشت بوده و به شرطی که ذبح شرعی گردند، خوردن گوشت آنها مانعی ندارد و حتی در مناسک حج دستور به قربانی این حیوانات هم داده شده است. شاید در ابتدای امر، ذبح و قربانی یک کار غیراخلاقی به نظر آید و مصداق آزار رساندن به حیوان محسوب گردد؛ زیرا موجب قطع حیات از آنها می شود که مخالف با میل طبیعی شان یعنی ادامه حیات و زندگی است . اما با توجه به دلایل زیر روشن می گردد که در واقع چنین نیست زیرا: 1. هر یک ‌از موجودات‌ جهان، ‌هدف وكمالي دارند ‌که ‌از نخستین‌ روز پیدایش به‌ سوی‌ آن‌ هدف حرکت مي‌كنند. هر موجودی ‌پس‌از طی‌کردن‌ تمام ‌مسیرهای ‌تکاملی‌ و پشت‌سر گذاردن ‌قوه‌ها و فعل‌های ‌گوناگون‌ سرانجام‌ به‌ کمال‌ خود می‌رسد، براي مثال ‌سیب ‌که ‌در نخستین‌ مراحل ‌وجودی ‌خود دانه‌اي بيش ‌نيست، مراحلی‌ را پشت‌سر می‌گذارد تا به ‌کمال ‌خود برسد که ‌میوه‌ای خوشمزه است؛ علاوه‌ براین برخي از موجودات، ‌هدف ‌موجودات ‌دیگر هستند؛ یعنی ‌به‌این‌علت ‌آفریده‌ شده‌اند تا موجودی ‌دیگر از آنها بهره‌مند شود: گیاهان ‌به‌این ‌علت ‌آفریده ‌شده‌اند تا حیوانات ‌و انسان‌ها از آن ‌بهره‌مند ‌شوند یا حیوانات ‌نیز برای ‌این‌ آفریده ‌شده‌اند تا انسان ‌از آنها استفاده ‌کند و هدف‌نهایی‌خلقت‌، انسان‌است‌.3 2. در روایات فراوان مصادیق آزار رساندن به حیوانات بیان شده است از جمله: تازیانه زدن4، دشنام دادن5، مُثله کردن(بریدن گوش یا دم حیوان، اخته کردن اسب و ... )6 و ... اما در هیچ روایتی، ذبح شرعی را مصداق آزار به حیوان حلال گوشت ذکر نکرده است؛ زیرا هدف خداوند از آفرینش حیوانات حلال گوشت، نفع رسانی به انسان از طریق استفاده از گوشت، پوست، پشم، کُرک و سایر موارد بوده است.7 3. فقه و کلام شیعه، حیوان را محترم می‌شمارد و پیرو آن، برای او حقوقی را لازم می‌داند و همچنین از نظر عرف مردم نیز آزار رساندن به حیوانات قبیح است؛ زیرا تمام جانداران حق حیات دارند و از بین بردن آنها، نیاز به دلیل موجه است. هر موجود زنده‌ای برای بقای خود تلاش می‌کند و برای حفظ حیات خویش، از دیگر مخلوقات بهره می‌برد؛ این تزاحم در همه طبیعت حکمفرماست و این چرخه ارتزاق موجودات از یکدیگر، همواره ادامه دارد. انسان که به دلیل ساختار پیچیده‌اش دارای تنوع غذایی است، برای تغذیه خود علاوه بر گیاهان به گوشت هم نیاز دارد؛ از اینرو در قرآن کریم آیات بسیاری آمده که جواز مصرف حیوانات حلال گوشت را صادر کرده است: «اللَّهُ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الْأَنْعَامَ لِتَرْکَبُوا مِنْهَا و مِنْهَا تَأْکُلُونَ؛ خداوند کسی است که چهار پایان را برای شما آفرید تا برخی را سوار شوید و از برخی تغذیه کنید»(غافر/89)؛ در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) نیز دستوراتی برای ذبح داده شده تا حیوان آزار نبیند از جمله: ۱.تیز نمودن چاقوی ذبح (تا گلوی حیوان، راحت تر بریده شود)؛ ۲.سرعت در قطع سر حیوان و ذبح او؛ ۳. نشان ندادن چاقو به حیوان؛ ۴.جابجا نکردن حیوان بعد از ذبح( بلکه باید آن را رها سازند تا به راحتی روح از بدن وی جدا شود و کاملا بمیرد)؛ ۵.مهربانی و ملاطفت با حیوان به هنگام بردن به سمت قربانگاه و آماده کردن برای ذبح؛ ۶.آب دادن به حیوان قبل از ذبح؛ ۷.روبه قبله ایستادن ذبح کننده؛ ۸.کشیدن چاقو با سرعت و فشار لازم بر گردن حیوان (تا به سهولت و راحتی این امر انجام شود و حیوان زجرکش نشود).8 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰اگر خداوند از @سرنوشت نهایی ما آگاه است چرا ما را نموده؟ ✍️پاسخ: ✅کمال و عدم نقص در صفات و ذات الهی آن است که خدای متعال بر مجموعه مخلوقات احاطه علمی داشته باشد. بر این اساس علم الهی احاطه بر جمیع مخلوقات از جمله انسانها داشته؛ منتهی می بایست بدین امر توجه داشت که در مورد انسان که موجودی مختار و صاحب اختیار است؛ 👈 اراده خدا بر آن تعلق یافته که انسانها بر اساس اختیار خود مسیر زندگی خویش را انتخاب نمایند. بر این اساس خدای متعال می داند که هر یک از افراد بشر بر اساس انتخاب و اختیار خویش چه مسیری را انتخاب نموده و مسیر زندگی دنیایی وی به کجا ختم خواهد شد. 👈و از آنجا که انتخاب مسیر بر اساس اختیار انسان بوده پاداش و جزا و همچنین مجازات او معنا و مفهوم خواهد داشت. 👈بر این اساس هدف خلقت انسان رسیدن او به مقصد که همان کمال اوست می باشد.منتهی وصول به چنین کمالی اجباری نبوده؛ بلکه خواست خدا بر آن تعلق یافته که انسانها بر اساس اختیار و انتخاب خود مسیر زندگی خویش را انتخاب نمایند. 👈با توجه به مطالب فوق می گوئیم: وجود موجودی مختار که قابلیت رسیدن به کمالات برتر را داشته خیر می باشد بر این اساس اراده خدا بر خلقت آن تعلق یافته. منتهی خواست خدا بر آن است که چنین موجودی با اراده خویش سعادت و یا شقاوت خویش را انتخاب نماید و براین اساس علم الهی به معنای جبر مخلوق در انتخاب مسیری خاص نخواهد بود. 📎 🌐منبع:مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی 🔰 @p_eteghadi 🔰
💢موکل انگشتر💢 در خصوص موجوداتی به نام موکل حرف و حدیث های بی پایه واساس بسیاری گفته می شود که قابل اعتنا و توجه نیست، اما در این حقیقت که برخی از ملائکه موکل بر انجام اموری از جانب خداوند هستند،تردیدی نیست، خداوند فرشتگان را تدبیر کنندگان امور و کارها می خواند :فالمدبرات امرا. همچنین به تصریح قرآن برخی از فرشتگان مامور به حفاظت و توجه به انسان واعمال او هستند؛ « و ان علیکم لحافظین، کراما کاتبین ؛ همانا بر شما نگهبانند، ارجمندانى که نویسنده هستند ». چه بسا به این گروه از ملائکه که مسئولیت هایی را در عالم از جانب خداوند بر عهده دارند و یا مامور بر مراقبت از انسان و اعمال او هستند، موکل اطلاق بشود؛ اما اسامی که در برخی از کتب بی سند و بی اعتبار در مورد نام این فرشتگان و توسل و پناه بردن به آن ها ذکر شده، ارزش و اعتبار علمی ندارد و نباید به آن ها توجه کرد.ظاهرا در منابع دینی در خصوص توسل وکمک خواستن از ملائکه توضیح و توصیه ای وجود ندارد. همچنین در برخی منابع غیر مستند جنیان بسیاری به عنوان موکل برای انجام اموری معرفی می شوند. نام های عجیب و غریبی برای آن ها برده می شود. راهکارهایی برای تسخیر و ارتباط با آن ها بیان می شود که هیچ یک از این ادعاها قابل قبول نیست و نباید به این امور توجه نمود. اصولا ورود در این حوزه رفتارها به هیچ وجه مورد توصیه بزرگان نیست و در مورد این که جایز است جنیان را تسخیر کرده و آن‏ها را به خدمت گرفت بین فقها اختلاف است و برخی از مراجع به طور کامل حکم به حرمت این امر داده اند.) .امام خمینی،تحریرالوسیله،مسئله 16 از مکاسب محرمه، ج 1،ص 473 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔸امام علی (ع): 🔹از سه کار حیا نباید کرد: خدمت به میهمان، از جا برخاستن در برابر پدر و آموزگار خویش و طلب حق گرچه اندک باشد. (شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالحکم ج ۳، ص ۳۳۸، ح ۴۶۶۶) 🔰 @p_eteghadi 🔰
💢منافات دعا با مقام رضا💢 هرگاه ما دعا می کنیم، در واقع برای آینده مطلبی را می خواهیم که واقع شود؛ و ما خواست خدا را در آینده اطلاع نداریم، یعنی نمی دانیم خداوند در آینده چه چیزی برای ما خواسته، تا نسبت به آن راضی باشیم. بنابراین شخص دعا کننده چند حال دارد: یا اینکه انگیزه اش برای دعا این است که چون خود دعا کردن عبادت است، دعا می کند؛ در این صورت، دعا کردن هیچ منافاتی با مقام رضا ندارد، چون به امر خدا دعا می خواهد. در این صورت، چون خواست خدا را در آینده نمی داند، دو فرض پیش می آید: یا اینکه حاجتش را می خواهد، به شرطی که مورد رضا و صلاح خدا باشد؛ یعنی می گوید: خدای! هر چه تو صلاح می دانی و رضای تو در آن است، برای من مقدر فرما! و این دعا حقیقی و باارزش است و هیچ منافاتی هم با مقام رضا ندارد. و یا اینکه حاجتش را می خواهد، هر چند مخالف رضا و صلاح خدا باشد؛ در این صورت دعا، دعا با مقام رضا منافات دارد. 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: چرا باید بر اباعبدالله (علیه السلام) گریست درحالی که ایشان در بهشت متنعّم هستند و دشمنانشان نیز در جهنم به سر می‌برند؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: در پاسخ به این سوال بایدچند نکته ذکر کرد: 1. هر انسانی در فراق یار و محبوب خود گریه می‌کند و این گریه هیچ ربطی به اینکه الان در بهشت است یا جهنم ندارد، مانند مادری که می‌داند فرزندش الان در فلان شهر در عیش و نعمت زندگی می‌کند، ولی با اینحال از جدایی او نالان است و می‌گرید. بنابر آیه شریفه: «یا ایّتها النفس المطمئنه؛ تو اى روح آرام يافته»(فجر/27) اباعبدالله علیه السلام هم نمودِ بهشت است چه در دنیا باشد و چه نباشند1 و گریستن محبیّن ایشان به خاطر عشقی است که از فراق یار دارند نه سرنوشتی که بعد از مرگ نصیبش شده است؛ زیرا در غیر اینصورت گریستن به حال یزید که در جهنم معذّب است؛ نیکوتر خواهد بود. 2. عطوفت و مهربانی از اموری است که در ذات و فطرت بشر نهادینه شده است، به همین دلیل هرانسانی که فطرت پاک داشته باشد با دیدن یا شنیدن مشکلات و مصائب دیگران متأثّر می‌شود و اگر رقیق القلب نیز باشد از چشمانش اشک جاری می‌گردد، مانند مادری که تحمل شنیدن مصائب فرزندش را ندارد تا چه رسد به دیدن آن و حتی اگر آن مصیبت از فرزندش برطرف گردد باز هم از یادآوری آن غمگین می‌شود و اشک می‌ریزد. بنابراین هر انسان پاک سرشتی که خوی انسانیّت در او بیدار باشد قطعا با آگاهی از فجایع کربلا ناخودآگاه اشک خواهد ریخت چه مسلمان باشد چه نباشد. چنانکه در احوال پیامبران گذشته آمده است همگی به نحوی در مصیبت امام حسین علیه السلام گریستند.2 3. گریستن بر امام حسین علیه السلام یکی از نمادها و شعائر ظلم ستیزی و آزادگی است؛ به همین دلیل در روایات گوناگون توصیه به برگزاری مراسم سوگواری و اشک بر امام حسین علیه السلام شده است تا به مردم بیاموزند که علیه ظلم سکوت نکنند و به تعبیر رهبرکبیر انقلاب اسلامی ایران امام خمینی (ره) این گریه‌ها یک ملّت را بسیج می‌کند.3 همچنین ایشان در جای دیگر می‌فرماید:«حضرت باقرعلیه السلام وقتی می‌خواستند رحلت کنند، وصیت کردند که ده سال ظاهرا در منا اجیر کسی را کنند که برای من گریه کنند، این چه مبارزه‌ای است؟ حضرت باقرعلیه السلام احتیاج به گریه داشت؟... این همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند و خوب مردم می‎‌آیند می‌گویند چه خبر است؟ ... می‌گویند این طور بود. این توجه می‌دهد نفوس مردم را به این مکتب و ظلم را منهدم می‌کند و مظلوم را قوی می‌کند».4 نتیجه: امام حسین علیه السلام هیچ نیازی به گریه ما ندارد بلکه: ۱ـ گریه عزاداران حسینی نشانه محبت و عشق آنها به مولا و سرورشان است. ۲ـ گریستن برای مصائب و مشکلات دیگران یک امر فطری است که از رحم و عطوفت انسانی نشأت می‌گیرد. ۳ـ گریه برای امام حسین علیه السلام یکی از نمادهای ظلم ستیزی و آزادگی است. منبع http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: آیا عزاداری و گریه کردن برای امام حسین علیه السلام موجب افسردگی مردم نمی‌شود؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: «افسردگی» حالتی در انسان است که با احساس فقدان، خشم، غم و اندوه همراه بوده و باعث مختل شدن فعالیت‌های روزمرة فرد می‌گردد و معمولا دارای علائمی مانند: کاهش انرژی و خستگی، تغییر در اشتها، کم خوابی یا پر خوابی، نا امیدی، احساس پوچی و بی‌فایدگی، بی‌تحرّکی، بی‌انگیزه بودن و ... است.1 اکنون باید بررسی نمود، آیا شرکت در عزاداری اهل بیت علیهم السلام و اشک بر آن‌ها، چنین حالت‌ها و علائمي را درپی دارد؟ با یک تحقیق میدانی در میان عزاداران حسینی که به مدت دو ماه (محرم و صفر) مشغول به عزاداری هستند، به آسانی می‌توان دریافت که هرگز عزاداری و گریه کردن برای امام حسین علیه السلام موجب افسردگی آنها نشده؛ بلکه موجب شادی و نشاط درونی و حتی درمان افسردگی افراد بوده است؛ زیرا: یکم: این افراد با سینه زنی و گریه‌های بلند، برون ریزی یا تخلیه هیجانی می‌کنند و این امر باعث كم شدن هیجانات منفیِ باقی مانده می‌شود. دوم: شرکت در عزاداری حسینی، موجب افزایش امید به رحمت الهی می‌گردد؛ زیرا در روایت امام صادق علیه السلام آمده است: « اگر نزد کسى از امام حسین علیه السلام یاد شود و از چشم او به مقدار بال مگسي اشک، خارج گردد، اجرش با خداست و حق تعالى به کمتر از بهشت براى او راضى نخواهد بود»؛2 ازاین‌رو کسانی که به دلیل ارتکاب گناه، احساس ناراحتی می‌کنند و ممکن است به افسردگی، گرایش پیدا نمایند، این امید، احساس گناه را تا حدّی خنثی و افسردگی را برطرف می‌کند. سوم: شرکت در جمع عزاداران حسینی، باعث ازبین رفتن حس تنهایی و ایجاد احساس حمایت اجتماعی می‌شود؛ زیرا این فرد، خود را عضو یک گروه منسجم بزرگ به نام گروه عزاداران امام حسین علیه السلام می يابد؛ بنابراين یکی از دلایل افسردگی؛ یعنی احساس تنهایی، در این فرد برطرف می‌گردد. چهارم: یکی از مهمترین ثمرات شرکت در مراسم عزاداری اهل بیت علیهم السلام، افزایش ایمان و سرمایه های معنوی از جمله توکل بر خداست؛ در حالی که ضعف سرمایه‌های معنوی سبب افزایش آسیب‌پذیری روانی از جمله استعداد افسردگی می‌شود. چنانچه حضرت علی علیه السلام می فرماید: «ذِكْرُ اللَّهِ‌ دَوَاءُ اعْتِلَالِ النُّفُوس؛ یاد خداوند، درمان بیماری نفس (اشخاص یا بیماری های روحی روانی) است».3 پنجم: شنیدن مصیبت‌های اهل بیت علیهم السلام این فرصت را برای افراد افسرده یا در معرض ابتلا به افسردگی، فراهم می کند تا مشکلات خود را در برابر مصیبت‌های اهل بیت علیهم السلام که مقرّب درگاه الهی هستند، ناچیز و بی‌ارزش بیابند، ازاین‌رو میزان صبر و تحمّل آنها در فراز و نشیب‌های زندگی افزایش می‌یابد. ششم: آشنایی با زندگی اهل بیت علیهم السلام و اهداف متعالی آنها موجب می شود تا افرادی که در مراسم سوگواری حضرات معصوم علیهم السلام شرکت می‌کنند، زندگی خود را هماهنگ با آن‌ها نموده و با هدف و انگیزه بهتری به کار و فعالیت بپردازند و بدین ترتیب از احساس پوچی، بی‌هدفی و بی‌معنایی زندگی که یکی از دلایل افسردگی است، نجات یابند.4 هفتم: ماهیت اشک‌هایی که در مصایب اهل بیت علیهم السلام ریخته می شود با ماهیت اشک‌هایی که انسان در غم‌های خودش می‌ریزد، تفاوت دارد. از نظر علمی، گریه‌ای که بی هدف و بی‌دلیل باشد، اشکی سرد دارد؛ ولی گریه‌ای که هدفدار باشد، دارای اشک گرم است.5 مغز انسان طبیعتی سرد و تر دارد و ریزش اشک سرد، بر سردی و تری مغز می‌افزاید؛ بنابراين اگر ریزش اشک سرد تداوم یابد، تفکرات خیالی و اوهام باطل، در ذهن زیاد می‌شود و سبب شکل‌گیری کینه، حسد، کاهش اعتماد به نفس و ... می‌گردد که از نشانه‌های افسردگی است؛ مانند اشک‌هایی که از چشمان افراد در غم‌ها و مشکلات زندگی روان می‌گردد؛ اما از آن‌جایی که گریه عزاداران حسینی هدفمند و معنادار است، اشک‌هایی گرم و ترند که موجب بهجت و شعف قلبی می‌شوند. به همین دلیل است که همه عزاداران حسینی بعد از مراسم عزاداری نشاط و شادی را در وجود خود احساس می‌کنند.6 نتیجه: شرکت در عزاداری‌های اهل بیت علیهم السلام موجب بالارفتن سطح شعور و آگاهی‌های دینی مردم می شود و ایمان و توکل آنها به خدا را زیاد می‌کند، درنتیجه بر صبر و تحمل آنها در مصائب و مشکلات زندگی می‌افزاید و از بروز افسردگی می‌کاهد؛ همچنین با همزاد پنداری مصائب حضرات معصوم علیهم السلام نسبت به خویش، از میزان درد و رنج‌هایشان کاسته می‌شود و زندگی رنگ و بوی خدایی می‌يابد. با معنادارشدن زندگی، افسردگی هم از میان می‌رود. از طرفی به اذعان خود عزاداران، بعد از مراسم سوگواری و گریه بر اهل بیت علیهم السلام حال آنها بسیار خوب شده و احساس شعف و شادابی می‌کنند. منبع http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
اولین و آخرین شهید کربلا که بود؟ ✅طبق نقل تاریخ اولین تیر را عمرسعد پرتاب کرد و با آن تیر جنگ شروع شد... حمله دسته جمعی انجام شد و نقل شده در این اولین حمله دسته جمعی 41 تن از و به قولی 50 نفر از یاران حضرت شهید شدند 📙نفس المهموم ص215 📘الدمعه الساکبه ص295 📕منتهی الامال ج1ص249 از جمله شهدای این حمله؛ نعیم بن عجلان و عمران بن کعب بن حارث و حنظله بن عمرو و...بودند مناقب ابن شهر آشوب ج4ص113 📚عوالم ج17ص341 بنابراین اولین شهید کربلا دقیق مشخص نیست 🔴اما آخرین شهید کربلا سوید بن ابی المطاع خثمعی بود که در نبرد خود با لشکر عمرسعد زخمی و بیهوش شده بود چون به هوش آمد دید امام حسین ع به شهادت رسیده است. دوباره جنگید و توسط عروه بن بکار وزید بن ورقاء به شهادت رسید 📙تاریخ طبری ج4ص346 📘الکامل فی التاریخ ج2ص573 📙انساب الاشراف ج3ص204 📕مقتل الحسین ع مقرم ص254 🔰 @p_eteghadi 🔰
توضیحی پیرامون امام بودن فرزند بزرگتر !!!! 🤔 ❓در اصول كافى روايتى هست بدين مضمون؛ : بزنطی می‌گوید: از امام رضا پرسیدم: وقتی امام از دنیا رفت، چگونه امام بعدی را بشناسیم؟ امام رضا فرمود: امام، چند نشانه دارد. از جمله اینکه باید بزرگترین فرزندِ پدرش باشد. : اصول کافی ج ١ ص ٢٨٤ (لينك) با سند صحيح. [مرآة العقول ٢٠٤/٣] : قلت لأبي الحسن الرضا : إذا مات الإمام بم يعرف الذي بعده؟ فَقَالَ : لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ، مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ‌. ١) طبق ادعاى اين آخوند، امام رضا ... ٢) با استناد به اين روايت محمد باقر فرزند بزرگ سجاد بوده ٣) با استناد به اين روايت عبدالله افطح امام هفتم است نه موسى كاظم فرزندان جعفر صادق: ١. اسماعیل ٢. عبدالله أفطح ٣. موسی کاظم و... اسماعیل، در زمان امام صادق درگذشت، عبدالله، بزرگتر از موسی بود لذا ادعاى امام رضا، او باید امام بعدی باشد. اكثر شیعیان در آن زمان، قائل به امامتِ عبدالله شدند. و مشهور به «فطحیه» گشتند ❗️❗️ 👇👇👇
💠💠 👌معاند برای سرپوش گذاشتن بر رسوایی که در ذیل برای او رقم زدیم : 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14133 💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/14135 ❕به روایتی استناد کرده است که فرزند بزرگتر باید امام باشد و بر این اساس مثلا امامت امام کاظم ع باطل است , زیرا ایشان فرزند بزرگتر نبودند و عبدالله افطح فرزند بزرگ بودند ❗️❗️ 👌او توجه ندارد که امام رضا ع علامات امام ع را بر می شمرد , یعنی زمانی که امام ع به امامت می رسد و متصدی این منصب الهی می گردد , ویژگی هایی دارد که یکی از آن ویژگی ها این است که بزرگترین فرزند پدرش است : "لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ مِنْهَا أَنْ يَكُونَ أَكْبَرَ وُلْدِ أَبِيهِ " 📚الکافی ج ١ ص ٢٨٤ ❕ممکن است امام ع فرزند دوم یا سوم باشد , اما زمانی که متصدی مقام امامت می گردد , فرزندان قبل از او از دنیا رفته باشند و او در زمان تصدی امامت مصداق فرزند بزرگتر پدرش قرار می گیرد . 👌از سوی دیگر , امامت زمانی در فرزند بزرگتر است که فرزند بزرگتر نقص و آفتی نداشته باشد , چنان که امام صادق ع فرمود ; " امر امامت در فرزند بزرگتر است تا زمانی که در فرزند بزرگتر آفت و نقصی نباشد " " ْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَمْرَ فِي الْكَبِيرِ مَا لَمْ تَكُنْ فِيهِ عَاهَةٌ. " 📚الکافی ج ١ ص ٢٨٥ ❕بنابراین امام ع باید آفت و نقصی نداشته باشد تا مبادا این امر سبب شود مردم از امام ع دور شوند و امام ع در نظر مردم بد جلوه کرده و بدین وسیله مردم به سراغ امام ع برای هدایت نیایند . 👌عبدالله افطح اگر چه از امام کاظم ع بزرگتر بود , اما " افطح " و فیل پا بود و این نقص و آفت در بدن او بود , از سوی دیگر آفت دینی نیز در او بود و فاسد المذهب بود , لذا نمی توانست امام باشد , چون دو آفت بدنی و دینی در او بود : " كعبد الله الأفطح فإنه كان بعد أبي عبد الله عليه السلام أكبر ولده لكن كان فيه عاهتان: الأولى أنه كان أفطح الرجلين أي عريضهما، و الثاني أنه كان جاهلا بل قيل فاسد المذهب. " 📚مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏3، ص: 207 ❕شیخ عباس قمی می نویسد : " و امّا عبد اللّه بن جعفر پس او بعد از اسماعيل بزرگ‏تر بود از ساير برادران خويش و او را نزد پدر چندان مكانت و منزلتى نبود، و در اعتقاد متهم بر مخالفت با پدر بوده و گفته شده كه با حشويّه خلطه و آميزش داشت و ميل به مذهب مرجئه داشت، و بعد از فوت پدر ادّعاى امامت نمود و حجّتش بر امامت، كبر سنّ بود. به اين سبب جماعتى از اصحاب حضرت صادق عليه السّلام او را متابعت كردند و چون او را امتحان كردند دست از او كشيدند و به امامت برادرش موسى عليه السّلام رجوع كردند از بسيارى براهين و دلالات باهرات كه از حضرت مشاهده كردند، بلى قليلى از مردم به همان اعتقاد ماندند و امامت عبد اللّه را اختيار كردند و ايشان را فطحيّه گويند، و اين لقب از آن يافتند كه به امامت عبد اللّه، قايل شدند چه آن كه عبد اللّه افطح الرّجل بود يعنى فيل پا ... " 📚منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام(فارسى)، ج‏2، ص: 1413 ❕بنابراین امام کاظم ع مصداق فرزند بزرگتر بدون آفت بوده است که متصدی مقام امامت شدند , زیرا اسماعیل قبل از ایشان از دنیا رفت و ایشان در زمان تصدی منصب امامت , فرزند بزرگ پدرشان بودند , آن هم فرزند بزرگی که آفتی در او نبود که با این قید نیز عبدالله افطح که آفت در او بود خارج می شود . 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 🔸راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس 👇👇👇
🔹 امام خميني(ره) در خاطره‌اي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان مي‌كند: بیابان سوزان و بی‌انتها در چشم‌هایمان رنگ می‌باخت و به کبودى می‌گرایید و از دور هم، چیزى دیده نمی‌شد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسط‌های ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر می‌دانستم تو را اصلاً سوار نمی‌کردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت. یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى . 🔹مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچک‌ترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمی‌کرد که با او باشم، هر چه من پافشارى می‌کردم، او نهى می‌کرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت می‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم. 🔹بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند می‌کردم نگه نمی‌داشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت .وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم می‌خواستم به همدان بروم، چون مدت‌ها بود که دنبال یک سرى مطالب می‌گشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط می‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان می‌توانم آن‌ها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى می‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا این‌که به نزدیکی‌های همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه می‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکم‌فرما شد، هنوز چند لحظه‌ای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: این‌طور که تو می‌گویی و من از حرف‌هایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به ‌حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان می‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایی که از من حرف‌شنوی دارند مسلمان می‌کنم . 📘عاقبت بخیران عالم 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️سؤال: با وجود تشویق و توصیه‌های مکرر ائمه عليهم السلام به زیازت امام حسین عليه السلام حتی با وجود ترس، چرا ما در این زمان به خاطر بیماری کرونا از زیارت منع می‌شویم؟ 👇👇👇👇
✅پاسخ: یکی از مشهورترین قواعد فقهی که علت رفع حکم می‌شود؛ قاعده «لاضرر و لاضرار» است؛ به این معنا که خداوند حکم ضرری و زیان آور برای مکلفان مقرر نکرده است؛ بنابراین اگر تکلیفی، مانند وضو، غسل، روزه و... برای مکلفی ضرر داشته باشد، آن عمل بر مکلف واجب نخواهد بود و انجام عمل با تحمل ضرر، صحیح و کافی نيست؛1 بنابراین اصل ملاک انجام تکالیف محول شده از سوی خداوند، آسیب نرسیدن به جسم انسان است وگرنه آن تکلیف، تغییر یا تخفیف پیدا می‌کند. براي مثال کسی که ایستاده نماز خواندن برایش ضرر دارد، باید نشسته نماز بخواند یا کسی که وضو برایش مضر است، موظف است، تیمم نمايد. با وجود این قاعده فقهی، در مورد زیارت امام حسین عليه السلام احادیثی از سوی اهل بیت نقل شده که با وجود خوف و ضرر، امر به زیارت آن حضرت می‌نمودند، از جمله امام صادق عليه السلام به معاویة بن وهب فرمودند: « اي معاویه زیارت قبر حسین را به خاطر ترس ترک مکن. همانا کسی که آن را ترک کند، چنان حسرتی بخورد که آرزو می‌کند، کاش قبر آن حضرت نزد او بود. آیا دوست نداری خداوند تو را از کسانی قرار دهد که رسول الله، علی، فاطمه و ائمه عليهم السلام برایش دعا می‌کنند؟»2 همچنین زراره می‌گوید: از امام باقر عليه السلام درباره شخصی که در حال خوف و هراس امام حسین عليه السلام را زیارت کند، سژال کردم؟ حضرت فرمودند: «در روز قیامت که ترس و هول بزرگ است، خداوند او را امان دهد و فرشتگان به وی بشارت داده و می‌گویند: نترس و محزون مباش، امروز روز رستگاری توست.»3 امام هادی عليه السلام نیز با وجود خطراتی که از سوی متوکل متوجه زائران حسینی بود، امر به زیارت آن حضرت می‌کردند. از ابو هاشم روایت شده که خدمت امام هادی عليه السلام رفتم در حالی‌که ایشان بیمار و تب‌دار بودند. حضرت به من فرمودند: یکی از شیعیان ما را جهت دعا برای من به حائر حسینی بفرست. پس من برای انجام امر امام خارج شدم. علی بن بلال مرا دید. از او خواستم تا امر امام را انجام دهد. او پذیرفت؛ ولی گفت: امام افضل و برتر از حائر است و به منزله کسی (امام حسین عليه السلام) است که در حائر است. دعایش برای خودش از دعای من برای او بهتر است. ابو هاشم می‌گوید: این بیان بلال را به امام عليه السلام رساندم. حضرت فرمود: «رسول الله صلي الله عليه وآله برتر از کعبه و حجر الاسود بودند؛ ولی با این حال کعبه را طواف و حجر الاسود را لمس می‌کردند. همانا خداوند بقعه‌ها و جایگاه‌هایی دارد که دوست دارد، در آنجا خوانده شود و دعا کنندگان در آنجا را استجابت کند و حائر حسینی یکی از آن بقاع است.»4 در جمع قاعده لاضرر و احادیث فوق دو پاسخ وجود دارد: 1- حکم زیارت امام حسین عليه السلام در شرایط مختلف متفاوت است. گاهی شرایط، عادی بوده، واضح است که در این شرایط، زیارت امام عليه السلام به عنوان یک عامل تربیتی مستحب است؛ اما یک وقت و در شرایط خاصی حرام و در شرایطی واجب می‌شود؛ براي مثال در زمان برخی ائمه شرایطی خاصي پیش آمده و حاكمان ظالم سعی داشته‌اند، اصل زیارت امام حسین عليه السلام و رسم زیارت آن حضرت را به فراموشي بسپارند؛ از جمله در زمان متوکل عباسی که زیارت کربلا را منع مي‌كرد و مجازات‌های شدیدي برای زائران حسینی قرار داده بود و سعي داشت نام آن حضرت و قیام عاشورا را از خاطر مردم محو كند. در چنين شرايطي ائمه عليهم السلام تشخیص می‌دهند که این توطئه باید خنثی شود و راه دفع آن را تشویق به زیارت آقا اباعبدالله عليه السلام می‌دانند تا جایی که حتی گاهی آن را واجب می‌شمارند.5 2- علامه مجلسی در ذیل روایات فوق آورده است: «مراد از خوف در این روایات خوف ضعیف یا ترس از دست دادن عزت و مقام و مال است، نه ترس جانی.»6 نتیجه حکم زیارت امام حسین عليه السلام در شرایط عادی که خطر محو نام آن حضرت وجود ندارد با شرایطی که چنین خطری وجود دارد و می‌خواهند اصل ماجرای عاشورا و نام امام حسین عليه السلام را نابود کنند، متفاوت است. در این شرایط باید ایستاد و از خطرات استقبال کرد تا مبادا اصل نهضت عاشورا فراموش شود؛ اما در شرایط فعلی که بیماری کرونا خطر جدی برای جامعه انسانی محسوب می‌شود و همچنین با توجه به توصیه‌های مراجع عظام تقلید، زیارت امام حسین عليه السلام در این شرایط توأم با خطر جدی است و جایز نیست. منبع http://www.pasokhbesoalat.ir/ 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭕️ 🔸امام باقر (ع): 🔹گرامى‌ترین شما نزد خدا، کسى است که بیشتر به همسر خود احترام بگذارد. (وسایل الشیعه ج ۲۱، ص ۳۱۱، ح ۲۷۱۵۷) 🔰 @p_eteghadi 🔰
💢نشانه های رضای خدا💢 پیرامون موجبات رضایت خداوند و نشانه های راضی بودن خدا از خلق نکات مختلفی در روایات مطرح گردیده است. 👇👇👇
۱. اطاعت الهی روایت شده که موسی(علیه السلام) گفت: پروردگارا مرا از نشانه خشنودی خود از بنده ات خبر ده خدای تعالی به او وحی فرمود: هر گاه دیدی که من بنده ام را برای طاعت خود آماده و از معصیتم روی گردان می کنم این نشانه خشنودی من است. در روایتی از امام علی(علیه السلام) نقل شده که خدای تبارک و تعالی چهار چیز را در دل چهار چیز نهفته است: خشنودی خود را در طاعتش نهفته است، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمارید زیرا بسا که آن طاعت با خشنودی خدا همراه باشد و تو بی خبر باشی- برای کسب رضایت الهی هر کار خیر و پسندیده را انجام دهید و لو کوچک باشد زیرا احتمال دارد رضایت الهی با او کسب شود. ۲. استغفار, تواضع و صدقه دادن سه چیز است که بنده را به خشنودی خدا می رساند: استغفار زیاد،‌ فروتنی و صدقه دادن زیاد. نفس , انسان را به تن پروری و جمع مال و... تشویق می کند؛ اما آن کس که در پی کسب رضای الهی است, جسم و نفس خویش را به زحمت استغفار و پرهیز از مال اندوزی می کند. امام علی(علیه السلام) فرمود: هر که بدن خود را ناخشنود سازد پروردگارش را خشنود کند و هر که بدن خود را ناخشنود نکند پروردگارش را نافرمانی کرده باشد. با راحتی بدن و تأمین خواسته های جسمانی و پیروی از خواهشها رضایت خدا تأمین نمی شود. بنابراین استغفار زیاد- صدقه دادن زیاد و انجام هر اعمال خیر و مخالفت با هوا و هوسها سبب رضایت خداوند می شود. ۳. راضی به قضای الهی نقل شده که حضرت موسی(علیه السلام) عرض کرد: ای پروردگار مرا به کاری که خشنودی تو از من در آن است راهنمایی فرما تا بدان عمل کنم؟ خداوند به او وحی فرمود, که همانا خشنودی من در ناخشنودی تو است و تو بر آنچه ناخوشش داری صبر نتوانی کرد. موسی عرض کرد: پروردگارا مرا به آن کار راهنمایی فرما. خداوند فرمود: خشنودی من در خرسندی تو به قضای من است. در نتیجه راضی و تسلیم بودن در برابر قضای الهی ولو بر خلاف میل انسان باشد خشنودی خدا را در پی دارد. نکته دیگر آن است که مقام «رضوان» از بزرگترین مواهب و مقاماتی است که خداوند به مؤمنان و مجاهدان می بخشد و این رضوان چیزی غیر از باغ های بهشت و نعمت های جاویدان و غیر از رحمت گسترده پروردگار است و رضوان من الله اکبر. هیچ کس نمی تواند آن لذت معنوی و احساس روحانی را که به یک انسان به خاطر توجه رضایت و خشنودی خدا از او دست می دهد توصیف کند. رضایت خدا از همه برتر و بزرگتر است. قرآن کریم اسماعیل(علیه السلام) را با صفت «مرضی» توصیف نموده است؛ «وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا» (سوره مریم/۵۵) و همواره مورد رضایت پروردگارش بود. اسماعیل (علیه السلام) ظاهر امر خدا را ندید (کارد گذاشتن به گلویش توسط ابراهیم خلیل علیه السلام) بلکه ایمان و یقین داشت که خداوند بر خلاف مصلحت او و پدرش, امر نمی کند. این در واقع اشاره به این حقیقت است که او در کل برنامه هایش رضایت خدا را جلب کرده است. اصولا نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد؛ به همین دلیل در بعضی از آیات بعد از آنکه نعمت بهشت جاویدان را برای بندگان خاص خدا بیان می کند در پایان می گوید: «رَضِیَ اللّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ» (سوره مائده/۱۱۹)؛ خداوند از آنها خشنود و آنها نیز از او خشنود خواهند بود و این فوز عظیم و رستگاری بزرگی است. و این نشان می دهد تا چه اندازه این رضایت دو جانبه واجد اهمیت است(رضایت پروردگار از بندگان و رضایت بندگان از پروردگار). زیرا ممکن است انسان غرق عالی ترین نعمتها باشد، ولی هنگامی که احساس کند مولی و معبود و محبوب او از او ناراضی است تمام آن نعمتها و مواهب در کام جانش تلخ می گردد و نیز ممکن است انسان واجد همه چیز باشد ولی به آنچه دارد راضی و قانع نباشد. بدیهی است آن همه نعمت با این روحیه او را خوشبخت نخواهد کرد و ناراحتی مرموزی دائما او را آزار و شکنجه می دهد و آرامش روح و روان را که از بزرگترین مواهب الهی است از او می گیرد. لذا بالاترین نعمت این است که خداوند از انسان خشنود و او نیز از خدایش راضی باشد. در جریان واقعه کربلا شنیده ایم که امام حسین (علیه السلام) با آنهمه رنج از دست دان فرزندان و یاران و تشنگی و... هر چه به زمان شهات نزدیک تر می شد, صورت مبارکش برافروخته تر میشد و در کمال آرامش و اطمینان می فرمود: رضا بقضائک, تسلیما لامرک, لا معبود سواک و... حضرت زینب (سلام الله علیه) در مجلس یزید (لعنةالله علیه) فرمود: ما رایت الا جمیلا من جز زیبایی ندیدم! این جز رسیدن به مقام رضی الله عنهم و رضوا عنه نیست و این است ثمره خرسندی از خداوند؛ یعنی زندگی کردن در دنیا و آخرت در کمال آرامش و اطمینان قلبی. 🔰 @p_eteghadi 🔰
⁉️ آیا دعا کردن برای #سلامتی_امام_زمان عج نیاز هست یا نه؟ اگر خداوند حکومت ایشان را ضمانت کرده است پس چه نیازی به دعا جهت سلامتی امام زمان عج می باشد؟؟ 🔰 ضمن این که در منابع دینی ما زیاد دعا کردن جهت سلامتی امام زمان عج سفارش شده است اما چند نکته را در پاسخ به این سوال عرض می کنیم: 1⃣ نکته اول بله درسته که خداوند چنین وعده ای را داده است اما این عالم، عالم اسباب و مسببات است و وعده الهی ضمن این سنت ها و قوانین الهی تحقق پیدا می کند و هیچ چیزی بدون علت و سبب تحقق پیدا نمی کند و سلامتی آقا امام زمان عج سبب می خواهد و مَجرای ضمانت خداوند و یکی از اسباب آن همان دعای ما و صدقه دادن های ما است. ✅ پس دعای ما تاثیر دارد. 2⃣ نکته بعدی این است که بیشترین دشمنان و بدترین و سرسخت ترین دشمنان اِنسی و جِنّی را امام زمان عج دارند لذا باید با این امکانات معنوی همچون دعا و صدقه و... استفاده کنیم و حضرت را در مقابل این همه دشمنی ها و حملات یاری کنیم. 3⃣ نکته سوم این است که این دعاها و صدقه ها بیشتر از این که برای امام زمان عج فایده داشته باشد برای خود دعا کننده فایده دارد. لذا این که می فرماید فرج و گشایش کار شما در انتظار فرج است یعنی همین به عبارت دیگر سلامت ما در گرو سلامتی امام زمان عج رزق و روزی ما در گرو ایشان است. «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَریٰ وَ بِوُجودِهِ ثَبَتَتِ الاَرضُ وَ السَّماء» ✍ لذا این دعا ها بیشتر برای خودما مفید است چه از ثواب هایی که برای این دعا ها گفته شده است و... 🔰 @p_eteghadi 🔰
✅ استدلال علامه امینی در مورد #ولایت امیر المومنین(ع) در حضور علمای اهل سنت و سوالی که #بی_جواب ماند 👇👇👇
زمانی علمای اهل تسنن مرحوم علامه امینی (صاحب کتاب الغدیر) را برای صرف شام دعوت می کنند. اما علامه امینی امتناع می ورزد و قبول نمی کند . آنها اصرار می کنند که علامه امینی را به مجلس خود ببرند. 👈 به علت اصرار زیاد علامه امینی دعوت را می پذیرد و شرط می گذارد که فقط صرف شام باشد وهیچ گونه بحثی صورت نگیرد آنها نیز می پذیرند. پس از صرف شام یکی از علمای اهل سنت که در آن جمع زیادی از علما نشسته بود (حدود 70 الی 80 نفر) می خواست بحث را شروع کند که علامه امینی گفت : قرار ما این بود که بحثی صورت نگیرد 💢 اما باز آنها گفتند : پس برای متبرک شدن جلسه از همین جا هر نفر یک نقل کند تا مجلس گردد. ضمناً تمام حضار درجلسه بودند و حافظ حدیث به کسی گفته می شود که صد هزار حدیث حفظ باشد. آنان شروع کردند یکی یکی حدیث نقل کردند تا اینکه نوبت به رسید . علامه به آنها گفت شرطم بر گفتن حدیث این است که ابتدا همگی بر بودن یا نبودن سند حدیث کنید . همه قبول کردند . سپس علامه امینی فرمود : 👇👇👇 💠 قال رسول الله (صلوات الله علیه ) : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه : هر کس بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است . سپس از تک تک حضار در جلسه در رابطه با معتبر بودن حدیث اقرار گرفت و تایید_کردند . سپس گفت حال که همه حدیث را تایید کردید یک از شما دارم ، بعد از کل جمع پرسید : 👇👇 ⁉️ آیا فاطمه الزهرا ( سلام الله علیها ) امام زمان خود را می شناخت یا نمی شناخت ... ؟ اگر می شناخت ، امام زمان فاطمه ( سلام الله علیها ) چه کسی بود ؟ تمام حضار مجلس به مدت ربع ساعت ، بیست دقیقه و سرشان را به زیر انداختند و چون جوابی برای گفتن نداشتند یکی یکی جلسه را ترک کردند و با خود می گفتند 🔹 اگر بگوییم نمی شناخت ، پس باید بگوییم که فاطمه ( سلام الله علیها ) کافر از دنیا رفته است و حاشا که سیده نساء العالمین کافر از دنیا رفته باشد 🔹اگر بگوییم می شناخت چگونه بگوییم امام زمانش ابوبکر بوده ؟ در حالی که بخاری ( از سرشناس ترین علمای اهل سنت ) گفته : ماتت و هی ساخطه علیهما - فاطمه ( سلام الله علیها ) در حالی از دنیا رفت که به سختی از ابوبکر غضبناک بود و چون مجبور می شدند بر و علی بن ابیطالب (علیه السلام ) اقرار بورزند کرده و جلسه را با ترک کردند. 🔰 @p_eteghadi 🔰