⭕️ #حدیث
🔸امام حسن مجتبی (ع):
🔹هر که احسان هاى خود را بر شمرد، بخشندگى خویش را از بین برده است.
(بحار الأنوار: ۷۸/۱۱۳/۷)
🔰 @p_eteghadi 🔰
تعلیم پیامبر اسلام ص به علی ع پس از مرگ دنیوی !!!!
🤔#پرسش
❓در کتب شیعه آمده است که پیامبر پس از مرگ به علی آموزش می داد !!!!
عن أبان بن تغلب عن أبي عبد الله قال : لَمَّا حَضَرَ رَسُولَ اللَّهِ ﷺ الْمَوْتُ دَخَلَ عَلَيْهِ عَلِيٌّ. فَأَدْخَلَ رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ : يَا عَلِيُّ إِذَا أَنَا مِتُّ فَغَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي ثُمَّ أَقْعِدْنِي وَ سَلْنِي وَ اكْتُبْ.
أبان بن تغلب میگوید : امام صادق گفت : وقتی که وفات پیغمبر ﷺ نزديک شد، حضرت على نزد ایشان آمد. پیامبر ﷺ سر على را در برگرفت وفرمود : اى على! وقتی من وفات کردم، مرا غسلم بده و كفن کن، سپس مرا بنشان وسؤال بپرس وبنويس.
📚 اصول کافی 297/1
قضاوت با خوانندگان ❗️❗️
👇👇👇
💠#پاسخ💠
👌مطابق روایات ما , روح مطهر پیامبر گرامی در دنیا به عرش می رفت و از ناحیه خداوند علوم بیشتری بر ایشان افاضه می شد :
" وَافَى رَسُولُ اللَّهِ ص الْعَرْش ... ْ فَلَا تُرَدُّ أَرْوَاحُنَا إِلَى أَبْدَانِنَا إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَاد "
📚بصائر الدرجات ج ١ ص ١٣٠
❕پیامبر گرامی نیز علومی که تازه به ایشان افاضه می شد را به امیر مومنان ع می رساند و علی ع هم به سایر امامان , چنان که در نقلی آمده است که راوی می گوید : به امام صادق عليه السّلام عرض كردم ابو بصير ميگفت:
" از شما شنيده است كه فرمودهايد اگر مسأله افزايش نبود ما علم خود را تمام ميكرديم " فرمود: صحيح است عرض كردم آيا در علم شما چيزهائى اضافه مىشود كه پيامبر اكرم نداشت فرمود: نه براى پيامبر اكرم اين مطالب بطريق وحى بود و براى ما از طريق حديث ( و بیان پیامبر ) "
"قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبَرَنِي أَبُو بَصِيرٍ أَنَّهُ سَمِعَكَ تَقُولُ لَوْ لَا أَنَّا نُزَادُ لَأَنْفَدْنَا قَالَ نَعَمْ قَالَ قُلْتُ تُزَادُونَ شَيْئاً لَيْسَ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ لَا إِذَا كَانَ ذَلِكَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَحْياً وَ إِلَيْنَا حَدِيثاً "
📚امالی طوسی ص ٤٠٩
👌بر این اساس و بر اساس روایت مورد استناد وهابی , روح پیامبر گرامی ص پس از مرگ به آسمان عروج می کند و علومی را دریافت می کند و از علی ع می خواهد که پس از اتمام غسل و کفنش از ایشان سوال کند , تا پیامبر گرامی به سخن آمده و این علوم افاضه شده را به علی ع برساند .
❕مطابق سایر روایات , علی ع هم چنین کردند و پیامبر گرامی ص علوم افاضه شده را به علی ع منتقل کردند به گونه ای که علی ع هرگاه از آن علوم استفاده می کرد , می فرمود این دسته از علوم از مواردی است که پیامبر گرامی ص پس از مرگش مرا از آن آگاه کرد :
" قَال هَذَا مِمَّا أَخْبَرَنِي بِهِ النَّبِيُّ ص بَعْدَ مَوْتِهِ "
📚الخرائج و الجرائح ج ٢ ص ٨٠٣ _ بحار الانوار ج ٤٠ ص ٢١٥
💠#ادامه 👇
💠ادامه 👇
❕گویی وهابی از زنده شدن پیامبر گرامی پس از مرگش تعجب کرده است , در حالی که این مساله تعجبی ندارد , در وقتی که عیسی مسیح مردگان را زنده می کرد : " أُحْيِ الْمَوْتى بِإِذْنِ الله "( آل عمران ٤٩ )
👌یا اهلسنت معتقدند که علمایشان می توانستند مردگان را زنده کنند , چنان که در مورد " ابوبکر باعلوی " می نویسند :
" «هنگامى كه «ابو بكر بن عبد اللّه با علوى» از سفر حج بازگشت، وارد «زيلع» شد. حاكم آنجا در آن موقع، محمّد بن عتيق بود. اتفاقا مادر فرزند حاكم مزبور وفات كرد و لذا بسيار اندوهگين بود. كم مانده بود كه از مرگ او عقلش زايل شود، سيد با علوى كه شدت ناراحتى او را شنيده بود، براى تسليت بحضور او آمد تا او را به صبر و پايدارى دعوت كند. در اين حال، روى جنازه او پارچه كشيده و آن را پوشانيده بودند. هر چه تسليت گفت و او را به صبر فرا خواند، سودى نداشت. او به قدمهاى شيخ افتاد كه ببوسد و به وى گفت: اى سيد من، هرگاه خدا اين مرده را زنده نكند، من نيز بدنبال او مىميرم و ديگر به كسى عقيده پيدا نمىكنم. آنگاه سيد پارچه را از روى مرده برداشت و او را صدا كرده و او جواب داد: لبيك. سپس خدا روح او را بر گرداند. حاضران همه بيرون رفتند، ولى شيخ بيرون نيامد، تا اينكه با او غذاى آبگوشت صرف كند و آن زن مدت درازى زنده ماند».
" لمّا رجع أبو بكر بن عبد اللَّه باعلوي من الحجِّ دخل زيلع، و كان الحاكم بها يومئذٍ محمد بن عتيق، فاتّفق أنَّه ماتت أُمّ ولد للحاكم المذكور، و كان مشغوفاً بها فكاد عقله يذهب لموتها، فدخل عليه السيّد- باعلوي- لمّا بلغه عنه من شدّة الجزع ليعزِّيه و يأمره بالصبر و هي مسجّاة بين يديه بثوب، فعزّاه و صبّره فلم يفد فيه ذلك، و أكبّ على قدمي الشيخ يقبّلهما و قال: لا سيّدي إن لم يحي اللَّه هذه متُّ أنا أيضاً، و لم يبق لي عقيدةٌ في أحد، فكشف السيّد عن وجهها و ناداها باسمها فأجابته:
لبّيك، و ردّ اللَّه روحها، و خرج الحاضرون و لم يخرج السيّد حتى أكلت مع سيّدها الهريسة و عاشت مدّة طويلة. "
📚شذرات الذهب ج ١٠ ص ٩٢ حوادث سنه ٩١٤ _ النور السافر ص ٧٩
❕اهلسنت حتی معتقدند که دجال ( دشمن خدا ) نیز می تواند مردگان را زنده کند و در موردش نقل می کنند که دجال ادعاى ربوبيت مى كند ( سنن ابن ماجه ج 2 ص 1360 ) ، عمر طولانى دارد ، ( صحیح مسلم ج 8 ص 205 ) ، همراه او آب و آتش است. ( صحیح بخاری ج 8 ص 103 ) ، كور را بينا كرده و برص را شفا مى دهد ( مسند احمد ج 5 ص 13 ) ، مرده را زنده مى كند ، ( مسند احمد ج 5 ص 13 )، کسى را مى کشد، آنگاه او را زنده مى کند ( مستدرک حاکم ج 4 ص 537 ).
❕مثلا بخاری صراحتا نقل می کند که دجال فردی را می کشد و بعد او را زنده می کند ؛ « فَيَقْتُلُهُ ثُمَّ يُحْيِيه »
📚صحیح بخاری ج 2 ص 223 _ ج 8 ص 104
❕بنابراین زنده شدن پیامبر گرامی پس از مرگ نمی تواند مورد انکار وهابی قرار گیرد در جایی که مستنداتی بر امکان این واقعه از قرآن و روایات و معتقدات اهلسنت وجود دارد ❗️❗️❗️
🔰 @p_eteghadi 🔰
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄┄
🔴فلــسفــه اذان
آﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﯿﺪ: ﺩﺭﻃﻮﻝ۲۴ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ، ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﻄﻊ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ! ﺻﺪﺍﯼ ﺍﺫﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﺮﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯﻗﻄﻊ نمےﺸﻮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺑﺮﺳﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺭﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺁﻏﺎﺯ مےﺸﻮﺩ .
🔴ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺫﺍﻥ ۴ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﻻﺯﻡ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺍﺭﺍﯼ ۳۶۰ ﺧﻂ ﻓﺮﺿﯽ ﺍﺯﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﺑﻪ ﻗﻄﺐ ﺟﻨﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ ۳۶۰ ﺩﺭﺟﻪ ﻣﯿﺒﺎﺷﺪ؛ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ، ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺜﺎﻝ : ﻇﻬﺮ ﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭﺧﻂ ۱ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ۴ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻃﻮﻝ ﻣﯿﮑﺸﺪﺗﺎ ﻇﻬﺮﺷﺮﻋﯽ ﺩﺭﺧﻂ ۲ ﺷﺮﻭﻉ ﺷﻮﺩ،ﻭﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻣﻌﺎﺩﻝ ﺯﻣﺎﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺧﻂ ﯾﮏ ﺍﺫﺍﻥ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ . ﺑﻪ ﺍین ﺗﺮﺗﯿﺐ ۳۶۰ ﺿﺮﺑﺪﺭ 4ﻣﯿﺸﻮﺩ ۱۴۴۰ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﻣﻌﺎﺩﻝ۲۴ ﺳﺎﻋﺖ ﺍﺳﺖ .....ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻛﺒﺮ ... اینجاست که خدای متعال خطاب به پیامبرش (ص) میفرماید:
"و رفعنا لک ذکرک" یعنی ذکر و یاد تو را بلند کردیم... یعنی حداقل در هر اذان که یادی از پیامبر میشود و اسم مبارکش ذکر میگردد. پس هیچ دقیقه ای روی کره ی زمین نیست مگر آنکه اسم رسول خدا آورده شود ...
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 #موقف_های_صراط
✍ یکی دیگر از مواقف مهم، سوال از امر به معروف و نهی از منکر است. خدا از این فریضه میپرسد که یکی از مهمترین فروع دین است، ولی متاسفانه باید گفت: فریضه خاموش!
پیامبر خدا (ص) فرمودند: «تمام کار های خوب حتی جهاد در راه خدا، پیش امر به معروف و نهی از منکر، مثل رطوبت دهان است نسبت به دریای عمیق.»
مثل قطره است نسبت به دریا... چون همه ارزشها و معروفها با این زنده میشود و در جامعه جاری میشود. منتهی چون این فریضه فرقش با بقیه واجبات این است که زحمت و دردسر دارد، برخلاف نماز و روزه، از این جهت خیلی اوقات به آن بیاعتنایی میشود. بهخصوص در آخرالزمان که خیلی کمرنگ میشود.
📚 کتاب صراط و شفاعت
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴در محضر آیت الله بهجت ره:
🔷سوال: آیا امام عصر از اوضاع و احوال شیعیان خبر دارند؟
🔶جواب: امام زمان عج در زمان غیبت ،احاطه کامل دارند و بر همه ی امور اشراف دارند و نیز فعالیت دارند. برای میرزای شیرازی بزرگ دستورات متعددی میفرستادند.
****
🔷امام زمان عج که ظهور بکنن از تمام اعمال ما پرس و جو میکنند و ما باید پاسخگو باشیم؟
🔶وقتی حضرت ظهور میکنند میپرسند: چرا این کار آشکار را انجام دادی،معلوم نیست از کارهای پنهان پرس و جو کنند!
*
🔷دعای فرج در بین شیعیان زیاد خوانده میشود، میشود در مورد قرائت آن توضیح دهید؟
🔸خدا میداند این دعاها چقدر باید باشند تا مصلحت ظهور فراهم گردد. اما اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند...قطعا مبصراتی خواهند داشت و چشم و گوش بسته نمیمانند.
🍀باید دعا را با شرایطش به جا آورد تا دعا مستجاب شود و توبه کردن از جمله راههای استجابت دعاست.نه اینکه برای فرج دعا کنیم ولی کارهایمان برای تاخیر انداختن فرج حضرت باشد!
*
🔷آیا به نظر حضرتعالی ظهور نزدیک است؟
🔶ما تا الان به جوانترها بشارت میدادیم که ظهور حضرت بقیت الله را درک خواهند کرد، ولی اینک به پیرها هم بشارت میدهیم که دوران ظهور را خواهند دید...
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
🔰 @p_eteghadi 🔰
ضامن آهو، یکی از القابی است که در میان توده مردم به امام هشتم حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه نسبت داده شده است، و حتی برخی از محققان این لقب را برگرفته از داستانهای گوناگونی می دانند که در کتب تاریخی نقل شده است که مشهورترین آن بدین صورت می باشد که:
روزی صیادی در بیابان طوس آهویی را دنبال می کند. اتفاقاً امام رضا علیه السلام در آن نواحی تشریف فرما بودند و آهو به امام پناه می برد، امام حاضر می شود مبلغی را به آن شکارچی بپردازد تا او آهو را آزاد سازد ولی صیاد نمی پذیرد. در این هنگام آهو به زبان می آید و به امام عرض می کند که من دو بچه ی شیری دارم که گرسنه اند و چشم براهند و حالا شما ضمانت مرا نزد این ظالم بفرمائید که بروم و بچگانم را شیر بدهم و برگردم و خود را تسلیم صیاد کنم. امام هم ضمانت آهو را می کند و آهو می رود و به سرعت بر می گردد ، شکارچی که این وفای به عهد آهو را می بیند و وقتی می فهمد که ضامن آهو، امام علیه السلام می باشند، منقلب می شود و آهو را آزاد می کند.
اما آنچه که در منابع روایی معتبر در این زمینه مورد توجه قرار گرفته است داستانی متفاوت و در عین حال معقول و موجه می باشد که علامه مجلسی (ره) آن را از برکات قبر آن امام همام دانسته و از آن به عنوان "برکات رضویه" یاد کرده است. ایشان این داستان را از کتاب شریف « عیون اخبار الرضا » تألیف عالم و محدث بزرگ شیعه ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، ملقب به شیخ صدوق رضوان الله تعالی علیه نقل فرموده است، بدین ترتیب که:
ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی که حاکم طوس بوده روایت کرده : « در روزگار جوانی نظر خوشی به طرفداران این مشهد نداشتم و در راه متعرض زائران می شدم و لباس ها و خرجی و نامه ها و حواله هایشان را به ستیزه می ستاندم روزی به شکار بیرون رفتم و یوزی را به دنبال آهویی روانه کردم، یوز هم چنان دنبال آهو می دوید تا به ناچار آهو را به پای دیواری پناهید و آهو ایستاد و یوز روبرویش ایستاد ولی به او نزدیک نمی شد هرچه کوشش کردیم که یوز به آهو نزدیک شود یوز نمی جست و از جای خود تکان نمی خورد ولی هر وقت که آهو از جای خود دور می شود یوز هم او را دنبال می کرد اما همین که به دیوار پناه می برد یوز باز می گشت تا آنکه آهو به سوراخ لانه مانندی در دیوار آن مزار داخل شد من وارد رباط ( تعبیر جالبی از مزار امام رضا علیه السلام در آن عصر) شدم و از ابی نصر مقری (خادم مزار) پرسیدم که آهویی که هم الان وارد رباط شد کجاست؟ او گفت: ندیدمش. آن وقت به همان جایی که آهو داخلش شده بود در آمدم و پشگل های آهو و رد پیشابش را دیدم ولی خود آهو را ندیدم .پس با خدای تعالی پیمانه بستم که از آن پس زائران را نیازارم و جز از راه خوبی و خوشی با آنان در نیایم و از آن پس هر گاه کار دشواری به من روی می آورد و گرفتاری پیدا می کردم بدین مشهد روی و پناه می آوردم... و هیچ گاه از خدای تبارک و تعالی در آن جا حاجتی نخواستم مگر آن که حق تعالی آن حاجت را برآورد ....»
داستان آهو صددرصد مورد قبول شیخ صدوق (ره) قرار گرفته و ادنی شبهه در صحت آن به خاطر شریفش خطور نکرده است.
شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 285، جهان، 1378ق.
به هر صورت، ظاهراً اصل داستان و روایتی که سبب ملقب ساختن حضرت امام علی بن موسی الرضا صلوات الله علیه به «ضامن آهو» شده است، باید همین داستان باشد، و لا غیر؛ و به قراری که ملاحظه فرمودید، داستان کاملاً واقعی و موجه و معمولی به نظر میرسد.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴در محضر آیت الله بهجت ره:
🔷سوال: آیا امام عصر از اوضاع و احوال شیعیان خبر دارند؟
🔶جواب: امام زمان عج در زمان غیبت ،احاطه کامل دارند و بر همه ی امور اشراف دارند و نیز فعالیت دارند. برای میرزای شیرازی بزرگ دستورات متعددی میفرستادند.
****
🔷امام زمان عج که ظهور بکنن از تمام اعمال ما پرس و جو میکنند و ما باید پاسخگو باشیم؟
🔶وقتی حضرت ظهور میکنند میپرسند: چرا این کار آشکار را انجام دادی،معلوم نیست از کارهای پنهان پرس و جو کنند!
*
🔷دعای فرج در بین شیعیان زیاد خوانده میشود، میشود در مورد قرائت آن توضیح دهید؟
🔸خدا میداند این دعاها چقدر باید باشند تا مصلحت ظهور فراهم گردد. اما اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند...قطعا مبصراتی خواهند داشت و چشم و گوش بسته نمیمانند.
🍀باید دعا را با شرایطش به جا آورد تا دعا مستجاب شود و توبه کردن از جمله راههای استجابت دعاست.نه اینکه برای فرج دعا کنیم ولی کارهایمان برای تاخیر انداختن فرج حضرت باشد!
*
🔷آیا به نظر حضرتعالی ظهور نزدیک است؟
🔶ما تا الان به جوانترها بشارت میدادیم که ظهور حضرت بقیت الله را درک خواهند کرد، ولی اینک به پیرها هم بشارت میدهیم که دوران ظهور را خواهند دید...
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
🔰 @p_eteghadi 🔰
#تقویم_شیعه
#تاریخ_مستند
⚫️ پنجم ماه #ربیع_الاول سالروز وفات #حضرت_سکینه " سلام الله علیها "
🔻 #حضرت_سکینه سلام اللَّه علیها دختر #سیدالشهدا سلام الله علیه 56 سال پس از واقعه کربلا، در شب پنجم ربیع الاول سال 117 ه’ در مدینه وفات کرد.
مادر ایشان #حضرت_رباب " سلام اللَّه علیها " است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند، و همراه با اسرا به کوفه و شام رفتند.
در صبح روز رحلتش محمد بن عبداللَّه (نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پیرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق انداختن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود، گفت: «صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه می آیم»، ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن #امام_سجاد " سلام الله علیه " و به قولی یحیی بن حسن علیه السّلام و به قولی محمد بن عبداللَّه نفس زکیه بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند .
📚 قلائد النحور: ج ربیع الاول، ص 26.
📚 فیض العلام: ص 206.
📚مستدرک سفینه البحار: ج 4، ص 67.
📚مستدکات علم رجال الحدیث: ج 8، ص 580.
📚ریاحین الشریعه: ج 3، ص 280
🔴 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین و علی آبائک و امهاتک الطاهرین و ازواجک و اولادک و اخوانک و اخواتک و اصحابک المظلومین المقربین و علی محبیک و علی من بکی و من ابکی علیک یا مولای و رحمت الله و برکاته
🔰 @p_eteghadi 🔰
⭕️ #حدیث
🔸امام حسن مجتبی (ع):
🔹هر که احسان هاى خود را بر شمرد، بخشندگى خویش را از بین برده است.
(بحار الأنوار: ۷۸/۱۱۳/۷)
🔰 @p_eteghadi 🔰
✨﷽✨
🔴 حکایتی زیبا در بیان اهمیت احیای سنت های اسلامی
✍مرحوم حاج شیخ مرتضی طالقانی، از استادان اخلاق و علمای بزرگ نجف، که استاد آیت الله بهجت نیز بوده است، همراه با عده ای از علما از جمله آیت الله العظمی خوئی، به افطار دعوت بودند.
وقتی غذا آماده می شود و همگی سر سفره می نشینند، حاج شیخ مرتضی طالقانی می فرماید: نمک در سفره نیست و اقدام به تناول غذا نمی کنند. بین محل افطار تا آشپزخانه نیز فاصله بوده و ظاهراً از خانه ای دیگر غذا می آورده اند. به هر حال مرحوم طالقانی دست به غذا نمی برند و دیگران، حتی آیت الله خوئی نیز به احترام ایشان شروع به غذا خوردن نمی کنند و مقداری طول می کشد تا نمک را بیاورند.
بعد از ختم جلسه و هنگام رفتن، آیت الله خوئی خطاب به ایشان می فرماید: حضرت آقا، اگر شما به این اندازه به سنت الهی مقید هستید که اگر کمی نمک تناول نکنید غذا نمی خورید، در این گونه مجالس کمی نمک با خود همراه داشته باشید تا مردم را منتظر نگذارید.
آقای طالقانی فوراً دست به جیب برده و کیسه کوچکی را درآورده و می فرماید: با خودم نمک داشتم، ولی می خواستم سنت اسلامی پیاده شود و متروک نماند.
📚 برگی از دفتر آفتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
🍁برای رهایی از عذاب قبر چه کنیم؟🍁
بنابر روایات مستند، مداومت بر قرائت برخی ادعیه و یا سورههایی از قرآن، همچون آیه الکرسی، قرائت برخی از ادعیه صحیفه، خواندن سه مرتبه دعای یستشیر، خواندن سوره یاسین، قرائت سوره تکاثر در هنگام خوابیدن، قرائت و مداومت بر زیارت عاشورا، خواندن نماز مخصوص شب جمعه که جزئیات آن در مفاتیح ذکر شده است، از جمله اعمالی است که موجب کاستن فشار قبر بر بدن انسان پس از مرگ خواهد شد.
طولانی کردن سجده به هنگام نماز خواندن، مردم آزار نبودن، بی مبالات نبودن به طهارت و نجاست، خوش اخلاقی با خانواده، صبر کردن زن در برابر بد خلقی و تنگ دستی شوهر، بخشیدن مهریه زن به شوهر و… همگی جزو اعمالی است که انسان را از عذاب قبر پس از مرگ مصون میکند.
علما و بزرگانی که اموری را از حضرت ولی عصر (عج) کسب کرده اند، گفته اند که مداومت بر قرائت زیارت عاشورا، تأثیر به سزایی در دفع عذاب قبر دارد، چرا که در فراز آخر زیارت عاشورا میخوانیم "اللهم الرزقنی شفاعه الحسین (ع) یوم الورود" و این "یوم الورود" بر طبق روایات، همان روزی است که پیکر انسان وارد قبر میشود.
حجت الاسلام والمسلمین کریم مومنی
🍃اَُِلَُِلَُِهَُِمَُِ َُِعَُِجَُِلَُِ َُِلَُِوَُِلَُِیَُِکَُِ َُِاَُِلَُِفَُِرَُِجَُ🍃
🔰 @p_eteghadi 🔰
توضیحی در مورد کشته شدن ام قرفه توسط مسلمین !!!!
🤔#پرسش
❓یكى ادعاهای مسلمین این است که جنگهاى صدر اسلام همه دفاعى بوده اند. زمانی بین ادعاى ديگرشان اين است كه: مسلمین به افرادی که در جنگ شرکت نداشته اند آسيبى نميرساندند.. اما در معتبرترين كتب تاریخی اسلامى مخالف هر دو ادعاى بالا نوشته شده است.
▪️شرح داستان:
رمضان سال ششم بعد از هجرت سریه زید بن حارثه برای کشتن ام قرفه "زید به همراه ديگر مسلمانان، به خانه ام فرقه حمله كردند، جاریه دختر مالک بن حذیفه و مادر او را که معروف به ام قرفه بود به اسارت گرفتند، سلمه در مورد جاریه و زیبایی او با پيامبرشان صحبت کرد وى نيز اين دختر بينوا را بعنوان كنيز به شخصى به نام ابن وهب داد.
هرچند كه خود محمد نير به اين دختر بنوي تمايل داشته است. قيس بن مسحر پاهاى ام قرفه را كه يك بانوى بسيار سالخورده بود، به دو شتر سرکش بست و از هم دریده شد.
ديديد كه مسلمین دو زن را از خانه های خود (در جنگ شرکت نداشتند) اسیر كرده يكى را به كنيزى برده و پیرزن سالخورده را وحشیانه اعدام كردند.
#منبع: مغازی واقدی، جلد ٢، صفحه ٤٢٨-٨ ❗️❗️
👇👇👇
💠#پاسخ💠
👌بارها گفته ایم که کسانی به اسیری و بردگی و کنیزی گرفته می شوند که به سرزمین اسلامی حمله کرده باشند و قصد نابود سازی مسلمین و دین و آیین آنها را داشته باشند ، اینان همان کفار حربی هستند که تنها اجازه جهاد با آنان داده شده است ، در گذشته در رابطه چرایی به بردگی گرفتن چنین کفاری توضیحات لازم را داده ایم ؛
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/9717
💠https://t.me/Rahnamye_Behesht/12052
❕حال معاند با استدلال به نقلی از کتاب مغازی واحدی مدعی شده است که مسلمین به کسانی که در نبرد شرکت نداشتند هجوم می بردند و آنان را اسیر می گرفتند , در حالی که استدلال به نقل واقدی در جایی که نقل واقدی خلاف مسلمات تاریخی و حدیثی است , نمی تواند صحیح باشد , چرا که واقدی حتی در نزد علمای اهلسنت هم جایگاهی ندارد و علمای اهلسنت , نقلهای او را جعلی و دروغین تلقی می کنند .
❕
❕بخاری و ابوحاتم در مورد واقدی می گفتند متروک است و به نقلهای او توجه نمی شود ، احمد در موردش می گفت احادیث رادگرگون می کند ، ابوحاتم و نسائی می گویند وضع و جعل حدیث می کرده است ، ابن راهویه می گوید او در نزد من از جاعلان حدیث است ، ابن معین گفته است او ثقه نیست ، دار قطنی گفته است در او ضعف است ، ابن خلکان گفته است او را در حدیث تضعیف کرده اند ، یافعی گفته است ، ائمه حدیث او را ضعیف می دانند ، ذهبی نیز گفته است بر ترک نقلهای او اجماع است »
📚میزان الاعتدال ج 6 ص 273 _ المغنی فی الضعفاء ، ج 2 ص 354 _ الکاشف ج 3 ص 65 _ مراه الجنان ج 2 ص 36 _ الانساب ج 5 ص 567 _ تقریب التهذیب ج 2 ص 117 _ طبقات الحفاظ ص 149
💠ادامه 👇
💠ادامه 👇
2⃣اهلسنت در بیان جریان مذکور ضد و نقیض سخن گفته اند که این تضاد و تناقض گواه بر جعلی بودن اصل داستان می تواند باشد . مثلا بر خلاف نقل واقدی , طبری مدعی می شود که فرمانده گروهی که اعزام شد , زید نبوده است , بلکه ابوبکر بوده است ❗️❗️
❕طبری بر خلاف واقدی , چنین نقل می کند :
" روايت ديگر درباره اين سفر جنگى از سلمة بن اكوع هست كه سالار قوم ابو بكر بن ابى قحافه بود. گويد: پيغمبر ابو بكر را سالار ما كرد و به جنگ بنى فزاره رفتيم و چون به آب آنها نزديك شديم ابو بكر گفت بخوابيم، و چون نماز صبح بكرديم، ابو بكر گفت تا به آنها حمله برديم و بر سر آب، كسان بكشتيم و من گروهى از كسان را ديدم كه با زن و فرزند سوى كوه مىرفتند و تيرى ميان آنها و كوه انداختم و چون تير را بديدند بايستادند و من آنها را سوى ابو بكر آوردم. زنى از بنى فزاره در آن ميان بود كه پوستين به تن كرده بود و دخترش را كه از زيباترين زنان عرب بود، همراه داشت. گويد: و به مدينه آمدم و پيغمبر مرا در بازار بديد و گفت: «اى سلمه اين زن را به من ببخش.» گفتم: «اى پيغمبر بخدا فريفته او شدهام و هنوز دست به او نزدهام.» پيغمبر چيزى نگفت و روز ديگر باز مرا در بازار بديد و گفت: «اى سلمه اين زن را به من ببخش.» گفتم: «اى پيغمبر بخدا هنوز دست به او نزدهام و متعلق به تو است.» و پيغمبر او را به مكه فرستاد كه چند تن از اسيران مسلمان كه در چنگ مشركان بودند در عوض وى آزاد شدند. "
📚ترجمه تاریخ طبری ج ٣ ص ١١٣١
3⃣اگر از نکات پیش گفته هم چشم پوشی کنیم , باز هم گفتنی است که علت ایجاد این جنگ خود قبیله بنی فزاره و شخص ام قرافه بوده است و زنان این قبیله , در کنار مردان , در صدد بودند که پیامبر اسلام و مسلمین را بکشند و وقتی تعدادی از مسلمین را کشتند , پیامبر گروهی را برای مقابله با آنان روانه کرد , بنابراین آنچه واقع شده است , اسیر گرفتن زنانی است که در کنار مردان با مسلمین دشمنی و نبرد می کردند , و سخن ابتدای کلام ما نقض نمی شود .
❕ یعقوبی نقل می کند :
" نيز زيد را بر لشكرى به وادى القرى گسيل داشت 👈چه ام قرفه دختر ربيعة بن بدر كه مالك بن حذيفة بن بدر او را به همسرى گرفته بود، چهل مرد از نسل خود را نزد رسول خدا فرستاده و گفته بود: بر او در مدينه هجوم آوريد. 👉پس رسول خدا زيد بن حارثه را با سوارانى فرستاد تا در وادى القرى با آنها نبرد داد ليكن شكست خورد و👈 زيد از ميان كشتگان جان بدر برد، 👉 پس سوگند ياد كرد كه شستشو نكند و روغن نمالد تا با آنان بجنگد. پس از رسول خدا خواستار شد كه او را بر سر آنها بفرستد، پس او را با لشكرى بزرگ فرستاد و در وادى القرى با هم روبرو شدند و نبردى سخت كردند، پس بنو فزاره شكست خوردند و كشته شدند و در همان روز ام قرفه دستگير شد، پس او را به سختى كشت و در ميان دو شتر جوان بدو نيم كرد، اما دخترش در بخش قيس بن محسر افتاد پس رسول خدا از او خواست تا او را بدائيش حزن بن ابى وهب بن عائذ بن عمران ابن مخزوم ببخشد، پس عبد الرحمن بن حزن را زاييد "
📚ترجمه تاریخ یعقوبی ج ١ ص ٣٤
🔰 @p_eteghadi 🔰
پاسخ:
اما در پاسخ به سوال كه در مورد فدا كردن جسم و روح درباره امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مي باشد مي گوئيم.
عبارت روحي و ارواح العالمين له الفداء كه در مورد حضرت صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ به كار مي رود، اين عبارت، از سر محبت و شوق نسبت به امام خودمان خدمت ايشان عرضه مي شود معنا و مفهوم از اين عبارت، در واقع نوعي احترام و تكريم بياني نسبت به آن بزرگوار است كه از سر معرفت و محبت حقيقي از طرف شيعيان و پيروان و محبين آن حضرت نسبت به ايشان عرضه مي شود.
اما در پاسخ به شبهه شما كه مراد از فدا كردن روح چيست؟ مي گوئيم معناي فدا كردن روح را بايد در كنار فدا كردن جسم و جان توضيح و تبيين كنيم به اين معنا كه شخص با از دست دادن جسم خود در واقع روح او هم از بدنش جدا مي شود
و چنين نيست كه يك بار جسم و يك بار روحش را بتواند فدا كند و در ثاني فدا كردن و نابود كردن روح معني ندارد به جهت اين كه روح امري نابود شدني نيست
لذا مراد از فدا كردن روح در واقع از دست دادن و جدا شدن از حيات و زندگي اين جهاني مي باشد يعني وقتي روحش از بدنش جدا مي شود، زندگي و حيات دنيوي او هم تمام مي شود
مثلاً كسي كه در راه اهداف امام در جنگي كه به دستور امام ـ عليه السلام ـ باشد شركت مي كند با تير خوردنش و شهيد شدنش در راه حضرت، شخص علاوه بر اين كه جسمش را از دست داد در واقع روح او نيز از بدنش جدا و لذا حيات و زندگي اين جهاني نيز از وي گرفته شد.
بنابر اين در اين عبارات نمي توانيم معناي روح، در مقابل جسم را مورد نظر بگيريم يعني شخصي روح خودش را فدا كند چون كه همان طور كه گفتيم روح نابود شدني نيست.
بنابراين مراد از معناي روحي و ارواح العالمين له الفداء اين مي باشد كه در راه آن بزرگوار و به خاطر آن نازنين حاضريم همه هستي و دارايي خودمان و به عبارتي بالاترين سرمايه و با ارزش ترين دارايي خودمان كه همان جان و حيات مان مي باشد را در راه آن بزرگوار فدا كنيم. كه اين عبارت در واقع اوج ابراز محبت و شوق نسبت به اين بزرگوار است.
نتيجه گيری : در تعابيري كه مورد سوال واقع شد ما نبايد روح را مقابل جسم مورد دقت قرار دهيم و هر يك را جداگانه در نظر بگيريم بلكه مقصود و منظور حقيقي از اين تعابير ابراز محبت حقيقي نسبت به امام زمان است و مراد از فدا كردن روح در واقع همان فدا كردن جسم و جان و حيات دنيوي و زندگي اين جهاني است كه شخص حاضر است جانش و حياتش را در راه آن بزرگوار فدا كند.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات
🔰 @p_eteghadi 🔰
شهید حجت الاسلام محمد حسن شریف قنوتی، نخستین شهید روحانی دفاع مقدس است که سالروز شهادت ایشان، به عنوان روز بسیج طلاب و روحانیان نامگذاری شده است.
وی در سال 1332 وارد حوزه علمیه آبادان می شود و پس از دو سال تحصیل، برای بهره بردن از محضر حضرت آیت الله بروجردی به حوزه علمیه بروجرد می رود. سپس به قم عزیمت می کند و با شرکت در درس حضرت امام خمینی و حضرت آیت الله گلپایگانی از محضر آنان استفاده می برد.
شهید شریف از هر فرصتی استفاده می کند برای ادای تکلیف. در جریان مبارزه با رژیم پهلوی، با گروه فداییان اسلام و شهید نواب صفوی نیز همکاری داشت، و بعد از دستگیری نواب صفوی، در خیابانها و بازار قم، درباره قیام نواب سخنرانی می کند. پس از شهادت نواب، همواره مورد تعقیب رژیم بود و بهطور مرتب در شهرهای گوناگون تردد میکرد. الگوگیری از شیوه مبارزه گروه فداییان اسلام در مبارزه با رژیم، او را به «نواب ثانی» معروف کرده بود. همین شیوه را در دوران انقلاب امام خمینی (ره) و در مبارزه با ارتش عراق حفظ می کند.
👇👇👇
شهید شریف قنوتی همزمان با تحصیل، مبارزه با ستم رژیم پهلوی را آغاز کرد و از سوی امام خمینی (ره) برای تبلیغ به اردکان اعزام شد. او همزمان با مبارزات سیاسی، به فعالیتهای اجتماعی نیز پرداخت. بازسازی مساجد جامع و ساختن حمام و مسجد در روستاهای اطراف منطقه اردکان، سبب شد تا خیلی زود مورد احترام و اعتماد مردم قرار گیرد؛ آنگونه که وقتی به دلیل فعالیتهای سیاسی، ساواک وی را دستگیر کرد و به زندان انداخت، طوایف اطراف شیراز و اردکان خواستار آزادی وی شدند و رژیم نیز برای آرام ساختن ایلهای منطقه، او را آزاد کرد.
شریف قنوتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، به عنوان دادستان انقلاب بروجرد به خدمت مشغول می شود. با شروع جنگ، محمد محسن پسر ارشدش که هیجده سال داشت را بلافاصله از روز اول جنگ روانه خوزستان می کند. دو سه روز بعد از آن که بسیاری از جنگ زده ها به بروجرد آمده بودند، آنها را اسکان می دهد و برایشان لباس و غذا و رختخواب تهیه می کند. خودش کیسه به دست می گیرد و برای آنها کمک مالی جمع آوری می کند.
شهید محمد حسن شریف قنوتی با شروع جنگ تحمیلی، نخستین ستاد کمک رسانی و پشتیبانی جنگ را در بروجرد دایر کرد و برای کمک به جبهههای نبرد، در سوم مهر 1359 همراه کاروانی متشکل از 21 کامیون آذوقه، به خرمشهر رفت. او پس از بازگشت از خرمشهر، گروههایی از جوانان بروجرد(از جمله فرزند دومش که شانزده ساله بود) را آماده کرد و دوباره به خرمشهر بازگشت.او اولین کسی است که رزمنده و کمک های مردمی روانه جبهه می کند.
همسر شهید شریف قنوتی در خاطراتش می گوید: وقتی که برای خداحافظی به منزل آمد، گفتم: «آقا خودتان می روید، بچه ها را کجا می برید؟» به شوخی گفت: من آنها را می برم که مواظبشان باشم! اینگونه مرا آرام کرد، بعد هم قضایای حضرت زینب (س) را به من متذکر شد. بعد گفت: «ما اولاد بزرگ کرده ایم برای کی؟ الان اسلام خون لازم دارد. اسلام جوان می خواهد. مگر می شود ما بنشینیم و خرمشهر از دست برود؟ بیست سال است که منتظر چنین روزی هستیم و الان موقعی است که باید حرکت کنیم.» گفتم: «آقا بروید، انشاءا... موفق باشید».
بعد از رسیدن به خرمشهر، گروه چریکی «ا... اکبر» را پایه گذاری می کند. کارهای آموزشی نظامی توسط سروان امان اللهی صورت می گرفت و شیخ شریف، هم به کار تبلیغ می پرداخت و هم به کار رزم. شیخ نیروها را اعزام می کند و خودش مهمات ، سلاح و تجهیزات برایشان فراهم می کرد.
همرزمان ایشان نقل می کنند که: شیخ شریف یک عنصر پرشتابی بود، با یک جدیت عجیبی که هیچ وقت از حرکت باز نمی ایستاد. در تمام ساعات شب و روز آرامش نداشت. در محورهای عملیاتی با آن لباس روحانی می آمد و به بچه ها روحیه می داد. وقایع را دنبال و کمبودها را برطرف می کرد. اگر اسلحه کم داشتند می رفت مسجد جامع و مهمات می آورد. نیرو کم داشتند، نیرو می آورد. علت اینکه بچه های خرمشهر همه از شیخ خاطره ای دارند، این است که شیخ در همه محورها حضور داشت. به هر مقری سرکشی می کرد و می گفت: «بچه ها شما کم و کسری ندارید؟»
وقتی فرزند شیخ مجروح می شود، گفته بودند شهید شده است. با یک حالی اشک می ریخت، گریه می کرد و می گفت: «ببین این پسر چه مقامی نزد خدا داشت، چه قدر خدا او را دوست داشت که به این زودی او را طلبید و من پیرمرد را لایق ندانست».
یکی دیگر از همرزمان شهید شریف می گوید: شیخ در میدان جنگ می گفت: «مولا امیرالمؤمنین علی (ع) می فرماید: هنگام نبرد داندانها را به هم بفشارید و خیلی محکم و استوار حمله کنید و بدانید که اگر سست باشید، دشمن بر شما تسلط پیدا می کند». شیخ خودش به این گفته ها عمل می کرد. به گونه ای استوار بود که گویا زمین زیرپایش به لرزه می آید.
همراه دیگر شهید شریف در خصوص بصیرت و تیزبینی او می گوید:«در پلیس راه خرمشهر جلسه ای با حضور بنی صدر ریاست جمهوری، شیخ شریف، شهید جهان آرا، شهید کلاهدوز و ... برگزار شد. شیخ به بنی صدر گفت: «چرا نیرو نفرستادید؟»
بنی صدر گفت: «شما از آمدن نیرو چه می دانی؟ چرا ما یک نیرو را فدا کنیم؟ در صورتی که شهروندان می توانند از آن دفاع کنند.»
شیخ شریف عصبانی شد و گفت: یکباره بگویید ما می خواهیم شهر را تحویل بدهیم با مردمش.
بنی صدر گفت: «شما که تکنیک رزمی ندارید. چرا احساساتی عمل می کنید؟ شما از جبهه و جنگ چه می دانید؟»
شیخ گفت: «شما چه باشید و چه نباشید، تا وقتی ما هستیم خرمشهر سقوط نمی کند.»
پس از آنکه جر و بحث اوج گرفت. شیخ جلسه را ترک کرد. در بین راه به شیخ گفتم: «الان بنی صدر رئیس جمهور است. شما نباید با او این طور حرف می زدی.» شیخ پس از مدتی در جواب من گفت: «تو هنوز بنی صدر را نمی شناسی، ولی من او را می شناسم. وقتی بنی صدر عبور می کند، من از یک فرسخی بوی خیانت او را حس می کنم. به تو هم این مسأله ثابت می شود. اگر ثابت نشد من را لعنت کن.»
👇👇
با نگاهی به وضعیت خرمشهر و شرایط حساس زمان جنگ، به جرات میتوان گفت شهید شریف قنوتی، یکی از عوامل اصلی و اساسی توقف ارابه جنگی عراق در منطقه بود. عراق با توان نظامی خود باید در همان یکی دو روز اول، خرمشهر را اشغال میکرد، چنانکه با همین تصور وارد خرمشهر شده بود، ولی مقاومت سرسختانه نیروهای دفاعی شهر و مردم، مانعی بر سر تحقق این هدف بود. مقاومتی که برخاسته از حضور نیروهای نظامی و امکانات نظامی نبود، بلکه از شجاعتها، رشادتها و ایثارگریهای نیروهای مردمی سرچشمه میگرفت.
شهید شریف قنوتی به عنوان نقطه ثقل وحدت میان نیروها و عامل اصلی و قوی شکلدهی این مقاومت مردمی در خرمشهر، نقشی انکارناپذیر داشت. درگیری در کوچههای خرمشهر، درگیری چریکی در خیابانها و حتی در مناطق مسکونی، سبب زمینگیر شدن دشمن شده بود. این حرکتهای مردمی و انسجام و اتحاد در برابر دشمن که بر محور شهید شریف قنوتی میچرخید، سبب اصلی کند حرکت کردن عراق شمرده میشد.
در کتاب "سه مزار برای یک شهید" آمده است که یک افسر عراقی را که اسیر کرده بودند، میگفت: «ما قصد داشتیم در طول سه چهار روز خرمشهر را تصرف کنیم و حتی خوزستان را بگیریم. به ما اطلاع دادند که ارتش در خرمشهر نیرو ندارد. نیروی مقاومت زیادی هم از سپاه و مردم در شهر نیست.» به آن افسر عراقی گفتیم: «پس این مقاومت چیست؟» افسر عراقی گفت:« در خرمشهر یک شیخ لجوجی هست به نام شریف که تعدادی از جوانهای شهر را جمع کرده و مانع آمدن لشکر عراق به داخل شهر و مانع سقوط خرمشهر شده است. اگر عراقی ها به شیخ شریف دست پیدا کنند، او را قطعه، قطعه می کنند».آن ها فکر می کردند با کشتن و شهادت شریف قنوتی می توانند خرمشهر را تصرف کنند. حقیقت هم همین بود؛ لذا پس از شهادت شیخ شریف دشمن توانست شهر را تصرف کند.
🔰 @p_eteghadi 🔰
🔴 #تجربه_نزدیک_به_مرگ
✍ متوجه شدم که یک خانم با شخصیت و نورانی پشت سر من، البته کمی با فاصله ایستاده اند! از احترامی که بقیه به ایشان گذاشتند متوجه شدم که مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هستند.
وقتی صفحات آخر کتاب اعمال من بررسی می شد و خطا و اشتباهی در آن مشاهده می شد، خانم روی خودش را بر می گرداند. اما وقتی به عمل خوبی می رسیدیم، با لبخند رضایت ایشان همراه بود.
تمام توجه من به مادرم حضرت زهرا (س) بود. من در دنیا ارادت ویژه ای به بانوی دو عالم داشتم. مرتب در ایام فاطمیه روضه خوانی داشتیم و سعی می کردم که همواره به یاد ایشان باشم.
ناگفته نماند که جد مادری ما از علما و سادات بوده و ما نیز از اولاد حضرت زهرا (س) به حساب می آمدیم. حالا ایشان در کنار من حضور داشت و شاهد اعمال من بود.
نه فقط ایشان که تمام معصومین را در آنجا مشاهده کردم! برای یک شیعه خیلی سخت است که در زمان بررسی اعمال، امامان معصوم (ع) در کنارش باشند و شاهد اشتباهات و گناهانش باشند.
از اینکه برخی اعمال من، معصومین را ناراحت می کرد. می خواستم از خجالت آب شوم...
📚 منبع: کتاب سه دقیقه در قیامت
🔰 @p_eteghadi 🔰
پنج کار موجب دور شدن شیطان میشود
پیامبر اکرم(ص):
💠 آیا شما را از چیزى خبر ندهم كه اگر به آن عمل كنید، شیطان از شما دور شود، چندان كه مشرق از مغرب دور است؟عرض كردند:بله.
🔻فرمودند:
1⃣روزه روى شیطان را سیاه مى كند،
2⃣صدقه پشت او را مى شكند،
3⃣دوست داشتن براى خدا،
4⃣همیارى در كار نیك، ریشه او را میكَند،
5⃣و استغفار شاهرگش را مى زند.
🔰 @p_eteghadi 🔰