تازه ازدواج ڪرده بود!
ابـے عبدالله آمده بود دیدنش...
[دید خواهر روۍ سجاده خوابش برده ]
نورۍ از پنجره روۍ صورتش افتاده...
چند لحظه ایستاد به تماشای زینب.
عبایش را درآورد و گرفت مقابل نور خورشید ...
دلش نیامد عبا را روی صورتش بیندازد!
______🌖🌧🥀__________
#وفات_حضرت_زینب
#حضرت_زینب 💔
+امان از عشق وحُزنِ مواجِ توۍ این روایت...
#پایگاه_بسیج_خواهران_حضرت_نرجس_سلام_الله_علیها
@narjes95