إِلٰهِى❗
لَاتَرُدَّ حاجَتِى ، وَلَا تُخَيِّبْ طَمَعِى ، وَلَا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائِى وَأَمَلِى .
خدایا❗☝🏻،
حاجتم را برمگردان و طمعم را قرین نومیدی مساز و امید و آرزویم را از خود مَبُر.🤲🏻
الهی❗
لوأَرَدْتَ هَوانِى لَمْ تَهْدِنِى ، وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِيحَتِى لَمْ تُعافِنِى.
خدایا❗☝🏻، اگر خواریام را میخواستی، هدایتم نمینمودی و اگر رسواییام را خواسته بودی عافیتم نمیبخشیدی.
📚مناجات شعبانیه
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
سلام علیکم✋🏻 همراهان عزیز
🌷✨آغاز یک روز خوب با صلوات بر مهدی آل محمد
💚اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم 💚
#پیام_صبحگاهی
#ماه_شعبان
#اللهمعجللولیکالفرج
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
🌷بسْم اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌷
الهی به امید رحمت تو🤲🤲
سلام عرض ادب و احترام
❤️امروز پنج شنبه متعلق است به امام حسن عسکری علیه السلام
روزمان را با ۵ شاخه گل #صلوات به محضر مبارکشان معطر می کنیم .
❤️اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
#پنج_شنبه
@@@@
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْخَلَفُ الصَّالِحُ لِلْأَئِمَّةِ الْمَعْصُومينَ الْمُطَهَّرينَ...
🌱سلام بر تو ای صاحب علم علی علیه السلام و ای آیینه دار صبر حسن علیه السلام و ای وارث شجاعت حسین علیه السلام و ای میراث دار غربت فرزندان حسین علیهم السلام .
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
4_5854871771202717493.mp3
13.03M
#شعبان_و_آشتی_کنان
فایل صوتی هشتم؛
چرا میلادِ کسی که جلوه ی کاملِ تمام انبیاء و ۱۴ معصوم است؛ درست در نیمه ی این ماه اتفاق افتاده؟
💛 مخاطبِ این حرکتِ کنایه آلود و عاشقانه ی خدا، چه کسانی اند؟
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
🌺 یک نکته از مناجات شعبانیه :
🍂 وَاِنْ كانَ قَدْ دَنا اَجَلي وَلَمْ يُدْنِني مِنْكَ عَمَلي، فَقَدْ جَعَلْتُ الإِقْرارَ بِالذَّنْبِ اِلَيْكَ وَسيلَتي......
⚡️خدایا اگر مرگم نزديك شده باشد و عملم مرا به تو نزديك نكرده، اعترافم را به گناه وسيله خويش به بارگاهت قرار دادم.
🍁اقرار به گناه، در حضور دیگران، کاری مذموم و ناپسند است.
اما اعتراف به گناهان و خطاها در پیشگاه خداوند، نه تنها پسندیده است، بلکه وسیله ای برای تقرب به خدا نیز هست.
💥اعتراف به گناهان، در محضر خدا، اولا باعث رفع غرور و تکبر انسان می شود.
🍃ثانیا سبب میشود که انسان احساس نیاز شدید به مغفرت الهی کند و از خدا طلب رحمت و مغفرت کند و در نتیجه مشمول غفران خدا گردد.
#مناجات_شعبانیه
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
سوره بقره جلسه ۱۵.mp3
13.82M
#سوره_مبارکه_بقره
#جلسه_پانزدهم
#آیات_مربوط_به_بنی_اسرائیل_در_قرآن_کریم
📆 ۲ اسفند ۱۴۰۲
🎤 با سخنرانی:
#حجت_الاسلام_مهدوی_ارفع
❇️روزانه 15 دقیقه از "کلام خداوند" لذت ببریم و دیگران را نیز دعوت کنیم تا در ثوابش شریک شویم. 🌺
#شرح_قرآن_کریم
#صبحانه_با_معرفت
#جلسه_۱۵
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
32.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خواستگاری از دخترها وسط خیابان!
🔥همه چیز را تقصیر شرایط اقتصادی و عوامل بیرونی نندازیم!
‼️گاهی شاید والدین مقصّرند!
#روز_جوان
#میلاد_حضرت_علی_اکبر مبارک
#حوزه_یک_حضرت_قائم_ارواحنا_فداه
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
4_5776317042697177016.mp3
4.25M
کلام هفتم |
🔸 إلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَهٌ بَیْنَ یَدَیْکَ...
.
🔹 #پیر_ما :
انسان، وقتی از دنیا میره
اونوقت میفهمه که
چیچی میشُد بشه،
و چیچی شده...
.
#آیت_الله_حائری_شیرازی
#شرح_مناجات_شعبانیه
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
😈😈دام شیطانی
#قسمت ۴۴ 🎬
از جام بلند شدم,مهرابیان باحالت سوالی پرسید:کجا؟؟
گفتم:اینا که تو حال خودشون نیستن,میرم یک دوری,بزنم ویه فیلم هم بگیرم.
مهرابیان:مراقب باش خانم سعادت.
از روی میز یه جام ش ر ا ب برداشتم وخیلی نامحسوس ریختمش کنار گلدون کنارم
اه مرگتون بزنه چه بوی گندی میده .
جام خالی رابدستم گرفتم ,طوری برخورد میکردم که منم خوردم.نزدیک دیوید شدم,دیوید باچشماش که معلوم بود دو دو میزنه نگام کردوبا عبری یه چیزی بلغورکرد , لبخندی بهش زدم.ووقتی مطمین شدم که تواین عالم نیست ,اهسته دست کردم جیبش وکارت رابرداشتم.
کارت که به دستم رسید بدون توقف حرکت کردم سمت اون در مرموز.
اکثر سربازا دور وور مکان جشن بودند,یکی ,دوتا هم که اطراف پرسه میزدند,معلوم بود یک سری به نوشیدنیها زدن.شانس باهام یار بود که روز پوریم بود واینها هم یه مشت ادم لایعقل...
به دررسیدم,کارت راوارد کردم وخیلی راحت دربازشد.
خدای من عجب هرم جانسوزی از داخلش میامد,انگار در جهنم باز شده.
شروع کردم ایت الکرسی را خواندن ووارد اونجا شدم,انچه که من میدیدم ,تونل وحشتناکی بود,جای جای تونل حفاری شده بود,انگار دنبال چیزی میگشتند,همینجور که جلو میرفتم به یک سه راهی رسیدم...یکباره یادم امد دوربین را روشن نکردم,سریع دکمه روشن رالمس کردم,نمیدونستم از کدام راه برم,از هرسه تا تونل صدا میامد ,چشام رابستم وگفتم باچشم بسته هرکدوم را رفتم,که رفتم.
درهمین حین احساس کردم دست مردی گلوم راگرفته,
چشام راباز کردم,نفسم گرفته بود انگاری داشتم خفه میشدم.
تا چشم بازکردم,دست پشمالوی سیاهی دیدم که گلوم رافشارمیده...
بلند بلند گفتم:اعوذوبالله من الشیطان الرجیم. ..
ودست پشمالو شل شد,درادامه اش شروع کردم سوره ی جن راخواندن...
حرکت کردم داخل همون تونل,خدای من انواع واقسام وسایل جادوگری روی صندوقچه ای اهنین درانتهای تونل دیده میشد ,دور تا دور صندوقچه را شیاطینی از جن گرفته بودند,به گمانم اینها ادوات جادوگریی بودند که از زمانهایی دور درمعبد حضرت سلیمان ع ,مخفی شده بود اما این یهودیهای شیطان پرست ,هنوز به وسیله ی اصلی یاهمان(جادوی سیاه)که با آن شیاطین ,قدرت عجیبی میگیرند را کشف نکرده بودند.
جادوی سیاه در زمان حضرت سلیمان ع ,پیامبر زیر تختش پنهان کرده بود واینجورکه معلوم بود,هنوز ان راکشف نکرده بودند.
برگشتم دوتونل بعدی را دیدم ,درجای جای تونلها چاله هایی حفرشده بود که درونش مملو از دینامیتهای منفجرنشده بود.
خدای من ,بی شک این ابلیسان قصد انفجار وتخریب قدس را دارند....
دیدنیها رادیدم ,سریع به سمت درخروجی حرکت کردم به در رسیدم ,کارت راوارد کردم همزمان با باز شدن در ,آژیر وحشتناکی شروع به صدا دادن کرد.
وااای یادم رفته بود دوربین راخاموش کنم,دکمه ی خاموش رالمس کردم,بیرون که امدم دوسرباز مسلح ونیمه هوشیار با اسلحه های پر,انتظارم رامیکشیدند .
ناخوداگاه دستام رابالابردم ,یکدفعه قندا,ق تفنگ امد روی دماغ ودهنم وصورتم پراز خون شد,دو طرفم راگرفتند وهرکدام به نوعی میزد,بردنم داخل اتاقی ,بعداز چند دقیقه ,یک زن پیرونفرت انگیز امد داخل,بامشت و لگد به جانم افتاد وبا فارسی شکسته ای شروع کرد به فحش دادن,ایرانی کثیف,ایرانی خاین
#ادامه_دارد ..
#دام_شیطانی
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
#دام شیطانی
قسمت۴۵ 🎬
مدام تکرار میکردایرانی جاسوس وبینش باانگلیسی هم چیزی میگفت,
دوباره ادامه داد:چندبارگفتم ,ازایرانیها باید ترسید,یک جاسوس در اورشلیم !!درجشن پوریم!!!
بعدش با صدای بلندی خندیدوگفت:مثل اینکه باید جشن پوریم واقعی بگیریم,دوباره کشتارایرانیان به دست قوم برگزیده ,به دست یهود....
روکرد به دوتا سرباز چیزی بهشون گفت ,دوتا سرباز دوطرفم راگرفتند وکشان کشان,جسم بی رقمم را به اتاق تاریک ونموری انتقال دادند.
پرت شدم گوشه ی اتاق,بس که خون از بدنم رفته بود وکتک خورده بودم,بی حال شدم,فشارم افتاده بود.
گاهی صداهایی ازداخل اتاق میشنیدم,به خیال اینکه اجنه هستند,زیر لب ,با بی رمقی,قران میخوندم.
میدونستم که باید فاتحه خودم رابخونم اما نمیدونستم کی وچگونه کشته میشم.
یکدفعه یاد سفارش بابام افتادم,دست توسل به دامان ارباب زدم.
به یاد اسیران کربلا گریه کردم وشروع کردم به روضه خواندن:
یاحسین غریب مادر, تویی ارباب دل من
یه گوشه چشم توبسه,واسه حل مشکل من..😭
یکدفعه شبحی بالباس سفید بالای سرم ظاهرشد,فک کردم دوباره گرفتار اجنه شدم .
بلند بلند تکرارمیکردم:یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی...
دوباره ازحال رفتم....اما شبح سفید بالای سرم ایستاده بود.
مثل اینکه بیهوش شده بودم ,با کشیدن چیزی روی صورتم بهوش امدم.
باورم نمیشد,یک پسربچه ی نحیف بالباس عربی سرم را روی دامنش گرفته بودوباگوشه ی لباسش خونهای صورتم را پاک میکرد.
تا چشمام را باز کردم,با رعشه گفت:لاتخف,انا عقیل...
شکرخدا به برکت حفظ قران زبان عربی رایادگرفته بودم.
مثل اینکه اسمش عقیل بود,
بازبان خودش بهش گفتم:اسم من هما است توکی هستی واینجا چکارمیکنی؟؟!
عقیل:من عقیل هستم اینجا زندانی ام کردند.
من:برای چی؟توکه هنوز بچه ای,گناه نداری,پدرومادرت کجا هستند؟
بااین سوالم اشکاش ریخت وبا استین لباسش پاکش کرد وگفت:من مال یمن هستم,پدرومادرم را توجنگ کشتند,یکی ازهمین سربازا باگلوله کشتشان,من وبرادرم علی را به همراه تعداد زیادی کودک,ازیمن به اینجا آوردند,ومارا درکلاسهایی تعلیم میدادند,برادرم همیشه میگفت ,اینا کافرند,پدرومادرمان راکشتند یک روز یکی از سربازانی که دریمن ماراگرفته بود دید,بهش حمله کرد وفحشش داد,انها هم اینقد برادرم رازدند تا دیگه نفس نمیکشید,چشماش بازمونده بود وازکل بدنش خون میرفت,من رفتم بالای سرش ,خودم راروی جسدش انداختم ,سربازی که میخواست بلندم کندرا با پام زدم,بعدش منم کتک زدندوانداختند اینجا...
عقیل بایادآوری خاطرات تلخ ومرگ عزیزانش به گریه افتاده بود.
بااینکه حالم خوب نبود ,خودم راکشیدم بغل دیوار,وتکیه به دیوار,آغوشم رابازکردم.
عقیل انگارمنتظر این لحظه بود ,خودش راانداخت توبغلم ودراغوش هم گریه کردیم...
#ادامه_دارد ..
#دام_شیطانی
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
نویسنده #طاهره_سادات_حسینی
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad