#نماز_شکر
#نزول_رحمت_الهی
#ماه_مبارک_رمضان
به شکرانه بارش باران و نزول رحمت الهی، نماز شکر بعد از نماز جماعت ظهر و عصر در مسجد حضرت صاحب الزمان عج خنداب اقامه گردید.
📅 دوشنبه ۶ فروردین ۱۴۰۳
#مسجدصاحبالزمانعجخنداب
#با_ما_همراه_باشید_در_ماه_مبارک_رمضان_۱۴۴۵
#اخبار_و_اعلام_مراسمات_مسجد_درکانال
#فرزندان_روحالله
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅
آدرس کانال⬇️
🆔 @p_seyedahmad
هدایت شده از 🏴هیئت یاوران مهدی(عج)🏴
#اعلام_مراسم
[ السلام علیک یا امیرالمومنین علیه السلام]
🏴 عزای اول مظلوم عالم
• به کلام: حجت الاسلام محمد خانی ( رئیس اداره تبلیغات اسلامی شهرستان خنداب)
• با نوای : حاج داوود مسعودی مقدم - کربلایی علی همتی
✓ دوشنبه و چهارشنبه ۱۳ و ۱۵ فروردین ۱۴۰۳ مصادف با شب بیست و دوم و شب بیست و چهارم ماه مبارک رمضان از ساعت ۲۰:۳۰
🌸 مسجد جامع حضرت صاحب الزمان عج خنداب
{ منتظر حضور عاشقان علی علیه السلام هستیم }
#هیئت_فرهنگی_تربیتی_یاوران_مهدی_عج
#مسجدصاحبالزمانعجخنداب
#ماراهمراهی_بفرمایید👇
●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•
@yavaran_mahdi_khondab
●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•●•
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۵۵ 🎬
نزدیک ورودی سوله ها نگهبان ایست داد ,ناریه ایستاد.
وای خدای من ,این که ابواسحاق بود,خداراشکرکردم که روبنده دارم ودر دل دعا میکردم تا هیچ کس مرا نشناسد.
ابواسحاق:بفرما خواهرمجاهد،چه میخواهید؟
ناریه:برای ویزیت امدم,مثل اینکه خانمی اینجا حالش خوب نبود,زنگ زدند به من...
ابواسحاق:اوه اوه,اون دخترک ایزدی...دیشب ,اخرشب تمام کرد....دیرامدی خانم دکتر وخنده ی زشتی کردوگفت:بفرمایید گلویی تازه کنید,چای عراقی,قهوه ترک ....نوشیدنی خنک...هرچه میلتان است ,فراهم میکنم.
ناریه روبنده اش رابالا زدوباخشم نگاهی به ابواسحاق کرد وگفت:مجاهد به وظیفه ات برس,نگهبانی بده,مابرای میهمانی نیامده ایم ودور زد که برگردیم.
نفسم راکه داخل سینه حبس کرده بودم ,بیرون دادم وگفتم:چه باتحکم برخورد کردی,نمیترسی برایت مزاحمتی ایجادکنند؟
ناریه:گفتم که با مجاهدان باید اینگونه برخوردکرد وگرنه صاحبت میشوند,درثانی,خیلی بیجا میکنند که بخواهند برای من مشکل ایجاد کنند,من وهمسرم جز اولین مجاهدینی بودیم که به دولت اسلامی پیوستیم,با ریختن خون امثال شوهرمن اینان جان گرفتند...
باخودگفتم:باریختن خون مظلومان,باسربریدن بی پناهان وباجوانمرگ شدن لیلا وامثال لیلاها شما حیوانات خونخوار جان میگیرید ,نام مجاهد برای شما وامثالتان خیلی زیادی بزرگ است.
ناریه بدون اینکه حرفی بزندماشین را نگه داشت...نگاهی به اطرافم کردم ودیدم همه جا بیابان است وتاورودی شهر فاصله,داریم,یک لحظه ترسیدم وگفتم,نکند افکارم رابرزبان اوردم وناریه میخواهد...
که ناریه در بغل من رابازکرد وگفت:پاشو برو اونطرف بشین,میخوام ازت یه راننده بسازم.
من:قبلا چندسری پشت ماشین نشستم.
ناریه بالبخندی:نه میخوام ببینم دست فرمانت چطوره
وقتی این حرکات ناریه رامیدیدم,باورم نمیشد که این زن داعشی,هست,اما همیشه یه چیزی ته قلبم میگفت ازاین مار خوش خط وخال بترس..
نشستم پشت رول وحرکت کردم,اخه طارق خیلی وقتا ماشینش را به دستم میداد وبه قول خودش مشق رانندگی میکردیم.
آه طارق.....کجایی برادرم.....
علی,علی.....توکجایی؟؟خدااااا من کجام؟؟من اینجا وسط این حرامیان چه میکنم؟؟خداااااا
قبل از اذان برگشیم اردوگاه ,اخه خیلی دلم شوربچه ها رامیزد وناریه هم ماشین رابرداشت تا به نماز وامربه معروفش برسد.
بچه هابا دیدنم خوشحال شدند وعمادکه انگار گریه کرده بود از شادی بالا وپایین میپرید,به خودم قول دادم دیگه لحظه ای تنهاش نگذارم,با این سن کمش دردهای بزرگی تحمل کرده,من باید مرهمی باشم بردردهایش تا شایدزبان الکنش بازشود.
هنگام خواب دوباره ناریه رابه حرف گرفتم تا ادامه ی داستان زندگی اش راتعریف کند,هنوز راز پاسپورتها را کشف نکرده بودم.
ناریه بعدازاینکه مطمین شد بچه ها خوابند ادامه داد...
چی بگم برات از زندگی پرمشقتم،وقتی که من وعدنان به خانواده هایمان اعلام کردیم که به داعش پیوستیم وامروز وفرداست که راهی شام شویم,پدر من باکمال افتخار موافقت کرد وپدر عدنان سختگیرانه مخالفت کرد ومعتقدبود من وعدنان باید تحصیلاتمان درطب را ادامه دهیم,باید یک توضیح کوچک هم بدهم ,درسته که هم عشیره ی ما وهم عدنان اهل سنت بودیم اما دراعتقادات کمی باهم متفاوت بودیم اعتقادات ما که ناشی از پیروی ازمحمدبن عبدالوهاب بود مثل حکومت سعودی ،وهابی بود یعنی مثلا ما به زیارت اهل قبوراعتقادنداشتیم اما عشیره ی عدنان که حنفی بودند معتقدبه این سنت بودند,ما زیارت رفتن ومقبره وضریح ساختن برای علما وبزرگان رابدعت دردین ومرده پرستی میدانستیم اما انها این اعمال را احترام به بزرگان مینامیدند,ما یاعلی ویامحمد و..گفتن را شرک به خدا وکمک ازغیرخدا میدانستیم اما انها یامحمد گفتن را کمک ازواسطه وحجت حق میدانستند ,هرچه که ما به علی ,خلیفه ی چهارم وفرزندانش بغض وکینه داشتیم انها برای علی وفرزندانش احترام وعزت قایل بودند,خلاصه اینکه اعتقادات ما مبنی براعتقادات دولت اسلامی داعش بود اما ازانها باما تفاوت داشت...
اما بااین احوالات ومخالفتهای,ابوعدنان،من وعدنان راه خودرا رفتیم وابوعدنان محرمانه ودورازچشم عدنان به من اخطار داد که پیوستن عدنان به داعش را ازچشم من میداند واگر کوچکترین چشم زخمی به عدنان واردشود,من تقاص پس خواهم داد وکاش وای کاش همان موقع از تصمیمان برگشته بودیم ,اما...
#ادامه_دارد ..
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
با ما همراه باشید🌹🌹🌹
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#نویسنده_خانم_ط_حسینی
#قسمت۵۶ 🎬
بالاخره دوراز چشم ابوعدنان وبا خداحافظی مفصل پدرم راهی شام شدیم....
برای ما دوره های فشرده اموزش نظامی وعقیدتی گذاشتند،دوره های نظامی راگذراندم اما برای دوره های عقیدتی ,حالم اصلا مساعدنبود ومتوجه شدم که باردارم,با مشورت عدنان ,تصمیم گرفتیم تا
به دنیا امدن فیصل اموزش عقیدتی را ترک کنم واستراحت کنم،برای تولد فیصل,عدنان اصرار داشت که به عربستان مراجعت کنم وبعداز به دنیا امدن بچه,اورا به دایه ای تحت سرپرستی ابوعدنان بسپرم وخودم برگردم،اما درست است که ازابتدا با این ازدواج مخالف بودم اما باگذشت زمان به عدنان علاقه مند شده بودم وازطرفی هم به شدت تحت تاثیرشعارهای دولت اسلامی داعش قرارگرفته بودم ومیخواستم خودم فرزندم رابزرگ کنم ودوست نداشتم که ازعدنان ودولت اسلامی جداشوم....
طبق پیش بینی فرماندهان، ما ظرف مدت کوتاهی عراق وشام را تحت تصرف خودمان درمیاوردیم اما ما به همه چیز فکر کرده بودیم وهرچیزی راپیش بینی میکردیم جز شجاعت وشهادت طلبی شیعیان...اگر متخصصان وروانکاوان داعش به زور به مجاهدان میقبولاندن که کشته شدن در راه دولت اسلامی مساوی باورودبه بهشت است اما درمقابل ما رزمنده هایی بودند که بدون شستشوی مغزی,ازجان ودل ایمان داشتند که کشته شدن درجنگ با داعش برابر با بهشت برین است وهرکس درمیدان میخواست گوی شهادت را ازدیگری برباید وهمین ایمان رزمندگان مقابل داعش,باعث شد پیش بینیها غلط از اب دراید وداعش درخیلی جاها شکست بخورد....
فیصل درمیان جنگ وخون قدکشید وتازه وارد سه سالگی شده بود که ان اتفاق وحشتناک به وقوع پیوست.
یک روز که فارغ از اتفاقات اطرافم مشغول بازی با فیصل بودم,عدنان امد وازلحظه ورودش متوجه شدم ,رفتارش کاملا متفاوت است،مثل کسی میماند که مسافراست ومجبوربود خانه وعزیزانش راترک کند،موعظه ام میکرد،سفارش فیصل رامیکردومیگفت:فیصل مردجنگ است,مجاهدبارش بیاور,به زودی تلاشهای دولت اسلامی مثمرثمرمیشود,میخواهم زمانی که فیصل بزرگ شد یکی ازارکان دولت اسلامی باشد و..
حرفهایش بوی مرگ میداد یابهتربگویم خودکشی.
با نگرانی کنارعدنان نشستم ودستش را دردستم گرفتم وگفتم:راستش رابگو چه درسر داری؟حرفهایت بوی جدایی میدهد.
دستانم را محکم فشارداد وگفت:ان شاالله فرداشب شام را سرسفره ی حضرت محمدص دربهشت میخورم...
عرق سردی بر تمام بدنم نشست...عدنان نگو...یعنی میخواهی انتحار.. ؟؟
عدنان:نگو انتحار....مولوی عبدالله، بهشت را بااین عملم برایم تضمین کرده...
با پرخاش گفتم:مولوی اشتباها راه جهنم را به اسم بهشت نشانت داده،اخه عدنان تونخبه ای,درس خوانده ای,پزشکی چگونه حرفهای بی سروته اینان را باورمیکنی,من که این چندسال شاهدبودم,این مولویها ودولتهای حامی ما,از کشته شدن وانتحار ما پلی میسازند برای رسیدن خودشان به مال ومقام ودیگراهدافشان ,اخه توچطور...چطور....باورنمیکنم
میخواستم به هرطریقی شده عدنان را منصرف کنم که گفت:ناریه ,به توحق میدهم که چنین حرف بزنی اخه تو درکلاسهای عقیدتی دولت اسلامی شرکت نکردی ونمیدانی بایک انتحار چگونه هم دنیابه کامت است وهم اخرت...
خنده تمسخرامیزی کردم وگفتم:اخرت راخبرندارم اما تو کام دنیا را درتکه تکه شدن وجزغاله کردن خود واطرافیانت میدانی؟
عدنان:اشتباه نکن ناریه,من میمیرم وهمین امشب قبل ازمرگم به من قول دادند که بعدازمن زندگی تو وفیصل ازلحاظ مادی ومعنوی تامین شودوتو یکی از مهره های کلیدی شوی وفیصل هم دراینده یکی از مسوولین دولت,این میشود دنیایم واخرت هم میدانم ,کافیست یک رافضی(شیعه)رابه درک واصل کنم انوقت است محمدص در ورودی بهشت با اغوش باز منتظر من است...
ازاینهمه حماقت عدنان لجم گرفته بود وخواستم باترفندی دیگر که واقعیتی انکار ناپذیر بود ,منصرفش کنم.پس گفتم:
...
#ادامه_دارد ..
#داستان
💦⛈💦⛈💦⛈
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
احکام تشهد.mp3
12.4M
⬆️⬆️⬆️
فایل صوتی استاد احکام و اصول عقاید▪️▪️▪️
سرکارخانم #موسوی
💠 #احکام ؛ ۱۴۰۳
🔻🔻
🔹 احکام تشهد
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
ملکوت شوخی با نامحرم.mp3
2.21M
🌅 ملکوت اعمال 🔟
◀️ ملکوت شوخی با نامحرم
🎤حجت الاسلام #استاد_امینی_خواه
🔹 جلسه هشتم
🔈#پادکست
╔═════════🌸🕊══╗
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
🌹☀️🍃 ﷽ 🍃☀️🌹
♦️یک آیه یک ختم
🌐 https://leageketab.ir/khatme-quran
📌 فقط کافیه بزنید رو لینک ایه رو بخونید و درثواب اون ختم شریک بشید
࿐჻ᭂ⸙🍃🌹🍃⸙჻ᭂ࿐
✨عَظُمَ یَا سَیِّدِی امَلِی وَسَاءَ عَمَلِی
🌹ای آقای من❗
آرزویم بزرگ شده و کردارم زشت گشته😓
✨فَاعْطِنِی مِنْ عَفْوِکَ بِمِقْدَارِ امَلِی
🌹پس به اندازه آرزویم از عفوت به من ببخش
✨وَلاَ تُؤَاخِذْنِی بِاسْوَءِ عَمَلِی
🌹و به زشتترین کردارم مرا سرزنش مکن
✨فَإِنَّ کَرَمَکَ یَجِلُّ عَنْ مُجَازَاهِ ٱلْمُذْنِبِینَ
🌹زیرا کرم تو برتر از کیفر گنهکاران است
✨وَحِلْمَکَ یَکْبُرُ عَنْ مُکَافَاهِ ٱلْمُقَصِّرِینَ
🌹و بردباریات بزرگتر از مکافات تبهکاران است....
📚سیریدردعایابوحمزهثمالی
✨🌹✨🌹✨🌹✨
سلام علیکم✋🏻
روز قشنگتون مملو از شکوفههای مهربونی و سرشار از لطف خدا🌱
الهی🤲🏻 که هوای دلتـــوݩ عشق و حال دلتـــوݩ ناااب باشه و لحظاتتــــوݩ پــر از شادے و لبخند💓
🌻طاعات و عباداتتون قبول باشه
#پیام_صبحگاهی
#ماه_رمضان
🌷 بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ🌷
الهی به امید رحمت تو 🤲
سلام عرض ادب و احترام
❤️امروز چهارشنبه متعلق است به امام کاظم و امام رضا و امام جواد و امام هادی علیهمالسلام
روزمان را با ۵ شاخه گل #صلوات به محضر مبارکشان معطر می کنیم .
❤️اللهم صل علی محمد و آل محمدوعجل فرجهم
#چهارشنبه
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🌱وقتی تو از سفر برسی عيد میشود
دنيا دوباره صاحب خورشيد میشود...
🌱چشمان روشنت که طلوعی دوباره کرد
دلها پر از تجلّی توحيد میشود...
🌱با اهتزاز پرچم سرخت در آسمان
پيمان عشق و عاطفه تجديد میشود...
#اللهمعجللولیکالفرج
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
🆔 @p_seyedahmad
موانع استجابت دعا 29.mp3
17.24M
#موانع_استجابت_دعا ۲۹
من؛
- فقط خدا رو تا جایی دوست دارم،
- تا وقتی عبادتش میکنم،
- تا وقتی شکرش رو بجا میارم کــه؛
هیچ گرفتاری، مصیبتی، دردی، تهمت و توهینی، دامنگیر من نشه!
درغیر اینصورت خدایِ من، خدای بی رحمی هست ...
🔺دعاهای چنین آدمی، آینهی تمام عیار شأن و شخصیت او و تعیینکننده میزان اجابت آن است.
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad
🌺نکته ای از آیات جزء شانزدهم:🌺
🔸وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيّاً
(مریم/۵۵)
⚡️ترجمه :
و همواره خاندان خود را به نماز و زكات امر مى كرد و پيوسته نزد پروردگارش مورد رضايت بود.
🍁 سفارش خانواده به نماز وزكات، از وظايف انسان است، و باید دائمی باشد.
☘اگر انسان در برابر دین داری خانواده، احساس مسئولیت کرده و آنان را به نماز و زکات دعوت کند، مورد رضای خدا خواهد شد.
#جزء_شانزده
#پایگـــاه_بسیج_سیداحمدخمینی_خنداب
#کانون_فرهنگی_هنری_امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#ماراهمراهی_بفرمایید🙏
----------------------------------
🆔 @p_seyedahmad