🦋قصص الانبیا🦋
#قصه_بیست_و_نهم
#رمان📚
#پشیمانی
مردم دور یکدیگر جمع شده بودند تا چاره ای بیاندیشند.
🗯یک نفر گفت باید بار دیگر به کاخ شاه حمله کنیم. شاید در انبار او چیزی برای خوردن باقی مانده باشد.
جمعیت با او یک صدا شدند و با فریاد های خود حرفش را تایید کردند.
اما ناگهان پیرمردی با صدای رسا جمعیت را متوجه خود کرد:
گیرم که کاخ شاه را غارت کردید، چقدر آذوقه به چنگ خواهید آورد؟! به اندازه ی یک هفته؟! یک سال؟! دو سال؟! پس از آن چه خواهید کرد؟!
یک نفر پاسخ داد: پس چه کنیم؟! دست بر دست گذاریم و مرگ فرزندان خود را نظاره گر باشیم؟!
پیرمرد: دیروز یکی از سربازان کاخ برایم واقعه عجیبی را روایت کرد که لرزه بر اندامم افکند. می گفت که ملکه از گرسنگی تلف شده و جسدش طعمه ی سگان گشته است.
ای مردم! بیست سال پیش از این، روزی که ادریس به کاخ آمد تا پیام خدای خود را به ما برساند، من آنجا بودم. به دو گوش خود از زبان ادریس شنیدم که گفت: قلمرو شاه ویران و تن همسرش طعمه ی سگان خواهد شد.
سپس سکوت کوتاهی کرد و اینچنین ادامه داد:
حال امروز ما عاقبت اعمال دیروز است. همان روزگاری که پادشاه و ملکه ، املاک و اموال یاران ادریس را غارت می کردند. مردانشان را می کشتند و زنان و فرزندانشان را به حال خود رها می ساختند تا از گرسنگی بمیرند. به یاد دارید خوشحالی آن روز خود را؟!
به یاد دارید حال و روز زنانی را که کودکان نیمه جان از گرسنگی را در آغوش خود می فشردند و زجه زنان به ما التماس می کردند که تکه نانی به آنها دهیم؟!
به یاد دارید التماس کودکانی را که در برابر چشمانشان، پدرانشان را گردن میزدند؟!
می خندیدیم و میگفتیم بروید و از خدای ادریس کمک بخواهید! هرکس را به جرم بد دینی گردن می زدند، شتابان به خانه اش یورش می بردیم و هلهله کنان اموالش را غارت می کردیم.اینک چشم بچرخانید و به اطراف خود بنگرید!حال امروز ما، شما را به یاد دیروز ادریسیان نمی اندازد؟!
هر آنچه ادریس گفت، امروز به وقوع پیوسته است. کجایند خدایان ما؟! چرا پادشاهی که فرزند خدایان است نتوانست زن خود را از دهان سگان نجات دهد؟!
هر روز که مادری تن کودک خود را به خاک می سپارد،
صدای ناله های مادران ادریسی در گوشم می پیچد!
❕ای مردم! ما در حق آنان نه، که در حق خود ظلم کردیم.آیا وقت آن نرسیده است که راستگویی خدای ادریس و دروغگویی خدایان خود را باورکنیم؟!
مردم با چشمان اشک آلود دور پیرمرد حلقه زده بودند و با تکان دادن سر، حرف های او را تایید کردند.
#ادامهدارد..
#شهیدبهشتی
🔅@p_shahidbeheshti313