46.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
#تفحص
🔰ماجرای جالب تفحص شصت
شهید و کشف دفترچه کنکور
دانش آموز شهید ...
🔵خاطره گویی سردارباقرزاده
در جزیره فاو ۱۴ تیر ۱۴۰۰
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سومین_سالگرد
#حاج_قاسم
#خاطره_ناب
🔵ناگفتههای دیدار مرحوم رستم
قاسمی با «حاج قاسم» ۷۲ ساعت
قبل از شهادت.. ـ
🔷حاج قاسم جلسات کاریاش را
صبح زود میگذاشت.
قرار بود شنبه صبح با بشار اسد
جلسه ی مشترک بگذاریم. سردار
سلیمانی سه روز قبل از شهادت
تب داشت.
eitaa.com/pabdanakhabar
#خاطره_ناب
💠سید الاسرا💠
🔶ما را به زندان الرشید بغداد با سلولهای ۸ متریِ بدون پنجره فرستادند. مدتی بعد به اردوگاه تکریت در زادگاه صدام رفتیم.
🔸۹۰ اسیر این اردوگاه شناسایی و دستچین شده بودند. آقای ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه حضور داشت که وجودشان برای همه ما نعمت بود.
🔸دو نگهبان به نام حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک میزد که تا مرز شهادت میرفت. آرزوی ما این بود که کاظم به مرخصی برود.
🔸یک هفته به مرخصی رفت اما دو روز زودتر برگشت اما آدم دیگری شده بود! دیدم کنار روشویی چند دقیقه مهربانانه با آقای ابوترابی صحبت کرد.
🔸از او پرسیدیم کاظم چه میگفت؟ فرمود کاظم میگفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا را شکنجه میکنی؟ کاظم تعجب میکند. دوباره مادر میپرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که میگفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت میکند؟
🔸مادر میگوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم هم متحول شده بود. جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تکتکِ ۹۰ نفر اسیر اردوگاه حلالیت طلبید.
🔸حتی به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از او هم حلالیت خواست. چند سال پیش کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.
♦️راوی: سعید اوحدی
رئیس سابق بنیاد شهید کشور
8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
🔷خاطره شنیدنی تنهازن ایرانی
که توانست بعد ازواقعه برائت از
مشرکین از زندان آل سعود فرار
کند .
⭕️روزی که از زمین و آسمان
آتش و خون میبارید.
بتول خورشاهی،از سرگذشت
خود میگوید...
#خاطره_ناب
#حاج_قاسم
🌷حاج قاسم عزیز:
🔵پدرم اهل نماز بود. شاید در آن وقت چند نفر نماز میخواندند؛ اما پدرم به شدت تقید به نماز اول وقت داشت. نماز صبح را از روی ستاره و نماز ظهر را از روی سایه تشخیص میداد. البته آن وقت کسی به حمد و سورهی کسی کارى نداشت؛ لذا چهبسا در نماز غلطغلوط زیادی بود. همانگونه که به نماز تقید داشت، به حلال و حرام هم همینگونه بود. همهی اهل عشیرهمان او را به درستی میشناختند. آن وقتها ایشان مشهد رفته بود و به «مشدی حسن» مشهور بود. زکات مالش را چه در گندم و جو و چه در گوسفندها، به موقع به سیدمحمد میداد.
🔷بمناسبت سالگردوفات پدر
شهید حاج قاسم سلیمانی
🔸بخشی از کتاب
«از چيزى نمیترسیدم»
زندگینامه خودنوشت
شهید سلیمانی
2.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره_ناب
#شهید_ترور
💔آخرین خداحافظی سردار
حاجی زاده و خبر شهادتشان