#تلنگر
⛔️چرا حامیان دولت قبل از #پیشرفتهای دولت #سیزدهم عصبانیاند؟
سرویس سیاسی-
این روزها که قریب دو سال از روی کار آمدن دولت سیزدهم میگذرد، بحث درباره کارنامه این دولت و نقاط قوت و ضعف آن نقل بسیاری از محافل و رسانهها شده است. طبیعی است که دولتمردان همواره زیر ذرهبین افکار عمومی، نخبگان و رسانهها هستند و درباره کارآمدی یا ناکارآمدی آنها، تحلیلهای مختلفی ارائه میشود. در مورد دولت سیزدهم اما موضوع قدری متفاوت است و گزاف نیست اگر گفته شود هیچ دولتی در نیمه عمر خود هجمههای داخلی و خارجی که دولت سیزدهم آماج آنها قرار گرفته است را تجربه نکرده است. در گزارش پیش رو قصد داریم به بررسی عملکرد دولت سیدابراهیم رئیسی بپردازیم و نشان دهیم چرا این دولت به شدت مورد حمله مخالفین خود به ویژه حامیان دولت سابق قرار گرفته است. میراث دولت منفعل برای دولت مردمی اگر با نگاهی منطقی و به دور از جانبداری بخواهیم عملکرد یک دولت را مورد قضاوت قرار دهیم، طبعا نمیتوانیم آنچه پیش از روی کار آمدن آن دولت گذشته را نادیده بگیریم. به عبارتی تصمیمات مدیریتی دولتمردان هرچند در زمان مسئولیت خودشان گرفته و اجرا میشود، تبعات آن در سالهای بعد نیز همچنان جاری است و دولتهای بعدی نیز با آنها دست و پنجه نرم خواهند کرد. به همین منظور لازم است کارنامه دولتهای یازدهم و دوازدهم و وضعیتی که کشور در پایان دولت دوازدهم داشت نیز در تحلیل عملکرد دولت رئیسی مورد توجه قرار بگیرد. دولت موسوم به تدبیر و امید به ریاست حسن روحانی را هرچند میتوان از جنبههای گوناگون تحلیل کرد، عصاره و چکیده راهبرد آن برای اداره کشور را بایستی «اتکا به خارج و یافتن راهحل مشکلات در بیرون از مرزها» عنوان کرد. این دولت اساسا با این تفکر پا به میدان رقابت انتخاباتی گذاشت که تحریمهای غرب عامل اکثریت قریب به اتفاق مشکلات اقتصادی است و برای مقابله با این تحریم ها باید کاری کرد تا بانیان تحریم - یعنی آمریکا و کشورهای غربی- آنها را رفع کنند. طبیعی است که برای رفع تحریمها باید مذاکره کرد و در مذاکره هم باید امتیازاتی را داد تا طرف مقابل راضی شود و در مقابل به ما امتیازی - یعنی رفع تحریمها- بدهد. دولت روحانی با همین مقدمات، چنین نتیجه گرفت که نگاه کشور بایستی معطوف به مذاکره با غرب شود و از همه ظرفیتها برای رسیدن به توافقی که خواستههای غرب را تامین و آنها را راضی به رفع تحریمهای ظالمانه کند، استفاده شود. اما هنگامی که دومین دولت حسن روحانی به روزهای پایان عمر خود نزدیک میشد، نتیجه اجرای سیاستهای غربگرایانه بسیار متفاوت از چیزی بود که در وعدههای چرب و شیرین گذشته عنوان میشد. رشد اقتصادی صفر، کسری بودجه 300 هزار میلیاردی، بدهکاری 54 هزار میلیارد تومانی خزانه دولت به بانک مرکزی و تقریبا خالی بودن آن، 10 برابر شدن قیمت مسکن نسبت به سال 92، تورم 60 درصدی و کاهش فروش نفت به زیر 400 هزار بشکه در روز هزینه گره زدن اقتصاد کشور به امضای کری و تصمیم کاخ سفید و رای اتحادیه اروپا بود. مضاف بر این، همهگیری کرونا نیز تعطیلی کسب و کارها، افت نظام علمی و آموزشی بر اثر مجازی شدن و روزانه 700 کشته را روی دست مسئولین گذاشته بود. شرایط به قدری وخیم بود که بسیاری از کارشناسان اذعان میکردند هیچ دولتی حتی با بهترین مدیران نیز قادر به جبران خسارات گذشته حتی در طول چهار سال فرصت خود نیست و لذا به سیدابراهیم رئیسی توصیه میکردند در منصب ریاست دستگاه قضا بماند و با رفتن روی زمینی که دولت قبل مینگذاری کرده بود، اعتبار و حسن شهرتی را که در مدت فعالیت خود در قوه قضائیه کسب کرده بود، خراب نکند. اما دولت مردمی با علم به این شرایط و البته عزم راسخ برای تحول در آن پا به میدان گذاشت و رای مبتنی بر اعتماد مردم را جلب کرد. شاخصها از موفقیت دولت سیزدهم میگویند دستاوردهای دولت سیزدهم در حوزههای مختلف قابل بیان است لکن به دلیل آنکه این روزها مسائل اقتصادی بیش از همه چیز مورد توجه افکار عمومی است، در سطرهای پیشرو بیشتر به دستاوردهای اقتصادی پرداخته میشود. نرخ رشد اقتصادی از جمله شاخصهای مهمی است که در ارزیابی موفقیت یا