✍نگاه پاک کودک یتیمی که خدا بهترین عزت را به او داد شهیدی که حاج قاسم او را از مقاوم ترین رزمنده های جنگ نام برده سردار شهید علی شفیعی...
🔹سر به زیر بود اگر زنی توی کوچه مانده بود از خانه بیرون نمی رفت می گفت مادر به آن زن بگو برود خانه اش تا من رد شوم می گفتم چکار به تو دارد می گفت شاید چادرش افتاده باشد بچه بود ها بچه بود که این حرفها را می زد.
🔸یک پیراهن داشت شبها می شستمش خشکش می کردم و فردایش می پوشاندمش و می رفت مدرسه دورِش چادر می پیچیدم می گفتم غصه نخوری ها...
🔹علی ام دین خودش را اِدا کرد و شهید شد ناشکری نمی کنم خدایا ولی بچّه ام رویِ خوشِ زندگی را ندید علی شفیعی برای مملکت جنگید و شهید شد.
🔸یک تیر خورده بود به پیشانی اش قدری بالاتر از اَبروی چپش به قاعده یک سر انگشت به پیشانی اش فرورفته بود همین...
🔹وقتی دیدمش خنده به لب داشت مثل آدمی بود که خوابیده باشد آسوده تازه چهار ماه بود که عروسی کرده بود قد رشیدی داشت اما لاغر و تَرکه ای بود...
🔸آن سالهایی که توی پادگان بود جان گرفته بود چشمانش برق می زد سفید رو شده بود اما توی جبهه سیاه شده بود می گفتم شکم خالی نمان می گفت خیلی ها سر گرسنه زمین می گذارند.
💢منبع کتاب مثل علی مثل فاطمه...
#شهید_علی_شفیعی
✍نثار کوی تو دارم هزار جان را...
🔹تازه شد آوازه خوبی گلستان شما را...
🔸ز فیض خنده لطفش که کیمیا اثر است...
🔹خوان زیبایی به نعمتهای خنده آراست...
🔸نعمت این خوان گوارا باد مهمان شما را...
#شهید_علی_شفیعی
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی