Feel the comfy, find a moment to unput everything of your shoulders and just, just revel in. I might get it changed, but for now i guess that'll work out. #Song

"If you neither believe in religion nor fear the hereafter, then at least be free from tyranny and arrogance." -Hussein Ibn Ali Biharul Anwar, Vol. 45, P. 51 #ای_آبی‌ترین_آسمان_در_پیشگاه_تو #Free_palestine

نکته‌ای که در نظرم در این ویدئو بیش‌از سایر به چشم می‌آمد، ضرب المثلی بود که هماره شنیده‌ایم ولی بنا بر احتمال در آن ژرف‌اندیشی نکرده و یا باور قلبی نداشته و لفظاً از آن صحبت به میان می‌آوریم. خدا گر ببند ز حکمت دری، ز رحمت گشاید در دیگری God never shots one door without opening another(((: گاهی ما فراموش می‌کنیم، پاداش‌های بهتر، رویاهای زیباتر، و آرزوهای ماندگارتری هستند از آنچه که همواره در سر می‌پنداشتیم. و اگر آنچه را که در سعی برای دست‌یابی هستیم، محقق نشود، اندوهی چنان ما را می‌بلعد. و القای حسی که محسوساً ناکافی بوده‌ای برای داشتنش. اما گاه مانند این ویدئو سریعاً متوجه می‌شویم چقدر بهتر است که خداوند به رویاهای ما توجه نکرد و آنچه را که خودش بهتر می‌دانست- که الحق و الانصاف هم بهتر است- نصیب ما کرد. و رخ می‌دهد زمان‌هایی که به تسریع به این امر پی نمی‌بریم و همچنان در سوگواری به سر می‌کنیم. از خداوند می‌خواهم هر آنچه را که برای‌مان در نظرش بهترین است را، برای همگی‌مان رقم بزند و توانایی ادراک حقیقت را در وجودمان ازدیاد بخشد. #روشن‌ترین_رنگ_لحظه‌ها #ریوجی #Fact_time #University

قسمت چفیه و ساندیس تا ابد❤️ کیکی که به مناسبت پایان دورهٔ فرمانده بسیجمان تدارک دیده شد🗿🗿 #University

فیزیک یا حسابان چه فرقی می‌کند؟! معلول هر بهانه‌ای تویی. *به جا مانده از جزوه‌های سال دوازدهم. همچنان که تاریخ در بالای هر نوشته مکتوب است. سویَم میا و روحِ پریشانِ من مخوان اوراقِ کهنه‌ای، زِ کتابی مشوّشم... #حمید_مصدق #سبزینه_های_خیال

U can let it go(": #Tuneful

این کاربر یکشنبه امتحان ریاضی 2 داشته و قرار است(نیست؟) چنین پیش برود. *حقیقت غیرقابل اجتناب است. RIP BRO🏴 #University

البته تعداد قلیلی مشرف به این امر بودند، اما چنان پیچیده در تن و روح بود که مقاومتم را در هم شکست. "گفت بطور معمول این‌کار را انجام نمی‌دهد، برای آهنگ‌ها اسم نمی‌گذارد و این جزو اولین‌هاست برایش، گفت نوسان احساسات. این نوا را نوسان احساسات نامید؛ من البته درگیر شدم. نه روحانی که بلکه بصورت جسمانی نیز من را در هم پیچانده بود. لفظ واضح بودن را برای نت‌هایش بکار برد، عمیق و واضح. ملموس و سرشار از لطافت‌های دائمی عاطفه". بنا نبود به مشابهت باشد اما پرودگارا، چه گسیختی... چه طعم نابی... چه سلسه‌ها و چه تجمیعی... #Song

Rafah is hell on earth. I will never forget that video of that baby. For as long as I live. We will never forgive, we will never forget. #Free_palestine #Fact_time

صرفا چون چندین بار از این‌دست پیام‌ها فرستاده بودید عرض می‌کنم، برای آشنایی بیشتر با فضا و حقیر، پیام‌های پین شده را مشاهدت بفرمائید. امید است سوالات شما پاسخ داده شوند، و اگر جوابی پیدا نکردید، حتما باز هم پاسخگو هستم.

U can go the distance, u can run the mile U can walk straight through hell with a smile U can be a hero, u can get the gold Breaking all the records they thought would never be broke Do it for ur people, do it for ur pride How're u ever gonna know if u never even try? Do it for ur country, do it for ur name 'Cause there gonna be a day when u're Standing in the hall of fame And the world's gonna know ur name 'Cause u burn with the brightest flame And the world's gonna know ur name And u'll be on the walls of the hall of fame U'll be on the walls of the hall of fame Be students, be teachers Be politicians, be preachers Be believers, be leaders Be astronauts, be champions, be truth-seekers 01:07 #Song

Morning 🪵🌱 Ready to strive harder than ever🔗📓 #Eye_catching #Tranquility

وقتی تو کلاس بزن و برقص داشتید و یهو معاون وارد میشد: #Fun #Meme

سال دوازدهم، یک موسیقی با ریتم بسیار تند با تلفن همراه شیر تعزیه در حال گوش دادن بودیم و زنگ تفریح بود، در حال خوردن انواع مرکبات بوده و vibing که ناگهان معاون به داخل کلاس آمد. من سریعا در یک حرکت شتاب‌زده، صدای گوشی را کم کردم گوشی را از روی میز معلم(همانی که با نام اسبم می‌شناختمش) برداشتم و داخل جیب اورکت جینم قرار دادم و سپس مستقیم به چشمان معاون زل زدم. آنچنان قاطعانه و بدون ترس با او صحبت کرده(در حالی که نظاره گر چهره‌های ترسیده رفقایم بودم) که معاون از همان راهی که آمده بود، راه خروج را پیش گرفت. دو سه بار نیز وقتی گوشی‌هامان در شارژ بوده معاون ورود کرده بود و متوجه نشده بود. البته مورد های زیادی بود از عملیات های ریسکی‌مان، فی‌المثل بار دگر همان‌طور که روی اسبم نشسته بودم و تبلتم در شارژ بوده و از آن استفاده می‌کردم، معاون ورود کرد و من مانند مجسمه هیچ تغییری در پوزشین نداده و معاون سپس خروج کرد، این درحالی بود که بچه‌ها از ته کلاس من را دیده و با ایما و اشاره من را هشدار می‌دادند. و.. و... و... 😂🗿 دلم برای ریسک‌پذیری آن روزها پر کشید❤️ #ریوجی #Ironic

مشخصاً و واضحاً ایدهٔ جمع کردن گوشی‌ها در نایلون و قرار دادنشان داخل سطل زبالهٔ کلاس، از حقیر بوده‌ست🗿. #Ironic #ریوجی

And I refuse not speak up of Palestine. #Free_palestine #Fact_time

#متنَک (؟)

—

من به قربان خدا، چون که غمگین دید مرا؛ بهر خوشحالی من، در دلم انداخت تو را. عیدتون مبارک❣🎋. #سبزینه_های_خیال

- #Aesthetic

Today's music would be this #Song ««: 02:19

در شرف نوشتن آن بودم که چگونه توانسته‌اید در حق این ویدئو کم‌کاری کنید و دوستش نداشته باشید، که متوجه شدم در ذهنم این فایل را برایتان قراره داده بودم و به طور حقیقی در مجازی بارگذاری نکرده بودم. اکنون لطفا از این ویدئو لذت ببرید. #Tuneful

ꜱᴇᴀʀᴄʜɪɴɢ ᴛʜʀᴏᴜɢʜ ᴛʜᴇ ᴅᴀʀᴋɴᴇꜱꜱ ɴᴏᴡ, ʜᴇᴀʀᴛʟᴇꜱꜱ ᴅᴏɴ’ᴛ ᴋɴᴏᴡ ᴡʜᴇʀᴇ ᴍʏ ʜᴇᴀʀᴛ ɪꜱ, ᴡᴏɴᴅᴇʀɪɴɢ ᴡʜᴇʀᴇ ᴛʜᴇ ꜱᴘᴀʀᴋ ᴡᴇɴᴛ ɪ ᴅᴏɴ’ᴛ ᴋɴᴏᴡ ᴡʜᴇʀᴇ ᴛᴏ ɢᴏ, ʙᴜᴛ ɪ ᴋɴᴏᴡ ᴛʜᴀᴛ ɪ’ʟʟ ꜰɪɴᴅ ᴍʏ ᴡᴀʏ ᴛʀᴜꜱᴛɪɴɢ ɪɴ ᴛʜᴇ ᴘʀᴏᴄᴇꜱꜱ, ᴛʀᴜꜱᴛ ɪ’ᴍ ᴍᴀᴋɪɴɢ ᴘʀᴏɢʀᴇꜱꜱ ɪ’ᴍ ᴏɴ ᴛʜᴇ ᴄᴜꜱᴘ, ꜱᴏ ᴊᴜꜱᴛ ᴛʀᴜꜱᴛ ᴍᴇ, ʏᴇᴀʜ, ɪ ɢᴏᴛ ᴛʜɪꜱ ɪ ᴋɴᴏᴡ, ɪꜰ ɪ ᴊᴜꜱᴛ ʜᴏʟᴅ ᴏɴ, ᴛʜᴀᴛ ɪ’ʟʟ ʜᴀᴠᴇ ᴍʏ ᴅᴀʏ..

Trusting in the process, trust I'm making progress I'm on the cusp, so just trust me I got this(((: #Song