eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
245 دنبال‌کننده
460 عکس
310 ویدیو
6 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
خوب بسم الله! حقیقت خیلی وقت میشد که اثر کلاسیک به این صورت که وایب وینتیج قرن 19/20 میلادی رو بده
1. ترس. پرتکرار ترین کلمه داخل متن، ترس هستش. ترس از حرف زدن، از انجام دادن، ترس از خواستن، ترس از توبیخ شدن، ترس از ناراحت کردن بقیه و... زندگی ولنسی(شخصیت اصلی داستان) تا بیست و نه سالگی خلاصه شده تو ترس و حالا خبر قلب مریضش باعث میشه یک تکان اساسی بخوره و این یک سال باقیمونده رو اونجوری که هیچوقت زندگی نکرده، زندگی کنه. بدون ترس. 2. طبق صحبت های دکتر ترنت (دکتری که ولنسی برای معاینه پیشش رفته)، فقط یک سال برای زندگی وقت داره و هر هیجان شدیدی هم میتونه اون رو به مرگ نزدیکتر کنه؛ اما ولنسی این مرگ رو یک راه نجاتی برای بقای دوباره میدونه. یک new born! ایندفعه میخواد تپه خاک خودش رو داشته باشه:)) بدون توجه به اینکه تپه خاک های بقیه چقدر پر زرق وبرق تر هستن؛ اما این یک سال برای خودشه و خودش میخواد ترسیمش کنه. نویسنده میخواد طی ظرافت هایی که به دقت تمام به تصویر میکشه، این مفهوم رو مخفیانه به سمع مخاطب برسونه که چطوری از سلطه افکار دیگران در زندگی خارج بشیم. 3. خیلی از ادما بخاطر حرف مردم و ترس از پذیرفته نشدن توسط اطرافیانشون خود واقعیشونو مخفی میکنن، در حالی که همین مردم وقتی چیزی به نفعشون باشه عقایدشون عوض میشه و حتی یادشون نمیاد چرا زمانی یک نفر رو پذیرفتن و یکی دیگه رو طرد کردن. این واقعیت ولنسی رو احاطه کرده اما برای شکستن این حصار ذهنی که البته بخش اعظمیش هم ماحصل تربیت مادر و دختر عمه هاش هستش، دست به کار میشه. این شجاعت تغییر، شجاعت خواستن تغییر، شجاعت خواستن ایجاد تغییر مسئله‌ای هستش که خیلیامون تو خیلی نقطه های زندگی ازش هراس داریم. 4. و طبیعت!! توصیف طبیعت و وجود زندگی در طبیعت یکی از شناسه های رمان های مونتگمری هستش که اصن الله الله 🛐 و خوب این طبیعت ناب غالبا تو سایر رمان های کلاسیک با وایب قرن 19/20 ملموس و همه‌گیر هستش که البته از سری دلایلی که به شدت منو مجذوب میکنه. ( به استثنای اینکه برای پسند این وایب کلی علل دیگه هم دارم😄) 5. رمان، نثری با مضمون واقعیه که بسیاری از افکار موجود درش به جامعه سنتی ما شبیه میشه و حالا با نگاه اسیب شناختی به افکار متعصبانه و پیامدهای اون توجه کرده و با بیانی ساده و طنزی خاص بیان شده. 6. ردپای عشق به اندازه‌ی کاملا مناسبی داخل متن وجود داره و هر از گاهی از گوشه کنار یک دستی تکون میده و باعث میشه روند ماجرا از یکنواختی دور بمونه. این اندازه ی متناسب که محوریت نباشه، اما جزء جداشدنی هم نباشه اثر دست مونتگمریه ✓ 7. نقطه ضعفی که به چشم من اومد، فصل های منتهی ب اخر و نهایتا، پایان پردیکتبل و فانتزی طورش بود؛ جوری که پشت سر هم و یهویی اتفاقات ردیف شدند و مونتگمری سریع جمعش کرده که خوب میتونست یک مقدار فاصله ایجاد کنه بین سلسله رویداد های نهایی تا پایان دلپذیرتری رو رقم بزنه. 8. یکی از شخصیت های هنجار شکن داستان، ایبل پر سر و صداست که مونتگمری میاد از زاویه ی دیگری با عنوان اینکه شاید ولگردی های دائمی ایبل پر سر و صدا، اعتراض های بیهوده‌اش به فقر و کار پرزحمت و یکنواختی زندگیش باشه. و خوب روی تک بعدی نبودن و تک دیدگاه نداشتن تاکید داره✅ 9. طنز خاصی که مونتگمری با استفاده از جمله های عهد عتیق و کتب مسیحیت ایجاد میکنه، همون طنزی هستش که علاوه بر خنده شما رو ب شگفت وامیداره. 10. فکر میکنم از سری کتاب هایی باشه که تو دوره ی نوجوانی به خواهرم پیشنهادش بدم، چون برای دختران نوجوانی که تو دوره ی 12-16 سالگی زندگی میکنند، دیدگاه هایی رو بیان میکنه و مطالبی رو ارائه میده که اغلب باهاشون درگیر هستند و شاید راهکار های داخل متن کمک حال و فانوس راهشون باشه.