eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
242 دنبال‌کننده
459 عکس
302 ویدیو
4 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
غروب‌های مشهد
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی‌ذوق، جهانی که مرا با تو ندید((: رشته‌ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سر وقت، مرا هم به سر وعده کشید... نه کف و ماسه، که نایاب‌ترین مرجان‌ها تپش تب‌زدۀ نبض مرا می‌فهمید آسمان روشنی‌اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازۀ هم سهم ز دریا بردیم هیچ‌کس مثل تو و من به تفاهم نرسید خواستی شعر بخوانم، دهنم شیرین شد ماه، طعم غزلم را ز نگاه تو چشید من که حتی پی پژواک خودم می‌گردم آخرین زمزمه‌ام را همۀ شهر شنید=))
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی‌ذوق، جهانی که مرا با تو ندید رشته‌ای جنس همان رشته که بر گردن توست چه سر وقت، مرا هم به سر وعده کشید:)))) نه کف و ماسه، که نایاب‌ترین مرجان‌ها تپش تب‌زده‌ی نبض مرا می‌فهمید آسمان روشنی‌اش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازه‌ی هم سهم ز دریا بردیم هیچ‌کس مثل تو و من به تفاهم نرسید خواستی شعر بخوانم، دهنم شیرین شد ماه، طعم غزلم را ز نگاه تو چشید من که حتی پی پژواک خودم می‌گردم آخرین زمزمه‌ام را همه‌ی شهر شنید... ـــــــ طاقت از کف داده.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بی‌ذوق، جهانی که مرا با تو ندید رشته‌ای جنس همان رشته که
از غزل‌های بس محبوب، که توسط شاعری بس محبوب‌تر سروده شده بود و حالا... فاتحه‌ای قرائت کنیم برای استاد عزیز🖤.
Homayoun Shajarian Che Atashha Tasnif.mp3
7.82M
شعر از ( 27 فروردین 1321 – 9 شهریور 1403) آواز جناب همایون. *تهرانی‌های عزیز، جای ما، فردا ساعت نه صبح، تالار وحدت، حضور بهم رسانید((:.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم شصت و سه سال راه به این سو نداشتم   اقرار می‌کنم که من – این های و هوی گنگ- ها داشتم همیشه، ولی هو نداشتم   جسمی معطر از نفسی گاه داشتم روحی به هیچ رایحه خوشبو نداشتم   فانوس بخت گم‌شدگان همیشه‌ام حتی برای دیدن خود سو نداشتم   وایا به من که با همه‌ی هم‌زبانی‌ام در خانواده نیز دعاگو نداشتم   شعرم صراحتی‌ست دل‌آزار، راستش راهی به این زمانه‌ی نُه تو نداشتم   نیشم همیشه بیش‌تر از نوش بوده است باور نمی‌کنید که کندو نداشتم؟!   می‌شد که بندگی کنم و زندگی کنم اما من اعتقاد به تابو نداشتم   آقا شما که از همه‌کس باخبرترید من جز سری نهاده به زانو نداشتم   خوانده و یا نخوانده به پابوس آمدم؟ دیگر سؤال دیگری از او نداشتم! *عزیزجانی ای مهربان‌ترین امام من، طاقت این دل از دوری به صحن شما، تنگ آمده و شرمنده که نشد به محضرت، شخصا، عرض تسلیت‌گویان وارد شویم...(پناه سایه‌ی تو بر سر ما مستدام).
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
شرمنده‌ام که همت آهو نداشتم شصت و سه سال راه به این سو نداشتم   اقرار می‌کنم که من – این های و هوی گ
استاد که به تازگی درگذشته است، غزل امام رضایی معروفی دارد که وقتی پس از 63سال عمر به زیارت مشهد رفت، آن را سرود. .
شب که آرام‌تر از پلک تو را می‌بندم با دلم طاقتِ دیدارِ تو تا فردا نیست...:)).
این‌جا برای از تو نوشتن هوا کم است دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است اکسیر من نه این که مرا شعر تازه نیست من از تو می‌نویسم و این کیمیا کم است سرشارم از خیال ولی این کفاف نیست درشعر من حقیقت یک ماجرا کم است تا این غزل شبیه غزل‌های من شود چیزی شبیه عطر حضور شما کم است گاهی ترا کنار خود احساس می‌کنم اما چقدر دل خوشی خواب‌ها کم است خون هر آن غزل که نگفتم به پای توست آیا هنوز آمدنت را بها کم است؟