eitaa logo
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
242 دنبال‌کننده
459 عکس
302 ویدیو
4 فایل
با عطر اسپرسو و بوی کاه پذیراتون هستم. ☕📜 ریوجی می‌شنود‌: https://daigo.ir/secret/2399342596 طنین هجویات روزانه + پاسخ پرسش هاتون: https://eitaa.com/storerome
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنی گفت: «برای کسانی که در سرزمینشان گل یاس ندارند، واقعاً متاسفم. داینا می‌گوید که شاید آن‌ها چیز بهتری داشته باشند، اما بهتر از گل یاس چیزی وجود ندارد، این‌طور نیست، ماریلا؟! داینا می‌گوید که اگر آن‌ها ندانند این گل چه شکلی است هوسِ داشتنش را هم نمی‌کنند. اما به نظر من این بدتر است؛ یعنی واقعاً غم‌انگیز است که ندانی یاس چه شکلی است و هوسِ داشتنش را هم نکنی. می‌دانی من دربارهٔ یاس‌ها چه فکری می‌کنم، ماریلا؟! فکر می‌کنم آنها ارواح گل‌هایی‌اند که تابستان گذشته مرده‌اند و الان وارد بهشت شده‌اند
31a6b62f-652c-41b7-aee7-643f5e88be66.mp3
2.14M
For u which are the safest place to your surroundings. Happy girls day🪄🌼. روزت مبارک ظریف‌ترین مخلوق🤍✨🍀.
https://eitaa.com/soulhome/2154 واقعا بامزه بودند😂😄
Why Don't We - 8 Letters - 320 - HamyarAhang.Com.mp3
7.75M
I can't talk about its beauty. I'm just best to shut my mouth and let the music talks but, oh dear, but its rythm and its lyric is going through my veins that's why I'm flying right at this moment of Day. "If all it is is eight letters Why is it so hard to say?! If all it is is eight letters Why am I in my own way?! Why do I pull u close? And then ask u for space If all it is is eight letters Why is it so hard to say?! When I close my eyes It's u there in my mind When I close my eyes..." 01:37
I went everywhere u'd put your foot there. I walked all the roads, I got on the buses of your home each and every time I had to catch a bus. I was waiting for ya hopelessly to enter. I used all my power to find u in everything I had to be in touch with. I strived and made quite a bit attempt to find u, to put an end, but u were unreachable; More than I'd been capable to imagine. I still am suffering. I bitterly felt such a loser I was. I couldn't find it in myself to convey them through words but... Did I deserve all the hell u gave me?!
I'm breaking down.
Why r u as cheerful? Why smiling whole time?! -May well due the call I had?!(((:
میان ناشران عمومی، شلوغ‌ترین غرفه، غرفه‌ی نشر چشمه بود(((: میان امیرکبیر و قدیانی و علمی‌فرهنگی و سوره و کلی دیگر از ناشران برتر، شلوغی چشمه به طور واضحی مشهود بود، به نحوی که رفیقِ جان ماهم که با این نشر آشنایی نداشت، به حدت زیاد دچار شگفتی شده بود. البته سه چهارم کارت بنده در تالار کودک و نوجوان خالی شد، و هیچ کتابی از نشر چشمه به تهیه نرسید ولی به طور جمعی به عنوان اولین تجربه، بس معرکه به ثبتِ ذهن رسید.
کتابخانه‌ی خیابان نوزدهمـ
و نیز باید افزود به هنگام بازدید از غرفه‌ی نشر چشمه، دچار فورانی از احساسات تعلق شدم که تا به اکنون احتمالا کمتر از انگشتان یک‌دست چنین حس نزدیکی به یک گروه از جامعه را تجربه نموده‌ام. قرابتی ذهنی که به جنس دغدغه‌مندی و خط فکری مشابه بازمی‌گشت. و نظیر آن تعلق را جز در چنین جوامعی، از این سبک، یافت نکرده‌ام. شاید دلیل تهیه نکردن کتاب از چشمه، شدت تحیر پیچیده در تنم بوده باشد.