💠 #اردشیر_زاهدی:
يك جمله شاه هرگز از يادم نميرود. زماني كه در دنيا سرگردان شده بود و ميكوشيد براي عمل جراحي و معالجه به آمريكا بيايد و واشنگتن او را راه نميداد در تماس تلفني به من گفت: «اردشير جان! در اين دنياي بزرگ آيا جايي براي پناه دادن من پيدا نميشود؟!»
سرنوشت محتوم نوکران غرب
🌵🌵🌵
💠 روایت عبرتانگیز #اردشیر_زاهدی از رفتار سودجویانه رئیس و پزشکان بیمارستان دانشگاه کورنل نیویورک با #محمدرضاشاه:
✅ ما را برعکس انتظار به بیمارستان مموریال نیویورک نبردند، بلکه به بیمارستان دانشگاه کورنل -که مخصوص تعلیم و تربیت نوپزشکان و مبتدیان است- بردند. این بیمارستان -که به مرکز پزشکی کورنل معروف است- از بیمارستانهای درجه سوم نیویورک و بسیار کثیف و پرازدحام بود. شاه را به نام #دیوید_نیوسام در بیمارستان بستری کردند و در تمام پروندههای پزشکی نام ایشان دیوید نیوسام درج شده بود. من با آنکه 25 سال تمام در کنار پادشاه بودم تا آن لحظه اطلاع نداشتم که اسم امریکایی اعلیحضرت و نام ایشان در گذرنامه امریکایی ایشان دیوید نیوسام است! اتاق شاه در طبقه هفدهم بیمارستان بود و اتاقی هم در کنار آن برای شهبانو در نظر گرفته بودند.
✅ برعکس آنچه در کتابهای مختلف نوشته شده است من فقط برای تقویت روحیه اعلیحضرت همراه ایشان بودم و هیچ نقشی در پذیرش ایشان در امریکا و بیمارستان نداشتم و همه کارها را دیوید راکفلر و کیسینجر و ریچارد نیکسون و سایر دوستان امریکایی اعلیحضرت انجام دادند. با آنکه تلاش زیادی شده بود تا ورود شاه به بیمارستان از چشم نمایندگان رسانههای همگانی پنهان بماند معهذا موضوع آشکار شد و مطبوعات و خبرنگاران میکروفون بدست ایستگاههای رادیو- تلویزیونی به بیمارستان سرازیر شدند و موضوع را علنی ساختند. پس از آن دانشجویان ایران مقیم امریکا جلوی بیمارستان ریختند و تظاهرات کردند و فریاد مرگ بر شاه سر دادند.
✅ باید بگویم در بیمارستان دانشگاه کورنل مدیران بیمارستان و پزشکان و حتی پرستاران مانند کفتار و لاشخور به دور شاه ریختند و درحالیکه به شاه به چشم یک طعمه پولدار نگاه میکردند هر یک کوشیدند تا از این مریض در حال موت سودی نصیب خود سازند. اول از همه مدیر بیمارستان مراجعه کرد و ضمن آرزوی بهبودی برای شاه اظهار داشت بیمارستان کورنل برای تجهیز بخش سرطان خود نیاز به یک میلیون دلار کمک اعلیحضرت دارد. معنای این حرف آشکار بود و آنها برای شروع معالجات شاه یک میلیون دلار میخواستند. این یک باجگیری آشکار از پیرمردی در حال مرگ بود. شاه که با مرگ دست وپنجه نرم میکرد چارهای جز پرداخت این پول نداشت.
✅ تعدادی از پزشکان نظیر دکتر «کولمن» هم که برای شیمیدرمانی اطراف شاه جمع شده بودند به بهانههای مختلف اعلیحضرت را تیغ میزدند. هر چند دقیقه یک بار پزشک جدیدی درحالیکه پروندهای در زیر بغل داشت وارد اتاق شاه میشد و چند سؤال پزشکی از او میکرد و دستی به سر و روی شاه میکشید و نبض او را میگرفت و میرفت. ما بعداً دلیل مراجعه این همه پزشک را فهمیدیم. هر یک از آنها برای معالجه چند دقیقهای به شاه و احوالپرسی از او -که اسم این کار را ویزیت و معاینه میگذاشتند- چند هزار دلار طلب میکردند! به هر حال پزشکان پس از دهها مشاوره پزشکی -که هر مشاوره برای شاه چند هزار دلار آب میخورد- ایشان را به اتاق عمل بردند و درحالیکه همه آزمایشات و عکسبرداریهای انجام شده نشان میدادند که طحال ایشان بزرگ شده و باید برداشته شود کیسه صفرای شاه را درآوردند و جای عمل را دوختند!
🌵🌵🌵