💥داستان پند آموز💥
روزی مردی خواب عجیبی دید😴😱
خواب دید که
پیش فرشته هاست
و به کارهای آنها
نگاه میکند👀
هنگام ورود دسته
بزرگی از فرشتگان را دید
که سخت مشغول
کار هستند و تند تند
نامههایی را که توسط ✉️
پیکها از زمین میرسند
باز میکنند و آنها را داخل
جعبه میگذارند
💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜💜
مرد از فرشتهای پرسید:
شما چکار میکنید🧐؟
فرشته 😇در حالی که داشت
نامهای را باز میکرد
گفت: اینجا بخش دریافت است
و ما دعاها و تقاضاهای مردم را
از خداوند تحویل میگیریم🙂
💛💛💛💛💛💛💛💛💛💛
مرد کمی جلوتر رفت
باز تعدادی از فرشتگان😇
را دید که کاغذهایی
را داخل پاکت میگذارند
و آنها را توسط
پیکهایی به زمین میفرستند
🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡🧡
مرد پرسید: شماها
چکار میکنید🤔؟
یکی از فرشتگان😇 با عجله گفت:
اینجا بخش ارسال
است ما الطاف
و رحمتهای خداوند
را برای بندگان
به زمین میفرستیم☺️
💙💙💙💙💙💙💙💙💙💙
مرد کمی جلوتر رفت
و یک فرشته را دید
که بیکار نشسته است!
با تعجب از فرشته😇 پرسید:
شما چرا بیکارید😳؟
🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎🤎
فرشته جواب داد: اینجا
بخش تصدیق
جواب است مردمی
که دعاهایشان
مستجاب شده باید
جواب بفرستند
ولی فقط عده بسیار
کمی جواب میدهند😔
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
مرد از فرشته پرسید:
مردم چگونه میتوانند
جواب بفرستند🤨؟
فرشته پاسخ داد :
بسیار ساده😉
فقط کافیست بگویند
( خـدارا شکر🤲🏻)
💛⃟📒¦⇢ #تلنگرانہ
💛⃟📒¦⇢ #داستان_پند_آموز
💛⃟📒¦⇢ #مدیر_یگانه
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
https://eitaa.com/joinchat/3068723305Cd5bb27508f