eitaa logo
پاک نویس(احمدرضا کریمی)
192 دنبال‌کننده
99 عکس
34 ویدیو
44 فایل
گاهی آیه ای گاهی حدیثی گاهی یاد‌داشتی گاهی صوتی گاهی متنی گاهی مقاله ای گاهی کتابی و..... ارتباط با ادمین @Ahmadkm
مشاهده در ایتا
دانلود
پاک نویس(احمدرضا کریمی)
🚨وزیرخارجه آمریکا: جنگ با ایران به‌دلیل امام مهدی (عج) است مارکو روبیو وزیر امور خارجه دولت آمریکا:
این کلیپ این چند روز در فضای مجازی به شدت پر بازدید شده است. در ذیل توضیحات یکی از عزیزان مبنی بر اشتباه برداشت از کلیپ را تقدیم می کنم.
به نظر می‌رسد شرحی که برای این فیلم نوشته‌اند و نحوه برش فیلم، دقیق نیست شرح زیر فیلم طوری نوشته است که مخاطب برداشت کند، سخنان روبیو شبیه به آن حرفهایی است که مثلا که مثلا سعودی‌ها تک‌تیرانداز گذاشته‌اند تا امام زمان را شهید کنند. در اینجا نیز آمریکا ایران را تحریم کرده است که تا ایران نتوان به ظهور امام زمان (عج) کمک کند اما مسئله این نیست؛ زیرا اولا سخن او درباره امام زمان نیست؛ بلکه درباره بی‌فایده بودن مذاکره با گروه‌هایی است که نگاه آخرالزمانی دارند. او می‌گوید ما با کسانی مواجه هستیم که هدفشان سیاست و اصلاح روابط با بقیه کشورها نیست؛ بلکه اهدافشان آخرالزمانی‌ست. به همین دلیل سیاست و مذاکره برای اینها جواب نیست. بلکه چاره فشار آوردن به آنهاست. روبیو در ابتدا توصیف می‌کند که اینها** هدفشان تحقق یک وضعیت آخرالزمانی است؛ بعد می پرسد چرا درک این موضوع برای ما مهم است؟ زیرا این مسئله نشان می‌دهد که اینها افرادی نیستند که بتوانید با آنها مذاکره کنید. و هدفشان تحقق اون آخرالزمان است. ولذا در تعامل با افرادی مثل داعش و ایران ، دیپلماسی و تعامل سازگار نیست ** نکته کلیدی که نشون میدهد، برداشتی که در کپشن نوشته شده تبیین درستی نیست، و موضوع [صرفا] ایران نیست، این است که در اینجا در واقع روبیو دارد داعش را توصیف می‌کند و بعد میگوید آیت‌اللهِ ایران همین‌طور است. @PakNevees
پاک نویس(احمدرضا کریمی)
به نظر می‌رسد شرحی که برای این فیلم نوشته‌اند و نحوه برش فیلم، دقیق نیست شرح زیر فیلم طوری نوشته ا
ترجمه سخنان روبیو از دقیق 23 به بعد: ما هنوز زمان کافی صرف توضیح دادن ماهیت واقعی داعش برای مردم آمریکا نکرده‌ایم، و وزیر خارجهٔ بعدی ما باید کسی باشد که این موضوع را درک کند. داعش یک نشریهٔ ماهانه دارد که «دابق» نام دارد—به صورت آنلاین منتشر می‌شود. من توصیه نمی‌کنم که آن را مشترک شوید، چون ممکن است دیگران دربارهٔ شما شک کنند! اما «دابق» اسمی نیست که همین‌طور تصادفی انتخاب شده باشد. دابق نام روستایی کوچک در سوریه است، و دلیل اینکه داعش نام این نشریه را از آن گرفته، به تفسیر خاص آنان از پیشگویی‌های آخرالزمانی برمی‌گردد. آنان معتقدند که در دابق، نبرد نهایی و آخرالزمانی میان غرب و اسلام رخ خواهد داد. آنان بر این باورند که وظیفهٔ الهی‌شان این است که جرقهٔ این نبرد آخرالزمانی را بزنند. بنابراین وقتی که افراد را جذب می‌کنند، در واقع برای پیوستن به ارتشی جذب می‌کنند که قرار است این رویارویی نهایی میان غرب و اسلام را آغاز کند—نبردی که به‌زعم آنان، اسلام در آن پیروز می‌شود و در نهایت، کل جهان تحت قوانین آنان اداره خواهد شد، به رهبری ظهور «امام دوازدهم»، یعنی مهدی، که چهره‌ای موعود و نجات‌بخش در نگاه آنان است. چرا درک این موضوع برای ما مهم است؟ و چرا درک آن برای وزیر خارجهٔ آینده مهم است؟ چون وقتی این واقعیت را بفهمید، درمی‌یابید که با چنین افرادی نمی‌شود مذاکره کرد. این‌ها افرادی نیستند که کسب‌وکارشان را تعطیل کنند یا ناامید از زندگی عادی باشند. این‌ها افراد بیکار یا خشمگین از حضور سربازان آمریکایی در عراق نیستند. این‌ها افرادی هستند که دیدگاهی آخرالزمانی نسبت به آینده دارند و تا زمانی که احساس نکنند این نبرد نهایی را آغاز کرده‌اند، دست‌بردار نخواهند بود. دیدگاهی که داعش دارد، به‌نوعی شبیه دیدگاه آیت‌الله‌ها در ایران است. بنابراین وقتی با کسانی روبه‌رو هستیم که چنین نگاهی آخرالزمانی دارند—چه داعش که در حال گسترش توانایی‌هایش است، چه ایران که به دنبال دستیابی به سلاح هسته‌ای است—می‌فهمیم چرا در بسیاری از موارد، دیپلماسی و تعامل جواب نمی‌دهد. و در مورد داعش، اصلاً هیچ شانسی برای موفقیت ندارد. ما با یک انتخاب بنیادین روبه‌رو هستیم: یا آن‌ها پیروز می‌شوند یا ما. گزینهٔ سومی وجود ندارد. متن انگلیسی: we have not spent enough time describing to the American people the true nature of Isis and our next Secretary of State needs to be someone that understands it Isis has a monthly publication it's called dabiq da biq it's an online publication I don't encourage you to subscribe because then people might wonder about you but but dabiq is not some name they pulled out of a hat dabiq is the name of a village of a small city in syria and the reason why they named it after that city is because according to their interpretation of prophecy they believe that there is going to be a final apocalyptic showdown between the west and Islam in the city of dabiq they believe that it is their calling to trigger this apocalyptic showdown and therefore when they recruit fighters what they are recruiting them for is to be a part of this army that is going to trigger this final showdown between the west and Islam that Islam will win and then the whole world will be governed under their set of rules led by the emergence of the 12th Imam the Mahdi their their messianic figure why is this important for us to understand and why is that important for the next Secretary of State to understand because when you [00:23:59] understand that you realize these are not people you can negotiate with these are not people that are going to go out of business these are not individuals that are disgruntled or unemployed these are not people that are upset because American troops were deployed in Iraq these are individuals with an apocalyptic vision of the future and they will not stop until they feel they have succeeded in triggering the sipar collapse it by the way is similar to the views held by the Ayatollah and Iran and so when people that have an apocalyptic vision of the future are growing in their capabilities in the case of Isis or trying to acquire a nuclear weapon in the case of Iran you understand why it is that in many cases diplomacy and engagement does not work and in the case of Isis has no chance of working we face a very fundamental choice either they win or we win there is no other possible outcome * ترجمه هوش مصنوعی. @PakNevees
تاسوعاء، روز محاصره عن ابی‌عبدالله علیه‌السلام: «تاسُوعَاءُ» يَوْمٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَيْنُ َ عَلَيْهِ السَّلَام‏ وَ أَصْحَابُهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ بِكَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَيْهِ خَيْلُ أَهْلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَيْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَيْلِ وَ كَثْرَتِهَا وَ اسْتَضْعَفُوا فِيهِ الْحُسَيْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ أَصْحَابَهُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَيْقَنُوا أَنْ لَا يَأْتِيَ الْحُسَيْنَ َ عَلَيْهِ السَّلَام‏ نَاصِرٌ وَ لَا يُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ. بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِيب‏. تاسوعاء، روزى است كه حسين و يارانش در كربلاء محاصره شدند، اهل شام در اطراف آنان اجتماع نمودند. ابن‌مرجانه و ابن‌سعد از كثرت لشكر خود خوشحال شدند و حسين و ياران او را در آن روز ضعيف شمردند. آنان يقين كردند كه براى حسين ياورى نخواهد آمد و اهل عراق آن حضرت را امداد نخواهند كرد. پدرم فداى آن حسينى كه ناتوانش دیدند و غريب بود. 📚الکافی، ج۴، ص۱۴۷ @PakNevees
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبر معظم انقلاب: من زیر بیرق ابوالفضل عباسم ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
🔶 در این کانال به یاری حضرت حق و استمداد از اهل بیت علیهم السلام ، احادیث خاص از کتاب شریف الکافی را قرار میدهیم. 🔶 این نوشته، معتبر ترین کتاب شیعه و اثر محدث کبیر مرحوم شیخ کلینی است که در ۳ بخش اصول، فروع و روضه نگاشته شده است. 🔶 برای آشنایی بیشتر با مؤلف و کتاب، مطالبی را به عنوان مقدمه خدمت عزیزان تقدیم میکنیم و سپس از اول کتاب به صورت گلچین، کلمات گهر بار اهل بیت علیهم السلام را در اختیار عزیزان میگذاریم. 🔶گاهی به فراخور نیاز، برای توضیح روایتی از شروح و حواشی معروف الکافی همچون شرح ملاصدرا، مرآة العقول علامه مجلسی، الوافی فیض کاشانی، شرح ملاصالح مازندرانی و ... بهره خواهیم برد. 🔶 انتشار پست ها و احادیث با ذکر منبع و صلوات بلامانع است🌷 به امید نگاه پر مهر حضرت حجت بن الحسن المهدی علیه السلام❤️ با ما همراه باشید ... 🌐@kafikhani
💢بنویسید رضا بابایی من وقتی می‌خواهم درباره مسئله‌ای فکر کنم، درباره‌ٔ آن می‌نویسم. یعنی با نوشتن می‌اندیشم. نمی‌دانم عادت بدی است یا خوب؛ ولی می‌دانم که بسیاری از نویسندگان همین‌گونه‌اند؛ یعنی اکثر گفتارها و نوشتارها، تکاپوی بی‌پرده‌ٔ ذهن‌ها است و باید آن‌ها را «فرایند تأمل» دانست، نه «فرآورده‌ٔ تأملات». به عبارت دیگر، کاغذ، کارگاه ذهن است، نه انبار محصولات. نگاه سنتی به نوشتن و نویسندگی بر این پایه استوار است که نوشته‌های دیگران را باید خواند و یاد گرفت. نگاه جدید می‌گوید: نوشته‌های دیگران را باید خواند و بر آن‌ها خرده گرفت. تفکر انتقادی، که جای آن در میان ما بسیار خالی است، بدون زمینه نیست. یکی از قوی‌ترین دشمنان تفکر انتقادی در میان ما، همین تقسیم مردم به نویسنده و خواننده است. مردم را باید به نویسنده و نویسنده تقسیم کرد! دوره‌ٔ ما، دوره‌ٔ تقسیم جامعه به چند نویسنده و میلیون‌ها خواننده نیست. اکنون، به کمک شبکه‌های مجازی و گروه‌های اجتماعی، هر کس می‌تواند رسانه‌ای داشته باشد و بنویسد و خود را بیازماید. نویسندگی، یکی از راه‌های آسان برای خویشتن‌آزمایی است. نوشته‌های ما بیش از آن‌که برای دیگران سودمند باشد، برای خود ما مفید است. این‌که کسی نوشته‌ٔ ما را بخواند یا نخواند، آن‌قدر مهم نیست که اصلِ نوشتن مهم است؛ چون ما تا ننویسیم، نمی‌دانیم چه می‌دانیم و چه نمی‌دانیم. بنابراین، نوشتن دست‌کم چهار فایده دارد: ۱. ما را وادار به اندیشیدن می‌کند؛ ۲. ما را از توهم درباره‌ٔ سرمایه‌های علمی و توانایی‌هایمان بیرون می‌آورد؛ ۳. ما را در معرض نقد دیگران قرار می‌دهد؛ ۴. به ما جرئت می‌دهد که نوشته‌های دیگران را هم نقد کنیم و مصرف‌کننده‌ٔ بی‌اختیار نباشیم؛ چون هر نویسنده‌ای، به خود حق می‌دهد که درباره‌ٔ نویسندگان دیگر داوری کند. می‌پرسند: آیا افزایش نویسندگان، گسترش بی‌مایگی در جامعه نیست؟ چون فقط عده‌ٔ کمی می‌توانند پرمایه بنویسند. وقتی همه دست به قلم شدند، بی‌مایگی یا میان‌مایگی، فضا را چنان تیره و تار می‌کند که شایستگان دیده نمی‌شوند. پاسخ من این است که تا زمینه‌ٔ تفکر انتقادی در جامعه هموار نشود، دوغ از دوشاب قابل تشخیص نیست. فراوانی نوشته‌ها و نویسندگان، در صورتی زیان‌بار است که تفکر انتقادی در میان نباشد. پس مشکل در فراوانی نویسنده نیست؛ در مخاطب‌های زودباور است. نوشتن به ما کمک می‌کند که نویسندگان کم‌مایه را از پرمایه تمییز دهیم. در ضمن، در نوشتن آن‌قدر سود و فایده است که هر زیانی را جبران می‌کند. جامعه‌ٔ پیشرفته، جامعه‌ٔ نوشتاری است، نه شفاهی. رونق فیس‌بوک و شبکه‌های مجازی و اجتماعی، از همین‌جا آب می‌خورد. اگر در کلاس‌های انشا و آیین نگارش نیز سودی باشد، در مبارزه با فوبیای کاغذ یا کاغذهراسی (Papyrophobia) است؛ وگرنه از این سرکنگبین، جز صفرا برنمی‌خیزد. @PakNevees
📖 درسی از امام هادی علیه السلام 🔹 شکر نعمت... 💠 شیخ صدوق از ابوهاشم جعفری روایت می‌کند که گفت: از نظر معاش، در تنگنای سختی و فقر قرار گرفتم، به حضور امام هادی علیه‌السلام رفتم، اجازه‌ ورود دادند، وقتی که در محضرشان نشستم، فرمودند: 💠 يا أباهاشم أيُّ نعم الله عزّ وَ جلّ عليك تريد أن تؤدي شكرها؟ ای ابوهاشم! در مورد کدامین نعمتی که خداوند به تو داده، می‌توانی شکرانه‌اش را به جا آوری؟ من خاموش ماندم و ندانستم که چه بگویم؟ 💠 آن حضرت آغاز سخن کرده و فرمودند: «خداوند، ایمان را به تو روزی داد و به خاطر آن، بدنت را از آتش دوزخ، حرام کرد و عافیت و سلامتی روزی تو گردانید و تو را در راه اطاعتش یاری نمود و به تو قناعت بخشید و تو را از خوار شدن و رفتن آبرویت، نگهداشت. 💠 ای ابوهاشم! من در آغاز، این نعمتها را به یاد تو آوردم، چرا که گمان کردم می‌خواهی از آن کسی که این نعمت ها را به تو بخشیده به من شکایت کنی؟ و البته، بعد از یادآوری نعمت سلامتی و عافیت و نعمت ایمان، من دستور دادم که صد دینار به تو بپردازند، آن را برای خود بگیر تا تنگدستی خویش را جبران کنی. 📚 امالی شیخ صدوق، مجلس ۶۴ ح ۱۱ ص ۴۱۲ @PakNevees
پاک نویس(احمدرضا کریمی)
📖 درسی از امام هادی علیه السلام 🔹 شکر نعمت... 💠 شیخ صدوق از ابوهاشم جعفری روایت می‌کند که گفت: از
🔰نعمت هایی که نمی بینیم..... روایت بالا به خوبی به ما یادآور می شود که گاهی نعمت هایی مهم را در اطرافمون نمی‌بینیم دوستی که شب های دهه محرم پیام می دهد که به یادت هستم و دعاگویت دوستی که همین طور بی مقدمه پیام می دهد: واقعاً دوستت دارم همینجور یهویی(که خیلی لذتبخش بود) خانمت که از خونه میای بیرون میبینی ماشین را شسته است☺️ دخترت که هرشب و صبح بغلت می‌کند پسرت که مثل مادرش میاد تا دم در بدرقه ات می کند و با بغلی رهسپارت می کند خواهرت که میداند منبر داری و نمیرسی به درختت برسی و خودش عهده دار می شود و....... نعمت محبت از نعمتهایی است که خیلی باید شاکرش باشیم الحمدالله رب العالمین @PakNevees
🔹 چرا باید کتاب بخونیم؟ یک بعدازظهر ابری در سال ۱۸۴۵، هنری دیوید ثورو، فیلسوفی که دلش از شلوغی بوستون گرفته بود، قلم و تبرش را برداشت و زد به دل جنگل‌های والدن. او در کلبه‌ی چوبی‌اش، جایی میان درخت‌های توس و دریاچه‌ی آرام، کتاب می‌خواند؛ آن هم نه برای پر کردن وقت، بلکه برای ساختن ذهنی که از سرما، تنهایی و گرسنگی نترسد. بعدها در دفترچه‌هایش نوشت: «کتاب‌ها ابزار سفرند. با آن‌ها از زمان و مکان می‌گذری، بی‌آنکه پایِ درختی را ترک کنی.» کتاب، راه فرار نیست. پنجره است. راهی‌ست به ذهن آدم‌هایی که صدها سال پیش شاید تنشان خاک شد، اما فکرشان را در کاغذ قفل کردند تا ما هنوز گرم بمانیم. مارکوس اورلیوس، وسط چادر لشکرش، وقتی از خیانت‌ها، طاعون، ترس مرگ خسته بود، کتاب می‌خواند. نه برای سرگرمی. برای این‌که بداند پیش از او، آدم‌هایی همین راه را رفته‌اند و دوام آورده‌اند. آبراهام لینکلن، همان‌که با نطق‌هایش آمریکا را از جنگ داخلی بیرون کشید، در کلبه‌ی چوبی فقیرانه‌اش، شمع می‌گذاشت تا شب‌ها کتاب قانون و تاریخ بخواند. خودش بعدها گفت: «کتاب‌ها معلم‌هایی بودند که هرگز از من دست نکشیدند.» ما کتاب می‌خوانیم چون فکرمان کوتاه است، عمرمان کوتاه‌تر. چون هیچ‌کس فرصت ندارد همه‌چیز را خودش تجربه کند. اما می‌تواند از تجربه‌ی آن‌که تجربه کرده، قرض بگیرد. سنکا می‌گفت: «کتاب بخوان، تا اشتباه نکنی. یا دست‌کم همان اشتباهات قبلی را دوباره تکرار نکنی.» کتاب، ما را آرام‌تر نمی‌کند، ما را بیدارتر می‌کند. مثل پتکی که توهم دانستن را خرد می‌کند. مثل پلی که نشان می‌دهد این زندگی، فقط همین اتاق و این خیابان و این کشور نیست. دنیایی‌ست پر از مغزهای زنده، حرف‌های ناگفته، ایده‌هایی که مثل بذرند. اگر بخواهی، می‌روی و می‌کاری‌شان. کتاب‌خواندن، کم‌ترین کاری‌ست که آدم برای نجات خودش از سطحی‌ماندن می‌کند. چون ذهنی که کتاب نمی‌خواند، اسیر صدای بلندترها می‌شود. برده‌ی چیزی می‌شود که در لحظه داغ است؛ بی آنکه بپرسد چرا. کتاب، تمرین شک‌کردن است. تمرین ساختن یک اتاق امن در سر، که هر وقت از دنیا خسته شدی، بروی آن‌جا و آدم دیگری برگردی. همه‌ی حرفِ ثورو، سنکا، مارکوس، لینکلن در یک جمله جمع می‌شود: اگر می‌خواهی ذهنی داشته باشی که دست هیچ‌کس بهش نرسد، باید کتاب بخوانی. چون ذهنی که می‌خواند، هنوز زنده است؛ و ذهن زنده را هیچ‌کس نمی‌تواند اسیر کند. ✍به نقل از کانال چکیدا در تلگرام. @PakNevees