تو اگه پیشرفت کنی شیطون بیشتر ناراحت میشه تا یه آدم خیلی خوب...
چون تو اگه پیشرفت کنی و رشد کنی ...همه گذشته تو رو میدونن و به خاطر این روزایی که انقدر خوب شدی ....همه آدما اتوماتیک تلنگر میخورن ازت...
ولی اگه یه آدم خوب پیشرفت کنه آدما تلنگر نمیخورن و فقط میگن : فلانی نظر کردست....
خدا اگه بخواد تورو با مشت و لگد تغییر بده که دیگه این خدا نیست...
تموم قدرت خدا به اینه که تو رو لطیف و با زبون خوش تغییر بده.
همه چیز درست میشه .نگران نباش.
این اتفاقاتی که داره برات میافته اصلاً امتحان زندگیت نیست... بلکه قسمتی از مسیر رشد توئه.
به ظاهر داره طول میکشه... ولی در باطن داره این قورمه سبزی جا میافته....
فقط خدا میدونه که چه آینده زیبایی در انتظارته...
تو آینده خیلی خوبی داری... من مطمئنم..
نیازی نیست برای خدا توضیح بدی که آدم بدی نیستی... خدا خودش اینا همه رو میدونه...
وقتی همه چیز داشته باشی و از خدا بگی که ارزشی نداره.... قشنگ اینه که همه چیز خراب باشه ولی بازم بگی خدا میتونه درستش کنه...
به زودی تو از اون کسایی که آرومشون میکردی ...آرومتر میشی....
چون تو روزایی که ناآروم بودی... خیلیا رو آروم کردی...
تو خیلی وقته از دست شیاطین نجات پیدا کردی.... اتفاقاتی که بعضی وقتا میافته... ترکشهای آخره ...
به زودی بال در میاری ... چون خدا حواسش به تو هست و میخواد اول تو همین دنیا ...خوشبختت کنه❤️
من تو کتاب حصار یه نکتهای رو نگفتم... چون حس میکردم اگه بگم مقاومت شکل میگیره.
ولی حصار زدن برای دخترا یه کار اضافهای هم داره.
اگه دقت کرده باشی به میزانی که تو خیابون آدما به بدنت نگاه میکنن و به صورتت نگاه میکنن...وقتی میای خونه سنگینی حس میکنی....
اینو دخترا خوب میفهمن چی میگم...
اون سنگینی چیزی نیست جز جنهای وجود آدما که به بدنت منتقل میشن و یهو میبینی توی سرت هزار تا صدا شروع میکنن به حرف زدن...
یکی از بزرگترین حصارها برای یک دختر حجاب هستش...
دختری که توی خیابون راه میره و بدنشو همه پسرا میبینن... هرگز یک حصار قوی نداره و بسیار آسیب پذیره...
نمیگم نقاب بزن چادر بپوش و از این داستانا...
ولی پیشنهاد من به تو و به همه همینه که اگه دختر هستی خیلی با حجاب بشید.
و به نظر من چادر بهترین حجابه.
لطفاً یه خورده خودخواه و بخیل باش و نذار انرژیخوارها انرژیتو بدزدن...
اگه چیزی باعث بشه چادرت رو بذاری کنار و مانتویی بشی اون چیز حیله شیطان بوده....
حتی اگه دختر بدی هم هستی بازم چادرت رو کنار نذار...
نگو من لایق چادر نیستم...
بگو حالا که چادر سرم میکنم چه جوری خوب باشم..
شاید چادر سر کنی ولی از داخل خراب باشی.... ولی همین چادر خوبت میکنه...
به بچه پررو هیچ وقت چادرشو کنار نمیذاره...
و...این دوندگی هایی که در مسیر شیطان داشتی.... به زودی تبدیل به ...دوندگی در مسیر خدا میشه....
خیلی وقتا وقتی نظرات بچهها رو تو سایت میخونم به این نتیجه میرسم که دلیل خیلی از خرابکاریهاشون به خاطر این نیستش که از یک کاری خوششون میاد...
بلکه چون جایگزینی برای اون کار ندارن فعلاً در حال حاضر همون کارو انجام میدن...
میدونی...
هر چقدر که میگذره بیشتر میفهمم چقدر مهمه آدم برای کارایی که ترک میکنه یه جایگزین خوب پیدا کنه بعدا حوصلش سر نره...
یکی بهم گفت رضا من دیگه تسلیم خدا شدم... چون فهمیدم دیگه نمیتونم کار خاصی انجام بدم و کلاً آچمز شدم. دیگه همه چی رو سپردم دست خدا و گفتم خدایا این ریش و قیچی دست تو ...هر کار دوست داری بکن... من دیگه مخم کار نمیکنه.
منم در جواب گفتم :
مگه تا الان تو کارهای بودی که از الان به بعد میخوای همه چی رو بسپوری دست خدا...
تو از همون اولشم کاره ای نبودی.
باید تلاش کنی ...فکر نکن با دعا چیزی درست میشه.
با دعا فقط مقدر میشه.
ولی مقدرات خدا همبا تلاش به دست میاد
قیمت تهیه بلیطش هم بالای ۳۰۰۰ دلار بود....
و آدمای زیادی از کشورهای مختلف اومده بودن که توی کنسرت این ویولن زن معروف شرکت کنن...
یه کار خیلی جالب این ویولن زن کرد...
قبل اینکه کنسرتش شروع بشه... رفت توی مترو اون شهر و ادای گداها رو درآورد و با ویولنش ویولن میزد و یه سطل هم گذاشته بود جلوش که هر کسی خوشش اومد سکه بندازه توش....