eitaa logo
قصه فلسطین
7هزار دنبال‌کننده
605 عکس
246 ویدیو
17 فایل
دقیقا آدرس رو درست اومدید، اینجا جمع بی‌تاب‌ها و بی قراران «قــصه فلسطیــنه» 🌱هیچ کدومتون اتفاقی اینجا نیستید🌱 اینجا راوی قصه فلسطین شو👇 https://palstory.ir/ تیم فنی اَپ: @Palstory_dev در خدمتیم: @palestinestory_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
چند روز پیش رفته بودم بیمارستان،از ساعت ۱۲ تا ۶ بعد از ظهروقتم آزاد بود و منتظر بودم که نوبتم برسه برای انجام کاری توی این فرصت،وقت خوبی داشتم✌️ یکی از کارهام بعد از نماز، در نماز خونه بیمارستان بود. ‌چند نفری در نماز خونه نشسته بودند چند تا خانم جوان که حدود ۵۰سال رو داشتند شایدم‌کمتر و دختر خانمی که از لرستان اومده بود با پدرش ،نزدیک به من نشسته بودند نقشه منطقه مو درآوردم از کیفم ‌و گفتم سلام خانم ،خوبید؟ وقت دارید من ی چیزی براتون بگم ؟ نقشه رو دادم دستش و گفتم این نقشه رو تا حالا دیدید؟ گفت: نه گفتم: ببینید ایران رو ،ببینید عراق و سوریه و یمن و و لبنان رو ،ببینید فلسطینو این جا منطقه همه این کشور هاس ما هم این جا هستیم ‌ هممون هممون مسلمونیم ,دشمنان اسلام اینجا رو نشون کردند تا همشو اشغال کنند پس باید با هم بشیم ( البته با توضیحات بیشتری از چگونگی تشکیل هیئت های مقاومت) همه چیزو براشون گفتم دختر خانمی هم که اونجا بود رو تعارف زدم که بیاد در جمع ما , چهارم دبیرستان بود و گفتم بیایید شما هم آگاه بشید عزیزم ،اصل قضیه ما و وغیر ما در ایران مطرح نیست چادری وغیر چادری و بی حجاب و با حجاب و مومن و غیر مومن مطرح نیست.. ما هممون ایرانی هستیم و اسراییل و امریکاو بقیشون هممونو میخوان نابود کنند اونا دشمن همه اند و برای این دخترخانم هم درخور شخصیت نوجوان بودنش توضیحاتی دادم، خلاصه گفت و گو ادامه داشت و‌ با هم ی جمع پنج شش نفره راه افتاد ،همه با هم بحث راه انداختیم و خدارو شکر همه چی خوب پیش رفت و دوستان خوبی هم بدست آوردم. حتی قسمت های دیگه بیمارستان هم با پرستاری که کارمو انجام دادند. براش نقشه رو از کیفم بیرون آوردم و اونم که دوست داشت بدونه براش توضیح دادم. در اخر جایی بودم که خانوم سالمندی رو ویلچر نشسته بود و از دور به من توجه داشت موقع بیرون رفتن سوالی ازم پرسید و دوست داشت باهام ارتباط بگیره ! اون خانم‌ گفت پسرم در جنگ شهید شده 🥺و من با خوشحالی دستشو بوسیدم‌ و التماس دعا داشتم ازشون خداروشکر کردم ی روز خوب رو گذروندم تازه اسنپ هم‌که سوار شدم صدای استاد روح بخش رو بلند کردم کمی و راننده بعد مدتی با رعایت ادب از من پرسیدند میشه بپرسم ایشون کی هستند؟ و دریچه گفتگو باز شد و من هم که همه جا رو غنیمت میدونم برای توضیحاتی رو براشون گفتم، البته ایشان بسیار انسان اگاهی بودند در همین زمینه ها و فرد مثبتی بودند در مباحث مختلف ‌در آخر بهشون گفتم : برادر شما هم که همش در حال رانندگی هستید انشا الله برای مسافرهاتون تبیین داشته باشید☺️ ‌و به گفته اقا همه مردم هر کاری میتونند انجام بدهند تا به فضل خدا پیروزی و فرج نزدیک هست ان شا الله راوی : خانم موسوی 🇵🇸به مدرسه فلسطین بپیوندید: 🌐|| @palestinestory