از لحاظ روحی به روسری حریر سورمه ای که خال خالیِ ریز سفید داشته باشه نیاز دارم🚶♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- اندر احوالات امروزمون ((:
اینو مینویسم ..
بمونه یادگار اینجا ،
که من ی روزی با وجود تو آشنا شدم با کسایی ک ی عمر مدیونشونم
و مدیون تویی که منو بهشون وابسته کردی
قشنگیش اینجا بود ک دنبالش نرفتم و پیداش کردم
من میخواستم ببینمش
اما دنبالش نگشتم
ولی پیداش کردم
رسیدم به اون چیزی ک میخواستم
حالم وقتی رسیدم بهش مث وقتی بود ک بعد از سه روز پیاده روی رسیدم کربلا
نشستم ..
با آرامش
ی آرامشی ک انگار بعد از کلی دوییدن دنبال ی چیزی بالاخره بهش رسیدمو آروم گرفتم
ی آخیشِ از ته دل بود انگار
وقتی به خودم اومدم دیدم نشستم دارم درد و دل میکنم و اشکام از هم سبقت میگیرن
دلم نمیخواست از کنارش بلند شم و برم
دلم میخواست همونجا گم بشم و هیچکس سراغمو نگیره ، فقط بمونم همونجایی ک حس آرامش داشت
وقتی که با کلی کلنجار رفتن با قلبم مجبور به دل کندن شدم ..
چند دقیقه بعدش از دست ی جانباز که کارت شهدا رو با نیت و انتخاب خودمون میداد
یکی از دوستام به دلش افتاد ی کارت رو بگیره و گرفت
اما اونی ک میخواست درنیومد
و من بهت زده از دیدن اون کارت ..
و خب رسید به دستم ((:
هر چیزی ک امروز دیدم همش به هم ربط داشت و هر چیزی ک میدیدم شوکه میشدم
- خداروشکر که روزیمون شد 🥲🤍
به یادتون بودیم ..