🌀 مانع محبت و دلسوزیِ انسانها نسبت به هم چیست؟ حسّ رقابت و حسادت
🌀 وقتی بین انسانها رقابت هست، چطور میتوانند عاشق و دلسوز هم باشند؟
👈🏻 معنویت و احساس مسئولیت اجتماعی (ج۳)
➖ حسّ رقابت و مسابقه در انسان، چیز بدی نیست اما باید مصرف درستش را پیدا کرد
➖ بهترین رقابتی که هیچ صدمهای ندارد، رقابت برای تقرب به خدا و کسب رضای اوست
➖ اگر میخواهی دیگران را دوست داشته باشی، با آنها برای تقرب به خدا مسابقه بگذار!
➖ اگر حس رقابت انسان در مسیر قرب خدا مصرف نشود، به سمت حسادت و عداوت میرود
➖ مسابقه اگر برای قرب خدا باشد، نهتنها عامل بیمهری و حسادت نمیشود بلکه عامل محبت میشود
🔹 چرا آدمها آنقدر که باید، همدیگر را دوست ندارند و نسبت به هم دلسوز نیستند؟ آن مانعی که نمیگذارد ما برای همدیگر فداکاری، دلسوزی و مهرورزی کنیم چیست؟
🔹 یکی از عوامل مهم این مسئله، حس رقابت و حسادت است. همیشه یک حسِ رقابتی در انسانها هست که آنها را به حسادت یا لااقل بیتفاوتی نسبت به دیگران میکشاند. بیتفاوتی هم باعث میشود هرکسی مشغول و سرگرم خودش بشود.
🔹 آدمها بهصورت مزمن و پنهان، در حال تعریفکردن وضعیت خودشان متناسب با وضعیت اطرافیان هستند، حتی اگر نخواهد از دیگران جلو بزند لااقل میخواهد مثل دیگران بشود.
🔹 مانع محبت و مهرورزیِ انسانها نسبت به هم، حسّ رقابت و مسابقهای است که در آنها هست. اگر میخواهیم دیگران را دوست داشته باشیم و دلسوز آنها باشیم، باید مسئلۀ رقابت و حسادتی را که به دنبالش میآید حل کنیم.
🔹 انسان روحیۀ مسابقه دارد. حسّ مسابقه هم چیز بدی نیست چون میتواند مصرف بسیار خوبی داشته باشد. دین هم محل مصرف درست احساسات آدم را معین میکند و راهی را نشان میدهد که انسان دربارۀ احساس و خواستهاش اشتباه نکند.
🔹 دین میگوید قشنگترین رقابتی که میتوانی واردش بشوی که همیشه به تو هیجان مثبت بدهد و هیچ صدمهای هم به تو نزند، رقابت در تقرب به خدا و بهدست آوردن رضایت خداست
🔹 اگر رقابت برای رسیدن به رضایت خدا و قرب خدا انجام نگیرد، رقابت به این سمت میرود که هر کدام از طرفین، دنبال تفوّق و برتری پیدا کردن بر دیگری باشد. این دعوا داستان زندگی انسان است؛ مثل دعوای قابیل و هابیل.
🔹 مسابقه، ذاتیِ انسان است. قرآن میفرماید: خداوند مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه چهکسی بهتر عمل مىکند (مُلک،2) وقتی خدا ما را برای مسابقه آفرید، چطور ممکن است حسّ مسابقه در من نباشد؟ این حس، در ما هست ولی باید نوع مسابقه را تغییر بدهیم.
🔹 آیا میشود با دیگران مسابقه داد ولی دچار عداوت و حسادت نشد؟ بله، وقتی جهت مسابقه را به «مسابقه برای تقرب» عوض کنی، محبت و دلسوزیات به مردم شروع میشود.
🔹 اگر میخواهی انسانهای دیگر را دوست داشته باشی، با آنها برای تقرب به خدا مسابقه بگذار. بگو «من میخواهم از همه به خدا مقربتر باشم» آنوقت میبینی مسابقهای که عامل بیمهری و حسادت میشد، اینجا برعکس، عامل محبت میشود. یکدفعهای میبینی که چقدر دیگران را دوست داری و میخواهی به آنها خدمت کنی.
🔹 انبیاء و اولیاء همیشه در حال مسابقه برای تقرب بودند؛ به همین دلیل دیگران را دوست دارند و مغرور نمیشوند. انبیاء برندۀ مسابقهاند چون هیچوقت مسابقه را رها نمیکنند. کسی که مسابقه را رها کند و فکر کند به مقصد رسیده، دچار عُجب شده است.
👤علیرضا پناهیان
🚩 مسجد دانشگاه تهران- ۱۴۰۰.۱۰.۰۸
📢صوت: @Panahian_mp3
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7143
@Panahian_text
🌀 موفقیت جمهوری اسلامی در گرو افزایش «احساس مسئولیت اجتماعی» است
🌀 هنر حاج قاسم این بود که «احساس مسئولیت» را در جوانان به جوش آورد
👈🏻 گرامیداشت حماسه ۹ دی در دانشگاه اهواز
➖اگر بهترین مسئولین را نیز داشته باشیم، بازهم مشکلات برطرف نمیشود
➖ تنها راه حل مشکلات جامعه «قدرت گرفتن مردم و مسئولیتپذیری آنها» است
➖ علت کوتاهبودنِ حکومت عدل علی(ع)، ضعف بصیرتی، تبلیغاتی، اقتصادی یا نظامی نبود، تنها علت نبود احساس مسئولیت اجتماعی در مردم بود
➖ اساساً دین برای پخش کردن قدرت بین مردم آمده است
➖ تا وقتی دانشجویان نخبه و جهادی، باهم به صورت یک شبکه نیستند، هیچ اتفاق مؤثری برای جامعه رخ نمیدهد!
🔹 مردم در ۹ دی سال ۱۳۸۸ به خیابانها آمدند تا توطئهها را خنثی و مشکلی که در آن سال ایجاد شده بود را برطرف کنند. اما چرا مردم برای رفع مشکلات دیگر، به میدان نمیآیند؟
🔹 با اینکه از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون، به میدان آمدنِ مردم در دفاع از انقلاب، یک امر تکراری شده، اما چرا باز هم مشکلاتی در جامعه وجود دارد؟ برای رفع این مشکلات باید چه کنیم؟ آیا وجود مسئولان خوب، تنها راه حل مشکلات است؟
🔹 اگر بهترین مسئول را نیز داشته باشیم بازهم مشکلات برطرف نمیشود؛ تنها راه حل اساسیِ مشکلات جامعه، «مشارکت گستردۀ مردم و مسئولیتپذیری آنها» است.
🔹 امیرالمومنین (ع) در طول حکومت خود با عدالت، به مردم خدمت کرد اما دولت ایشان حدود پنج سال بیشتر دوام نداشت.
1️⃣ ضعف تبلیغاتی؟
🔹برخیها بر این باورند که تبلیغات دشمن علیه علی(ع) دلیل اصلی این مسئله بود که البته این یک باور غلط است؛ چرا که در آن زمان ابزار تبلیغات «سخن» بود و هیچکسی توانمندی علی(ع) را در سخنرانی و تبلیغ نداشت.
2️⃣ ضعف بصیرتی؟
🔹برخی دیگر بر این باور هستند که در آن دوران، مردم بصیرت لازم را نداشتند و نخبگان هم مردم را آگاه نکردند، درحالیکه خود امیرالمومنین(ع) بیشتر از همه با مردم ارتباط داشتند، و نیاز چندانی به این آگاهیبخشی از سوی نخبگان نبود.
3️⃣ ضعف اقتصادی؟
🔹 امام علی(ع) از نظر اقتصادی هم از معاویه قویتر بود؛ وضع اقتصادی جامعه هم با توجه به عدالت اجتماعی، مناسب بود و بحران اقتصادی وجود نداشت.
4️⃣ضعف نظامی؟
🔹 امیرالمؤمنین(ع) از نظر نظامی هم قویتر بودند که نمونه آن جنگ صفین است.
⚠️علت: نبود احساس مسئولیت اجتماعی!
🔹 با وجود این امتیازات، تنها عاملی که باعث عدم تداوم حکومت امیرالمومنین علی(ع) شد، نبودِ احساس مسئولیت اجتماعی در مردم و همچنین نفوذ رؤسای قبایل بر مردم بود که سبب شد مردم، مشارکت اجتماعی نداشته باشند.
🔹 حماسه ۹ دی چگونه شکل گرفت؟ در واقع بهخاطر احساس مسئولیت اجتماعی مردم شکل گرفت. شورای تبلیغات اسلامی، همواره متولی برگزاری راهپیمایی و تظاهرات است اما در حماسه ۹ دی ۱۳۸۸ این شورا، نقشی نداشت بلکه خود مردم به صورت خودجوش وارد میدان شدند.
🔹 اینکه منتظر باشیم که همه مسئولان شبیه سردار شهید سلیمانی بشوند یک انتظار بیهوده است، راه حل مشکلات کشور این است که مردم قدرت پیدا کنند و اساساً دین برای پخش کردن قدرت بین مردم آمده است.
🔹 اساتید انقلابی، میهنپرست و دلسوز در کشورمان بسیارند ولی آیا با هم آنگونه که باید، در ارتباط هستند؟ دانشجویان نخبه و جهادی، باهم به صورت یک شبکه نیستند، پس هیچ اتفاق مؤثری برای جامعه رخ نمیدهد!
🔹 هنر شهید سلیمانی این بود که توانست احساس مسئولیت را در خون جوانان به جوش آورد و کار را بهدست خود مردم بدهد و به جای اینکه صرفاً یک مسئول خوب باشد، خوبی خود را در بین مردم بُرده و احساس مسئولیت را بین آنها تقسیم میکرد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 دانشگاه شهید چمران اهواز - ۱۴۰۰.۱۰.۰۹
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7145
@Panahian_text
🌀 چرا دشمن جرأت کرد سردار سلیمانی را به شهادت برساند؟
🌀 در این چهل سال هروقت دشمن از سیاسیون ما نترسید، کشور ضربه خورد
🌀 سیاسیونی که سازش را عامل رفاه میدانستند، امروز خجالتزدهاند
👈🏻 سالگرد سردار سلیمانی در حرم حضرت معصومه(س)
➖ هروقت ترس دشمن از ما کم شد، ناامنی و تحریم فراوان شد
➖ دشمن از بنیصدر نمیترسید، جنگ را با 200هزار شهید تحمیل کرد
➖ تروریستها از بازرگان نمیترسیدند، 17 هزار شهید ترور دادیم
➖ اواخر جنگ با پالسهای برخی ترس دشمن کم شد، هواپیمای مسافربری و بمب شیمیایی زند
➖ امروز هم اگر برخی سیاسیونِ برقرار یا برکنار حرفی بزنند که ترس دشمن از ما کم بشود، مسئولند
➖ دشمن باید از ما بترسد تا راحتی و امنیت داشته باشیم
➖ سیاسیون کاری کنند که دشمن از ما بترسد و الّا سلیمانیها خواهیم داد
🔹 قرآن میفرماید: هر قوّتی را علیه دشمن جمع کنید تا دشمن از شما بترسد «وَ اَعِدّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم»
🔹 بنا نیست که ما دانه دانه همۀ دشمنها را بکشیم و نابود کنیم، طرح خدا این است که میفرماید: دشمنهایتان را از قوّت و قدرت خودتان بترسانید تا راحت زندگی کنید و امنیت داشته باشید.
🔹 چرا دشمن نترسید و جرأت کرد سردار سلیمانی را به شهادت برساند؟ آنها باید از ترور سردار سلیمانی میترسیدند اما چرا نترسیدند؟ یک دلیلش این بود که محاسبۀشان دربارۀ محبت مردم به سردار سلیمانی غلط بود.
🔹 دشمن میدانست حاجقاسم محبوبیت دارد اما نمیدانست این محبت چه انقلابی در دلها ایجاد میکند و در انسانهای مؤمن، چه قدرتی و چه وحدتی ایجاد میکند! دشمن اینجا را محسابه نکرده بود.
🔹 برای به شهادت رساندن سردار سلیمانی، همین اشتباه دشمن، کافی نبود و علیالقاعده باید یک عامل دیگر هم باشد و آن اینکه دشمن یک مدتی بود که دیگر از مسئولین سیاسی کشورمان نمیترسید.
🔹 در این چهل سال، هر وقت سیاسیونی در این کشور قد علم کردند که توانستند ترس دشمن را بریزند، ما از دشمن ضربه خوردیم. دشمن از بنیصدر نمیترسید، لذا بعثیها را وادار کرد به ما حمله کنند و 200هزار شهید برجای ماند.
🔹 تروریستها از دولت بازرگان نمیترسیدند و میخواستند کشور را تجزیه کنند. لذا 17هزار نفر به شهادت رسیدند؛ توسط تروریستهایی که حضرت امام(ره)، پدر معنوی آنها را بازرگان میدانست.
🔹 اواخر جنگ هم یک زمزمههایی از داخل کشور پیدا شد و ترس دشمن کم شد، آنوقت هواپیمای مسافری ما را زدند و به شهرهای ما بمب شیمیایی زدند.
🔹 هروقت ترس دشمن از ما کم شد، ناامنی و تحریم فراوان شد. در فتنۀ 88 ترس دشمن کم شد و تحریمها به شدّت افزایش پیدا کرد. در دولت اخیر هم با روش اشتباهی که در موضوع برجام داشتند، ترس دشمن کم شد لذا تحریمها و تعدیها را به شدّت افزایش دادند.
🔹 ای سیاسیونی که امروز خجالت زدهاید از اینکه خطّ سازش را عامل رفاه و آبادانی میدانستید؛ از شدّت شرمندگی رویتان نمیشود یک کلمه حرف بزنید و از رفتار غلطتان دفاع کنید، شما میخواستید سانتریفیوژها را تعطیل کنید تا کارخانهها راه بیفتد!
🔹 هنوز هم اگر شما سیاسیون، حرفی بزنید که ترس دشمن از ما کم بشود، آنوقت دشمن هر ضربهای به ما بزند شما مسئول هستید؛ فرقی ندارد که برکنار باشید یا برقرار!
🔹 اگر از اردوگاه ایران اسلامیِ قوی و قدرتمند، حرف تضعیفکننده و پالس ضعف منتقل بشود، قوّت کشورمان پایین میآید، ترس دشمن کم میشود و ضربه میزند. امیدوارم که اینها در شهادت سردار دلها مقصر نبوده باشند.
🔹 باید دشمن از ما بترسد. سیاسیون عزیز و گرامی، کاری کنید که دشمن از شما بترسد؛ این عامل امنیت ما است و الّا ما سلیمانیها خواهیم داد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 حرم حضرت معصومه(س) - ۱۴۰۰.۱۰.۱۲
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7146
@Panahian_text
🔴 ریشۀ ضعف ما در تبلیغ، به ضعف تبلیغ دین در حوزههای علمیه برمیگردد
🔴 باید تحولی در شیوۀ تبلیغ دین ایجاد کنیم
👈🏻 ضرورت تحول در ادبیات و روش تعلیم و تبلیغ دین(ج۱)
➖ وقتی رهبری میفرماید در تبلیغات ضعیفیم، یعنی ما در این چهل سال در عرصۀ تبلیغ، درست عمل نکردهایم
➖ ویژگیهای منفی بزرگی در وضع جامعه ما هست که نشانۀ ضعف ما در تبلیغ است
➖ اگر ضعف ما در تبلیغ برطرف بشود آنوقت میبینید چه مقدار از بیدینها میآیند و از ما دیندارها جلو میزنند!
🔻 حضرت امام(ره) قبل از انقلاب میفرمود یکساعت رادیو تلویزیون را به ما بدهید... الآن 24 ساعت، دهها شبکه در اختیار ما قرار دارد، اما رهبر عزیز انقلاب بعد از چهل سال صراحتاً میفرماید «ما در تبلیغات ضعیفیم»
🔻 وقتی رهبر انقلاب مهمترین جهاد امروز را «جهاد تبیین» اعلام میکند یعنی ما در این چهل سال در عرصۀ تبلیغ و تبیین، درست عمل نکردهایم.
🔻 واقعاً چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟ آیا متقاعدشدن به دینداری اینقدر سخت است؟! آموزش دین فرآیندی است که میخواهد فرد را برای دینداری، متقاعد و انگیزهمند کند. آیا آموزشهای دینی ما ایراد دارد؟
🔻 ریشۀ ضعف ما در تبلیغات، به ضعف تبیین و تبلیغ دین در حوزههای علمیه برمیگردد. ما باید تحولی در شیوۀ تبلیغ دین ایجاد کنیم.
🔻 وضعیتی که امروز در جامعه میبینیم، مشتمل بر چند ویژگی منفی بزرگ است که نشانۀ ضعف ما در تبلیغ محسوب میشود:
1️⃣ سوءتفاهم گسترده
ما با یک سلسله سوءتفاهمهای بسیار فراگیر مواجه هستیم. این یکی از ویژگیهای منفی است که نشاندهندۀ ضعف جدی ما در تبلیغ است.
2️⃣ لجبازی، نفرت و دینگریزی
ما فقط فاصلهگرفتن از دین را نمیبینیم، بلکه موضعگیری منفی علیه دینداری هم میبینیم و رفتارهایی که مانند لجبازی است؛ مثلاً در موضوع حجاب.
3️⃣ گرایش به سبک زندگی دیگران
موجی از گرایشهای خیلی بیمبنا و بیمعنا، نسبت به سبک زندگی دیگران وجود دارد؛ یک نوع غریبپرستی یا غربزدگی. مثلاً طرف با حرص و ولع، برای جشن کریسمس هزینه میکند درحالیکه اصلاً مسیحی نیست. کدام فرهنگ و کدام ملت در جهان اینقدر «از خود بیگانگی» دارند؟
وقتی در خانواده، بهقدر کافی به یک بچهای محبت و احساس هویت داده نشود، او متمایل به دیگران میشود و به شدّت به خارج از خانه متوجه میشود. ما الآن در جامعه خودمان با چنین صحنههایی مواجه هستیم.
4️⃣ عموم دینداران ما زیاد رشد نمیکنند و در سطح نسبتاً پایین میمانند
اینهمه عاشق به شخصیتی مثل سردار سلیمانی وجود دارند، اما چند نفر میتوانند تا دامنۀ این قله بروند؟ آیا رسیدن به این قلهها خیلی سخت است؟ چرا عموم بچهمذهبیها و حزباللهیها و هیئتیها به اینجاها نمیرسند؟ حتماً یک ایرادی هست.
5️⃣ شبههپذیر بودن یا سؤالبرانگیز بودن
ما دین را چگونه تبلیغ کردهایم که اینقدر برای مردم، شبههپذیر و سؤالبرانگیز میشود؟ مثلاً اینکه «دین، دنیا را آباد نمیکند؛ ببینید غربیها بدون دین پیشرفت کردند..» یا اینکه «چرا رهبری مشکلات را حل نمیکند؟» حتی بسیاری از معتقدان به ولایت هم این شبهه برایشان مطرح است. معلوم میشود ولایت را درست برای مردم توضیح ندادهایم.
چرا بیش از نیمی از روند فعالیتهای تبیینی، تعلیمی و تبلیغی دین، باید مثل دوران قاجار و حتی پیش از آن باشد؟ یعنی بهگونهای که اگر شما در دوران بنیالعباس هم بودید، دین را همینطوری تبلیغ میکردید! آیا الان نباید روند فعالیت تبلیغی ما تغییر کند؟!
6️⃣ تبلیغات ما حالت تدافعی دارد
تبلیغ ما هنوز درونگروهی و تدافعی و برای حفظ خودمان است. ما هنوز داریم از اسلام، دفاع میکنیم درحالیکه باید تهاجم کنیم به افکار غلطی که دیگر، پوسیدگیشان معلوم شده است.
امروز دشمن دارد از تو میترسد چون فرهنگ تو دارد جهان را میگیرد، الآن مردم جهان تشنهاند و دیگر کسی حرف جدیدی ندارد. جهان دچار خلأ تئوریک شده و ادّعاهای غلط، پوچیشان را اثبات کردهاند. امروز نوبت تهاجم ما است!
ما در شرایطی این ضعف تبلیغات را داریم که رقبای ما قدرت رقابت با ما ندارند و زمینۀ پذیرش حق هم بالا است؛ از همین جوانهای خودمان بگیرید تا جوانهای اروپا. مشکل این است که ما راه را داریم اشتباه میرویم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 مصلای قم-هیئت ثارالله - ۱۴۰۰.۱۰.۱۴
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7153
@Panahian_text
🔴انتقاد و پیشنهاد علیرضا پناهیان دربارۀ روش آموزش دین در حوزه:
🔴 طلبهها در حوزه بیشتر بیان برهانی یاد میگیرند؛ برهان حقایق را تبیین نمیکند فقط حقانیتشان را اثبات میکند
👈🏻 ضرورت تحول در ادبیات و روش تعلیم و تبلیغ دین(ج۲)
➖ برای تبیین حقایق دینی دو روش وجود دارد: «روش توصیفی» و «روش استدلالی»
➖ درسهای معارف اسلامی، معمولاً در مقام استدلال و پاسخ به شبههاند نه توصیف حقایق دین
➖ ما امامت را برای مردم اثبات میکنیم و توصیف نمیکنیم، لذا عاشقش نمیشوند
➖ مردم اکثراً با مبانی دموکراسی کاری ندارند، بلکه با شنیدن توصیفش آن را میپذیرند
➖ اگر شیوۀ مدیریت ولایی و آثار آن بهخوبی توصیف شود دلِ اهل عالم را میبرد
🔻 برای تبیین یک حقیقت و برای اینکه کسی را متقاعد و انگیزهمند کنید تا عملی را انجام بدهد، دو روش وجود دارد: «روش توصیفی» و «روش برهانی و استدلالی»
🔻 مثلاً اینکه اثبات کنید «معاد هست» میشود روش برهانی. اما توصیف معاد این است که بگویید صحرای محشر چگونه است، چقدر طول میکشد، محاسبۀ اعمال چگونه است و...
🔻 شما یکوقت ولایت علی بن ابیطالب را با دلیل و برهان، اثبات میکنید و یکوقت توصیف میکنید و میگویید «ولیّ خدا اینگونه جامعه را مدیریت میکند...»
🔻 طلبهها در حوزه بیشتر روش متقاعدسازی و بیان برهانیِ دین را یاد میگیرند و روش بیان توصیفی دین را یاد نمیگیرند. کتابهای مدرسه و معارف اسلامی هم معمولاً در مقام پاسخ به شبهه و بیان استدلال است نه در مقام توصیف حقایق عالم و معارف دین.
🔻 بسیاری از درسهایی که در حوزه میخوانیم، برهانی است، درحالیکه برهان، حقایق را تبیین نمیکند و فقط حقانیتشان را اثبات میکند.
🔻 برای اکثر مردم اگر توصیف کنیم که «امامت چیست و امام چهکار میکند؟» هم آن را میپذیرند هم عاشقش میشوند. ولی ما صرفاً امامت را برای مردم اثبات میکنیم ولی توصیف نمیکنیم، لذا عاشقش نمیشوند. از کتاب اثبات وحی و نبوت، و از کتاب اصول عقاید، عشق درنمیآید!
🔻 برهان، معمولاً برای مخاطب، تلخ است و دل نمیبرد؛ فقط آدم را تسلیم میکند. اما توصیف، دل میبرد، چون همۀ حقایق عالم زیباست و در توصیف، به زیباییها اشاره داریم، لذا توصیف، دل را بیدار میکند.
🔻 چرا بچههای ما زیاد از کلاس اصول عقاید، خوششان نمیآید؟ آنها میگویند «اینقدر خدا را برایم اثبات نکن! خدا را برایم وصف کن، بگو قدرتش چگونه است؟ بگو چقدر مهربان است؟»
🔻 ما خدا را برای مردم و جوانان توصیف نمیکنیم اما برخی از بیدینهای عالم، خدایان ساختگی خود را برای مردم توصیف میکنند و دل میبرند.
🔻 مردم چرا دموکراسی را میپذیرند؟ برای اینکه یک توصیفی از دموکراسی و آثار آن میشنوند؛ با مبانیِ آن کاری ندارند. ولی ما برای توضیح ولایتفقیه صدها کتاب در اثبات ادلۀ ولایتفقیه و مبانی آن مینویسیم درحالیکه بیشتر باید توصیفش کنیم.
🔻 اگر روش مدیریتی ولایت و آثار و کارکردهای آن بهخوبی توصیف شود دلِ اهل عالم را میبرد، حتی لازم نیست که مخاطب شما مسلمان باشد و مبانی شما را پذیرفته باشد.
🔻 برخی میگویند: «همه باید مبانی نظری را قبول کنند و از لحاظ عقلی، پذیرفته باشند و این با توصیف نمیشود...» توصیف اگر حکیمانه و عاقلانه باشد، سیرابکننده و بیدارکنندۀ عقل است!
🔻 در فلسفه و منطق میگویند «بعضی چیزها تصوّرش، تصدیقش را لامحاله به دنبال میآورد» کاری کنید که مخاطب شما این حقیقت را درست تصور بکند، آنوقت خودش تصدیق خواهد کرد.
🔻 اگر برای استدلال، نیاز به عقل و علم هست، برای اینکه بتوانی حقایق عالم را درست توصیف کنی، اتفاقاً عقل و علم بیشتری لازم است.
🔻 ما برای توصیف حقایق عالم باید «ادبیات» و «روانشناسی» بلد باشیم و حال این انسان مخاطب را مطالعه کرده باشیم. فرمود «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» جان آدمی را مطالعه کن تا معرفت به خدای او پیدا کنی و بتوانی خدای او را برایش وصف کنی.
🔻 ببینید امیرالمؤمنین(ع) در خطبۀ همام، چگونه نماز را توصیف میکند! شما این توصیف را حتی اگر به بینمازها هم بگویید، اثرگذار است و میگویند: چقدر نماز قشنگ است... ولی اگر استدلال بیاورید که «چرا باید نماز بخوانیم؟» مدام از زیرش در میروند.
🔻 تبلیغ نیاز به کار علمی سنگین دارد. اما برخی فکر میکنند که تبلیغ دین، سواد نمیخواهد. مثلاً میپرسند «بروم سراغ تبلیغ یا بروم مجتهد بشوم؟» مگر کسی که مجتهد نباشد میتواند به خوبی تبلیغ کند؟!
🔻 آن اجتهاد علمیای که برای تبلیغ نیاز هست، خیلی بیشتر است از اینکه شما بخواهی برای یک حکم عملی، فتوایی تولید کنی. اما اگر بخواهی به معنای اعمّ کلمه «فقیه» بشوی و حقایق دین را بفهمی و بعد منتقل کنی، این خیلی بیشتر کار میبرد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 مصلای قم - ۱۴۰۰.۱۰.۱۵
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7156
@Panahian_text
⚠️ حتماً شفافیت برای عدهای ضرر دارد که در تصویب طرح شفافیت تعلل میکنند
💠 رهبر انقلاب اخیراً فرمود: مردم باید در نظارت و تصمیمگیری مشارکت کنند
💠 شفافیت مجلس، یکی از ارکان نظارت مردم است
💠 مردم با عدم شفافیت، متوجه نمیشوند در مجلس چه خبر است؟
💠 بهانۀ برخی نمایندگان این است که «در صورت شفافیت، گروههای فشار بر ما فشار میآورند!»
💠 از شورای نگهبان میپرسم: نمایندهای که مردم را «گروه فشار» مینامد، آیا هنوز صلاحیت نمایندگی دارد؟
🔹 رهبر انقلاب چند روز قبل فرمودند که مردم را مشارکت بدهید؛ هم در تصمیمگیری هم در اقدام و هم در نظارت بر کار مسئولان (بیانات 1400/10/19)
🔹 فلسفۀ انتخابات این است که مشارکت و فعالیت مردم در ادارۀ امور، زیاد بشود. اگر مردم در تصمیمگیریها و نظارت و ادارۀ امور، واقعاً قوی شدند؛ فلسفۀ انتخابات محقق شده است.
🔹 ولی اگر انتخابات شد و مردم در این سه وجه تقویت نشدند، معلوم میشود که آن انتخابات دچار آسیب شده و باندها آمدهاند از مردم رأی میگیرند و بعد میروند سراغ پنهانکاری و کار خودشان را میکنند. یکی از شاخصههای عدم مشارکت حقیقی مردم و آسیب انتخابات، «عدم شفافیت مجلس» است.
🔹 شفافیت مجلس، یکی از ارکان نظارت مردم است. مردم میخواهند بر دیدگاههای نمایندگان مجلس نظارت کنند، ولی نمیتوانند. مردم و متخصصین میخواهند در تصمیمگیریهای مجلس کمک کنند، ولی نمیتوانند، چون نمیدانند آنجا چه کسی برای هر موضوعی چه رأی و نظری میدهد؟
🔹 نمایندگان فعلی مجلس از این دولت در همین چندماه اخیر، حدود هزار سؤال از وزرا کردهاند! درحالیکه از دولت قبلی در سال اولش، حدود 200 تا سؤال شده بود. معنایش این است که این مجلس، دارد زیادی سؤال میکند. مردم با عدم شفافیت نمیتوانند متوجه بشوند که در مجلس چه خبر است؟
🔹 ما که میدانیم مسیر این دولت بسیار مردمیتر از دولت قبل است. شما نمایندگان هم ادعا میکنید «انقلابی» هستید. پس چرا اینگونه است؟ وقتی مجلس شفاف نیست، ما نمیفهمیم چرا اینگونه است! عدم شفافیت، آغاز گرفتاریهاست.
🔹 اگر سیاستمداران و نمایندگان این مجلس، حقیقت یک حکمرانی اسلامی را فهمیده باشند، شفافیت را تصویب میکنند و برای تصویب نکردنش هم بهانه نمیآورند.
🔹 یکی از نمایندگان گفته است که شفافیت خوب نیست و یک حرکت پوپولیستی است و موجب میشود گروههای فشار، بر ما فشار بیاورند! شنیدهام نمایندهای در تلویزیون این حرف را گفته است.
🔹 اتفاقاً اگر شما شفاف باشید، همۀ مردم میبینند و اگر کار شما درست و منطقی باشد، آنوقت مردم مدافع کار کارشناسی شما خواهند شد و وقتی همۀ مردم در جریان باشند، دیگر گروههای فشار نمیتوانند تأثیر بگذارند، مگر اینکه بگویید «همۀ مردم گروه فشار هستند!»
🔹 بنده از شورای نگهبان میپرسم: اگر یک نمایندهای به مردم گفت «گروه فشار»، آیا صلاحیتش برای نمایندگی باقی میماند؟ آن بخش انضباطی مجلس که نمایندگان را از نظر بیانضباطی کنترل میکند، الان چهکار باید بکند؟ اگر کسی به مردم توهین کرد و آنها را «گروه فشار» نامید آیا او تنبیه و تذکر نمیخواهد؟
🔹 نمایندهای که اسم مردم را «گروه فشار» میگذارد، به مردم توهین کرده است؛ این ادبیات خجالتآور است. شاید منظورتان این است که مردم در اثر بیخبری، فشار خودشان را از روی شما بردارند و بعد شما هر کاری خواستید انجام بدهید؟!
🔹 حتماً شفافیت برای یک عدهای ضرر دارد که -در تصویب طرح شفافیت- دارند تعلل میکنند و طفره میروند. دربارۀ این عده میشود بیشتر صحبت کرد، ولی باز هم صبر میکنیم.
🔹 امروزه یک نمایندۀ مجلسِ خوب و یک استاندار خوب، علامت خوبیِ کارش این است که مردم را در ادارۀ امور خود و نظارت در تصمیمگیریها فعال کند، به فعالیت مردم میدان بدهد و مردم را قدرتمند کند.
👤علیرضا پناهیان
🚩 ورامین، امامزاده زید - ۱۴۰۰/۱۰/۲۶
📢صوت: @Panahian_mp3
@Panahian_text
🌀 چرا امام هادی(ع) با وجود پایگاه اجتماعی قوی، برای گرفتن حکومت اقدام نکرد؟
🌀 مشکل زمان امام هادی(ع) عدم رشد شیعیان در «زندگی اجتماعی» بود
💎 گفتگوی زندۀ تلویزیونی در شب شهادت امام هادی(ع) از سامرا
در زمان امام هادی(ع) یک بیثباتیای در میان ستمگران بود و حکومت آنها پایگاه اجتماعی نداشت، درحالی که امام هادی(ع) پایگاه اجتماعی بسیار گسترده و عمیقی داشت.
در واقع پایگاه اجتماعی امامرضا(ع) به امام جواد(ع) و امام هادی(ع) رسیده بود. اما چرا با وجود این پایگاه اجتماعی قوی، امام و شیعیانش باید این غربت را تحمل کنند؟
انگار خدا میخواهد با قضایای تاریخی به ما بگوید که وقتی شما ضعیف باشید دشمنِ ضعیف شما هم بر شما غلبه میکند، وقتی شما ضعیف باشید کسانی مثل متوکل، بر شما غلبه میکنند و امام قویّ شما پیروز نمیشود و اصلاً قیام نمیکند که حکومت را بر عهده بگیرد.
البته منظور از ضعف، «ضعف در زندگی اجتماعی» است. زندگی اجتماعی داشتن خیلی فرق میکند با اینکه شما برای خودت آدم خوبی باشی، برای خودت آدم معتقدی باشی.
اسلام حرف سختی دارد که ما تا حالا نتوانستهایم به خوبی اجرا کنیم؛ آن هم اینکه از ما میخواهد که «احساس مسئولیت جمعی داشته باشیم؛ خودمان قیامِ به حق بکنیم و امام، فقط هادی باشد»
امام هادی(ع)، مانند امامان قبلی و بلکه بیشتر از ایشان، از جهت پشتوانه اجتماعی، خیلی قویتر از معدود مخالفین خودش بود و اگر میخواست، خیلی ساده میتوانست حکومت را بهدست بگیرد. پس چرا حکومت را به دست نگرفت؟
چون مردم هرچند ایمان، آگاهی و اعتقاد کافی داشتند، اما «در زندگی اجتماعی» اینقدر رشد نکرده بودند که حضرت با اتکای به آنها بتواند یک حکومت مردمی تشکیل بدهد؛ حکومتی که مردم نقش اصلی را در اداره آن داشته باشند؛ نه حکومتی که صرفاً متکی به قدرت خلیفه و حاکم باشد.
مشکل زمان امام هادی(ع) این بود که شیعه به آن سطح از بلوغ اجتماعی نرسیده بود و الّا ایمان و معرفت تا حدّ زیادی بود بلکه پایگاه اجتماعی امام هادی(ع) بسیار بیشتر از دشمنان ایشان بود.
اتفاقاً رسالت امام هادی(ع) این بود که علیرغم اینکه جامعه به سطحی از بلوغ اجتماعی و به سطحی از وضعیت مطلوب اسلامی نرسیده بود که حضرت قیام کند، اما حضرت شروع کرد هستۀ جامعۀ اسلامی را شکلدادن؛ با آن شبکۀ وکالت و با منسجم کردن مؤمنین به صورت گروهگروه در کنار همدیگر.
ما وارد دوران غیبت شدیم تا سرمشقی که امام هادی(ع) برای بلوغ اجتماعی شیعه و بلوغ اجتماعی اهل ایمان به ما داده بود، اینقدر اجرا کنیم و به حدی برسیم که امام زمان(ع) تشریف بیاورد.
برای اینکه امام زمان(ع) تشریففرما بشوند نیاز ندارد که همۀ مردم مثل آقای بهجت بشوند. نیاز ندارد که همه در معرفت به اوج عرفان برسند. البته این هم کافی نیست که تکتک مردم هر کسی برای خودش آدم خوبی باشد.
لازمۀ مسئلۀ ظهور این است که ما بتوانیم آن سطح مورد نظر از زندگی اجتماعی را پدید بیاوریم. مسئولیت اجتماعی بپذیریم و برای مردم دغدغه داشته باشیم.
از غربت امام هادی(ع) یاد غریبی امام زمان بیفتیم. از امام زمان عذرخواهی کنیم برای اینکه ایشان را غریب گذاشتهایم. چون ما مردمی هستیم که اگر بهتر میبودیم، الآن امام زمان در بینمان بود.
👤علیرضا پناهیان
🚩 سامرا - ۱۴۰۰,۱۱,١۵
@Panahian_text
🌀 با شعار عدالت، در خانواده و جامعه ظلم برطرف نمیشود
🌀 تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت
🌀 اگر سقف حیات بشر را عدالت بگیریم، به کف عدالت هم نخواهیم رسید!
🌀 پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و از خودگذشتگی بسیار زیاد قرار دارد
➖ کافی نیست که مسئولین، فقط ظلم نکنند؛ ایثارگری و از خودگذشتگی برای مسئولین جامعهای که دنبال عدالتند، واجب است
➖از مسئولین جامعه، ازخودگذشتگی طلب کنید؛ عدالت هم داخلش هست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست
👈🏻 اولین یادواره ۱۳ بانوی شهیدۀ طلبه
چگونه میشود جامعهای سرشار از عدالت داشته باشیم؟ با شعار «جامعۀ سرشار از عدل» و با آرمان قرار دادنِ عدالت نمیتوانیم به جامعۀ عاری از ظلم برسیم و عدل و داد را جاری کنیم.
اگر کسی بگوید «ما میخواهیم جامعهای درست کنیم که در آن ظلم صورت نگیرد؛ فقط همین!» به نتیجه نخواهد رسید. شما با پیگیری محض عدالت و دیگر هیچ، به جامعهای سرشار از عدالت نخواهید رسید. دربارۀ خانواده هم همین است.
اگر شما سقف حیات انسان را عدالت بگیرید، آیا به کف عدالت هم خواهید رسید؟ نه! اگر در یک خانواده، زن و شوهر بنا بگذارند که به هم ظلم نکنند، آیا این خانواده خوشبخت خواهد بود؟ قطعاً نه!
مثلاً یک خانم میتواند برای شیر دادن به بچه و نگهداری بچه و غذا پختن، اجرتالمثل بگیرد، این حق و انصاف است. اما کدام خانوادهای با این امور به خوشبختی رسیده است؟ کدام خانوادهای بدون ایثار و گذشت به اوج زیبایی رسیده است؟
در یک جامعه یا خانواده با شعار عدالت، ظلم برطرف نخواهد شد. ارزش برتر در جامعه، فداکاری، ایثار و گذشت است. در خانواده هم تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت.
صرفاً با عدل و انصاف، ظلم از بین نمیرود، بلکه با از خودگذشتگی، با فرهنگ کوتاه آمدن، گذشت کردن و رحم کردن است که ظلم از بین میرود.
جامعهای سرشار از عدل، چگونه محقق میشود؟ آیا جز با اینکه یک عدهای ایثارگر، پیشتاز بشوند و از همۀ هستی خودشان بگذرند، جامعهای سرشار از عدالت شکل میگیرد؟!
آنهایی که از دور میبینند در جامعۀ مهدوی عدالت برقرار خواهد بود، باید از نزدیک ببینند چه ایثارگران و ازخودگذشتگانی هستند که جامعه را به آنجا میرسانند، خونها ریخته میشود. پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و از خودگذشتگی بسیار زیاد قرار دارد.
طبق فرمایش امام صادق(ع) اگر در حکومت امام زمان(عج) مسئولین جامعه جز لباس خشن و نان خشک بهرۀ دیگری از دنیا ببرند جای آنها در جهنم است (الغیبه، نعمانی/ص287)
ایثارگری و از خودگذشتگی برای مسئولین جامعهای که دنبال عدالت هستند، واجب است و کافی نیست که مسئولین، فقط ظلم نکنند.
از مسئولین جامعه، ازخودگذشتگی طلب کنید؛ عدالت هم داخلش هست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست. چرا قرآن سرشار از توصیۀ به انفاق است و در کنار نماز، توصیۀ به انفاق قرار گرفته، نه توصیۀ به عدالت؟ چون وقتی اهل انفاق بودی قطعاً دیگر دزدی نخواهی کرد و کنار تو نمیشود دزدی کرد. اما بدون انفاق تا قیامت باید دنبال دزد بگردی و مدام دزد تولید خواهد شد.
👤علیرضا پناهیان
🚩 مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران - ۱۴۰۰.۱۱.۲۱
👈🏻 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7182
@Panahian_text
🌀 ما همین الآن قویتر از آمریکاییم
🌀 جهاد تبیین، جرأت میخواهد؛ چون وقتی حرف حق بزنی، سرزنش یا مسخره میشوی
➖ این را میتوانید تبیین کنید که «ما همین الآن قویتر از آمریکا هستیم»؟
➖ کسی که با وجود محدودیتها بلند میشود، قویتر است یا کسی که بدون محدودیتها زمین میخورد؟
➖ چرا ۴۰سال است که آمریکا با همۀ امکانات، ضعیفتر شده و ایران با همۀ محدودیتها قویتر شده؟ چون «مدیریت راهبردی کلان» در ایران، عاقلانه است، ولی در آمریکا احمقانه است
➖ اگر دشمنان ما احمق هستند، پس چرا ما زود بر آنها پیروز نمیشویم؟
👈🏻 رحلت حضرت زینب(س)-حرم مطهر رضوی
شاید اولین باری که در تاریخ اسلام از کلمۀ جهاد برای تبیین و سخنگفتن دربارۀ حق استفاده شد، وقتی بود که عمار یاسر بعد از جنگ احد، علیه شبههپراکنی و طعنههای یهودیان ایستاد و پاسخ آنها را داد.
رسول خدا(ص) به عمار فرمود: تو که در مقابل آنها ایستادی و جواب آنها را دادی، جهاد فیسبیل الله کردی (يَا عَمَّارُ... فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْفَاضِلِينَ)
اینکه رهبر انقلاب میفرماید «جهاد تبیین» این عبارت، ساخته و پرداختۀ خودِ ایشان نیست، بلکه رسولخدا(ص) این تعبیر را برای تبیینگری عمار یاسر به کار بردند.
گفتن از حق و تبیین حق، خیلی از اوقات علاوه بر دلسوزی، نیاز به جرأت و اعتماد به نفس هم دارد لذا برای تبیین، از کلمۀ «جهاد» استفاده شده است.
دشمنان ما با دهها شبکه ماهوارهای و شبکههای اجتماعی علیه ما تبلیغ میکنند و از مجاهدین خلق که قاتل ۱۷هزار نفر هستند، بهره میگیرند. در مقابل این دشمنانی که تمسخر و تحقیر و توهین میکنند فقط کسی میتواند جهاد تبیین کند که از سرزنش و تمسخر نترسد.
طبق آیۀ قرآن، ویژگی مهم آن قومی که در آخرالزمان، مجاهدانه از حق دفاع میکنند، این است که از سرزنش نمیترسند «يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ»
وقتی میفرماید «لا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ» معلوم میشود در آخرالزمان، موضوع سرزنش علیه مؤمنین، بسیار سنگین است. الان ببینید؛ حدود ۲۰۰کانال ماهوارهای بهطور مجانی علیه شما ساختهاند، برای هیچ کشوری اینطور نیست.
در کشورها برای استفاده از کانالهای تلویزیونی، اکثراً از مردم پول میگیرند، اما برای مردم ما مجانی دارند برنامههای ماهوارهای پخش میکنند. معلوم است که با این رسانهها، میخواهند ما را لِه کنند، شماتت کنند و تحقیر کنند.
الان در این فضای سنگین رسانهای، آیا جرأت میکنید این مطلب را تبیین کنید که «آمریکا ۴۰سال است با همۀ امکاناتی که دارد، ضعیفتر شده و ایران با همۀ محدودیتها و تحریمها قویتر شده»؟
۴۰سال پیش، وضع آمریکا در منطقه بهتر بود یا الآن؟ قطعاً ۴۰سال پیش؛ یعنی در این ۴۰سال اعتبار آمریکا از نظر اقتصادی و نظامی و نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه، کاهش پیدا کرده ولی ایران در این عرصهها قویتر شده است.
الآن ملّتهایی هستند که طرفدار انقلاب ما هستند و با موشک و پهبادهایی که دارند، در مقابل آمریکا میجنگند به حدی که هیچکدام از همپیمانهای آمریکا در منطقه، امنیت ندارند.
آیا کسی آمریکا را تحریم کرده؟ نه. آیا آمریکا امکانات نداشته یا مشکل مادی داشته که ضعیف شده؟ نه. پس چرا ضعیف شده؟! ایران ۴۰سال پیش قویتر بود یا الآن؟ الان.
مگر ایران محاصره و تحریم نبوده و نیست؟ پس چرا ایران قوی شده و آمریکا با همۀ امکاناتش، ضعیف شده؟ چون «مدیریت راهبردی کلان» در ایران، عاقلانه است، ولی در آمریکا احمقانه است.
اگر دشمنان ما احمق هستند، پس چرا ما زود بر آنها پیروز نمیشویم؟ چون ما هنوز عقلمان کامل نشده و الا به کسی که به آمریکا میگوید «کدخدا» رأی نمیدادیم که هشت سال عقب بیفتیم. خدا منتظر رشد عقل ما است تا ظهور را محقق کند.
چرا ما در صنعت، خیلی پیشرفت نکردهایم؟ تا حدی پیشرفت کردهایم اما باید مدیران ما باعرضهتر بشوند تا کاملتر پیشرفت کنیم. البته بنده مشکلات را انکار نمیکنم بلکه میگویم ما نسبت به گذشته، قویتر هستیم و آینده مال ما است؛ ما تازه شروع کردهایم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 حرم مطهر رضوی - ۱۴۰۰.۱۱.۲۷
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7192
@Panahian_text
🌀 کشورمان صدمات زیادی از دموکراسی غربی خورده است
🌀 از آثار دموکراسی غربی است که ۷۰ نماینده مجلس قبل، صلاحیتشان را از دست میدهند
🌀 از آثار دموکراسی غربی است که مجلس ما شفافیت را تصویب نمیکند و برخی نمایندگان به مردم متعهد نمیشوند
➖ چگونه از آسیبهای دموکراسی غربی در جمهوریت نظام جلوگیری کنیم؟ با افزایش مشارکت مردم در کارها
➖ کافی نیست که دولتمردان افراد خوبی باشند؛ باید مشارکت مردم در ادارۀ جامعه افزایش پیدا کند
➖ مطالبۀ رهبری این است که راههای افزایش مشارکت مردم را پیدا کنیم تا دولتسالاری و «حزبِ سیاسی سالاری» به نفع مردمسالاری تغییر کند
👈🏻 بزرگداشت آیتالله نورالدین حسینی-حرم شاهچراغ
کشورمان صدمات زیادی از دموکراسی غربی خورده است و آثار آن به مردمسالاری دینی ما لطمه زده است. آثار دموکراسی غربی است که موجب میشود امروز مجلس شورای اسلامی شفافیت را تصویب نکند. چون برخی نمایندگان از طرقی به مجلس میآیند که به مردم متعهد نمیشوند.
آثار دموکراسی غربی است که از ۳۰۰نفر نماینده مجلس در دور قبل، ۷۰نفر صلاحیتشان را برای دور بعدی از دست میدهند. آثار دموکراسی غربی است که تعداد برخی از اعضای شورای شهر در شهرهای مختلف بهخاطر رانتخواری دستگیر میشوند.
آثار دموکراسی غربی است که رکن چهارم دموکراسی برخی از رسانههای وابسته به قدرتها اینقدر راحت در مملکت ما دروغگویی میکنند و افکار عمومی را فریب میدهند. مثل دروغ بزرگی که دربارۀ بزک برجام گفتند.
نتیجۀ دموکراسی غربی است که جنایتکارترین انسانها در تاریخ با سیاستبازی بر سرِ کار میآیند و داعش را درست میکنند. دولتهای غربی الان دارند اعتراف میکنند چه پولهایی به آدمخوارهای داعش دادهاند! اینها منتخبین مردم در دموکراسی دروغين غربی هستند.
ما الآن باید از آسیبهای دموکراسی غربی در جمهوریت نظام خودمان جلوگیری کنیم، اما چگونه؟ با افزایش مشارکت، با تقویت مغز و حقیقت دموکراسی، با افزایش احساس مسئولیت مردم، با بسط فرهنگ زندگی جمعی.
ببینید رهبر انقلاب چقدر بر «مشارکت حقیقی مردم» و «مردمسالاری دینی» تأکید دارند. ایشان اخیراً فرمودند که مشارکت مردم در ادارۀ حکومت باید از سه جهت افزایش پیدا کند؛ در تصمیمگیریها، در نظارت بر رفتار مسئولان و در اقدام (19/۱۰/1400) این یعنی بعضی از اقدامها را دولت انجام ندهد و مردم انجام بدهند.
مطالبۀ رهبر انقلاب خصوصاً در چندماه اخیر، این است که راههای افزایش مشارکت مردم در عرصههای مختلف را پیدا کنیم تا دولتسالاری و «حزب سیاسی سالاری» به نفع مردمسالاری تغییر کند.
کافی نیست که دولت و دولتمردان آدمهای خوبی باشند؛ باید سطح مشارکت مردم در ادارۀ امور جامعه، در عرصههای اقتصادی و... افزایش پیدا کند. این همان چیزی است که مرحوم شاهآبادی به عنوان «ولایت عرضی» دنبال میکردند.
رهبر انقلاب حدود پنجاه سال پیش در سخنرانیهای خود در مشهد میفرمود: ما یک ولایت طولی داریم و یک ولایت عرضی. در ولایت عرضی، مؤمنین برادرانه پشتسرهم هستند و ارتباط قوی دارند.
مردم چگونه میتوانند جای دولت بیایند؟ مردم تکتک نمیتوانند؛ باید تعاونی راه بیندازند. راه دیگری نیست! اگر کار را صرفاً به بخش خصوصی بدهید، بازی به نفع سرمایهداران میشود. فرهنگ تعاونی کجا باید آموزش داده بشود؟ در مساجد، در هیئات و در کار جمعی.
طبق قانون 25درصد اقتصاد مملکت باید اقتصاد تعاونی باشد اما در طول این چهل سال بیشتر از 5درصد محقق نشده است. نه مصرفمان تعاونی است نه تولیدمان.
البته نمیشود مردم را به زور وادار به مشارکت کرد؛ فرهنگ مشارکت باید در بین مردم باشد، و دولتمردان هم باید میدان بدهند، همۀ راههای قانونی برای مشارکت باز نیست، برای مشارکت، فرهنگسازی نشده؛ فکر و ایدۀ ناب و عملیاتی هم کم داریم و از دین برای این مشارکت کمتر استفاده شده است.
نمیخواهد برای همدیگر بمیریم، ولی لااقل بیایید برای هم تب کنیم! بیایید کارهای جمعی انجام بدهیم، بیایید تعاونی راه بیندازیم در هر موضوعی؛ در اقتصاد، معیشت، فرهنگ و... بیایید خودمان قیام به قسط کنیم کمااینکه فرمود «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» ما تا «ما» نشویم، نمیتوانیم قیام به قسط کنیم.
👤علیرضا پناهیان
🚩 حرم شاهچراغ - ۱۴۰۰.۱۱.۲۸
👈🏻 متن کامل:
Panahian.ir/post/7196
@Panahian_text
🌀 شروع آموزش دین از اصول عقاید، اولین قدم به سمت سکولارسازی است
🌀 خودمان با آموزش نادرست دین، سکولاریزم را تقویت کردهایم
➖خیلی از کارهای فرهنگی و دینی ما، سکولارساز و دشمنساز است!
➖دین را چگونه توضیح بدهیم که سکولار نباشد؟ احکام اجتماعی دین و آثار اجتماعیِ احکام فردی را توضیح بدهیم
➖ وقتی بهجای تقویت وجه اجتماعی دین، فقط وجه عقیدتی و اخلاقی را تقویت کنیم، یعنی سکولاریزم را تقویت کردهایم
➖ دین سکولار دینی است صرفاً با تلقیِ عقیدتی، اخلاقی و احکامی از دین؛ آن هم احکام غالباً فردی
👈 علیرضا پناهیان در جمع فعالین فرهنگی استان فارس:
منظور از سکولار بودنِ دین این است که دین به زندگی اجتماعی و نیازهای واقعی مردم، زیاد کاری نداشته باشد و فقط به بُعد اخلاقی و معنوی بپردازد و در نتیجه، طبیعتاً با سیاست هم کاری نداشته باشد و از سیاست فاصله بگیرد.
سکولاریزم، درجاتی دارد؛ درجاتی از سکولار بودن در عموم فعالیتهای فرهنگی و دینی ما موج میزند؛ اگرچه مواضع سیاسی هم داشته باشیم و چند اقدام سیاسی هم انجام بدهیم، اما ذاتاً آموزش دینیمان و تعلیمات اخلاقیمان غالباً سکولار است. خیلی از ما، در واقع سکولارهای انقلابی هستیم!
قرآن میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ» از بندگان خدا کسانی هستند که عبادت خدا را در یک گوشهای گذاشتهاند و در متن زندگیشان جاری نیست. این آیه، یک طرز برخورد سکولار با دین را نشان میدهد و خیلیها علاقهمند هستند که دین در اقتصاد و سیاست و متن زندگی اجتماعی وارد نشود.
بسیاری از فعالیتهای فرهنگی و دینی ما، ذاتاً سکولار است و این سکولاریزم را به فرزندانمان آموزش میدهیم و بعد به آنها میگوییم «سکولار نباش!» خودمان سکولاریزم را آموزش دادهایم و تقویت کردهایم. وقتی در تعلیم و تربیت دینی، بهجای اینکه وجه اجتماعی دین قوی بشود، وجه عقیدتی دین قوی میشود، طبیعتاً فرزندانمان یک تلقّیِ صرفاً عقیدتی از دین پیدا میکنند.
وقتی طرز آموزش دینی ما با اصول عقاید شروع میشود تلقّی و برداشت جوان ما از دین، این میشود که پیغمبر سرِ عقاید جنگ میکرد. این قدم اول به سمت سکولاریزم است. در حالیکه واقعیت این نبوده است.
بُعد اجتماعی دین در آموزشهای دینی و کارهای فرهنگی ما کمرنگ است و بیشتر، بُعد فردی دین، برجسته است. اصرار بر این بُعد فردی، یکی ناشی از تلقّی صرفاً عقیدتی از دین است و دوم، ناشی از تلقّی صرفاً اخلاقی از دین است.
آنچه به اسم «علم اخلاق» رایج شده، بیشتر ملکات نفسانی است. درحالیکه وجود ملکات نفسانی، علامت خوشبختی انسان نیست. قرآن ۲۵۰ بار بر تقوا تأکید کرده و ملاک ارزش را تقوا قرار داده نه اخلاق. کار فرهنگی با تلقی صرفاً اخلاقی یا عقیدتی یا احکام فردی از دین، به دین آسیب میزند و دشمنساز است.
تلقیِ احکامی از دین چیست؟ اینکه اطاعت از خدا را برجسته کنیم و بگوییم «آدم خوب یعنی آدم مطیع» درحالیکه دین همهاش اطاعت نیست؛ بلکه بصیرت و نصرت هم هست که گاهی ممکن است بدون امر صریح و واضح خدا یا امام باشد. امام حسین(ع) شب عاشورا به یارانش فرمود: «بروید» ولی آنها باید میماندند. دین میخواهد انسان به قدرت تشخیص و حکمت برسد.
دین سکولار دینی است که صرفاً با تلقیِ عقیدتی، اخلاقی و احکامی از دین باشد؛ آن هم احکامی که غالباً احکام فردی است. دین را چگونه توضیح بدهیم که سکولار نباشد؟ باید احکام اجتماعی دین و آثار اجتماعیِ احکام فردی را توضیح بدهیم.
در کار فرهنگی برای جاانداختن دین، باید فواید دین برای فرد و جامعه ذکر بشود و نیز باید معلوم بشود که دین به شدّت یک امر عقلانی است.
وقتی دین یک امر عقلانی و کاربردی در زندگی فردی و خصوصاً اجتماعی است، شما چرا کار فرهنگی را صرفاً در خارج از متن زندگی اجتماعی انجام میدهید؟ چرا فقط میخواهید مردم را در مسجد، دیندار کنید؟ چرا در کارخانه و فروشگاه و بازار و کارگاه، مردم را دیندار نمیکنید و فقط رفتید داخل مسجد؟ مگر زمان طاغوت است؟!
الان برای کار فرهنگی، باید شغل درست کنی، باید سرِ نحوۀ زندگی جمعی برای تولید و برای مصرف، در متن این فعالیت جمعی باید کار فرهنگی صورت بگیرد! چرا کار فرهنگی را سکولار میکنید و میبرید بیرون از متن زندگی؟!
امروز در متن زندگی، نقص بزرگ دینی ما در چیست؟ کار گروهی و جمعی در عرصۀ اقتصادی و معیشتی. شما تا وقتی که در میان یک جمع، در مسجد یا هیئت، کار اقتصادی راه نیندازید و آنها با هم دعوایشان نشود، هیچ شاخصی ندارید برای اینکه ببینید کار تربیتیتان موفق بوده یا نبوده. اگر بحث پول وسط بیاید و دعوایمان نشود، آنوقت است که مواسات، ایثار و ازخودگذشتگی تازه رو میآید.
🚩آستان مقدس احمدبن موسی الکاظم(ع) شاهچراغ - ۱۴۰۰.۱۱.۲۸
👈 متن کامل:
📎 Panahian.ir/post/7203
@Panahian_text
🌀 سرمایۀ اجتماعی بیش از قانون و دیگر ابزارهای مدیریتی میتواند نیازهای یک جامعه را تأمین کند
🌀 مانع اصلی رشد سرمایه اجتماعی، سبک زندگی فردی و غیرمسولانۀ ما و عدم کار جمعی است
➖ سرمایه اجتماعی شامل ارزشهایی فراتر از منافع فردی و مادی است؛ مانند اعتماد و فداکاری برای هم
➖ سرمایه اجتماعی با گذر از زندگی حداقلی که صرفاً بر اساس بروکراسی و قانون است، بدست میآید
➖ امر به معروف و نهی از منکر مهمترین عامل تقویت سرمایۀ اجتماعی
👈 علیرضا پناهیان در گفتگو با مدیران نهاد رهبری در دانشگاههای سراسر کشور:
برخی از اندیشمندان راهحلّ مشکلات جامعه را «سرمایۀ اجتماعی» میدانند. سرمایۀ اجتماعی شامل ارزشهایی فراتر از منافع فردی و منافع موقت مادی است، مانند اعتماد، ارتباط خوب بین افراد یک مجموعه، فداکاری، رفتار مهربانانه و ایثارگرانه؛ همۀ اینها مراتبی از سرمایۀ اجتماعی است.
واقعاً سرمایۀ اجتماعی مهمتر از قانون و دیگر ابزارهای مدیریتی میتواند نیازهای یک جامعه را تأمین کند. اگرچه بعضیها خودِ قانون را عامل سرمایۀ اجتماعی میدانند، اما این حرف دقیقی نیست و صِرف وجود قانون، عامل سرمایۀ اجتماعی نخواهد شد.
بسیاری از قوانین برای جلوگیری از ظلم، فساد، دزدی و رانتخواری است لذا قانون خیلی از اوقات، امر سلبی است نه ایجابی، حداقلی است نه حداکثری و خیلی از اوقات، تلخ جلوه میکند به همین دلیل، خیلیها از قانون فرار کنند.
سرمایۀ اجتماعی که عامل مهمّ حلّ مشکلات و پیشرفت یک سازمان و یک جامعه است، فقط در مقابل «عدم اعتماد، بینظمی و بههمریختگی» قرار ندارد، بلکه در مقابل «بروکراسی» هم قرار دارد.
بروکراسی، سرمایۀ اجتماعی را مهار کرده و اجازۀ رشد نمیدهد، اگر در یک اداره، اعتماد همکاران به یکدیگر بر اساس کارت ساعتزنی یا گزارشهای رسمی و اداری باشد و تلاششان در همین حد باشد، کمکم خودخواهی و فردیت، افزایش پیدا میکند نه از خودگذشتگی و خلّاقیت.
سرمایۀ اجتماعی چگونه بهدست میآید؟ با گذر کردن از زندگی حداقلی که صرفاً بر اساس بروکراسی و قانون است. البته قانون و بروکراسی هم باید باشد، اما طوری که کمتر نیاز بشود از آن استفاده کنیم. چون قانون و مقررات، فردیّت را از بین نمیبرند بلکه آن را تقویت میکنند و فردیّت هم ضدّ سرمایۀ اجتماعی است.
الان مانع اصلی برای رشد سرمایۀ اجتماعی، سبک زندگیمان است. سبک زندگی ما بهگونهای نیست که خیلی مشارکتجویانه باشد و عادت به کار جمعی نداریم. رفتارهای ما خیلی از اوقات بهجای اینکه مشارکتجویانه باشد «رفع تکلیفی» است.
خداوند در سوره توبه، منافقین را دارای پیوند اجتماعی عمیق معرفی کرده و میفرماید که اینها همدیگر را امر به منکر و نهی از معروف میکنند «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ» و این سرمایه آنهاست؛ پس سرمایۀ اجتماعی را نباید همیشه مثبت ببینیم.
بعد میفرماید: مؤمنین پشتیبان هم هستند «بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ، يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ» درواقع کارکردِ این پیوند اجتماعیشان، امر به معروف و نهی از منکر است.
خداوند امر به معروف و نهی از منکر را یک امر ضمانتبخش برای روند صحیح کارها بیان میکند؛ بهجای قانون. اگرچه
در جامعۀ اسلامی قانون هست اما بنای جامعۀ اسلامی بر قانون نیست؛ بنای جامعه بر امر به معروف و نهی از منکر.
امر به معروف و نهی از منکر مهمترین عامل تقویت سرمایۀ اجتماعی است؛ «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» یعنی یک عدهای با هم خوب گره خورده باشند و این گرهخوردنشان عامل پیشرفت کار و عامل رفع مشکلات بشود.
البته واژۀ امر به معروف و نهی از منکر معمولاً در جامعۀ ما حداقلی تلقّی میشود، مثلاً در حدّ تذکر دادن به بیحجاب. در حالیکه فراتر از اینها است؛ هم بازداشتن از کمکاری است، هم تشویق به پرکاری، ازخودگذشتگی و...
جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در دین کجاست؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کلّ اعمال نیک و حتی جهاد، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند یک قطره در مقابل اقیانوس است. (نهجالبلاغه/حکمت 374)
بسیاری از مواقع امر به معروف و نهی از منکر میتواند جای بروکراسی و قانون را بگیرد. چرا به امیرالمؤمنین(ع) میگفتند شما مدیریت بلد نیستی؟ چون انتظار داشتند ایشان بهجای سرمایۀ اجتماعی، از قانون و از زورِ دولت یا مکر سیاسی استفاده کند.
🚩جلسه با مدیران نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای سراسر کشور- ۱۴۰۰.۱۲.۰۸
@Panahian_text