eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
13هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻آیا داشتن انتخابات پرشور و مشارکت بالا مستلزم دوقطبی‌سازی است؟ 📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن- قسمت اول 🔸خداوند متعال سوره‌ای به نام «منافقین» نازل کرد و منافقان دوقطبی‌ساز را رسوا کرد 🔸دوقطبی‌سازی کاذب، شنیع‌ترین اتفاق سیاسی در یک جامعه است که نتیجه‌ای جز نابودی جامعه ندارد 🔸ایجاد دوقطبی برای رأی‌گیری، قطعاً یک جنایت است؛ چون آثار شومش اصلاً قابل رفع نیست 🔸دیکتاتوری‌ای‌ که رسانه‌های دوقطبی‌ساز ایجاد کردند از دیکتاتوری رضاخان و ساواک بدتر است ____________ در زمان رسول‌خدا(ص) منافقینی بودند که بعدها دست به قتل اولیای خدا زدند؛ ولی جنایت دوقطبی‌سازی جامعه اینقدر بالا است که خداوند متعال سوره‌ای به نام «منافقین» نازل کرد و منافقان دوقطبی‌ساز را افشا و رسوا کرد. تنها منافقی که خدا آبرویش را برد کسی بود که می‌خواست جامعۀ مدینه را دچار دوقطبی کند. بعضی‌ها در کشور ما دوقطبی را طبیعی می‌دانند؛ یعنی اینها از بدیهیات دین فاصله دارند. یکسان‌سازی مردم خطا و حماقت است، وجود گروه‌های متعدد و متکثر در جامعه عامل پیشرفت است، ولی دوقطبی‌سازی کاذب، شنیع‌ترین اتفاق سیاسی در یک جامعه است. به‌طور طبیعی دوقطبی‌هایی در جامعه هست، ولی تحریک آنها به‌عنوان گسل‌های اجتماعی نتیجه‌ای جز نابودی جامعه ندارد. دوقطبی‌سازی یعنی اوج دشمنی بین دو جریان، که مردم را تحریک کند و به صحنه بیاورد. این کار در بلندمدت آثار شوم بسیاری دارد که یک کشور را زمین می‌زند. مهم‌ترین آثار شوم دوقطبی‌ساز این است که انتقاد از یک قطب افراد را به عضویت در قطب مقابل متهم می‌کند، هر قطب عیوب قطب رقیب را برجسته می‌کند و از ضعف‌های خودشان چشم می‌پوشند، افراد به‌ جای تضارب آرا به دنبال پیروزی در مناظره هستند. بدون انتقاد و تضارب آرا و افکار جامعه رشد نمی‌کند. نگاه سیاسی‌ رهبر انقلاب این است که هیچ جریانی حذف نشود؛ مگر جریانی که ضدّ ملت باشد. یک زمانی فرمودند اگر جریان چپ نبود من خودم آن را می‌ساختم؛ چون باعث تفکر در جامعه می‌شود. یک جریان نباید دیگر جریان‌ها را در یک قطب قرار بدهد. بقیه‌ یک قطب نیستند، چون با هم تفاوت‌هایی دارند. وقتی یک جریان دیگران را در یک کاسه جمع می‌کند، دارد خودنمایی و بزرگنمایی می‌کند. این دروغ بزرگ دیگران را تحت دیکتاتوری روانی قرار می‌دهد به‌طوری که نمی‌توانند اظهارنظر کنند. اختلاف نظر و رقابت سالم اقتصادی و سیاسی محسّنات زیادی دارد؛ آداب و آئینی هم دارد. رقابت نباید موجب حذف کسی شود. نباید کسی دیگر جریان‌ها را متّهم کند، با دروغ‌پراکنی و تخریب فضای جامعه را متشنّج کند. گاهی اینها حتی اصل نظام را هم زیر سؤال می‌برند. این وضعیت بدتر از وضعیت کشورهای بدبختی است که به‌خاطر دوقطبی‌بودن تحت سیطرۀ صهیونیست‌ها هستند؛ چون اینجا یکی از قطب‌ها ژست اپوزسیون می‌گیرد. بنده حوادث سال گذشته را نتیجۀ عملکرد دوقطبی‌سازی جامعه می‌بینم. هر اختلافی دوقطبی‌سازی نیست. «قطب» یعنی یک سلسله نظریات، که از یک مبنا و آبشخور تغذیه می‌شود، مهندسی‌ خاصی از مفاهیم و مواضع را شکل داده، افرادی را سازماندهی کرده است. اگر در طرف دیگر یک سلسله از نظرات با مبانی متفاوت ایجاد و مفاهیم و مواضع خاص مهندسی شود، دو قطب شکل می‌گیرد. یکی از ضررهای مهمّ دوقطبی این است که از جبهه‌گیری در مقابل قطب اصیلی که مقابل‌مان قرار دارد باز می‌مانیم. رسول‌خدا(ص) از تفکیک دوقطبی واقعی انصار و مهاجرین ناراحت شد؛ چون اگر اینها با همدیگر اختلاف کنند، اختلاف اصیل ایمان و کفر و ظالم و مظلوم از بین می‌رود. دوقطبی درونی ما را در مقابل کفر و ظلم ضعیف می‌کند. در ادبیات رهبر معظم انقلاب شاهد دوقطبی‌هایی مثل «خودی-غیرخودی» و «انقلابی-غیرانقلابی» هستیم. ایشان می‌فرمایند خودی و انقلابی یعنی کسانی که دلسوز کشور هستند؛ حتی در انتخابات می‌فرماید اگر شما نسبت به نظام هم انتقاد یا اعتراضی دارید کشورتان را رها نکنید چون انتخابات کشور شما را تقویت می‌کند و اگر کشور تضعیف بشود، دشمنان این سرزمین و مردم سلطه پیدا می‌کنند و ضربه می‌زنند. اگرچه دوقطبی‌سازی موقتاً مشارکت را افزایش می‌دهد، اما آثار شومش بیشتر از اثر افزایش مشارکت است. ایجاد دوقطبی برای رأی‌گیری، قطعاً یک جنایت است؛ چون آثار شومش اصلاً قابل رفع نیست. دیکتاتوریی‌ که رسانه‌های دوقطبی‌ساز ایجاد کردند از دیکتاتوری رضاخان و ساواک بدتر است. مرگ بر حزبی که می‌خواهد جلوی آزادی اندیشه را بگیرد. چه اشکالی دارد یک نماینده یک نظر بدهد نزدیک اصولگراها و یک نظر بدهد نزدیک اصلاح‌طلب‌ها؟! نه اصلاح‌طلب‌ها و نه اصولگراها مانیفست واضحی ندارند. نه مردم و نه نخبگان به‌سادگی‌ قابل دسته‌بندی به اصلاح‌طلب‌-اصولگراها نیستند. 📺 برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف»- شبکۀ سه - ۱۴۰۲.۱۰.۰۴ صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
🔰باید فرهنگ‌سازی صورت بگیرد؛ سیاسیون فرهنگ جامعۀ ما را بر اساس دوقطبی‌سازی خراب کردند 📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن- قسمت دوم 🔺گروه‌های مختلف وارد میدان شوند؛ این کار به بیرون‌آوردن جامعه از دوقطبی کمک می‌کند 🔺مردم کشورمان در سطح اعلای بلوغ سیاسی هستند، امّا سیاسیون با دوقطبی‌سازی ایجاد خفقان کردند 🔺وقتی سیاسیون ذهن جامعه را خراب بکنند، امیرالمؤمنین(ع) هم نمی‌تواند جامعه را نجات بدهد 🔺وقتی یک نماینده گسل اجتماعی را تحریک می‌کند، شورای نگهبان باید بگوید تو دیگر صلاحیت سیاسی نداری ____ بعضی‌ها فرض را بر این گرفتند که اساساً بیشتر از دو دیدگاه در جامعه نیست. اصلاً این‌طور نیست. در موضوعات مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی چندین نظر وجود دارد که طرفدارانشان در این دو گروه پخش هستند. افرادی که دیدگاه‌های مختلف دارند می‌توانند دیدگاه‌هایشان را با مردم در میان بگذارند و رأی متناسب با خودشان را بگیرند. معمولاً وقتی طیف‌بندی شد نماینده‌ای که در یک زمینه‌ نظرش به طیف مقابل نزدیک باشد نظرش را ابراز نمی‌کند. می‌گوید من آن جبهه را تقویت نمی‌کنم. اینجا به‌جای رشد یک جنایت بزرگ اتفاق می‌افتد. دوست دارم گروه‌های مختلف فکری خودشان را سازماندهی کنند و وارد میدان شوند. این کار به بیرون‌آوردن جامعه از دوقطبی کمک می‌کند. لذا در جلسات جریان پایداری، شورای ائتلاف و جمنا رفتم و سخنرانی کردم. من عضو آنها نمی‌شوم ولی هر کاری را که به تشکّل و سازماندهی افراد و حرف‌ها و نظریات کمک کند مبارک می‌دانم. دوست دارم این نقد و آزادی افکار در جامعه جریان داشته باشد. هر اختلاف نظری اسمش دوقطبی نیست. این یک‌جور سوءاستفاده از کلمۀ دوقطبی‌سازی است. اختلاف‌نظرها مفید است. حضرت آیت‌الله ری‌شهری گفتند که زمانی که وزیر اطلاعات بودم، اختلافات داخلی را به امام گزارش دادم. امام فرمودند برای مملکت اختلافات کم ضرر دارد، اختلافات زیاد خوب است؛ یعنی اینها همدیگر را نقد، تعدیل و تکمیل می‌کنند، مردم انتخاب می‌کنند، خبرگان و نخبگان جامعه رشد می‌کنند. هرکدام از مردم مرجع تقلید متفاوتی با دیگری انتخاب می‌کنند. آیا کسی دربارۀ مرجع دعوا می‌کند؟! دربارۀ پزشک و معلم و ... هم همین‌طور است، مگر مردم در آن موارد شبیه یارگیری انتخاباتی عمل می‌کنند؟ این انتخابات آزادانه مگر حقّ مردم نیست؟ اگر انتخاب پزشک، مرجع و ... دوقطبی بشود قدرت انتخاب از مردم سلب می‌شود. مردم کشورمان از نظر سیاسی بالغ، بلکه در سطح اعلای بلوغ سیاسی هستند، امّا سیاسیون ایجاد خفقان کردند. نخبگان هم جزء مردم هستند. چندین استاد دانشگاه و حوزه می‌شناسم که می‌گوید اگر نظر بدهم به من می‌گویند تو مال فلان طیف هستی. چه‌کسی این خفقان را ایجاد کرده است؟ مردم بلوغ سیاسی دارند، نخبگان هم جزء مردم هستند، منتها از متهم‌شدن می‌ترسند یا وقتی وارد یکی از طیف‌‌های سیاسی می‌شوند، به خودشان جرأت نقد جریان خودشان را نمی‌دهند. اینجا سرنوشت جامعه مطرح است، لذا کار باید با اندیشه جلو برود. تردید ندارم که باید فرهنگ‌سازی صورت بگیرد. سیاسیون فرهنگ جامعۀ ما را بر اساس دوقطبی‌سازی خراب کردند. مردم ما خیلی رشد دارند و اگر سیاسیون نابخردانه عمل نکنند - مثل دوقطبی‌سازی و ژست اپوزسیون گرفتن - مردم ما رشد بیشتری می‌کنند. وقتی سیاسیون ذهن جامعه را خراب بکنند، امام و رهبری که چه عرض بکنم امیرالمؤمنین(ع) هم نمی‌تواند جامعه را نجات بدهد؛ چون نقش خواص، جدی‌ و قدرت تخریب‌گری‌شان بالاست. وقتی یک نماینده گسل اجتماعی را تحریک می‌کند، شورای نگهبان باید بگوید تو دیگر صلاحیت سیاسی نداری و به‌عنوان یک مجازات او را از مجلس بیرون بیندازد. گاهی فوتبالیست‌ها را هم با یک خطا بیرون می‌اندازند. ما باید قانونی داشته باشیم که ملاک رد صلاحیت به ما می‌دهد. قانون بگوید هرکس گسل‌های اجتماعی را فعال کند و باعث اختلافات ملی شود، صلاحیت سیاسی ندارد. باید قوانین رد صلاحیت را تکمیل‌ و شفاف کنیم. ما می‌توانیم طرح‌های افراد برای بهبود اوضاع کشور را بشنویم، هر کدام امیدبخش‌تر و واقع‌بینانه‌تر بود، به آن رأی بدهیم. بعضی‌ از کسانی که برای مشکلات راه‌حل ندارند، پشت دوقطبی می‌ایستند، اگر رأی هم بیاورند مشکل را حل نمی‌کنند؛ می‌گوید چون من طرف این طیف هستم طرفدارها به من رأی بدهند؛ طرفدارها هم برای اینکه از طیف دیگر بدشان می‌آید به او رأی می‌دهند. این طرفداری‌ها و نفرت‌ها به‌دروغ ایجاد شده است. 📺 برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف»- شبکۀ سه - ۱۴۰۲.۱۰.۰۶ @Panahian_text
🔴 عملکرد تخریبی برخی سیاسیون و دوقطبی‌سازی در درازمدت باعث کاهش مشارکت در انتخابات است 📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن - قسمت سوم 🔸بعضی‌ها کاری می‌کنند که اگر یک سیاستمدار اشتباه کند، مردم با صندوق رأی قهر کنند 🔸مقصر مشارکت پایین، کسانی هستند که در عرصۀ سیاست نقش اپوزسیون گرفتند 🔸وقتی اوضاع خراب می‌شود باید بیشتر مشارکت کنیم تا بتوانیم اوضاع را تغییر بدهیم 🔸اگر افراد به‌جای شعار با برنامه بیایند، مردم برای رأی‌دادن تهییج می‌شوند، راه دیگری نداریم ------------ افراد ضعیف و ترسو که دوقطبی‌سازی می‌کنند، خودشان را در پناه این جبهه، قرار می‌دهند. افراد ضعیف وارد یک طیف می‌شوند و بین طیف‌ها درگیری‌هایی ایجاد و تشدید می‌کنند و الّا حیات سیاسی‌شان از بین می‌رود. اگر اینها بعداً مدیر یا نماینده شوند آدم‌های منفعلی هستند، به دهان این و آن نگاه می‌کنند. جامعه‌مان باید به افراد مستقل و صاحب‌نظر میدان بدهد. این مغایر دوقطبی‌سازی است. اگر بخواهیم با هیجان در کوتاه‌مدت مشارکت شکل بگیرد، راهش روش‌های بسیار غلط دوقطبی‌سازی کاذب است. مشارکت در کوتاه‌مدت شکل نمی‌گیرد. مشارکت علل درازمدت دارد. اگر مشارکت پایین است، مقصرش کسانی هستند که تخریبی در عرصۀ سیاست وارد شدند، نقش اپوزسیون گرفتند، هر ضعفی خودشان داشتند یک لگد به نظام زدند. اینها در درازمدت باعث ایجاد یأس و کاهش مشارکت می‌شوند. عملکرد نادرست نباید اجازه بدهد فرهنگ جامعه نسبت به سیاست منفی شود. عملکرد غلط یک مربی فوتبال باعث می‌شود طرفداران آن تیم مربی را کنار ‌بگذارند؛ پس در مدیریت کشور هم هنگام عملکرد نادرست، مدیر، سیاست و روش نادرست را باید کنار گذاشت، نه اینکه کشور را کنار بگذاریم. اگر دوقطبی‌سازی شد هرکس به او انتقاد بشود یا خودش شروع به تخریب نظام می‌کند یا ادعا می‌کند انتقاد به او تخریب نظام است. آن‌وقت افراد نسبت به کلّیت نظام دلسرد می‌شوند. مثلاً کسی که رد صلاحیت شده، شورای نگهبان را می‌زند. شورای نگهبان بخشی از نظام است که داوری می‌کند. این فرو بریزد مشارکت فرو می‌ریزد. عملکرد بد یک مدیر، مردم را دلسرد می‌کند، من هم چون هم‌طیف او هستم حرفی نمی‌زنم، این مشارکت را پایین می‌آورد. وقتی دوقطبی‌سازی نباشد، باب انتقاد و گفتگو باز است. آیا وقتی یک پزشک اشتباه می‌کند مردم دیگر به پزشک مراجعه نمی‌کنند؟! ولی بعضی‌ها کاری می‌کنند که اگر یک سیاستمدار اشتباه کند مردم با صندوق رأی قهر کنند. من تعجب می‌کنم از این کسانی که هر از گاه می‌گویند بستر و قانون اعتراضات عمومی کجاست؟ آیا جامعه‌ای که در هر محله‌ یک سالن اجتماع وجود دارد به نام مسجد، روزی سه مرتبه از شما دعوت به تجمع می‌شود، ارزشمندترین امر به معروف و نهی از منکر ایرادگرفتن از مسئولین است، وظیفۀ دینی‌ است که مساجد و مؤمنین با هم شبکه بشوند، دین از آنها این همه حضور را می‌خواهد، این جامعه باید دنبال نحوۀ اعتراض بگردد؟ مساجد ما کارکرد خوبی ندارند. خیلی‌ها تصور می‌کنند عقل خدا و دین و اولیاء به جامعۀ امروز نمی‌رسید. مسجد و دین و قرآن مال جامعۀ بدوی و پر از جهالت است. چرا ما باید عبادتمان را در محلّ تجمع انجام بدهیم؟ چرا رابطۀ حوزۀ علمیه با مساجد قطع است؟! چرا مساجد با هم شبکه نمی‌شوند؟ ما باید با هم پیوند داشته باشیم. گفتگوهایی که الآن اینجا داریم حتی با نظرات بسیار شدیدتر و مخالف‌تر، باید در مساجد اتفاق بیفتد و در آنجا حل بشود تا به شقاق اجتماعی تبدیل نشود. این فرض قابل تصور نیست که مساجد محلّ مطالبه‌گری بشوند و پاسخ ندهد. چطور وقتی فضای مجازی، مطبوعات، تشکل‌های دانشگاهی و ... محلّ مطالبه‌گری می‌شود پاسخ می‌گیرند؟ آن‌وقت مسجد نتیجه نگیرند؟! خیلی‌ها ممکن است بگویند چون وضعمان خراب است یا در انتخابات شرکت کردیم و نتیجۀ لازم را نگرفتیم، پس دیگر شرکت نکنیم و قهر با صندوق اتفاق بیفتد. خیلی از سیاستمدارانی که نقش اپوزوسیون بازی می‌کنند و رسانه‌های بیگانه در تشدید این تصور نقش دارند. اگر سیاستمداران ما سیاست‌باز نبودند و انتقادهایشان را با روشی غیرتخریبی مطرح می‌کردند، وقتی اوضاع خراب می‌شود باید بیشتر مشارکت کنیم تا بتوانیم اوضاع را تغییر بدهیم؛ منطقش این است که کسی که راه‌حل دارد رأی بیاورد، نه کسی فحش بدهد. چرا تصور می‌کنید شاید شعار می‌دهد؟ چون تا حالا شعاری رأی آورده بودند نه برنامه‌ای. تفاوت شعار با برنامه این است که اگر یکی گفت به ما رأی بدهید تا از وضعیت الف به وضعیت ب ‌برویم. اگر مردم ببینند حرفش معقول است به او رأی می‌دهند. اعتماد مردم به شعارها کاهش یافته است. معمولاً وقتی دوقطبی‌سازی می‌شود کار به شعار می‌کشد. اگر افراد با برنامه بیایند، برنامه افراد را برای رأی‌دادن تهییج می‌کند. 📺 برنامۀ «بدون توقف»- شبکۀ سه - ۱۴۰۲.۱۰.۱۳ صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
🔴 وقتی مشارکت مردم در انتخابات حقیقی و فراگیر باشد، هیچ‌کس با دلایل بیهوده رأی نمی‌آورد 📌برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف» با موضوع انتخابات و مسائل پیرامون آن- قسمت چهارم 🔸 آدم‌های خوب زیادی داریم که حاضر نیستند نامزد انتخابات بشوند، چون برخی فضای سیاسی را آلوده کرده‌اند ‌ 🔸 وقتی مردم خودشان ادارۀ امورشان را به عهده بگیرند، مردم‌سالاری حقیقی تحقق پیدا کرده است 🔸 یکی از آسیب‌های مشارکت به شکل فعلی وجود احزاب است، چون مسئولیت نماینده‌ای را که معرفی کرده‌اند قبول نمی‌کنند 🔸 شاید لازم باشد روش انتخابات را عوض کنیم ------------ بیان عملکرد مثبتی که تا حالا انجام گرفته و داشتن برنامه به افزایش مشارکت کمک می‌کند، شخصیت سیاسی هم در افزایش مشارکت مؤثر است. ما باید ویژگی‌های شخصیت سیاسی را اعلام کنیم مثل فهیم، مستقل، باادب، تاب‌آوری بالا، انتقادپذیر و ... هرکسی نباید شخصیت سیاسی بشود مثل آدم‌هایی که رفتار دفاعی دارند یا فرافکنی می‌کنند. آدم‌های خوب زیادی داریم که حاضر نیستند نامزد انتخابات بشوند، چون عده‌ای با دوقطبی‌سازی، تخریب‌ها و باندبازی‌ها فضای سیاسی را آلوده کردند. بسیاری‌ از نخبگان‌ مرعوب کنش‌های سیاسی غلط هستند. وقتی شما وارد مجلس شوی سرنوشتت به دست خبرنگاری می‌افتد که اگر بخواهد مزدور یک جریان سیاسی باشد سکۀ یک پولت می‌کند. ما باید فضا را اصلاح بکنیم. نگوییم «نمی‌گذارند، نمی‌کنند، اجازه نمی‌دهند». اگر اراده کنیم اعتراض‌ها شنیده می‌شود، می‌توانیم تغییر ایجاد کنیم. گاهی وقتی با رهبران سیاسی کشور از جناح‌های مختلف صحبت می‌کنیم، نظرشان تغییر می‌کند. احساس بی‌أثربودن مال جامعۀ انسانی ولایی ما نیست. اگر کسی جمهوریت و اسلامیت را جدا بداند، اسلام و ولایت را درک نکرده است. اسلامیت نظام و ولایت یعنی به میدان آوردن مردم، نقش‌دادن به مردم، نه‌فقط آگاهی‌دادن بلکه مردم را به قدرت تشخیص برساند. صریحاً خداوند متعال در قرآن می‌فرماید: «لیقومَ النّاسُ بالقسط» (حدید،25)؛ ما پیامبران را می‌فرستیم تا مردم به قسط قیام کنند. خیلی از مظلومیت‌های اهل‌بیت(ع) به این علت است که گذاشتند مسئولیت و نقش مردم خودش را نشان بدهد. جمهوریت توضیح اسلامیت نظام است، نه یک قید اضافه به اسلامیت. بحث مشروعیت را از مشارکت‌های موسمی‌ که پایین و بالا می‌شود باید جدا کرد. کسی که تورم او را اذیت می‌کند، می‌گوید می‌خواهم با مشارکت‌نکردن اعتراض کنم. این چه ربطی به نظام دارد؟ همان کسی که در انتخابات شرکت نمی‌کند، در تشییع سردار سلیمانی می‌آید. مردم ما باهوش هستند، وقتی می‌بیند خطّ مقاومت پیروز شد، می‌گویند ما می‌توانیم به خطّ مقاومت اعتماد کنیم، پس پای صندوق می‌آییم؛ چون این نظام خطّ مقاومت را دنبال می‌کند. اینها نشان می‌دهد صرف شرکت‌نکردن در انتخابات وجه منفی ندارد. مردم باید مشارکت حقیقی داشته باشند، نه اینکه مثل کشورهای دیگر، احزاب با عملیات روانی آنها را فریب دهند و از آنها رأی بگیرند. وقتی مشارکت حقیقی باشد، بر اساس دلایل بیهوده مثل تبلیغات دوقطبی و پولکی، مردم به کسی رأی نمی‌دهند. رهبری فرمودند مردم‌سالاری دینی فقط به شرکت‌کردن در انتخابات نیست؛ ‌وقتی مردم خودشان ادارۀ امورشان را به عهده بگیرند، مردم‌سالاری حقیقی تحقق پیدا کرده است. شاید برای هرچه حقیقی‌ترشدن مشارکت مردم لازم باشد روش انتخابات را عوض کنیم تا کسی نتواند با تبلیغات از مردم رأی بیاورد. چرا با انتخابات قهر کنیم؟! روش انتخابات را عوض می‌کنیم. کاری می‌کنیم نمایندگان حقیقی مردم وارد بشوند. در محله‌ها افرادی مثل شهید صدرزاده که خادم مردم هستند، حلقه‌های میانی بین مردم و مسئولین باشند و آنها رده‌های بالا را انتخاب کنند. حلقۀ میانی اینقدر برای مردم محل دویده که همه با هر نظرو سلیقه دوستش دارند. یکی از آسیب‌های مشارکت به شکل فعلی وجود احزاب است. شاید در آینده مشارکت به‌قدری حقیقی و فراگیر شود که به حزب نیاز نداشته باشیم. آنچه امروز به نام حزب وجود دارد باندبازی است. هیچ‌کدام‌ مسئولیت نماینده‌ای را که انتخاب کرده‌اند قبول نمی‌کنند. احزاب به اندازۀ چهارده تا سکۀ عقدنامه ازدواج هم افراد خودشان را تضمین نمی‌کنند. وقتی مشارکت فراگیر و حقیقی باشد، هیچ‌کس چون آقازاده، داماد یا فامیل است یا در فلان باند است بالا نمی‌آیند. اگر امثال شهید صدرزاده‌ها به مجلس بروند، تمام ملت آنها را می‌پسندند. جناح‌بازی محو می‌شود و آرزوی یک جامعۀ یکپارچۀ پیشرو محقق می‌شود. 📺 برنامۀ تلویزیونی «بدون توقف»- شبکۀ سه- ۱۴۰۲.۱۰.۱۷ صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
💠 احساس مسئولیت اجتماعی و مشارکت حقیقی مردم در ادارۀ جامعه، از مؤثرترین عوامل مشارکت مردم در انتخابات است 📌 برنامۀ تلویزیونی «جریان» با موضوع عوامل مؤثر بر میزان مشارکت در انتخابات 🔶 مساجد، مدارس و دانشگاه‌ها چه‌کار کردند که بعضی‌ها احساس مسئولیت لازم برای مشارکت سیاسی و شرکت در انتخابات را ندارند؟! 🔶 احساس مسئولیت اجتماعی اصل و اساس دین است؛ اگر حذف بشود چیزی باقی نمی‌ماند 🔶 وقتی شما در همۀ موضوعات مردم را مشارکت بدهید، مردم در انتخابات هم مشارکت می‌کنند 🔶 نظارت مردم بر رفتار نمایندگان، مشارکت را افزایش می‌دهد 🔶 کسانی که قدرت افزایش مشارکت مردم را ندارند باید از عرصۀ ادارۀ کشور بیرون بروند ------------ ما از نظر فرهنگی جامعه‌مان را برای سطح مطلوب از نظر مشارکت‌جویی و به تعبیر دقیق‌تر احساس مسئولیت کلان اجتماعی بار نیاوردیم. احساس مسئولیت درجات مختلفی دارد: نسبت به خود، خانواده، محل، شهر، جامعه، امّت اسلامی و از اینها بالاتر جهان. موضوع امام‌زمان (عج) احساس مسئولیت نسبت به جهان است. احساس مسئولیت برای کلّیت کشور باید از اهداف میانی‌ مسیر تربیت دینی باشد. تعلیم و تربیت در آموزش و پرورش و دانشگاه باید به گونه‌ای باشد که هرکس از آن بیرون آمد، نتواند تصور کند که مشارکت سیاسی نداشته باشد و در انتخابات شرکت نکند. مساجد و مدارس باید ببینند چه‌کار کردند که بعضی‌ها احساس مسئولیت لازم را برای مشارکت سیاسی در موضوعی مثل انتخابات ندارند. همۀ شهدا از مساجد می‌آیند؛ چون مساجد پیش از انقلاب یا ابتدای انقلاب، نیروهایی تربیت می‌کردند که مسئولیت اجتماعی داشتند. صداوسیما چند فیلم برای افزایش فرهنگ مشارکت و مسئولیت‌پذیری اجتماعی ساخته است؟! شعار شهدا و شهادت می‌دهیم، ولی این مسئله را برای مردم ملموس نکردیم که شهید یعنی کسی که برای راحتی و سربلندی مردم، بدون چشم‌داشت از جانش می‌گذرد. شهدا حتی به بدی مسئولان کشور نگاه نکردند و چرتکه نینداختند، ولی ما برای رأی‌دادن حساب و کتاب می‌کنیم؛ بنابراین فرهنگ شهادت را درست منتقل نکرده‌ایم. یکی از پایه‌های مشارکت بالا کار فرهنگی است که باید در جامعه به‌صورت عمیق و ریشه‌دار انجام بگیرد. غیر از انتخابات موضوعات دیگر هم به احساس مسئولیت اجتماعی برمی‌گردد مثل حجاب. هرکس دلش برای جامعه بسوزد - دین هم نداشته باشد- نسبت به حجاب مقیّد می‌شود. احساس مسئولیت اجتماعی اصل و اساس دین است؛ اگر حذف بشود چیزی باقی نمی‌ماند. عامل دوم کاهش مشارکت، این است که شما فقط برای انتخابات مردم را به مشارکت دعوت کنید. وقتی شما در همۀ موضوعات مردم را مشارکت بدهید، در انتخابات هم مردم تحت تأثیر عوامل منفی قرار نمی‌گیرد و مشارکت می‌کنند. چقدر از کارخانه‌ها و شرکت‌های دولتی هست که باید به مردم سپرده شود؟ پیاده نشدن مطلوب اصل 44 قانون اساسی تقصیر کدام دولت و مجلس است؟ چرا ائمۀ جمعه و مساجد با اعتبار خودشان زمینۀ ایجاد تعاونی‌ها را در جامعه فراهم نکردند تا فلان کارخانه را دولت به مردم بسپارد؟ اگر مردم در مساجد فقط نماز بخوانند آن نماز، یک نماز سکولار می‌شود. تا مثل رسول‌خدا (ص) مدیریت و مسئولیت را به مردم نسپارید، احساس مسئولیت تمرین نمی‌شود. وقتی استاندار، نمایندۀ مجلس، امام جمعه و جماعات و ... با امکاناتی که در اختیار دارند مشارکت مردم را در ادارۀ جامعه افزایش بدهند، رأی‌گیری سهل می‌شود و با تبلیغات منفی، تخریب‌‌ها و خیلی از مشکلات مشارکت اجتماعی کاهش پیدا نمی‌کند. برای اینکه این هدف در کوتاه‌مدت محقق شود باید عده‌ای از نماینده‌ها دست روی قرآن بگذارند و قول شرف بدهند؛ مانند دورۀ قبل نشود که قول شفافیت دادند و عمل نکردند. شفافیت از جهت نظارت بر رفتار نمایندگان مشارکت‌دادن سیاسی مردم است. نظارت مردم بر رفتار نمایندگان، مشارکت را افزایش می‌دهد. کسانی که تابع باند خودشان هستند و همچنین کسانی که روی عرضۀ خودشان و نیروهایی که در اطرافشان تشکیل دادند تکیه می‌کنند، به درد نمایندگی نمی‌خورند چون به مردم میدان نمی‌دهد و در میان مردم مشارکت ایجاد نمی‌کنند. یک زمانی کسانی که ضدّاسلام بودند باید از مجلس و دولت بیرون می‌شدند. الآن کسانی که قدرت افزایش مشارکت مردم را ندارند باید از عرصۀ ادارۀ کشور بیرون بروند؛ در عرصۀ سیاسی مثل شفافیت، در عرصۀ اقتصادی مثل اجرای اصل 44 قانون اساسی و در عرصۀ معیشت مثل اجرای تعاونی‌ها. کسی که برای پروژه‌های محلی از دولت پول می‌گیرد به درد امروز جامعه نمی‌خورد. الآن عنصر سیاسی موفق که جامعه برای حلّ مشکلات کشور به او نیاز مبرم دارد، عنصری است که موجبات افزایش مشارکت مردم را به انحاء مختلف ایجاد کند. 📺 برنامۀ تلویزیونی «جریان» - شبکۀ یک - ۱۴۰۲.۱۰.۲۰ صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
🔸 آیا عوامل مظلومیت حضرت علی(ع) هنوز باقی است؟ 🔸عمق مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) 🔸علی بن ابیطالب(ع) حقیقت دین است 🔸حسادت مذهبی‌ها؛ اولین عامل مظلومیت حضرت علی(ع) 📌 آیا ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه: ما از مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) مطالب فراوانی شنیده‌ایم؛ و مظلومیت کلمه‌ای است که خود حضرت در وصف خودشان بیان می‌فرمودند. حتی اینقدر تکرار می‌کردند این را، یکبار اشعث ملعون اعتراض کرد که بس است دیگر! چقدر می‌گویی من مظلوم هستم؟! حضرت می‌فرمودند: «مازِلتُ مظلوماً»؛ من پیوسته مظلوم بوده‌ام(دانشنامه امام علی علیه السلام، جلد: 1، صفحه : 457). این ماه هم به نوعی ماه مظلومیت حضرت علی(ع) است ولی مظلومیت حضرت را نباید سطحی نگاه کرد. چه عواملی حضرت علی(ع) را مظلوم قرار داد؟ آیا آن عوامل هنوز باقی هستند؟ تا وقتی ظهور رخ نداده، باید دنبال ریشه‌یابی و شناخت عوامل مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) باشیم و به برطرف‌کردن آنها در بین خودمان بپردازیم که اگر این کار را نکنیم، مظلوم بعدی امام زمان(عج) خواهد بود. البته ایشان زمانی تشریف‌فرما خواهند شد که دیگر مظلوم واقع نشوند و صرفاً مقتدر خواهند بود. اما امیرالمؤمنین علی(ع) مظلوم مقتدر بود. برای اینکه بتوانیم ریشه‌های مظلومیت را عمیق درک کنیم باید بدانیم این همه فضائل امیرالمؤمنین(ع) را که ما می‌شنویم، آن مردم می‌دیدند ولی باز هم این همه ظلم به حضرت می‌کردند! فهم مظلومیت امام حسین(ع) سهل‌تر از درک مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) است لذا برای روضه‌های اباعبدالله الحسین(ع) بیشتر سینه زده می‌شود ولی حضرت امام(ره) می‌فرمود مصیبت امیرالمؤمنین بالاتر از مصیبت سیدالشهداست. اما مظلومیت‌های رسول خدا(ص) پیچیده‌تر از مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) است. یکی از کلمات خودِ امیرالمؤمنین علی(ع) این است که: «کُلُّ حِقدٍ حَقَدَتهُ قریش عَلَی رسول الله أظهَرَتهُ فیَّ»؛ هر کینه‌ای که از پیغمبر به دل داشتند قریش، به من اظهار کردند(دانشنامه امام علی(ع) جلد: 1، صفحه: 1458). پس ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) یعنی ریشه‌های مظلومیت پیغمبر اکرم(ص). مسئله این است که در مورد رسول خدا هم که به ظاهر احترام گذاشتند، البته در آن احترام‌ها هم خیلی حرف‌ها هست، این پیچیدگی و پنهانی ما را به ژرفای دین می‌برد. دین چیست که وقتی در علی بن ابیطالب(ع) تجسّم پیدا می‌کند، اینقدر مظلوم واقع می‌شود که صدها سال بر منبرها او را لعن می‌کردند؟ علی بن ابیطالب(ع) حقیقت دین است. اگر دقیق متوجه نشویم که چرا امیرالمؤمنین(ع) اینقدر مظلوم واقع شده، یعنی حقیقت دین را متوجه نشده‌ایم. در هر عصری ما وارد عرصۀ معارف جدید می‌شویم که حقایق جدیدی را باید از دین بفهمیم تا دین را در زمان خودمان درک کنیم. الآن زمان ما زمانه‌ای شده که بدون عمق پیدا کردن بیشتر در معارف دینی، زمین خواهیم خورد. حضرت علی(ع) می‌فرماید هر کینه‌ای که قریش از رسول خدا داشت در من ظاهر کرد. چه کینه‌ای؟ برای چی؟ ما ان‌شاءالله شب‌های بعد دربارۀ کینه‌های قریش نسبت به رسول خدا صحبت خواهیم کرد. پیامبر اکرم(ص) کجا مبعوث شدند؟ در مکه. مکه کجا بود؟ مذهبی‌ترین شهر جهان. خانۀ کعبه، مورد احترام همۀ اقوام دیندار جهان از ایران تا هر کجای دیگر بود. کعبه مقدس بود و جایی که مقدس است، آدم‌های مذهبی در آن هستند. به زبان ساده باید گفت مذهبی‌ها جلوی پیغمبر(ص) ایستادند. در قرآن کریم بارها خداوند متعال می‌فرماید اینها به خدا مؤمن بودند. فضای مکه فضایی است که مذهبی‌ترین شهر است. در این فضا علی بن ابیطالب(ع) در خانۀ کعبه به‌دنیا آمد. همه در کوچه و بازار وصف علی(ع) را می‌گفتند و معجزۀ شکافته شدن خانۀ کعبه و مولودی که سه روز پس از به‌دنیا آمدن از خانۀ کعبه خارج شده؛ در شهری که محورش خانۀ کعبه است، زبان به زبان گفته می‌شد اما اولین مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) همین‌جا بود. آنها باید به وجود چنین مولودی افتخار می‌کردند، اما چه کردند؟ به او حسادت کردند. گفتند چرا نباید بچه‌های ما در خانۀ کعبه به دنیا بیایند؟ اولین نقطۀ مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) حسادتی بود که همان به اصطلاح مذهبی‌ها، نسبت به علی‌بن‌ابیطالب(ع) روا داشتند. لازم است که در مورد آثار اجتماعی حسادت به‌عنوان اولین عامل مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر اکرم(ص) تأمل کنیم. آیا این حسادت الآن دیگر نیست؟ این قبیل حسادت‌ها یکی از مشکلات مؤمنین است. درجۀ این حسادت متفاوت است و محل تجلّی این حسادت در بین انسان‌ها فرق می‌کند. 📢صوت(۲۲دقیقه): @panahian_mp3 🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر اول ماه رمضان @Panahian_text
📌 آیا ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۲/ قسمت اول 🔘 غرور به حقانیت، یکی از مشکلات جامعۀ دینی 🔘 رد پای حسادت در تحلیل‌های سیاسی استاد در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه: ما وقتی می‌خواهیم ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) را عمیقاً درک کنیم، باید به بستر تولد دین، یعنی جامعۀ قریش که پیامبر اکرم(ص) در آن مبعوث شد نگاه کنیم. اگر این جامعه را خیلی خراب بدانیم، کما اینکه مستشرقین برای پایین آوردن جایگاه پیامبر اکرم(ص) این کار را می‌کنند که جامعۀ قریش را دارای هیچ فضیلتی نمی‌دانند، در واقع گفته‌ایم که پیامبر(ص) در هدایت آن جامعه هنر نکرده‌اند، و هر فرد دیگری هم در آن درماندگی وارد می‌شد، با کمی فهم و شعور، منجی آنها می‌شد. برخی از ایرادها در مورد عرب جاهلی و اعراب بادیه‌نشین بوده است ولی کسانی که در مکه بودند، نوعاً افراد برجسته‌ای بودند. این افراد مشکلی در ایمان نداشتند ولی تحریفی در شیوۀ دینداری‌شان وجود داشت. این افراد در ایمان‌ به خانۀ کعبه و صاحب خانۀ کعبه مشکلی نداشتند که اتفاقاً همین افزایش ایمان، موجب افزایش غرورشان هم شده بود؛ یعنی غرور به حقانیت. من عبارت غرور به حقانیت را برای اولین بار در کتاب «شذرات المعارف» مرحوم آیت الله شاه‌آبادی، استاد عرفان حضرت امام(ره) دیدم. معنای غرور به حقانیت این است که ما وقتی که می‌بینیم بر حق هستیم یک غروری پیدا می‌کنیم. این غرور در میان قریش بالا بود. قریش نان ایمانش را می‌خورد، نان خانۀ کعبه را می‌خورد و در شرایطی که همه مردم دور خانۀ کعبه طواف می‌کنند و پول و مقام قریش تأمین می‌شد، ناگهان فرزند ابوطالب در آنجا به دنیا آمد در حالی که فرزند هیچ کدام از قریش در خانۀ کعبه به دنیا نیامده بود و همین مطلب، عامل حسادت و کینه طولانی و تاریخی نسبت به جناب ابوطالب و امیرالمؤمنین(ع) شد. پس یک حسادتی بین مؤمنان هست و وقتی یک جامعۀ ایمانی تشکیل می‌شود، این حسادت‌ها هم شکل می‌گیرد. امام صادق(ع) می‌فرماید حسادت دو جور است؛ حسادت از سر نادانی، و حسادت از روی فتنه‌گری(الْحَسَدُ حَسَدَانِ حَسَدُ فِتْنَةٍ وَ حَسَدُ غَفَلَةٍ....؛ تحف العقول ص371). حضرت در ادامه می‌فرماید حسادت از سر نادانی، حسادت ملائکه به خلقت حضرت آدم بود. بعد توضیح می‌دهند که وقتی خداوند متعال فرمود: «إنّی جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً»(آیه 31 سوره بقره)، آنها گفتند که آیا کسی را خلق می‌کنی که خون می‌ریزد و فساد می‌کند؟ منظور ملائکه این بود که ما هستیم دیگر و هیچ گناهی هم نمی‌کنیم، چرا انسان را آفریدی؟ این حسادت از سر جهل است که تعبیر «لا تعلمون»، همین را دلالت می‌کند. حسادت بسیار ظریف و مرموز است. گاهی آدم یک تحلیل به زعم خودش عاقلانه، مصلحت‌جویانه و منصحانه ارائه می‌دهد ولی نمی‌داند که دارد حسادت می‌کند و می‌گوید من دارم دلسوزی می‌کنم. امام صادق(ع) در ادامه می‌فرماید حسادت از روی فتنه، حسادت ابلیس بود که مقابله کرد و در مقابل انسانها قرار گرفت. به داستان ابلیس و آدم و داستان قابیل و هابیل هم در صدر خلقت باید بیشتر توجه کرد چرا که هر دو داستان ریشه در حسادت داشت. آیا این دو داستان نمی‌خواهد به ما بگوید که این موضوع، موضوع اصلی در زندگی اجتماعی شما است؟ ما تا حسادت را درک نکرده‌ایم نباید وارد جامعه بشویم. ما تا حسادت را در خودمان پیدا نکرده‌ایم، نباید ادعای تهذیب نفس و تقوا بکنیم. 🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر دوم ماه رمضان 📢صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
📌 آیا ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۲/ قسمت دوم 🔘 باید روانشناسی و جامعه‌شناسی کنار هم باشند تا بتوانیم واقع‌بینانه قضاوت کنیم 🔘 نقش حسودانی که از سر نادانی حسادت می‌کنند استاد در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه: این حسادت‌ها آثار اجتماعی‌ها هم دارد. حسادت یک صفت اخلاقی است که امام صادق(ع) فرمودند مانند گوشت و خون هر انسانی در وجودش جاری است(معاني الأخبار، ص244). نکتۀ بسیار مهم این است که از نظر اجتماعی زمینه‌هایی پیش می‌آید، حادثه‌های سیاسی‌ای رخ می‌دهد که محلّ بروز آن حسادت می‌شود. لذا حسادت و سیاست اینها همه دو روی یک سکه هستند و متأسفانه خیلی‌ها در تحلیل سیاسی به حسادت‌ها و انگیزه‌ها اشاره نمی‌کنند. این یکی از نقص‌های جامعۀ ما است که روانشناسی را کنار گذاشته و فقط می‌خواهیم جامعه‌شناسی کنیم. باید روانشناسی و جامعه‌شناسی کنار هم باشند تا بتوانیم واقع‌بینانه قضاوت کنیم. آیا درست است که روانشناسی را کنار بگذاریم و سراغ اقتصاد برویم؟ کسی که حرصش هیچ‌وقت تمام نمی‌شود و روانشناسی اقتصاد خودش را هم نمی‌شناسد؛ همیشه ناآرام و ناراضی است. با اینکه جیبش پر است، نا آرام است چون حریص است. ما نمی‌توانیم روانشناسی را از اقتصاد و از علوم سیاسی جدا کنیم. این مباحث به هم تنیده است. حسادتی که عامل فتنه است، در عدۀ اندکی موجود است. ولی همیشه کمک‌کار اینها، حسودانی هستند که از سر نادانی حسادت می‌کنند. چرا می‌بینیم یک جامعه دل خوشی از امیرالمؤمنین(ع) ندارد! آخر برای چی؟! شما چه‌کار دارید با علی بن ابیطالب(ع)؟ مگر چند نفر ایشان رقیب دارد؟ ده نفر با ایشان رقابت، عداوت و حسادت دارند. خب بقیۀ شماها چی؟ شما چرا خوشحال می‌شوید علی(ع) کنار برود؟ این یک مسئلۀ فوق‌العاده است. اینکه گفته می‌شود اگر محبت اهل‌بیت(ع) را داشته باشید، نجات پیدا می‌کنید یعنی از گرفتاری این حسادت‌ها نجات پیدا می‌کنید. 🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر دوم ماه رمضان 📢صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
📌 آیا ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۳ 🔘 حسادت، عامل ظلم معاویه به حضرت علی(ع) 🔘 حسادت، محل اصلی درگیری در طول تاریخ 🔘 ضرورت آشنایی مؤمنین با موضوع مهم حسادت استاد در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه: حضرت علی(ع) نامه‌ای خطاب به معاویه دارند(الغارات، ج‏۱، ص۱۱۵) که ریشۀ مظلومیت خودشان و سابقۀ تاریخی این ریشه را بیان می‌کنند. در این نامه امیرالمؤمنین علی(ع) تصریح می‌کنند که آن چیزی که موجب ظلم معاویه به ایشان شده، حسادت است. حضرت در این نامه از فضائل خودشان سخن می‌گویند و کسی که حسادت به امیرالمؤمنین(ع) دارد، نمی‌تواند فضایل ایشان را تحمل کند. مسئلۀ حسادت، مسئلۀ جدی بشر است و با عدم تصریح به فضائل حضرت علی(ع)، و عدم تصریح به حسادت امثال معاویه نمی‌توان ریشۀ حسادت را خشکانید. در این نامه می‌بینیم که حسادت، مسئله‌ای در طول تاریخ و عامل مظلومیت حضرت(ع) بوده است. یکی از آیاتی که حضرت علی(ع) به عنوان فضیلت خودشان در این نامه اشاره می‌کنند، این آیه است « أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُوْلِى الْأَمْرِ مِنكُمْ» (نساء/۵۹). سپس می‌فرماید: «هي لَنا أهْلَ البَيت، لَيْسَت لكم»؛ اینها برای ما اهل بیت(ع) است، برای شما نیست. حضرت می‌داند این نامه باقی خواهد ماند. ایشان می‌خواستند تصریح بکنند محلّ نزاع کجاست. محلّ دعوا کجا بوده است. حضرت در ادامه به مخالفت با انبیاء در طول تاریخ اشاره کرده و بعضی از آیات قرآن را به حسادت مردمانی علیه پیامبران تحلیل می‌کنند که وقتی ما خودمان این آیه را می‌خوانیم، آن آیات را تحلیل به حسادت نمی‌کنیم. هر کسی به امیرالمؤمنین(ع) نزدیک شود، به همان نسبت مورد حسادت واقع خواهد شد. دوستان امیرالمؤمنین(ع) باید این موضوع را بدانند که به آنها حسادت خواهد شد و بستگی به این دارد که چقدر قلب شما به حضرت نزدیک شده باشد. مسأله اصلی این بوده است. ما باید آماده باشیم که اگر روزی امام زمان(عج) یکی از ما را انتخاب کرد و او را بر دیگران برتری داد، او را بپذیریم. متأسفانه ما بچه‌هایمان را با اصول عقاید آشنا می‌کنیم ولی آنها را با مبنای مخالفین این عقاید بر حق آشنا نمی‌کنیم. عدم پذیرش این عقاید، بر اساس دلایل عقلانی نیست. بلکه مسئلۀ روحی است. مسئلۀ فکری و عقلی نیست که شما استدلال بیاوری. این روح ما است که عقل و فکر ما را هدایت می‌کند. قرآن ریشه مخالفت با حق را کاملاً روحی دانسته و می‌فرماید « فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا»(سوره بقره، آیه ۱۰). 🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر سوم ماه رمضان 📢صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
📌 آیا ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۴ 🔘 حسادت نخبگان و خواص، یکی از علل مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) 🔘 ابوسفیان، نمونه‌ای تاریخی از حسادت نخبگان به پیامبر اکرم(ص) 🔘 تفاوت حسادت‌های نخبگان در زمان پیامبر(ص) و در زمان امیرالمؤمنین(ع) 🔘 سعد ابن ابی الوقاص، نمونه‌ای تاریخی از حسادت نخبگان به امیرالمؤمنین(ع) 🔘 نخبگان حسود، معمولاً راه وسط و میانه را انتخاب می‌کنند استاد در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه: برای تحلیل مسائل اجتماعی و سیاسی باید به جنبۀ روانی آن‌ها نیز توجه شود. برای ریشه‌یابی مظلومیت پیامبر اکرم(ص) و حضرت علی(ع) نیز به عنوان یک بحث اجتماعی - سیاسی باید به جنبه‌های روانی آن توجه کرد. یکی از عواملی که پدیده‌ای مثل حسادت در مسائل اجتماعی و سیاسی را به وجود می‌آورد، حسادت نخبگان و خواص است. به عنوان مثال یکی از کسانی که نسبت به جایگاه پیامبر حسادت ورزید، ابوسفیان بود. ابوسفیان فردی بود که شأن و منزلت اجتماعی بالایی در بین قریش داشت و از تجار و افراد تأثیرگذار قریش بود ولی با پیامبری رسول خدا(ص) این جایگاه کم رنگ شد و ابوسفیان مقابل پیامبر اکرم(ص) ایستاد. رسول خدا(ص) به ایشان فرمودند مگر تو قبول نداری که من پیغمبر هستم؟ گفت چرا قبول دارم. رسول خدا(ص) فرمودند پس چرا با من می‌جنگی؟ گفت تو از جایگاه من در میان قریش خبر داری و دیگر با وجود پیامبری تو، شرفی برای من باقی نمانده است(أنساب الأشراف، بلاذری، ج۵، ص ۱۶). این یک مثال از خواص و نخبگانی است که از روی حسد مقابل رسول خدا ایستادند. حسادتی که در زمان پیامبر نسبت به رسول خدا(ص) وجود داشت، آشکار بود و گاهی هم صادقانه بیان می‌شد. دشمنان پیامبر(ص)، اکثراً افرادی بودند که از قبل جایگاهشان محکم و قوی بود و با پیامبری حضرت محمد(ص) دچار حسادت شدند. اما حسادتی که در زمان امیرالمؤمنین(ع) اتفاق افتاد خیلی پیچیده‌تر بود. چون حضرت علی(ع) با افرادی روبرو بودند که به واسطۀ اسلام، عزّت و جایگاهی پیدا کرده بودند، بنابراین حسادت و ظلمشان خیلی بیشتر و پیچیده‌تر از حسادت مشرکین قریش نسبت به پیامبر(ص) بود. سعد بن ابی وقاص اولین کسی بود که در راه اسلام تیر انداخت(الجعفريات (الأشعثيات)، ص: ۲۴۰)، ولی به خاطر حسادت، حاضر نشد بعد از خلیفۀ دوم در شورایی که تشکیل شد به حضرت علی(ع) رأی دهد با اینکه می دانست حق با علی(ع) است. در زمان حکومت حضرت علی (ع) نیز حاضر نشد با ایشان بیعت کند. او شخصیتی داشت که اگرچه در موقعیت های مختلف در ظاهر از حضرت علی (ع) دفاع می کرد، امام نسبت به حضرت حسادت داشت. حسادت سعد نسبت به حضرت علی(ع) طوری بود که باعث شک و تردید او شده بود. تعبیر امیرالمؤمنین(ع) در مورد سعد این بود که او "امام المذبذبین" است(کتاب سليم، ج‏۲، ص: ۸۲۷). حسادت، شک و تردید می آورد به طوری که فرد بین حق و باطل قرار می‌گیرد و مسیر وسط و اعتدال را در پیش می‌گیرد. این روحیه خواصی است که حسادت دارند. حسادت این کار را با آدم می‌کند. بعد یک قیافۀ حق به جانب هم می‌گیرند که «من هنوز حق را تشخیص نداده‌ام و باید بررسی کرد». معمولاً حسودها وسط را می‌گیرند و قیافۀ حق به جانب و متعادلی به خودشان می‌گیرند؛ نه حق، نه باطل. یک قیافۀ اعتدالی به خودشان می‌گیرند، مخصوصاً اگر جبهۀ هم حق دچار مشکلاتی شده باشد؛ اینها دیگر نان‌شان توی روغن است. این‌ها از وسط راه می‌روند و بین حق و باطل قرار می‌گیرند. اینها روحیۀ خواصی است که تأثیر اجتماعی-سیاسی دارند ولی آغشته به حسادت هستند. حسادت یکی از رذیله‌های پایه، برای گناه سیاسی-اجتماعی است. 🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر چهارم ماه رمضان 📢صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text
📌 آیا ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین(ع) همچنان باقیست؟ ج۵ 🔘 حسد، بدترین ویژگی انسان 🔘 دشواری امتحان با حسادت 🔘 ترسیمی از شرایط دشوار امتحان در موضوع حسادت 🔘 چگونه از حسادت نسبت به فرزندان پیامبر(ص) دور شویم؟ استاد در برنامۀ سحرگاهی شبکۀ سه: حسد، بدترین ویژگی انسان حسد یکی از اصلی‌ترین ریشه‌های مظلومیت امیرالمؤمنین علی(ع) است. برای اینکه معلوم شود حسد در بین همه بدی‌ها چه جایگاهی دارد، چند روایت عرض می‌کنم. امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: «إیاکَ و الحسد فإنّهُ شَرُّ شیمَةٍ و أقبَحُ سَجیَّةٍ»(غررالحکم و درر الکلم، ص۳۸)؛ از حسد بپرهیزید که بدترین خصلت انسان می‌تواند باشد. عجیب‌ترین روایتی که در این موضوع می‌توان مطرح کرد، روایتی از امام هادی(ع) است که می‌فرمایند: آن درخت ممنوعه‌ای که خداوند بر حضرت آدم(ع) ممنوع کرده بود، درخت حسد بود(تحف‌العقول، ص۴۷۹). دشواری امتحان با حسادت خداوند متعال در موضوع حسادت، از مردمان زمان رسول خدا (ص) امتحان سختی گرفت. البته امکانات زیادی هم به آنان داده بود، شخص اول عالم خلقت یعنی رسول اکرم(ص) را به سوی آنان فرستاد، خانۀ کعبه در میان آن مردم قرار داشت و معجزات مربوط به آن را دیده بودند. خدا ‌فرمود حق دارم از شما سخت‌ترین امتحان حسادت را بگیرم؟ هنگامی که وجود شریف پیامبر اکرم(ص) به خوبی در بین مردم جا افتاد، به مردم فرمودند اگر خدا از شما یک چیزی تقاضا بکند، شما اجابت می‌کنید؟ آیا از کسی که به شما خدمت کرده، تشکر می‌کنید و اجر او را می‌دهید؟ دو سه روز از مردم این سؤال‌ها را پرسیدند ولی مردم جواب درست و حسابی نمی‌دادند. پیامبر(ص) فرمود آن چیزی که خدا از شما خواسته این است که اجر رسالت من را اداء کنید. «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى(سوره شوری، آیۀ ۲۳)». اجر رسالت من این است که بچه‌های من را دوست داشته باشید. اما با این شرایط حسادت‌ها بیشتر تحریک می‌شود و عده‌ای می‌گویند می‌خواهد بچه‌های خودش را به ما تحمیل کند. برخی از این جلسه بلند شدند و بیرون رفتند، گفتند این آیۀ قرآن نبوده و رسول خدا(ص) از خودش این را درآورده است. آیۀ بعد نازل شد، «أَمْ يَقُولُونَ افْتَرى عَلَى اللهِ كَذِباً (سوره شوری، آیۀ ۲۴)»؛ رسول خدا(ص) افرادی که در حال بیرون رفتن از جلسه بودند را صدا کردند و آیه بعد را قرائت کردند. یک عده نشستند، گریه کردند و گفتند عجب تهمتی به پیامبر(ص) زدیم. ترسیمی از شرایط دشوار امتحان در موضوع حسادت این مسئله همین امروز هم قابل تحمل نیست. به‌طور کلی تبعیض خوب نیست و حسادت افراد را بر می‌انگیزد ولی آدم‌ها با هم فرق می‌کنند و خدا دستور می‌دهد که این شخص باید بر دیگران برتری داشته باشد. سایر افراد هم باید این را بپذیرند. اگر بعد خدا بفرماید بچۀ او هم باید بر بچه‌های شما برتری داشته باشند؛ پذیرش این مطلب، سخت است و این، امتحان بسیار سختی بود که از مردم زمان پیامبر(ص) گرفته شد. این قبیل حسادت‌هایی که اندک اندک در دل مردم مدینه جمع شده بود باعث شد که همۀ مردم مدینه صدای فاطمۀ زهرا(س) را بشنوند ولی بی‌اعتنایی کنند. در فضای عادی امروز هم اگر امام جماعت مسجدی بگوید دو جوا‌ن‌ من برتر از همۀ جوان‌های شما هستند، باور کنید دیگر از فردا کسی پشت‌سر او نماز نمی‌خواند. آیا چنین مطلبی قابل تحمل است؟ پذیرش خود پیامبر(ص)، مرحله اول بود و مردم باید بعد از آن برتری بچه‌های پیغمبر را هم قبول می‌کردند و آنها را دوست می‌داشتند. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: «لَا يُؤْمِنُ عَبْدٌ حَتَّى أَكُونَ أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ نَفْسِهِ وَ أَهْلِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ أَهْلِهِ وَ عِتْرَتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ عِتْرَتِهِ وَ ذَاتِي أَحَبَّ إِلَيْهِ مِنْ ذَاتِه»؛ هیچ بنده‌ای ایمان نمی‌آورد مگر آنکه من برایش دوست‌داشتنی‌تر از خودش باشم و خاندانم برایش ارجمندتر از خاندان خودش باشد و خانواده‌ام برایش دوست‌داشتنی‌تر از خانواده خودش باشد(امالی، صدوق، ص۳۳۴). چگونه از حسادت نسبت به فرزندان پیامبر(ص) دور شویم؟ در چنین شرایطی باید با توجه به فضایل فرزندان پیامبر اکرم(ص) و مظلومیت آنها، نه تنها حسادت آنان را از دل خود ریشه‌کن کنیم، بلکه عاشق اهل بیت(ع) هم باشیم. این معجزۀ الهی است که ما بچه‌های پیغمبر(ص) را دوست داریم و عاشق آنها هستیم. 🚩 برنامۀ ماه من؛ شبکۀ سۀ سیما – سحر پنجم ماه رمضان 📢صوت: @panahian_mp3 @Panahian_text