eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
12.9هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌀 شروع آموزش دین از اصول عقاید، اولین قدم به سمت سکولارسازی است 🌀 خودمان با آموزش نادرست دین، سکولاریزم را تقویت کرده‌ایم ➖خیلی از کارهای فرهنگی و دینی ما، سکولارساز و دشمن‌ساز است! ➖دین را چگونه توضیح بدهیم که سکولار نباشد؟ احکام اجتماعی دین و آثار اجتماعیِ احکام فردی را توضیح بدهیم ➖ وقتی به‌جای تقویت وجه اجتماعی دین، فقط وجه عقیدتی و اخلاقی را تقویت کنیم، یعنی سکولاریزم را تقویت کرده‌ایم ➖ دین سکولار دینی است صرفاً با تلقیِ عقیدتی، اخلاقی و احکامی از دین؛ آن هم احکام غالباً فردی 👈 علیرضا پناهیان در جمع فعالین فرهنگی استان فارس: منظور از سکولار بودنِ دین این است که دین به زندگی اجتماعی و نیازهای واقعی مردم، زیاد کاری نداشته باشد و فقط به بُعد اخلاقی و معنوی بپردازد و در نتیجه، طبیعتاً با سیاست هم کاری نداشته باشد و از سیاست فاصله بگیرد. سکولاریزم، درجاتی دارد؛ درجاتی از سکولار بودن در عموم فعالیت‌های فرهنگی و دینی ما موج می‌زند؛ اگرچه مواضع سیاسی هم داشته باشیم و چند اقدام سیاسی هم انجام بدهیم، اما ذاتاً آموزش دینی‌مان و تعلیمات اخلاقی‌مان غالباً سکولار است. خیلی از ما، در واقع سکولارهای انقلابی هستیم! قرآن می‌فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ» از بندگان خدا کسانی هستند که عبادت خدا را در یک گوشه‌ای گذاشته‌اند و در متن زندگی‌شان جاری نیست. این آیه، یک طرز برخورد سکولار با دین را نشان می‌دهد و خیلی‌ها علاقه‌مند هستند که دین در اقتصاد و سیاست و متن زندگی اجتماعی وارد نشود. بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی و دینی ما، ذاتاً سکولار است و این سکولاریزم را به فرزندانمان آموزش می‌دهیم و بعد به آنها می‌گوییم «سکولار نباش!» خودمان سکولاریزم را آموزش داده‌ایم و تقویت کرده‌ایم. وقتی در تعلیم و تربیت دینی، به‌جای اینکه وجه اجتماعی دین قوی بشود، وجه عقیدتی دین قوی می‌شود، طبیعتاً فرزندانمان یک تلقّیِ صرفاً عقیدتی از دین پیدا می‌کنند. وقتی طرز آموزش دینی ما با اصول عقاید شروع می‌شود تلقّی و برداشت جوان ما از دین، این می‌شود که پیغمبر سرِ عقاید جنگ می‌کرد. این قدم اول به سمت سکولاریزم است. در حالی‌که واقعیت این نبوده است. بُعد اجتماعی دین در آموزش‌های دینی و کارهای فرهنگی ما کم‌رنگ است و بیشتر، بُعد فردی دین، برجسته است. اصرار بر این بُعد فردی، یکی ناشی از تلقّی صرفاً‌ عقیدتی از دین است و دوم، ناشی از تلقّی صرفاً اخلاقی از دین است. آنچه به اسم «علم اخلاق» رایج شده، بیشتر ملکات نفسانی است. درحالی‌که وجود ملکات نفسانی، علامت خوشبختی انسان نیست. قرآن ۲۵۰ بار بر تقوا تأکید کرده و ملاک ارزش را تقوا قرار داده نه اخلاق. کار فرهنگی با تلقی صرفاً اخلاقی یا عقیدتی یا احکام فردی از دین، به دین آسیب می‌زند و دشمن‌ساز است. تلقیِ احکامی از دین چیست؟ اینکه اطاعت از خدا را برجسته کنیم و بگوییم «آدم خوب یعنی آدم مطیع» درحالی‌که دین همه‌اش اطاعت نیست؛ بلکه بصیرت و نصرت هم هست که گاهی ممکن است بدون امر صریح و واضح خدا یا امام باشد. امام حسین(ع) شب عاشورا به یارانش فرمود: «بروید» ولی آنها باید می‌ماندند. دین می‌‌خواهد انسان به قدرت تشخیص و حکمت برسد. دین سکولار دینی است که صرفاً با تلقیِ عقیدتی، اخلاقی و احکامی از دین باشد؛ آن هم احکامی که غالباً احکام فردی است. دین را چگونه توضیح بدهیم که سکولار نباشد؟ باید احکام اجتماعی دین و آثار اجتماعیِ احکام فردی را توضیح بدهیم. در کار فرهنگی برای جاانداختن دین، باید فواید دین برای فرد و جامعه ذکر بشود و نیز باید معلوم بشود که دین به شدّت یک امر عقلانی است. وقتی دین یک امر عقلانی و کاربردی در زندگی فردی و خصوصاً اجتماعی است، شما چرا کار فرهنگی را صرفاً در خارج از متن زندگی اجتماعی انجام می‌دهید؟ چرا فقط می‌خواهید مردم را در مسجد، دین‌دار کنید؟ چرا در کارخانه و فروشگاه و بازار و کارگاه، مردم را دین‌دار نمی‌کنید و فقط رفتید داخل مسجد؟ مگر زمان طاغوت است؟! الان برای کار فرهنگی، باید شغل درست کنی، باید سرِ نحوۀ زندگی جمعی برای تولید و برای مصرف، در متن این فعالیت جمعی باید کار فرهنگی صورت بگیرد! چرا کار فرهنگی را سکولار می‌کنید و می‌برید بیرون از متن زندگی؟! امروز در متن زندگی، نقص بزرگ دینی ما در چیست؟ کار گروهی و جمعی در عرصۀ اقتصادی و معیشتی. شما تا وقتی که در میان یک جمع، در مسجد یا هیئت، کار اقتصادی راه نیندازید و آنها با هم دعوایشان نشود، هیچ شاخصی ندارید برای اینکه ببینید کار تربیتی‌تان موفق بوده یا نبوده. اگر بحث پول وسط بیاید و دعوایمان نشود، آن‌وقت است که مواسات، ایثار و ازخودگذشتگی تازه رو می‌آید. 🚩آستان مقدس احمدبن موسی الکاظم(ع) شاهچراغ - ۱۴۰۰.۱۱.۲۸ 👈 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7203 @Panahian_text
🌀 سرمایۀ اجتماعی بیش از قانون و دیگر ابزارهای مدیریتی می‌تواند نیازهای یک جامعه را تأمین کند 🌀 مانع اصلی‌ رشد سرمایه اجتماعی، سبک زندگی فردی و غیرمسولانۀ ما و عدم کار جمعی است ➖ سرمایه اجتماعی شامل ارزش‌هایی فراتر از منافع فردی و مادی است؛ مانند اعتماد و فداکاری برای هم ➖ سرمایه اجتماعی با گذر از زندگی حداقلی که صرفاً بر اساس بروکراسی و قانون است، بدست می‌آید ➖ امر به معروف و نهی از منکر مهم‌ترین عامل تقویت سرمایۀ اجتماعی 👈 علیرضا پناهیان در گفتگو با مدیران نهاد رهبری در دانشگاه‌های سراسر کشور: برخی از اندیشمندان راه‌حلّ مشکلات جامعه را «سرمایۀ اجتماعی» می‌دانند. سرمایۀ اجتماعی شامل ارزش‌هایی فراتر از منافع فردی و منافع موقت مادی است، مانند اعتماد، ارتباط خوب بین افراد یک مجموعه، فداکاری، رفتار مهربانانه و ایثارگرانه؛ همۀ اینها مراتبی از سرمایۀ اجتماعی است. واقعاً سرمایۀ اجتماعی مهم‌تر از قانون و دیگر ابزارهای مدیریتی می‌تواند نیازهای یک جامعه را تأمین کند. اگرچه بعضی‌ها خودِ قانون را عامل سرمایۀ اجتماعی می‌دانند، اما این حرف دقیقی نیست و صِرف وجود قانون، عامل سرمایۀ اجتماعی نخواهد شد. بسیاری از قوانین برای جلوگیری از ظلم، فساد، دزدی و رانت‌خواری است لذا قانون خیلی از اوقات، امر سلبی است نه ایجابی، حداقلی است نه حداکثری و خیلی از اوقات، تلخ جلوه می‌کند به همین دلیل، خیلی‌ها از قانون فرار کنند. سرمایۀ اجتماعی که عامل مهمّ حلّ مشکلات و پیشرفت یک سازمان و یک جامعه است، فقط در مقابل «عدم اعتماد، بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی» قرار ندارد، بلکه در مقابل «بروکراسی» هم قرار دارد. بروکراسی، سرمایۀ اجتماعی را مهار کرده و اجازۀ رشد نمی‌دهد، اگر در یک اداره، اعتماد همکاران به یکدیگر بر اساس کارت ساعت‌زنی یا گزارش‌های رسمی و اداری باشد و تلاش‌شان در همین حد باشد، کم‌کم خودخواهی و فردیت، افزایش پیدا می‌کند نه از خودگذشتگی و خلّاقیت. سرمایۀ اجتماعی چگونه به‌دست می‌آید؟ با گذر کردن از زندگی حداقلی که صرفاً بر اساس بروکراسی و قانون است. البته قانون و بروکراسی هم باید باشد، اما طوری که کمتر نیاز بشود از آن استفاده کنیم. چون قانون و مقررات، فردیّت را از بین نمی‌برند بلکه آن را تقویت می‌کنند و فردیّت هم ضدّ سرمایۀ اجتماعی است. الان مانع اصلی‌ برای رشد سرمایۀ اجتماعی، سبک زندگی‌مان است. سبک زندگی ما به‌گونه‌ای نیست که خیلی مشارکت‌جویانه باشد و عادت به کار جمعی نداریم. رفتارهای ما خیلی از اوقات به‌جای اینکه مشارکت‌جویانه باشد «رفع تکلیفی» است. خداوند در سوره توبه، منافقین را دارای پیوند اجتماعی عمیق معرفی کرده و می‌فرماید که اینها همدیگر را امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ» و این سرمایه آنهاست؛ پس سرمایۀ اجتماعی را نباید همیشه مثبت ببینیم. بعد می‌فرماید: مؤمنین پشتیبان هم هستند «بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ، يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ» درواقع کارکردِ این پیوند اجتماعی‌شان، امر به معروف و نهی از منکر است. خداوند امر به معروف و نهی از منکر را یک امر ضمانت‌بخش برای روند صحیح کارها بیان می‌کند؛ به‌جای قانون. اگرچه در جامعۀ اسلامی قانون هست اما بنای جامعۀ اسلامی بر قانون نیست؛ بنای جامعه بر امر به معروف و نهی از منکر. امر به معروف و نهی از منکر مهم‌ترین عامل تقویت سرمایۀ اجتماعی است؛ «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» یعنی یک عده‌ای با هم خوب گره خورده باشند و این گره‌خوردن‌شان عامل پیشرفت کار و عامل رفع مشکلات بشود. البته واژۀ امر به معروف و نهی از منکر معمولاً در جامعۀ ما حداقلی تلقّی می‌شود، مثلاً در حدّ تذکر دادن به بی‌حجاب. در حالی‌که فراتر از اینها است؛ هم بازداشتن از کم‌کاری است، هم تشویق به پرکاری، ازخودگذشتگی و... جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در دین کجاست؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کلّ اعمال نیک و حتی جهاد، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند یک قطره در مقابل اقیانوس است. (نهج‌البلاغه/حکمت 374) بسیاری از مواقع امر به معروف و نهی از منکر می‌تواند جای بروکراسی و قانون را بگیرد. چرا به امیرالمؤمنین(ع) می‌گفتند شما مدیریت بلد نیستی؟ چون انتظار داشتند ایشان به‌جای سرمایۀ اجتماعی، از قانون و از زورِ دولت یا مکر سیاسی استفاده کند. 🚩جلسه با مدیران نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌های سراسر کشور- ۱۴۰۰.۱۲.۰۸ @Panahian_text
🌀 سؤالی که اگر به جوابش برسیم، خیلی از مشکلات‌مان حل می‌شود: 🌀 چرا خدا ما را در این زندگی توأم با سختی‌ و مشکلات آفرید؟ 🌀 اثر پاسخ به این سؤال، اساسی‌تر از اصول عقاید است ➖راهبرد اصلی برای متقاعدشدن به دینداری «نگاه به فلسفه حیات» است ➖آرامش عمیق با فهم فلسفه حیات به‌دست می آید ➖ تمام این مشکلات می‌توانست نباشد؛ طراح همۀ بازی‌های زندگی ما خداست ➖این‌همه مشغولیت به بازی‌های کامپیوتری ریشه در فطرت انسان دارد یکی از چالش‌های مهم‌ ما «روش متقاعدکردن خودمان و دیگران به دین‌داری» است. یک راه خیلی اصلی که کمتر کسی می‌رود این است که به فلسفۀ حیات دنیا فکر کنیم؛ یعنی به وضعیتی که در آن هستیم فکر کنیم. از نظر روان‌شناس‌ها این سؤال برای همه در حدود ۱۴ سالگی پیش می‌آید که «خدا چرا ما را آفرید و چرا در این وضعیت قرار داد؟» خیلی از جوان‌ها درگیر این سؤال هستند. خیلی‌ها به درستی جوابش را پیدا نمی‌کنند، یا برای خودشان ماست‌مالی می‌کنند یا زود قانع می‌شوند یا از آن غفلت می‌کنند؛ اما بعضی‌ها حسابی این را برای خودشان حل می‌کنند. حلّ این سؤال هم لحظه‌ای نیست؛ طول می‌کشد. اگر ما درست به خودمان جواب بدهیم، شاید اساسی‌تر از اصول عقاید روی ما اثر بگذارد و خیلی از مشکلات‌مان حل بشود. فکر کنید به اینکه تمام این مشکلات می‌توانست نباشد. طراح همه بازی‌هایی که سرِ ما درآمده خودِ خداست؛ خدا می‌توانست یک کاری کند که ما به غذا، خواب، ازدواج و شغل نیاز نداشته باشیم اما اینها را گذاشت و بعد در اینها مشکلاتی قرار داد و ما را محتاج رفع مشکلات کرد. نگویید که اینها طبیعی است! نه؛ اینها نقشه است، از این دنیا بزرگ‌تر بشوید و از بالا نگاه کنید. خواسته‌های اصلی ما انسان‌ها غیر از این وضعیتی است که در آن هستیم. می‌دانید همۀ اینها می‌توانست نباشد؟ توضیحات خدا دربارۀ بهشت و نعماتش می‌خواهد بگوید که این وضعتان را طبیعی ندانید، کمااینکه فرموده‌اند: دنیا زندان مؤمن است. برخی می‌گویند «چرا با این حرف، آرامش ما را خراب می‌کنی؟! ما این مشکلات را پذیرفته بودیم و آرام‌تر بودیم!» خُب آرامش بیخودی را برای چه می‌خواهی؟ برّه‌ها هم آرامند! آرامش از روی عدم فهم را به‌هم بزن، به یک آرامش عمیق‌تری می‌رسی. چرا این‌همه مشغول بازی‌های کامپیوتری هستند؟ بازی‌ها درواقع تولیدشدۀ فطرت انسانند؛ مثل زندگی، نه اینکه جدای از زندگی باشند. یک کودک، پدر و مادرش را قدرت مطلق حساب می‌کند اما کم‌کم متوجه می‌شود آنها قدرت مطلق نیستند، اصلِ آموزش دین از هفت‌سالگی است چون از حدود این سن، بچه دنبال جایگزین برای قدرت مطلق می‌گردد. اگر آن قدرت مطلق را پیدا کرد-و فهمید که او خداست- آرامش پیدا می‌کند. و بعد با نماز سعی می‌کند آن قدرت را درک کند، در مقابلش کُرنش کند و حقیقتش را باور کند. آنهایی که قدرت خدا را نمی‌پذیرند، حیران می‌شوند؛ هر لحظه به کسی رو می‌کنند، یا اینکه خیالپردازانه خودشان می‌خواهند قدرتمند بشوند اما بالاخره دچار آسیب می‌شوند. این بازی را از بیرون ببینید. ما برای چه هدفی در بازی زندگی آمده‌ایم؟ برای اینکه امتحان خودمان را خوب پس بدهیم و درجات آخرت و قرب خودمان را تعیین کنیم؛ و خدا هوشمندانه هر اتفاقی برای ما می‌افتد می‌بیند و مدام سرگرم ماست. باور کنید همۀ دنیا و زندگی، بازی است! قسمت‌هایی از رشد هر کسی خوب یا بد، باید در رنج باشد. تو فقط کمی در انتخاب نوع رنجت تعیین‌کننده هستی ولی اصلِ رنجت را نمی‌توانی برطرف کنی. فهم اینها که دین نمی‌خواهد؛ به تجربه، عقل و دیدن ماهیت زندگی نیاز دارد. وقتی صدام به ایران حمله کرد، این هم درواقع طراحی خداوند بود. حضرت امام آخر جنگ فرمود: «این از الطاف خفیّۀ الهی بود» هرکسی این مسائل را درست ببیند، واقعاً مؤمن می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: دشمنان را من قرار دادم که شما از بین ببری و الا کاری نداشت که خودم از بین ببرم (وَ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنهُْمْ وَ لَکِن لِّيَبْلُوَاْ بَعْضَكُم بِبَعْض‏) می‌خواهم شما این دشمن‌ را از بین ببری. نظرت چیست؟ مشکل ما این نیست که دین را نمی‌پذیریم، مشکل اصلی این است که زندگی و بازی در آن را نمی‌پذیریم. روزی باید عاقل بشویم و بفهمیم بهترین اتفاقی که برای موجودی در عالم می‌توانست بیفتد، برای انسان با این ویژگی‌ها افتاده، که در این دنیا بیاید. خدا بیشترین رنج را برای اولیاء خودش طراحی کرده است. اولیا خدا بیشترین سختی را کشیدند تا به ما بگویند «ببینید ما چه‌جوری سختی‌ها را می‌پذیریم!» حتی گاهی از اوقات برای رفع این رنج هم دعا نمی‌کنند؛ نه اینکه اهل دعا نباشند اما نقشه را پیاده می‌کنند و نقش خودشان را ایفا می‌کنند. 👤 علیرضا پناهیان 🚩حوزه دارالحکمه - ۱۴۰۰.۱۲.۰۸ @Panahian_text
🌀 بعد از فرمان «جهاد تبیین» باید در زندگی تک‌تک ما تغییر و فعالیت مضاعف دیده بشود 🌀 دفاع مقدس «واجب کفایی» بود، اما جهاد تبیین «واجب عینی» است؛ یعنی بر همه واجب است 🌀 اگر جهاد تبیین، واجب عینی و فوری است فراهم‌کردن مقدماتش هم بر ما واجب است 🔻 برای جهاد تبیین چه اقداماتی باید انجام بدهیم؟ 1️⃣ کسب مهارت‌های لازم؛ از مهارت متن‌نویسی و تدوین تا سخنوری، مناظره، توئیت زدن و... 2️⃣ پیدا کردن مخاطب، ساختن مخاطب و توسعۀ مخاطب 3️⃣ مطالعه و تحصیل دانش و آگاهی؛ مقدمۀ لازم برای جهاد تبیین 4️⃣ برای جهاد تبیین نیاز به کار جمعی و پیوند‌های اجتماعی قوی‌ داریم 👈 علیرضا پناهیان در حضور جمعی از مدیران و مبلغان هیئات مذهبی کشور: بعد از صدور فرمان «جهاد تبیین» توسط رهبر انقلاب، آن‌هم به‌صورت «فریضۀ عینی و فوری»، باید شور و التهاب و حرکت مضاعفی در جبهۀ حق پدید بیاید. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس، حرکت‌هایی برای جذب و پذیرش و آموزش رزمندگان در ایام قبل از عملیات انجام می‌شد الان هم باید همان حال و هوا به صورت بسیار فراگیر برای همۀ اعضای جبهۀ انقلاب ایجاد بشود؛ از جمله در هیئت‌های مذهبی. الان یک تفاوتی با دوران دفاع مقدس وجود دارد؛ دفاع مقدس با همۀ عظمتش «واجب کفایی» بود، یعنی اگر عده‌ای می‌رفتند تکلیف از بقیه برداشته می‌شد، اما رهبر انقلاب دربارۀ جهاد تبیین فرمودند «واجب عینی»؛ یعنی بر تک‌تک ما واجب است که در این زمینه، فعالیت کنیم. و بعد فرمودند «فوری» یعنی نباید به تأخیر بیندازیم. فریضۀ عینی و فوریِ جهاد تبیین باید در زندگی تک‌تک ما و برنامۀ روزانۀ ما تغییر ایجاد کند، باید اقدامات در عرصۀ جهاد تبیین انجام بدهیم؛ مخصوصاً هیئتی‌ها در این زمینه وظیفۀ مضاعفی دارند. جهاد در زمینه‌های مختلف قابل تصور است؛ جهاد اقتصادی، جهاد نظامی و امنیتی و... اگر جهاد تبیین به خوبی صورت بگیرد ما در انواع دیگر جهاد هزینۀ کمتری خواهیم داد و به نفع‌مان است. ما برای جهاد تبیین، چند اقدام اساسی و مهم باید انجام بدهیم؛ یکی از این اقدامات، کسب مهارت است. هرکسی خودش را عضو جبهۀ انقلاب می‌داند- از یک خانم خانه‌دار، تا یک کاسب، کارگر، طلبه یا معلم-باید از یک سلسله مهارت‌ها برای جهاد تبیین برخوردار بشود؛ مثلاً مهارت متن‌نویسی، سخنرانی، مناظره، توئیت زدن، تصویر‌برداری، تدوین، تهیۀ پوستر و... اگر جهاد تبیین بر ما واجب عینی و فوری است فراهم کردن مقدماتش هم بر ما واجب می‌‌شود. نمی‌شود گفت «چون من مقدمات و مهارتش را ندارم، پس این واجب از من برداشته می‌شود!» مقدمۀ واجب هم واجب است. یعنی همۀ ما را به تأمین مقدماتش موظف می‌کند و باید شروع به کسب مهارت کنیم. متأسفانه خیلی از عاشقان اهل‌بیت(ع) قدرت نوشتن، قدرت سخن گفتن، قدرت مناظره، یا قدرت بیان به هر وسیلۀ دیگری را ندارند. این خیلی بد است که تعداد کسانی که این مهارت‌ها را در حد بالا یا در حد نیاز دارند، در جبهۀ انقلاب کم هستند. خیلی‌ها مواضع انقلابی بسیار دقیقی دارند، اما قدرت بیان و سخنوری ندارند، اینها چیزهایی است که ما باید فرا بگیریم. بنده پیشنهاد می‌کنم هیئات مذهبی این مهارت‌ها را به نیروهای خودشان آموزش بدهند؛ مثلاً آموزش سخنوری، مناظره، نویسندگی و آموزشی‌ که برای فعالیت در رسانه لازم است. اقدام بعدی برای جهاد تبیین «پیدا کردن مخاطب، ساختن مخاطب و توسعۀ مخاطب» است. ما باید بتوانیم برای خودمان مخاطب پیدا کنیم و تلاش کنیم دیگران را شنوندۀ حرف‌های خودمان قرار بدهیم رسول خدا(ص) برای پیدا کردن مخاطب حرکت می‌کردند، ایشان «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» بودند. ما طلبه‌ها نباید منتظر باشیم تا یک کسی ما را برای سخنرانی و اظهار نظر، دعوت ‌کند؛ خودمان جلو بیفتیم و برای فعالیت‌های تبلیغی‌ خودمان طرح‌ریزی کنیم. کسی که می‌خواهد جهاد تبیین بکند، باید جسارت داشته باشد و فعالانه اقدام کند، منتظر نشود دیگران به او مراجعه کنند، بلکه بگردد و شنوندۀ خودش را پیدا کند. مخصوصاً ما هیئتی‌ها و طلبه‌ها باید الگوی‌مان حضرت زهرا(س) باشد که برای تبلیغ چهره به چهره، چهل روز رفتند درِ خانۀ مهاجر و انصار را زدند. مقدمۀ دیگری که برای جهاد تبیین باید فراهم کنیم «تحصیل علم و آگاهی» است، باید اطلاعات‌مان را افزایش بدهیم؛ با مطالعۀ آیات قرآن و روایات و تاریخ اسلام و... و همچنین دقت در بیانات حکیمانۀ امام و رهبر انقلاب. این را در هیئت‌ها باب کنیم که بخشی از این متن‌ها را مطالعه کنند. نکتۀ دیگر اینکه برای جهاد تبیین نیاز به پیوند‌های اجتماعی قوی‌ و کار گروهی داریم نه اینکه با کمترین اختلاف سلیقه‌ای‌ دچار اختلاف بشویم و اصلاً همدیگر را به این سادگی تأیید نکنیم! باید «ولایت عرضی» را در جهاد تبیین، تحقق بدهیم. 🚩 همایش مجازی با حضور جمعی از مدیران و مبلغان هیئات مذهبی کشور- ۱۴۰۰.۱۱.۲۹ 👈 متن کامل: Panahian.ir/post/7219 @Panahian_text
🌀 در قرن جدید وارد عصر جدیدی خواهیم شد 🌀 تحولات عالم نشان می‌دهد یک دورۀ طولانی از تاریخ ورق خورده و و وضع عالم دارد تغییر می‌کند 🌀 چرا قرن آینده قرن تمدن نوین اسلامی است؟ چون امروز هیچ مکتبی به جز مکتب ما برای آینده جهان طرحی ندارد 👈 علیرضا پناهیان در دومین روز قرن پانزدهم در حرم رضوی: اگر چه بر اساس تاریخ شمسی در آغاز یک قرن جدید هستیم و تغییر تاریخ دلیل بر تحولی نیست، اما با توجه به واقعیت‌های جهان واقعاً در آستانۀ یک تحول در عالم هستیم. تحولات عالم نشان می‌دهد یک دورۀ طولانی از تاریخ ورق خورده و وضع عالم دارد تغییر می‌کند؛ تحولاتی که شاید چند سال قبل و یا حتی چند ماه پیش نمی‌توانستیم به سادگی آن را توضیح بدهیم. ولی با اتفاقاتی که الان در جهان شاهد هستیم همه پذیرفته‌اند که طبق تعبیری که رهبری فرمودند در پیچ تاریخی قرار داریم. پس باید از قرن آینده و وضعی که در پیش رو داریم با هم صحبت کنیم. قرن گذشته در یک نگاه اجمالی مهمترین ویژگیش «اوج و افول تمدن غرب» بود. نظم فعلی جهان بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. از حدود 50 سال پیش می‌گفتند این آخرین وضعیت عالم است ولی اندیشمندان غربی این حرف را به مرور پس گرفتند و اقرار کردند اشتباه کردند؛ چون لیبرال دموکراسی جواب نداد. در نیمه‌های قرن گذشته نیمی از تمدن غرب یعنی بلوک شرق فرو ریخت. و امروزه بر همه عیان است که نیمۀ دیگر آن هم در حال فروپاشی است. حالا مهم این است که ببینیم قرن آینده را چطور می‌توانیم پیش‌بینی کنیم؟ و چه نامی بر آن میتوانیم بگذاریم؟ بی تردید در قرن آینده تمدن دیگری جایگزین تمدن غرب خواهد شد که اندیشمندان بدون سروصدا اذعان دارند آن تمدن، تمدن نوین اسلامی یا به تعبیر دقیق تری که ما داریم یعنی همان تمدن مهدوی خواهد بود. چرا می‌گوییم قرن آینده قرن تمدن نوین اسلامی است؟ چون امروز هیچ مکتبی به جز مکتب ما برای آینده جهان طرحی ندارد. هیچ اندیشمندی نیست که بگوید مثلا آینده را سوسیالیسم یا لبیرال دموکراسی یا فلان طرز تفکر یا فلان سبک زندگی رقم خواهد زد. همه می‌گویند در جهان به‎هم‎ریختگی و بی‎نظمی دارد پدید می‌آید؛ و به تدریج چه نظمی بر جهان حاکم خواهد شد کسی نمی داند. الان میبینید سازمان ملل و پیمان‌های غربی‌ها برای اوکراین فایده‌ای نداشت. سران غربی برای اوکراین فقط دعا می‌کنند. چین هم می‌گوید وقت الحاق تایوان رسیده است. یعنی جهان نظم سابق خود را از دست داده است. البته وضع ما بهتر است و ما مقاومت درونی و قدرت استقلال خود را افزایش دادیم و ما تنها کشوری هستیم که خارج از پیمان‌ها روی پای خود ایستاده‌ایم و اگر کسی به ما حمله نمی‌کند به این علت است که جرئتش را ندارد و از استقلال و اقتدار ما خبر دارد. این نظم جدید جهان را تمدن غرب و نظام سرمایه‌داری و اسلحه‌داران که حق وتو دارند نتوانستند حفظ کنند، پس چه کسی می‌تواند نظم را برقرار کند و برای آن طرح دارد؟ نکته مهم این است که هیچ صدایی هیچ طرحی در عالم برای آینده جهان وجود ندارد که بخواهیم آن را بررسی و نقد کنیم. تنها مکتب ماست که درباره آینده حرف برای گفتن دارد. مکتب ما می‌گوید آینده جهان تمدن مهدوی خواهد بود، و امام‌زمان(عج) و نظام ولایی آن را اداره خواهد کرد. آن حضرت نظم جهانی نوین را بر اساس مکتب ما پدید خواهد آورد که این خود یک جشن بزرگ است که ما تنها امید دهندگان به بشر در جهان هستیم. امام باقر(ع) میفرمایند: دولت ما آخرین دولت خواهد بود چون وقتی دولت ما آمد و موفق شد، کسی نگوید اگر ما هم بودیم همین کار را می‌کردیم. (دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ...؛ غیبة طوسی/ 473) حکومت اهل‌بیت(ع) وقتی می‌آید که همه در یک خلا تئوریک لال شده باشند. ما بیش از چهل سال است در حال جواب دادن به شبهه‌ها و ادعاهای باطل هستیم، ولی الان دیگر به جایی رسیده ایم که ادعای باطلی وجود ندارد که بخواهیم به آن جواب بدهیم. دیگر کسی برای آینده ادعایی ندارد. فقط از مسجدها و ماذنه‌های شماست که درباره آینده سخن گفته می‌شود. فقط شما هستید که برای آینده امید دارید. اکثر منبرها و درس‌های دینی در مدرسه و دانشگاه تا حالا مشغول اثبات بطلان ادعاهای غلط بودند، اما دیگر کافی است. سبک زندگی غربی نشان داد آن ادعاها جواب نمی‌دهد. برخی سیاسیون برجسته کشور ما هم که غرب گرا بودند امروز خجالت می‌کشند حرف‌های گذشته خود را تکرار کنند. دیگر کسی از گفتگوی تمدن‌ها حرف نمی‌زند، چون تمدن در حال فروپاشی قابل گفتگو نیست. همه می‌خواهند آن تمدنی را درک کنند که ادعا دارد آینده را اداره خواهد کرد. اندیشمندان جامعه ما باید تبیین‌کننده آن تمدن مهدوی برای جهانیان باشند. هر مسجد و محفل و کتابی که درباره آینده مهدوی جهان نباشد؛ ارزش خود را خیلی کم کرده است. 👤 علیرضا پناهیان 🚩حرم امام رضا(ع) - ‌۱۴۰۱/۰۱/۰۲ @Panahian_text
🔴 وجوب جهاد تبیین بعد از ۴۰سال تبلیغ دین، یعنی تاکنون خوب به تبلیغ و تعلیم دین نپرداختیم 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - ج۱ 🔻ما در تبلیغ دین ضعف‌هایی داریم که باید برطرف کنیم 🔻معنای ضعف در تبلیغ، این نیست که حرف‌های غلطی زده شده، حتماً حرف‌هایی زده شده که در اولویت نبوده یا حرف‌های خوب ولی بی‌ربط زده شده 🔻برداشت و نتیجۀ نهایی از این‌همه تبلیغ و تبیین، این شده که الان در جامعۀ ما انواع سکولاریزم غلبه دارد؛ پس حتماً ما درست تبیین نکرده‌ایم __ 🔘رهبر انقلاب از جهاد تبیین به عنوان واجب عینی و فوری سخن گفتند، یعنی برای همۀ ما لازم است که برای تبیین، یک تلاش سنگین انجام بدهیم؛ از تبیین مسائل نظام و انقلاب تا تبیین اصل دین، که البته اینها به‌هم گره خورده است. 🔘 یکی از دلالت‌های جهاد تبیین، این است که ما در تبیین دین، تا کنون ضعیف بوده‌ایم. الان ما طلبه‌ها در همۀ شبکه‌های تلویزیونی صحبت می‌کنیم، در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها هم درس‌های دینی و معارف هست؛ پس حتماً اینها ضعیف بوده و ما در تبیین، ضعف داشته‌ایم. 🔘 اگر رهبر انقلاب بفرمایند «ما به یک تحول در عرصۀ شعر، نیاز داریم» این یعنی وضع شعر ما الان خوب نیست. ما چهل سال است که داریم دربارۀ دین صحبت می‌کنیم، اما تازه رسیده‌ایم به «جهاد تبیین»! 🔘 اگر تا حالا خوب تبیین کرده بودیم که این نیاز برطرف شده بود و الان باید به تبلیغ و تبیینِ عادی می‌پرداختیم نه جهاد تبیین! پس حتماً یک‌ ضعفی در کار ما هست. نه اینکه حرف‌های غلطی زده شده باشد، اما حتماً حرف‌هایی زده شده که آن‌چنان دارای اولویت نبوده است. حتماً حرف‌های بی‌ربط ولی خوب و صحیح و سرگرم‌کننده زده شده است. 🔘 یک مبلغ دینی و یک معلم دین، می‌تواند با غیرمفیدترین حرف‌های خوب و صحیح، با هنر خودش مردم را سرگرم کند. اما باید دید که نتیجۀ این حرف‌ها، چه بوه و چه چیزی تغییر کرده است؟ 🔘 رهبر انقلاب حدود شش ماه پیش، صریحاً فرمودند که ما در تبلیغ، کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. حالا این تبلیغ می‌تواند در موضوعات اجتماعی و سیاسیِ روز باشد یا در موضوعات دینی. 🔘 بنده به عنوان یک طلبه، باید فکر کنم دربارۀ اینکه چه ضعف‌هایی در کار خودم بوده است، مثلاً دربارۀ کدام آیات قرآن باید بحث می‌کردم که این کار را نکرده‌ام؟ 🔘 اگر ما در تبلیغ و تبیین، ضعفی داریم که موجب امرِ «جهاد تبیین» شده است و اگر بخشی از این ضعف، در نحوۀ تبلیغ و تبیین دین هست، پس باید این ضعف را بشناسیم و آن را برطرف کنیم. شاید لازم باشد که ما یک ادبیات نو انتخاب کنیم، شاید لازم باشد که از زوایای جدیدی نگاه کنیم، شاید دربارۀ برخی از روش‌های مرسوم باید بگوییم که این روش‌ها غلط است. 🔘 بنده نمی‌خواهم نسبت به مبلغان ارجمند و معلمان دینی، بیان انتقادی یا چالشی داشته باشم، منتها برداشت کلی و نتیجۀ نهایی از این‌همه سخنان دینی، این شده است که الان در جامعۀ ما انواع سکولاریزم غلبه دارد و ذهن بسیاری از مردم درگیرِ آن است. پس حتماً ما درست تبیین نکرده‌ایم و این را باید اصلاح کنیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ‌۱۴۰۱/۰۱/۱۴ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ @Panahian_text
🌀 دین ابهام و پیچیدگی دارد؛ خیلی از تمسخرها علیه دین، به‌خاطر عدم درک این پیچیدگی‌هاست 🌀چون این پیچیدگی‌ها تبیین نشده، خیلی‌ها دین را مسخره می‌کنند 💎 جهاد تبیین و ضرورت اصلاح برداشت‌های ناروا از دین - ج۱ 💠 چرا بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشت‌های ناروا از دین وجود دارد؟ 💠 برخی برداشت‌های ناصواب از دین، عمدی است و برخی غیرعمدی و طبیعی است 💠 فهمیدن دین و عمل‌کردن به آن، نیاز به تعقّل دارد؛ چون دین عمیق است 💠 اینکه بگوییم «دین خیلی موضوع واضحی است» ظلم به دین است؛ هم در پذیرش دین و هم در اجرای آن پیچیدگی هست _ 🔹 در این بحث می‌خواهیم به تحریف‌های کلانی که در دین ایجاد شده بپردازیم، یعنی آن تلقّی و برداشت کلی از دین که در ذهن انسان می‌آید، نه تحریف‌ها و اشتباهات موردی و جزئی که در فهم دین پیش می‌آید. 🔹 دین ما صرفاً با آگاهی پیدا کردن، کارش راه نمی‌افتد. علم و آگاهی قدم اول برای درک عمیق دین است. خدا در کنار تعلیم کتاب، لزوم تعلیم حکمت را بیان فرموده «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» چه کسی به حکمت نیاز دارد؟ کسی که باید مسائل پیچیده‌ای را حل کند. 🔹 خداوند عمداً پیچیدگی‌هایی را در دین قرار داده است، مثلاً آیات قرآن، محکم و متشابه دارند، متشابه یعنی شما می‌توانی برداشت‌های دیگری از آن پیدا کنی. البته خیلی‌ها از این پیچیدگی و ابهام، سوءاستفاده می‌کنند. 🔹 دین یک مفهوم عمیق است که فهمیدن آن نیاز به تعقل و تأمل دارد؛ تازه بعد از فهمیدن دین، فهمیدن دین‌داری و عمل به دین هم نیاز به تعقّل دارد. 🔹 بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشت‌های ناروا و ناصوابی از دین وجود دارد؛ آن‌هم با این‌همه شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و درس‌های معارف در دانشگاه و مدرسه که در اختیار ما هست. 🔹 اگر بگوییم که دین خیلی موضوع واضحی است، ظلم به دین کرده‌ایم. قبل از پذیرفتن دین پیچیدگی وجود دارد، بعد از پذیرفتن دین و اجرای آن هم پیچیدگی وجود دارد. 🔹 چون این پیچیدگی‌ها تبیین نشده، خیلی‌ها دین را مسخره می‌کنند. مثلاً می‌گوییم «تقوا موجب برکت می‌شود» می‌گویند: مگر غربی‌ها تقوا دارند که در زندگی‌شان برکت ایجاد شده! خیلی ساده شبهه ایجاد می‌کنند و بعد شروع می‌کنند به تمسخر کردن. این مسخره‌کردن علت اصلی‌اش پیچیدگی و عمیق‌بودن دین است، کسی که این عمق را نمی‌فهمد، آن را مسخره می‌کند. 🔹 دین ابهام دارد؛ باید این را به همۀ بچه‌هایی که دین را به آنها آموزش می‌دهیم بگوییم تا دقت کند و اگر شبهه‌ای برایش پیش آمد، منحرف نشود، تا بداند که نفس او برای فرار از دین، برایش بهانه‌ها خواهد آورد. 🔹 اینکه بگوییم «اسلام همه‌چیز را کاملاً واضح، مشخص کرده» یک برداشت غلط از دین است؛ اسلام ما را وادار به تفکر می‌کند. اسلام اولاً یک دین علمی است و ثانیاً یک دین تعقّلی، تفکّری، تفقّهی است. 🔹 دین اساساً محلّ تفکر و تعقّل است و طبیعتاً فرصتی است برای برداشت‌های ناصواب. این برداشت‌های ناصواب هم بعضاً عمدی است و بعضاً غیرعمدی است. 🔹 برخی روش‌های عمدی برای تحریف دین وجود دارد و خداوند در قرآن حدود پنج مرتبه این را فرموده است. مثلاً اینکه بعضی‌ها کلمات را تحریف می‌کنند و معنای دیگری برایش می‌گذارند «يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» و برخی هم کتمان می‌کنند «يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ» البته ظلم تحریف معانی کلمات دین، پیچیده‌تر از ظلم کتمان آن است. 🔹 گاهی تحریف و برداشت غلط از دین، به‌طور طبیعی رخ می‌دهد؛ مثلاً وقتی شما بر یک مفهوم دینی تأکید می‌کنید، مخاطب شما فکر می‌کند این مفهوم، تعیین‌کننده‌ترین مفهوم است درحالی‌که این‌طور نیست. اینجاست که تحریف به‌صورت طبیعی رخ می‌دهد؛ یعنی به خاطر بی‌دقتی در تعیین اولویت‌ها. 🔹 بسیاری از مفاهیم دینی را اگر خواستند برای مردم بگویند مثل دارو یا مثل غذا، باید دوزِ آن را هم اعلام کنند، ترتیب آن را هم باید اعلام کنند، ترکیب‌ آن را هم باید اعلام کنند. 🔹 عسل و خربزه هر دو خوب هستند، ولی اگر کسی اینها را با هم بخورد، دچار مشکل می‌شود؛ معارف هم همین‌طورند. و این دقت‌ها روز به روز هم سخت‌تر می‌شود. 🔹 وجود برداشت‌های ناصواب از دین، یک مسئلۀ قطعی است، خصوصاً در آخرالزمان این برداشت‌ها وسط می‌آید. طبق روایت، در آخرالزمان این‌قدر اختلاف بین شیعیان زیاد می‌شود که همدیگر را لعن می‌کنند! اما چرا؟ چون در آخرالزمان معارف شیعی زیاد می‌شود و وقتی دانایی زیاد شد، سرِ اختلاف نظرهایی که پیش می‌آید، دعوا می‌شود. لذا در نهایت، تعقل و تفکر باید مشکل را حل کند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشگاه امیرکبیر- ۱۴۰۱/۰۱/۱۴ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7237 @Panahian_text
🔴 غرورِ مؤمنانۀ اهل‌ مکه، مسئلۀ اصلی پیامبر(ص) در آغاز بعثت بود 🔴 مسجدی‌ها و هیئت‌ها، کمی این حرف را به خودشان بگیرند، زیرا تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست 🔴 شیعیانی که دچار غرور مؤمنانه باشند در فتنه‌های قبل از ظهور، یا پاک می‌شوند یا غربال 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - ج۲ 🔻 همسایگی خانه خدا و معجزۀ نابودی سپاه ابرهه، زمینه‌های اصلی غرور اهل مکه بودند 🔻 غرور، تکبر و طغیان مؤمنان، مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است 🔻 غرور مؤمنانه این‌قدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما یعنی نماز، به تصریح روایت برای از بین بردن همین غرور است 🔻 هر کسی سراغ عبادت و اعتقادات رفت، دچار غرور می‌شود، مگر اینکه برای مقابله با غرورش، طرح داشته باشد 🔻 مرحوم شاه‌آبادی: امروز مشکل اول شیعیان، غرورشان است که به‌خاطر عقایدشان برای خود مصونیتی قائلند، لذا خیلی از وظایف اجتماعی‌شان را رها کردند __ 🔘 بدی و مشکلی که پیامبر(ص) در آغاز بعثت با آن مواجه بود، غرور مؤمنینی بود که دور خانۀ کعبه بودند. یک پایۀ این غرور، این بود که هم‌جوار خانۀ کعبه بودند که دورش طواف می‌کردند؛ این هم‌جواری کعبه، یک قدرت، عزّت و جایگاه اجتماعی به آنها داده بود. 🔘 دومین پایۀ غرور اهل مکه معجزۀ نابودی سپاه ابرهه بود. بعد از این معجزه، همه ده برابر قبل از قریش حساب بردند و غرور قریش هم ده برابر افزایش پیدا کرد. 🔘 شهید مطهری می‌فرماید: بعد از ماجرای اصحاب فیل، مردم جزیرة العرب اعتقاد عظیمی به کعبه پیدا کرده بودند و غرور قریش هم از همان‌جا بود. در سیرۀ ابن‌هشام آمده است: پس از نابودی سپاه ابرهه، قریش به خودشان گرفته بودند که «ما اهل‌الله هستیم!» 🔘 هر کسی مسجد یا هیئت می‌رود یک کمی این حرف را به خودش بگیر. جوری تاریخ اسلام را نگوییم که مؤمنین بگویند ما که بت‌پرست نیستیم، پس بی‌خیال. اینجوری، تقریباً یک‌سوم آیات قرآن را باید بگوییم به درد ما نمی‌خورد. در حالی که تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست. 🔘 قبل از ظهور، باید این غرور در ما از بین رفته باشد. تمام کسانی که از همین عقاید شیعی، دچار غرور شده باشند در فتنه‌های قبل از ظهور، یا پاک می‌شوند، یا بیرون ریخته می‌شوند. 🔘 بعد از معجزۀ اصحاب فیل، دو تا اتفاق در قریش افتاد؛ یکی اینکه در عبادت‌ها سختگیرتر شدند. مثلاً حج را سختگیرانه‌تر اجرا می‌کردند. دوم اینکه هرزگی‌های‌شان افزایش پیدا کرد، چون از طرفی خودشان را مست این غرور می‌دیدند و از طرف دیگر، در اثر اقبال مردم به آنها، یک‌مقدار ثروت‌شان هم بیشتر شد. 🔘 پس فضای مکه قبل از بعثت، یک فضای دینی و معنوی بوده اما همان فضا اسمش جاهلیت است. لذا پیامبر(ص) در واقع برای اصلاح کجروی‌هایی که در دین‌داری واقع شده بود آمدند و به عبارتی برای مقابله با غرور مؤمنان آمدند. 🔘 غرور مؤمنین، ماجرایی است که از صدر خلقت انسان بوده است. نمونه‌اش ابلیس است که 6هزار سال عبادت کرد، ولی با یک لحظه استکبار همه را از بین برد. خیلی‌ها تصور می‌کنند که پیامبران در مقابل بی‌دینان قرار داشتند درحالی‌که پیامبران و به‌ویژه رسول‌خدا(ص) در مقابل ادیان انحرافی آمدند. 🔘 هر کسی سراغ عبادت یا اعتقادات رفت دچار غرور می‌شود، مگر اینکه برای جلوگیری از این غرور، طرح داشته باشد. آیت‌الله شاه آبادی می‌فرماید: مشکل اول شیعیان امروز، غرورشان است که به‌خاطر عقایدشان برای خود یک مصونیتی قائلند لذا خیلی از وظایف اجتماعی‌شان را رها کردند و در واقع غیرسیاسی شده‌اند چون می‌گویند «من عقاید حقّه دارم» لذا بقیه را آدم حساب نمی‌کنند و برای نجات‌شان تلاش نمی‌کنند. 🔘 امام زمان(ع) بعد از ظهور، جلوی این غرور مؤمنین را می‌گیرند، قبل از ظهور هم بحث‌هایی هست دربارۀ اینکه چه کسانی در میان شیعیان دچار این غرور می‌شوند، شما همین الآن می‌توانید نمونه‌هایش را پیدا کنید. 🔘 غرور، تکبر و طغیان مؤمنان مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است. همان‌طور که ابلیس به عبادتش مغرور شد و قریش به معجزۀ نجات از سپاه ابرهه مغرور شد، مؤمنین بعد از بعثت پیامبر(ص) هم ممکن است به ایمانِ خودشان مغرور بشوند. 🔘 آیه‌ای که رسول‌خدا(ص) بعد از نزولش، دیگر لبخند نزد و فرمود این آیه مرا پیر کرد، به ماجرای غرور و طغیان مؤمنین اشاره دارد. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا» 🔘 مسئله‌ غرور مؤمنان این‌قدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما، یعنی نماز، از بین بردن همین غرور است: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْر. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ‌۱۴۰۱/۰۱/۱۵ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7240 @Panahian_text
🔴 فقط زورگویی ممنوع نیست، مرعوب‌شدن در مقابل زورگویان هم ممنوع است 🔴 پیامبر(ص) در کنار مبارزه با مغرورین، به تقویت مرعوبین و مستضعفین پرداخت 🔴 قدرت‌دادن به مردم و مستضعفین، اتفاقی است که منتظریم در ظهور هم بیفتد 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)-ج3 🔻 بروکراسی در مقام کنترل مردم، ضعف‌هایی را به مردم تحمیل کرده است 🔻 بهترین مسئول، کسی است که هم به مردم خدمت کند هم مردم را تقویت کند 🔻 برخی نمایندگان مجلس با طرح شفافیت مخالف‌اند چون شفافیت، مردم را تقویت می‌کند 🔻 مردم باید قوی بشوند و کارها را به‌دست بگیرند؛ مردم هر محله و هر منطقه‌ای، باید در اوضاع منطقۀ خود تأثیرگذار باشند 🔻 امام زمان(ع) حضور و تأثیر مردم را تقویت می‌کند و به آنها قدرت می‌دهد __ 🔘 پیامبر(ص) بعد از بعثت، شروع کرد به مبارزه با کسانی که به دین خود و آنچه از معنویات داشتند، مغرور شده بودند. اما غیر از مبارزه با مغرورین و مستکبرین، اقدام دیگر پیامبر(ص) این بود که مستضعفین و کسانی که مرعوب مستکبرین بودند را از استضعاف بیرون بیاورد. 🔘 قدرت دادن به مردم و مستضعفین، اتفاقی است که منتظریم در ظهور هم بیفتد که مستضعفین غلبه پیدا کنند و وارثین زمین بشوند «وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» 🔘 الان شیوۀ ادارۀ دولت‌ها حتی در دموکراتیک‌ترین صورت‌هایی که می‌بینید و ادّعا می‌کنند، واقعاً این نیست که مردم را تقویت کنند. امروزه دموکراسی در جهان به نفع کارتل‌ها و تراست‌هاست. 🔘 بروکراسی تضعیف‌کنندۀ مردم است. ظاهراً بروکراسی چیز بدی نیست و می‌خواهد بی‌نظمی‌ها را از بین ببرد و به کارها نظم بدهد اما واقعش این است که بروکراسی در مقام کنترل، ضعف‌هایی را به مردم تحمیل کرده است. 🔘 ما باید در شیوۀ حکمرانی و ادارۀ کشور تغییر ایجاد کنیم و از شیوه‌هایی که غربی‌ها دارند خیلی فاصله بدهیم تا مردم‌سالاری حقیقی پدید بیاید. 🔘 رهبر انقلاب، غیر از درست عمل کردن مسئولین، دنبال این هستند که مردم قدرتمند بشوند، ایشان در این هشت ماه اخیر، بارها فرمودند که مردم در ادارۀ امور خودشان دخالت کنند و در نظارت‌ بر تصمیم‌گیری‌ها مشارکت کنند. 🔘 رسول‌خدا(ص) فقط با مستکبران مبارزه نکرد، بلکه مستضعفان را هم تقویت کرد. یکی از آیات عجیب قرآن این است که بعضی‌ها در جهنم می‌گویند: خدایا، ما ضعیف بودیم و مستکبران و بزرگان‌مان، ما را گمراه کردند، پس اینها را دوبرابر عذاب کن. خدا می‌فرماید هردو گروه را دوبرابر عذاب می‌کنم. «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ» 🔘 فقط زورگویی ممنوع نیست، بلکه مرعوب‌شدن در مقابل افراد زورگو و هر برتری‌ای که کسی دارد هم ممنوع است. از مرعوبین می‌پرسند: چرا شما حرف آنها را پذیرفتید؟ چرا شما ضعیف ماندید؟ چرا شما زور را پذیرفتید. 🔘 دین ما خیلی با این مسئله که افراد مرعوب قدرت‌ها بشوند در تعارض است. رسول‌خدا(ص) ترفندهایی اجرا می‌کرد تا ضعفا احساس ضعف نکنند مثلاً با آنها نشست و برخاست می‌کرد، رفتار خودش مثل مردم مستضعف بود و به آنها میدان می‌داد تا قدرت پیدا کنند. 🔘 الآن کدام استانداران ما بهترند؟ کسی که نه فقط به مردم خدمت کند، بلکه مردم را هم تقویت کند. اگر مسئولین ما مردم را تقویت نکنند چه اتفاقی می‌افتد؟ چون قدرت و ثروت متمرکز شده و به مردم سپرده نشده، بالاخره رانت‌خواری و دزدی هم اتفاق می‌افتد. 🔘 برخی از نمایندگان مجلس رسماً با طرح شفافیت مخالف‌اند به خاطر اینکه با شفافیت، مردم تقویت می‌شوند. البته بهانۀ آنها این ست که با شفافیت، بخش‌هایی از مردم بر ما فشار می‌آورند! بله ممکن است، بعضی‌ها از شفافیت سوءاستفاده کنند اما شفافیت مردم را تقویت می‌کند. 🔘 مسئولین بد که می‌خواهند مردم را تضعیف کنند و خودشان رانت‌خواری و چپاول کنند که تکلیف‌شان معلوم است. ما می‌گوییم مسئولین خوب هم باید کاری کنند که قدرت، دست مردم قرار بگیرد آن‌وقت کشور ما نمونۀ مردم‌سالاری خواهد بود. 🔘 مردم باید قوی بشوند و کارها را به‌دست بگیرند. مردم هر محله و هر منطقه‌ای، باید بتوانند در اوضاع محله و منطقۀ خودشان تأثیرگذار باشند. 🔘 امام زمان(ع) حضور و تأثیر مردم را تقویت می‌کند. آن‌وقت دیگر در بین مردم گردنکش‌ها و طاغوت‌ها در نمی‌آیند. این وضعیتی است که رسول‌خدا(ص) در صدر اسلام ایجاد کرد. 🔘 رسول‌خدا(ص) دوتا سختی بزرگ داشت: یکی اینکه با طواغیت و گردن‌کشان برخورد بکند، دیگر اینکه با ضعفا برخورد بکند و به آنها بگوید «بیایید قوی بشوید» 🔘 وقتی شما گردن‌کشان را زدید، این قدرت به دست مردم می‌افتد. اینجاست که مفهوم «امر به معروف و نهی از منکر» زنده می‌شود. امر به معروف و نهی از منکر یعنی قدرت دست مردم باشد و مردم خودشان را اداره کنند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ‌۱۴۰۱/۰۱/۱۶ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7241 @Panahian_text
🔴 مقابله با مرعوب‌شدن مردم در برابر مستکبران، یکی از دو مبارزۀ اصلی پیامبر(ص) بود 🔴 مرعوبین هم مانند مستکبرین خیلی به دین ضربه می‌زنند 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۴ 🔻 دو گروه هستند که با دین و اولیاء خدا مخالفت می‌کنند: افراد مغرور و مستکبر و افراد مرعوب 🔻 پیامبر(ص) به مرعوبین، قدرت و جرأت می‌بخشید به‌حدی که قریش می‌گفت: پیامبر، غلامان ما را بر ما جسور کرده 🔻 پیامبر(ص) آمد سیستمی طراحی کند که دیگر در جامعه نه مستکبر شکل بگیرد و نه مرعوب‌شده وجود داشته باشد 🔻 در سیاسیون ما کم نیستند کسانی که بدشان نمی‌آید ما کتک‌خور ظالمان باشیم! 🔻 امروزه کسانی که روحیۀ مرعوبی دارند، معمولاً غربزده و غربگرا می‌شوند _ 🔘 دو گروه هستند که با دین و اولیاء خدا مخالفت می‌کنند، یکی افراد مغرور و مستکبر، و دیگری افراد مرعوب. مرعوبین هم کسانی هستند که دین خیلی آنها را به چالش می‌کشد. با اینکه تحت ستم مستکبرین هستند ولی انگار در همان لانۀ مرعوب بودن خودشان احساس امنیت می‌کنند و نمی‌خواهند از آن لانه بیرون بیایند. 🔘 الان خیلی‌ها با اینکه می‌دانند آمریکا، اسرائیل و انگلیس، خیلی جنایت کرده‌اند، اما به قدری مرعوب آنها هستند که هیچ‌وقت بدی‌ آنها را نمی‌گویند؛ همیشه دوست دارند با آنها در حال صلح باشند؛ هیچ‌وقت مبارزه با آنها را به فکر خودشان راه نمی‌دهند و کسانی را که با آنها مقابله می‌کنند تشویق نمی‌کنند. 🔘 در جامعۀ امروز ما مرعوبین کسانی هستند که جرأت نمی‌کنند از مردم مظلوم یمن دفاع کنند و علیه مستکبرینی که این جنایت را می‌کنند حرفی نمی‌زنند ولی اگر در فرانسه کسی کشته بشود برایش شمع روشن می‌کنند. اینها به تعبیر قرآن، مستضعفند. 🔘 مستضعف در قرآن دو نوع است: مستضعف خوب و مستضعف بد (قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فىِ الْأَرْض...) مستضعفین بد کسانی هستند که این ضعف را می‌پذیرند و در مقابل ظالمین و مستکبرین، مرعوبند و هیچ اقدامی نمی‌کنند. البته منظور، مستضعفین اقتصادی نیست، منظور مستضعفین سیاسی است که تحت سیطرۀ مستکبرین زندگی می‌کنند. 🔘 ظالم نبودن کافی نیست، ما نباید کتک‌خور ظالم هم باشیم. در سیاسیون ما کم نیستند کسانی که بدشان نمی‌آید کتک‌خور مستکبرین باشند و البته این را تئوریزه می‌کنند؛ نمی‌گویند ما می‌خواهیم کتک بخوریم، می‌گویند ما می‌خواهیم نان بخوریم ولی منظورشان این است که «بگذار دوتا هم به ما بزنند اشکالی ندارد!» البته این نظریات در این ده سال اخیر، شکست خورده ولی هنوز هم استشمام می‌شود. 🔘 الان کسانی که روحیۀ مرعوبی دارند، معمولاً غربزده و غربگرا می‌شوند، چشم‌شان را بر خوبی‌های اسلام که استقلال‌طلب است می‌بندند. اینها شاید پس‌فردا که فتح دین را دیدند بیایند و همراهی کنند که آن‌موقع دیگر فایدۀ چندانی ندارد. 🔘 خدا نمی‌پسندد شما به هر قیمتی مطیع دین بشوی. در تاریخ خیلی‌ها آمدند مطیع دین شدند که روحیۀ مرعوبی داشتند ولی خدا با یک امتحان و غربال آنها را دور می‌ریزد. دین با مرعوبین مقابله می‌کند و مرعوبین هم خیلی به دین ضربه زدند. 🔘 یکی از دو مبارزه اصلی رسول خدا(ص) مبارزه با مرعوب‌شدن در مقابل قدرت‌ها بود. پیامبر اکرم(ص) به مردم قدرت و جرأت می‌بخشید. به حدی که قریش مکه می‌گفتند که پیامبر غلامان ما را بر ما جسور کرده است. این تکیه‌کلا‌م‌شان شده بود. 🔘 رسول خدا نیامدند که صرفاً با مستکبران مبارزه کنند و صرفاً مرعوبین را نجات بدهند و با روحیۀ مرعوب‌بودن مبارزه کنند؛ بلکه آمدند یک سیستمی طراحی کنند که با این سیستم، دیگر در جامعه مستکبر شکل نگیرد، و دیگر در جامعه مرعوب وجود نداشته باشد. رسول خدا(ص) آمدند این سیستم را اجرا کنند. تا حدی اجرا کردند، اما از یک حدی به بعد مردم آن سیستم را نپذیرفتند. 🔘 ما باید هم علائم مرعوب‌بودن را در خودمان پیدا کنیم، هم علائم مستکبر بودن را و آنها را از بین ببریم. در جامعه هم رویّۀ استکباری را باید کنار گذاشت و ما طبیعتاً نسبت به مسئولین، در این‌باره سختگیرتر هستیم. اگر بخواهیم به ظهور برسیم باید مسئولینی داشته باشیم که متواضع باشند. اگر یک مسئول روحیۀ مستکبرانه داشته باشد، چندتا ضرر بزرگ دارد: 1️⃣مرعوب‌پرور و مستضعف‌پرور است (مستضعف به معنای بد کلمه) 2️⃣به مردم ظلم خواهد کرد 3️⃣آدم متکبر، نفهم می‌شود و نمی‌تواند درست فکر کند. بعضی‌ها به مقامات بالایی در عرصۀ سیاسی می‌رسند، اما به اندازۀ پایین‌ترین افراد جامعه هم نمی‌فهمند. امروز دیگر هر کسی می‌فهمد که به آمریکا نمی‌شود اطمینان کرد ولی آن مقام سیاسی نمی‌فهمد. 4️⃣مسئول متکبر نمی‌تواند استعدادهای ملت‌ را بفهمد و آنها را تقویت بکند. مستکبران نمی‌توانند مدیریت خوبی داشته باشند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۱۷ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7249 @Panahian_text
🔴 غرور و استکباری که پیامبر(ص) با آن مبارزه می‌کرد از نوع غرور معنوی و دینی بود 🔴 اسم مشترک مغرورین و مرعوبین در قرآن «منافق» است 🔴 اگر می‌خواهیم نه مرعوب باشیم و نه مغرور، باید «مسئولیت‌پذیر» باشیم 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۵ 🔻 مرعوبین با «صلح‌جوییِ بیجا» جامعه را ضعیف و استکبار را قوی می‌کنند 🔻 گاهی مرعوبین با توجیه دینی، مرعوب‌بودن خود را در مقابل مستکبرین توجیه می‌کنند 🔻 خطر مرعوبین و ظلم‌پذیرها در این است که سیاهی‌لشکر مستکبرین می‌شوند 🔻 مرعوبین می‌توانند خیلی جنایتکار بشوند؛ قاتلان امام‌حسین(ع) از همین مرعوب‌ها بودند _ 🔘 همان‌طور که بیان شد، پیامبر(ص) با دو جریان مواجه بود: یکی جریانی که ظلم می‌کند-که این را همۀ انقلابی‌ها و عدالتخواه‌ها درک می‌کنند- و یکی هم جریان ظلم‌پذیر. 🔘 جریان استضعاف‌پذیرها و مرعوب‌ها، جریان سنگین و مهمی در تاریخ است، همین آدم‌هایی که به‌ظاهر آرام و کتک‌خورده هستند می‌توانند خیلی خطرناک باشند. قاتلان امام‌حسین(ع) از همین مرعوب‌ها بودند. یزید که مستکبر زمان بود خودش جلو نیامد، بلکه این مرعوبین را تحریک کرد که این جنایت را انجام بدهند. 🔘 مرعوبین چرا امام‌حسین(ع) را کشتند؟ چون از لشکر یزید می‌ترسیدند. گفتند «برویم امام‌حسین(ع) را وادار به تسلیم کنیم و اگر تسلیم نشد او را به شهادت می‌رسانیم در عوض لشکر یزید سراغ ما نمی‌آید!» مرعوبین می‌توانند جنایت‌های بزرگی بکنند. 🔘 جریان کندنِ جامعه از پذیرش استضعاف، نبرد خیلی سختی است. مثلاً مرعوبین در فضای دین اسلام، کسانی بودند که به امیرالمؤمنین(ع) در دورۀ خلافت ایشان، کمک نمی‌کردند و به ایشان می‌گفتند «ما حاضر نیستیم بر روی مؤمنین شمشیر بکشیم! جنگ‌های داخلی فتنه است و باید از فتنه کناره‌گیری کرد» 🔘 آنها با توجیه دینی، مرعوب‌بودن خود را در مقابل مستکبرین و مسئولیت‌ناپذیر بودن خود را در مقابل مغرورین توجیه می‌کردند و خیلی به جامعه ضربه زدند. 🔘 خطر مرعوبین در این است که برای استکبار و طاغوت، سیاهی‌لشکر می‌شوند. اینها هم خودشان را نابود می‌کنند و هم بقیه به دست اینها کشته می‌شوند و امنیت‌شان از بین می‌رود. مرعوبین با صلح‌جوییِ بیجا جامعه را ضعیف و استکبار را قوی می‌کنند. 🔘 جریان استکبار، گاهی در اثر پول و ثروت و قدرت‌طلبیِ صرف و بدون مایه‌های دینی و معنوی است، اما استکباری که رسول‌خدا(ص) با آن مبارزه می‌کرد از نوع استکبار معنوی و دینی بود، مثل استکبار یهود که می‌گفتند «ما قوم برگزیدۀ خدا هستیم» 🔘 اگر قریش هم مقابل پیامبر(ص) استکبار می‌ورزیدند استکبارشان از نوع معنوی بود. آنها خودشان را ساقیان حجاج و کلیدداران خانۀ کعبه می‌دانستند. اصلاً طبع دین این است که اگر کسی درست دین‌داری نکند، دین باعث غرورش می‌شود یا دین را دکّان قرار می‌دهد. 🔘 یک نمونه از مغرورین زمان پیامبر(ص) حرقوص بن زهیر بود که بعد از غزوۀ حنین وقتی رسول‌خدا(ص) غنائم را تقسیم می‌کرد، اعتراض کرد و به پیامبر(ص) گفت: عدالت را رعایت کن! از سرِ غرورش حتی در برابر پیامبر هم عدالتخواه شد. بعدها همین فرد رئیس خوارج شد و در مقابل امیرالمؤمنین(ع) ایستاد. 🔘 امروز هم جریان تکفیری‌ها نمونه‌ای از مغرورین و مستکبرین دینی هستند. از طرف دیگر، الآن شما مرعوبینی را در کلّ جهان اسلام و در کشورمان می‌بینید که در مقابل قدرت‌های استکباری جهان خاضع هستند. 🔘 اسم مشترک مرعوبین و مغرورین در قرآن «منافق» است. گاهی نفاق‌ به شکل مرعوب بودن در برابر کفار بروز می‌کند و می‌خواهند زیردست آنها بشوند تا امنیت پیدا کنند 🔘 قرآن دربارۀ منافقین می‌فرماید: «يُريدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوت‏» منافقین دوست دارند طاغوت، آنها را سرپرستی کند. وقتی پیامبر حرفی می‌زند آنها نمی‌پذیرند اما وقتی طغیانگران و صاحبان قدرت حرف بزنند می‌پذیرند. 🔘 نوع دیگر نفاق از جنس استکبار است، منافقین خودشان را برتر از دیگران می‌دانند مؤمنین حقیقی و مخلص را سفیه و نادان می‌دانند. «قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ» 🔘 اگر می‌خواهیم نه مرعوب باشیم و نه مغرور، باید «مسئولیت‌پذیر» باشیم. اگر این ویژگی یا این رفتار در جامعه باشد، نه مغرور و مستکبر درست می‌شود و نه مرعوب و استضعاف‌پذیر. 🔘 اگر مسئولیت‌پذیر نباشیم، اگر در ادارۀ سرنوشت خودمان حساس نباشیم، قیام به قسط نکنیم، اگر کار خودمان را به دست خودمان نگیریم، قدرتمند نباشیم، مثلاً در حکومت و سیاست و لایه‌های بعدی مشارکت نکنیم، مستکبرین بر ما غلبه پیدا می‌کنند و ما مجبور می‌شویم همیشه زیردست آنها باشیم، آن‌وقت بی‌جهت مرعوب و مستضعف می‌شویم و با مستکبران یک‌جا در جهنم عذاب می‌شویم 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۱۹ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7250 @Panahian_text
🔴 «مسئولیت‌پذیری»؛ طرح پیامبر(ص) برای مقابله با خط استکبار و استضعاف 🔴 وقتی قدرت را یکجا متمرکز نکردی و به مردم سپردی، نه مستکبر به‌وجود می‌آید و نه مستضعف 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۶ 🔻 بروکراسی و قوانین اضافی و نابجا، انواع مستکبر و مستضعف درست می‌کند 🔻 بعضی‌ها بروکراسی را مثل بت می‌پرستند؛ اینها مشرکان مدرن هستند 🔻 امر به معروف و نهی از منکر با واگذاری امور مردم به خودِ مردم، می‌تواند جای بروکراسی را بگیرد 🔻 امر به معروف و نهی از منکر یعنی از بین بردن تمرکز قدرت و ثروت و پخش کردن آن بین مردم 🔻 اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه درست اجرا بشود، مشارکت مردم در ادارۀ امور خود، افزایش می‌یابد 🔻 امروز برخی غربی‌ها دارند گوشه‌هایی ‌از بروکراسی را ترک می‌کنند اما اینجا بروکراسی‌پرست‌هایی که بعضاً شعار انقلابی هم می‌دهند، نمی‌گذارند! _ 🔘 خطّ اصلی حرکت پیامبر اسلام(ص) و عموم انبیاء مقابلۀ همزمان با استکبار و روحیۀ استکباری در انسان‌ها و از سوی دیگر روحیۀ استضعاف و استضعاف‌پذیری است. 🔘 پیامبر(ص) با چه طرحی برای امّت اسلامی تضمین کرده‌اند که خطّ استضعاف و استکبار از بین برود؟ در زبان فارسی می‌توانیم نام این طرح را «مسئولیت‌پذیری» بگذاریم اما تعبیر قرآنی آن «امر به معروف و نهی از منکر» است. 🔘 متأسفانه امر به معروف و نهی از منکر در جامعۀ ما خیلی بد و حدّاقلی معنا شده و معمولاً به «نهی از منکر» معنا می‌شود و زیاد به «امر به معروف»‌ کاری ندارند. نهی از منکر هم معمولاً به «تذکر به بدحجابی» تقلیل پیدا کرده است. 🔘 امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک تکلیف سادۀ یک مؤمن نیست بلکه محور تمدن و نظام اسلامی است و می‌شود بر مبنای آن، حکومت دینی را شکل داد. امر به معروف و نهی از منکر یعنی واگذاری ادارۀ امور مردم به خودِ مردم چون هیچ قدرتی به اندازۀ قدرت خودِ مردم در اصلاح امور و ایجاد نظم در جامعه مؤثر نیست. 🔘 الآن ما داریم با یک ظاهر شیک تحت عنوان «بروکراسی، قانون و آیین‌نامه» داریم ضدّ آن ساختاری که امر به معروف و نهی از منکر می‌خواهد ایجاد بکند عمل می‌کنیم. 🔘 ما به خیال خام خودمان تصور می‌کنیم که با بروکراسی می‌توانیم نظم ایجاد کنیم. بروکراسی یعنی هر چیزی یک مسئولی دارد، آن مسئول هم قدرت دارد و یک نهاد قانونی بالاتر هم بر او نظارت دارد و مردم دیگر دخالتی نمی‌کنند. درحالی‌که مردم باید دخالت داشته باشند. 🔘 ما با بروکراسی و قوانین اضافی و نابجا، انواع مستکبر و انواع مستضعف درست می‌کنیم. بروکراسی توهین به انسان است چون فرضش‌ این است که انسان‌ها اولاً همه دروغگو و خائن هستند و با قانون باید کنترل بشوند. 🔘 البته قانون گاهی لازم است اما بسیاری از قوانین، زیادی و نابجا هستند. اگر یک گروهی به‌طور خودجوش جمع شدند تا از سرِ علاقه‌مندی و احساس مسئولیت با هم یک حرکت و یک خدمتی انجام بدهند، آیا برای کنترل اینها نیاز به قانون و نظارت داریم؟! نمونه‌اش اربعین است که مردم عاشقانه به هم خدمت می‌کنند. 🔘 اسلام برای ادارۀ جامعه سیستم دارد؛ فقط نصیحت نمی‌کند. امر به معروف و نهی از منکر مبنای حکمرانی اسلامی و مردم‌سالاری دینی است. امر به معروف و نهی از منکر یعنی از بین بردن تمرکز قدرت و ثروت و پخش کردن آن در بین مردم. 🔘 اگر کسی عدالتخواه است و دلش برای محرومین می‌سوزد، به‌جای هر شعاری، امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه احیا کند و آن را به‌تدریج به‌جای بروکراسی بنشاند. چون وقتی مردم واقعاً در کارها حضور داشته باشند دیگر رانت‌بازی و رانت‌خواری اتفاق نمی‌افتد. 🔘 اگر امر به معروف و نهی از منکر در یک جامعه درست اجرا بشود، سطح مشارکت مردم در ادارۀ امورشان به قدری افزایش پیدا خواهد کرد که بسیاری از ظلم‌ها، بسیاری از غرورها و استکبارها در آن جامعه پدید نمی‌آید. 🔘 آیا پیامبر(ص) در صدر اسلام، کارها را با بروکراسی اداره می‌کرد؟ چرا در قرآن، مفهومی مثل بروکراسی نیامده؟ بعضی‌ها بروکراسی را مثل بت می‌پرستند، اینها مشرکان مدرن هستند که غرورشان نمی‌گذارد بفهمند بروکراسی در اغلب موارد-مخصوصاً بروکراسی ماکس‌وبری- چقدر ضدّانسانی است. 🔘 امروزه دانش مدیریت دارد از بروکراسیِ ماکس‌وبری فاصله می‌گیرد و به‌سمت مفاهیم قرآن می‌آید، ولی ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم! برخی جوامع غربی از این جهت دارند در عمل به قرآن از ما سبقت می‌گیرند که یک گوشه‌هایی ‌از بروکراسی را ترک می‌کنند. ولی اینجا بروکراسی‌پرست‌هایی که بعضاً شعار انقلابی هم می‌دهند، اجازه نمی‌دهند! این الآن پاشنۀ آشیل نظام ما شده و باید در این‌زمینه تحوّل ایجاد کنیم تا به فرمودۀ رهبر انقلاب، دخالت مردم در «تصمیم‌گیری، نظارت و اقدام» افزایش پیدا کند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۰ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7251 @Panahian_text
🔴 اسلام چگونه زمینۀ استثمار انسان‌ها را از بین می‌برد؟ با عنصر «امر به‌معروف، نهی‌ از منکر» و مشارکت‌دادن مردم در ادارۀ امورِ خود 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۷ 🔻 مشکل رانت‌خواری و لابی‌گری چگونه حل کرد؟ با مشارکت‌ مردم در ادارۀ امور خودشان و افتادن کارها به‌دست مردم 🔻 امر به معروف و نهی از منکر، صرفاً یک عمل خاص نیست، بلکه یک سیستم و یک سبک زندگی و مدل حکمرانی است 🔻 اگر «تشکیلات مردمی» نداشته باشیم، نه معروف‌ها را تشخیص می‌دهیم نه می‌توانیم امر به معروف را اجرا کنیم 🔻 طبق روایت، اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر و تعاون در کار خیر نکنند، برکت از جامعه می‌رود و خدا آنها را یاری نمی‌کند _ 🔘 شهید صدر می‌فرماید: انقلابی که در بعثت نبوی رخ داد این نبود که سیستم‌های قبلی استثمار مردم را کنار بزند و یک سیستم استثمار اسلامی بیاورد (مثل اتفاقی که در غرب افتاد که دیکتاتورها را کنار زدند و سرمایه‌داران بزرگ را جای آنها گذاشتند و شیوه دیکتاتوری مستقیم را به غیرمستقیم تبدیل کردند) 🔘 شهید صدر می‌فرماید: اسلام با عنصر امر به معروف و نهی از منکر و مشارکت‌دادن مردم در ادارۀ امور خودشان اساساً زمینه استثمار و بهره‌کشی انسان‌ها را از بین می‌برد. 🔘 ایشان بر اساس آیات قرآن بیان می‌کند که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفۀ شخصی و حتی محدود به جامعۀ اسلامی نیست. اسلام به مسلمان‌ها می‌گوید: وظیفه‌ شما فقط این نیست که خودتان را نجات بدهید و خودتان را اداره کنید، شما باید با امر به معروف و نهی از منکر، جهان را نجات بدهید و یک تمدن جهانی پی‌ریزی کنید. 🔘 شهید صدر طبق آیه «کُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه‏» می‌فرماید: قرآن امر به معروف و نهی از منکر را مقدم بر ایمان به خدا آورده. یعنی شما باید در جامعه، سیستم امر به معروف و نهی از منکر را برقرار کنید تا ایمان به خدا فراگیر بشود. 🔘 وقتی کارها به مردم سپرده بشود به دلیل «تکثیر قدرت و ثروت بین مردم» زمینۀ بسیاری از ظلم‌ها و رانت‌خواری‌ها از بین می‌رود، آن‌وقت ایمان به خدا و مسلمانی هم در جامعه افزایش پیدا خواهد کرد. 🔘 امر به معروف و نهی از منکر صرفاً یک کار خاص نیست بلکه یک سیستم و یک سبک زندگی است. در بین تمام دستورهای دینی امر به معروف و نهی از منکر بیش از هر دستوری سبک زندگی ما را تعیین می‌کند و بیش از هر دستور دینی دیگری، در دغدغه‌های ما، در نگاه و در زندگی ما تغییر ایجاد می‌کند. 🔘 یک فرد مجرد با یک متأهل خیلی فرق دارد. وقتی شما متأهل هستی دایرۀ زندگی‌ات بزرگ‌تر می‌شود و نسبت به خانوادۀ خودت مسئولیت‌ داری. یک «عنصر مسئولیت‌پذیر» هم نسبت به کلّ جامعه، احساس مسئولیت دارد و سه دغدغه پیدا می‌کند: 1. دغدغۀ فردی‌ 2. دغدغۀ خانوادگی 3. دغدغۀ اجتماعی. 🔘 هر کدام‌ از ما باید از خودمان بپرسیم که مسئولیت‌های اجتماعی‌مان را چگونه انجام داده‌ایم؟ انگار تک‌تک ما عضو یک حزب یا تشکیلات هستیم که باید وظایف خودمان را نسبت به آن انجام بدهیم. 🔘 ما باید با هم تشریک‌مساعی کنیم. ما تا وقتی دور هم جمع نشویم، یک انجمن یا تشکیلات مردمی را شکل ندهیم اصلاً نمی‌توانیم امر به معروف را اجرا کنیم. بدون کار تشکیلاتی اصلاً نود درصد از معروف‌ها را نمی‌شود شناسایی کرد تا به آن امر بشود؟ باید در گفتگوی جمعی معلوم بشود که اصلاً الان چه چیزی معروف است؟ 🔘 حالا اگر شما یک معروفی را تشخیص دادی، چطور می‌خواهی بگویی که «این معروف است؛ بیایید این کار را انجام بدهیم»؟ شما تنهایی صدایت به کجا می‌رسد؟ معقول نیست که تنهایی حرکت بکنی؛ باید یک جمعی را درست کنی مثل یک حزب، تشکیلات، هیئت یا بسیج. 🔘 به تعبیر رهبر انقلاب باید «حلقه‌های میانی، بین مردم و دولت» شکل بگیرد. وقتی این گروه‌های مردمی، احساس مسئولیت اجتماعی را در قالب امر به معروف و نهی از منکر عملیاتی کنند، بار دولت و حکومت سبک می‌شود. آ‌ن‌وقت وزرا و مسئولین، نوکر این مردم و حلقه‌های میانی‌ای می‌شوند که مؤثرند و کارها را انجام می‌دهند. بر این اساس اصلاً یک مدل دیگری از زندگی و حکومت پدید می‌آید. 🔘 پیامبر(ص) می‌فرماید: اگر مردم امر به معروف و نهی از منکر و تعاون در کار خیر و تقوا نکنند برکت از جامعه برداشته می‌شود (برکت در کار تعاونی و جمعی است) و برخی بر برخی دیگر مسلّط می‌شوند (یعنی مستضعف و مستکبر درست می‌شود) آن‌وقت نه در زمین یاوری خواهند داشت و نه خدا آن مردم را کمک می‌کند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۱ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7252 @Panahian_text
🔴 مهم‌ترین گناهی که ما را از خدا و ظهور دور می‌کند، ترک مسئولیت اجتماعی است 🔴 از چه چیزی باید بیشتر استغفار کنیم؟ از اینکه من زیاد آدم اجتماعی‌ای نیستم؛ یعنی اهل امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر نیستم 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۸ 🔻 معنویت و استغفار در خلوت و تنهایی، با ابعاد اجتماعی زندگی ما چه ارتباطی دارد؟ 🔻 کسی که تمنّای تقرّب به خدا و ظهور دارد، باید بداند چه چیزی او را از خدا و ظهور دور کرده است 🔻 طبق روایت، همۀ خوبی‌ها در مقابل اقیانوس امر به‌معروف و نهی از منکر، مثل قطره است؛ پس گناه ترک امر به‌معروف، به اندازۀ یک اقیانوس است و گناهان دیگر در مقابلش مثل قطره‌اند 🔻 چرا آدم‌ها معمولاً به امر به معروف و نهی از منکر، تن نمی‌دهند؟ چون برایشان سخت است و می‌گویند: من خودم و خانواده‌ام را اداره کنم بس است، چرا می‌خواهید مسئولیت کلّ شهر را گردن من بیندازید؟! 🔻 باید توبه کنیم و ضجه بزنیم تا این بیماری «علاقه به فردی زندگی کردن» در ما برطرف بشود _ 🔘 بحث تاریخ بعثت و عصر ظهور، بیشتر یک بحث اجتماعی محسوب می‌شود، پس با ماه رمضان که ماه و استغفار و معنویت است چه ربطی پیدا می‌کند؟ آن‌هم معنویتی که جنبۀ فردی‌اش بیشتر است. 🔘 ما نباید تصور کنیم که استغفار و ارتباط با خدا در خلوت و تنهایی خودمان، با ابعاد اجتماعی زندگی ما بی‌ارتباط است. ما وقتی می‌خواهیم استغفار کنیم از چه چیزی استغفار می‌کنیم؟ از نقص‌ها، گناهان و اشتباهات خودمان. خُب مهم‌ترین گناه‌ ما ترک امر به معروف و نهی از منکر است که یک موضوع اجتماعی است. 🔘 طبق روایت، همۀ خوبی‌ها در مقابل اقیانوسی به نام امر به معروف و نهی از منکر، به منزلۀ یک قطره است (نهج البلاغه/حکمت 374) لذا وقتی امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنیم، انگار به اندازۀ یک اقیانوس گناه کرده‌ایم و گناهان دیگر در مقابلش مثل قطره‌اند. 🔘 جهاد با همۀ سختی‌هایش به اضافۀ همۀ کارهای خوب دیگر، یک قطره است در مقابل اقیانوس امر به معروف و نهی از منکر (أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیِ عَنْ الْمُنْکَرِ إِلَّا کَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّی) امر به معروف و نهی از منکر، سخت است و آدم‌ها به آن تن نمی‌دهند. می‌گویند: من خودم و خانواده‌ام را اداره کنم بس است، چرا می‌خواهید مسئولیت کلّ شهر را گردن من بیندازید؟! 🔘 تمنّا می‌کنم ‌وقتی می‌گوییم «امر به معروف و نهی از منکر» به یاد تذکر نسبت به بی‌حجابی در خیابان نیفتیم، بلکه به یاد یک سبک زندگی‌ بیفتیم که یک سبک حکمرانی هم دنبالش دارد، به یاد قیام به قسط بیفتیم، یاد تعاونی بیفتیم. 🔘 اگر تعاونی را مثال می‌زنم، به‌خاطر این است که ایجاد تعاونی، یک نمونۀ برجسته برای زیست اجتماعی و احساس مسئولیت اجتماعی است و در روایات، تعاون مکرراً در کنار امر به معروف و نهی از منکر قرار گرفته است. 🔘 آدم‌ها به سادگی تن به زندگی جمعی نمی‌دهند چون درواقع با زندگی جمعی، نه‌تنها خلوت خودت را به‌هم زده‌ای، بلکه خلوت خانوادگی خودت را هم به‌هم زده‌ای و بخشی از زندگی‌ات را برای جامعه گذاشته‌ای. 🔘 وقتی می‌خواهیم استغفار کنیم از چه چیزی باید بیشتر استغفار کنیم؟ از اینکه «من زیاد آدم اجتماعی‌ای نیستم» باید توبه کنیم تا این بیماری در ما برطرف بشود. باید ضجّه بزنیم تا فردی زندگی‌کردن و علاقۀ به فردی زندگی‌کردن در ما از بین برود. 🔘 اگر آموزش‌های دینی درست بود الان همه می‌دانستند بزرگ‌ترین گناه، ترک زیست اجتماعی و ترک مسئولیت اجتماعی است که البته اسمش همان «امر به معروف و نهی از منکر» است. 🔘 اگر دنبال معنویت و‌ ارتباط با خدا هستیم، و اگر تمنای ظهور داریم، باید بدانیم از چه راهی می‌توانیم به خدا و ظهور نزدیک بشویم و چرا از خدا دور شده‌ایم؟ عدم احساس مسئولیت اجتماعی (یا همان امر به معروف و نهی از منکر) یکی از دلایل مهم دور شدن ما از خداست. 🔘 معرفی مفاهیم و مباحث دینی بدون توجه به زندگی اجتماعی و مسئولیت‌ اجتماعی‌، خراب معرفی کردن دین است مثلاً اگر کسی دربارۀ توکل به خدا صحبت کرد ولی به رابطۀ توکل با زندگی اجتماعی و مسئولیت‌ اجتماعی‌ هیچ اشاره نکرد، این خراب معرفی کردن دین است. 🔘 اگر از بعثت و تاریخ پیغمبر(ص) حرف بزنیم ولی مسئلۀ هجرت را برجسته نکنیم، این خیانت است. پیامبر(ص) دستور داد هر کسی مسلمان شد، به مدینه هجرت کند و این یک مسئلۀ مهم اجتماعی بود که زندگی فردیِ مسلمان‌ها را به‌هم ریخت. هرچند بعد از پیامبر(ص) مسلمان‌ها کم‌کم در لاک فردیّت خود فرو رفتند؛ به‌حدی که وقتی حضرت زهرا(س) هم ضجّه زد، اینها بیرون نیامدند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7254 @Panahian_text
🔴 مهم‌ترین جلوۀ غرورِ بعد از خوب‌بودن، «فردیّت در امور معنوی» و «اجتماعی‌نبودن» است 🔴 با اخلاق فردیِ عالی هم ظهور واقع نمی‌شود؛ اخلاق اجتماعی و ازخودگذشتن در عمل اجتماعی لازم است 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۹ 🔻 کسی که معنویاتی دارد اما طمع خدمت به مردم ندارد، حتماً دچار غرور معنوی است 🔻 هر کار خوبی انجام دادی بعدش ببین دچار غرور معنوی شده‌ای یا نه؟ چون نفس انسان مکّار است و خوبی‌ها را مال خود می‌کند 🔻 دین‌داری، اخلاق، معنویت و نمازی که آدم را اجتماعی بار نیاورند، بی‌تردید انحرافی هستند 🔻 تزکیۀ نفس با ازخودگذشتن در عمل اجتماعی حاصل می‌شود _ 🔘 نفس انسان، مکّار است؛ شما به سمت هر خوبی‌ای بروی، آن خوبی را مال خود می‌کند. مثلاً اگر نفس شما نتواند، شما را بی‌نماز کند و شما اهل نماز و مسجد بشوی، شما را مغرور می‌کند و می‌گوید «من همانم که به مسجد می‌روم!» یعنی همان غرور معنوی. 🔘 هر کار خوبی انجام دادی، بعدش باید ببینی آیا غرور معنوی پیش آمده یا نه؟ اگر کسی از کارِ خوب شما خبر نداشته باشد، شما نمی‌توانید ریا کنید، اما عُجب، این‌طور نیست، حتی اگر کسی هم نباشد، باز عُجب و غرور اتفاق می‌افتد. 🔘 امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَ هُوَ عَلَى وَجَل‏» مؤمن وقتی کار خوبی انجام داد بعدش دچار ترس می‌شود از اینکه نفسش شروع به بهره‌برداری کند. 🔘 ما باید بعد از خوب‌بودن، مواظب باشیم که دچار انانیّت، عجب و غرور معنوی نشویم. مهم‌ترین جلوۀ انانیّت بعد از خوب‌بودن، فردیّت در امور معنوی و اخلاقی و اجتماعی‌نبودن است. هرکسی دید که زیاد طمع خدمت به مردم و دغدغۀ جامعه را ندارد ولی معنویاتی دارد، حتماً دچار غرور معنوی است. این یکی از علامت‌های غرور است. 🔘 انانیّت در کجا بیشتر از بین می‌رود؟ آیا با نماز شب، یا غلبه بر خواب و خوراک، این انانیّت از بین می‌رود؟ یا آنجایی که وارد جامعه می‌شوی تا به مردم خدمت ‌کنی اما صدمه می‌خوری و حرف می‌شنوی! 🔘 اگر کسی بخواهد با امربه‌معروف و نهی از منکر، آن‌هم با رفق و مدارا، به جامعه خدمت کند، باید از آبروی خودش بگذرد. همان‌طور که اهل‌بیت(ع) و اولیاء خدا از آبرو گذشتند. 🔘 مجاهدت‌کردن در راه علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) برای حضرت زهرا(س) گذشتن از آبرو بود. برای یاریِ امام‌حسین(ع) هم باید از آبرویت می‌گذشتی. چون در آن‌زمان به خودِ امیرالمؤمنین(ع) و خودِ اباعبدالله الحسین(ع) هم توهین می‌کردند. 🔘 حضرت خدیجه(س) در ابتدای بعثت که دورۀ غربت پیامبر(ص) بود به ایشان کمک کرد و هستی خود را در اختیار او گذاشت و از آبرو و اعتبارش گذشت با اینکه ایشان و خودِ پیامبر(ص) را هم تمسخر می‌کردند. 🔘 اگر آدم یک‌ذره بخواهد احترام و آبروی خودش را حفظ کند، اصلاً نباید وارد جامعه بشود و دخالت بکند، نباید حرفی بزند که به او حرف بزنند. شما برای امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر، باید روی نفس خودت پا بگذاری. 🔘 الان شما آدم مؤمن و محترمی هستی. یک‌دفعه‌ای شیطان یک جایی که باید امر و نهی بکنی، می‌گوید «نگو! حرمتَت شکسته می‌شود» درحالی‌که حضرت زهرا(س) همۀ آبرو و حرمت خودش را در راه امیرالمؤمنین(ع) خرج کرد. 🔘 تزکیۀ نفس با ازخودگذشتن در عمل اجتماعی است. چرا همۀ خوبی‌ها یک قطره است در مقابل اقیانوس امر به‌معروف و نهی‌ازمنکر؟ چون شما در امر و نهی، آن‌قدری که از خودت می‌گذری حتی در جهاد فی سبیل‌الله هم آن‌قدر از خودت نمی‌گذری. 🔘 ما معمولاً در مسائل اقتصادی، اجتماعی نیستیم. همین‌جاها ایمان‌مان به خدا مشخص می‌شود؛ مثلاً اینکه دربارۀ مسئولیت اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر، در عرصۀ اقتصادی چگونه عمل می‌کنیم؟ 🔘 مسئولیت اجتماعی داشتن در امر اقتصاد و معیشت در این است که به‌جای اینکه خودت تنهایی با پولت کار کنی، تعاونی راه بیندازی و با یک عده‌ای مشارکت کنی. بله ممکن است عُرضۀ تو بیشتر از شرکایت باشد، بگذار یک چیزی از شما به بقیه برسد و دست چهار نفر دیگر را هم بگیر. 🔘 درس اخلاق و دین‌داری واقعی آن چیزی است که آدم را اجتماعی بار بیاورد. اگر دین‌داری، اخلاق، معنویت و حتی نماز جماعت، آدم را اجتماعی بار نیاورد، بی‌تردید انحرافی هستند. این دین و اخلاق و معنویت، مال مغروران است و این افراد را عُجب فرا گرفته است. 🔘 با اخلاق فردی، ظهور واقع نمی‌شود. البته اخلاقی فردی را نفی نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم: معیار اصلی «اخلاق اجتماعی» است. اخلاق فردی، مقدمه و دست‌گرمی است. با اخلاق فردی خودت را آماده می‌کنی، اما آنجایی که باید با نفس و ابلیس، حسابی کُشتی بگیری، اخلاق اجتماعی و مسئولیت اجتماعی است. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۳ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7256 @Panahian_text
🔴 در مقابل باندهای مافیایی قدرت و ثروت، ساختار امر به‌معروف و نهی‌ازمنکر و احساس مسئولیت اجتماعیِ مردم قرار دارد 🔴 جای مسئولیت مردم را نمی‌شود پُر کرد؛ حتی با مسئولین خوب و قانون و نظارت قوی 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۰ 🔻 طبق آیه قرآن، اگر «ساختار امر به‌معروف و نهی‌ازمنکر» در جامعه پیاده نشود، باندهای مافیایی قدرت و ثروت، ما را اداره می‌کنند 🔻 امر به‌معروف و نهی از منکر، شامل احساس مسئولیت اجتماعیِ مردم و پیوند قوی بین کسانی است که این مسئولیت را پذیرفته‌اند 🔻 بالاترین مقاومت ابلیس در آخرالزمان برای این است که مؤمنین باهم پیوند اجتماعی قوی برقرار نکنند 🔻 بدون حضور مردم در عرصۀ مسئولیت اجتماعی، نصف دین را باید کنار گذاشت! _ 🔘 امروز الگوی بعثت در مقابل ما قرار دارد و باید ببینیم بر اساس این الگو، پیامبر(ص) درگیر چه مسائلی بود و بعد، این مسائل را در زمان غیبت و در آستانۀ ظهور حل کنیم. 🔘 وقتی برای ادارۀ جامعه و زندگی در یک امّت اسلامی دنبال الگو باشیم، به «ساختار امر به معروف و نهی از منکر» می‌رسیم. امر به معروف و نهی از منکر، شامل احساس مسئولیت اجتماعی آحاد مردم و پیوند اجتماعی بین کسانی است که این مسئولیت اجتماعی را دارند. این ضمانتی برای اجرای حق در جامعه است. 🔘 اگر به‌جای ساختار امر به معروف و نهی از منکر، و به‌جای سیستم احساس مسئولیت مردمی با پیوندهای اجتماعی «بروکراسی» را قرار بدهیم درواقع طرح و نقشۀ خدا را به‌هم زده‌ایم چون خدا ما را برای رشد آفریده و قطعاً بخشی از رشد ما با حضور در این ساختار است. 🔘 حتی پیامبران و اوصیا هم حق نداشتند جای مردم بنشینند و کاری که باید خودِ مردم به عهده می‌گرفتند، انجام بدهند. لذا آنجاهایی که مردم مسئولیت اجتماعی خود را انجام ندادند، اولیاء خدا مظلوم واقع شدند و اسلام ضربه خورد و الا برای اولیاء خدا کاری نداشت که عده‌ای را دور خود جمع کنند و یک باند سیاسی تشکیل بدهند با همان، جامعه را اداره کنند. 🔘 جای مردم را نمی‌شود پُر کرد. اینکه بخواهیم مسئول خوب یا قانون خوب و نظارت قوی را به‌جای احساس مسئولیت مردم بگذاریم، واقعاً شدنی نیست چون بر خلاف فلسفۀ خلقت بشر است؛ یک مرحله از رشد بشر در جریان مسئولیت اجتماعی است. 🔘 ما انقلاب کردیم تا حاکمیت اسلامی در جامعه فراهم بشود و حاکمیت اسلامی یعنی حاکمیت مردمی؛ این‌هم با احساس مسئولیت اجتماعی و حضور و مشارکت مردم ممکن می‌شود. 🔘 شما اگر نخواهی در عرصۀ مسئولیت اجتماعی و پیوند بین کسانی که احساس مسئولیت اجتماعی دارند حاضر بشوی، نصف این دین به دردت نمی‌خورد و همان دین‌ها و معنویت‌های تحریف‌شده برایت کافی است! 🔘 اگر نخواهید ساختار امر به معروف و نهی از منکر و احساس مسئولیت اجتماعی را در جامعه پیاده کنید، می‌دانید جایگزینش چه خواهد شد و چه کسانی شما را اداره می‌کنند؟ باندهای مافیایی قدرت و ثروت. 🔘 قرآن می‌فرماید: «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ...» ارتباط منافقان با هم خیلی محکم است. اینها چون خدا را ندارند و از قدرت دین هم ترس دارند، لذا در مقابل دین، پیوند محکمی باهم دارند(البته به ظاهر) 🔘 منافقین، اول یک پیوند مافیایی و باند سیاسی قدرت تشکیل می‌دهند و بعد، ثروت را جمع می‌کنند و از پخش‌کردن آن بین مردم، امساک می‌کنند. لذا برخی از باندهای سیاسی وقتی حاکم می‌شوند مردم کلاً فقیرتر می‌شوند. 🔘 طبق آیه قرآن، در مقابلِ این باندهای مافیایی نفاق، ساختار امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد. می‌فرماید: مؤمنین و مؤمنات هم یار و یاور و پشتیبان هم هستند و پیوند خوب باهم دارند «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» بالاترین مقاومت از سوی ابلیس در آخرالزمان برای این صورت می‌گیرد که مؤمنین این‌گونه نباشند. 🔘 شیطان کاری می‌کند که مؤمنین با هم اختلافات زیادی پیدا کنند. طبق روایت، مؤمنین در آخرالزمان، همدیگر را لعنت می‌کنند. ابلیس این کار را می‌کند، چون می‌خواهد اینها باهم متحد و یکپارچه نشوند. الآن شما این را در جامعه می‌بینید. در جبهۀ باطل، همه پشت هم هستند اما در جبهۀ حق، کسی حاضر نیست پشت‌سر کسی برود و از او حمایت کند یا او را تأیید و تقویت کند. 🔘 الان مشارکت حقیقی مردم در وضعیت سیاسی کشورمان خیلی ضعیف است، به دلیل اینکه باندهای قدرت تصمیم می‌گیرند که لیست به مردم بدهند. نامزدها زیاد از بدنۀ جامعه، بالا نمی‌آیند. حتی اگر اینها آدم‌های خوبی باشند و نماز شب بخوانند باز هم روشی که مافیایی باشد غلط است و مردم باید خیلی جدی‌تر از این حرف‌ها وارد بازی بشوند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۴ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7257 @Panahian_text
🔴 برای اینکه قدرت و ثروت جامعه، چپاول نشود باید قدرت بین مردم پخش بشود 🔴 چگونه می‌شود قدرت را بین مردم تقسیم کرد؟ با ساختار امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۱ 🔻 الان خیلی‌ها اهل نماز و روزه‌اند و خیلی از احکام دین هم اجرا می‌شود؛ پس پیامبر(ص) دنبال چه امری بود که محقق نشد؟ 🔻 آنچه با بعثت محقق نشد، سیستمی بود که با تقسیم قدرت بین مردم، جلوی ظلم را بگیرد و آن «ساختار امر به‌معروف و نهی از منکر» است 🔻 تقسیم قدرت بین مردم به‌وسیلۀ «نظام امر به‌معروف و نهی از منکر» نشانۀ آمادگی‌ ما برای ظهور است 🔘 زندگی خوب یعنی شکوفایی استعدادها و رسیدن به خواسته‌هایمان بدون اینکه مزاحمت برای دیگران ایجاد کنیم. دینی که پیامبر(ص) بر آن مبعوث شد، برنامه‌ای است برای شکوفایی همۀ استعدادهای انسان و تحقق همۀ خواسته‌های انسان، بدون مزاحمت برای دیگران. 🔘 پیامبران دنبال این هستند که ما بتوانیم خود را بشناسیم و استعدادهای خود را بروز بدهیم و به خواسته‌هایمان برسیم. اما سرِ راه این هدف، مانع هست؛ آن‌هم اذیت و ظلم انسان‌ها به همدیگر است، این مانع باید برداشته بشود. 🔘 طرح پیامبر(ص) برای تحقق خواستۀ فوق این است «قدرت بیجا به کسی ندهید، نگذارید باندهای قدرت و ثروت بر شما سیطره پیدا کنند، به شما ظلم کنند، شما را محدود کنند و اجازۀ شکوفایی استعداد به شما ندهند» 🔘 پیامبر(ص) چگونه این طرح را اجرا می‌کند؟ با ساختار امر به‌معروف و نهی ازمنکر؛ این ساختار، قدرت را بین مردم پخش می‌کند و همۀ مردم را در کنترل قدرت، فعال می‌کند. 🔘 همین دولت فعلی که شعارهایش خوب است، عدالتخواه است، دنبال اشرافی‌گری نیست، دنبال مدیریت جهادی است و... اگر قدرت در این دولت خوب، محدود بشود و در همین ایام به‌دست مردم نرود، مثل یک گوشت لخمی خواهد بود که گربه‌های عرصۀ قدرت برایش نقشه می‌کشند که آن را بدزدند و این کار را هم خواهند کرد. 🔘 برای اینکه قدرت سالم بماند، باید آن را بین مردم پخش کنید و در مثال فوق، باید آن را مثل گوشت نذری، ریز ریزش کنید و به همۀ مردم بدهید. 🔘 اگر مردم یک محله، همۀ طلاهای خود را در یک خانه‌ای جمع کنند، و برایش نگهبان هم بگذارند بالاخره یک دزدی می‌آید و آن طلاها را می‌برد ولی اگر هر کسی یک‌ذره طلا در خانۀ خودش نگه دارد، آن دزد که نمی‌تواند همۀ خانه‌ها را بزند. 🔘 وقتی طلاها در همۀ خانه‌ها پخش بشود، همه نگهبان هستند «كُلُّكُمْ رَاعٍ وَ كُلُّكُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِيَّتِه‏» اگر هم دزد خانۀ یک نفر را بزند، او به دیگران خبر می‌دهد و همه هوشیار می‌شوند. 🔘 ما از سراسر کشور پول‌های بیمه‌مان را اینجا در تهران در یک حساب می‌ریزیم، خُب بالاخره یکی پیدا می‌شود که برای تصاحب آن، یک نقشه‌ای می‌ریزد. 🔘 باید ساختار درستی طراحی کرد که زمینۀ دزدی و رانت‌خواری فراهم نشود؛ این یعنی هرچه مردمی کردن قدرت. امر به معروف و نهی از منکر، قدرت را پخش می‌کند و اگر وارد عرصۀ اقتصاد بشود، ثروت را هم پخش می‌کند، «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» را محقق و «تعاون بر تقوا» را ایجاد خواهد کرد. 🔘 پیامبر(ص) دنبال این نبودند که فقط زمان خودشان همه‌چیز درست بشود بلکه می‌خواستند حیات بشر تغییر پیدا بکند. اما هنوز این هدف محقق نشده است. ائمۀ هدی(ع) را به شهادت رساندند، خانه‌نشین کردند، این‌همه جنایت در حق‌ مردم انجام شد. 🔘 الان خیلی‌ها در دنیا نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، خیلی از احکام اسلام اجرا می‌شود، خیلی‌ها محجبه هستند، حتی خیلی‌ها نمازشب‌خوان هستند. پس پیامبر(ص) دنبال چه چیزی بود که محقق نشد؟ 🔘 آن چیزی که بعد از بعثت، محقق نشد و اساس اسلام را تشکیل می‌دهد، سیستمی بود که مردم بتوانند جلوی ظلم را بگیرند تا شکوفایی استعداد و رسیدن به خواسته‌ها فراهم بشود و آن، «ساختار امر به‌معروف و نهی از منکر» است. 🔘 منتظر یک قهرمان نباشیم که بیاید و مشکل را حل کند، در جوامع مختلف قهرمان‌هایی(مثل گاندی، ماندلا و...) بودند اما مشکل حل نشد. راهش این است که قدرت تقسیم بشود و طرحش را اسلام دارد؛ طرحش امر به معروف و نهی از منکر است البته با همۀ جزئیاتش. 🔘 قبل از ظهور، ما هرچه عقل و تجربۀ بشری و فهم از دین داریم باید به‌کار ببندیم تا این ساختار اجرا بشود. ساختار امر به‌معروف و نهی از منکر، یعنی یک ساختار و نظامی که در آن، قدرت بین مردم تقسیم شده و تکاثر قدرت و ثروت وجود ندارد، ما باید به سمت این نظام برویم تا آمادگی‌مان را برای ظهور اعلام کنیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۵ 📢صوت: @panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7260 @Panahian_text
🔴 آیا مردمی‌کردن حکمرانی به نفع مردم است؟ 🔴 اگر مردم، دین را نخواستند و نگذاشتند کارها به آنها سپرده بشود، چه؟ 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۲ 🔻 نبرد فرهنگی ما در آخرالزمان این است که زندگی جمعی مسئولانه را برای اصلاح امور انتخاب کنیم و آن را بخش مهمی از معنویت بدانیم 🔻 آیا مردم مصلحت خود را درست تشخیص می‌دهند؟ اگر اطلاعات درست به مردم داده شود و اغواگری نشود، مردم نوعاً و غالباً راه درست را انتخاب می‌کنند 🔻 اگر برجامیان اطلاعات درست به مردم می‌‌دادند، مردم از اول همراهی نمی‌‌کردند _ 🔘 طبق برخی روایات، جاانداختن امر به‌معروف و نهی ازمنکر، قبل از ظهور خیلی سخت است. چرا؟ تحلیل بنده این است که چون در زندگی فردی-که محصول تمدن غرب است- دخالت ندادن مردم در امور، خیلی تقویت شده و اصلاً بعضی‌ها به دخالت نکردن در سیاست و نپرداختن به امور اجتماعی پُز می‌هند و افتخار می‌کنند. 🔘 در آخرالزمان و قبل از ظهور، نبرد فرهنگی و فکری ما این است که این زندگی جمعی مسئولانۀ فعالانه را برای اصلاح امور، انتخاب کنیم و این را بخش جدّی از معنویت و سیر و سلوک خودمان بدانیم. 🔘 امر به معروف و نهی از منکر، ساختاری است که مشارکت مردم را در ادارۀ امور خودشان، حداکثری می‌کند و به مردم اعتبار و قدرت می‌دهد و قدرتمند شدن نابجا و زیادیِ بسیاری از افراد و باندها را از بین می‌برد. ولی اگر مردم، دین را نخواستند، چه؟ 🔘 خداوند با توصیۀ محکمی که برای امر به معروف و نهی از منکر دارد، در واقع به جامعۀ بشری این اعتماد بزرگ را می‌دهد که «وقتی مردم حضور و مشارکت داشته باشند، راهی غیر از راه خدا را انتخاب نخواهند کرد. 🔘 الآن ممکن است در دنیا و کشور خودمان، مردم راه‌های غلط را انتخاب کنند، یا در رأی‌گیری‌ها اشخاص غیرشایسته را انتخاب کنند، به‌دلیل اینکه قدرتمندان، از طریق رسانه‌های رذل، با وارونه جلوه‌دادن حقایق و دروغ‌پراکنی، مردم را مأیوس می‌کنند تا مردم استضعاف را بپذیرند. 🔘 ولی اگر مردم تحت تأثیر اغواگری نباشند، نوعاً و غالباً به‌درستی انتخاب و عمل خواهند کرد، مخصوصاً در آخرالزمان که مردم با تجربۀ بشری، نتیجۀ راه‌های غلط را دیده‌اند. 🔘 پس اینکه بگوییم «اگر مردم نخواستند کار به آنها سپرده بشود، چه می‌شود؟» فرض محالی است. همین الان در جامعۀ خودمان، اگر کار به مردم سپرده بشود و اطلاعات درست به مردم داده بشود، مردم بهترین انتخاب را می‌کنند تا منافع‌شان تأمین بشود. 🔘 در دولت قبلی، در ماجرای برجام و ارتباط با آمریکا، برجامیان اطلاعات غلط به مردم دادند. مردم ما هم صلح‌جو هستند و از سرِ عافیت‌طلبی و تنبلی رأی ندادند، بلکه گفتند اگر یک راه معقولی وجود دارد، چرا به خودمان سخت بگیریم؟ 🔘 اگر اطلاعات درست به مردم داده می‌شد، همین احساسی که مردم در سال‌های آخر دورۀ برجامیان داشتند، همان اول هم پیدا می‌کردند و با آنها همراهی نمی‌کردند. 🔘 آیا مردمی‌کردن حکمرانی به نفع مردم است؟ بله. آیا مردم مصلحت خویش را درست تشخیص می‌دهند؟ غالباً بله؛ البته ممکن است موارد نادر هم پدید بیاید ولی اگر مردم اطلاعات دقیق داشته باشند معمولاً درست اقدام می‌کنند. 🔘 رسول‌خدا(ص) می‌فرماید: اگر امر به معروف و نهی نکردید، سلطه‌ اشرار واقع خواهد شد «لَيُسَلِّطَنَّ اللَّهُ شِرَارَكُم» رهبر انقلاب دربارۀ این روایت فرمود: امر به‌معروف و نهی از منکر، جهتش، ضدّ سلطه‌ اشرار است، یعنی این امر و نهی، باید در مقابل سلطه‌ اشرار باشد. 🔘 ایشان می‌فرماید: اولویت‌ امر و نهی را آنجاهایی قرار بدهید که باعث تسلّط اشرار است؛ مثلاً اگر یک جوانی، یک زنی، حجابش خوب نبود ولی گناهش موجب تسلّط اشرار نمی‌شد، او در اولویت نیست... 🔘 برای اینکه تشخیص بدهیم اولویت در امر به معروف و نهی از منکر چیست، بینش سیاسی لازم است. مثلاً آیا مرگ بر آمریکا و مرگ بر بی‌حجاب، هر دو یک وزن دارد؟! ما نمی‌گوییم مسئلۀ بی‌حجابی مهم نیست؛ بلکه می‌گوییم باید دید کدام‌یک مهم‌تر است؟ 🔘 رهبر انقلاب می‌فرماید: بعضی تصوّر می‌کنند امر به معروف و نهی از منکر، منحصر می‌شود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمی‌کند تذکّر بدهد... مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروف‌ها که در درجه‌ اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران... اعتلای فرهنگ...رونق دادن به اقتصاد و تولید... 🔘 کسی که وضعیت معیشت و نان و آب‌ مردم را درست کرده است اگر به آنها بگوید «حجاب داشته باشید» مردم از او قبول می‌کنند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۶ 📢صوت: @panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7262 @Panahian_text
🔴 شهید صدر: مردم زمان پیامبر(ص) با دیدن فواید دین، آن را پذیرفتند؛ نه صرفاً با اصول عقاید 🔴 رهبر انقلاب: باید مفاهیم دینی را عملیاتی کنیم تا طعم آن در جامعه چشیده بشود 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۳ 🔻 ضعف‌های ما در تبیین دین دقیقاً چه چیز‌هایی است؟ 🔻 در اساسی‌ترین مسائل، رهنمودهای امامین انقلاب را در امر تبیین، اجرا نکرده‌ایم 🔻 طبق کلام امام(ره)، فاصله‌ ادبیات حوزه و دانشگاه باید کم بشود و حوزویان، ملموس‌تر با واقعیت‌ها، مسائل را بیان کنند 🔻 امروز باید دین را به‌گونه‌ای جهانی عرضه کنیم که همه آن را به‌عنوان یک روش معقول برای زندگی بپذیرند _ 🔘 ما باید امروز دین را به گونه‌ای جهانی عرضه کنیم که آن مسیحی یا آتئیست که در گوشه‌ای از دنیا زندگی می‌کند هم دین را به‌عنوان یک روش معقول برای زندگی بپذیرد. در این صورت می‌توانیم دین را به جوان خودمان هم انتقال بدهیم. 🔘 در جلسات قبل گفتیم «جهاد تبیین لازم شده است چون ما در تبلیغات ضعیفیم و آن‌طور که باید و شاید درست عمل نکرده‌ایم» حالا سؤال این است که ضعف‌های ما در تبیین دین دقیقاً چه چیز‌هایی است؟ 🔘 امام(ره) در سال آخر عمر شریف‌شان فرمود: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزه‌ای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیت‌ها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصله‌ها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیع‌تر گردد.» (صحیفه امام/ج21/ص99) 🔘 این کلام امام یعنی فاصله‌ ادبیات حوزه با ادبیات دانشگاه باید کم بشود و حوزویان، یک‌مقدار ملموس‌تر و درگیرتر با واقعیت‌ها مسائل را بیان کنند. صرفاً استدلال عقلی و برهان نظری نیاوریم؛ کمی هم با ادبیات واقع‌گرایانه سخن بگوییم. 🔘 امام می‌فرمود: اگر حوزه اقدام شایسته در تبلیغ برای جوان‌ها نکند جوان‌ها جذب لیبرال‌ها می‌شوند... ما به این کلام امام، گوش نکرده‌ایم و کم نیستند جوان‌هایی که جذب لیبرال‌ها شدند. لیبرال‌ها وانمود می‌کنند که «ما واقع‌بین هستیم» و بعد ذهن جوان‌ها را خراب می‌کنند. درحالی‌که اساساً دین، ما را به واقع‌بینی دعوت کرده است. 🔘 ما در حوزه، بیشتر یاد می‌گیریم که برای اثبات حقایق، استدلال بیاوریم و کمتر یاد می‌گیریم چگونه حقایق را توصیف کنیم درحالی‌که ادبیات قرآن و روایات، بیشتر توصیفی است، مثلاً مؤمنان را توصیف می‌کند یا آثار و فوائد مفاهیم دینی (مثل امامت) را توضیح می‌دهد. 🔘 شهید صدر، فقیه و فیلسوف بزرگ می‌فرماید: «اینکه مسلمانان صدر اسلام در راه اسلام ازخودگذشتگی می‌کردند به خاطر بهشت و جهنم نبود، بلکه به‌خاطر این بود که به اسلام عشق می‌ورزیدند و می‌دیدند که جاهل بودند و اسلام آمد و آنها را عالم کرد، پراکنده بودند اسلام آمد آنها را یکپارچه کرد، فقیر بودند سیرشان کرد...» (حوزه و بایسته‌ها؛ محمدباقر صدر) 🔘 یعنی گرایش مردم به دین در زمان پیامبر(ص) صرفاً به خاطر اعتقادات نبود، بلکه آثار اجتماعی حرکت پیامبر(ص) را دیدند یعنی به‌خاطر اصول عقاید، رفتارشان دینی نشد، بلکه به‌خاطر اینکه فوائد دین را دیدند، رفتارشان دینی شد. 🔘 الآن هم ما باید فوائد دین را برای مردم بگوییم. ولی این ادبیات، در تبلیغات دینی ما و خصوصاً در آموزش و پرورش نیست. الان ما وقتی می‌خواهیم دین را یاد بدهیم اصول عقاید یاد می‌دهیم. 🔘 رهبر انقلاب بیش از بیست سال پیش فرمودند: همان‌طور که شما وقتی می‌خواهید مردم را به انجام حج، ترغیب کنید، فلسفۀ حج و آثار و فوایدش را می‌گویید، برای ولایت فقیه هم همین‌طور تبیین کنید. (15/11/1376) آیا ما یک کتاب دربارۀ ولایت فقیه داریم که به‌جای پرداختن به مبانی ولایت فقیه، آثار و نتایج ولایت فقیه را در یک جامعه بیان کند؟ اینها ضعف ما در تبلیغات است. 🔘 ما در اساسی‌ترین مسائل، رهنمودهای امامین انقلاب را در امر تبیین، اجرا نکرده‌ایم. لذا یک تهیه‌کننده‌، دستش خالی است چون موادّ خام اولیه مثل کتاب و... در اختیارش نیست که آن را به یک محصولِ رسانه‌ای تبدیل بکند، چون منِ طلبه، کتابی متناسب با زمانۀ خودمان ننوشته‌ام که از آن، یک قصۀ قشنگ دربیاورد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۷ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7264 @Panahian_text
🔴 امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) متفاوت عمل نکردند؛ اتفاقاً مشابه عمل کردند! ➖هر دو امام، تا وقتی مردم پای کار بودند، پای کار ایستادند ➖وقتی مردم پای کار نیامدند، هر دو امام برای «حفظ عزت» اقدام کردند 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۴ 🔻 چگونه با صلح امام‌حسن(ع) عزّت ایشان و مؤمنین حفظ شد؟ 🔻 وقتی مردم پای کار نیایند، امام آخرین سنگر را حفظ می‌کند؛ آخرین سنگر «جان» و «آبرو» نیست؛ عزّت است 🔻 امام‌حسن(ع) بعد از صلح، پنهانی شروع به شبکه‌سازی و سازمان‌دهی افراد کرد 🔻 چرا برخی به‌جای اینکه بگویند «پیامبر الگوی ماست» می‌گویند «مدینة‌النبی الگوی ماست»؟ 🔻 بعضی‌ها دنبال جامعۀ مهدوی نیستند؛ دنبال شکل‌دادن جامعه‌ای مثل کوفه هستند! _ 🔘 در این جلسه، بخش جدیدی از بحث تاریخ بعثت و عصر ظهور را با نکات مهمی دربارۀ دوران امام حسن(ع) شروع می‌کنیم و به سؤال مشهور «چرا امام حسن(ع) صلح کرد و امام حسین(ع) جنگ کرد؟» از زاویۀ دیگری پاسخ می‌دهیم. 🔘 نه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) متفاوت عمل کردند، نه مردم در زمان این دو امام متفاوت عمل کردند! اما تشابه عملکرد این دو امام در چه بود؟ 🔘 تشابه اول اینکه هر دو امام، به مردم بها دادند و تا وقتی مردم پای کار بودند، ایشان هم پای کار ایستادند. هر دو «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» را عمل کردند؛ یعنی خودشان جای مردم کار نکردند بلکه منتظر نصرت از جانب مردم شدند؛ یعنی منتظر شدند مردم وظیفه‌شان را در قیام به قسط-که امر به معروف و نهی از منکر هم بخشی‌ از آن بود- انجام بدهند. 🔘 تا وقتی مردم، پای رکاب امام‌حسن(ع) بودند، ایشان لشکرگاه تشکیل داد و حرکت کرد، اما وقتی مردم عقب نشستند، امام هم عقب نشستند. امام‌حسین(ع) هم وقتی مردم ایشان را دعوت کردند، به سمت کوفه حرکت کرد و وقتی مردم دعوت‌شان را شکستند و ایشان را محاصره کردند، فرمود «من را رها کنید که برگردم» 🔘 اگر به امام‌حسین(ع) هم مثل امام‌حسن(ع) اجازه داده بودند که برگردد، ایشان هم برگشته بود، اما نگذاشتند و ایشان را محاصره کردند. پس امام‌حسین(ع) هم عین امام‌حسن(ع) عمل کردند. 🔘 دومین تشابه عمکرد امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) این است که وقتی مردم پای کار نبودند، هر دو امام، یک کار کردند و آن «حفظ عزت» بود. امام حسین(ع) فرمود «هیهات مِنّا الذّلّه»؛ ذلّت را نمی‌پذیرم. ایشان نه فقط برای عزّت خودش، بلکه برای عزّت اسلام و مؤمنین اقدام کرد. 🔘 امام حسن(ع) هم با پذیرفتن صلح، عزت خودش و عزت مردم را حفظ کرد، چون اگر وارد جنگ می‌شد، یاران‌شان به ایشان خیانت می‌کردند و شکست می‌خوردند و ایشان را هم تحویل معاویه می‌دادند. 🔘 چرا مردمی که از ظلم معاویه و مهر امام حسن(ع) خبر دارند، باز به سمت معاویه می‌روند؟ این بدبختی در طول تاریخ، دامن بشریت را گرفته؛ یعنی ولایت‌گریزی و طاغوت‌پذیری(مرعوب شدن در مقابل ستمگران) 🔘 در مدیریت ولایی اولاً تا وقتی مردم پای کار باشند امام هم هست. پیامبر(ص) هم تا وقتی مردم مدینه پای کار نیامدند، در شعب ابی‌طالب اسیر بودند. امیرالمؤمنین(ع) هم تا وقتی مردم پای کار نیامدند، خلافت را به‌‌دست نگرفتند. 🔘 ثانیاً وقتی مردم پای کار نیامدند، امام آخرین سنگر را حفظ می‌کند؛ آخرین سنگر «جان» و «آبرو» نیست؛ بلکه عزّت است. البته خیلی به امام حسن(ع) توهین شد؛ حضرت از آبروریزی‌های خُرد صرف‌نظر کرد تا یک عزّت کلان برای جبهۀ حق پدید آورد. 🔘 برخی اصحاب امام‌حسن(ع) مخفیانه به معاویه نامه نوشتند که «شما بیایید؛ ما در میانۀ جنگ، امام‌حسن را دست‌بسته به شما تحویل می‌دهیم!» طبق برخی از اسناد، بعضی‌ها در کشورمان و در اوج جنگ، مشابه همین حرف را به دشمن گفتند که «شما به امام(ره) سخت بگیرید تا قبول کند!» خیلی از تحریم‌های اخیر هم به‌خاطر این بود که بعضی‌ها از این‌طرف به آمریکا گفتند «ایران را تحریم کن، تا کوتاه بیایند!» 🔘 بعضی‌ها از مدینۀ پیامبر(ص) خیلی خوشحالند؛ اینها نمی‌گویند پیغمبر(ص) الگوی ماست، بلکه می‌گویند «مدینة النبی الگوی ماست!» چرا؟ چون در مدینه، منافقینی بودند که هر غلطی می‌کردند، وقتی اینها می‌گویند «آزادی» منظورشان آزادکردن منافقین است. اینها دنبال جامعۀ مهدوی نیستند بلکه دنبال شکل‌دادن جامعه‌ای مثل کوفه هستند. 🔘 امام حسن(ع) بعد از ماجرای صلح، یک حرکتی را شروع کرد که برای ما خیلی مهم است؛ ایشان به‌طور پنهانی شروع به تربیت و سازماندهی افراد کرد، شیعیان را باهم مرتبط کرد؛ در واقع شبکه‌سازی از زمان امام حسن(ع) شروع شد و این شبکه‌سازی موجب عزت می‌شود. اعضای همین شبکه، بعداً همدیگر را در کربلا پیدا کردند و پای عزت ایستادند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۸ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7267 @Panahian_text
🔴مرعوب شدن و کوتاه‌آمدن دربرابر طاغوت، یک بیماری‌ است که تهِ دل همه هست 🔴توبه و استغفار یعنی از این حسّ پنهان در درون خودت پاک بشوی 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۵ 🔻 بعضی‌ها تمایل دارند که طاغوت، آنها را اداره کند؛ این یک بیماری روانی بزرگ است! 🔻 چرا خیلی‌ها ولایت اولیاءخدا را نمی‌پذیرند؟ چون نمی‌خواهند دردسرِ درگیری با طاغوت را بپذیرند 🔻عدمِ اجتناب از طاغوت، یک مانع بزرگ برای بندگی خداست؛ عقل و فکر را از بین می‌برد و انواع ترس‌ها و اضطراب‌ها را ایجاد می‌کند _ 🔘 یک رازی هست که موجب می‌شود مرعوبین در مقابل مغرورین و مستکبرین کوتاه بیایند و ظلم را بپذیرند. تقریباً همه می‌دانند که ولایت به آنها کرامت و آزادی می‌دهد اما از آن صرف‌نظر می‌کنند چون نمی‌خواهند دردسرِ درگیری با طاغوت را بپذیرند. 🔘 توبه و استغفار یعنی از این حسّ پنهان در درون خودت پاک بشوی؛ تقرّب به خدا هم یعنی از ناخداها دور بشوی و آنها را ناخدا ندانی. کسانی در حدّ سیاستمداران برجسته در کشور ما هستند که طواغیت را در حدّ ناخدا قبول دارند. امام فرمود: آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. اما هنوز برخی این را باور دارند. 🔘 حقیقت دین ما این است «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» خدا را بندگی کنید و از طاغوت اجتناب کنید. هیچ‌کدام از ما مشکلی با قسمت اول یعنی «بندگی خدا» نداریم؛ مشکل در «اجتناب از طاغوت» است. عدم اجتناب از طاغوت، یک بیماری‌ است که تهِ دل همه هست و باید این را از دل بکَنیم. 🔘 انسان موجودی است که مرعوب می‌شود و اگر کسی با وحشی‌گری با او برخورد کند، معمولاً در مقابلش کوتاه می‌آید و برای اینکه دفعۀ بعد، به او حمله نکند دوست دارد به او مقرّب بشود. 🔘 چرا تمسخر در اسلام ممنوع است؟ چون اگر کسی شما را تمسخر کرد، شما دفعۀ بعد دوست داری پیش ‌او طوری رفتار کنی که مسخره‌ات نکند و بگوید «بَه‌بَه!» یعنی تعریف او را می‌خواهی. همین اسارت، یک نوع بندگی است. 🔘 طاغوت یعنی هر کسی که بخواهد زندگی‌ات را جهت بدهد و مستقیم یا غیرمستقیم به تو فرمان بدهد «اجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ» یعنی نگذارید کسی روی‌ شما اثر بگذارد؛ این راز خلقت و راز دین است. مثأثر شدن از دیگران هم یک نوع بت‌پرستی است. همین‌که از طاغوت ترسیدی یعنی عبد او شده‌ای. 🔘 اگر در مقابل طاغوت، مرعوب بشویم، خودمان عاملِ قدرت طاغوت خواهیم شد و طاغوت، با کمک ما، اولیاء خدا را می‌کشد؛ مثل یزید که اصلاً خودش جلو نیامد و به‌وسیلۀ مرعوبین، امام‌حسین(ع) را به شهادت رساند. 🔘 قاتلان امام‌حسین(ع) با بندگی خدا «اعْبُدُوا اللَّهَ» مشکلی نداشتند و اهل نماز و عبادت هم بودند. مشکل آنها سرِ «و اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت» و مرعوب‌شدن در مقابل طاغوت بود. 🔘 در قرآن، بندگیِ طاغوت و عبودیتِ غیرخدا، خیلی ارزان است، لازم نیست به دستور طاغوت، حتماً کسی را ترور کنیم یا بین ما و طاغوت، ارتباط‌ تشکیلاتی برقرار بشود، همین‌که به طاغوت، میل پیدا کنیم کافی است! 🔘 طبق آیه قرآن، برخی گمان می‌کنند ایمان دارند اما تمایل‌شان به این است که طاغوت، آنها را اداره کند «يُريدُونَ أَنْ يَتَحاکَمُوا إِلَي الطَّاغُوتِ» این یک بیماری روانی بزرگ است. 🔘 خدا دستور داده به طاغوت کفر بورزیم «وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَکْفُرُوا بِهِ» کفر به طاغوت یعنی قبول نداشته باشیم که طاغوت، تأثیری در زندگیِ ما دارد، قبول نداشته باشیم که او می‌تواند غلطی بکند، مرعوبش نشویم و تشویق او را نخواهیم. 🔘 خدا یک قدرت ظاهری به طاغوت می‌دهد، مثلاً از نظر تکنولوژی یک برتری‌ای به او می‌دهد و بعد، حال ما را می‌پرسد. اگر کسی یک‌ذره در مقابل طاغوت، احساس ضعف کرد، باید گفت «چرا مرعوب شدی؟ چرا جا خوردی؟» 🔘 اگر در اثر ترس از تمسخر، قدرت، ثروت یا هر چیزی که طاغوت را بزرگ نشان می‌دهد، کم بیاوری یا اگر خوشَت بیاید که او تو را تأیید کند، خدا از تو بدش می‌آید؛ گناه اصلی این است. 🔘 درگیری اصلی قرآن این است که در مقابل تکبّر، تهدید و تمسخرِ طاغوت و هرکسی که با این سه ابزار، به تو حمله کند، بایستی و کم نیاوری و الا بندۀ خدا نیستی. 🔘 چرا برخی میل‌ دارند به‌سمت طاغوت بروند با اینکه عاشق طاغوت نیستند؟ یک عملیات روانی صورت می‌گیرد؛ در روانشناسی می‌گویند «کسی که مرعوب یک قدرتی بشود، دوست دارد به مرکز قدرت نزدیک بشود تا پناه بگیرد» البته خدا می‌فرماید «او به تو پناه نمی‌دهد و حالا تو با من در افتاده‌ای» 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۲۹ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7270 @Panahian_text
🔴 ایمان یعنی تو از چه کسی امنیت می‌گیری؟ از خدا یا طاغوت 🔴 کسی که به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد نمی‌کند به‌سمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت می‌رود 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۶ 🔻 اگر از قدرت خدا امنیت بگیری «عبد خدا» هستی و اگر از طاغوت امنیت بگیری «عبد طاغوت» 🔻 چرا بعضی‌ها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟ 🔻 بر اساس تجربیات روانشناسی؛ آدم‌ها پناه‌بردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند 🔻 رهبر انقلاب: مستضعفانِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبران و نردبان خودکامگی و سلطه‌جویی آنها هستند 🔻 اصحاب بدر، ضعف‌هایی داشتند که یاران امام‌عصر(عج) این ضعف‌ها را ندارند _ 🔘 313 نفر اصحاب بدر، همیشه محترم بوده و هستند، ولی ای مردم، بیایید مانند اصحاب بدر نباشیم! یاران امام‌عصر(عج) مانند بدریون نیستند چون اصحاب بدر ضعف‌هایی داشتند. 🔘 یکی از ضعف‌های اصحاب بدر، این بود که گروهی از آنها دور پیغمبر(ص) جمع شدند و به بهانۀ اینکه ما می‌خواهیم از خودِ پیامبر محافظت کنیم در جنگ شرکت نکردند. 🔘 ضعف بعدی آنها این بود که در پایان جنگ، تعدادی اسیر گرفته شد و دستور اولیه این بود که آنها را بکشند ولی مردم به رسول‌خدا(ص) تحمیل کردند که از کشتن آنها صرف نظر کند و در ازای دریافت پول، آنها را آزاد کنند. 🔘 پیامبر(ص) خواستۀ آنها را قبول کرد اما فرمود: به تعداد اسرایی که آزاد می‌کنید، سال بعد کشته خواهید داد» و همین‌طور هم شد؛ در جنگ احد بیش از 70 نفر شهید دادند که یکی ‌از آنها حمزه سیدالشهدا بود. از دست‌دادن این تعداد برای جمعیت آن روز مسلمانان، هزینۀ سنگینی بود. 🔘 اصحاب بدر شخصیت‌های برجسته‌ای بودند، اما کمی روحیۀ انفعال و رعب در آنها دیده می‌شد. در ماجرای سقیفه هم باز مردم مدینه همین احساس رعب و انفعال را نشان دادند و از یاری امیرالمؤمنین(ع) عقب‌نشینی کردند. 🔘 رهبر انقلاب در کتاب «شرح نهج‌البلاغه» می‌فرماید: مستضعفینِ مرعوب، مؤثرترین ابزار قدرتمندیِ مستکبرین جنایتکار و نردبان خودکامگی و سلطه‌جویی آنها هستند. 🔘 حالا سراغ ریشه‌های روانی‌ میل به طاغوت برویم؛ چه می‌شود که بعضی‌ها علاقه دارند عبد طاغوت بشوند؟ روانشناسان برجسته به‌واسطۀ برخی تجربیات این بحث را مطرح کردند که آدم‌ها پناه بردن به یک قدرت زورگو را بیشتر از آزادی دوست دارند. 🔘 برخی آدم‌های ظاهراً باکلاس، عبد طاغوت شدن را تئوریزه می‌کنند و می‌گویند «برای نجات از طاغوت، راهی نیست!» این کورباطن‌ها به خاطر ذلّت درونی‌شان و خفّتی که در دل دارند، راه نجات پیدا نمی‌کند. 🔘 بعضی‌ها فکر می‌کنند «ایمان به غیب» یعنی «ایمان به وجود خدا»؛ درحالی‌که این ایمان خیلی حداقلی است. بر اساس تعالیم قرآن، مسئله‌ بشر این نیست؛ حتی این هم نیست که خدا یکی است یا دوتا یا سه‌تا. 🔘 ایمان به غیب یعنی ایمان به قدرت خدا که غیب است؛ چون قدرت خدا زیاد ظاهر نیست. در مقابلش چیست؟ تو ایمان می‌آوری به قدرتی که ظاهر است و دیده می‌شود. 🔘 بشر در معرض انتخاب یکی از این دو قدرت است که به آن پناه ببرد. اگر انسان به قدرت خدا که غیب است پناه ببرد، ایمان داشتن یعنی امنیت یافتن از قدرت غیبی خدا. کلمات «امن، امان و ایمان» هم‌ریشه‌اند. 🔘 ایمان یعنی «تو از چه کسی امنیت می‌گیری؟» تو که خودت ضعیف هستی. وقتی که می‌ترسی و ضعف خودت را می‌بینی، اگر امنیت خود را از قدرت خدا بگیری می‌شود «یؤمنونَ بالغَیب» و «یؤمنونَ بالله» و اگر امنیت خود را از طاغوت بگیری، می‌شود ایمان به طاغوت و عبد طاغوت. 🔘 اگر قدرت ظاهری و پوشالی طواغیت را ببینیم و به آنها پناه ببریم و از آنها امنیت بجوییم، در این صورت خدا خیلی غضب می‌کند؛ می‌گوید «من با این‌همه قدرت اینجا هستم. آن‌وقت تو رفتی به قدرت چه کسی پناه بردی؟» 🔘 کسی که نمی‌تواند به قدرت غیبی و حقیقی خدا اعتماد کند به سمت قدرت ظاهری و پوشالی طاغوت می‌رود. درحالی‌که قدرت خدا همیشگی و توأم با حکمت و مهربانی است ولی طاغوت، انسان را ذلیل می‌کند. 🔘 کسی که مرعوب قدرت خدا شد، به‌جای خوف از دیگران، خوف خدا در دلش قرار می‌گیرد، البته خوف از خدا مثل این خوف‌های رایج، افسرد‌ه‌کننده و ضعیف‌کننده نیست، بلکه قوی‌کننده است. 🔘 انسان نمی‌تواند عبد نباشد؛ ما مستقل نیستیم و اصلاً استقلال مطلق در عالم وجود ندارد. خدا می‌فرماید: اگر عبد من بشوی تو را به اوج استقلال می‌رسانم، تا جایی که مثل من، خدایی کنی؛ من ابدی هستم تو هم ابدی بشوی... عبد خدا بودن، واقعاً باشکوه است. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۰ 📢صوت: @panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: panahian.ir/post/7271 @Panahian_text
🔴 پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را قوی کند؛ وقتی همه قوی باشند، زیر بار ظلم‌ نمی‌روند 🔴 شاخص معنویت و سلامت، قدرتمندی است 🔴 ایمانی که به تو قدرت روحی ندهد معنویت نیست؛ بازی است! 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۷ 🔻 چرا نباید گناه کنیم؟ بدیِ گناه به این است که آدم را ضعیف می‌کند 🔻 خیانت است که بگوییم خدا از ما می‌خواهد خوب باشیم اما نگوییم «شاخص‌ خوب‌بودن، قدرتمندی روحی است» 🔻 یکی از شاخصه‌های ضعف انسان، امر به‌معروف و نهی از منکر نکردن است 🔻 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدم‌های قوی‌ای بشویم _ 🔘 در جلسات قبل گفتیم که پیامبر(ص) مبعوث شد تا ضعفا را از ضعف بیرون بیاورد، یعنی زورگویان و قدرتمندان پوشالی را ضعیف کند و انسان‌های ضعیف را تقویت کند. وقتی همه قوی باشند، دیگر کسی به کسی ظلم نمی‌کند. 🔘 طرح عملیاتی رسول‌خدا(ص) برای اینکه امکان زورگویی در جامعه پدید نیاید «امر به معروف و نهی از منکر» است. هیچ نهاد قانونی و هیچ ساختار حکومتی جای این را نمی‌گیرد. ولایت هم همراه با حرکت عمومی امر به معروف و نهی از منکر است که قدرت می‌گیرد. در واقع قدرت‌ ولایت از مردمی است که قدرتمند هستند. 🔘 در روایت هست: خدا از مؤمن ضعیف بدش می‌آید و مؤمن ضعیف، مؤمنی است که هیچ وقت امر به معروف و نهی از منکر نمی‌کند. کسی که نهی از منکر نمی‌کند، هیچ هیبتی ندارد. یکی از شاخصه‌های ضعف انسان، نهی از منکر نکردن است. (معانی‌الاخبار/ص344) 🔘 بدی‌ِ گناه به این است که آدم را ضعیف می‌کند. خاصیت‌ کارهای خوب و عبادات هم این است که آدم را قوی می‌کند. اگر کسی خواست بفهمد که نماز و عبادتش به‌درد خورده یا نه، ببیند آیا بعد از نماز از نظر روحی قوی‌تر می‌شود یا نه؟ ترسش از غیرخدا می‌ریزد یا نه؟ نگرانی‌ها و استرس‌هایش از بین می‌رود یا نه؟ 🔘 هدف شاخص برای اندازه‌گیری معنویت یک انسان یا سلامت روح انسان، قدرتمندی است. اسلام می‌خواهد ما را به قدرتِ روحی، فکری، عقلانی و عاطفی برساند. 🔘 آموزش و پرورش ما وقتی خوب است که شاخص تعلیم و تربیت درست را «قدرتمندی روحی» قرار بدهد. درس دینی، قرآن، عقاید، اخلاق و... اگر افراد را به قدرتمندی برساند درست است. ایمانی که قدرت روحی به تو ندهد تا از کسی غیرخدا نترسی، معنویت نیست، بازی است، چون فایده ندارد. 🔘 اگر بخواهیم برای ظهور آماده بشویم باید آدم‌های قوی‌ای بشویم. هر کدام از آدم‌های حضرت قدرت چهل مرد را دارند. (وَ أُعْطِیَ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا) قلب آدم‌های حضرت، قوی است و نمی‌لرزد. 🔘 جوان‌ها می‌پرسند: چرا باید برخی از خوشی‌ها و راحتی‌های خودم را کنار بگذارم؟ چرا حجاب داشته باشم؟ چرا موسیقی حرام گوش ندهم؟ چرا این کارها را ترک کنم؟ اینکه بگوییم «چون خدا گفته» کافی نیست باید دلیلش را ذکر بگوییم. 🔘 چرا نباید گناه کنیم؟ چون گناه، انسان را ضعیف می‌کند. حتی طبق روایت، اگر شما ضعف نفس داشته باشی و از سرِ ضعف، گناه نکنی، این گناه نکردن از سر ضعف، ارزش ندارد و به‌درد نمی‌خورد. (احتجاج/ج2/ص320) 🔘 چرا می‌گوییم ما در تبلیغات ضعیفیم؟ چون جا نینداخته‌ایم که اشاعۀ شهوات یعنی ضعیف‌کردن انسان‌ها. و اینکه با بدحجابی دختر و پسر هر دو به ضعف‌های روحی دچار می‌شوند. 🔘 خیانت است اگر بگوییم خدا می‌خواهد تو آدم خوبی بشوی، اما نگوییم «شاخص‌ خوب‌بودن قدرتمندی روحی است» چرا خیانت است؟ چون مردم از خوب‌بودن برداشت خوبی پیدا نمی‌کنند لذا به خوب‌بودن علاقه نشان نمی‌دهند و اصلاً از خوب‌بودن بدشان می‌آید. 🔘 حدود چهل آیۀ قرآن داریم که خدا به تعابیر مختلف می‌فرماید: از کسی غیر از من نترس، از من بترس، چرا از دیگران می‌ترسی؟ چرا از فقر می‌ترسی؟ چرا از دشمنانت می‌ترسی؟... همه اینها دعوت به ایمان و قوّت روحی است. 🔘 ایمان یعنی امنیت پیداکردن. اگر تو فقط بدانی که «خدا هست» و تسلیم بشوی، این اسلام است نه ایمان! ولی اگر وقتی که فهمیدی خدا هست، قلبت قوی شد، یعنی ایمان آورده‌ای. 🔘 بعضی‌ها باور دارند که خدا هست اما «کافر» هستند؛ اینها از نظر ذهنی، یقین دارند که خدا هست، اما قلب‌شان با خدا امنیت پیدا نمی‌کند. اینها از کوچک‌ترین تهدید دیگران هم می‌ترسند. 🔘 عبادت و استغفار، باید ما را قوی کند و ضعف‌های ما را از بین ببرد. در شب‌های قدر از کجا بفهمیم خدا ما را بخشیده است؟ از اینکه ترس‌ها و اضطراب‌هایت از بین برود و احساس قدرت روحی بکنیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۳۱ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7272 @Panahian_text
🔴عدم ‌احساس مسئولیت مردم در موضوع قدرت؛ دردی بود که علی(ع) بخاطرش آرزوی مرگ کرد 🔴 مردم می‌خواستند علی(ع) مثل دیکتاتورها جامعه را اداره کند، اما حضرت می‌خواست مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۸ 🔻 آنچه باعث می‌شود افراد خبیث، در جامعه قدرت پیدا کنند، عدم حضور و مسئولیت‌پذیری مردم است 🔻 اصل امر و نهی برای قدرت‌طلب‌هاست؛ گناهان فردی با دعوت و موعظه هم قابل حل است 🔻 علی(ع): «امر و نهی را ترک نکنید و الا قدرت دست اشرار می‌افتد» یعنی موضوع امر و نهی، اوّلاً قدرت و سیاست است 🔻 ستاد امر به‌معروف، موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند و از ترس اتّهام طرفداری از یک جناح، امر و نهی سیاسیون را ترک نکند _ 🔘 در مظلومیت اولیاء خدا، خیلی وقت‌ها آن دشمن نابکاری که در خطّ مقدم است (مثل ابن‌ملجم و شمر) دیده می‌شود. درحالی‌که مشکل اولیاء خدا وجود چند منافق یا انسان خبیث نبوده و نیست. این افراد خبیث، تا زمان امام‌زمان(ع) هم هستند. مسئله این است که چرا اینها جرأت و قدرت پیدا کردند؟ به‌خاطر عدم‌حضور مردم. 🔘 انحطاط‌ مردم بعد از پیامبر(ص) لااقل در سه مرحله اتفاق افتاد؛ مرحلۀ اول، بی‌تفاوتی مردم نسبت به فریادهای حضرت زهرا(س) بود. مرحلۀ دوم، عدم مسئولیت‌پذیری مردم در زمان حکومت امیرالمؤمنین(ع) بود. و مرحلۀ سوم هم قتل امام‌حسین(ع) توسط همین مردم بود. 🔘 «احساس مسئولیت سیاسی‌اجتماعی داشتن موضوع اول و مهم‌ترین موضوع دینی ما است؛ یعنی حساس‌بودن به اینکه قدرت به کدام سمت می‌رود و چه کسانی قدرت پیدا می‌کنند؟ 🔘 مهم‌ترین مسئلۀ اجتماعی، حساسیت دربارۀ قدرت یا همان «سیاسی‌بودن» است. مهم‌ترین بخش‌ امر به معروف هم مربوط به همین است نه مربوط به کسانی که گناه فردی انجام می‌دهند؛ اینها باید «دعوت» بشوند «نصیحت و موعظه» بشوند. اینها با ناز و نوازش و با دیدن یک الگوی دل‌ربا هم می‌توانند متحول بشود. 🔘 اصل امر و نهی برای قدرت‌طلب‌هاست؛ کسانی که قدرت، آنها را کور کرده و به شلّاق امر و نهی نیاز دارند. موضوع امر و نهی اولاً سیاسی است. ستاد امر به معروف و نهی از منکر باید موضعش را نسبت به سیاست معلوم کند. آیا به‌خاطر اینکه از اتّهام طرفداری از این جناح یا آن جناح می‌ترسد، سیاسیون را نهی از منکر نمی‌کند؟ 🔘 این‌قدر دین، بد آموزش داده شده که مردم اکثراً احساس نمی‌کنند «عدم ‌احساس مسئولیت سیاسی‌اجتماعی» چیز بدی است، وقتی امر به‌معروف و نهی از منکر را در موضوع قدرت و سیاست، ترک می‌کنند، اصلاً احساس نمی‌کنند گناه خاص یا جنایت بزرگی مرتکب شده‌اند! 🔘دردهای امیرالمؤمنین(ع) فقط در مواجهۀ با ابن‌ملجم و معاویه نیست؛ بلکه در مواجهه با عموم مردمی است که مسئولیت‌پذیر نیستند. می‌فرمود: خدایا، من از این مردم خسته شده‌ام «وَ مَلِلْتُهُمْ وَ مَلُّونِي» اینها می‌خواهند من را وادار کنند مثل دیکتاتورها با آنها رفتار کنم... 🔘 مردم می‌گفتند «یک کسی ما را اداره کند» امیرالمؤمنین(ع) انتظار دارد مردم خودشان احساس مسئولیت کنند و در برقراری عدالت مشارکت کنند؛ این اوج تربیت دینی است و همان چیزی است که علی(ع) به‌خاطرش آرزوی مرگ کرد چون مردم حاضر نشدند این مسئولیت‌پذیری را جزء برنامۀ جدی زندگی‌شان قرار بدهند. 🔘 غصۀ امیرالمؤمنین(ع) از عدم ‌احساس مسئولیت جمعی در ارتباط با موضوع «قدرت» است. تک‌تک ما اگر دین داریم باید مراقب باشیم قدرت دارد به کدام سمت می‌رود؟ مبادا این قدرت، آزادی مردم را سلب کند و بی‌دینی و به جهنم رفتن را به مردم تحمیل کند. قدرت‌طلب‌ها فریبکارند و با دروغ و فریب سراغ جوامع بشری می‌روند. در طول تاریخ همیشه این‌طور بوده است. 🔘 وصیت امیرالمؤمنین(ع) این است: امر به‌معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که قدرت به دست اشرار می‌افتد «فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُم‏» یعنی موضوع امر به معروف و نهی از منکر اوّلاً «قدرت» است! حضرت نفرمود که امر به‌معروف و نهی از منکر را ترک نکنید و الّا بی‌حجابی در جامعه زیاد می‌شود! موضوع این است که اشرار مسلّط نشوند و قدرت نگیرند. 🔘 رهبر انقلاب به دشمنان کشور فرمود «دوران بزن در رو تمام شده است» همچنین دوران دزدی قدرت و دزدی آزادی مردم توسط باندهای مافیایی هم تمام شده و دوران نصحیت‌کردن اینها به پایان رسیده؛ ما دیگر نباید به اینها اجازۀ تنفس در جامعه بدهیم؛ هرکسی علیه اینها نهی از منکر نکند، بی‌دینی کرده است. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۱ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7274 @Panahian_text
🔴 شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که مردم با آن همراهی نمی‌کردند؟ 🔴 در مدیریت ولایی اگر مردم ولیّ‌خدا را نصرت نکنند و اتحاد و حرکتِ جمعی نداشته باشند، ولایت غریب می‌ماند 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۱۹ 🔻 علت غربت علی(ع) نوع مدیریت ایشان بود 🔻 مکمل مدیریت ولایی، مردم هستند که باید احساس مسئولیت کنند و باهم به میدان بیایند 🔻 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد: 1️⃣بلوغ اولیۀ اجتماعی که او را از خانه به «جمع رفقا» می‌کشاند 2️⃣بلوغ دوم، او را به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» می‌کشاند 3️⃣بلوغ سوم؛ بلوغ اجتماعی است که امروز در بسیج، تبلور پیدا کرده 4️⃣بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر می‌کنم که همان «بلوغ سیاسی» است ____ 🔘 ما نیازمندیم به اینکه بدانیم شیوۀ مدیریت امیرالمؤمنین(ع) چگونه بود که بسیاری از اوقات، مردم کم می‌آوردند و گاهی ابن‌عباس و حتی مالک اشتر هم کم می‌آورد. 🔘 چرا مردم بااینکه فضائل و عدالت علی(ع) را دیده بودند، باز ایشان را تنها و غریب گذاشتند؟ همه می‌دانستند که ایشان اهل زهد است و چیزی برای خودش برنمی‌دارد. مردم عدالت علی(ع) را با تمام وجود چشیدند و می‌دیدند که حضرت بیت‌المال را مساوی تقسیم می‌کند. 🔘 مگر امیرالمؤمنین(ع) چیزی کم داشت برای اینکه مردم عاشق ایشان بشوند؟! مردم، عبادت علی(ع) و علم و معرفت و حکمت ایشان را می‌دیدند و در کنار همۀ اینها، شجاعت ایشان و مهربانی ایشان را به خانواده‌های یتیم، می‌دیدند. حضرت این‌قدر خاکی بود که به او ابوتراب می‌گفتند. 🔘 نگویید «آنها عقیده به امامت امیرالمؤمنین(ع) نداشتند» مگر مردم شام، عقیده به امامت معاویه داشتند که این‌قدر حرفش را گوش می‌کردند؟! نگویید: آنها محبت امیرالمؤمنین(ع) در دلشان نبود. خُب مگر اهل شام، عاشق معاویه بودند؟ نگویید: علی(ع) چون عدالت را رعایت می‌کرد، لذا مردم ایشان را کمک نمی‌کردند! عدالت که به نفع اکثر مردم است نه یک عدۀ خاص. 🔘 سؤالِ تاریخی علی(ع) از مردم این بود: چرا یاران معاویه، امام باطلِ خود را اطاعت می‌کنند ولی شما امام حق را اطاعت نمی‌کنید؟ (نهج‌البلاغه/خطبۀ 97) 🔘 امیرالمؤمنین(ع) به این دلیل غریب ماندند که نوع مدیریت ایشان به‌گونه‌ای بود که تا وقتی مردم، خودشان قیام به قسط نکنند، تا وقتی مردم، قیام به نصرت ولیّ خدا نکنند، تا وقتی مردم، بصیرت برای این قیام نداشته باشند، تا وقتی مردم، جمعیّت و اتحاد و حرکت خودجوش و جمعی نداشته باشند، ولایت غریب می‌ماند. 🔘 بحث بر سر نوع مدیریت علی(ع) است؛ مدیریت ولایی آن‌قدر کرامت و آزادی و حقوق انسان‌ها را رعایت می‌کند که هیچ جای دنیا الآن این حقوق در این سطح بالا تعریف نشده است. مکمّل مدیریت ولایی هم مردم هستند که باید احساس مسئولیت بکنند و باید به میدان بیایند و دست به دست هم بدهند چون به‌طور انفرادی و تنهایی فایده ندارد. 🔘 چرا امیرالمؤمنین(ع) سر به چاه می‌گذاشت و فریاد می‌زد؟ ایشان یک انتظاراتی از مردم داشت که مردم آن انتظارات را برآورده نمی‌کردند. مثلاً یک نمونه‌اش در زمان ما این است که هیئتی‌ها و مذهبی‌ها، الان باید رکن رکین اقتصاد مقاومتی باشند، به‌جای اینکه هر کسی تنهایی یک جایی کارمند یا مغازه‌دار باشد، با هم جمع بشوند و تعاونی راه بیندازند. 🔘 انسان چند تا دورۀ بلوغ دارد: یک، بلوغ اولیۀ اجتماعی است که سنّ بلوغش او را از خانه به «جمع رفقا» می‌کشاند. دورۀ بلوغ دوم، او را از سطح رفقا به وضعیت اجتماعی مسئولانۀ کوچک یعنی «خانواده» می‌کشاند. این دوتا بلوغ را معمولاً همه سعی می‌کنند داشته باشند. هرچند فرهنگ غرب دارد همین بلوغ دوم را هم از بین می‌برد! 🔘 دورۀ بلوغ سوم، بلوغ اجتماعی است که با افتخار عرض می‌کنم در بسیج، تبلور پیدا کرده است. بسیج شجرۀ طیبۀ این انقلاب است. این بلوغ، یعنی اینکه من به‌درد مؤمنین بخورم. بلوغ چهارم، آنجایی است که من برای جامعه تدبیر می‌کنم که به آن می‌گویند «بلوغ سیاسی» 🔘 انگیزۀ مشارکت در سیاست، همان چیزی است که رهبر انقلاب قبل از انتخابات اخیر فرمودند: «كُلُّكُم راعٍ و كُلُّكُم مَسؤولٌ عَن رَعِيَّتِه»؛ این احساس مسئولیتی است که امیرالمؤمنین(ع) بخاطر آن، دلش خون شد. 🔘 علی(ع) می‌فرماید: اگر از کمک‌کردن به حق، کوتاه نیامده بودید و وهن باطل را اثبات کرده بودید، آن‌وقت دشمن شما به شما طمع نمی‌کرد و بر شما قدرت پیدا نمی‌کرد. 🔘 بنده الآن تحریم‌های غربی‌ها را ناشی از طمعِ غربی‌ها می‌دانم برای اینکه ما را زمین بزنند؛ این طمع را سیاست‌ورزان نابکار ما ایجاد کردند و الّا دشمنان ما جرأت نداشتند ما را محاصره کنند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۲/۲ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7276 @Panahian_text