eitaa logo
متن | علیرضا پناهیان
12.7هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻جرم مردم مدینه بعد از پیامبر این بود که حاضر نشدند زندگی عادی خود را تغییر بدهند! 🔻آیا ما حاضریم به‌خاطر اقتصاد مقاومتی یا فرزندآوری، مدل زندگی‌مان را تغییر دهیم؟ ➖ گاهی دین از ما می‌خواهد به اقتضای نیاز روز، وضع عادی زندگی‌مان را تغییر دهیم ➖ خیلی از دین‌داران حاضر نیستند دین تمام شئون زندگی‌شان را در بر بگیرد ➖مصائب فاطمیه را نباید صرفاً به دو سه نفر منتسب کرد. مشکل اصلی این بود که مردم در صحنۀ «ابتلا» پای کار نیامدند. ➖ گاهی در صحنۀ «ابتلا» لازم است عمل اجتماعی خاصی انجام دهیم که جزو واجب یا حرام‌های مشخص نیست ➖ سکولار نبودن یعنی اینکه بر اساس دین و به اقتضای نیاز روز، زندگی خودمان را تغییر بدهیم 🔘 مسئلۀ معنویت و بندگی خدا از جانب اکثر انسان‌ها به‌عنوان یک امر فرعی در زندگی بشر تلقی می‌شود و مردم معمولاً بندگی خدا را در متن زندگی خودشان قرار نمی‌دهند بلکه در حاشیه زندگی قرار می‌دهند. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللهَ عَلى حَرْفٍ» 🔘 مردم غالباً زندگی خود را بر اساس نیازهای غریزی و منافع و مضار فوری تنظیم می‌کنند و حتی بسیاری از دین‌داران هم حاضر نیستند اجازه بدهند که دین، تمام شئون زندگی آنها را در بر بگیرد. 🔘 بلافاصله بعد از رسول خدا(ص) تفکرات سکولار در جامعه حاکم شد. البته بسیاری از مناسک و عقاید دین را حفظ کردند اما وقتی دین می‌خواست به صورت جدی وارد زندگی مردم بشود و معادلات قدرت و اقتصاد را شکل بدهد، همان‌جا در مقابل دین ایستادند. 🔘 قبل از بعثت نبوی هم، علت مخالفت با پیامبر(ص) بیشتر از همین جنس مخالفت‌ها بود؛ مشکل آنها این بود که دین می‌خواست بیاید در مناسبات اجتماعی و در معادلات قدرت قرار بگیرد. 🔘 مصائب فاطمیه را نباید صرفاً به دو سه نفر منتسب کنیم. مشکل اصلی در فاطمیه این بود که مردم در صحنۀ ابتلا و امتحان، پای کار نیامدند. مسئله اصلی، مذهبی‌هایی هستند که نمی‌گذارند دین در تمام شئون زندگی و مناسبات اجتماعیِ آنها نفوذ کند و اثرات خود را نشان بدهد. 🔘 در دین، یک‌سری حلال‌ها و حرام‌های بَیّن وجود دارد که بسیاری از دین‌داران حاضرند رعایت کنند، ولی دین، فقط اینها را از ما نمی‌خواهد، بلکه دین در صحنۀ «ابتلا» یک وظایفی را برای ما تعیین می‌کند. 🔘 مثلاً شما در شرایط عادی، هفته‌ای یک‌بار به پدر و مادرت سر می‌زنی، ولی اگر آنها به یک بیماری خاص مبتلا بشوند، در این صحنۀ ابتلاء دیگر کافی نیست که هفته‌ای یک‌بار به آنها سر بزنی و شاید لازم باشد هر روز از آنها مراقبت کنی. 🔘 «ابتلا» یعنی تکلیف خاص در موقعیت خاص. یک نمونه‌اش همان جملۀ امام(ره) است که فرمود حفظ نظام از نماز واجب تر است... 🔘 گاهی در صحنۀ ابتلا لازم است یک عمل اجتماعی خاص را انجام بدهیم که جزو کارهای واجب یا حرامِ خیلی مشخص(مثل نماز) نباشد. اما خیلی‌ها چون این ابتلا، جزو واجباتِ مشخص نیست، راحت آن را پشت گوش می‌اندازند و انجام نمی‌دهند. 🔘 فرزندآوری یکی از مسائل مهم جامعۀ امروز است. آیا ما حاضریم به خاطر این مسئله مهم، فرم زندگی عادی خود را تغییر بدهیم؟ کمااینکه رسول‌خدا(ص) بعد از بعثت، و بعد از هجرت، وضع زندگی عادیِ مردم را تغییر داد. 🔘 گاهی دین از ما می‌خواهد به اقتضای نیاز روز جامعه، وضع عادی زندگی خود را تغییر بدهیم. مردم مدینه هم بعد از رحلت پیامبر(ص) جرمشان این بود که حاضر نشدند زندگی عادی خود را تغییر بدهند. 🔘 سکولار نبودن یعنی اینکه بر اساس دین و به اقتضای نیاز روز، زندگی خودمان را تغییر بدهیم. مثلاً رهبر جامعه دینی تعیین می‌کند که مرز جهاد با دشمن در عرصۀ اقتصاد است و ضرورت «اقتصاد مقاومتی» را مطرح می‌کند و اقتصاد مقاومتی هم بدون مشارکت مردم شکل نمی‌گیرد. 🔘 آیا ما برای اقتصاد مقاومتی، کار و زندگی عادی خودمان را تغییر دادیم و برای رونق تولید، سراغ ایجاد تعاونی و تولیدی رفتیم؟ آیا ما هیئتی‌ها و مسجدی‌ها و بسیجی‌ها، از کار کارمندی دست کشیدیم و سراغ فعالیت‌های مولّد رفتیم؟ آیا همۀ ما سرمایه‌های خودمان را در این عرصه آورده‌ایم؟ 🔘 حالا که این کارها را نکرده‌ایم، آیا خودمان را مقصر می‌دانیم و فکر می‌کنیم جنایت کرده‌ایم؟ نه! خُب مردم مدینه هم می‌گفتند «ما که جنایت نکردیم، فقط در خانه نشستیم و کاری انجام ندادیم!» 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی - ۱۴۰۰.۰۹.۲۵ @Panahian_text
🔻ضرورت آموزش سه وجهیِ دین، به جای معرفی دو وجهی اصول و فروع دین 🔻 یک خلأ مهم در آموزش دین، عدم توجه به «موقعیت‌شناسی» است 🔻 برای اینکه بدانم «الان تکلیفم چیست؟» باید بدانم «الآن در چه موقعیتی هستم؟» ➖ دین معمولاً دو وجهی معرفی می‌شود: «اعتقادات یا همان اصول دین» و «احکام یا همان فروع دین» ➖ وجه سوم دین که مغفول مانده «شناخت امتحان در هر موقعیت خاص» است ➖ تشخیص موقعیت خاصی که در آن هستی، در تشخیص تکلیف تو حرف اول را می‌زند ➖ اینکه «الان در بین احکام الهی کدامش را باید انجام بدهیم؟» بستگی به موقعیت‌شناسی دارد ➖ گاهی ابلیس، آدم‌های خوب را با کارهای خوبی که اولویت ندارد، فریب می‌دهد 🔘 معمولاً در آموزش دین، «اصول و فروع دین» را بیان می‌کنند، در اصول دین، اعتقادات و جهان‌بینی را می‌گویند و در فروع دین هم احکام را. لذا تلقی خیلی‌ها این می‌شود که دین یعنی «من این عقاید را داشته باشم و به این احکام عمل کنم» 🔘 یک خلأ بزرگ در این آموزش وجود دارد: اینکه با دانستن احکام و عقاید دینی (جهان‌بینیِ دینی) نمی‌توانیم بفهمیم در مسیر بندگی و زندگی، باید مراقب چه چیزهایی باشیم و در هر موقعیتی تکلیف ما چیست؟ 🔘 ما در جریان آموزش دین، از یک وجه مهم دیگر غفلت کرده‌ایم و آن «موقعیت‌شناسی و شناخت امتحان الهی در موقعیت‌های مختلف» است. 🔘 دستورات و احکام دین، در خلأ نیستند بلکه در هر موقعیتی یک تکلیفی ایجاد می‌شود. جهان‌بینی و عقاید هم وقتی در موقعیت‌های خاص قرار می‌گیریم معلوم می‌شود که آیا آن عقاید را داریم یا نه؟ 🔘 قرآن می‌فرماید: «يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ» خدا هر چیزی را بخواهد محو می‌کند، هر چیزی را بخواهد اثبات می‌کند. یعنی خدا اوضاع عالم را تغییر می‌دهد. مثلاً تصمیم گرفته بوده این اتفاق بیفتد اما تغییرش می‌دهد. 🔘 چرا خدا اوضاع عالم را تغییر می‌دهد؟ برای اینکه هر لحظه باید ما را در یک موقعیتی قرار بدهد و در آن موقعیت خاص، از ما امتحان بگیرد. 🔘 موقعیتی که در آن قرار داریم تعیین می‌کند که «الآن چه حکمی از احکام الهی برای ما اولویت دارد و کدام حکم را باید جلو بیندازیم؟ حتی به کدام حکم نباید توجه کنیم و به‌جایش به آن یکی حکم باید توجه کنیم.» 🔘 در زمان جنگ، امام(ره) فرمود: اجازۀ پدر برای مسافرت رفتن فرزندان لازم نیست درحالی‌که قبلاً اگر پدر اجازه نمی‌داد سفر حرام بود. امام(ره) آن حکم را کنار گذاشت؛ به دلیل موقعیت. 🔘 فقط دانستن احکام و عقاید کافی نیست. این وسط، دانستن امری به نام «موقعیت» هم لازم است؛ اینکه در چه موقعیتی خدا می‌خواهد ما را امتحان کند؟ 🔘 تشخیص موقعیت خاصی که در آن هستی، در تشخیص تکلیف تو حرف اول را می‌زند. برای اینکه بدانیم الان «چه‌کار باید کنیم و تکلیف ما چیست؟» باید بدانیم که «الآن در چه موقعیتی هستیم؟» 🔘 یکی از نتایج بی‌توجهی به موضوع موقعیت‌شناسی و تشخیص تکلیف این می‌شود که ابلیس، آدم‌های خوب را با کارهای خوب، گول می‌زند؛ کار خوبی که الان وقتش نیست و اولویت ندارد. می‌گوید «آفرین، الان این کار خوب را انجام بده...» 🔘 مثلاً الآن موقع اعتراض به عملکرد دولتمردان خلافکار است، یا الآن موقع انسجام مردم برای بکارگیری ابزار قدرت است تا بتوانند امور مختلف را خودشان اداره کنند؟ 🔘 الآن موقع چیست؟ موقع کدام عمل اجتماعی است و موقع کدام عمل فردی است؟ این را باید از تشخیص موقعیت درآورد و بر اساس آن به تشخیص تکلیف رسید. 🔘 یک اصل مهم در برنامه‌ریزیِ خدا برای امتحانات ما این است که خدا بنا ندارد وضع کسی یا وضع جامعه‌ای را با ثبات نگه دارد. خدا می‌خواهد ما در یک موقعیت ثابت نباشیم، بلکه ما را در موقعیت‌های متفاوت قرار می‌دهد. 🔘 اینکه «الان در این موقعیت، کدام تکلیف ترجیح دارد؟» جزو مباحث مهم دینی است. یکی از ویژگی‌های ولایت این است که تکلیف معین می‌کند. 🔘 رهبر انقلاب، گاهی به یک موضوعی تصریح می‌کند و می‌فرماید «الآن موقعیت این است و باید به این موضوع بپردازیم...» ولی می‌بینیم که خیلی‌ها توجه نمی‌کنند؛ حتی می‌بینیم آنهایی که معتقدند و در این راه هستند، به موضوعات دیگر می‌پردازند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی - ۱۴۰۰.۰۹.۲۶ @Panahian_text
🔻 خیلی مهم است که تشخیص بدهیم در هر موقعیتی، خدا از ما چه می‌خواهد و امتحان اصلی ما چیست؟ 🔻 امروز امتحان اصلی جامعۀ ما چیست؟ «زندگی جمعی» به ویژه در عرصۀ اقتصاد! 🔻 راه‌اندازی «تعاونی مصرف» یک پیشنهاد خوب برای شروع کار جمعی اقتصادی است 👈🏼 ضرورت شناخت امتحانات الهی(ج۳) ➖ گاهی ممکن است نجات یک مرغ، مهمتر از نماز باشد و بی‌تفاوتی به آن موجب عذاب بشود ➖ شاید فردی در موقعیتی قرار بگیرد که «توجه به همسایه» تبدیل به امتحان اصلی او بشود ➖ امروز امتحان جامعۀ ما در «جهاد اقتصادی» است و باید به اقتصاد مقاومتی برسیم ➖ برای مردمی‌شدن اقتصاد باید مردم باهم فعالیت اقتصادی انجام بدهند؛ مثل مُدل تعاونی ➖ فرهنگ تعاون و کارِ جمعی خصوصاً در اقتصاد، باید در جامعۀ ما تقویت بشود ➖ هیئتی‌ها و مسجدی‌ها دور هم جمع بشوند، تعاونی تشکیل دهند و کار اقتصادی کنند 🔘 علاوه بر اعتقادات و احکام، بخش دیگری از دین «امتحانات الهی در موقعیت‌های متفاوت» است که ما به عنوان فرد یا جامعه در آن موقعیت‌ها قرار می‌گیریم. 🔘 باید دقت کنیم که ما به عنوان فرد یا جامعه به صورت مصداقی در کدام موقعیت و امتحان الهی قرار داریم و انجام کدام یک باید در اولویت باشد. شاید این موقعیت یا امتحان الهی به صورت برجسته در اعتقادات و احکام، بیان نشده ولی باید به آن توجه کنیم. 🔘 شاید فردی در موقعیتی قرار بگیرد که «توجه به همسایه» تبدیل به امتحان اصلی و مسئلۀ حیاتی او بشود که اگر به آن بی‌تفاوت باشد، مثل آن عابد بنی‌اسرائیل جهنمی بشود. 🔘 عابد بنی‌اسرائیل در حال نماز خواندن بود که بچه‌ها داشتند جلوی چشم او مرغی را با شکنجه می‌کشتند ولی او بی‌تفاوت، به نماز خود ادامه داد، امام صادق(ع) می‌فرماید، همان زمان از شدت غضب الهی زمین باز شده و او را بلعید و تا امروز در حال عذاب است (امالی طوسی/ص۶۷۰) این نشان می‌دهد نجات آن مرغ از شکنجه، نسبت به نماز عابد اهمیت بیشتری داشت. 🔘 این مهم است که ما بدانیم در چه امتحانی به سر می‌بریم؛ اگرچه تشخیص آن دشوار و نیاز به بصیرت دارد و بصیرت هم در اثر تقوا به دست می‌آید و نیاز به زمان‌شناسی و گاهی مشورت دارد. 🔘 در بخش اجتماعی، مهمترین امتحان الهی امروز ما چیست؟ کارهای خوبی مثل صدقه دادن، صادقانه کار کردن، مطالبه‌گری و افشاگری و مراقبت از رفتار مسئولان که خطا نکنند، جان دادن در راه خدا و... ممکن است مطرح باشد و هرکدامش مفید و لازم باشد، ولی مسئله اصلی امروز جامعه ما چیست که در آن نقص جدی داریم؟ 🔘 ما امروز در معرض امتحان «زندگی جمعی» به ویژه در عرصۀ اقتصاد هستیم؛ یعنی اینکه به صورت گروهی و جمعی، به تولید ثروت بپردازیم و تعاونی تشکیل بدهیم و به رونق تولید کمک کنیم. 🔘 باید قوانین مجلس شورای اسلامی در خصوص «تعاون» اصلاح بشود و موانع قانونیِ تعاون برطرف بشود. همچنین «فرهنگ تعاون» نیز باید در جامعۀ ما تقویت بشود. 🔘 یکی از عوامل تعیین‌کنندۀ تکلیف و موقعیت امتحان، رهبر جامعه است و ایشان بارها به مسئلۀ «اقتصاد مقاومتی» اشاره کردند. امروز امتحان ما در «جهاد اقتصادی» است و باید به اقتصاد مقاومتی برسیم. 🔘 در اقتصاد مقاومتی مهمترین رکن «مردمی شدنِ اقتصاد» است و اینکه دولتی بودنِ آن، کاهش پیدا کند. الان امتحان ما این است که دولت و ملت، چقدر می‌توانند این حکمرانی را به صورت مردمی و مردم‌سالار به معنای حقیقی کلمه دربیاورند؟ 🔘راه مردمی‌شدن اقتصاد این است که مردم باهم فعالیت اقتصادی انجام بدهند؛ مثل مُدل تعاونی. مردم باید یاد بگیرند که «با هم» کار اقتصادیِ جمعی بکنند. مثلاً هیئتی‌ها و مسجدی‌ها دور هم جمع بشوند، تعاونی تشکیل بدهند و کار اقتصادی کنند. 🔘 کار جمعی اقتصادی را می‌شود با «تعاونی مصرف» آغاز کرد که یک فعالیتِ حداقلی و ساده است. اگر می‌خواهید فروشگاه‌های بزرگ و «مال»‌ها، تاجران ثروتمند را پولدارتر نکنند، راهش این است که خودتان تعاونی مصرف راه بیندازید. 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی- ۱۴۰۰.۰۹.۲۷ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7125 @Panahian_text
🌀 یک حس گمشده در فرهنگ ما «احساس مسئولیت اجتماعی» است 👈🏻 معنویت و احساس مسئولیت اجتماعی (ج۱) ➖ احساس مسئولیت اجتماعی نیاز به یک بلوغ و کار تربیتی خاص دارد؛ اگر انسان رها شود در لاک فردیت خود می‌رود ➖ مسئولیت اجتماعی داشتن، یعنی «حس پدری» داشتن نسبت به جامعه، یعنی عاشق رشد جامعه بودن ➖ حسّ پدری و دیگردوستی که شهدا به آحاد جامعه داشتند موجب می‌شد راحت برای دیگران جان بدهند ➖ چرا کمتر کسی از باب احساس مسئولیت اجتماعی، دنبال انتخاب شغل و تشکیل خانواده می‌رود؟ ➖ دعا برای ظهور، منهای «عشق به خلق خدا» معنا ندارد 🔹 یکی از اموری که در معنویت و تربیت انسان، خیلی باید به آن توجه بشود «احساس مسئولیت اجتماعی» است؛ یعنی احساس مسئولیت نسبت به جامعه و کسانی که در کنار ما زندگی می‌کنند. 🔹 احساس مسئولیت اجتماعی، یک «حس گمشده» است در فرهنگ زمانۀ ما و حتی در فرهنگ دینی ما. این احساس فرق دارد با اینکه صرفاً روابط من با دیگران خوب باشد و یا اینکه نسبت به دیگران رفتار خودم را کنترل کنم که مبادا به دیگران ظلم کنم. 🔹 احساس مسئولیت اجتماعی نیاز به یک بلوغ و یک کار تربیتی خاص دارد و الا اگر انسان را رها کنید، در لاک فردیت خودش قرار می‌گیرد. به این انسان اگر دین و معنویت را اضافه کنید، دین و معنویت را هم می‌گیرد و آن را به سیاهچال فردیت خودش می‌برد. 🔹 اگر انسان را به دین دعوت کنید اما کار تربیتیِ خوب و حساب‌شده‌ای انجام ندهید و دین را درست برایش تعریف نکنید، دین را در فضای فردیت خودش تنظیم می‌کند و به جامعه هم فقط تا آنجایی کار دارد که به جامعه صدمه نزند و جامعه هم به او صدمه نزند. 🔹 افراد وقتی می‌‌خواهند شغل انتخاب کنند، غالباً دنبال موفقیت خودشان هستند، همچنین وقتی می‌خواهند برای خودشان زندگی تشکیل بدهند، دوباره منافع فردی خودشان را در نظر می‌گیرند. 🔹 الان کمتر کسی از باب حس مسئولیت اجتماعی، این‌طور می‌گوید «من الان باید ازدواج کنم با خانمی که بتواند زیاد فرزند بیاورد، الان جامعه نیاز دارد که فرزندآوری زیاد بشود» یعنی وقتی نیاز جامعه را می‌بیند، سلیقۀ خود و خیلی از خواسته‌هایش را کنار می‌گذارد. این‌‌طور مسئولیت اجتماعی داشتن، یعنی حالت پدری یا حالتِ مادری پیدا کردن برای جامعه. 🔹 مسئولیت اجتماعی داشتن یعنی انسان عاشق رشد جامعه باشد، یعنی به جای اینکه صرفاً دنبال این باشی که «من موفق بشوم، من حرمت و عزّتی پیدا بکنم» دنبال این باشی که جامعۀ من چه رشدی پیدا می‌‌کند؟ 🔹 در بسیاری از گفتگوها و دل‌نوشته‌ها (که در فضای مجازی و... می‌ببینیم)، حرف‌ها اکثراً فردی است و اگر کسی بخواهد به معنویت و دین‌داری هم بها بدهد، به همین ادبیات فردی یک رنگ خدایی می‌دهد. این آن چیزی نیست که اساس دین و اساس عامل تقرب به خدا را تشکیل می‌دهد. 🔹 «فناء فی‌ الله» تعبیری است که برای اهل معرفت به‌کار می‌‌رود و نشان می‌دهد که چقدر ذوب در پروردگار شده‌اند. اگر بخواهید شاخص فنای فی الله را بررسی کنید، می‌‌شود فنای در مردم یا فنای در بشریت یا غصۀ انسان‌ها را خوردن. 🔹 امام سجاد(ع) به یکی از یارانش فرمود: مسلمین را باید به منزلۀ خانوادۀ خودت بدانی، بزرگ‌شان را مثل پدرت بدانی و کودکان را فرزند خودت بدانی. کسانی که هم‌سن خودت هستند را برادر خودت بدانی...( احتجاج/ج2/ص320) البته داشتن این احساس، خیلی دل بزرگی می‌‌خواهد. 🔹 بندگان خدا در واقع قصد پروردگار از خلقت عالم هستند. چطور می‌شود که دلت برای خدا و از خوف و خشیت خدا بلرزد ولی بندگان خدا را هیچ حساب نکنی؟! 🔹 فرض کنید امام زمان(ع) فرزند خودش را به شما بسپارد که از او نگهداری کنی. آیا همۀ کارهایت را تعطیل نمی‌کنی که به او رسیدگی کنی؟ حالا خداوند می‌فرماید: «الخلقُ عیالی»؛ همۀ مردم مثل بچه‌های من هستند. عرفان یعنی اینکه همین را شهود کنی. 🔹 شهدا و رزمندگان ما در اوج معنویت، این حس را پیدا می‌کردند؛ این حسّ دیگردوستی، این حسّ پدری نسبت به تمام آحاد جامعه؛ حسّ مسئولیت فوق‌العاده‌ای که حاضر است برای دیگران راحت جان بدهد. 🔹 دعا برای ظهور، منهای عشق به خلق خدا، مزه و معنای حقیقی خودش را ندارد. از امام صادق(ع) پرسید: ما که یاران شما امام غریب هستیم اجرمان بیشتر است یا یاران آخرین امام وقتی ظهور کند؟ فرمود: ثواب شما بیشتر است چون در غربت هستید. گفت: پس چرا برای ظهور دعا کنیم؟ فرمود: آیا نمی‌خواهید مردم نجات پیدا کنند و با حق آشنا بشوند؟ (کافی/ج2/ص139) 👤علیرضا پناهیان 🚩 مسجد دانشگاه تهران- ۱۴۰۰.۱۰.۰۶ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7136 @Panahian_text
🌀 ریشۀ مشکلات مردم، این است که فرهنگ کار تعاونی در جامعۀ ما نیست 🌀 دشمنِ زندگی جمعی و احساس مسئولیت اجتماعی چیست؟ 🌀 بروکراسی عامل بی‌تفاوتی و عدم دلسوزی برای دیگران است 👈🏻 معنویت و احساس مسئولیت اجتماعی (ج۲) ➖ «دلسوزی برای خود» و «دلسوز دیگران بودن» از مراتب رشد انسان‌ است ➖ کسی که دلسوز خودش نیست، دلسوز دیگران هم نخواهد شد ➖ مؤمن، دلسوز مردم و نگران جامعه است؛ این روحیه و فرهنگ، پایۀ پیشرفت و تمدن اسلامی است ➖ بروکراسی با سلب «مسئولیت اجتماعی» و «پیوندهای مردمی»، دنبال راحتیِ کارفرما است ➖ بسیاری از قوانین، بنایشان بر این است که شما گرگ هستید و باید با ناظر قانونی، کنترل بشوید! ➖ ساختارهای اداری را درست کنید، آن‌وقت زندگی جمعی ما هم درست می‌شود. مثلاً تعاونی، خودش روی شما کار فرهنگی می‌کند __ 🔹اولین مرتبۀ رشد و کمال انسان، دوست داشتنِ خود یا دلسوزی برای خود است، یعنی انسان برای خودش احترام قائل باشد. این خودخواهی مطلقاً چیز بدی نیست؛ خودخواهیِ بد آن است که انسان، دیگران را به خاطر خودش ذبح کند. 🔹مرتبۀ دوم کمال، این است که انسان دلسوز دیگران باشد. البته دلسوز دیگران بودن، خودش چند مرحله دارد: دلسوزی نسبت به خانواده، فامیل و اطرافیان» و بعد «دلسوزی برای دوستان و رفقا» و بعد هم «دلسوزی برای عموم مردم، حتی آدم‌های بد» 🔹یکی از مفاهیم قرآنی که دلالت بر احساس مسئولیت اجتماعی دارد «نُصح» است؛ یعنی دلسوزی شدید برای دیگران. اینکه آدم، دلسوز دیگران باشد، نتیجۀ یک محبت است؛ محبت و علاقه‌ای که آدم به خلق خدا دارد. 🔹امیرالمؤمنین(ع) فرمود: مؤمن غریزه‌اش دلسوزی است. «الْمُؤْمِنُ غَرِيزَتُهُ النُّصْحُ» مؤمن، واقعاً نگران جامعه و مردم است. برایش مهم است که «فلان مشکل در فلان استان چه شد؟ آیا مشکل مردم حل شد یا نه؟» این روحیه و این فرهنگ، پایۀ پیشرفت و تمدن اسلامی است. 🔹می‌فرماید: شما همه برادرهای یکدیگر هستید در راه دین خدا. چیزی شما را از همدیگر جدا نمی‌کند مگر خُبث باطن و بدیِ ضمیر. لذا از هم دفاع نمی‌کنید، به هم دلسوزی نمی‌کنید، به‌هم بذل و بخشش نمی‌کنید و مودّت ندارید. (نهج‌البلاغه/خطبه 113) 🔹اگر ما با هم برادرانه زندگی نمی‌کنیم، شاید باطن‌مان خبیث است. سعی کنیم که این خبث را از بین ببریم. طرف می‌گوید: من چطوری سیر و سلوک کنم؟ شاخصش اینجاست؛ زیاد در آسمان‌ها دنبال چیزی نگردیم! 🔹اما دشمنِ این زندگی‌ چیست؟ چه مانعی هست که ما این‌طوری زندگی نمی‌کنیم؟ نگویید: ما اخلاق‌مان بد است! ما زیاد آگاهی نیافتیم! اینها هم می‌تواند جزو موانع باشد ولی مهم‌ترین مانع نیست. بی‌دینی هم نیست. کار تربیتی و فرهنگی هم نیست. خیلی از نیروهای خوب و مؤمن، مشغول کار فرهنگی و تربیتی شده‌اند ولی آن عامل اصلی را رها کرده‌اند. 🔹عامل این بی‌تفاوتی، عامل این عدم دلسوزی برای دیگران چیست؟ چه چیزی ما را انداخته دنبال اینکه همه‌اش دنبال موفقیت فردی باشیم؟ بروکراسی و قوانین اضافی! 🔹بسیاری از قوانین، انگار برای گرگ‌ها تنظیم شده است. بسیاری از آئین‌نامه‌ها بنایشان این است که شما گرگ هستید، دروغگو هستید، خبیث هستید، لذا باید با قانون و ناظران قانونی، شما را کنترل کنیم! قانون اضافی خیلی فاسدکننده است. 🔹ما بنا بود «متعاونانه» زندگی کنیم. وقتی شرکت سهامی هست، معمولاً کسی سراغ تعاونی نمی‌رود. فرهنگ کار تعاونی در جامعۀ ما نیست. البته قوانینش هست، اما فرهنگش بین مردم نیست. آیا ما فقط در تظاهرات باید با هم متحد باشیم یا اینکه باید متحدانه با هم کار کنیم؟ 🔹بروکراسی آمده و «سلب مسئولیت اجتماعی» کرده است برای اینکه کار کارفرما را راحت بکند. در واقع «پیوندهای اجتماعی» را سلب کرده است، برای اینکه کارفرما راحت باشد. 🔹کدام قسمت بروکراسی ایراد دارد؟ بخش آئین‌نامه‌ها و مقرراتِ اضافی. البته یک بخش حداقلی از این آئین‌نامه‌ها و مقررات باید باشد، اما یک بخش عمده‌ای از این آئین‌نامه‌ها و مقررات هم باید تغییر کند. حرف‌های دین باید در اینجاها پیاده بشود. 🔹ساختارهای اداری را درست کنید، آن‌وقت زندگی جمعی ما هم درست می‌شود. مثلاً تعاونی، خودش روی شما کار فرهنگی می‌کند. وقتی ساختارهای اداری غلط باشد، چه می‌شود؟ همه را در هیئت و مسجد جمع می‌کنید و موعظه می‌کنید تا اخلاق‌شان خوب بشود، دوباره فردا صبح می‌روند و تا شب، اخلاقشان خراب می‌شود. 🔹نظام مارکسیستی گفت: مالکیت به تو نمی‌دهم، چون تو مثل گرگ هستی. نظام غربی گفت: مالکیت خصوصی به تو می‌دهم ولی مقرراتی می‌گذارم که با آن مقررات، مراقبت باشم چون تو گرگ هستی! نظام اسلامی-که هنوز پیاده نشده- می‌گوید: شما انسان هستید، خودتان با هم مشکلاتتان را حل کنید. 👤علیرضا پناهیان 🚩 مسجد دانشگاه تهران- ۱۴۰۰.۱۰.۰۷ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7139 @Panahian_text
🌀 مانع محبت و دلسوزیِ انسان‌ها نسبت به هم چیست؟ حسّ رقابت و حسادت 🌀 وقتی بین انسان‌ها رقابت هست، چطور می‌توانند عاشق و دلسوز هم باشند؟ 👈🏻 معنویت و احساس مسئولیت اجتماعی (ج۳) ➖ حسّ رقابت و مسابقه در انسان، چیز بدی نیست اما باید مصرف درستش را پیدا کرد ➖ بهترین رقابتی که هیچ صدمه‌ای ندارد، رقابت برای تقرب به خدا و کسب رضای اوست ➖ اگر می‌خواهی دیگران را دوست داشته باشی، با آنها برای تقرب به خدا مسابقه بگذار! ➖ اگر حس رقابت انسان در مسیر قرب خدا مصرف نشود، به سمت حسادت و عداوت می‌رود ➖ مسابقه‌ اگر برای قرب خدا باشد، نه‌تنها عامل بی‌مهری و حسادت نمی‌شود بلکه عامل محبت می‌شود 🔹 چرا آدم‌ها آن‌قدر که باید، همدیگر را دوست ندارند و نسبت به هم دلسوز نیستند؟ آن مانعی که نمی‌گذارد ما برای همدیگر فداکاری، دلسوزی و مهرورزی کنیم چیست؟ 🔹 یکی از عوامل مهم این مسئله، حس رقابت و حسادت است. همیشه یک حسِ رقابتی در انسان‌ها هست که آنها را به حسادت یا لااقل بی‌تفاوتی نسبت به دیگران می‌کشاند. بی‌تفاوتی هم باعث می‌شود هرکسی مشغول و سرگرم خودش بشود. 🔹 آدم‌ها به‌صورت مزمن و پنهان، در حال تعریف‌کردن وضعیت خودشان متناسب با وضعیت اطرافیان هستند، حتی اگر نخواهد از دیگران جلو بزند لااقل می‌خواهد مثل دیگران بشود. 🔹 مانع محبت و مهرورزیِ انسان‌ها نسبت به هم، حسّ رقابت و مسابقه‌ای است که در آنها هست. اگر می‌خواهیم دیگران را دوست داشته باشیم و دلسوز آنها باشیم، باید مسئلۀ رقابت و حسادتی را که به دنبالش می‌آید حل کنیم. 🔹 انسان روحیۀ مسابقه دارد. حسّ مسابقه هم چیز بدی نیست چون می‌تواند مصرف بسیار خوبی داشته باشد. دین هم محل مصرف درست احساسات آدم را معین می‌کند و راهی را نشان می‌دهد که انسان دربارۀ احساس و خواسته‌اش اشتباه نکند. 🔹 دین می‌گوید قشنگ‌ترین رقابتی که می‌توانی واردش بشوی که همیشه به تو هیجان مثبت بدهد و هیچ صدمه‌ای هم به تو نزند، رقابت در تقرب به خدا و به‌دست آوردن رضایت خداست 🔹 اگر رقابت برای رسیدن به رضایت خدا و قرب خدا انجام نگیرد، رقابت به این سمت می‌رود که هر کدام از طرفین، دنبال تفوّق و برتری پیدا کردن بر دیگری باشد. این دعوا داستان زندگی انسان است؛ مثل دعوای قابیل و هابیل. 🔹 مسابقه، ذاتیِ انسان است. قرآن می‌فرماید: خداوند مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه چه‌کسی بهتر عمل مى‏کند (مُلک،2) وقتی خدا ما را برای مسابقه آفرید، چطور ممکن است حسّ مسابقه در من نباشد؟ این حس، در ما هست ولی باید نوع مسابقه را تغییر بدهیم. 🔹 آیا می‌شود با دیگران مسابقه داد ولی دچار عداوت و حسادت نشد؟ بله، وقتی جهت مسابقه را به «مسابقه برای تقرب» عوض کنی، محبت و دلسوزی‌ات به مردم شروع می‌شود. 🔹 اگر می‌خواهی انسان‌های دیگر را دوست داشته باشی، با آنها برای تقرب به خدا مسابقه بگذار. بگو «من می‌خواهم از همه به خدا مقرب‌تر باشم» آن‌وقت می‌بینی مسابقه‌ای که عامل بی‌مهری و حسادت می‌شد، اینجا برعکس، عامل محبت می‌شود. یک‌دفعه‌ای می‌بینی که چقدر دیگران را دوست داری و می‌خواهی به آنها خدمت کنی. 🔹 انبیاء و اولیاء همیشه در حال مسابقه برای تقرب بودند؛ به همین دلیل دیگران را دوست دارند و مغرور نمی‌شوند. انبیاء برندۀ مسابقه‌اند چون هیچ‌وقت مسابقه را رها نمی‌کنند. کسی که مسابقه را رها کند و فکر کند به مقصد رسیده، دچار عُجب شده است. 👤علیرضا پناهیان 🚩 مسجد دانشگاه تهران- ۱۴۰۰.۱۰.۰۸ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7143 @Panahian_text
🌀 موفقیت جمهوری اسلامی در گرو افزایش «احساس مسئولیت اجتماعی» است 🌀 هنر حاج قاسم این بود که «احساس مسئولیت» را در جوانان به جوش آورد 👈🏻 گرامی‌داشت حماسه ۹ دی در دانشگاه اهواز ➖اگر بهترین مسئولین را نیز داشته باشیم، بازهم مشکلات برطرف نمی‌شود ➖ تنها راه حل مشکلات جامعه «قدرت گرفتن مردم و مسئولیت‌پذیری آنها» است ➖ علت کوتاه‌بودنِ حکومت عدل علی(ع)، ضعف بصیرتی، تبلیغاتی، اقتصادی یا نظامی نبود، تنها علت نبود احساس مسئولیت اجتماعی در مردم بود ➖ اساساً دین برای پخش کردن قدرت بین مردم آمده است ➖ تا وقتی دانشجویان نخبه و جهادی، باهم به صورت یک شبکه نیستند، هیچ اتفاق مؤثری برای جامعه رخ نمی‌دهد! 🔹 مردم در ۹ دی سال ۱۳۸۸ به خیابان‌ها آمدند تا توطئه‌ها را خنثی و مشکلی که در آن سال ایجاد شده بود را برطرف کنند. اما چرا مردم برای رفع مشکلات دیگر، به میدان نمی‌آیند؟ 🔹 با اینکه از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون، به میدان آمدنِ مردم در دفاع از انقلاب، یک امر تکراری شده، اما چرا باز هم مشکلاتی در جامعه وجود دارد؟ برای رفع این مشکلات باید چه کنیم؟ آیا وجود مسئولان خوب، تنها راه حل مشکلات است؟ 🔹 اگر بهترین مسئول را نیز داشته باشیم بازهم مشکلات برطرف نمی‌شود؛ تنها راه حل اساسیِ مشکلات جامعه، «مشارکت گستردۀ مردم و مسئولیت‌پذیری آنها» است. 🔹 امیرالمومنین (ع) در طول حکومت خود با عدالت، به مردم خدمت کرد اما دولت ایشان حدود پنج سال بیشتر دوام نداشت. 1️⃣ ضعف تبلیغاتی؟ 🔹برخی‌ها بر این باورند که تبلیغات دشمن علیه علی(ع) دلیل اصلی این مسئله بود که البته این یک باور غلط است؛ چرا که در آن زمان ابزار تبلیغات «سخن» بود و هیچ‌کسی توانمندی علی(ع) را در سخنرانی و تبلیغ نداشت. 2️⃣ ضعف بصیرتی؟ 🔹برخی دیگر بر این باور هستند که در آن دوران، مردم بصیرت لازم را نداشتند و نخبگان هم مردم را آگاه نکردند، درحالی‌که خود امیرالمومنین(ع) بیشتر از همه با مردم ارتباط داشتند، و نیاز چندانی به این آگاهی‌بخشی از سوی نخبگان نبود. 3️⃣ ضعف اقتصادی؟ 🔹 امام علی(ع) از نظر اقتصادی هم از معاویه قوی‌تر بود؛ وضع اقتصادی جامعه هم با توجه به عدالت اجتماعی، مناسب بود و بحران اقتصادی وجود نداشت. 4️⃣ضعف نظامی؟ 🔹 امیرالمؤمنین(ع) از نظر نظامی هم قوی‌تر بودند که نمونه آن جنگ صفین است. ⚠️علت: نبود احساس مسئولیت اجتماعی! 🔹 با وجود این امتیازات، تنها عاملی که باعث عدم تداوم حکومت امیرالمومنین علی(ع) شد، نبودِ احساس مسئولیت اجتماعی در مردم و همچنین نفوذ رؤسای قبایل بر مردم بود که سبب شد مردم، مشارکت اجتماعی نداشته باشند. 🔹 حماسه ۹ دی چگونه شکل گرفت؟ در واقع به‌خاطر احساس مسئولیت اجتماعی مردم شکل گرفت. شورای تبلیغات اسلامی، همواره متولی برگزاری راهپیمایی و تظاهرات است اما در حماسه ۹ دی ۱۳۸۸ این شورا، نقشی نداشت بلکه خود مردم به صورت خودجوش وارد میدان شدند. 🔹 اینکه منتظر باشیم که همه مسئولان شبیه سردار شهید سلیمانی بشوند یک انتظار بیهوده است، راه حل مشکلات کشور این است که مردم قدرت پیدا کنند و اساساً دین برای پخش کردن قدرت بین مردم آمده است. 🔹 اساتید انقلابی، میهن‌پرست و دلسوز در کشورمان بسیارند ولی آیا با هم آن‌گونه که باید، در ارتباط هستند؟ دانشجویان نخبه و جهادی، باهم به صورت یک شبکه نیستند، پس هیچ اتفاق مؤثری برای جامعه رخ نمی‌دهد! 🔹 هنر شهید سلیمانی این بود که توانست احساس مسئولیت را در خون جوانان به جوش آورد و کار را به‌دست خود مردم بدهد و به جای اینکه صرفاً یک مسئول خوب باشد، خوبی خود را در بین مردم بُرده و احساس مسئولیت را بین آنها تقسیم می‌کرد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشگاه شهید چمران اهواز - ۱۴۰۰.۱۰.۰۹ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7145 @Panahian_text
🌀 چرا دشمن جرأت کرد سردار سلیمانی را به شهادت برساند؟ 🌀 در این چهل سال هروقت دشمن از سیاسیون ما نترسید، کشور ضربه خورد 🌀 سیاسیونی که سازش را عامل رفاه می‌دانستند، امروز خجالت‌زده‌اند 👈🏻 سالگرد سردار سلیمانی در حرم حضرت معصومه(س) ➖ هروقت ترس دشمن از ما کم شد، ناامنی و تحریم فراوان شد ➖ دشمن از بنی‌صدر نمی‌ترسید، جنگ را با 200هزار شهید تحمیل کرد ➖ تروریست‌ها از بازرگان نمی‌ترسیدند، 17 هزار شهید ترور دادیم ➖ اواخر جنگ با پالس‌های برخی ترس دشمن کم شد، هواپیمای مسافربری و بمب شیمیایی زند ➖ امروز هم اگر برخی سیاسیونِ برقرار یا برکنار حرفی بزنند که ترس دشمن از ما کم بشود، مسئولند ➖ دشمن باید از ما بترسد تا راحتی و امنیت داشته باشیم ➖ سیاسیون کاری کنند که دشمن از ما بترسد و الّا سلیمانی‌ها خواهیم داد 🔹 قرآن می‌فرماید: هر قوّتی را علیه دشمن جمع کنید تا دشمن از شما بترسد «وَ اَعِدّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعتُم مِّن قُوَّةٍ وَ مِن رِّباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه‌ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُم» 🔹 بنا نیست که ما دانه دانه همۀ دشمن‌ها را بکشیم و نابود کنیم، طرح خدا این است که می‌فرماید: دشمن‌هایتان را از قوّت و قدرت خودتان بترسانید تا راحت زندگی کنید و امنیت داشته باشید. 🔹 چرا دشمن نترسید و جرأت کرد سردار سلیمانی را به شهادت برساند؟ آنها باید از ترور سردار سلیمانی می‌ترسیدند اما چرا نترسیدند؟ یک دلیلش این بود که محاسبۀ‌شان دربارۀ محبت مردم به سردار سلیمانی غلط بود. 🔹 دشمن می‌دانست حاج‌قاسم محبوبیت دارد اما نمی‌دانست این محبت چه انقلابی در دل‌ها ایجاد می‌کند و در انسان‌های مؤمن، چه قدرتی و چه وحدتی ایجاد می‌کند! دشمن اینجا را محسابه نکرده بود. 🔹 برای به شهادت رساندن سردار سلیمانی، همین اشتباه دشمن، کافی نبود و علی‌القاعده باید یک عامل دیگر هم باشد و آن اینکه دشمن یک مدتی بود که دیگر از مسئولین سیاسی کشورمان نمی‌ترسید. 🔹 در این چهل سال، هر وقت سیاسیونی در این کشور قد علم کردند که توانستند ترس دشمن را بریزند، ما از دشمن ضربه خوردیم. دشمن از بنی‌صدر نمی‌ترسید، لذا بعثی‌ها را وادار کرد به ما حمله کنند و 200هزار شهید برجای ماند. 🔹 تروریست‌ها از دولت بازرگان نمی‌ترسیدند و می‌خواستند کشور را تجزیه کنند. لذا 17هزار نفر به شهادت رسیدند؛ توسط تروریست‌هایی که حضرت امام(ره)، پدر معنوی آنها را بازرگان می‌دانست. 🔹 اواخر جنگ هم یک زمزمه‌هایی از داخل کشور پیدا شد و ترس دشمن کم شد، آن‌وقت هواپیمای مسافری ما را زدند و به شهرهای ما بمب شیمیایی زدند. 🔹 هروقت ترس دشمن از ما کم شد، ناامنی و تحریم فراوان شد. در فتنۀ 88 ترس دشمن کم شد و تحریم‌ها به شدّت افزایش پیدا کرد. در دولت اخیر هم با روش اشتباهی که در موضوع برجام داشتند، ترس دشمن کم شد لذا تحریم‌ها و تعدی‌ها را به شدّت افزایش دادند. 🔹 ای سیاسیونی که امروز خجالت‌ زده‌اید از اینکه خطّ سازش را عامل رفاه و آبادانی می‌دانستید؛ از شدّت شرمندگی رویتان نمی‌شود یک کلمه حرف بزنید و از رفتار غلط‌تان دفاع کنید، شما می‌خواستید سانتریفیوژها را تعطیل کنید تا کارخانه‌ها راه بیفتد! 🔹 هنوز هم اگر شما سیاسیون، حرفی بزنید که ترس دشمن از ما کم بشود، آن‌وقت دشمن هر ضربه‌ای به ما بزند شما مسئول هستید؛ فرقی ندارد که برکنار باشید یا برقرار! 🔹 اگر از اردوگاه ایران اسلامیِ قوی و قدرتمند، حرف تضعیف‌کننده و پالس ضعف منتقل بشود، قوّت کشورمان پایین می‌آید، ترس دشمن کم می‌شود و ضربه می‌زند. امیدوارم که اینها در شهادت سردار دل‌ها مقصر نبوده باشند. 🔹 باید دشمن از ما بترسد. سیاسیون عزیز و گرامی، کاری کنید که دشمن از شما بترسد؛ این عامل امنیت ما است و الّا ما سلیمانی‌ها خواهیم داد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 حرم حضرت معصومه(س) - ۱۴۰۰.۱۰.۱۲ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7146 @Panahian_text
🔴 ریشۀ ضعف ما در تبلیغ، به ضعف تبلیغ دین در حوزه‌های علمیه برمی‌گردد 🔴 باید تحولی در شیوۀ تبلیغ دین ایجاد کنیم 👈🏻 ضرورت تحول در ادبیات و روش تعلیم و تبلیغ دین(ج۱) ➖ وقتی رهبری می‌فرماید در تبلیغات ضعیفیم، یعنی ما در این چهل سال در عرصۀ تبلیغ، درست عمل نکرده‌ایم ➖ ویژگی‌‎های منفی بزرگی در وضع جامعه ما هست که نشانۀ ضعف ما در تبلیغ است ➖ اگر ضعف‌ ما در تبلیغ برطرف بشود آن‌وقت می‌بینید چه مقدار از بی‌دین‌ها می‌آیند و از ما دین‌دارها جلو می‌زنند! 🔻 حضرت امام(ره) قبل از انقلاب می‌فرمود یک‌ساعت رادیو تلویزیون را به ما بدهید... الآن 24 ساعت، ده‌ها شبکه در اختیار ما قرار دارد، اما رهبر عزیز انقلاب بعد از چهل سال صراحتاً می‌فرماید «ما در تبلیغات ضعیفیم» 🔻 وقتی رهبر انقلاب مهم‌ترین جهاد امروز را «جهاد تبیین» اعلام می‌کند یعنی ما در این چهل سال در عرصۀ تبلیغ و تبیین، درست عمل نکرده‌ایم. 🔻 واقعاً چرا ما در تبلیغات ضعیفیم؟ آیا متقاعدشدن به دین‌داری این‌قدر سخت است؟! آموزش دین فرآیندی است که می‌خواهد فرد را برای دین‌داری، متقاعد و انگیزه‌مند کند. آیا آموزش‌های دینی ما ایراد دارد؟ 🔻 ریشۀ ضعف ما در تبلیغات، به ضعف تبیین و تبلیغ دین در حوزه‌های علمیه برمی‌گردد. ما باید تحولی در شیوۀ تبلیغ دین ایجاد کنیم. 🔻 وضعیتی که امروز در جامعه می‌بینیم، مشتمل بر چند ویژگی منفی بزرگ است که نشانۀ ضعف ما در تبلیغ محسوب می‌شود: 1️⃣ سوءتفاهم گسترده ما با یک سلسله سوءتفاهم‌های بسیار فراگیر مواجه هستیم. این یکی از ویژگی‌های منفی است که نشان‌دهندۀ ضعف جدی ما در تبلیغ است. 2️⃣ لجبازی، نفرت و دین‌گریزی ما فقط فاصله‌گرفتن از دین را نمی‌بینیم، بلکه موضع‌گیری منفی علیه دین‌داری هم می‌بینیم و رفتارهایی که مانند لجبازی است؛ مثلاً در موضوع حجاب. 3️⃣ گرایش به سبک زندگی دیگران موجی از گرایش‌های خیلی بی‌مبنا و بی‌معنا، نسبت به سبک زندگی دیگران وجود دارد؛ یک نوع غریب‌پرستی یا غربزدگی. مثلاً طرف با حرص و ولع، برای جشن کریسمس هزینه می‌کند درحالی‌که اصلاً مسیحی نیست. کدام فرهنگ و کدام ملت در جهان این‌قدر «از خود بیگانگی» دارند؟ وقتی در خانواده‌، به‌قدر کافی به یک بچه‌ای محبت و احساس هویت داده نشود، او متمایل به دیگران می‌شود و به شدّت به خارج از خانه متوجه می‌شود. ما الآن در جامعه خودمان با چنین صحنه‌هایی مواجه هستیم. 4️⃣ عموم دین‌داران ما زیاد رشد نمی‌کنند و در سطح نسبتاً پایین می‌مانند این‌همه عاشق به شخصیتی مثل سردار سلیمانی وجود دارند، اما چند نفر می‌توانند تا دامنۀ این قله بروند؟ آیا رسیدن به این قله‌ها خیلی سخت است؟ چرا عموم بچه‌مذهبی‌ها و حزب‌اللهی‌ها و هیئتی‌ها به اینجاها نمی‌رسند؟ حتماً یک ایرادی هست. 5️⃣ شبهه‌پذیر بودن یا سؤال‌برانگیز بودن ما دین را چگونه تبلیغ کرده‌ایم که این‌قدر برای مردم، شبهه‌پذیر و سؤال‌برانگیز می‌شود؟ مثلاً اینکه «دین، دنیا را آباد نمی‌کند؛ ببینید غربی‌ها بدون دین پیشرفت کردند..» یا اینکه «چرا رهبری مشکلات را حل نمی‌کند؟» حتی بسیاری از معتقدان به ولایت هم این شبهه برایشان مطرح است. معلوم می‌شود ولایت را درست برای مردم توضیح نداده‌ایم. چرا بیش از نیمی از روند فعالیت‌های تبیینی، تعلیمی و تبلیغی دین، باید مثل دوران قاجار و حتی پیش از آن باشد؟ یعنی به‌گونه‌ای که اگر شما در دوران بنی‌العباس هم بودید، دین را همین‌طوری تبلیغ می‌کردید! آیا الان نباید روند فعالیت تبلیغی ما تغییر کند؟! 6️⃣ تبلیغات ما حالت تدافعی دارد تبلیغ ما هنوز درون‌گروهی و تدافعی و برای حفظ خودمان است. ما هنوز داریم از اسلام، دفاع می‌کنیم درحالی‌که باید تهاجم کنیم به افکار غلطی که دیگر، پوسیدگی‌شان معلوم شده است. امروز دشمن دارد از تو می‌ترسد چون فرهنگ تو دارد جهان را می‌گیرد، الآن مردم جهان تشنه‌اند و دیگر کسی حرف جدیدی ندارد. جهان دچار خلأ تئوریک شده و ادّعاهای غلط، پوچی‌شان را اثبات کرده‌اند. امروز نوبت تهاجم ما است! ما در شرایطی این ضعف تبلیغات را داریم که رقبای ما قدرت رقابت با ما ندارند و زمینۀ پذیرش حق هم بالا است؛ از همین جوان‌های خودمان بگیرید تا جوان‌های اروپا. مشکل این است که ما راه را داریم اشتباه می‌رویم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 مصلای قم-هیئت ثارالله - ۱۴۰۰.۱۰.۱۴ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7153 @Panahian_text
🔴انتقاد و پیشنهاد علیرضا پناهیان دربارۀ روش آموزش دین در حوزه: 🔴 طلبه‌ها در حوزه بیشتر بیان برهانی یاد می‌گیرند؛ برهان حقایق را تبیین نمی‌کند فقط حقانیتشان را اثبات می‌کند 👈🏻 ضرورت تحول در ادبیات و روش تعلیم و تبلیغ دین(ج۲) ➖ برای تبیین حقایق دینی دو روش وجود دارد: «روش توصیفی» و «روش استدلالی» ➖ درس‌های معارف اسلامی، معمولاً در مقام استدلال‌ و پاسخ به شبهه‌اند نه توصیف حقایق دین ➖ ما امامت را برای مردم اثبات می‌کنیم و توصیف نمی‌کنیم، لذا عاشقش نمی‌شوند ➖ مردم اکثراً با مبانی دموکراسی کاری ندارند، بلکه با شنیدن توصیفش آن را می‌پذیرند ➖ اگر شیوۀ مدیریت ولایی و آثار آن به‌خوبی توصیف شود دلِ اهل عالم را می‌برد 🔻 برای تبیین یک حقیقت و برای اینکه کسی را متقاعد و انگیزه‌مند کنید تا عملی را انجام بدهد، دو روش وجود دارد: «روش توصیفی» و «روش برهانی و استدلالی» 🔻 مثلاً اینکه اثبات کنید «معاد هست» می‌شود روش برهانی. اما توصیف معاد این است که بگویید صحرای محشر چگونه است، چقدر طول می‌کشد، محاسبۀ اعمال چگونه است و... 🔻 شما یک‌وقت ولایت علی بن ابی‌طالب را با دلیل و برهان، اثبات می‌کنید و یک‌وقت توصیف می‌کنید و می‌گویید «ولیّ خدا این‌گونه جامعه را مدیریت می‌کند...» 🔻 طلبه‌ها در حوزه بیشتر روش متقاعدسازی و بیان برهانیِ دین را یاد می‌گیرند و روش بیان توصیفی دین را یاد نمی‌گیرند. کتاب‌های مدرسه و معارف اسلامی هم معمولاً در مقام پاسخ به شبهه و بیان استدلال است نه در مقام توصیف حقایق عالم و معارف دین. 🔻 بسیاری از درس‌هایی که در حوزه می‌خوانیم، برهانی است، درحالی‌که برهان، حقایق را تبیین نمی‌کند و فقط حقانیتشان را اثبات می‌کند. 🔻 برای اکثر مردم اگر توصیف کنیم که «امامت چیست و امام چه‌کار می‌کند؟» هم آن را می‌پذیرند هم عاشقش می‌شوند. ولی ما صرفاً امامت را برای مردم اثبات می‌کنیم ولی توصیف نمی‌کنیم، لذا عاشقش نمی‌شوند. از کتاب اثبات وحی و نبوت، و از کتاب اصول عقاید، عشق درنمی‌آید! 🔻 برهان، معمولاً برای مخاطب، تلخ است و دل نمی‌برد؛ فقط آدم را تسلیم می‌کند. اما توصیف، دل می‌برد، چون همۀ حقایق عالم زیباست و در توصیف، به زیبایی‌ها اشاره داریم، لذا توصیف، دل را بیدار می‌کند. 🔻 چرا بچه‌های ما زیاد از کلاس اصول عقاید، خوششان نمی‌آید؟ آنها می‌گویند «این‌قدر خدا را برایم اثبات نکن! خدا را برایم وصف کن، بگو قدرتش چگونه است؟ بگو چقدر مهربان است؟» 🔻 ما خدا را برای مردم و جوانان توصیف نمی‌کنیم اما برخی از بی‌دین‌های عالم، خدایان ساختگی خود را برای مردم توصیف می‌کنند و دل می‌برند. 🔻 مردم چرا دموکراسی را می‌پذیرند؟ برای اینکه یک توصیفی از دموکراسی و آثار آن می‌شنوند؛ با مبانیِ آن کاری ندارند. ولی ما برای توضیح ولایت‌فقیه صدها کتاب در اثبات ادلۀ ولایت‌فقیه و مبانی آن می‌نویسیم درحالی‌که بیشتر باید توصیفش کنیم. 🔻 اگر روش مدیریتی ولایت و آثار و کارکردهای آن به‌خوبی توصیف شود دلِ اهل عالم را می‌برد، حتی لازم نیست که مخاطب شما مسلمان باشد و مبانی شما را پذیرفته باشد. 🔻 برخی می‌گویند: «همه باید مبانی نظری را قبول کنند و از لحاظ عقلی، پذیرفته باشند و این با توصیف نمی‌شود...» توصیف اگر حکیمانه و عاقلانه باشد، سیراب‌کننده و بیدارکنندۀ عقل است! 🔻 در فلسفه و منطق می‌گویند «بعضی چیزها تصوّرش، تصدیقش را لامحاله به دنبال می‌آورد» کاری کنید که مخاطب شما این حقیقت را درست تصور بکند، آن‌وقت خودش تصدیق خواهد کرد. 🔻 اگر برای استدلال، نیاز به عقل و علم هست، برای اینکه بتوانی حقایق عالم را درست توصیف کنی، اتفاقاً عقل و علم بیشتری لازم است. 🔻 ما برای توصیف حقایق عالم باید «ادبیات» و «روان‌شناسی» بلد باشیم و حال این انسان مخاطب را مطالعه کرده باشیم. فرمود «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه‏» جان آدمی را مطالعه کن تا معرفت به خدای او پیدا کنی و بتوانی خدای او را برایش وصف کنی. 🔻 ببینید امیرالمؤمنین(ع) در خطبۀ همام، چگونه نماز را توصیف می‌کند! شما این توصیف را حتی اگر به بی‌نمازها هم بگویید، اثرگذار است و می‌گویند: چقدر نماز قشنگ است... ولی اگر استدلال بیاورید که «چرا باید نماز بخوانیم؟» مدام از زیرش در می‌روند. 🔻 تبلیغ نیاز به کار علمی سنگین دارد. اما برخی فکر می‌کنند که تبلیغ دین، سواد نمی‌خواهد. مثلاً می‌پرسند «بروم سراغ تبلیغ یا بروم مجتهد بشوم؟» مگر کسی که مجتهد نباشد می‌تواند به خوبی تبلیغ کند؟! 🔻 آن اجتهاد علمی‌ای که برای تبلیغ نیاز هست، خیلی بیشتر است از اینکه شما بخواهی برای یک حکم عملی، فتوایی تولید کنی. اما اگر بخواهی به معنای اعمّ کلمه «فقیه» بشوی و حقایق دین را بفهمی و بعد منتقل کنی، این خیلی بیشتر کار می‌برد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 مصلای قم - ۱۴۰۰.۱۰.۱۵ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7156 @Panahian_text
⚠️ حتماً شفافیت برای عده‌ای ضرر دارد که در تصویب طرح شفافیت تعلل می‌کنند 💠 رهبر انقلاب اخیراً فرمود: مردم باید در نظارت و تصمیم‌گیری‌ مشارکت کنند 💠 شفافیت مجلس، یکی از ارکان نظارت مردم است 💠 مردم با عدم شفافیت، متوجه نمی‌شوند در مجلس چه خبر است؟ 💠 بهانۀ برخی نمایندگان این است که «در صورت شفافیت، گروه‌های فشار بر ما فشار می‌آورند!» 💠 از شورای نگهبان می‌پرسم: نماینده‌ای که مردم را «گروه فشار» می‌نامد، آیا هنوز صلاحیت نمایندگی دارد؟ 🔹 رهبر انقلاب چند روز قبل فرمودند که مردم را مشارکت بدهید؛ هم در تصمیم‌گیری هم در اقدام و هم در نظارت بر کار مسئولان (بیانات 1400/10/19) 🔹 فلسفۀ انتخابات این است که مشارکت و فعالیت مردم در ادارۀ امور، زیاد بشود. اگر مردم در تصمیم‌گیری‌ها و نظارت و ادارۀ امور، واقعاً قوی شدند؛ فلسفۀ انتخابات محقق شده است. 🔹 ولی اگر انتخابات شد و مردم در این سه وجه تقویت نشدند، معلوم می‌شود که آن انتخابات دچار آسیب شده و باندها آمده‌اند از مردم رأی می‌گیرند و بعد می‌روند سراغ پنهان‌کاری و کار خودشان را می‌کنند. یکی از شاخصه‌های عدم مشارکت حقیقی مردم و آسیب انتخابات، «عدم شفافیت مجلس» است. 🔹 شفافیت مجلس، یکی از ارکان نظارت مردم است. مردم می‌خواهند بر دیدگاه‌های نمایندگان مجلس نظارت کنند، ولی نمی‌توانند. مردم و متخصصین می‌خواهند در تصمیم‌گیری‌های مجلس کمک کنند، ولی نمی‌توانند، چون نمی‌دانند آنجا چه کسی برای هر موضوعی چه رأی و نظری می‌دهد؟ 🔹 نمایندگان فعلی مجلس از این دولت در همین چندماه اخیر، حدود هزار سؤال از وزرا کرده‌اند! درحالی‌که از دولت قبلی در سال اولش، حدود 200 تا سؤال شده بود. معنایش این است که این مجلس، دارد زیادی سؤال می‌کند. مردم با عدم شفافیت نمی‌توانند متوجه بشوند که در مجلس چه خبر است؟ 🔹 ما که می‌دانیم مسیر این دولت بسیار مردمی‌تر از دولت قبل است. شما نمایندگان هم ادعا می‌کنید «انقلابی» هستید. پس چرا این‌گونه است؟ وقتی مجلس شفاف نیست، ما نمی‌فهمیم چرا این‌گونه است! عدم شفافیت، آغاز گرفتاری‌هاست. 🔹 اگر سیاستمداران و نمایندگان این مجلس، حقیقت یک حکمرانی اسلامی را فهمیده باشند، شفافیت را تصویب می‌کنند و برای تصویب نکردنش هم بهانه نمی‌آورند. 🔹 یکی از نمایندگان گفته است که شفافیت خوب نیست و یک حرکت پوپولیستی است و موجب می‌شود گروه‌های فشار، بر ما فشار بیاورند! شنیده‌ام نماینده‌ای در تلویزیون این حرف را گفته است. 🔹 اتفاقاً اگر شما شفاف باشید، همۀ مردم می‌بینند و اگر کار شما درست و منطقی باشد، آن‌وقت مردم مدافع کار کارشناسی شما خواهند شد و وقتی همۀ مردم در جریان باشند، دیگر گروه‌های فشار نمی‌توانند تأثیر بگذارند، مگر اینکه بگویید «همۀ مردم گروه فشار هستند!» 🔹 بنده از شورای نگهبان می‌پرسم: اگر یک نماینده‌ای به مردم گفت «گروه فشار»، آیا صلاحیتش برای نمایندگی باقی می‌ماند؟ آن بخش انضباطی مجلس که نمایندگان را از نظر بی‌انضباطی کنترل می‌کند، الان چه‌کار باید بکند؟ اگر کسی به مردم توهین کرد و آنها را «گروه فشار» نامید آیا او تنبیه و تذکر نمی‌خواهد؟ 🔹 نماینده‌ای که اسم مردم را «گروه فشار» می‌گذارد، به مردم توهین کرده است؛ این ادبیات خجالت‌آور است. شاید منظورتان این است که مردم در اثر بی‌خبری، فشار خودشان را از روی شما بردارند و بعد شما هر کاری خواستید انجام بدهید؟! 🔹 حتماً شفافیت برای یک عده‌ای ضرر دارد که -در تصویب طرح شفافیت- دارند تعلل می‌کنند و طفره می‌روند. دربارۀ این عده می‌شود بیشتر صحبت کرد، ولی باز هم صبر می‌کنیم. 🔹 امروزه یک نمایندۀ مجلسِ خوب و یک استاندار خوب، علامت خوبیِ کارش این است که مردم را در ادارۀ امور خود و نظارت در تصمیم‌گیری‌ها فعال کند، به فعالیت مردم میدان بدهد و مردم را قدرتمند کند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 ورامین، امامزاده زید - ۱۴۰۰/۱۰/۲۶ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ @Panahian_text
🌀 چرا امام هادی(ع) با وجود پایگاه اجتماعی قوی، برای گرفتن حکومت اقدام نکرد؟ 🌀 مشکل زمان امام هادی(ع) عدم رشد شیعیان در «زندگی اجتماعی» بود 💎 گفتگوی زندۀ تلویزیونی در شب شهادت امام هادی(ع) از سامرا در زمان امام هادی(ع) یک بی‌ثباتی‌ای در میان ستمگران بود و حکومت آنها پایگاه اجتماعی نداشت، درحالی که امام هادی(ع) پایگاه اجتماعی بسیار گسترده و عمیقی داشت. در واقع پایگاه اجتماعی امام‌رضا(ع) به امام جواد(ع) و امام هادی(ع) رسیده بود. اما چرا با وجود این پایگاه اجتماعی قوی، امام و شیعیانش باید این غربت را تحمل کنند؟ انگار خدا می‌خواهد با قضایای تاریخی به ما بگوید که وقتی شما ضعیف باشید دشمنِ ضعیف شما هم بر شما غلبه می‌کند، وقتی شما ضعیف باشید کسانی مثل متوکل، بر شما غلبه می‌کنند و امام قویّ شما پیروز نمی‌شود و اصلاً قیام نمی‌کند که حکومت را بر عهده بگیرد. البته منظور از ضعف، «ضعف در زندگی اجتماعی» است. زندگی اجتماعی داشتن خیلی فرق می‌کند با اینکه شما برای خودت آدم خوبی باشی، برای خودت آدم معتقدی باشی. اسلام حرف سختی دارد که ما تا حالا نتوانسته‌ایم به خوبی اجرا کنیم؛ آن هم اینکه از ما می‌خواهد که «احساس مسئولیت جمعی داشته باشیم؛ خودمان قیامِ به حق بکنیم و امام، فقط هادی باشد» امام هادی(ع)، مانند امامان قبلی و بلکه بیشتر از ایشان، از جهت پشتوانه اجتماعی، خیلی قوی‌تر از معدود مخالفین خودش بود و اگر می‌خواست، خیلی ساده می‌توانست حکومت را به‌دست بگیرد. پس چرا حکومت را به دست نگرفت؟ چون مردم هرچند ایمان، آگاهی و اعتقاد کافی داشتند، اما «در زندگی اجتماعی» این‌قدر رشد نکرده بودند که حضرت با اتکای به آنها بتواند یک حکومت مردمی تشکیل بدهد؛ حکومتی که مردم نقش اصلی را در اداره آن داشته باشند؛ نه حکومتی که صرفاً متکی به قدرت خلیفه و حاکم باشد. مشکل زمان امام هادی(ع) این بود که شیعه به آن سطح از بلوغ اجتماعی نرسیده بود و الّا ایمان و معرفت تا حدّ زیادی بود بلکه پایگاه اجتماعی امام هادی(ع) بسیار بیشتر از دشمنان‌ ایشان بود. اتفاقاً رسالت امام هادی(ع) این بود که علی‌رغم اینکه جامعه به سطحی از بلوغ اجتماعی و به سطحی از وضعیت مطلوب اسلامی نرسیده بود که حضرت قیام کند، اما حضرت شروع کرد هستۀ جامعۀ اسلامی را شکل‌دادن؛ با آن شبکۀ وکالت و با منسجم کردن مؤمنین به صورت گروه‌گروه در کنار همدیگر. ما وارد دوران غیبت شدیم تا سرمشقی که امام هادی(ع) برای بلوغ اجتماعی شیعه و بلوغ اجتماعی اهل ایمان به ما داده بود، این‌قدر اجرا کنیم و به حدی برسیم که امام زمان(ع) تشریف بیاورد. برای اینکه امام زمان(ع) تشریف‌فرما بشوند نیاز ندارد که همۀ مردم مثل آقای بهجت بشوند. نیاز ندارد که همه در معرفت به اوج عرفان برسند. البته این هم کافی نیست که تک‌تک مردم هر کسی برای خودش آدم خوبی باشد. لازمۀ مسئلۀ ظهور این است که ما بتوانیم آن سطح مورد نظر از زندگی اجتماعی را پدید بیاوریم. مسئولیت اجتماعی بپذیریم و برای مردم دغدغه داشته باشیم. از غربت امام هادی(ع) یاد غریبی امام زمان بیفتیم. از امام زمان عذرخواهی کنیم برای اینکه ایشان را غریب گذاشته‌ایم. چون ما مردمی هستیم که اگر بهتر می‌بودیم، الآن امام زمان در بین‌مان بود. 👤علیرضا پناهیان 🚩 سامرا - ۱۴۰۰,۱۱,١۵ @Panahian_text
🌀 با شعار عدالت، در خانواده و جامعه ظلم برطرف نمی‌شود 🌀 تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت 🌀 اگر سقف حیات بشر را عدالت بگیریم، به کف عدالت هم نخواهیم رسید! 🌀 پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و از خودگذشتگی بسیار زیاد قرار دارد ➖ کافی نیست که مسئولین، فقط ظلم نکنند؛ ایثارگری و از خودگذشتگی برای مسئولین جامعه‌ای که دنبال عدالتند، واجب است ➖از مسئولین جامعه، ازخودگذشتگی طلب کنید؛ عدالت هم داخلش هست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست 👈🏻 اولین یادواره ۱۳ بانوی شهیدۀ طلبه چگونه می‌شود جامعه‌ای سرشار از عدالت داشته باشیم؟ با شعار «جامعۀ سرشار از عدل» و با آرمان قرار دادنِ عدالت نمی‌توانیم به جامعۀ عاری از ظلم برسیم و عدل و داد را جاری کنیم. اگر کسی بگوید «ما می‌خواهیم جامعه‌ای درست کنیم که در آن ظلم صورت نگیرد؛ فقط همین!» به نتیجه نخواهد رسید. شما با پیگیری محض عدالت و دیگر هیچ، به جامعه‌ای سرشار از عدالت نخواهید رسید. دربارۀ خانواده هم همین است. اگر شما سقف حیات انسان را عدالت بگیرید، آیا به کف عدالت هم خواهید رسید؟ نه! اگر در یک خانواده، زن و شوهر بنا بگذارند که به هم ظلم نکنند، آیا این خانواده خوشبخت خواهد بود؟ قطعاً نه! مثلاً یک خانم می‌تواند برای شیر دادن به بچه و نگهداری بچه و غذا پختن، اجرت‌المثل بگیرد، این حق و انصاف است. اما کدام خانواده‌ای با این‌ امور به خوشبختی رسیده است؟ کدام خانواده‌ای بدون ایثار و گذشت به اوج زیبایی رسیده است؟ در یک جامعه‌ یا خانواده‌ با شعار عدالت، ظلم برطرف نخواهد شد. ارزش برتر در جامعه، فداکاری، ایثار و گذشت است. در خانواده هم تا فداکاری و گذشت نباشد، ظلم از بین نخواهد رفت. صرفاً با عدل و انصاف، ظلم از بین نمی‌رود، بلکه با از خودگذشتگی، با فرهنگ کوتاه آمدن، گذشت کردن و رحم کردن است که ظلم از بین می‌رود. جامعه‌ای سرشار از عدل، چگونه محقق می‌شود؟ آیا جز با اینکه یک عده‌ای ایثارگر، پیشتاز بشوند و از همۀ هستی خودشان بگذرند، جامعه‌ای سرشار از عدالت شکل می‌گیرد؟! آنهایی که از دور می‌بینند در جامعۀ مهدوی عدالت برقرار خواهد بود، باید از نزدیک ببینند چه ایثارگران و ازخودگذشتگانی هستند که جامعه را به آنجا می‌رسانند، خون‌ها ریخته می‌شود. پشت سر عدالت مهدوی، فداکاری و از خودگذشتگی بسیار زیاد قرار دارد. طبق فرمایش امام صادق‌‌(ع) اگر در حکومت امام زمان‌‌(عج) مسئولین جامعه جز لباس خشن و نان خشک بهرۀ دیگری از دنیا ببرند جای‌ آنها در جهنم است (الغیبه، نعمانی/ص287) ایثارگری و از خودگذشتگی برای مسئولین جامعه‌ای که دنبال عدالت هستند، واجب است و کافی نیست که مسئولین، فقط ظلم نکنند. از مسئولین جامعه، ازخودگذشتگی طلب کنید؛ عدالت هم داخلش هست، چون که صد آمد نود هم پیش ماست. چرا قرآن سرشار از توصیۀ به انفاق است و در کنار نماز، توصیۀ به انفاق قرار گرفته، نه توصیۀ به عدالت؟ چون وقتی اهل انفاق بودی قطعاً دیگر دزدی نخواهی کرد و کنار تو نمی‌شود دزدی کرد. اما بدون انفاق تا قیامت باید دنبال دزد بگردی و مدام دزد تولید خواهد شد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 مرکز مدیریت حوزه علمیه خواهران - ۱۴۰۰.۱۱.۲۱ 👈🏻 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7182 @Panahian_text
🌀 ما همین الآن قوی‌تر از آمریکاییم 🌀 جهاد تبیین، جرأت می‌خواهد؛ چون وقتی حرف حق بزنی، سرزنش یا مسخره‌ می‌شوی ➖ این را می‌توانید تبیین کنید که «ما همین الآن قوی‌تر از آمریکا هستیم»؟ ➖ کسی که با وجود محدودیت‌ها بلند می‌شود، قوی‌تر است یا کسی که بدون محدودیت‌ها زمین می‌خورد؟ ➖ چرا ۴۰سال است که آمریکا با همۀ امکانات، ضعیف‌تر شده و ایران با همۀ محدودیت‌ها قوی‌تر شده؟ چون «مدیریت راهبردی کلان» در ایران، عاقلانه است، ولی در آمریکا احمقانه است ➖ اگر دشمنان ما احمق هستند، پس چرا ما زود بر آنها پیروز نمی‌شویم؟ 👈🏻 رحلت حضرت زینب(س)-حرم مطهر رضوی شاید اولین باری که در تاریخ اسلام از کلمۀ جهاد برای تبیین و سخن‌گفتن دربارۀ حق استفاده شد، وقتی بود که عمار یاسر بعد از جنگ احد، علیه شبهه‌پراکنی و طعنه‌های یهودیان ایستاد و پاسخ آنها را داد. رسول خدا(ص) به عمار فرمود: تو که در مقابل آنها ایستادی و جواب آنها را دادی، جهاد فی‌سبیل الله کردی (يَا عَمَّارُ... فَأَنْتَ مِنَ الْمُجَاهِدِينَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ الْفَاضِلِينَ) اینکه رهبر انقلاب می‌فرماید «جهاد تبیین» این عبارت، ساخته و پرداختۀ خودِ ایشان نیست، بلکه رسول‌خدا(ص) این تعبیر را برای تبیین‌گری عمار یاسر به کار بردند. گفتن از حق و تبیین حق، خیلی از اوقات علاوه بر دلسوزی، نیاز به جرأت و اعتماد به نفس هم دارد لذا برای تبیین، از کلمۀ «جهاد» استفاده شده است. دشمنان ما با ده‌ها شبکه ماهواره‌ای و شبکه‌های اجتماعی‌ علیه ما تبلیغ می‌کنند و از مجاهدین خلق که قاتل ۱۷هزار نفر هستند، بهره می‌گیرند. در مقابل این دشمنانی که تمسخر و تحقیر و توهین می‌کنند فقط کسی می‌تواند جهاد تبیین کند که از سرزنش و تمسخر نترسد. طبق آیۀ قرآن، ویژگی مهم آن قومی که در آخرالزمان، مجاهدانه از حق دفاع می‌کنند، این است که از سرزنش نمی‌ترسند «يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَلا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ» وقتی می‌فرماید «لا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ» معلوم می‌شود در آخرالزمان، موضوع سرزنش علیه مؤمنین، بسیار سنگین است. الان ببینید؛ حدود ۲۰۰کانال ماهواره‌ای به‌طور مجانی علیه شما ساخته‌اند، برای هیچ کشوری این‌طور نیست. در کشورها برای استفاده از کانال‌های تلویزیونی، اکثراً از مردم پول می‌گیرند، اما برای مردم ما مجانی دارند برنامه‌های ماهواره‌ای پخش می‌کنند. معلوم است که با این رسانه‌ها، می‌خواهند ما را لِه کنند، شماتت کنند و تحقیر کنند. الان در این فضای سنگین رسانه‌ای، آیا جرأت می‌کنید این مطلب را تبیین کنید که «آمریکا ۴۰سال است با همۀ امکاناتی که دارد، ضعیف‌تر شده و ایران با همۀ محدودیت‌ها و تحریم‌ها قوی‌تر شده»؟ ۴۰سال پیش، وضع آمریکا در منطقه بهتر بود یا الآن؟ قطعاً ۴۰سال پیش؛ یعنی در این ۴۰سال اعتبار آمریکا از نظر اقتصادی و نظامی و نفوذ فرهنگی و سیاسی در منطقه، کاهش پیدا کرده ولی ایران در این عرصه‌ها قوی‌تر شده است. الآن ملّت‌هایی هستند که طرفدار انقلاب ما هستند و با موشک‌ و پهبادهایی که دارند، در مقابل آمریکا می‌جنگند به حدی که هیچ‌کدام از هم‌پیمان‌های آمریکا در منطقه، امنیت ندارند. آیا کسی آمریکا را تحریم کرده؟ نه. آیا آمریکا امکانات نداشته یا مشکل مادی داشته که ضعیف شده؟ نه. پس چرا ضعیف شده؟! ایران ۴۰سال پیش قوی‌تر بود یا الآن؟ الان. مگر ایران محاصره و تحریم نبوده و نیست؟ پس چرا ایران قوی شده و آمریکا با همۀ امکاناتش، ضعیف شده؟ چون «مدیریت راهبردی کلان» در ایران، عاقلانه است، ولی در آمریکا احمقانه است. اگر دشمنان ما احمق هستند، پس چرا ما زود بر آنها پیروز نمی‌شویم؟ چون ما هنوز عقل‌مان کامل نشده و الا به کسی که به آمریکا می‌گوید «کدخدا» رأی نمی‌دادیم که هشت سال عقب بیفتیم. خدا منتظر رشد عقل ما است تا ظهور را محقق کند. چرا ما در صنعت، خیلی پیشرفت نکرده‌ایم؟ تا حدی پیشرفت کرده‌ایم اما باید مدیران ما باعرضه‌تر بشوند تا کامل‌تر پیشرفت کنیم. البته بنده مشکلات را انکار نمی‌کنم بلکه می‌گویم ما نسبت به گذشته، قوی‌تر هستیم و آینده مال ما است؛ ما تازه شروع کرده‌ایم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 حرم مطهر رضوی - ۱۴۰۰.۱۱.۲۷ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7192 @Panahian_text
🌀 کشورمان صدمات زیادی از دموکراسی غربی خورده است 🌀 از آثار دموکراسی غربی است که ۷۰ نماینده مجلس قبل، صلاحیت‌شان را از دست می‌دهند 🌀 از آثار دموکراسی غربی است که مجلس ما شفافیت را تصویب نمی‌کند و برخی نمایندگان به مردم متعهد نمی‌شوند ➖ چگونه از آسیب‌های دموکراسی غربی در جمهوریت نظام جلوگیری کنیم؟ با افزایش مشارکت مردم در کارها ➖ کافی نیست که دولتمردان افراد خوبی باشند؛ باید مشارکت مردم در ادارۀ جامعه افزایش پیدا کند ➖ مطالبۀ رهبری این است که راه‌های افزایش مشارکت مردم را پیدا کنیم تا دولت‌سالاری و «حزبِ سیاسی سالاری» به نفع مردم‌سالاری تغییر کند 👈🏻 بزرگداشت آیت‌الله نورالدین حسینی-حرم شاهچراغ کشورمان صدمات زیادی از دموکراسی غربی خورده است و آثار آن به مردمسالاری دینی ما لطمه زده است. آثار دموکراسی غربی است که موجب می‌شود امروز مجلس شورای اسلامی شفافیت را تصویب نکند. چون برخی نمایندگان از طرقی به مجلس می‌آیند که به مردم متعهد نمی‌شوند. آثار دموکراسی غربی است که از ۳۰۰نفر نماینده مجلس در دور قبل، ۷۰نفر صلاحیت‌شان را برای دور بعدی از دست می‌دهند. آثار دموکراسی غربی است که تعداد برخی از اعضای شورای شهر در شهرهای مختلف به‌خاطر رانت‌خواری دستگیر می‌شوند. آثار دموکراسی غربی است که رکن چهارم دموکراسی برخی از رسانه‌های وابسته به قدرت‌ها این‌قدر راحت در مملکت ما دروغگویی می‌کنند و افکار عمومی را فریب می‌دهند. مثل دروغ بزرگی که دربارۀ بزک برجام گفتند. نتیجۀ دموکراسی غربی است که جنایت‌کارترین انسان‌ها در تاریخ با سیاست‌بازی بر سرِ کار می‌آیند و داعش را درست می‌کنند. دولت‌های غربی الان دارند اعتراف می‌کنند چه پول‌هایی به آدم‌خوارهای داعش داده‌اند! اینها منتخبین مردم در دموکراسی دروغين غربی هستند. ما الآن باید از آسیب‌های دموکراسی غربی در جمهوریت نظام خودمان جلوگیری کنیم، اما چگونه؟ با افزایش مشارکت، با تقویت مغز و حقیقت دموکراسی، با افزایش احساس مسئولیت مردم، با بسط فرهنگ زندگی جمعی. ببینید رهبر انقلاب چقدر بر «مشارکت حقیقی مردم» و «مردم‌سالاری دینی» تأکید دارند. ایشان اخیراً فرمودند که مشارکت مردم در ادارۀ حکومت باید از سه جهت افزایش پیدا کند؛ در تصمیم‌گیری‌ها، در نظارت بر رفتار مسئولان و در اقدام (19/۱۰/1400) این یعنی بعضی از اقدام‌ها را دولت انجام ندهد و مردم انجام بدهند. مطالبۀ رهبر انقلاب خصوصاً در چندماه اخیر، این است که راه‌های افزایش مشارکت مردم در عرصه‌های مختلف را پیدا کنیم تا دولت‌سالاری و «حزب سیاسی سالاری» به نفع مردم‌سالاری تغییر کند. کافی نیست که دولت و دولتمردان آدم‌های خوبی باشند؛ باید سطح مشارکت مردم در ادارۀ امور جامعه، در عرصه‌های اقتصادی و... افزایش پیدا کند. این همان چیزی است که مرحوم شاه‌آبادی به عنوان «ولایت عرضی» دنبال می‌کردند. رهبر انقلاب حدود پنجاه سال پیش در سخنرانی‌های خود در مشهد می‌فرمود: ما یک ولایت طولی داریم و یک ولایت عرضی. در ولایت عرضی، مؤمنین برادرانه پشت‌سرهم هستند و ارتباط قوی دارند. مردم چگونه می‌توانند جای دولت بیایند؟ مردم تک‌تک نمی‌توانند؛ باید تعاونی راه بیندازند. راه دیگری نیست! اگر کار را صرفاً به بخش خصوصی بدهید، بازی به نفع سرمایه‌داران می‌شود. فرهنگ تعاونی کجا باید آموزش داده بشود؟ در مساجد، در هیئات و در کار جمعی. طبق قانون 25درصد اقتصاد مملکت باید اقتصاد تعاونی باشد اما در طول این چهل سال بیشتر از 5درصد محقق نشده است. نه مصرف‌مان تعاونی است نه تولیدمان. البته نمی‌شود مردم را به زور وادار به مشارکت کرد؛ فرهنگ مشارکت باید در بین مردم باشد، و دولتمردان هم باید میدان بدهند، همۀ راه‌های قانونی برای مشارکت باز نیست، برای مشارکت، فرهنگ‌سازی نشده؛ فکر و ایدۀ ناب و عملیاتی هم کم داریم و از دین برای این مشارکت کمتر استفاده شده است. نمی‌خواهد برای همدیگر بمیریم، ولی لااقل بیایید برای هم تب کنیم! بیایید کارهای جمعی انجام بدهیم، بیایید تعاونی راه بیندازیم در هر موضوعی؛ در اقتصاد، معیشت، فرهنگ و... بیایید خودمان قیام به قسط کنیم کمااینکه فرمود «لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» ما تا «ما» نشویم، نمی‌توانیم قیام به قسط کنیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 حرم شاهچراغ - ۱۴۰۰.۱۱.۲۸ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7196 @Panahian_text
🌀 شروع آموزش دین از اصول عقاید، اولین قدم به سمت سکولارسازی است 🌀 خودمان با آموزش نادرست دین، سکولاریزم را تقویت کرده‌ایم ➖خیلی از کارهای فرهنگی و دینی ما، سکولارساز و دشمن‌ساز است! ➖دین را چگونه توضیح بدهیم که سکولار نباشد؟ احکام اجتماعی دین و آثار اجتماعیِ احکام فردی را توضیح بدهیم ➖ وقتی به‌جای تقویت وجه اجتماعی دین، فقط وجه عقیدتی و اخلاقی را تقویت کنیم، یعنی سکولاریزم را تقویت کرده‌ایم ➖ دین سکولار دینی است صرفاً با تلقیِ عقیدتی، اخلاقی و احکامی از دین؛ آن هم احکام غالباً فردی 👈 علیرضا پناهیان در جمع فعالین فرهنگی استان فارس: منظور از سکولار بودنِ دین این است که دین به زندگی اجتماعی و نیازهای واقعی مردم، زیاد کاری نداشته باشد و فقط به بُعد اخلاقی و معنوی بپردازد و در نتیجه، طبیعتاً با سیاست هم کاری نداشته باشد و از سیاست فاصله بگیرد. سکولاریزم، درجاتی دارد؛ درجاتی از سکولار بودن در عموم فعالیت‌های فرهنگی و دینی ما موج می‌زند؛ اگرچه مواضع سیاسی هم داشته باشیم و چند اقدام سیاسی هم انجام بدهیم، اما ذاتاً آموزش دینی‌مان و تعلیمات اخلاقی‌مان غالباً سکولار است. خیلی از ما، در واقع سکولارهای انقلابی هستیم! قرآن می‌فرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ» از بندگان خدا کسانی هستند که عبادت خدا را در یک گوشه‌ای گذاشته‌اند و در متن زندگی‌شان جاری نیست. این آیه، یک طرز برخورد سکولار با دین را نشان می‌دهد و خیلی‌ها علاقه‌مند هستند که دین در اقتصاد و سیاست و متن زندگی اجتماعی وارد نشود. بسیاری از فعالیت‌های فرهنگی و دینی ما، ذاتاً سکولار است و این سکولاریزم را به فرزندانمان آموزش می‌دهیم و بعد به آنها می‌گوییم «سکولار نباش!» خودمان سکولاریزم را آموزش داده‌ایم و تقویت کرده‌ایم. وقتی در تعلیم و تربیت دینی، به‌جای اینکه وجه اجتماعی دین قوی بشود، وجه عقیدتی دین قوی می‌شود، طبیعتاً فرزندانمان یک تلقّیِ صرفاً عقیدتی از دین پیدا می‌کنند. وقتی طرز آموزش دینی ما با اصول عقاید شروع می‌شود تلقّی و برداشت جوان ما از دین، این می‌شود که پیغمبر سرِ عقاید جنگ می‌کرد. این قدم اول به سمت سکولاریزم است. در حالی‌که واقعیت این نبوده است. بُعد اجتماعی دین در آموزش‌های دینی و کارهای فرهنگی ما کم‌رنگ است و بیشتر، بُعد فردی دین، برجسته است. اصرار بر این بُعد فردی، یکی ناشی از تلقّی صرفاً‌ عقیدتی از دین است و دوم، ناشی از تلقّی صرفاً اخلاقی از دین است. آنچه به اسم «علم اخلاق» رایج شده، بیشتر ملکات نفسانی است. درحالی‌که وجود ملکات نفسانی، علامت خوشبختی انسان نیست. قرآن ۲۵۰ بار بر تقوا تأکید کرده و ملاک ارزش را تقوا قرار داده نه اخلاق. کار فرهنگی با تلقی صرفاً اخلاقی یا عقیدتی یا احکام فردی از دین، به دین آسیب می‌زند و دشمن‌ساز است. تلقیِ احکامی از دین چیست؟ اینکه اطاعت از خدا را برجسته کنیم و بگوییم «آدم خوب یعنی آدم مطیع» درحالی‌که دین همه‌اش اطاعت نیست؛ بلکه بصیرت و نصرت هم هست که گاهی ممکن است بدون امر صریح و واضح خدا یا امام باشد. امام حسین(ع) شب عاشورا به یارانش فرمود: «بروید» ولی آنها باید می‌ماندند. دین می‌‌خواهد انسان به قدرت تشخیص و حکمت برسد. دین سکولار دینی است که صرفاً با تلقیِ عقیدتی، اخلاقی و احکامی از دین باشد؛ آن هم احکامی که غالباً احکام فردی است. دین را چگونه توضیح بدهیم که سکولار نباشد؟ باید احکام اجتماعی دین و آثار اجتماعیِ احکام فردی را توضیح بدهیم. در کار فرهنگی برای جاانداختن دین، باید فواید دین برای فرد و جامعه ذکر بشود و نیز باید معلوم بشود که دین به شدّت یک امر عقلانی است. وقتی دین یک امر عقلانی و کاربردی در زندگی فردی و خصوصاً اجتماعی است، شما چرا کار فرهنگی را صرفاً در خارج از متن زندگی اجتماعی انجام می‌دهید؟ چرا فقط می‌خواهید مردم را در مسجد، دین‌دار کنید؟ چرا در کارخانه و فروشگاه و بازار و کارگاه، مردم را دین‌دار نمی‌کنید و فقط رفتید داخل مسجد؟ مگر زمان طاغوت است؟! الان برای کار فرهنگی، باید شغل درست کنی، باید سرِ نحوۀ زندگی جمعی برای تولید و برای مصرف، در متن این فعالیت جمعی باید کار فرهنگی صورت بگیرد! چرا کار فرهنگی را سکولار می‌کنید و می‌برید بیرون از متن زندگی؟! امروز در متن زندگی، نقص بزرگ دینی ما در چیست؟ کار گروهی و جمعی در عرصۀ اقتصادی و معیشتی. شما تا وقتی که در میان یک جمع، در مسجد یا هیئت، کار اقتصادی راه نیندازید و آنها با هم دعوایشان نشود، هیچ شاخصی ندارید برای اینکه ببینید کار تربیتی‌تان موفق بوده یا نبوده. اگر بحث پول وسط بیاید و دعوایمان نشود، آن‌وقت است که مواسات، ایثار و ازخودگذشتگی تازه رو می‌آید. 🚩آستان مقدس احمدبن موسی الکاظم(ع) شاهچراغ - ۱۴۰۰.۱۱.۲۸ 👈 متن کامل: 📎 Panahian.ir/post/7203 @Panahian_text
🌀 سرمایۀ اجتماعی بیش از قانون و دیگر ابزارهای مدیریتی می‌تواند نیازهای یک جامعه را تأمین کند 🌀 مانع اصلی‌ رشد سرمایه اجتماعی، سبک زندگی فردی و غیرمسولانۀ ما و عدم کار جمعی است ➖ سرمایه اجتماعی شامل ارزش‌هایی فراتر از منافع فردی و مادی است؛ مانند اعتماد و فداکاری برای هم ➖ سرمایه اجتماعی با گذر از زندگی حداقلی که صرفاً بر اساس بروکراسی و قانون است، بدست می‌آید ➖ امر به معروف و نهی از منکر مهم‌ترین عامل تقویت سرمایۀ اجتماعی 👈 علیرضا پناهیان در گفتگو با مدیران نهاد رهبری در دانشگاه‌های سراسر کشور: برخی از اندیشمندان راه‌حلّ مشکلات جامعه را «سرمایۀ اجتماعی» می‌دانند. سرمایۀ اجتماعی شامل ارزش‌هایی فراتر از منافع فردی و منافع موقت مادی است، مانند اعتماد، ارتباط خوب بین افراد یک مجموعه، فداکاری، رفتار مهربانانه و ایثارگرانه؛ همۀ اینها مراتبی از سرمایۀ اجتماعی است. واقعاً سرمایۀ اجتماعی مهم‌تر از قانون و دیگر ابزارهای مدیریتی می‌تواند نیازهای یک جامعه را تأمین کند. اگرچه بعضی‌ها خودِ قانون را عامل سرمایۀ اجتماعی می‌دانند، اما این حرف دقیقی نیست و صِرف وجود قانون، عامل سرمایۀ اجتماعی نخواهد شد. بسیاری از قوانین برای جلوگیری از ظلم، فساد، دزدی و رانت‌خواری است لذا قانون خیلی از اوقات، امر سلبی است نه ایجابی، حداقلی است نه حداکثری و خیلی از اوقات، تلخ جلوه می‌کند به همین دلیل، خیلی‌ها از قانون فرار کنند. سرمایۀ اجتماعی که عامل مهمّ حلّ مشکلات و پیشرفت یک سازمان و یک جامعه است، فقط در مقابل «عدم اعتماد، بی‌نظمی و به‌هم‌ریختگی» قرار ندارد، بلکه در مقابل «بروکراسی» هم قرار دارد. بروکراسی، سرمایۀ اجتماعی را مهار کرده و اجازۀ رشد نمی‌دهد، اگر در یک اداره، اعتماد همکاران به یکدیگر بر اساس کارت ساعت‌زنی یا گزارش‌های رسمی و اداری باشد و تلاش‌شان در همین حد باشد، کم‌کم خودخواهی و فردیت، افزایش پیدا می‌کند نه از خودگذشتگی و خلّاقیت. سرمایۀ اجتماعی چگونه به‌دست می‌آید؟ با گذر کردن از زندگی حداقلی که صرفاً بر اساس بروکراسی و قانون است. البته قانون و بروکراسی هم باید باشد، اما طوری که کمتر نیاز بشود از آن استفاده کنیم. چون قانون و مقررات، فردیّت را از بین نمی‌برند بلکه آن را تقویت می‌کنند و فردیّت هم ضدّ سرمایۀ اجتماعی است. الان مانع اصلی‌ برای رشد سرمایۀ اجتماعی، سبک زندگی‌مان است. سبک زندگی ما به‌گونه‌ای نیست که خیلی مشارکت‌جویانه باشد و عادت به کار جمعی نداریم. رفتارهای ما خیلی از اوقات به‌جای اینکه مشارکت‌جویانه باشد «رفع تکلیفی» است. خداوند در سوره توبه، منافقین را دارای پیوند اجتماعی عمیق معرفی کرده و می‌فرماید که اینها همدیگر را امر به منکر و نهی از معروف می‌کنند «يَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ» و این سرمایه آنهاست؛ پس سرمایۀ اجتماعی را نباید همیشه مثبت ببینیم. بعد می‌فرماید: مؤمنین پشتیبان هم هستند «بَعضُهُم أَولِياءُ بَعضٍ، يَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَيَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ» درواقع کارکردِ این پیوند اجتماعی‌شان، امر به معروف و نهی از منکر است. خداوند امر به معروف و نهی از منکر را یک امر ضمانت‌بخش برای روند صحیح کارها بیان می‌کند؛ به‌جای قانون. اگرچه در جامعۀ اسلامی قانون هست اما بنای جامعۀ اسلامی بر قانون نیست؛ بنای جامعه بر امر به معروف و نهی از منکر. امر به معروف و نهی از منکر مهم‌ترین عامل تقویت سرمایۀ اجتماعی است؛ «بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ» یعنی یک عده‌ای با هم خوب گره خورده باشند و این گره‌خوردن‌شان عامل پیشرفت کار و عامل رفع مشکلات بشود. البته واژۀ امر به معروف و نهی از منکر معمولاً در جامعۀ ما حداقلی تلقّی می‌شود، مثلاً در حدّ تذکر دادن به بی‌حجاب. در حالی‌که فراتر از اینها است؛ هم بازداشتن از کم‌کاری است، هم تشویق به پرکاری، ازخودگذشتگی و... جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در دین کجاست؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمود: کلّ اعمال نیک و حتی جهاد، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند یک قطره در مقابل اقیانوس است. (نهج‌البلاغه/حکمت 374) بسیاری از مواقع امر به معروف و نهی از منکر می‌تواند جای بروکراسی و قانون را بگیرد. چرا به امیرالمؤمنین(ع) می‌گفتند شما مدیریت بلد نیستی؟ چون انتظار داشتند ایشان به‌جای سرمایۀ اجتماعی، از قانون و از زورِ دولت یا مکر سیاسی استفاده کند. 🚩جلسه با مدیران نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه‌های سراسر کشور- ۱۴۰۰.۱۲.۰۸ @Panahian_text
🌀 سؤالی که اگر به جوابش برسیم، خیلی از مشکلات‌مان حل می‌شود: 🌀 چرا خدا ما را در این زندگی توأم با سختی‌ و مشکلات آفرید؟ 🌀 اثر پاسخ به این سؤال، اساسی‌تر از اصول عقاید است ➖راهبرد اصلی برای متقاعدشدن به دینداری «نگاه به فلسفه حیات» است ➖آرامش عمیق با فهم فلسفه حیات به‌دست می آید ➖ تمام این مشکلات می‌توانست نباشد؛ طراح همۀ بازی‌های زندگی ما خداست ➖این‌همه مشغولیت به بازی‌های کامپیوتری ریشه در فطرت انسان دارد یکی از چالش‌های مهم‌ ما «روش متقاعدکردن خودمان و دیگران به دین‌داری» است. یک راه خیلی اصلی که کمتر کسی می‌رود این است که به فلسفۀ حیات دنیا فکر کنیم؛ یعنی به وضعیتی که در آن هستیم فکر کنیم. از نظر روان‌شناس‌ها این سؤال برای همه در حدود ۱۴ سالگی پیش می‌آید که «خدا چرا ما را آفرید و چرا در این وضعیت قرار داد؟» خیلی از جوان‌ها درگیر این سؤال هستند. خیلی‌ها به درستی جوابش را پیدا نمی‌کنند، یا برای خودشان ماست‌مالی می‌کنند یا زود قانع می‌شوند یا از آن غفلت می‌کنند؛ اما بعضی‌ها حسابی این را برای خودشان حل می‌کنند. حلّ این سؤال هم لحظه‌ای نیست؛ طول می‌کشد. اگر ما درست به خودمان جواب بدهیم، شاید اساسی‌تر از اصول عقاید روی ما اثر بگذارد و خیلی از مشکلات‌مان حل بشود. فکر کنید به اینکه تمام این مشکلات می‌توانست نباشد. طراح همه بازی‌هایی که سرِ ما درآمده خودِ خداست؛ خدا می‌توانست یک کاری کند که ما به غذا، خواب، ازدواج و شغل نیاز نداشته باشیم اما اینها را گذاشت و بعد در اینها مشکلاتی قرار داد و ما را محتاج رفع مشکلات کرد. نگویید که اینها طبیعی است! نه؛ اینها نقشه است، از این دنیا بزرگ‌تر بشوید و از بالا نگاه کنید. خواسته‌های اصلی ما انسان‌ها غیر از این وضعیتی است که در آن هستیم. می‌دانید همۀ اینها می‌توانست نباشد؟ توضیحات خدا دربارۀ بهشت و نعماتش می‌خواهد بگوید که این وضعتان را طبیعی ندانید، کمااینکه فرموده‌اند: دنیا زندان مؤمن است. برخی می‌گویند «چرا با این حرف، آرامش ما را خراب می‌کنی؟! ما این مشکلات را پذیرفته بودیم و آرام‌تر بودیم!» خُب آرامش بیخودی را برای چه می‌خواهی؟ برّه‌ها هم آرامند! آرامش از روی عدم فهم را به‌هم بزن، به یک آرامش عمیق‌تری می‌رسی. چرا این‌همه مشغول بازی‌های کامپیوتری هستند؟ بازی‌ها درواقع تولیدشدۀ فطرت انسانند؛ مثل زندگی، نه اینکه جدای از زندگی باشند. یک کودک، پدر و مادرش را قدرت مطلق حساب می‌کند اما کم‌کم متوجه می‌شود آنها قدرت مطلق نیستند، اصلِ آموزش دین از هفت‌سالگی است چون از حدود این سن، بچه دنبال جایگزین برای قدرت مطلق می‌گردد. اگر آن قدرت مطلق را پیدا کرد-و فهمید که او خداست- آرامش پیدا می‌کند. و بعد با نماز سعی می‌کند آن قدرت را درک کند، در مقابلش کُرنش کند و حقیقتش را باور کند. آنهایی که قدرت خدا را نمی‌پذیرند، حیران می‌شوند؛ هر لحظه به کسی رو می‌کنند، یا اینکه خیالپردازانه خودشان می‌خواهند قدرتمند بشوند اما بالاخره دچار آسیب می‌شوند. این بازی را از بیرون ببینید. ما برای چه هدفی در بازی زندگی آمده‌ایم؟ برای اینکه امتحان خودمان را خوب پس بدهیم و درجات آخرت و قرب خودمان را تعیین کنیم؛ و خدا هوشمندانه هر اتفاقی برای ما می‌افتد می‌بیند و مدام سرگرم ماست. باور کنید همۀ دنیا و زندگی، بازی است! قسمت‌هایی از رشد هر کسی خوب یا بد، باید در رنج باشد. تو فقط کمی در انتخاب نوع رنجت تعیین‌کننده هستی ولی اصلِ رنجت را نمی‌توانی برطرف کنی. فهم اینها که دین نمی‌خواهد؛ به تجربه، عقل و دیدن ماهیت زندگی نیاز دارد. وقتی صدام به ایران حمله کرد، این هم درواقع طراحی خداوند بود. حضرت امام آخر جنگ فرمود: «این از الطاف خفیّۀ الهی بود» هرکسی این مسائل را درست ببیند، واقعاً مؤمن می‌شود. خداوند در قرآن می‌فرماید: دشمنان را من قرار دادم که شما از بین ببری و الا کاری نداشت که خودم از بین ببرم (وَ لَوْ يَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنهُْمْ وَ لَکِن لِّيَبْلُوَاْ بَعْضَكُم بِبَعْض‏) می‌خواهم شما این دشمن‌ را از بین ببری. نظرت چیست؟ مشکل ما این نیست که دین را نمی‌پذیریم، مشکل اصلی این است که زندگی و بازی در آن را نمی‌پذیریم. روزی باید عاقل بشویم و بفهمیم بهترین اتفاقی که برای موجودی در عالم می‌توانست بیفتد، برای انسان با این ویژگی‌ها افتاده، که در این دنیا بیاید. خدا بیشترین رنج را برای اولیاء خودش طراحی کرده است. اولیا خدا بیشترین سختی را کشیدند تا به ما بگویند «ببینید ما چه‌جوری سختی‌ها را می‌پذیریم!» حتی گاهی از اوقات برای رفع این رنج هم دعا نمی‌کنند؛ نه اینکه اهل دعا نباشند اما نقشه را پیاده می‌کنند و نقش خودشان را ایفا می‌کنند. 👤 علیرضا پناهیان 🚩حوزه دارالحکمه - ۱۴۰۰.۱۲.۰۸ @Panahian_text
🌀 بعد از فرمان «جهاد تبیین» باید در زندگی تک‌تک ما تغییر و فعالیت مضاعف دیده بشود 🌀 دفاع مقدس «واجب کفایی» بود، اما جهاد تبیین «واجب عینی» است؛ یعنی بر همه واجب است 🌀 اگر جهاد تبیین، واجب عینی و فوری است فراهم‌کردن مقدماتش هم بر ما واجب است 🔻 برای جهاد تبیین چه اقداماتی باید انجام بدهیم؟ 1️⃣ کسب مهارت‌های لازم؛ از مهارت متن‌نویسی و تدوین تا سخنوری، مناظره، توئیت زدن و... 2️⃣ پیدا کردن مخاطب، ساختن مخاطب و توسعۀ مخاطب 3️⃣ مطالعه و تحصیل دانش و آگاهی؛ مقدمۀ لازم برای جهاد تبیین 4️⃣ برای جهاد تبیین نیاز به کار جمعی و پیوند‌های اجتماعی قوی‌ داریم 👈 علیرضا پناهیان در حضور جمعی از مدیران و مبلغان هیئات مذهبی کشور: بعد از صدور فرمان «جهاد تبیین» توسط رهبر انقلاب، آن‌هم به‌صورت «فریضۀ عینی و فوری»، باید شور و التهاب و حرکت مضاعفی در جبهۀ حق پدید بیاید. همان‌طور که در دوران دفاع مقدس، حرکت‌هایی برای جذب و پذیرش و آموزش رزمندگان در ایام قبل از عملیات انجام می‌شد الان هم باید همان حال و هوا به صورت بسیار فراگیر برای همۀ اعضای جبهۀ انقلاب ایجاد بشود؛ از جمله در هیئت‌های مذهبی. الان یک تفاوتی با دوران دفاع مقدس وجود دارد؛ دفاع مقدس با همۀ عظمتش «واجب کفایی» بود، یعنی اگر عده‌ای می‌رفتند تکلیف از بقیه برداشته می‌شد، اما رهبر انقلاب دربارۀ جهاد تبیین فرمودند «واجب عینی»؛ یعنی بر تک‌تک ما واجب است که در این زمینه، فعالیت کنیم. و بعد فرمودند «فوری» یعنی نباید به تأخیر بیندازیم. فریضۀ عینی و فوریِ جهاد تبیین باید در زندگی تک‌تک ما و برنامۀ روزانۀ ما تغییر ایجاد کند، باید اقدامات در عرصۀ جهاد تبیین انجام بدهیم؛ مخصوصاً هیئتی‌ها در این زمینه وظیفۀ مضاعفی دارند. جهاد در زمینه‌های مختلف قابل تصور است؛ جهاد اقتصادی، جهاد نظامی و امنیتی و... اگر جهاد تبیین به خوبی صورت بگیرد ما در انواع دیگر جهاد هزینۀ کمتری خواهیم داد و به نفع‌مان است. ما برای جهاد تبیین، چند اقدام اساسی و مهم باید انجام بدهیم؛ یکی از این اقدامات، کسب مهارت است. هرکسی خودش را عضو جبهۀ انقلاب می‌داند- از یک خانم خانه‌دار، تا یک کاسب، کارگر، طلبه یا معلم-باید از یک سلسله مهارت‌ها برای جهاد تبیین برخوردار بشود؛ مثلاً مهارت متن‌نویسی، سخنرانی، مناظره، توئیت زدن، تصویر‌برداری، تدوین، تهیۀ پوستر و... اگر جهاد تبیین بر ما واجب عینی و فوری است فراهم کردن مقدماتش هم بر ما واجب می‌‌شود. نمی‌شود گفت «چون من مقدمات و مهارتش را ندارم، پس این واجب از من برداشته می‌شود!» مقدمۀ واجب هم واجب است. یعنی همۀ ما را به تأمین مقدماتش موظف می‌کند و باید شروع به کسب مهارت کنیم. متأسفانه خیلی از عاشقان اهل‌بیت(ع) قدرت نوشتن، قدرت سخن گفتن، قدرت مناظره، یا قدرت بیان به هر وسیلۀ دیگری را ندارند. این خیلی بد است که تعداد کسانی که این مهارت‌ها را در حد بالا یا در حد نیاز دارند، در جبهۀ انقلاب کم هستند. خیلی‌ها مواضع انقلابی بسیار دقیقی دارند، اما قدرت بیان و سخنوری ندارند، اینها چیزهایی است که ما باید فرا بگیریم. بنده پیشنهاد می‌کنم هیئات مذهبی این مهارت‌ها را به نیروهای خودشان آموزش بدهند؛ مثلاً آموزش سخنوری، مناظره، نویسندگی و آموزشی‌ که برای فعالیت در رسانه لازم است. اقدام بعدی برای جهاد تبیین «پیدا کردن مخاطب، ساختن مخاطب و توسعۀ مخاطب» است. ما باید بتوانیم برای خودمان مخاطب پیدا کنیم و تلاش کنیم دیگران را شنوندۀ حرف‌های خودمان قرار بدهیم رسول خدا(ص) برای پیدا کردن مخاطب حرکت می‌کردند، ایشان «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» بودند. ما طلبه‌ها نباید منتظر باشیم تا یک کسی ما را برای سخنرانی و اظهار نظر، دعوت ‌کند؛ خودمان جلو بیفتیم و برای فعالیت‌های تبلیغی‌ خودمان طرح‌ریزی کنیم. کسی که می‌خواهد جهاد تبیین بکند، باید جسارت داشته باشد و فعالانه اقدام کند، منتظر نشود دیگران به او مراجعه کنند، بلکه بگردد و شنوندۀ خودش را پیدا کند. مخصوصاً ما هیئتی‌ها و طلبه‌ها باید الگوی‌مان حضرت زهرا(س) باشد که برای تبلیغ چهره به چهره، چهل روز رفتند درِ خانۀ مهاجر و انصار را زدند. مقدمۀ دیگری که برای جهاد تبیین باید فراهم کنیم «تحصیل علم و آگاهی» است، باید اطلاعات‌مان را افزایش بدهیم؛ با مطالعۀ آیات قرآن و روایات و تاریخ اسلام و... و همچنین دقت در بیانات حکیمانۀ امام و رهبر انقلاب. این را در هیئت‌ها باب کنیم که بخشی از این متن‌ها را مطالعه کنند. نکتۀ دیگر اینکه برای جهاد تبیین نیاز به پیوند‌های اجتماعی قوی‌ و کار گروهی داریم نه اینکه با کمترین اختلاف سلیقه‌ای‌ دچار اختلاف بشویم و اصلاً همدیگر را به این سادگی تأیید نکنیم! باید «ولایت عرضی» را در جهاد تبیین، تحقق بدهیم. 🚩 همایش مجازی با حضور جمعی از مدیران و مبلغان هیئات مذهبی کشور- ۱۴۰۰.۱۱.۲۹ 👈 متن کامل: Panahian.ir/post/7219 @Panahian_text
🌀 در قرن جدید وارد عصر جدیدی خواهیم شد 🌀 تحولات عالم نشان می‌دهد یک دورۀ طولانی از تاریخ ورق خورده و و وضع عالم دارد تغییر می‌کند 🌀 چرا قرن آینده قرن تمدن نوین اسلامی است؟ چون امروز هیچ مکتبی به جز مکتب ما برای آینده جهان طرحی ندارد 👈 علیرضا پناهیان در دومین روز قرن پانزدهم در حرم رضوی: اگر چه بر اساس تاریخ شمسی در آغاز یک قرن جدید هستیم و تغییر تاریخ دلیل بر تحولی نیست، اما با توجه به واقعیت‌های جهان واقعاً در آستانۀ یک تحول در عالم هستیم. تحولات عالم نشان می‌دهد یک دورۀ طولانی از تاریخ ورق خورده و وضع عالم دارد تغییر می‌کند؛ تحولاتی که شاید چند سال قبل و یا حتی چند ماه پیش نمی‌توانستیم به سادگی آن را توضیح بدهیم. ولی با اتفاقاتی که الان در جهان شاهد هستیم همه پذیرفته‌اند که طبق تعبیری که رهبری فرمودند در پیچ تاریخی قرار داریم. پس باید از قرن آینده و وضعی که در پیش رو داریم با هم صحبت کنیم. قرن گذشته در یک نگاه اجمالی مهمترین ویژگیش «اوج و افول تمدن غرب» بود. نظم فعلی جهان بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. از حدود 50 سال پیش می‌گفتند این آخرین وضعیت عالم است ولی اندیشمندان غربی این حرف را به مرور پس گرفتند و اقرار کردند اشتباه کردند؛ چون لیبرال دموکراسی جواب نداد. در نیمه‌های قرن گذشته نیمی از تمدن غرب یعنی بلوک شرق فرو ریخت. و امروزه بر همه عیان است که نیمۀ دیگر آن هم در حال فروپاشی است. حالا مهم این است که ببینیم قرن آینده را چطور می‌توانیم پیش‌بینی کنیم؟ و چه نامی بر آن میتوانیم بگذاریم؟ بی تردید در قرن آینده تمدن دیگری جایگزین تمدن غرب خواهد شد که اندیشمندان بدون سروصدا اذعان دارند آن تمدن، تمدن نوین اسلامی یا به تعبیر دقیق تری که ما داریم یعنی همان تمدن مهدوی خواهد بود. چرا می‌گوییم قرن آینده قرن تمدن نوین اسلامی است؟ چون امروز هیچ مکتبی به جز مکتب ما برای آینده جهان طرحی ندارد. هیچ اندیشمندی نیست که بگوید مثلا آینده را سوسیالیسم یا لبیرال دموکراسی یا فلان طرز تفکر یا فلان سبک زندگی رقم خواهد زد. همه می‌گویند در جهان به‎هم‎ریختگی و بی‎نظمی دارد پدید می‌آید؛ و به تدریج چه نظمی بر جهان حاکم خواهد شد کسی نمی داند. الان میبینید سازمان ملل و پیمان‌های غربی‌ها برای اوکراین فایده‌ای نداشت. سران غربی برای اوکراین فقط دعا می‌کنند. چین هم می‌گوید وقت الحاق تایوان رسیده است. یعنی جهان نظم سابق خود را از دست داده است. البته وضع ما بهتر است و ما مقاومت درونی و قدرت استقلال خود را افزایش دادیم و ما تنها کشوری هستیم که خارج از پیمان‌ها روی پای خود ایستاده‌ایم و اگر کسی به ما حمله نمی‌کند به این علت است که جرئتش را ندارد و از استقلال و اقتدار ما خبر دارد. این نظم جدید جهان را تمدن غرب و نظام سرمایه‌داری و اسلحه‌داران که حق وتو دارند نتوانستند حفظ کنند، پس چه کسی می‌تواند نظم را برقرار کند و برای آن طرح دارد؟ نکته مهم این است که هیچ صدایی هیچ طرحی در عالم برای آینده جهان وجود ندارد که بخواهیم آن را بررسی و نقد کنیم. تنها مکتب ماست که درباره آینده حرف برای گفتن دارد. مکتب ما می‌گوید آینده جهان تمدن مهدوی خواهد بود، و امام‌زمان(عج) و نظام ولایی آن را اداره خواهد کرد. آن حضرت نظم جهانی نوین را بر اساس مکتب ما پدید خواهد آورد که این خود یک جشن بزرگ است که ما تنها امید دهندگان به بشر در جهان هستیم. امام باقر(ع) میفرمایند: دولت ما آخرین دولت خواهد بود چون وقتی دولت ما آمد و موفق شد، کسی نگوید اگر ما هم بودیم همین کار را می‌کردیم. (دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ...؛ غیبة طوسی/ 473) حکومت اهل‌بیت(ع) وقتی می‌آید که همه در یک خلا تئوریک لال شده باشند. ما بیش از چهل سال است در حال جواب دادن به شبهه‌ها و ادعاهای باطل هستیم، ولی الان دیگر به جایی رسیده ایم که ادعای باطلی وجود ندارد که بخواهیم به آن جواب بدهیم. دیگر کسی برای آینده ادعایی ندارد. فقط از مسجدها و ماذنه‌های شماست که درباره آینده سخن گفته می‌شود. فقط شما هستید که برای آینده امید دارید. اکثر منبرها و درس‌های دینی در مدرسه و دانشگاه تا حالا مشغول اثبات بطلان ادعاهای غلط بودند، اما دیگر کافی است. سبک زندگی غربی نشان داد آن ادعاها جواب نمی‌دهد. برخی سیاسیون برجسته کشور ما هم که غرب گرا بودند امروز خجالت می‌کشند حرف‌های گذشته خود را تکرار کنند. دیگر کسی از گفتگوی تمدن‌ها حرف نمی‌زند، چون تمدن در حال فروپاشی قابل گفتگو نیست. همه می‌خواهند آن تمدنی را درک کنند که ادعا دارد آینده را اداره خواهد کرد. اندیشمندان جامعه ما باید تبیین‌کننده آن تمدن مهدوی برای جهانیان باشند. هر مسجد و محفل و کتابی که درباره آینده مهدوی جهان نباشد؛ ارزش خود را خیلی کم کرده است. 👤 علیرضا پناهیان 🚩حرم امام رضا(ع) - ‌۱۴۰۱/۰۱/۰۲ @Panahian_text
🔴 وجوب جهاد تبیین بعد از ۴۰سال تبلیغ دین، یعنی تاکنون خوب به تبلیغ و تعلیم دین نپرداختیم 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - ج۱ 🔻ما در تبلیغ دین ضعف‌هایی داریم که باید برطرف کنیم 🔻معنای ضعف در تبلیغ، این نیست که حرف‌های غلطی زده شده، حتماً حرف‌هایی زده شده که در اولویت نبوده یا حرف‌های خوب ولی بی‌ربط زده شده 🔻برداشت و نتیجۀ نهایی از این‌همه تبلیغ و تبیین، این شده که الان در جامعۀ ما انواع سکولاریزم غلبه دارد؛ پس حتماً ما درست تبیین نکرده‌ایم __ 🔘رهبر انقلاب از جهاد تبیین به عنوان واجب عینی و فوری سخن گفتند، یعنی برای همۀ ما لازم است که برای تبیین، یک تلاش سنگین انجام بدهیم؛ از تبیین مسائل نظام و انقلاب تا تبیین اصل دین، که البته اینها به‌هم گره خورده است. 🔘 یکی از دلالت‌های جهاد تبیین، این است که ما در تبیین دین، تا کنون ضعیف بوده‌ایم. الان ما طلبه‌ها در همۀ شبکه‌های تلویزیونی صحبت می‌کنیم، در مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها هم درس‌های دینی و معارف هست؛ پس حتماً اینها ضعیف بوده و ما در تبیین، ضعف داشته‌ایم. 🔘 اگر رهبر انقلاب بفرمایند «ما به یک تحول در عرصۀ شعر، نیاز داریم» این یعنی وضع شعر ما الان خوب نیست. ما چهل سال است که داریم دربارۀ دین صحبت می‌کنیم، اما تازه رسیده‌ایم به «جهاد تبیین»! 🔘 اگر تا حالا خوب تبیین کرده بودیم که این نیاز برطرف شده بود و الان باید به تبلیغ و تبیینِ عادی می‌پرداختیم نه جهاد تبیین! پس حتماً یک‌ ضعفی در کار ما هست. نه اینکه حرف‌های غلطی زده شده باشد، اما حتماً حرف‌هایی زده شده که آن‌چنان دارای اولویت نبوده است. حتماً حرف‌های بی‌ربط ولی خوب و صحیح و سرگرم‌کننده زده شده است. 🔘 یک مبلغ دینی و یک معلم دین، می‌تواند با غیرمفیدترین حرف‌های خوب و صحیح، با هنر خودش مردم را سرگرم کند. اما باید دید که نتیجۀ این حرف‌ها، چه بوه و چه چیزی تغییر کرده است؟ 🔘 رهبر انقلاب حدود شش ماه پیش، صریحاً فرمودند که ما در تبلیغ، کمّاً و کیفاً ضعیف هستیم. حالا این تبلیغ می‌تواند در موضوعات اجتماعی و سیاسیِ روز باشد یا در موضوعات دینی. 🔘 بنده به عنوان یک طلبه، باید فکر کنم دربارۀ اینکه چه ضعف‌هایی در کار خودم بوده است، مثلاً دربارۀ کدام آیات قرآن باید بحث می‌کردم که این کار را نکرده‌ام؟ 🔘 اگر ما در تبلیغ و تبیین، ضعفی داریم که موجب امرِ «جهاد تبیین» شده است و اگر بخشی از این ضعف، در نحوۀ تبلیغ و تبیین دین هست، پس باید این ضعف را بشناسیم و آن را برطرف کنیم. شاید لازم باشد که ما یک ادبیات نو انتخاب کنیم، شاید لازم باشد که از زوایای جدیدی نگاه کنیم، شاید دربارۀ برخی از روش‌های مرسوم باید بگوییم که این روش‌ها غلط است. 🔘 بنده نمی‌خواهم نسبت به مبلغان ارجمند و معلمان دینی، بیان انتقادی یا چالشی داشته باشم، منتها برداشت کلی و نتیجۀ نهایی از این‌همه سخنان دینی، این شده است که الان در جامعۀ ما انواع سکولاریزم غلبه دارد و ذهن بسیاری از مردم درگیرِ آن است. پس حتماً ما درست تبیین نکرده‌ایم و این را باید اصلاح کنیم. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ‌۱۴۰۱/۰۱/۱۴ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ @Panahian_text
🌀 دین ابهام و پیچیدگی دارد؛ خیلی از تمسخرها علیه دین، به‌خاطر عدم درک این پیچیدگی‌هاست 🌀چون این پیچیدگی‌ها تبیین نشده، خیلی‌ها دین را مسخره می‌کنند 💎 جهاد تبیین و ضرورت اصلاح برداشت‌های ناروا از دین - ج۱ 💠 چرا بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشت‌های ناروا از دین وجود دارد؟ 💠 برخی برداشت‌های ناصواب از دین، عمدی است و برخی غیرعمدی و طبیعی است 💠 فهمیدن دین و عمل‌کردن به آن، نیاز به تعقّل دارد؛ چون دین عمیق است 💠 اینکه بگوییم «دین خیلی موضوع واضحی است» ظلم به دین است؛ هم در پذیرش دین و هم در اجرای آن پیچیدگی هست _ 🔹 در این بحث می‌خواهیم به تحریف‌های کلانی که در دین ایجاد شده بپردازیم، یعنی آن تلقّی و برداشت کلی از دین که در ذهن انسان می‌آید، نه تحریف‌ها و اشتباهات موردی و جزئی که در فهم دین پیش می‌آید. 🔹 دین ما صرفاً با آگاهی پیدا کردن، کارش راه نمی‌افتد. علم و آگاهی قدم اول برای درک عمیق دین است. خدا در کنار تعلیم کتاب، لزوم تعلیم حکمت را بیان فرموده «وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» چه کسی به حکمت نیاز دارد؟ کسی که باید مسائل پیچیده‌ای را حل کند. 🔹 خداوند عمداً پیچیدگی‌هایی را در دین قرار داده است، مثلاً آیات قرآن، محکم و متشابه دارند، متشابه یعنی شما می‌توانی برداشت‌های دیگری از آن پیدا کنی. البته خیلی‌ها از این پیچیدگی و ابهام، سوءاستفاده می‌کنند. 🔹 دین یک مفهوم عمیق است که فهمیدن آن نیاز به تعقل و تأمل دارد؛ تازه بعد از فهمیدن دین، فهمیدن دین‌داری و عمل به دین هم نیاز به تعقّل دارد. 🔹 بعد از چهل سال تبلیغ دین، هنوز در جامعۀ ما برداشت‌های ناروا و ناصوابی از دین وجود دارد؛ آن‌هم با این‌همه شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و درس‌های معارف در دانشگاه و مدرسه که در اختیار ما هست. 🔹 اگر بگوییم که دین خیلی موضوع واضحی است، ظلم به دین کرده‌ایم. قبل از پذیرفتن دین پیچیدگی وجود دارد، بعد از پذیرفتن دین و اجرای آن هم پیچیدگی وجود دارد. 🔹 چون این پیچیدگی‌ها تبیین نشده، خیلی‌ها دین را مسخره می‌کنند. مثلاً می‌گوییم «تقوا موجب برکت می‌شود» می‌گویند: مگر غربی‌ها تقوا دارند که در زندگی‌شان برکت ایجاد شده! خیلی ساده شبهه ایجاد می‌کنند و بعد شروع می‌کنند به تمسخر کردن. این مسخره‌کردن علت اصلی‌اش پیچیدگی و عمیق‌بودن دین است، کسی که این عمق را نمی‌فهمد، آن را مسخره می‌کند. 🔹 دین ابهام دارد؛ باید این را به همۀ بچه‌هایی که دین را به آنها آموزش می‌دهیم بگوییم تا دقت کند و اگر شبهه‌ای برایش پیش آمد، منحرف نشود، تا بداند که نفس او برای فرار از دین، برایش بهانه‌ها خواهد آورد. 🔹 اینکه بگوییم «اسلام همه‌چیز را کاملاً واضح، مشخص کرده» یک برداشت غلط از دین است؛ اسلام ما را وادار به تفکر می‌کند. اسلام اولاً یک دین علمی است و ثانیاً یک دین تعقّلی، تفکّری، تفقّهی است. 🔹 دین اساساً محلّ تفکر و تعقّل است و طبیعتاً فرصتی است برای برداشت‌های ناصواب. این برداشت‌های ناصواب هم بعضاً عمدی است و بعضاً غیرعمدی است. 🔹 برخی روش‌های عمدی برای تحریف دین وجود دارد و خداوند در قرآن حدود پنج مرتبه این را فرموده است. مثلاً اینکه بعضی‌ها کلمات را تحریف می‌کنند و معنای دیگری برایش می‌گذارند «يُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِهِ» و برخی هم کتمان می‌کنند «يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ» البته ظلم تحریف معانی کلمات دین، پیچیده‌تر از ظلم کتمان آن است. 🔹 گاهی تحریف و برداشت غلط از دین، به‌طور طبیعی رخ می‌دهد؛ مثلاً وقتی شما بر یک مفهوم دینی تأکید می‌کنید، مخاطب شما فکر می‌کند این مفهوم، تعیین‌کننده‌ترین مفهوم است درحالی‌که این‌طور نیست. اینجاست که تحریف به‌صورت طبیعی رخ می‌دهد؛ یعنی به خاطر بی‌دقتی در تعیین اولویت‌ها. 🔹 بسیاری از مفاهیم دینی را اگر خواستند برای مردم بگویند مثل دارو یا مثل غذا، باید دوزِ آن را هم اعلام کنند، ترتیب آن را هم باید اعلام کنند، ترکیب‌ آن را هم باید اعلام کنند. 🔹 عسل و خربزه هر دو خوب هستند، ولی اگر کسی اینها را با هم بخورد، دچار مشکل می‌شود؛ معارف هم همین‌طورند. و این دقت‌ها روز به روز هم سخت‌تر می‌شود. 🔹 وجود برداشت‌های ناصواب از دین، یک مسئلۀ قطعی است، خصوصاً در آخرالزمان این برداشت‌ها وسط می‌آید. طبق روایت، در آخرالزمان این‌قدر اختلاف بین شیعیان زیاد می‌شود که همدیگر را لعن می‌کنند! اما چرا؟ چون در آخرالزمان معارف شیعی زیاد می‌شود و وقتی دانایی زیاد شد، سرِ اختلاف نظرهایی که پیش می‌آید، دعوا می‌شود. لذا در نهایت، تعقل و تفکر باید مشکل را حل کند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 دانشگاه امیرکبیر- ۱۴۰۱/۰۱/۱۴ 📢صوت: @Panahian_mp3 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7237 @Panahian_text
🔴 غرورِ مؤمنانۀ اهل‌ مکه، مسئلۀ اصلی پیامبر(ص) در آغاز بعثت بود 🔴 مسجدی‌ها و هیئت‌ها، کمی این حرف را به خودشان بگیرند، زیرا تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست 🔴 شیعیانی که دچار غرور مؤمنانه باشند در فتنه‌های قبل از ظهور، یا پاک می‌شوند یا غربال 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) - ج۲ 🔻 همسایگی خانه خدا و معجزۀ نابودی سپاه ابرهه، زمینه‌های اصلی غرور اهل مکه بودند 🔻 غرور، تکبر و طغیان مؤمنان، مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است 🔻 غرور مؤمنانه این‌قدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما یعنی نماز، به تصریح روایت برای از بین بردن همین غرور است 🔻 هر کسی سراغ عبادت و اعتقادات رفت، دچار غرور می‌شود، مگر اینکه برای مقابله با غرورش، طرح داشته باشد 🔻 مرحوم شاه‌آبادی: امروز مشکل اول شیعیان، غرورشان است که به‌خاطر عقایدشان برای خود مصونیتی قائلند، لذا خیلی از وظایف اجتماعی‌شان را رها کردند __ 🔘 بدی و مشکلی که پیامبر(ص) در آغاز بعثت با آن مواجه بود، غرور مؤمنینی بود که دور خانۀ کعبه بودند. یک پایۀ این غرور، این بود که هم‌جوار خانۀ کعبه بودند که دورش طواف می‌کردند؛ این هم‌جواری کعبه، یک قدرت، عزّت و جایگاه اجتماعی به آنها داده بود. 🔘 دومین پایۀ غرور اهل مکه معجزۀ نابودی سپاه ابرهه بود. بعد از این معجزه، همه ده برابر قبل از قریش حساب بردند و غرور قریش هم ده برابر افزایش پیدا کرد. 🔘 شهید مطهری می‌فرماید: بعد از ماجرای اصحاب فیل، مردم جزیرة العرب اعتقاد عظیمی به کعبه پیدا کرده بودند و غرور قریش هم از همان‌جا بود. در سیرۀ ابن‌هشام آمده است: پس از نابودی سپاه ابرهه، قریش به خودشان گرفته بودند که «ما اهل‌الله هستیم!» 🔘 هر کسی مسجد یا هیئت می‌رود یک کمی این حرف را به خودش بگیر. جوری تاریخ اسلام را نگوییم که مؤمنین بگویند ما که بت‌پرست نیستیم، پس بی‌خیال. اینجوری، تقریباً یک‌سوم آیات قرآن را باید بگوییم به درد ما نمی‌خورد. در حالی که تمام مسائل زمان پیامبر مسائل زمان ما هم هست. 🔘 قبل از ظهور، باید این غرور در ما از بین رفته باشد. تمام کسانی که از همین عقاید شیعی، دچار غرور شده باشند در فتنه‌های قبل از ظهور، یا پاک می‌شوند، یا بیرون ریخته می‌شوند. 🔘 بعد از معجزۀ اصحاب فیل، دو تا اتفاق در قریش افتاد؛ یکی اینکه در عبادت‌ها سختگیرتر شدند. مثلاً حج را سختگیرانه‌تر اجرا می‌کردند. دوم اینکه هرزگی‌های‌شان افزایش پیدا کرد، چون از طرفی خودشان را مست این غرور می‌دیدند و از طرف دیگر، در اثر اقبال مردم به آنها، یک‌مقدار ثروت‌شان هم بیشتر شد. 🔘 پس فضای مکه قبل از بعثت، یک فضای دینی و معنوی بوده اما همان فضا اسمش جاهلیت است. لذا پیامبر(ص) در واقع برای اصلاح کجروی‌هایی که در دین‌داری واقع شده بود آمدند و به عبارتی برای مقابله با غرور مؤمنان آمدند. 🔘 غرور مؤمنین، ماجرایی است که از صدر خلقت انسان بوده است. نمونه‌اش ابلیس است که 6هزار سال عبادت کرد، ولی با یک لحظه استکبار همه را از بین برد. خیلی‌ها تصور می‌کنند که پیامبران در مقابل بی‌دینان قرار داشتند درحالی‌که پیامبران و به‌ویژه رسول‌خدا(ص) در مقابل ادیان انحرافی آمدند. 🔘 هر کسی سراغ عبادت یا اعتقادات رفت دچار غرور می‌شود، مگر اینکه برای جلوگیری از این غرور، طرح داشته باشد. آیت‌الله شاه آبادی می‌فرماید: مشکل اول شیعیان امروز، غرورشان است که به‌خاطر عقایدشان برای خود یک مصونیتی قائلند لذا خیلی از وظایف اجتماعی‌شان را رها کردند و در واقع غیرسیاسی شده‌اند چون می‌گویند «من عقاید حقّه دارم» لذا بقیه را آدم حساب نمی‌کنند و برای نجات‌شان تلاش نمی‌کنند. 🔘 امام زمان(ع) بعد از ظهور، جلوی این غرور مؤمنین را می‌گیرند، قبل از ظهور هم بحث‌هایی هست دربارۀ اینکه چه کسانی در میان شیعیان دچار این غرور می‌شوند، شما همین الآن می‌توانید نمونه‌هایش را پیدا کنید. 🔘 غرور، تکبر و طغیان مؤمنان مسئلۀ و درگیریِ اصلی قرآن است. همان‌طور که ابلیس به عبادتش مغرور شد و قریش به معجزۀ نجات از سپاه ابرهه مغرور شد، مؤمنین بعد از بعثت پیامبر(ص) هم ممکن است به ایمانِ خودشان مغرور بشوند. 🔘 آیه‌ای که رسول‌خدا(ص) بعد از نزولش، دیگر لبخند نزد و فرمود این آیه مرا پیر کرد، به ماجرای غرور و طغیان مؤمنین اشاره دارد. «فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ وَ لا تَطْغَوْا» 🔘 مسئله‌ غرور مؤمنان این‌قدر مهم است که فلسفۀ بیشترین عبادت ما، یعنی نماز، از بین بردن همین غرور است: فَرَضَ اللَّهُ الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْر. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ‌۱۴۰۱/۰۱/۱۵ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7240 @Panahian_text
🔴 فقط زورگویی ممنوع نیست، مرعوب‌شدن در مقابل زورگویان هم ممنوع است 🔴 پیامبر(ص) در کنار مبارزه با مغرورین، به تقویت مرعوبین و مستضعفین پرداخت 🔴 قدرت‌دادن به مردم و مستضعفین، اتفاقی است که منتظریم در ظهور هم بیفتد 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)-ج3 🔻 بروکراسی در مقام کنترل مردم، ضعف‌هایی را به مردم تحمیل کرده است 🔻 بهترین مسئول، کسی است که هم به مردم خدمت کند هم مردم را تقویت کند 🔻 برخی نمایندگان مجلس با طرح شفافیت مخالف‌اند چون شفافیت، مردم را تقویت می‌کند 🔻 مردم باید قوی بشوند و کارها را به‌دست بگیرند؛ مردم هر محله و هر منطقه‌ای، باید در اوضاع منطقۀ خود تأثیرگذار باشند 🔻 امام زمان(ع) حضور و تأثیر مردم را تقویت می‌کند و به آنها قدرت می‌دهد __ 🔘 پیامبر(ص) بعد از بعثت، شروع کرد به مبارزه با کسانی که به دین خود و آنچه از معنویات داشتند، مغرور شده بودند. اما غیر از مبارزه با مغرورین و مستکبرین، اقدام دیگر پیامبر(ص) این بود که مستضعفین و کسانی که مرعوب مستکبرین بودند را از استضعاف بیرون بیاورد. 🔘 قدرت دادن به مردم و مستضعفین، اتفاقی است که منتظریم در ظهور هم بیفتد که مستضعفین غلبه پیدا کنند و وارثین زمین بشوند «وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِينَ» 🔘 الان شیوۀ ادارۀ دولت‌ها حتی در دموکراتیک‌ترین صورت‌هایی که می‌بینید و ادّعا می‌کنند، واقعاً این نیست که مردم را تقویت کنند. امروزه دموکراسی در جهان به نفع کارتل‌ها و تراست‌هاست. 🔘 بروکراسی تضعیف‌کنندۀ مردم است. ظاهراً بروکراسی چیز بدی نیست و می‌خواهد بی‌نظمی‌ها را از بین ببرد و به کارها نظم بدهد اما واقعش این است که بروکراسی در مقام کنترل، ضعف‌هایی را به مردم تحمیل کرده است. 🔘 ما باید در شیوۀ حکمرانی و ادارۀ کشور تغییر ایجاد کنیم و از شیوه‌هایی که غربی‌ها دارند خیلی فاصله بدهیم تا مردم‌سالاری حقیقی پدید بیاید. 🔘 رهبر انقلاب، غیر از درست عمل کردن مسئولین، دنبال این هستند که مردم قدرتمند بشوند، ایشان در این هشت ماه اخیر، بارها فرمودند که مردم در ادارۀ امور خودشان دخالت کنند و در نظارت‌ بر تصمیم‌گیری‌ها مشارکت کنند. 🔘 رسول‌خدا(ص) فقط با مستکبران مبارزه نکرد، بلکه مستضعفان را هم تقویت کرد. یکی از آیات عجیب قرآن این است که بعضی‌ها در جهنم می‌گویند: خدایا، ما ضعیف بودیم و مستکبران و بزرگان‌مان، ما را گمراه کردند، پس اینها را دوبرابر عذاب کن. خدا می‌فرماید هردو گروه را دوبرابر عذاب می‌کنم. «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ» 🔘 فقط زورگویی ممنوع نیست، بلکه مرعوب‌شدن در مقابل افراد زورگو و هر برتری‌ای که کسی دارد هم ممنوع است. از مرعوبین می‌پرسند: چرا شما حرف آنها را پذیرفتید؟ چرا شما ضعیف ماندید؟ چرا شما زور را پذیرفتید. 🔘 دین ما خیلی با این مسئله که افراد مرعوب قدرت‌ها بشوند در تعارض است. رسول‌خدا(ص) ترفندهایی اجرا می‌کرد تا ضعفا احساس ضعف نکنند مثلاً با آنها نشست و برخاست می‌کرد، رفتار خودش مثل مردم مستضعف بود و به آنها میدان می‌داد تا قدرت پیدا کنند. 🔘 الآن کدام استانداران ما بهترند؟ کسی که نه فقط به مردم خدمت کند، بلکه مردم را هم تقویت کند. اگر مسئولین ما مردم را تقویت نکنند چه اتفاقی می‌افتد؟ چون قدرت و ثروت متمرکز شده و به مردم سپرده نشده، بالاخره رانت‌خواری و دزدی هم اتفاق می‌افتد. 🔘 برخی از نمایندگان مجلس رسماً با طرح شفافیت مخالف‌اند به خاطر اینکه با شفافیت، مردم تقویت می‌شوند. البته بهانۀ آنها این ست که با شفافیت، بخش‌هایی از مردم بر ما فشار می‌آورند! بله ممکن است، بعضی‌ها از شفافیت سوءاستفاده کنند اما شفافیت مردم را تقویت می‌کند. 🔘 مسئولین بد که می‌خواهند مردم را تضعیف کنند و خودشان رانت‌خواری و چپاول کنند که تکلیف‌شان معلوم است. ما می‌گوییم مسئولین خوب هم باید کاری کنند که قدرت، دست مردم قرار بگیرد آن‌وقت کشور ما نمونۀ مردم‌سالاری خواهد بود. 🔘 مردم باید قوی بشوند و کارها را به‌دست بگیرند. مردم هر محله و هر منطقه‌ای، باید بتوانند در اوضاع محله و منطقۀ خودشان تأثیرگذار باشند. 🔘 امام زمان(ع) حضور و تأثیر مردم را تقویت می‌کند. آن‌وقت دیگر در بین مردم گردنکش‌ها و طاغوت‌ها در نمی‌آیند. این وضعیتی است که رسول‌خدا(ص) در صدر اسلام ایجاد کرد. 🔘 رسول‌خدا(ص) دوتا سختی بزرگ داشت: یکی اینکه با طواغیت و گردن‌کشان برخورد بکند، دیگر اینکه با ضعفا برخورد بکند و به آنها بگوید «بیایید قوی بشوید» 🔘 وقتی شما گردن‌کشان را زدید، این قدرت به دست مردم می‌افتد. اینجاست که مفهوم «امر به معروف و نهی از منکر» زنده می‌شود. امر به معروف و نهی از منکر یعنی قدرت دست مردم باشد و مردم خودشان را اداره کنند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ‌۱۴۰۱/۰۱/۱۶ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7241 @Panahian_text
🔴 مقابله با مرعوب‌شدن مردم در برابر مستکبران، یکی از دو مبارزۀ اصلی پیامبر(ص) بود 🔴 مرعوبین هم مانند مستکبرین خیلی به دین ضربه می‌زنند 📌 تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم) – ج۴ 🔻 دو گروه هستند که با دین و اولیاء خدا مخالفت می‌کنند: افراد مغرور و مستکبر و افراد مرعوب 🔻 پیامبر(ص) به مرعوبین، قدرت و جرأت می‌بخشید به‌حدی که قریش می‌گفت: پیامبر، غلامان ما را بر ما جسور کرده 🔻 پیامبر(ص) آمد سیستمی طراحی کند که دیگر در جامعه نه مستکبر شکل بگیرد و نه مرعوب‌شده وجود داشته باشد 🔻 در سیاسیون ما کم نیستند کسانی که بدشان نمی‌آید ما کتک‌خور ظالمان باشیم! 🔻 امروزه کسانی که روحیۀ مرعوبی دارند، معمولاً غربزده و غربگرا می‌شوند _ 🔘 دو گروه هستند که با دین و اولیاء خدا مخالفت می‌کنند، یکی افراد مغرور و مستکبر، و دیگری افراد مرعوب. مرعوبین هم کسانی هستند که دین خیلی آنها را به چالش می‌کشد. با اینکه تحت ستم مستکبرین هستند ولی انگار در همان لانۀ مرعوب بودن خودشان احساس امنیت می‌کنند و نمی‌خواهند از آن لانه بیرون بیایند. 🔘 الان خیلی‌ها با اینکه می‌دانند آمریکا، اسرائیل و انگلیس، خیلی جنایت کرده‌اند، اما به قدری مرعوب آنها هستند که هیچ‌وقت بدی‌ آنها را نمی‌گویند؛ همیشه دوست دارند با آنها در حال صلح باشند؛ هیچ‌وقت مبارزه با آنها را به فکر خودشان راه نمی‌دهند و کسانی را که با آنها مقابله می‌کنند تشویق نمی‌کنند. 🔘 در جامعۀ امروز ما مرعوبین کسانی هستند که جرأت نمی‌کنند از مردم مظلوم یمن دفاع کنند و علیه مستکبرینی که این جنایت را می‌کنند حرفی نمی‌زنند ولی اگر در فرانسه کسی کشته بشود برایش شمع روشن می‌کنند. اینها به تعبیر قرآن، مستضعفند. 🔘 مستضعف در قرآن دو نوع است: مستضعف خوب و مستضعف بد (قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فىِ الْأَرْض...) مستضعفین بد کسانی هستند که این ضعف را می‌پذیرند و در مقابل ظالمین و مستکبرین، مرعوبند و هیچ اقدامی نمی‌کنند. البته منظور، مستضعفین اقتصادی نیست، منظور مستضعفین سیاسی است که تحت سیطرۀ مستکبرین زندگی می‌کنند. 🔘 ظالم نبودن کافی نیست، ما نباید کتک‌خور ظالم هم باشیم. در سیاسیون ما کم نیستند کسانی که بدشان نمی‌آید کتک‌خور مستکبرین باشند و البته این را تئوریزه می‌کنند؛ نمی‌گویند ما می‌خواهیم کتک بخوریم، می‌گویند ما می‌خواهیم نان بخوریم ولی منظورشان این است که «بگذار دوتا هم به ما بزنند اشکالی ندارد!» البته این نظریات در این ده سال اخیر، شکست خورده ولی هنوز هم استشمام می‌شود. 🔘 الان کسانی که روحیۀ مرعوبی دارند، معمولاً غربزده و غربگرا می‌شوند، چشم‌شان را بر خوبی‌های اسلام که استقلال‌طلب است می‌بندند. اینها شاید پس‌فردا که فتح دین را دیدند بیایند و همراهی کنند که آن‌موقع دیگر فایدۀ چندانی ندارد. 🔘 خدا نمی‌پسندد شما به هر قیمتی مطیع دین بشوی. در تاریخ خیلی‌ها آمدند مطیع دین شدند که روحیۀ مرعوبی داشتند ولی خدا با یک امتحان و غربال آنها را دور می‌ریزد. دین با مرعوبین مقابله می‌کند و مرعوبین هم خیلی به دین ضربه زدند. 🔘 یکی از دو مبارزه اصلی رسول خدا(ص) مبارزه با مرعوب‌شدن در مقابل قدرت‌ها بود. پیامبر اکرم(ص) به مردم قدرت و جرأت می‌بخشید. به حدی که قریش مکه می‌گفتند که پیامبر غلامان ما را بر ما جسور کرده است. این تکیه‌کلا‌م‌شان شده بود. 🔘 رسول خدا نیامدند که صرفاً با مستکبران مبارزه کنند و صرفاً مرعوبین را نجات بدهند و با روحیۀ مرعوب‌بودن مبارزه کنند؛ بلکه آمدند یک سیستمی طراحی کنند که با این سیستم، دیگر در جامعه مستکبر شکل نگیرد، و دیگر در جامعه مرعوب وجود نداشته باشد. رسول خدا(ص) آمدند این سیستم را اجرا کنند. تا حدی اجرا کردند، اما از یک حدی به بعد مردم آن سیستم را نپذیرفتند. 🔘 ما باید هم علائم مرعوب‌بودن را در خودمان پیدا کنیم، هم علائم مستکبر بودن را و آنها را از بین ببریم. در جامعه هم رویّۀ استکباری را باید کنار گذاشت و ما طبیعتاً نسبت به مسئولین، در این‌باره سختگیرتر هستیم. اگر بخواهیم به ظهور برسیم باید مسئولینی داشته باشیم که متواضع باشند. اگر یک مسئول روحیۀ مستکبرانه داشته باشد، چندتا ضرر بزرگ دارد: 1️⃣مرعوب‌پرور و مستضعف‌پرور است (مستضعف به معنای بد کلمه) 2️⃣به مردم ظلم خواهد کرد 3️⃣آدم متکبر، نفهم می‌شود و نمی‌تواند درست فکر کند. بعضی‌ها به مقامات بالایی در عرصۀ سیاسی می‌رسند، اما به اندازۀ پایین‌ترین افراد جامعه هم نمی‌فهمند. امروز دیگر هر کسی می‌فهمد که به آمریکا نمی‌شود اطمینان کرد ولی آن مقام سیاسی نمی‌فهمد. 4️⃣مسئول متکبر نمی‌تواند استعدادهای ملت‌ را بفهمد و آنها را تقویت بکند. مستکبران نمی‌توانند مدیریت خوبی داشته باشند. 👤علیرضا پناهیان 🚩 شبکه افق - ۱۴۰۱/۱/۱۷ 📢صوت: @Panahian_mp3‌‌ 👈🏻 متن کامل: Panahian.ir/post/7249 @Panahian_text