eitaa logo
استاد پناهیان
2.5هزار دنبال‌کننده
41 عکس
401 ویدیو
0 فایل
این کانال توسط دوست داران استاد پناهیان راه اندازی شده است مدیر کانال↙↙ @abarati @Mokhtar
مشاهده در ایتا
دانلود
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج12) 💠مانع بهره‌برداری ما از رحمت الهی و مانع باور ما نسبت به رحمت خدا چیست؟ گناه ما و بدی‌های ما! آدم‌خوب‌ها معمولاً به‌خاطر خوبی‌هایشان عُجب و غرور پیدا می‌کنند و از رحمت خدا بر نمی‌دارند(عُجب و غرور مانع می‌شود که انسان به رحمت خدا احساس نیاز پیدا کند) گنهکارها هم به‌خاطر بدی‌هایشان از رحمت خدا مأیوس هستند! 📌خودِ گناه با انسان کاری می‌کند که از رحمت خدا مأیوس شود؛ اما مکانیزمش چگونه است؟ چرا آدم در اثر گناه مأیوس می‌شود؟ دو عامل مؤثر وجود دارد؛ یک عامل بیرونی و یک عامل درونی. 💠عامل بیرونی(ابلیس): تا انسان گناه می‌کند ابلیس بلافاصله انسان را مأیوس می‌کند و می‌گوید: «تو الان می‌خواهی عذرخواهی کنی؟! تو همین الان گناه کردی! فایده ندارد؛ چه‌کسی الان تو را تحویل می‌گیرد؟! من که چشمم آب نمی‌خورد! تو که جاهل نبودی و گناهت از سرِ جهل نبود...» 📌تازه این یأس بعد از هر گناه، یأس حداقلی است. یأس حداکثری این است که بگوییم: «تو یک عمر، خراب زندگی کرده‌ای، حالا در همین شب‌های ماه رمضان می‌‌خواهی همۀ آن گناهان و خرابی‌های گذشته‌ات را درست کنی و مثل آیت‌الله بهجت بشوی! اینکه نمی‌شود!» این یأس از رحمت حضرت حق در اثر گناه است! 💠عامل درونی(تکبر): غیر از ابلیس یک عامل دیگر هم وجود دارد که باعث می‌شود انسان در اثر گناه، از رحمت خدا مأیوس شود و آن تکبر است. 📌وقتی آدم گناه می‌کند در اثر چه چیزی گناه می‌کند؟ به یک عبارت می‌توان گفت که گناه و معصیت در اثر تکبر است! این هم صرفاً یک مقولۀ دینی و معنوی نیست؛ یعنی خیلی از اوقات اشتباهات‌مان در اثر تکبر و غرور است! مثلاً اگر در آزمایشگاه، یک‌ذره دچار غرور بشوی، یک‌دفعه‌ای آزمایش را خراب می‌کنی، یک‌دفعه‌ای یک دقت علمی را کنار می‌گذاری. یا وقتی داری کار پژوهشی می‌کنی، اگر باد به غبغبت بیافتد، علمت خراب می‌شود! 💠چرا معصیت خودبه‌خود آدم را از رحمت خدا مأیوس می‌کند؟ چون اصلاً معصیت-در یک کلمه- در اثر تکبر است؛ «تکبر در مقابل حق» یا تکبر در مقابل خدا (حق اعم از خدا و هر حقیقت دیگری) گناه ابلیس ناشی از چه بود؟قرآن می‌فرماید: «ابا و استکبر» ابا کرد و استکبار ورزید! 📌دائماً علف‌هرزۀ تکبر در دل انسان رشد می‌کند و فلسفۀ نماز هم همین است؛ برای از بین بردن تکبر است «فَرَضَ اللَّهُ...الصَّلَاةَ تَنْزِيهاً عَنِ الْكِبْر» (نهج‌البلاغه/حکمت252) 💠گناه در اثر تکبر است؛ وقتی که تکبر در گناه متجلی شد، ریشۀ آن در وجود انسان قوی‌تر می‌شود. از سوی دیگر، طلب مغفرت و رحمت خدا تواضع می‌خواهد، لذا معلوم است کسی که با انجام گناه، تکبر خودش را تقویت کرده، نمی‌تواند از خدا طلب رحمت و مغفرت کند. 📌چرا آدم وقتی گناه می‌کند، بعدش نمی‌تواند از خدا طلب مغفرت و رحمت کند و استغفار برایش سخت می‌شود؟ چون انسان در اثر قُدی(تکبرش) گناه می‌کند و بعد از گناه هم قُدتر می‌شود و تکبرش تقویت می‌شود. از طرف دیگر، استغفار هم «کوچکی» می‌خواهد، طلب مغفرت، گدایی و تمنای رحمت خدا، یک‌مقدار کوچکی می‌خواهد، لذا کسی که بعد از گناه، قُد‌تر (متکبرتر) شده، نمی‌تواند استغفار کند! 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۶ @Panahiyan
🔰وقتی گناه کردیم، چه‌کار کنیم دچار یأس از رحمت خدا نشویم؟ 🌀؟ (ج12)-قسمت دوم ⭕️پیشنهاد 1: گناه نکن تا مأیوس نشوی! ⭕️پیشنهاد 2: پیش خدا به گناهت اقرار کن! ⭕️پیشنهاد 3: با محبت اهل‌بیت(ع) دلت را نرم کن... 🔰چرا استغفار بعد از گناه، سخت است؟ چون برای استغفار، باید خودت را پیش خدا بشکنی و کوچک کنی و این برخلافِ تکبر است؛ همان تکبری که ریشۀ گناه توست 🔻یک پیشنهاد اساسی برای عبور از «یأس ناشی از گناه» این است که «پیش خدا به گناهت اقرار کنی» 🔰چرا اقرار به گناه، انسان را نجات می‌دهد؟ چون ریشۀ تکبر را می‌زند؛ همان تکبری که مانع دریافت رحمت خداست 🔻برو کربلا ببین چطوری تکبرت در آغوش رحمت حسین(ع) شکسته می‌شود! 💠یک‌ مکانیزم طبیعی در وجود انسان هست که باعث می‌شود خودِ گناه، آدم را از رحمت خدا ناامید کند. یک بخش از این مکانیزم، در اثر تلاش ابلیس است که مدام آدم را مأیوس می‌کند و یک بخش آن هم ناشی از تکبرِ انسان است که مانع استغفار می‌شود. 📌 با اینکه فرموده‌اند «اگر تا هفت ساعت بعد از گناه، استغفار کنید، آن گناه اصلاً برایتان نوشته نمی‌شود» چه می‌شود که آدم‌ وقتی گناه می‌کند، دیگر نمی‌تواند به‌راحتی طلب رحمت و مغفرت کند؟ گناه در اثر تکبر است و همین تکبر، نمی‌گذارد طلبِ مغفرت کنی؛ چون برای استغفار، باید خودت را پیش خدا بشکنی و کوچک کنی و این برخلافِ تکبر است. 💠حالا چه‌کار کنیم از «یأسی که در اثر گناه حاصل می‌شود» خلاص شویم؟ چطور می‌توانیم از این مانع عبور کنیم؟ 📌پیشنهاد اول این است که گناه نکنیم! چون بعد از گناه، خوبه‌خود مکانیزم فوق فعال می‌شود و ما را از رحمت خدا مأیوس می‌کند. 💠پیشنهاد دوم-که یک راه حل باعظمت است- این است که پیش خدا به گناه خودت اقرار کنی. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: «وَ اللَّهِ مَا يَنْجُو مِنَ الذَّنْبِ إِلَّا مَنْ أَقَرَّ بِهِ» (کافی/2/426) به خدا قسم از گناه نجات پیدا نمی‌کند مگر کسی که به گناهش اقرار کند.(البته اقرار در پیشگاه خدا نه خلق خدا) 📌چرا اقرار به گناه، انسان را نجات می‌دهد؟ چون ریشۀ تکبر را می‌زند؛ همان تکبری که ریشۀ گناه است! گناه در اثر تکبر است؛ پس خودت را پیش خدا بشکن و بگو: خدایا من غلط کردم... و یکی‌یکی گناهان خودت را بگو! 💠اگر یک‌ذره خودت را درِ خانۀ خدا بشکنی، خدا بلندت می‌کند؛ می‌گوید: «بلند شو عزیزِ دلم!» چون خودش در قرآن فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ» (بقره/222) حتی نمی‌‌خواهد زیاد خودت را بشکنی و لِه کنی؛ همین‌که سنگِ دلت تَرَک بردارد، راه توبه باز می‌شود. 📌در روایت هست که خدا می‌فرماید: وقتی بنده‌ام دست‌هایش را درِ خانۀ من بالا می‌آورد و «الهی العفو» می‌گوید، من خجالت می‌کشم دستش را خالی برگردانم. این آدمِ محترمی است ولی الان مثل گداها دستش را بالا آورده است، لذا من دستش را رد نمی‌کنم. 💠پیشنهاد سوم برای اینکه وقتی گناه کردیم، دچار یأس نشویم تقویت «محبت اهل‌بیت(ع)» است (با زیارت و روضه اهل‌بیت(ع) و خصوصاً سیدالشهدا) این پیشنهادی است که خدا به زبان پیغمبرش در قرآن برای همۀ مؤمنین بیان فرموده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» (شوری/23) بچه‌های پیغمبر را دوست داشته باشی، آنها دلت را نرم می‌کنند. 📌تکبر انسان مانع دریافت رحمت خدا می‌شود. خُب فکر کنید به اینکه چه چیزی تکبر آدم را از بین می‌برد؟ نماز و اقرار به گناه، تکبر را از بین می‌برد، اما وقتی تکبر انسان خیلی سفت و سخت باشد، با اینها شکسته نمی‌شود. 💠«شهید» تکبر آدم را زائل می‌کند و از پا می‌اندازد. همه وقتی کنار مزار شهدا می‌روند، شکسته و شرمنده می‌شوند. حالا سیدالشهدا(ع) چه‌کار می‌کند؟ برو کربلا ببین چطوری تکبرت در آغوش رحمت حسین(ع) شکسته می‌شود! اگر سیدالشهدا(ع) کسی را نشکست دیگر هیچ‌چیزی نمی‌تواند او را بشکند! مرحوم قاضی طباطبایی(ره) فرمود: من در عالم مکاشفه دیدم، «رحمة الله الواسعه» حسین(ع) است. 📌برو کنار شهید، شهید تکبرت را به زمین می‌زند! دیدی شهید حججی چه‌کار کرد؟ چرا شهید حججی همه را به‌هم ریخت و آن جمعیت میلیونی برای تشییع پیکرش آمدند؟ شما می‌دانید همۀ شهدا خوب هستند، اما در شهادت حججی یک عامل ظاهری وجود داشت که همۀ ما را به‌هم ریخت؛ اینکه یک صحنه فیلم کوتاه از شهید حججی پخش شد و دیدیم که دارند او را می‌برند... 💠حالا تصور کنید که بچه‌های حسین(ع) چه حالی پیدا کردند وقتی دیدند علی اکبر، قاسم‌، عباس و خودِ امام حسین(ع) دارند به میدان می‌رود! آنها می‌دانستند که این رفتن‌ها بدونِ بازگشت است... 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۶ @Panahiyan
🔰«معمولی» نباش؛ حداکثری باش! 🔰«حداقلی‌بودن» مانع درک و تمنای مهربانی خداست 🌀؟ (ج13)-قسمت اول 🔰اگر به یک جوان بگویید: «معمولی باش و مقصد عالی نداشته باش!» در حقش جنایت کرده‌اید! ⭕کسی که مهربانی خدا را بخواهد نمی‌تواند متوقف شود و خدا هر لحظه او را برای خودش تشنه‌تر می‌کند 🔰حداقلی‌بودن یعنی راضی باشی به اینکه جهنم نروی و گرفتاری‌هایت برطرف شود ⭕اگر حداکثری باشی و عالی‌ترین درجه را بخواهی، کم‌کم آماده می‌شوی که مهربانی خدا را تمنا کنی 🔰همۀ فسادها ناشی از توقف است؛ بعد از جنگ خیلی‌ها تلاش کردند قله‌های معنویت و «لقاءالله» را از فرهنگ معنوی جامعه حذف کنند؛ گفتند «معمولی باشید!» ___________________ 💠یکی از روحیاتی که مانع درک مهربانی خدا، بلکه مانع باور مهربانی خدا و بالاتر از آن، مانع تمنای مهربانی خداست «حداقلی‌بودن» است. حداقل این است که «جهنم نروی، گرفتاری‌هایت برطرف شود و آدم موفقی بشوی» اما اگر حداکثری باشیم و عالی‌ترین درجه را بخواهیم، کم‌کم آماده می‌شویم برای اینکه رحمت و مهربانی خدا را تمنا کنیم. 💠مشکل ما این است که بی‌تاب نیستیم؛ جهنم و بهشت هم نمی‌تواند آدم را زیاد بی‌تاب کند، جذبۀ خود حضرت حق، لازمه بی‌تابی است. آقای بهجت(ره) پیشنهاد می‌کردند داستان زندگیِ عرفا و علمای مشتاق را بخوانید. یا حتی زندگی شهدا و کسانی که به مرحلۀ اشتیاق رسیدند. کسی که مهربانی خدا را بخواهد نمی‌تواند متوقف بشود و خدا هر لحظه او را برای خودش تشنه‌تر می‌کند. 💠دین ماشین مسابقه‌ای است، ولی ما به‌عنوان تاکسی از آن استفادۀ حداقلی می‌کنیم! قرآن می‌فرماید: «الَّذي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (ملک/2) او مرگ و زندگی را آفرید تا ببیند کدام بهتر هستید. اهل‌بیت(ع) می‌فرمایند: ما شیعیان را از جهنم نجات می‌دهیم، شما به فکر درجات بهشت باشید، «فَتَنَافَسُوا فِي الدَّرَجَاتِ» (امالی‌طوسی/296) برای رسیدن به درجات بالاتر از هم جلو بزنید. یکی از کمبودهای جامعۀ ما این است که کسی نمی‌خواهد از کسی جلو بزند. چرا صف‌‌های جلوی نماز جماعت خالی است؟! درحالی‌که انسان اگر چیزی را خیر بداند، مثل کنه به آن می‌چسبد «وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَديدٌ» (العادیات/8) دین برای این است که انسان حداکثری بشود، گناه‌نکردن و بهشت و جهنم هم مقدمه و وسیله است برای اینکه آدم را در این مسیر بیاندازد. 💠همۀ فسادها ناشی از توقف است. در جامعۀ ما بعد از جنگ گرفتاری‌های روحی و فرهنگی در جوان‌ها پیدا شد؛ چون خیلی‌ها تلاش کردند قله‌های معنویت و قلۀ «لقاءالله» را از فرهنگ معنوی جامعه حذف کنند، گفتند «معمولی باشید!» چه شد که در زمان جنگ، جوان‌هایی که پدر و مادر‌ها نمی‌توانستند آنها را به نماز وادار کنند، رفتند جبهه و نمازشب‌خوان شدند؟ یک قله‌ای دیدند به نام «لقاءالله» 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج13)-قسمت اول 💠آمریکا و اسرائیل می‌خواهند ایران یک کشور معمولی باشد؛ انقلابی نباشد. به یک جوان هم اگر بگویید: «معمولی باش، انقلابی نباش و مقصد عالی نداشته باش!» کار زشت و جنایت‌کارانه‌ای است؛ عین کار رژیم منحوس اسرائیل! 💠در روایت می‌فرماید: خدا که حاجتی نداشت واجبات را برای شما واجب کرد! این را از سر رحمت بر شما واجب کرد، تا آدم خبیث از آدم پاکیزه جدا بشود، تا بدی‌ها از سینه‌ها بیرون بیاید، تا دل‌ها امتحان بشود، اگر خوبی‌ای هست شکوفا بشود، اگر بدی‌ای هست از بین برود، آخرش یک هدف عالی ذکر می‌کند: «لِتُسَابِقُوا إِلَى رَحْمَةِ اللَّهِ وَ لِتَتَفَاضَلَ مَنَازِلُكُمْ فِي جَنَّتِهِ» (تحف‌العقول/485) تا شما سبقت بگیرید به رحمت الهی و منازل‌تان را در بهشت و رضوان الهی نسبت به هم برتری بدهید. 💠ما واقعاً خیلی بی‌انصاف هستیم! اینکه خانه و محله دنیاییِ ما بهتر باشد، برایمان مهم است، اما مهم نیست خانۀ بهشتیِ ما کجا و چگونه باشد؟ این به‌خاطر حجابی است که روی دل کشیده شده است و دل را کور کرده است. 💠بعضی‌ها وقتی در مسابقه اول نمی‌شوند گریه می‌کنند و از اینکه نقره گرفته‌اند از مردم عذرخواهی می‌کنند؛ از اینکه «حداکثری» شده، آدم خوشش می‌آید! در مدرسه بچه‌ها را باید مدام وادار به بازیِ مسابقه‌ای کرد؛ البته زیاد تشویق مطرح نباشد که مسابقه به حاشیه برود. مادرها وقتی حداقلی باشند، بچه‌ها را حداقلی بار می‌آورند، اینها دیگر هیچ‌وقت نمی‌رسند به اینکه رحمت خدا را بخواهند. 💠یکی از راه‌های بسیار مهمِ رسیدن به این مقام، تفکر است. قرآن می‌فرماید: پیامبر من، به مردم بگو که من نمی‌گویم خزائن الهی پیش من است، غیب هم-بدون اذن خدا و مستقل از خدا- نمی‌دانم؛ تنها امتیازم این است: چیزهایی که به من وحی می‌شود تبعیت و اجرا می‌کنم. بعد می‌فرماید: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمى وَ الْبَصيرُ أَ فَلا تَتَفَكَّرُون» (انعام/50) آیا آدم نابینا با آدم بصیر مساوی هستند؟ یعنی دنبال این علائم ظاهری نباش، برای اینکه با بصیرت بفهمی که من پیغمبر هستم «أفلا تتفکرون» نمی‌خواهی فکر بکنی؟! 💠می‌فرماید «وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُريدُونَ وَجْهَه» (انعام/52) پیغمبر من، اینهایی که اطراف تو هستند و صبح و شب عبادت می‌کنند و وجه خدا را می‌خواهند، رها نکن. «يُريدُونَ وَجْهَه» یعنی مهربانی و توجه خدا را می‌خواهند. ما این آیه را روز قیامت می‌فهمیم. روی‌گردانی خدا از انسان، بدتر از عذاب جهنم است! 💠می‌فرماید «كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىَ نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» (انعام/54) خدا بر خودش واجب کرده که با شما مؤمنین مهربان باشد. « أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنكُمْ سُوءَ ا بجَِهَلَةٍ ثُمَّ تَابَ مِن بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَّحِيم» به ایشان اطمینان بده، هرکدام از شما از سر نادانی خطایی بکند و بعد توبه کند و اصلاح کند، خداوند غفور رحیم است. خدا می‌خواهد با اطمینان دادن درباره مهربانی‌اش دل‌های مومنین را تحریک می‌کند که سراغ مهربانی خدا بروند. دلِ آماده با یک تلنگر وارد وادی مهربانی می‌شود. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۷ @Panahiyan
🔰یکی از موانع درک مهربانی خدا آشنانبودن با خداست 🔰برای اینکه کسی را بشناسی، باید با او زندگی کنی 🌀؟ (ج14)-قسمت اول 🔰باید با خدا زندگی کنی تا خدا را بشناسی و مهربانی‌اش را ببینی 🔰زندگی‌کردن با خدا یعنی معامله‌کردن و «به‌خاطر خدا» کاری را انجام‌دادن 🔰تقوا یعنی با خدا زندگی‌کردن و برای خدا خوب‌بودن؛ یعنی هر لحظه به امر خدا و به‌خاطر خدا کارکردن 🔰با تقوا، انسان همۀ آثار مهربانی خدا را درک می‌کند ___________________ 💠ما یک خدای بی‌نهایت بزرگ داریم که مهربانی او هم مانند عظمتش بی‌کران است! ما به مهربانی بی‌نهایت او نیاز داریم. اگر کسی این نیاز را در خود نمی‌شناسد هنوز گرایش‌های فطری خود را نشناخته و فطرش شکوفا نشده است. اگر کسی متوجه نیازش به مهربانی خدا نیست یا آن را انکار می‌کند به این خاطر است که «امید ندارد به آن مهربانیِ مطلوب برسد!» 💠بعضی پدر مادرها می‌گویند: «زیاد به بچه محبت نکنیم تا لوس نشود و محکم بار بیاید!» اما در ادعیۀ اولیاء خدا می‌بینید که نسبت به محبت خدا عادت کرده‌اند و به آن وابسته شده‌اند. می‌توانیم این‌طور تعبیر کنیم که آنها خود را پیش خدا لوس می‌کنند! انسان از محبت خدا سیر نمی‌شود و خدا هم از محبت برای بندۀ خودش کم نمی‌گذارد. 💠از حالات و رفتار بندگان خوب خدا که دائماً محبت خدا را می‌فهمند و می‌چشند و لذت می‌برند، متوجه می‌شویم آدم چقدر به محبت خدا احتیاج دارد و اگر یک‌لحظه از آن فاصله بگیرد چقدر صدمه می‌خورد. 💠یکی از مهم‌ترین دلائل نیازِ بی‌نهایت ما به مهربانی خدا، بهشت جاودانۀ الهی است. اگر انسان این نیاز را نداشت باید یک زمانی از نعمت‌های بهشتی خسته می‌شدیم و می‌گفتیم «خدایا بس است!» ولی إن‌شاءالله الی‌الابد از بهشت و رضوان الهی و از مهربانی خدا در بهشت بهره می‌بریم و خسته نمی‌شویم. این نشان می‌دهد که رابطۀ انسان با مهربانی خدا یک رابطۀ جاودانه، سیری‌ناپذیر و بی‌انتهاست. 💠یکی از موانع درک مهربانی خدا «آشنا نبودن با خدا» است؛ با خدا آشنا نیستیم چون با او زندگی نمی‌کنیم، رفت و آمد و معامله نمی‌کنیم. می‌گویند اگر خواستی کسی را بشناسی با او به سفر برو، با او زندگی کن، با او معامله و تجارت کن. اینکه گاهی به یاد خدا بیفتیم، معنایش «با خدا زندگی‌کردن» نیست، باید مدام با او حرف بزنیم و تعامل داشته باشیم. 💠با خدا باید زندگی کرد تا خدا را شناخت و مهربانی‌اش را دید. خدا دائماً مثل یک مربی دارد با ما بازی می‌کند! تک‌تک اتفاق‌هایی که برای ما می‌افتد، طراحی‌شده توسط خداست، حواسش از ما پرت نیست. پشت سر این حوادث دارد با ما حرف می‌زند. 💠بعضی‌ها گاهی تفألی به قرآن می‌زنند که «خدایا با من حرف بزن» در حالی که خدا دائماً دارد با ما حرف می‌زند، با همۀ مهربانی‌اش، با همۀ قدرت و علم‌اش، با همۀ تدبیر و حکمتش، با منِ بی‌مقدار گفتگو و تعامل می‌کند، خسته هم نمی‌شود. خدا دائماً با ماست «فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ» (بقره/115) 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۴) 💠چطور با خدا زندگی کنیم؟ مثلاً اینکه یک‌کاری را به‌خاطر خدا انجام بدهی؛ خرجی در راه خدا بکنی، واسطه بشوی یک دعوایی را حل کنی، از آبروی خودت مایه بگذاری و... دیگر اینکه یک کاری را به‌خاطر خدا ترک کنی و انجام ندهی! گنهکارها بعضی از گناهان‌شان را به‌خاطر خدا ترک کنند، با همین مقدار، زندگی‌کردن با خدا را شروع کنند! 💠گاهی خدا یک دارایی یا امکاناتی به تو می‌دهد، بعد تو می‌فهمی که باید آن را در راه او بدهی. اهل‌بیت(ع) روزه گرفته بودند سر افطار یکی آمد در زد، همۀ خانواده پیام را دریافت کردند و قرص نان‌شان را دادند، آن‌شب افطار نداشتند بخورند. «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكيناً وَ يَتيماً وَ أَسيراً» (انسان/8) 💠یک معامله‌ای-هرچند کوچک- با خدا انجام بده، آن‌وقت خدا معامله‌های پُرسود برایت پیش می‌آورد. مثلاً یک کسی را ببخش، از چیزی که برایت دوست‌داشتنی است بگذر... با خدا تجارت کن؛ ببین خدا چندجا با تو مهربان خواهد بود! 💠زندگی‌کردن با خدا یعنی به‌خاطر خدا یک‌کاری را انجام‌دادن، فرقی نمی‌کند آن کار کوچک باشد یا بزرگ؛ کافی است خدا خوشش بیاید. در روایت هست: کم نشمارید عملی را که به‌خاطر خدا انجام می‌دهید (تَصَدَّقْ بِالشَّيْءِ وَ إِنْ قَلَ فَإِنَّ كُلَّ شَيْءٍ يُرَادُ بِهِ اللَّهُ وَ إِنْ قَلَّ بَعْدَ أَنْ تَصْدُقَ النِّيَّةُ فِيهِ عَظِيمٌ؛ وسائل‌الشيعة/1/115) 💠یکی از ترفند‌های خدا برای درکِ «باخدا بودن» این است که وقتی به کسی محبت می‌کنی، او جواب محبت تو را نمی‌دهد! خدا می‌فرماید: من می‌خواهم جوابش را از خودم بگیری! حتماً در زندگی‌تان این را تجربه کرده‌اید، این قانون خداست، یک جاهایی به کسانی محبت می‌کنید اما برعکس، قدرناشناسی می‌بینید. اینها برای این است که خدا توجهِ آدم را به طرف خودش جلب کند. 💠تقوا یعنی با خدا زندگی کن، برای خدا خوب باش! تقوا یعنی «هرکاری می‌کنی برای خدا انجام بده» تقوا یعنی هر لحظه به امر خدا و به‌خاطر خدا کارکردن! اگر تقوا داشته باشی-یعنی اگر با خدا زندگی کنی- خدا به تو «خوش‌فهمی» می‌دهد «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً» (انفال/29) در رأس خوش‌فهمیِ آدم این است که مهربانی خدا را درک می‌کند! 💠اگر تقوا داشته باشی، دیگر خدا چه‌کار می‌کند؟ «وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيم» گناهان تو را می‌پوشاند و تو را می‌بخشد و خدا صاحب فضل عظیم است. 💠 با تقوا، انسان همۀ آثار مهربانی خدا را درک می‌کند. خدا می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/96) اگر ایمان و تقوا داشته باشند-یعنی با من زندگی کنند- من برکات را از آسمان و زمین برای‌شان نازل می‌کنم! وقتی فهمیدند خدا این برکات را داده، مهربانی خدا را درک می‌کنند. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۷ @Panahiyan
🔰یکی از وجوهِ «باخدا زندگی‌کردن» توکل به خداست 🔰گاهی خدا تو را می‌ترساند تا به او توکل کنی و به او پناه ببری 🌀؟ (ج14)-قسمت دوم ⭕چگونه با خدا زندگی کنیم؟ ⭕یکی از وجوهِ «باخدا زندگی‌کردن» این است که فکر و ذکرت خدا باشد ⭕اگر دیدی کسی مشتاق ملاقات خدا شده، بدان که یک معامله‌ای با خدا کرده و خدا هم به او یک نگاه بامحبت کرده است ⭕کسی که آرزوی شهادت می‌کند، یعنی مهربانی خدا را چشیده و حالا می‌خواهد پیش «خدای مهربان» برود ⭕یک معامله‌ای با خدا بکن تا دلت باز شود و مهربانی او را درک کنی ⭕خدا برایت دشمن می‌گذارد که بروی بغل خدا بچسپی و مهربانی‌اش را حس کنی ___________________ 💠اینکه «گاهی با خدا زندگی کنیم» یعنی اینکه به یادش باشیم و فقط یک جاهایی به او مراجعه کنیم؛ درحالی‌که ما همیشه می‌توانیم با خدا زندگی کنیم! خدا را یا لای کتاب گذاشته‌ایم یا لای سجاده! می‌پرسد: «چه‌کار کنم در نمازم توجه پیدا کنم؟ تا کِی بگویم سبحان‌الله و هیچی نفهمم؟» خُب همین را از خدا بپرس؛ بهتر جواب می‌گیری! 💠مناجات‌کردن با خدا کاری ندارد! بگو «خدایا! أمیرالمؤمنین(ع) درِ خانۀ تو می‌آید، حالا تو به من هم اجازه داده‌ای بیایم؛ خیلی باحال هستی!» این مناجات است. ما گذاشته‌ایم که اول «عارفِ بالله» بشویم بعداً مناجات کنیم! 💠خداوند در حدیث قدسی می‌فرماید: «أَيُّمَا عَبْدٍ اطَّلَعْتُ عَلَى قَلْبِهِ- فَرَأَيْتُ الْغَالِبَ عَلَيْهِ التَّمَسُّكَ بِذِكْرِي تَوَلَّيْتُ سِيَاسَتَهُ» (عده‌الداعی/249) بنده‌ای که غالباً به یاد من است، خودم کارهایش را اداره می‌کنم! چنین بنده‌ای درک می‌کند که خدا چقدر مهربان است. 💠می‌فرماید: «مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنُ بِمِثْلِ أَدَاءِ الْفَرَائِضِ وَ إِنَّهُ لَيَتَنَفَّلُ لِي حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِي يُبْصِرُ بِهِ...» (مؤمن/32) بندۀ من با واجبات به من نزدیک می‌شود بعد می‌خواهد بیشتر به من نزدیک بشود، شروع می‌کند به نوافل(این معامله و زندگی‌کردن با خداست!) آن‌وقت خدا می‌فرماید: من گوش او می‌شوم، چشمش می‌شوم، دستش می‌شوم-مثل أمیرالمؤمنین‌(ع) که عین‌الله، اذن‌الله و یدالله است- معلوم است که او مهربانی خدا را درک می‌کند. 💠یکی از وجوهِ «باخدا زندگی‌کردن» به ذکر خدا بودن و به فکر خدا بودن است. باخدا زندگی‌کردن گاهی به این است که به یادش باشی و فکر و ذکرت خدا باشد. 💠حالا اگر ما به ذکر خدا پرداختیم و اشتیاق در ما پدید نیامد و مهربانی خدا را درک نکردیم چطور؟ امام رضا‌(ع) می‌فرماید: «مَنْ ذَکَرَ اللَّهَ تَعَالَى خَالِیاً وَ لَمْ یَشْتَقْ إِلَى لِقَائِهِ فَقَدِ اسْتَهَزَأَ بِنَفْسِه»(مجموعۀ ورام/2/111) چنین کسی خودش را استهزاء کرده است! حتماً یک جای کارش ایراد دارد. 💠اگر دیدید کسی مشتاق ملاقات خدا شده بدانید که او معامله‌ای با خدا کرده و خدا هم به او یک نگاه بامحبت کرده است. یک معامله با خدا بکن، دلت باز می‌شود و مهربانی او را درک می‌کنی. 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۴) 💠یکی دیگر از وجوهِ «باخدا زندگی‌کردن» توکل‌کردن به خداست. گاهی خدا تو را می‌ترساند تا به او توکل کنی «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ...» (بقره/155) خدا کاری می‌کند نگران شوی و بعد می‌فرماید: نگران نباش، من را نگاه کن! دشمن را نبین، مرا ببین! أمیرالمؤمنین‌(ع) موقع جنگ، به پسرش محمدبن‌حنفیه فرمود: جمجمه‌ات را به خدا بسپار «أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَك» (نهج‌البلاغه/خطبه11) 💠در بین همۀ فعالیت‌ها جهاد یک برجستگی خاصی دارد؛ چون جهاد کار سختی است و انسان در معرض مرگ قرار می‌گیرد. در جبهه بچه‌ها با خدا زندگی می‌کردند؛ اصلاً نمی‌شد با خدا زندگی نکنند. فقط مسئلۀ ترسیدن از مرگ نبود، اینها باید سالم می‌ماندند تا مسئولیتی را انجام می‌دادند، آنهایی که دوست نداشتند به شهادت برسند خیلی پیش خدا می‌رفتند، بعد کم‌کم به خدا علاقه‌مند می‌شدند و دوست داشتند به شهادت برسند. تا خدا کسی را راضی و بلکه مشتاق نمی‌کرد، او را نمی‌بُرد. 💠کسانی که آرزوی شهادت می‌کنند، یعنی می‌خواهند پیش «خدای مهربان» بروند! آنها به مهربانی خدا یقین دارند، مگر بچه وقتی می‌رود بغل مادر و پدرش، می‌ترسد؟! آنها مشتاق هستند و گریه می‌کنند، چون مهربانی خدا را دیده‌اند. 💠طبق روایات عالی‌ترین مقام، توکل است؛ حتی بالاتر از راضی‌بودن به رضای الهی! آیا کسی که به خدا توکل کند و خدا گره‌اش را باز کند، مهربانی خدا را حس نمی‌کند؟! خدا برایت دشمن می‌گذارد که بروی بغل خدا بچسپی و مهربانی‌اش را حس کنی. کسانی که پدر هستند می‌دانند چه مزه‌ای می‌دهد وقتی بچه از یک‌کسی می‌ترسد و خودش را به بابایش می‌چسپاند، شاید این یک دریافتی است تا بفهمیم خدا دوست دارد بنده‌اش به او پناه ببرد و او خدایی می‌کند. 💠توکل به خدا، ذکر خدا ، یک‌کاری را برای خدا کردن، یک کاری را برای خدا نکردن، گذشت از کسی، چشم‌پوشی از چیزی، فراموش‌کردن غم و اندوهی به‌خاطر خدا و... هرچیزی که شما به‌خاطر خدا انجام بدهید، یک راه است برای باخدا زندگی‌کردن! خدا می‌فرماید: موسی! نمک غذایت را هم از من بخواه! (يَا مُوسَى سَلْنِي كُلَّمَا تَحْتَاجُ إِلَيْهِ حَتَّى عَلَفَ شَاتِكَ وَ مِلْحَ عَجِينِكَ؛ عده‌الداعی/134) نمک راحت گیر می‌آید یعنی این‌قدر با من زندگی کن! 💠خدایا می‌ترسم سوءتفاهم بشود و فکر کنم تو از تنهایی ناراحت هستی که این‌قدر دوست داری من بیایم درِ خانه‌ات! می‌فرماید: بندۀ من وقتی مرا صدا می‌زنی، می‌گویی من فقط تو را دارم، فکر کن تو هم تنها بندۀ من هستی. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۸ @Panahiyan
🔰یکی از موانع درک مهربانی خدا این است که «مهربان» ندیده‌ایم! 🔰با مهربانان نشست و برخاست کن، تا مهربانی خدا را باور کنی! 🌀؟ (ج15)-قسمت اول ⭕با مباحث کلامی و اعتقادی کسی به‌سادگی عاشق خدا نمی‌شود؛ باید مهربانی خدا را باور کند! ⭕عقیدۀ درست، اصلش این است که عقیده به مهربانی خدا افزایش پیدا کند ⭕اگر مهربانی ندیده باشی، چطور می‌خواهی مهربانی خدا را باور کنی؟! ⭕یکی از عوامل مهم در خوب‌شدن و بدشدنِ انسان «رفاقت و معیت» است ⭕هر صفتی را بخواهیم در خودمان ایجاد کنیم باید با اهالی آن صفت نشست و برخاست کنیم ⭕نشست و برخاست با کسانی که مهربان‌اند و مهربانی خدا را باور دارند یک راه برای درک مهربانی خدا است ⭕اگر با آدم نامهربان نشست و برخاست کنی، نامهربان می‌شوی و «باور نمی‌کنی مهربانی در عالم وجود دارد!» ⭕مهربان‌بودنِ تو در دین‌دارکردن دیگران مؤثر است؛ آن‌قدر به دیگران مهربانی کن تا باورشان به مهربانی خدا بالا برود ___________________ 💠همان‌طور که برخی از بیماری‌ها واگیر دارند و از شخص بیمار به دیگران منتقل می‌شوند، روحیات انسان‌ها نیز قابل انتقال هستند، اخلاق و نگاه منفی آدم‌ها که در زبانشان جاری می‌شود می‌تواند دیگران را هم مسموم کند و خوبی‌های آنها را از بین ببرد. لذا در تمام مباحث معنوی و اخلاقی و در همۀ زندگی، همیشه باید از یک عامل حرف زد و آن «تأثیرپذیری از دیگران» است. 💠ما هر صفتی را بخواهیم در خودمان از بین ببریم باید با اهالی آن صفت نشست و برخاست نکنیم، و هر صفتی را بخواهیم در خودمان ایجاد بکنیم باید با اهالی آن صفت نشست و برخاست کنیم. مثلاً برای اینکه نمازخوان بشوی، علاوه بر مطالعه، تفکر و تمرین، با آدمِ نمازخوان، نشست و برخاست کن و با آدمِ بی‌نماز نشست و برخاست نکن. حتی فرموده‌اند که با بی‌نماز، سلام و علیک هم نکنید؛ تا این حد روی آدم تأثیر می‌گذارد! 💠خصوصاً در مسائل روحی، دیگران می‌توانند روی ما تأثیر بگذارند بدون اینکه با ما حرف بزنند و بدون اینکه ما با آنها تعامل خاصی داشته باشیم. آدمِ خوب گیر بیاورید و با او نشست و برخاست کنید، واقعاً تأثیرگذار است؛ هم از جنبۀ معنوی و هم اخلاقی! یکی از عوامل مهم در خوب‌شدن و بدشدنِ انسان، همین عامل «رفاقت و معیت» است. 💠حالا چه‌کار کنیم مهربانی خدا را درک کنیم، باور کنیم، به آن توجه کنیم و از آن بهره ببریم؟ یک راهش این است که با کسانی که اهل مهربانی هستند و مهربانی خدا را باور دارند نشست و برخاست کنیم. 💠اگر با آدم نامهربان نشست و برخاست کنی، نامهربان می‌شوی و از آن بدتر اینکه «باور نمی‌کنی مهربانی‌ای در عالم وجود دارد!» ولی اگر با مهربانان نشست و برخاست کنی اولاً حالت خوب می‌شود، ثانیاً اینکه باور می‌کنی در عالم، مهربانی هست و دنبالش می‌گردی و مأیوس از مهربانی زندگی نمی‌کنی! 💠اگر شما مهربانی ندیده باشی، چطور می‌خواهی مهربانی خدا را باور کنی؟! خیلی سخت است. ای کاش پدر و مادرهای همۀ آدم‌ها در این زمینه الگو باشند و هر کسی لااقل پدر و مادرش را نسبت به خودش، مهربان دیده باشد. چون تا مهربانی را از نزدیک نبینی، نمی‌توانی باور کنی که اصلاً یک‌چنین مهربانی‌ای وجود دارد! 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۵)-قسمت اول 💠آدم باید یک «مهربان» از نزدیک ببیند؛ برود بگردد دنبال آدم مهربان، و مهربانی‌اش را ببیند. بعضی‌ها که ائمۀ معصومین‌(ع) را باور نمی‌کنند، یکی از دلائلش این است که آدم خوب از نزدیک ندیده‌اند! ما به‌واسطۀ دیدن آدم‌های خوب است که به خوبیِ اولیاء خدا پی می‌بریم. امام خمینی(ره) با شخصیت خودش کاری کرد که معرفت مردم به ائمۀ هدی بیشتر شد. کِی قبل از انقلاب این‌قدر مجالس اهل‌بیت(ع) رونق داشت؟! کِی زیارت حرم امام رضا(ع) و مسجد جمکران این‌قدر رونق داشت؟! کِی اعتکاف این‌قدر رونق داشت؟! 💠شما خودتان سعی کنید یکی از آن آدم‌های مهربان باشید و آن‌قدر به دیگران مهربانی کنید تا باور آنها را نسبت به مهربانی خدا بالا ببرید. گاهی یک‌طوری دیگران را ببخشید که بگویند «وقتی بندۀ خدا این‌طوری می‌بخشد، خودِ خدا چطور می‌بخشد؟!» 💠مهربان‌بودن تو در دین‌دارکردن دیگران مؤثر است؛ شما اگر به دیگران مهربانی کنی، در واقع به آنها در عقاید دینی‌شان هم کمک کرده‌ای. بگذار آن ضدانقلاب و آن آدم بی‌دین هم بگوید: «اینها جوانمرد هستند، اینها مهربان هستند، اینها باگذشت هستند» اینها درس عقائد است؛ عقیدۀ درست اصلش این است که عقیده به مهربانی خدا افزایش پیدا کند. شما «خلیفه الله» بشوید، نمایندۀ مهربانی خدا بشوید. 💠با کلاسِ اصول عقائد کسی مؤمن نمی‌شود؛ فقط «ساکت» می‌شود! با مباحث کلامی و اعتقادی کسی به این سادگی عاشق خدا نمی‌شود! پس آدم‌ها چگونه عاشق خدا می‌شوند؟ اینکه مهربانی خدا را باور کنند. یکی از موانع درک مهربانی خدا این است که «مهربان» ندیده‌اند! این روابط انسانی است که محبت و مهربانی را در باور مردم می‌گنجاند، و این مهربانی هم جزو دین ما است. 💠إن‌شاءالله یک روزی ما «مهربانانه زندگی‌کردن» را یاد بگیریم و همه با هم مهربان باشیم. مهربانی شعار است ولی پیاده‌شدنی است! اگر ولی‌الله‌الاعظم با قدرت مطلقه بیاید روی زمین حاکم بشود، همه باهم مهربان می‌شوند. حتی در همین زمان خومان؛ اگر ما به قدرت مطلقۀ ولیّ‌فقیه قائل باشیم و این قدرت مطلقه را فراهم کنیم و در خیلی از زد و بندها گیر نکنیم، تا حد زیادی آن اثر را خواهد داشت. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۹ @Panahiyan
🔰 بسیاری از ساختارهای جامعه، مهربانی را کاهش می‌دهد 🌀؟ (ج15)-قسمت دوم ⭕یکی از موانع درک مهربانی خدا این است که «آدمِ مهربان» ندیده‌ایم و «سیستم مهربان» نداریم ⭕در «سیستم مهربان» بیشتر از قانون، از روابط انسانی، محبت و مهربانی استفاده می‌شود ⭕برای کنترل رفتارهای غلط، باید «مناسبات انسانی» را مؤثرتر از «قانون» قرار بدهیم ⭕وقتی «قانون» را به‌جای مهربانی و رابطۀ انسانی قرار دهیم، نامهربانی را ترویج کرده‌ایم ⭕حتی‌المقدور نباید کنترل زندگی ابناء بشر را قانوناً به‌دست گروه دیگری داد؛ این زمینۀ فساد است ⭕خیلی‌‌وقت‌ها قانون برای کنترل «آدم‌های بد» است؛ انگار فرض بر این است که «همه دزد هستند!» ⭕بچه‌ها در مدرسه باید نظام و «سیستم مهربان» و «معلم مهربان» را تجربه کنند؛ این سیستم، مغایرتی با «قاطعیت» ندارد ___________________ 💠یکی از موانع درک مهربانی خدا این است که «آدمِ مهربان» ندیده‌ایم و «سیستم مهربان» نداریم. سیستم مهربان به‌جای قانون از روابط انسانی استفاده می‌کند. سیستم مهربان به‌جای قانون از محبت و مهربانی و خجالت‌زده‌کردنِ دیگران استفاده می‌کند؛ از این سیستم باید دفاع کرد. 💠 با بخشی از سیستم‌ها و ساختارهایی که ما برای خودمان تعریف کرده‌ایم، نمی‌شود مهربانی را منتشر کرد، چون خیلی از این ساختارها مهربانی را کاهش می‌دهند. فکر می‌کنید اگر بعد از ظهور، بشریت زیر سایۀ یک امام مهربان زندگی کند، اصلاً به این ساختارها و قوانین نامهربانانه احتیاج دارد؟! نه؛ چون عالم بشریت، صاحب خواهد داشت؛ صاحبی که مثل یک پدر دلسوز برای تک‌‌تک بچه‌هایش دل می‌سوزاند! 💠وقتی حضرت تشریف بیاورد، ساختارهای جامعه عوض می‌شود؛ ساختارها مهربانانه می‌شود. آن سیستم واقعاً از این سیستم‌های قانونی، آئین‌نامه‌ای و نظارتی و حداقلی، بهتر کار می‌کند؛ این سیستم‌های موجود هزارتا مشکل دارد. 💠ما خودمان هم در برخی محیط‌های کوچک می‌توانیم ساختار و سیستم مهربان را ایجاد کنیم؛ مثلاً در یک مدرسه می‌توانیم سیستمی سرشار از مهربانی ایجاد کنیم و برای کنترل رفتارهای غلط، مناسبات انسانی را مؤثرتر از قانون قرار بدهیم به‌طوری که در آن سیستم، افراد بگویند: «فلانی این‌قدر به من لطف کرده که من اصلاً رویم نمی‌شود در کارم کم بگذارم یا به‌راحتی غیبت کنم(در مدرسه یا سرِ کار حاضر نشوم)» 💠قانون خیلی محترم و خیلی لازم است، اما قانونِ زیادی، حال آدم‌ها و زندگی‌ها و روابط انسانی را خراب می‌کند. وقتی شما مهربانی و رابطۀ انسانی را حذف می‌کنید و جایش قانون می‌گذارید، چه اتفاقی می‌افتد؟ طرف در توجیه نامهربانیِ خود می‌گوید: «این حقِ من است که این کار را انجام دهم!» وقتی قانون را جای مهربانی به‌کار می‌گیریم، نامهربانی را ترویج کرده‌ایم. 💠خیلی‌‌وقت‌ها قانون برای کنترل آدم‌های بد است، خیلی‌وقت‌ها بنا بر این است که «همه دزد هستند!»؛ این‌طوری می‌‌خواهند جلوی دزدی و سوءاستفاده را بگیرند. همه‌جا که لازم نیست قانون و مقررات بگذاریم؛ مگر همه‌جا می‌خواهیم دزد بگیریم؟! مگر همه‌جا بی‌اعتمادی و سوءظن هست؟! 💠بله؛ وقتی «سیستم مهربان» تعبیه کنیم و با همه «با حسن‌ظن و اعتماد» برخورد کنیم، طبیعتاً بعضی‌ها سوء‌استفاده می‌کنند. باید جلوی سوء‌استفادۀ این افراد بد را با «حمیتِ جمع» بگیریم تا سیستم مهربان، از بین نرود؛ یعنی با اهتمامی که جمعِ آنها بر حفظ این سیستم مهربان دارند، جلوی سوءاستفاده‌ها گرفته شود، البته شرطش این است که تعداد و فرهنگِ افراد مهربان در این سیستم غلبه داشته باشد. 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۵)-قسمت دوم 💠بچه‌ها در مدرسه باید نظام و سیستم مهربان را تجربه کنند و معلمان مهربان را تجربه کنند. این سیستم، با «قاطعیت» مغایرت ندارد ولی هنر می‌خواهد! قانون‌دانی قانون‌دانی و قانون‌گذاری و رعایت قانون، زیاد هنر نمی‌خواهد! مثلاً اینکه قانون بگذارید: «هر کسی پایش را از این خط، آن‌طرف‌تر گذاشت، این‌قدر جریمه می‌شود...» این زیاد هنر نمی‌‌خواهد! ولی اگر به‌جای این‌همه قانون، بخواهید با «روابط انسانی» یک مدرسه یا یک مجموعه را اداره کنید، خیلی هنر می‌خواهد. 💠ما گاهی اوقات، خودمان با قوانین اضافی «کارمند فاسد» تولید می‌کنیم. حتی‌المقدور نباید کنترل زندگی ابناء بشر را قانوناً به‌دست گروه دیگری داد؛ این زمینۀ فساد است. پس آدم‌ها را چطوری کنترل کنیم؟ با مهربانی، با روابطِ انسانی، با حیا، با اعتماد، با حسن‌ظن! باید گروه‌های کوچک قدرت بگیرند و گروه‌های کوچک در درون خودشان این سیستم‌ها را طراحی کنند. 💠قانون، بیشتر برای کنترل افراد در یک «مملکتِ بزرگ» است که هیچ‌کس هیچ‌کسی را نمی‌شناسد، اما در یک محیط کوچک مثل مدرسه یا مثل یک کارخانۀ کوچک که 200 نفر هستند و همه همدیگر را می‌شناسند، می‌توانند بر مبنای انسانیت و محبت، خیلی قشنگ‌تر با هم زندگی کنند. آن‌وقت مهربانی‌های آدم‌ها فرصت پیدا می‌کند و رو می‌آید. 💠قانون برای موارد نادر است؛ مثل اسکلت ساختمان است که موقع زلزله، از خرابی‌ها جلوگیری می‌کند، البته تردیدی نیست که باید باشد، ولی قانون آن زیبایی را ندارد که ایثار، محبت، اخلاق، عطوفت و مهربانی دارد. 💠حالا کسی که از مهربانی سوءاستفاده می‌کند تکلیفش چیست؟ یک مقدارش که عیبی ندارد! از مهربانی اولیاء خدا هم خیلی سوءاستفاده کردند. شما سعی کنید از کسانی نباشید که از مهربانی اولیاء خدا سوءاستفاده می‌کنند، شما از مهربانی مهربان‌ها سوءاستفاده نکنید. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۰۹ @Panahiyan
🔰درک مهربانی اولیاء خدا، مقدمۀ درک مهربانی خداست 🔰یکی از موانع درک مهربانی خدا، عدم معرفت به اولیاء خداست 🌀؟ (ج۱۶) ⭕خدا برای اینکه محبتش را به ما اثبات کند رسول مهربان برای ما فرستاده است ⭕اگر مهربانی‌ پیامبر را-که یک انسان است- درک نکنی، چطور می‌توانی مهربانی خدای ندیده را درک کنی؟! ⭕اگر مهربانیِ امامان را درک نکنیم، امامت را درک نکرده‌ایم! ⭕امام صادق(ع): به‌خدا قسم ما نسبت به شما شیعیان از شما به خودتان مهربان‌تر هستم ___________________ 💠یکی از موانع درک مهربانی خدا، عدم معرفت به اولیاء خداست. باور مهربانی اولیاء خدا، مقدمۀ باور مهربانی خداست. خدا برای اینکه محبتش را به ما اثبات کند رسول مهربان برای ما فرستاده است. چون پیامبران را می‌توانیم بشناسیم، نزدیک‌شان بشویم، با آنها حرف بزنیم، لذا راحت‌تر می‌توانیم مهربانی و محبت آنها را درک کنیم. ضمن اینکه می‌دانیم آنها چقدر برای هدایت ما زحمت و سختی کشیده‌اند. 💠فکر کنید به اینکه رسول خدا(ص) اصلاً برای چه پیغمبر شده است؟ برای چه این مسئولیت را بر عهده گرفته است؟! برای چه این رسالت را انجام می‌دهد؟ به‌دلیلِ مهربانی و محبتش نسبت به مردم! ائمۀ هدی(ع) نیز همین‌طور هستند. ما اگر مهربانیِ امامان را درک نکنیم، امامت را درک نکرده‌ایم! 💠خدا برای چه ما را خلق کرد؟ از سر لطف و مهربانی. آن‌وقت خدا دید چه کسی از همه مهربان‌تر است؛ او را پیغمبر کرد! اصلش این است؛ اصلش مهربانی اولیاء خداست. رسول خدا(ص) این مقام را به‌دلیل قلب رئوف و مهربانش به‌دست آورده است که «رحمة للعالمین» است. 💠این رسول، رسولِ محبت و مهربانی خداست. «عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ» (توبه/128) برای چنین رسولی سخت است که چیزی شما را اذیت کند؛ نمی‌تواند تحمل کند! ببینید چقدر عاشق شماست؛ ببینید چقدر مهربان است! خدا محبتش را به ما این‌طوری ابراز می‌کند! اگر نتوانی مهربانی‌ یک انسان را درک کنی، می‌خواهی مهربانی خدای ندیده را درک کنی؟! 💠آن‌وقت خدا به پیغمبرش می‌فرماید: «فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبىَِ اللَّهُ» (توبه/129) اگر مردم به تو پشت کردند بگو خدا برایم کافی است(نفرین‌شان نکن) وقتی فاطمۀ زهرا(س) از مسجد برگشت، از خیانت مردم شروع کرد به ضجه‌زدن، أمیرالمؤمنین(ع) همین آیۀ قرآن را برایش خواند: «فَقُلْ حَسْبىَِ اللَّهُ» شاید یک معنایش این باشد: رسول من! حتی اگر اینها پهلوی فاطمه‌ات را شکستند، بگو «حَسْبىَِ اللَّهُ» 💠در آیه دیگری می‌فرماید: رسول من! خودت را از شدت تأسف، داری می‌کُشی، به‌خاطر اینکه اینها به قرآن ایمان نمی‌آورند «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ» (کهف/6) ببینید رسول خدا(ص) چقدر مهربان است؛ چرا ما از این مهربانی بیشتر بهره نمی‌بریم؟! امام زمان (عج) هم همین‌طور است؛ با ما بد نمی‌شود، اگرچه از دست ما خون جگر می‌خورد! خدایا می‌شود به این بندگانت توفیق بدهی مهدی فاطمه را زیارت کنند و مهربانی او را درک کنند و از زندگی‌شان واقعاً لذت ببرند! 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۶) 💠امام رضا‌(ع) می‌فرماید: «الْإِمَامُ الْأَنِيسُ الرَّفِيقُ وَ الْوَالِدُ الشَّفِيق وَ الْأَخُ الشَّقِيقُ» (کافی/1/200) امام، دوستی است که به او انس پیدا می‌کنی و پدری دلسوز و برادری است که از تو جدا نمی‌شود «وَ الْأُمُّ الْبَرَّةُ بِالْوَلَدِ الصَّغِيرِ وَ مَفْزَعُ الْعِبَادِ فِي الدَّاهِيَةِ النَّآدِ الْإِمَامُ أَمِينُ اللَّهِ» و مثل مادری است که نسبت به طفل شیرخوار، مهربان است... اینها چندجور مهربانی است؛ مهربانیِ رفیق با مهربانی پدر فرق می‌کند، مهربانی مادر هم با مهربانی برادر فرق می‌کند، گاهی رفیق، بهتر از پدر، ما را درک می‌کند، گاهی مادر بهتر از برادر، ما را درک می‌کند، هرکدامشان از یک زاویه‌ای به تو نزدیک هستند، امام همۀ اینها را باهم دارد! 💠امام رضا‌(ع) می‌فرماید: یکی از علامات امام این است که از پدر و مادر مهربان‌تر است(أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِم؛ من‌لایحضره‌الفقیه/4/418) امام صادق(ع) می‌فرماید: به‌خدا قسم ما نسبت به شما شیعیان از شما به خودتان مهربان‌تر هستم «وَ اللَّهِ لَأَنَا أَرْحَمُ بِكُمْ مِنْكُمْ بِأَنْفُسِكُم» (بصائرالدرجات/1/265) 💠لذت محبت و مهربانی، بالاترین لذت است، انسان فقط از مهربانی خدا و سپس اولیاء خدا واقعاً سیراب می‌شود. حالا چگونه محبت اولیاء خدا را باور کنیم؟ می‌شود دربارۀ راه‌حل‌هایش صحبت کرد، اما إن‌شاءالله خودت شهود کنی! بعضی‌ها نه شیعه هستند و نه زبان ما را بلدند، اما با روضه و نوحۀ امام حسین(ع) منقلب می‌شوند؛ مثلاً با روضۀ حضرت قاسم... وقتی امام حسین(ع)-موقع وداع قاسم- او را بغل گرفت این‌قدر گریه کرد که غش کرد و روی زمین افتاد، از شدت محبتی که به قاسم داشت! خیلی‌ها با دیدن این محبتِ شدید، واقعاً متأثر می‌شوند. 💠چرا نمی‌خواهیم غرق این محبت بشویم؟! چرا گاهی می‌خواهیم از این مهربانی سوءاستفاده کنیم؛ مثلاً بگوییم: «آقا با ما مهربان است، برویم یک پولی از او بگیریم!» پول را بگیر، اما بیشتر از خودِ مهربانی آقا کِیف کن و لذت ببر! اینها خیال‌بافی نیست؛ زندگی واقعی همین است. زندگی بدون محبت که فایده‌ای ندارد! 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۰ @Panahiyan
🔰یکی از موانع درک مهربانی خدا «ندیدنِ مهربانی دیگران» است 🌀؟ (ج۱۷)-قسمت اول ⭕اگر بخواهی مهربانی خدا را درک کنی، باید کلاً آدمی باشی با «روحیۀ درک مهربانیِ دیگران»! ⭕به کوچک‌ترین مهربانیِ مردم حتماً پاسخ بده؛ اگر مهربانی‌های دیگران را ندیده بگیری، مهربانی‌های خدا را هم نمی‌بینی ⭕اگر کسی اهل تشکر از نعمت‌های کوچک نباشد، توانایی شکر نعمت‌های بزرگ را هم ندارد ⭕بعضی‌ها فقط نعمت‌های بزرگ را علامتِ مهربانی خدا می‌دانند، برخی هم کلاً نعمت‌ها را ندیده می‌گیرند یا آن را ناشی از شایستگیِ خودشان می‌دانند؛ اینها افراد متکبری هستند! ___________________ 💠رفتار و حال خوب ما و حتی درک ما از خوبی‌ها و مهربانی خدا، وابسته به سبک زندگی ماست و اینکه در قسمت‌های زندگی‌مان چگونه رفتار می‌کنیم؟ اگر بخواهم مهربانی خدا را درک بکنم باید کلاً آدمی باشم با «روحیۀ درک مهربانیِ دیگران»! کمااینکه اگر بخواهم از خدا تشکر کنم، نمی‌شود فقط هنگام ارتباط با خدا به بندۀ شاکر تبدیل شوم و وقت‌های دیگر این روحیه را نداشته باشم! 💠اگر بخواهم نمازم را سر وقت بخوانم باید همۀ کارهایم را سر وقت انجام بدهم! اگر بخواهم در آیات قرآن تفکر کنم باید کلاً آدم متفکری باشم، اگر بخواهم مؤدبانه نماز بخوانم باید کلاً آدم مؤدبی باشم، اگر بخواهم در نماز متوجه خدا باشم باید در کل زندگی متوجه خدا باشم. با توجهِ زیاد به مهربانی خدا انسان نشاط معنوی پیدا می‌کند و می‌تواند راحت زندگی کند. 💠یکی از موانع درک مهربانی خدا این است که مهربانی‌های دیگران را نمی‌بینیم! برای درک و بهره‌مندی از مهربانی خدا باید کلاً توجهِ من به «مهربانی» زیاد باشد و برای دیدنِ مهربانی‌ها آماده باشم! 💠به کوچک‌ترین مهربانیِ مردم حتماً پاسخ بدهیم؛ اگر مهربانی‌های دیگران را ندیده بگیریم، نمی‌توانیم آدمی بشویم که مهربانی‌های خدا را می‌بیند! اگر آدم کلاً روحیۀ شاکرانه داشته باشد، با خدا هم شاکرانه برخورد می‌کند و مهربانی‌های خدا را درک می‌کند. 💠اگر می‌خواهی فرزندت برای نماز، منظم شود و دستور گوش بدهد، ده‌تا دستورِ دیگر برایش درست کن و بگو: نماز هم یکی از آنهاست! بچه‌ای که هرکاری دلش می‌خواهد انجام می‌دهد، وقتی با نمازِ «دستوری، تکراری و اجباری» مواجه می‌شود، نمی‌تواند تحمل کند. بعضی‌ها می‌گویند: چه‌کار کنیم بچه‌مان نمازخوان بشود؟ مستقیماً روی نمازخواندنش فشار نیاور، بلکه روی برنامه‌ها و کارهای دیگرش مثل مرتب‌کردن اتاق، ورزش، غذاخوردن و... تأکید کن، وقتی اهل برنامه شد، نماز را هم به‌عنوان یک برنامه انجام می‌دهد! اما کسی که اهل برنامه نبود، نمی‌تواند برنامۀ نماز را انجام بدهد. 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۷) 💠قرآن می‌فرماید: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها» (نساء/86) اگر کسی به شما احترامی گذاشت و سلامی داد، بهتر از او پاسخش را بدهید و اگر نتوانستید بهتر پاسخ بدهید، لااقل همان مقداری که او سلام داده، جوابش را بدهید یا همان مقدار که او هدیه داده، هدیه بدهید «إِنَّ اللَّهَ كانَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَسيباً» خدا همه‌چیز را حساب می‌کند. 💠امام صادق(ع) می‌فرماید: «در تورات آمده است اگر کسی به تو نعمتی داد از او تشکر کن و به کسی که از تو تشکر می‌کند، نعمت بده و لطف کن؛ مَكْتُوبٌ فِي التَّوْرَاةِ اشْكُرْ مَنْ أَنْعَمَ عَلَيْكَ وَ أَنْعِمْ عَلَى مَنْ شَكَرَكَ ؛ نعمتی را که آدم تشکر کند از بین نمی‌رود و نعمتی که کفران شود باقی نمی‌ماند ؛ فَإِنَّهُ لَا زَوَالَ لِلنَّعْمَاءِ إِذَا شُكِرَتْ وَ لَا بَقَاءَ لَهَا إِذَا كُفِرَتْ ؛ شکر هم نعمت را زیاد می‌کند و هم مانع تغییر نعمت‌ها می‌شود ؛ الشُّكْرُ زِيَادَةٌ فِي النِّعَمِ وَ أَمَانٌ مِنَ الْغِيَر» (کافی/2/94) 💠امام کاظم‌(ع) می‌فرماید: «خوبی دیگران به شما زنجیری است بر گردن‌تان، این زنجیر باز نمی‌شود مگر اینکه آن مهربانی را پاسخ بدهید یا تشکر کنید ؛ المَعروفُ غُلٌّ لا يَفُكُّهُ إلاّ مُكافَأةٌ أو شُكرٌ» (میزان‌الحکمه/17865) یکی از علامت‌های محبوبیت نزد خدا، همین است. اگر خوبیِ دیگران را بهتر جواب دادی، خدا هم دوستت دارد، نگذار زنجیر روی گردنت باشد، این زنجیرها تو را پایین می‌کشد. 💠رسول خدا(ص) می‌فرماید «اگر کسی اهل تشکر از نعمت‌های کوچک نباشد، توانایی تشکر از نعمت‌های بزرگ را هم ندارد؛ مَنْ لَمْ يَشْكُرِ الْقَلِيلَ لَمْ يَشْكُرِ الْكَثِير» (نزهه‌الناظر/27) و در روایت هست: «کسی که از خدا در کم نترسد در زیاد هم نمی‌ترسد؛ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ فِي الْقَلِيلِ لَمْ يَخَفْهُ فِي الْكَثِير» (عیون‌اخبارالرضا(ع)/2/180) اینها یعنی به «جزئیات توجه کن!» صاحبان معرفت به اطرافیان‌شان گفته‌اند که اگر مدتی جزئیات را رعایت کنید، اخلاق‌ و روحیات‌تان تغییر می‌کند. 💠بعضی‌ها فقط نعمت بزرگ خدا را علامتِ مهربانی خدا می‌بینند! ببینید امام حسین(ع) در دعای عرفه، چقدر نعمات خدا را با جزئیاتش یادآوری می‌کند! اگر دعای عرفه نخوانده بودم شاید هیچ‌وقت این لطف‌های خدا به ذهنم نمی‌رسید! تمام عمر از آنها استفاده می‌کنم ولی با این جزئیاتی که امام حسین(ع) نعمات را یادآوری و تشکر می‌کند، متوجه نبودم. 💠بعضی‌ها کلاً خوبی‌ها و نعمات را ندیده می‌گیرند! برخی هم آنها را ناشی از شایستگی‌های خودشان می‌دانند، اینها افراد متکبری هستند! درک مهربانی دیگران دل را نرم می‌کند! ‌وقتی دلت نرم شد در ارتباط با پروردگار هم احساس خوبی پیدا می‌کنی. این راه سلوک معنوی است برای دل‌های آماده و بیدار! 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۱ @Panahiyan
🔰چالش مهمی که همه با آن درگیریم: 🔰چرا دیگران قدر مهربانی مرا نمی‌دانند؟! 🌀؟ (ج۱۷)-قسمت دوم ⭕وقتی به دیگران مهربانی می‌کنم، آیا آنها هم باید با من مهربان باشند؟ ⭕طبق روایت، ارزشمندترین مردم نزد خدا، انسان نیکوکاری است که قدر کارش دانسته نمی‌شود ⭕اگر هر کار خوبی که انجام دادی از تو قدردانی کردند، به خودت شک کن؛ شاید اوضاعت خراب است! ⭕از ناسپاسی دیگران نسبت به خودت درس بگیر و تو دیگر نسبت به خدا و اولیاء خدا ناسپاسی نکن! ⭕خدا می‌فرماید: «به کسانی که در راهِ من به‌همدیگر مهربانی می‌کنند، محبتم را واجب کردم» ⭕خدا رابطۀ خودش را با ما مشروط به رابطۀ ما با یکدیگر کرده است و انتظار دارد با کسی که نسبت به ما خطا کرده، مهربان باشیم ___________________ 💠ما باید مهربانی دیگران را ببینیم، ولی آیا دیگران هم باید مهربانی ما را ببینند یا نه؟ این چالش مهمی است که همه در زندگی‌شان دارند؛ می‌گویند «من وقتی به دیگران مهربانی می‌کنم، دیگران هم باید با من مهربان برخورد کنند!» اما پیامبر(ص) می‌فرماید: ارزشمندترینِ مردم نزد خدا و نزدیک‌ترین فرد به پروردگار، انسان نیکوکاری است که قدر کارش دانسته نمی‌شود! «أَفْضَلُ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْزِلَةً وَ أَقْرَبُهُمْ مِنَ اللَّهِ وَسِيلَةً الْمُحْسِنُ يُكَفَّرُ إِحْسَانُه» (نوادر راوندی/9) 💠امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: «كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص مُكَفَّراً لَا يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُ» (علل‌الشرایع/2/560) رسول خدا پاسخ خوبی‌هایش را نمی‌دید(ایشان انتظار داشت مردم لااقل با اهل‌بیتش مهربان باشند «لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی» اما خیلی به اهل‌بیتش ظلم کردند) و بعد می‌فرماید: «وَ كَذَلِكَ نَحْنُ أَهْلَ الْبَيْتِ مُكَفَّرُونَ لَا يَشْكُرُونَنَا وَ خِيَارُ الْمُؤْمِنِينَ مُكَفَّرُونَ لَا يُشْكَرُ مَعْرُوفُهُم» ما اهل‌بیت هم هر خدمتی می‌کنیم کسی از ما تشکر نمی‌کند. بهترین مؤمنان هم همین‌گونه هستند. (حتی طبق برخی روایات، اگر هر کار خوبی که انجام دادی، از تو قدردانی کردند و پاداشت را گرفتی، به خودت شک کن؛ شاید اوضاعت خراب است!) 💠نباید آدم به‌دلیل ناسپاسیِ دیگران دست از مهربانی به دیگران بردارد. اگر شما آدم‌هایی باشید که خدمت می‌کنید اما بهرۀ خدمت‌تان را نمی‌گیرید، این درسی است که نشان می‌دهد «این‌کار چقدر زشت است!» لذا حواست باشد تو دیگر این کار را با خدا و اولیاء خدا و بزرگ‌ترهایت نکنی! «ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان!» وقتی دیگران تو را ناسپاسی کردند بگو: خدایا من به خاطر ناسپاسیِ خودم از تو معذرت می‌خواهم... 👈ادامه مطلب در پست بعد 👇 👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۷) قسمت دوم 💠مهربانی‌کردن به دیگران مهم است خصوصاً نسبت به کسی که دو ویژگی دارد: هم نسبت به تو خطا کرده، هم نسبت به او قدرت داری. اگر کسی نسبت به شما خطا کرد با سرزنش‌های خودتان او را له نکنید، اگر خدا با ما این رفتار را بکند که نابود می‌شویم! با هر کسی خواستی برخورد کنی بگو اگر حق دارم به او فحش بدهم، خدا هم حق دارد به من خیلی چیزها بگوید! اگر حق دارم محرومش کنم، خدا هم حق دارد محرومم کند! خدا از ما انتظار دارد کسی که نسبت به ما خطا می‌کند یا مقصر است مثل مادرش باشیم و بدی‌هایش را نادیده بگیریم. 💠خدا رابطۀ خودش را با ما مشروط به رابطۀ ما با یکدیگر کرده است. ما معمولاً با خودِ خدا راحت می‌توانیم کارمان را پیش ببریم ولی اینجاها گیر می‌کنیم! مثلاً طبق روایت، در خانواده اگر زن و شوهر باهم دعوا نکنند رزق‌شان زیاد می‌شود(من حَسُنَ بِرُّهُ في أهلِ بَيتِهِ زيدَ في رِزقِهِ؛ دعوات راوندی/127) اگر باهم دعوا کنند قبل از اینکه ببینند تقصیرِ کیست، رزق‌شان کم می‌شود! یعنی «روحیۀ عدم توافق» رزق را کم می‌کند. 💠امام صادق(ع) به یکی از دوستانش درباره ارتباط با گروهی که ضعفی در ایمان‌شان بود فرمود: خوب است ما هم به‌خاطر فاصله‌ای که با شما داریم شما را تحویل نگیریم، خدا هم به‌خاطر فاصله‌ای که با ما دارد ما را تحویل نگیرد؟! چرا به‌خاطر این فاصله، مهربانی‌تان را به آن قوم ترک کنید؟( يَتَوَلَّوْنَا وَ لَا يَقُولُونَ مَا تَقُولُونَ تَبْرَءُونَ مِنْهُمْ قَالَ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ فَهُوَ ذَا عِنْدَنَا مَا لَيْسَ عِنْدَكُمْ فَيَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَبْرَأَ مِنْكُمْ؛ کافی/2/43) 💠مانع درک مهربانی خدا این است که مهربانی دیگران را نمی‌بینیم. لذا روحیه ما باید طوری باشد که برای مهربانی‌های کوچک تشکر کنیم و سعی کنیم جبران کنیم. وقتی مهربانی خدا را ببینیم از تنهایی در می‌آییم، ابرقدرت می‌شویم، به خلاقیت و شکوفایی می‌رسیم، اخلاق‌مان درست می‌شود و معصیت نمی‌کنیم. 💠رسول خدا(ص) در شب معراج سؤال کرد: کدام عمل با فضیلت‌تر است؟ خداوند فرمود: هیچ‌چیزی نزد من، ارزشمندتر از توکل به من و راضی‌بودن به رضای من نیست! «لَيْسَ شَيْءٌ أَفْضَلَ عِنْدِي مِنَ التَّوَكُّلِ عَلَيَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْتُ» (ارشاد‌القلوب/1/199) توکل یعنی به خدا بسپار، اگر به خدا نسپاریم اخلاق‌مان خراب می‌شود، ناراحت و ناآرام می‌شویم. 💠و بعد فرمود: واجب است بر من دوست داشته باشم کسانی را که در راه من به‌هم محبت و مهربانی می‌کنند و به‌خاطر من به‌هم وصل می‌کنند. «وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَحَابِّينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَعَاطِفِينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَاصِلِينَ فِيَّ وَ وَجَبَتْ مَحَبَّتِي لِلْمُتَوَكِّلِينَ عَلَيَّ» مهربانیِ من حد ندارد «وَ لَيْسَ لِمَحَبَّتِي عِلْمٌ وَ لَا غَايَةٌ وَ لَا نِهَايَةٌ» (همان) 💠یک راه میان‌بُر هم هست؛ خدا حتماً یک راه ساده جلوی پای ما می‌گذارد. نمی‌توانی به کسانی که ناشکری و اذیتت کردند محبت کنی؟ به کسانی مهربانی کن که خدا مهربانی‌کردن به آنها را خیلی خیلی دوست دارد، به چهارده معصوم مهربانی کنید، مثلاً اینکه به حرم اهل‌بیت(ع) بروید یا جلسۀ روضه بگیرید، آن بزرگواران همین روضه‌ها و ‌نشستن‌های ما را محبت تلقی می‌کنند. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۱ @Panahiyan
🔰از خدا بترس تا نوازش خدای مهربان را لمس کنی 🔰نترسیدن از خدا و عذاب الهی، مانع درک مهربانی خداست 🌀؟ (ج۱۸)-قسمت اول ⭕معمولاً ترس از خدا را جدی نمی‌گیریم و فکر می‌کنیم ترس از عذاب الهی با امیدداشتن به رحمت خدا مغایرت دارد ⭕یکی از روش‌های تربیتی قرآن این است که بندگان خدا را از عذاب الهی می‌ترساند ⭕انسان موجودی است که ترس برایش لازم است؛ بلکه خوف از خدا برای انسان مفید است ⭕خوف از غیرخدا، استرس‌زاست و قساوت قلب می‌آورد اما خوف از خدا آرامش‌بخش است و دل را نرم می‌کند ⭕ترس از خدا بلافاصله یک عکس‌العملِ مهربانانه از جانب خدا به‌دنبال دارد ⭕می‌خواهی خدا را امتحان کنی؟ خوف از خدا را در دلت ایجاد کن، تا عکس‌العمل فوری خدا را ببینی! ___________________ 💠یکی از موانع توجه به مهربانی خدا، و عدم بهره‌برداری خوب و عمیق از مهربانی خدا این است که ما معمولاً در زندگی خودمان ترس از خدا را حذف می‌کنیم و ترس از عذاب الهی را هم جدی تلقی نمی‌کنیم؛ حتی فکر می‌کنیم که ترس از عذاب الهی مغایرت دارد با امیدداشتن به رحمت خدا و اینکه انسان بخواهد عمیقاً مهربانی خدا را باور کند. 💠ترس از عذاب الهی و از آن بالاتر، «ترس از مقام پروردگار» در قرآن کریم، تصریح شده است (وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ؛ الرحمان/46) و حجم بالایی از آیات قرآن را به خودش اختصاص می‌دهد. حداقل یک‌دهم آیات قرآن، به این موضوع اختصاص دارد. کاملاً معلوم است که یکی از روش‌های تربیتی قرآن کریم این است که بندگان خدا را از عذاب الهی بترساند. 💠چرا خدا در قرآن، این‌قدر از دوزخ سخن می‌گوید؛ آن هم به تفصیل؟ چرا این‌قدر دوزخ و عذاب خودش را توصیف می‌فرماید؟ ما می‌توانیم حدس بزنیم که «انسان موجودی است که ترس برای او لازم است» می‌توانیم این انسان‌شناسی را از قرآن برداشت کنیم که «ترسیدن از عذاب الهی و ترسیدن از مقام ربوبی، برای انسان مفید است» 💠خوف در وجود انسان جایگاه ارزشمندی دارد. خوف از غیرخدا، استرس‌زاست و آرامش انسان را به‌هم می‌ریزد، خوف از غیرخدا، علامت ضعف است و ضعیف‌کنندۀ انسان است و حتی انسان را قسی‌القلب می‌کند؛ انسانِ ترسو، سنگ‌دل هم هست، به موش‌مرده بودنش نگاه نکنید! کسی که ترسو است نمی‌شود به او امید داشت که یک جاهایی رحم کند؛ اگر فرصت پیدا کند بی‌رحمانه‌ترین رفتارها را انجام می‌دهد. از یک انسان شجاع، مهربانی را بیشتر می‌شود انتظار داشت. آدم شجاع، راحت‌تر می‌تواند بگذرد و گذشت کند. آدم قدرتمند راحت‌تر می‌تواند مهربان باشد. 💠خوف از غیرخدا، هم آدم را ضعیف می‌کند، هم لطافت روحی انسان را از بین می‌برد، هم آرامش انسان را می‌گیرد، هم خیلی از اوقات، دقت انسان را کم می‌کند. آدم ترسو-در مجموع- نمی‌تواند آدمی خلاق و دارای قدرت تمرکز باشد. 💠هرچقدر ترس از غیرخدا، زشت است و آفت دارد، ترس از خدا برعکس است! ترس از خدا، استرس‌زا نیست و خلاقیت انسان را از بین نمی‌برد، بلکه تمرکز انسان را عمیقاً بالا می‌برد، دل آدم را نرم می‌کند و آدم را لطیف می‌کند. 💠ترس از خدا بلافاصله یک عکس‌العملِ مهربانانه از جانب خدا به‌دنبال دارد. هرکسی می‌خواهد مهربانی خدا بیشتر شامل حالش بشود و بیشتر این مهربانی را لمس کند، می‌تواند از این قاعده استفاده کند و اصلاً خدا را امتحان کند! یک مدتی از خدا و عذاب الهی بترسید؛ نوازش‌های خدای مهربان را لمس خواهید کرد. این مسئله هم تجربی است و زیاد مسئلۀ پیچیده و غامضی نیست که نیاز به کشف و شهود و ریاضت‌‌‌های آنچنانی داشته باشد! 👈ادامه مطلب در پست بعد 👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀؟ (ج۱۸) 💠اگر خوف از خدا، دلت را فرا بگیرد، همان موقع یک اتفاق خوب در روحت خواهد افتاد و حضور خدا را درک می‌کنی. خدا مطلقاً پشت پردۀ غیب نیست که ما هیچ چیزی از او را حس نکنیم. عکس‌العمل‌های خداوند نسبت به رفتارها و احساس خودمان را می‌توانیم دریابیم. 💠جهنم که واقعیت دارد و خیال‌پردازی نیست؛ خُب یک مدتی عذاب جهنم را جدی بگیر تا هراس در دلت بیفتد، بعد می‌بینی که دلت نرم می‌شود، اشکت جاری می‌شود و نسبت به همه مهربان می‌شوی و آرامش پیدا می‌کنی. همۀ اینها نتیجۀ این است که آدم یک مدتی شروع کرده به ترسیدن از خدا. 💠«ترس از خدا» انگار باعث می‌شود که شما غیب را از پشت پردۀ غیبِ مطلق بیرون بیاوری و آن را امتحان کنی. بعضی‌ها می‌خواهند خدا را با «دعا» امتحان کنند! می‌گویند: «دعا کنیم ببینیم مستجاب می‌شود یا نه؟» خُب ممکن است مصلحت نباشد خدا دعای تو را مستجاب کند! اگر می‌خواهی خدا را امتحان کنی، از راه منطقی‌اش امتحان کن؛ یعنی اینکه «خوف از خدا را در دلت ایجاد کن، تا عکس‌العمل فوری پروردگار را ببینی!» یکی از عجائب عرصۀ معنویت، همین است! 💠آدم آناً می‌تواند نتائج خوف از خدا را در نرم‌شدنِ قلب خودش ببیند، و وقتی قلبش نرم شد، مهربانی خدا را حس می‌کند و پشت‌گرمی خودش را مهربانی خدا خواهد دید؛ این به طور طبیعی اتفاق می‌افتد. اگر کسی می‌خواهد مهربانی خدا را درک کند، یک راهش همین است. در روایت هست که خدا دوزخ را آفریده است برای سوق‌دادن آدم‌ها به بهشت و سوق‌دادن آنها به آغوش خدا و برقراری ارتباط مهربانانه بین انسان و خدا (خَلَقَ اللَّهُ تَعالى جَهَنَّمَ مِن فَضلِ رَحمَتِهِ سَوطاً يَسوقُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ إلى الجَنَّةِ؛ المحجّة البيضاء/7/262) (...وَ حِيَاشَةً لَهُمْ إِلَى جَنَّتِه؛نهج‌البلاغه/ حکمت368) 💠چرا خدا ما را می‌ترساند؟ اولاً این ترساندن، علامت نامهربانی خدا نیست و این ترس، ترس بد و آزاردهنده‌ای نیست، نباید از آن فرار کنیم. این ترس، آرامش‌بخش و نرم‌کنندۀ دل است، ترسی است که آدم می‌تواند با عالم غیب ارتباط برقرار کند. واقعاً که ما را جهنم نمی‌برند؛ می‌گویند از جهنم بترس! ببین چقدر هولناک است! اگر ببینی، خودت را جمع می‌کنی و وقتی خودت را جمع کنی، بلافاصله در آغوش پروردگار قرار می‌گیری. 💠ثانیاً اینکه خدا از خوف و انذار به‌عنوان یک عامل حرکت‌دهنده یا بازدارنده در وجود انسان استفاده می‌کند. فقط محبت و شوق نیست که انسان را به حرکت وادار می‌کند، خوف هم انسان را به حرکت وادار می‌کند. خوف حتی قبل از به‌دست آمدن محبت، می‌تواند انسان را وادار به حرکت کند یا او را از حرکت بازدارد. 💠ما تا عاشق بشویم خیلی کار دارد، تا آن موقع چه‌کار کنیم؟ از خوف استفاده کنیم. آدم که نمی‌تواند به این سادگی عاشق بشود، ولی به این سادگی می‌تواند خائف بشود؛ کافی است یک‌مقدار تأمل کند. آدم نمی‌تواند به این سادگی به عالی‌ترین منافع خودش علاقه‌مند بشود، ولی آدم می‌تواند به سادگی از ضررکردن بترسد؛ این زیاد رشد نمی‌خواهد! 💠خوف هم جنبۀ «حداقلی» دارد هم «حداکثری»؛ یعنی آدم‌های حداکثری هم باز، خوف در روحیه و احساس‌شان وجود دارد. چرا آنها خوف دارند؟ برای اینکه در آن مرتبۀ عالی هم باز عشق‌شان آنها را وادار می‌کند به ترسیدن! أمیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: خوفِ شیعیان ما از سر محبت‌شان است (وَ هُمْ فِی ذَلِکَ خَائِفُونَ أَنْ لَا یُقْبَلَ مِنْهُمْ وَ لَیْسَ وَ اللَّهِ خَوْفُهُمْ خَوْفَ شَکٍّ فِیمَا هُمْ فِیهِ مِنْ إِصَابَةِ الدِّینِ وَ لَکِنَّهُمْ خَافُوا أَنْ یَکُونُوا مُقَصِّرِینَ فِی مَحَبَّتِنَا وَ طَاعَتِنَا» (کافی/8/128) 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۲ @Panahiyan
🔰اگر «عبد» باشی مهربانی مولا را باور می‌کنی! 🔰ترس از خدا، تو را در موضعِ «عبد» قرار می‌دهد 🌀؟ (ج۱۸)-قسمت دوم ⭕برای اینکه مهربانی خدا را باور کنی باید بپذیری که «عبد» هستی ⭕وقتی عبد شدی، طبیعاً مولا به تو محبت می‌کند ⭕هیچ چیزی مثل «خوف از خدا» هویت عبد‌بودن را برایمان جا نمی‌اندازد ⭕چهار اثر مهم ترس از خدا: ۱. عکس‌العمل مهربانانۀ خدا را به‌همراه دارد ۲. تکبر و قساوت‌‌های قلب انسان را فرومی‌ریزد ۳. انسان را با هیجان، به‌سوی خدا «فرار می‌دهد» ۴. انسان را نسبت به خدا در موضِع عبد نسبت به مولا قرار می‌دهد ___________________ 💠ترس از خدا متناسب با مکانیزم وجودی انسان است و چند اثر یا کارکرد بسیار مهم دارد: ۱. اولین اثرش این است که عکس‌العمل مهربانانۀ خدا را به سراغ آدم می‌آورد. وقتی خائف بشوی خدا آناً به تو مهربانی می‌کند و تو این مهربانی را لمس می‌کنی، می‌چشی و باور می‌کنی و یک تجربۀ مهربانانه از خدا پیدا می‌کنی. 💠تو در جریان «خودسازی» تنها نیستی؛ خودسازی یک فعالیت دونفره است بین «تو و خدا» یعنی یک عمل و عکس‌العملِ دائم، بین تو و خدا وجود دارد. لذا اگر کسی بخواهد باورش به مهربانی خدا بیشتر شود، باید در تعامل دائم با خدا، باور خود را افزایش بدهد. ۲. دومین اثر خوف از خدا این است که تکبر آدم را خودبه‌خود از بین می‌برد و قساوت‌های قلب او را فرومی‌ریزد. وقتی انسان خائف می‌شود تکبرش می‌ریزد؛ آدم خائف، طبیعتاً افتاده‌حال، متواضع و کوچک می‌شود، حتی صدایش هم نازک می‌شود! صدای آیت‌الله بهجت(ره) را در نماز شنیده‌اید؟ ایشان در اوج ضعف و ترس نسبت به پروردگار نماز می‌خواندند و این حالت، در صدایشان موقع نماز، کاملاً مشخص بود. 💠وقتی با ترس از خدا، سنگ‌های قلب انسان فرو ریخت و قساوت‌هایش از بین رفت و قلبش نرم شد، حالا مهربانی خدا را بهتر درک می‌کند، چون خودش هم چیزی از جنس این مهربانی شده است. ۳. سومین اثر خوف از خدا این است که انسان را با هیجان، به‌سوی خدا فرار می‌دهد، انسان را با اصرار، به‌سوی خدا می‌کشاند. وقتی انسان خائف شد، خوبه‌خود به‌سوی خودِ خدا می‌رود، چون از خدا که نمی‌شود فرار کرد «لَا يُمْكِنُ الْفِرَارُ مِنْ حُكُومَتِك» (دعای کمیل) لذا در روایات به ما تأکید شده است که از خدا به‌سوی خدا فرار کنید (وَ فِرُّوا إِلَى اللَّهِ مِنَ اللَّه؛ نهج‌البلاغه/خطبه24) یعنی عادی نروید؛ بلکه فرار کنید! وقتی آدم بترسد، عادی نمی‌رود؛ فرار می‌کند! هرکسی می‌‌خواهد محکم به بغل خدا بچسبد و خدا او را در آغوش بگیرد، راهش این است که از خدا بترسد. آیا مادری هست که بچه‌اش از چیزی بترسد و به آغوش او پناه ببرد ولی او بچه‌اش را نوازش نکند؟! 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀 ؟ (ج۱۸) قسمت دوم 💠امام صادق(ع) می‌فرماید: مؤمن همیشه بین دو تا خوف است؛ یکی ترس از گناهی که انجام داده و نمی‌داند خدا با آن چه برخوردی خواهد کرد؟ ترس دیگرش این است که نمی‌داند در آینده چه خواهد شد. لذا همیشه خائف است و او اصلاح نمی‌شود مگر با خوف «الْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا صَنَعَ اللَّهُ فِيهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِيَ لَا يَدْرِي مَا يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهَالِكِ فَهُوَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْف» (کافی/2/71) مؤمن جز با خوف، آدم نمی‌شود! یکی از وجوه آدمیت بهره‌بردن از مهربانی خدا، تغذیه‌شدن با مهربانی خدا و ایمان به مهربانی خداست. 💠طبق روایت فوق، مرتبۀ اول ترس مؤمن، ترس از گذشتۀ خود است و مرتبۀ دومش این است که از آیندۀ خودش ترس داشته باشد. البته هر کسی به این مرتبۀ از ترس نمی‌رسد؛ خیلی باید عاقل باشد تا از آینده و عاقبت‌به‌خیری هم بترسد. 💠ما چطور می‌توانیم مهربانی خدا را جذب کنیم؟ اول باید موضع خودمان را نسبت به خدا تعیین کنیم؛ ما چه نسبتی با خدا داریم؟ پسرخالۀ خدا هستیم؟ فرزند او هستیم؟ برادر او هستیم؟ همسایۀ او هستیم؟ هویت اصلی ما این است که «عبد خدا» هستیم و می‌خواهیم به‌عنوان یک عبد و بنده، مهربانی خدا را جلب کنیم. 4- چهارمین اثر خوف از خدا این است که انسان را نسبت به خدا در موضِع عبدبودن قرار می‌دهد. هیچ چیزی مثل «خوف از خدا» هویت عبد‌بودن ما را برایمان جا نمی‌اندازد. البته «اطاعت از خدا» هم می‌تواند این احساس عبدبودن را تثبیت کند، اما احساسی که حتی زودتر از اطاعت می‌تواند در دل انسان بیاید و عبدبودن را جابیندازد، خوف است. اطاعت خیلی از اوقات سخت است، اما توجه و دقت‌کردن به عذاب‌های خدا، یک‌دفعه‌ای ما را در موضع «عبد» قرار می‌دهد. 💠وقتی عبد شدی، طبیعاً مولا به تو محبت می‌کند و دریغ ندارد. وقتی عبد شدی اصلاً نمی‌توانی قبول کنی که مولا به تو مهربان نیست. مثل بچه‌ای که نمی‌تواند قبول کند مادرش به او مهربان نیست. 💠چه‌کسانی مهربانی خدا را باور نمی‌کنند؟ آنهایی که رابطۀ عبد و مولا را برقرار نکرده‌اند و مولابودن خدا را باور نکرده‌اند، فکر می‌کنند خدا فقط خالق است؛ آن‌هم مثل کارخانه‌ای که مثلاً یک ساعت را ساخته و دیگر ارتباطی با این مخلوق خودش ندارد! 💠برای اینکه مهربانی خدا را باور کنی باید بپذیری که او مولا است و برای اینکه برایت جا بیفتد که او مولا است، باید از او حساب ببری؛ این ترس و حساب‌بردن، جزو لاینفک این رابطه است، بترس؛ بگذار مولا بیاید تو را آرام کند. ما واقعاً خیلی بی‌مزه هستیم؛ خودمان می‌خواهیم خودمان را آرام کنیم! بگذار خدا بیاید آرامت کند! 💠ما چه تصور و چه برداشتی از خدا داریم؟ اگر برداشتمان از خدا به‌گونه‌ای باشد که مهربانی او را درک کنیم، آن‌وقت هرچه خدا به ما اخم کند، یک لحظه هم تصور دیگری غیر از مهربانی خدا از او نخواهیم داشت! 💠اگر مهربانی خدا را باور کنی، آن‌وقت هر آیه‌ای از آیات قرآن، تو را تکان می‌دهد. هر چیزی خدا در قرآن بگوید، هر حکمی، هر امری، هر فرمانی، هر توبیخی... تو آب می‌شوی و از مهربانی خدا اشک می‌ریزی، اصلاً همین‌که خدا شروع کرده به حرف‌زدن با تو، مگر جز از سر محبت است؟! پس دیگر برایت چه فرقی می‌کند که او چه دارد می‌گوید؟ از عذابش می‌گوید یا از نعمتش؟ 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۲ @Panahiyan
🔰اصل غذای روح انسان «مهربانی خدا» است 🌀؟ (ج۱۹) ⭕انسان بندۀ مهر است؛ وقتی مهر خدا را باور کردی، عبدِ او خواهی شد ⭕انرژیِ مؤمن از ارتباط قلبی‌ای است که با خدا دارد ⭕ایمان به خدا در واقع یعنی ایمان به مهربانی خدا؛ کفر هم یعنی انکار رحمانیت خدا ⭕ایمان به خالقیت خدا که هنر نیست، مشرکان هم به خالقیت خدا مؤمن بودند! ⭕اگر صبح تا شب بگویی «خدا خالق است» اما به مهربانی خدا توجه پیدا نکنی، هیچ اتفاق بزرگی در قلبت نمی‌افتد ⭕بعضی‌ها برای گرفتن «حاجت» درِ خانۀ خدا می‌روند، بعضی‌ها برای «مغفرت» و بعضی‌ها برای «رحمت»؛ یعنی می‌‌خواهند لذت مهربانی خدا را بچشند، مرتبۀ اینها بالاتر است ___________________ 💠بعضی‌ها برای گرفتن حاجت، درِ خانۀ خدا می‌روند که البته کار خوبی است، ولی از آن بالاتر؛ یک عده‌ای برای طلب مغفرت، درِ خانۀ خدا می‌روند؛ خدا با محبت و استقبال بیشتری با اینها برخورد می‌کند. معلوم است کسانی که برای طلب مغفرت می‌روند، بالاتر از کسانی هستند که صرفاً برای طلب حاجت می‌روند. 💠از این بالاتر هم یک مرتبۀ دیگری هست که خدا دوست دارد این مرتبه را در ما ببیند؛ این مربوط به کسانی است که دنبال «رحمت و مهربانی پروردگار عالم» هستند و می‌خواهند لذت رحمت و مهربانی خدا را بچشند؛ اگر اشک می‌ریزند به‌خاطر درکی است که از این مهربانی دارند، اگر طلب مغفرت می‌کنند به‌خاطر ذره‌ای فاصله است که ممکن است بین آنها و این مهربانی بیفتد. 💠در بهشت و رضوان الهی هم بالاترین چیزی که انسان می‌تواند از آن لذت ببرد «گرمای محبت خدا» است؛ این همان نقطۀ نهایی است و آن‌جایی است که انسان به آرامش می‌رسد. اگر کسی شدت محبت و مهربانی خدا را درک کند، الذّ لذات عالم را چشیده است. 💠اینکه می‌فرماید: «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ به ذکر خدا دل‌ها آرام می‌گیرد» (رعد/28) معنای دقیقش این است: به ذکر رحمانیت خدا و مهربانی خدا، دل آرام می‌گیرد، و الا اگر صبح تا شب بگویی «خدا خالق است» اما به مهربانی و رحمانیت خدا توجه پیدا نکنی، هیچ اتفاق بزرگی در قلبت نمی‌افتد. 💠به هر اسمی از اسماء پروردگار، اگر آدم توجه پیدا کند آن‌قدر رویش اثر ندارد که توجه به «رحمانیت خدا» اثر دارد. اگر این حقیقت را بفهمیم، آن‌وقت می‌فهمیم که همۀ عمر غافل بوده‌ایم؛ حتی آن لحظه‌هایی که مثلاً در حال مناجات بوده‌ایم. 💠اینکه اولیاء خدا-در ادعیه- دوست دارند پیش خدا اظهار ضعف بکنند، یک دلیلش این است که می‌دانند خدا مهربان است و در اثر احساس ضعف‌کردنِ بنده‌اش درِ خانۀ او، مهربانی‌اش را مضاعف می‌کند. 💠اصل غذای روح انسان «مهربانی خدا» است؛ اصل حیات بشر وابسته به این است و نبودش، ممات انسان است. واقعاً اگر آدم از نزدیک، با مهربانی خدا برخورد کند، تغذیه می‌شود و جان می‌گیرد. اصلاً انرژیِ مؤمن از ارتباط قلبی‌ای است که با خدا دارد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من درِ خیبر را با قدرت روحی خودم برداشتم نه با قدرت بدنی‌ام (مَا قَلَعْتُ بَابَ خَیْبَرَ...؛ امالی صدوق/514) کوه‌‌ها به دست شما جابجا می‌شود؛ فقط به مهربانی خدا ایمان داشته باشید! 💠نیاییم از خدای مهربان یک چیزی بگیریم و برویم! درِ خانه‌اش برویم برای اینکه مهربانی‌اش را بگیریم که وقتی گرفتیم، دیگر نمی‌رویم! انسان، عبید احسان است، بندۀ احسان است، بنده و بردۀ مهر است، وقتی مهر خدا را باور کردی، عبدِ او خواهی شد. 💠در ایمان خدا یک مرتبۀ شریفی هست که ما کمتر به آن دسترسی داریم و کمتر روی آن کار می‌کنیم و آن «ایمان به مهربانی خدا» است. ایمان به خالقیت خدا که هنر نیست، مشرکان هم به خالقیت خدا مؤمن بودند! قرآن می‌فرماید: اگر از آنها بپرسی خالق‌تان کیست حتماً می‌گویند خدا. (وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ؛ زخرف/87) 💠ایمان به خدا یعنی ایمان به مهربانی خدا. حضرت امام(ره) و دیگر عرفا در کتب عرفانی‌شان توضیح می‌دهند که «در رأس اسماء پروردگار، رحمانیت پروردگار است و دیگر صفات و اسماء خدا در ارتباط با بندگان، بازگشتش به رحمانیت خداست» 💠جهل یعنی چه؟ یعنی ندانستن این رحمانیت. کفر یعنی چه؟ یعنی انکار این رحمانیت. بزرگ‌ترین گناه چیست؟ ناامیدی نسبت به این رحمانیت و سوءظن به مهربانی خدا. استغفار از کدام گناه واجب‌تر است؟ از بزرگ‌ترین گناه که همان یأس از رحمت خداست. البته یأس درجات دارد و می‌توان گفت که متاسفانه تقریباً همۀ ما بهره‌ای از یأس یا مرتبه‌ای از یأس را داریم(که در اثر غفلت‌ها و گناه‌های ما ایجاد شده است) 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۵ @Panahiyan
🔰قرآن مظهر مهربانی خداست؛ حتی آیات عذاب الهی! 🔰خدا با قرآن دارد مهربانی‌اش را نشان می‌دهد 🌀؟ (ج۲۰) ⭕اگر برداشت پایه‌ایِ انسان دربارۀ خدا این باشد که «خدا مهربان است» حتی وقتی آیات عذاب را در قرآن بخواند، برداشتش این خواهد بود که «این هم جلوه‌ای از مهربانی خداست» ⭕آیات عذاب و جهنم در قرآن، چگونه نشانۀ محبت و مهربانی خداست؟! مثل مادری که می‌بیند بچه‌اش دارد سمت آب‌جوش می‌رود و فریاد می‌کشد ⭕بعضی‌ها ناامیدند از اینکه یک خدای مهربان‌تر از مادر داشته باشند. می‌گویند: هیچ‌کسی ما را دوست ندارد! از بین اینها، دزد و قاتل و جانی در می‌آید! ___________________ 💠برداشت پایه‌ای یا برداشت اولیه‌ای که ما از خدا داریم چیست؟ برداشت اساسی، اصیل و پایه‌ایِ اکثر مردم از خدا، مهربانی و رحمانیت و رحیمیت پروردگار نیست! 💠اگر ذهنیت ابتدایی و پایه‌ایِ انسان دربارۀ خدا این باشد که «خدا مهربان است» در این‌صورت حتی وقتی آیات عذاب الهی را در قرآن بخواند، باز برداشتش این خواهد بود که «اینها هم جلوه‌هایی از مهربانی خداست» آیات عذاب و جهنم در قرآن، چگونه نشانۀ محبت و مهربانی خداست؟! مثل مادری که وقتی می‌بیند بچه‌اش دارد به سمت سماور آب‌جوش می‌رود، بر سرش فریاد می‌کشد... 💠اگر برداشت‌مان از خدا «یک خدای مهربان» باشد، ارتباط‌مان با خدا خیلی بهتر از ارتباط ما با کلمۀ «مادر» خواهد بود! الان این‌قدری که مادر مظهر مهربانی است-در عُرفِ جامعه- خدا مظهر مهربانی نیست! درحالی‌که وقتی آدم فکر می‌کند می‌بیند که مهربانی خدا میلیاردها برابر از مهربانی یک مادر بیشتر است، ضمن اینکه همۀ افعالِ خدا هم نسبت به بندگانش، از سر مهربانی است. 💠اگر برداشتت از خدا این باشد که «خدا مهربان است» آن‌وقت دیگر برایت فرقی نمی‌کند که خدا دربارۀ چه موضوعی دارد حرف بزند؟! دربارۀ هرچیزی در قرآن حرف بزند، تو اشک می‌ریزی؛ از شدت محبت و مهربانی خدا، چون یک خدای مهربان دارد با تو حرف می‌زند. آن‌وقت ببین قرآن چه جایگاهی برایت پیدا می‌کند! 💠اگر بخواهی نورانیت قرآن را-از نظر روانی؛ نه از نظر فیزیکی- حس کنی، یعنی باید کلمات و آیات قرآن را مظهر مهربانی خدا ببینی و بدانی که خدا از سر مهربانی‌اش این قرآن را نازل کرده است. 💠حضرت امام(ره) در کتاب «آداب الصلاة» می‌فرماید: بزرگ‌ترین رحمت‌های الهی قرآن است! تو اگر به رحمتِ «اَرحَمُ الراحِمین» طمع داری و آرزوی رحمت واسعه داری، از این رحمت واسعه استفاده کن! 💠خدا با قرآن دارد مهربانی‌اش را نشان می‌دهد، البته یک‌ذره سخت است که ما بفهمیم خدا با قرآن دارد به ما محبت می‌کند، اما وقتی بفهمی کارت تمام است! خوراکت می‌شود قرآن، لذتت می‌شود قرآن، اُنست می‌شود قرآن، قدرتت می‌شود قرآن، سرگرمی‌ات می‌شود قرآن، حیاتت می‌شود قرآن! 👈ادامه مطلب در پست بعد👇👇 @Panahiyan
👈ادامه مطلب بحث: 🌀 ؟ (ج۲۰) 💠چرا حضرت امام(ره) روزی دوازده‌ مرتبه قرآن می‌خواند؟ چون قرآن مظهر مهربانی خداست و امام(ره) می‌خواست از این مهربانی بیشتر لذت ببرد، چون به آن محتاج و وابسته بود. 💠حالا ببینید خودِ خدا، قرآن را چگونه وصف می‌کند؟ آیا خدا قرآن را به چیزی غیر از مهربانی خودش وصف کرده است؟ مثلاً می‌فرماید: «قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ» (یونس/57) یا می‌فرماید: «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ» (اسراء/82) در همۀ این آیات، کلمۀ «رحمت» دربارۀ قرآن به‌کار رفته است؛ یعنی قرآن، رحمت و مهربانی است! 💠چرا فرموده‌اند که قرآن را با اشک و گریه بخوانید؟ آدم‌ها وقتی مهربانی ببینند گریه می‌کنند؛ البته غیر از آدم‌های مأیوس از مهربانی! بعضی‌ها ناامید هستند از اینکه یک خدایی مهربان‌تر از مادرشان داشته باشند. می‌گویند: دیگر هیچ‌کسی ما را دوست ندارد! از بین این آدم‌ها، دزد و قاتل و جانی در می‌آید! 💠یادشان رفته وقتی بچه بودند هر پنج دقیقه یک‌بار باید می‌رفتند بغل مامانشان! الان ناامیدانه می‌گویند: یعنی یک خدایی هست که از مامان مهربان‌تر باشد و مدام به آغوش او پناه ببریم؟! این‌قدر ناامید هستند! با اینکه به‌شدت تشنۀ یک‌ذره محبت هستند، ولی به روی خودشان نمی‌آورند! می‌گویند: «لوس‌بازی در نیاور! من دیگر نی‌نی کوچولو نیستم که این‌قدر نیاز به محبت و نوازش داشته باشم!» اینها در یک اشتباه عجیبی هستند! 💠بعضی از این آدم‌ها که مؤمن هم هستند، وقتی گرفتار می‌شوند درِ خانۀ خدا می‌روند ولی از او محبت نمی‌گیرند، بلکه فقط می‌خواهند از خدا «رفع گرفتاری» بگیرند و بروند! وقتی هم حاجت خودشان را گرفتند، مثل گربه در می‌روند! خدا دربارۀ اینها می‌فرماید: «وقتی در میان امواج دریا گرفتار می‌شوند مخلصانه مرا صدا می‌زنند، اما وقتی به ساحل می‌رسند، دنبال غیرِخدا می‌روند و مشرک می‌شوند! (فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُون؛ عنکبوت/65) 💠انسان وقتی هیکلش بزرگ می‌شود و پا به سن می‌گذارد و درگیر هزارتا مشکل می‌شود، آیا نیازش به محبت کم می‌شود یا اینکه باید منبع محبتش را تغییر بدهد؟ نیازش به محبت کم نمی‌شود، بلکه بیشتر می‌شود، بلکه اگر بچه بود و نیازش به محبت را نمی‌فهمید، حالا خودآگاهانه این نیاز را دارد، و اگر مؤمن بشود خدا هم بیشتر به او محبت می‌کند و او را لوس بار می‌آورد! طوری که اصلاً دیگر بدون محبت و ناز و نوازش خدا نمی‌تواند نفس بکشد! 💠خدا مثل مادر مهربانی است که از بچه‌داری اصلاً خسته نمی‌شود! مامان‌ها گاهی باید چرت بزنند، اما خدا می‌فرماید: من نمی‌خوابم (لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ؛ بقره/255) لذا هر موقع بیدار شوی خدا بالای سرت هست و اصلاً کارِ دیگری جز رسیدگی به بندگانش ندارد! 💠چرا هر حرکتی می‌خواهی انجام بدهی باید «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» بگویی؟ چون هر حرکتی می‌کنی در واقع تعامل با خدای مهربان است! در همۀ کارهای خودت داری به او پیغام می‌دهی که «خدای مهربان! من الان می‌خواهم این کار را انجام دهم...» 💠ایمان به رحمانیت و مهربانی خدا یک بخش از ایمان است، اگر این بخش از ایمان خودمان را درست نکنیم در بخش‌های دیگر هم دچار مشکل خواهیم شد. اگر مهربانی خدا را باور نکنی، چگونه می‌خواهی به خدا علاقه پیدا کنی؟! به خدایی که به تو علاقه ندارد! چگونه می‌خواهی از جهنم بترسی؟! آدمی که از یک مهربانی و محبتِ پشتیبان برخوردار نیست، از تعادل روانیِ لازم و از فکر عمیق برخوردار نیست که از جهنم بترسد! هرچه سعی می‌کند، اما باز هم فراموش کند. 🚩مسجد امام صادق(ع)- ۹۷.۰۳.۱۶ @Panahiyan