eitaa logo
پندوانه
328 دنبال‌کننده
372 عکس
0 ویدیو
0 فایل
🔴جامع ترین و جذاب ترین کانال(جملات زیبا، انگیزشی، حکایت، شعر، داستان های آموزنده، ضرب المثل، سخنان ناب و پندآموز بزرگان) 😎
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴کاربردی؛ "چندتا شماره استعلام"!!! 🔹سامانه استعلام تعداد سیم کارت ⬅️ ارسال کد ملی به سامانه ۳۰۰۰۱۵۰ 🔹سامانه استعلام نمره منفی گواهینامه ⬅️ ارسال کد ملی به سامانه ۱۱۰۱۲۰۲۰۲۰ 🔹سامانه استعلام خلافی خودرو ⬅️ ارسال کد VIN به سامانه ۱۱۰۱۲۰۲۰۲۰ 🔹سامانه استعلام مشمولیت یارانه ⬅️ شماره گیری کد دستوری *۴* 🔹سامانه استعلام میزان اعتبار کالابرگ ⬅️ شماره گیری کد دستوری *۵۰۰* 🔹سامانه استعلام سابقه بیمه(سوابق کاری) ⬅️ شماره گیری کد دستوری *۴* ذخیره کنین و بفرستین برای عزیزانتون، ممکنه به دردشون بخوره. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴حکایت؛ "فرار فیل"!!! روزی فیل، با سرعت از جنگل میگریخت، علتش را پرسیدند؛ گفت: جناب شیر دستور داده که تمام زرافه ها را گردن بزنند! گفتند: تو را چه به زرافه؟ تو که فیل هستی؟! پس برای چه نگرانی؟ گفت: بله میدانم که فیل هستم، اما جناب شیر، الاغ را مامور پیگیری این موضوع کرده است! 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴درمانی؛ "۱۰خاصیت درمانی پای مرغ"!!! بسیاری از پزشکان تغذیه و همچنین پزشکان جراح اورتوپدی در بسیاری موارد استفاده از سوپ های مختلف حاوی عصاره پای مرغ را به بیماران خود توصیه میکنند: ۱. درمان برای پوکی استخوان ۲. درمان برای راشیتیسم ۳. جلوگیری از پوسیدگی مفاصل و غضروفها ۴. پیشگیری و درمان صدای مفاصل ۵. جایگزین برای قرص های غضروف ساز ۶. کمکی برای رشد کودک و نوجوان ۷. درمان برای سرماخوردگی و ضعف شدید ۸. منبع گلوکزامین و سولفات کندورایتین ۹. بهترین ترمیم کننده شکستگی استخوان ۱۰. بهبود دهنده کمردرد یا دیسک کمر. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴سخن بزرگان؛ "حذف افراد سمی"!!! واسه حذف‌ اوناییکه تو زندگیت سمی‌اند، اصلاً احساس‌ گناه و خجالت‌‌ و پشیمانی‌ نکنید. فرقی نمیکنه که از "بستگانت باشه عشقت یا یک آشنا تازه" چونکه مجبور به "تحمل‌‌ کردنه اینا نیستی‌ اصلاً" "دکتر قمشه ای" 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴حکایت؛ "خوشبختی"!!! یک معلم به هر دانش آموزی یک بادکنک داد که باید آن را باد کرده، نام خود را روی آن بنویسد و در راهرو پرتاب کند. سپس معلم تمام بادکنک ها را با هم مخلوط کرد. سپس به دانش آموزان ۵دقیقه فرصت داده شد تا بادکنک خود را پیدا کنند. در این جستجوی سخت، هیچ کس بادکنک خود را پیدا نکرد در این لحظه معلم به دانش آموزان گفت که اولین بادکنک را که پیدا کردید بردارید و به کسی که نامش روی آن نوشته شده بود بدهید. در عرض ۵دقیقه، هرکس بادکنک مخصوص به خود را داشت. معلم به دانش آموزان گفت: این بادکنک ها مانند شادی هستند. ما هرگز آن را پیدا نخواهیم کرد اگر هر کسی به دنبال خود باشد. اما اگر به فکر خوشبختی دیگران باشیم، خوشبختی خود را هم پیدا خواهیم کرد. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴همسرانه؛ "وقتی یک خانم داره درد دل میکنه"!!! فقط و فقط به حرفاش گوش کنیم، و نشون بدیم که درکش میکنیم. خانم ها در آن حال از هر گونه راه حل دادن و کمک کردن بی زارند. پس هر وقت به درد دل وحرف های یک خانم، بدون ارائه پیشنهادی گوش کنیم، احساس خیلی بهتری خواهد داشت. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴سلامتی؛ "راههای تشخیص مواد غذایی تقلبی"!!! تخم مرغ: برای تشخیص تخم مرغ تازه، آنرا در ظرف آب بیندازید. تخم مرغی که ته آب برود تازه است. عسل: برای تشخیص عسل واقعی‌، آنرا با یک قطره سرکه و کمی آب مخلوط کنید. اگر کف کند عسل تقلبی است. چای: چای تقلبی حتی در آب سرد هم رنگ میدهد که این بخاطر رنگ مصنوعی آن است. ماهی: آپشن ماهی تازه صورتی رنگ است و چشم ماهی تازه برق میزند. برنج: برنج تقلبی حاوی پلاستیک است و سوزاندن مقداری از آن آتش میگیرد و دود سیاه میدهد. زعفران: زعفران اصل براق نیست و اگر بین انگشتان دست له کنید انگشت چرب نمیشود و عطر و بو دارد. میوه های خشک: میوه های خشکی که رنگهای فریب دهنده دارند با اکسید سولفور خشک شده است و آلرژی زا هستند. کَره: کره را در آب جوش بیندازید. کره حاوی پالم در آب جوش حل نمیشود و حالت بریده بریده پیدا میکند. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴حکایت؛ "سقراط و مرد رنجیده"!!! روزی سقراط، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد: در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم. سلام کردم، جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت: چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت: خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است. سقراط پرسید: اگر در راه کسی را میدیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود میپیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده میشدی؟ مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمیشدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمیشود. سقراط پرسید: بجای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه میکردی؟ مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت؛ و سعی میکردم طبیب یا دارویی به او برسانم. سقراط گفت: همه این کارها را بخاطر آن میکردی که او را بیمار میدانستی، آیا انسان تنها جسمش بیمار میشود؟ و آیا کسیکه رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدی از او دیده نمیشود؟ بیماری فکر و روان نامش “غفلت” است و باید بجای دلخوری و رنجش، نسبت به کسیکه بدی میکند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچکس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسی بدی میکند، در آن لحظه بیمار است. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴همسرانه؛ "عاشق زن یا بچه"؟؟؟ از مردی پرسیدند بچه ات را بیشتر دوست داری یا همسرت رو؟ پاسخ جالبی داد: گفت: بچم رو عاشقانه دوست دارم ولی زنم رو عاقلانه! گفتم یعنی چی؟ گفت: من عاشق بچم هستم همه کارهاش رو دوست دارم همه افکارش رو و همه حرکاتش رو همه چیزش برام زیباست حتی اگر برای دیگران بد باشه. ولی همسرم را عاقلانه دوست دارم؛ دختر زیبای رویاهای من وقتی با من ازدواج کرد، زیباترین موها رو داشت بنابرین الان که بین موهای زیبایش، موهای سفید میبینم من اون موهای سفید رو میپرستم. وقتی با من ازدواج کرد صورتش بسیار زیبا بود حالا که چروکهای صورتش را میبینم من اون خطهای صورتش رو سجده میکنم. وقتی از دست من عصبانی میشه و سکوت میکنه من اون سکوت رو دوست دارم. وقتی بخاطر من چندین سال با ناملایمات ساخته من اون ساختنش را دیوانه وار دوست دارم، پس من نسبت به همسرم عاقلانه عاشق هستم. زن هر چقدر هم که بزرگ شود، همسر شود، مادر شود، مادر بزرگ شود، درونش هنوز هم دختری کوچک چشم انتظار است، انتظار میکشد برای لوس شدن، محبت دیدن، دستی میخواهد برای نوازش، و چشمی برای ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، زن که باشی دنیای درونت همیشه صورتی ست. تقدیم به همه ی بانوان سرزمينم. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴داستان؛ "ازدواج پسر و دختر"!!! از خانمی پرسیدند: «شنیده‌ام پسر و دخترت هر دو ازدواج کرده‌اند، آیا از زندگی خود راضی هستند؟» خانم جواب داد: «دخترم زندگی خوشی پیدا کرده که من همیشه برایش آرزو می‌کردم. ابداً دست به سیاه و سفید نمی‌زند. صبحانه را در رختخواب می‌خورد. بعد از ظهرها هم دو سه ساعتی می‌خوابد. عصر با دوستانش به گردش می‌رود و شب هم با تفریحاتی مثل سینما و تلویزیون سر خود را گرم می‌کند. یقین دارم که دامادم هم با داشتن چنین همسری سعادتمند است!» پرسیدند: «وضع پسرت چطور است؟» گفت: «اوه اوه! خدا نصیب نکند! بلا به دور، یک زن تنبل و وارفته‌ای دارد که انگار خانه شوهر را با تنبل‌خانه اشتباه گرفته است. دست به سیاه سفید که نمی‌زند. اصرار دارد که صبحانه را در رختخواب بخورد. تا ظهر دهن دره می‌کند. بعد از ظهرها باز تا غروب خبر مرگش کپیده! عصر هم از خانه بیرون می‌رود و تا نصفه شب مشغول گردش است. با وجود این زن، پسرم بدبخت است!» 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴انگیزشی؛ "اعتماد به نفس"!!! معلّم از دانش‌آموز سوالی کرد امّا او نتوانست جواب دهد، همه او را تمسخر کردند. معلّم متوجّه شد که او اعتماد به نفس پایینی دارد. زنگ آخر وقتی همه رفتند معلّم، او را صدا زد و به او برگه‌ای داد که بیت شعری روی آن بود و از او خواست آن بیت شعر را حفظ کرده و با هیچ‌کس در این مورد صحبت نکند. روز بعد، معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن را پاک کرد و از بچّه‌ها خواست هر کس توانسته شعر را سریع حفظ کند، دستش را بالا ببرد. تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز بود. بچّه‌ها از این که او توانسته در فرصت کم شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند. معلّم خواست برای او دست بزنند. معلّم هر روز این کار را تکرار می‌کرد و از بچّه‌ها می‌خواست تشویقش کنند. دیگر کسی او را مسخره نمی‌کرد و دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره او را "خِنگ" می‌نامیدند، نیست و تمام تلاش خود را می‌کرد که همیشه احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن را حفظ کند. آن سال با معدّلی خوب قبول شد. به کلاس‌های بالاتر رفت. وارد دانشگاه شد. مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی گرفت و اکنون پدر پیوند کبد جهان است. "کتاب زندگانی دکتر ملک حسینی" 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴تلنگر؛ "میگویند کوروش"!!! میگویند کوروش برده داری را برانداخت؛ اما ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻋﻠﯽ‏(ﻉ‏) ﺑﺎ ﺑﺮﺩﮔﺎﻥ ﻭ ﺟﺰﺍﻣﯿﺎﻥ ﻭ… ﻫﻢ ﻏﺬﺍ میشد ﻭ ﺣﺘﯽ ﻟﻘﻤﻪ ﺩﺭ ﺩﻫﺎﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽﮔﺬﺍشت. میگوﯾﻨﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻨﯿﺎﻧﮕﺬﺍﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺑﻮد؛ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻼﻏﻪ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺯﯾﺒﺎﺗﺮﯾﻦ ﻭ ﺟﺎﻣﻊ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮ ﺍﺳﺖ. میگویند کوروش خوش زبان بود؛ اما نمیگویند فصاحت و بلاغت کلام علی مرتضی، دانشمندان را انگشت بر دهان کرد. میگوﯾﻨﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﺑﻪ ﺍﺩﯾﺎﻥ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﻣﯽﮔﺬﺍشت؛ ﺍﻣﺎ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻋﻠﯽ(ﻉ) ﺍﺯ ﻇﻠﻢ ﺑﻪ ﺯﻧﯽ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺸﻢ ﻣﯽﺁﯾﺪ ﮐﻪ ﻣﯽﻓﺮﻣﺎﯾﺪ: ﺍﮔﺮ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺩﺍﻍ ﺍﯾﻦ ﻧﻨﮓ ﺑﻤﯿﺮﺩ ﺳﺮﺯﻧﺶ ﻧﺪﺍﺭﺩ. میگویند کوروش شجاع بود؛ اما نمیگویند علی برای احیای دین، هشتاد ضربه شمشیر بجان خرید و قویترین مبارزان را به خاک ذلت کشاند. ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ ﻋﺎﺩﻝ ﺑﻮد؛ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻥ ﺷﻤﻊ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻭ ﻧﻤﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻋﻠﯽ ﭼﻨﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ عقیل ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺣﻖ ﺑﯿﺖ ﺍﻟﻤﺎﻝ ﺍﺯ ﻋﻠﯽ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﺮﺩ ﻋﻠﯽ ﺑﺎ ﺍﻭ ﭼﻪ ﮐﺮﺩ. ﻣﯽﮔﻮﯾﻨﺪ ﮐﻮﺭﻭش! ﻧﻤﯿﮕﻮﯾﻨﺪ ﻋﻠﯽ(ع)! 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴لطیفه؛ "کلاه برداشتن میمون ها"!!! کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. لذا کلاه ها را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه ها نیست! بالای سرش را نگاه کرد. تعدادی میمون را دید که کلاه ها را برداشته اند. فکر کرد که چگونه کلاه ها را پس بگیرد. در حال فکر کردن سرش را خاراند و دید که میمون ها همین کار را کردند. او کلاه را از سرش برداشت و دید که میمون ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. لذا این کار را کرد. میمونها هم کلاهها را بطرف زمین پرت کردند و او همه کلاه ها را جمع کرد و روانه شهر شد. سالهای بعد نوه او هم کلاه فروش شد. پدر بزرگ این داستان را برای نوه اش تعریف کرد و تاکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان قضیه برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون ها هم همان کار را کردند. نهایتا کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون ها این کار را نکردند! یکی از میمون ها از درخت پایین آمد و کلاه را از روی زمین برداشت و در گوشی محکمی به او زد و گفت: فکر میکنی فقط تو پدربزرگ داری؟! 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴حکایت؛ "مرد نادان و دامپزشک"!!! مرد نادانى درد چشم سخت گرفت و بجاى پزشک نزد دامپزشک رفت. دامپزشك همان دارویى را كه براى درد چشم حیوانات تجویز میكرد به چشم او كشید و او كور شد. او از دست دامپزشک شكایت كرد. دادگاه دو طرف دعوا را حاضر كرده و به محاكمه كشید. راى نهایى دادگاه این شد كه قاضى به دامپزشك گفت: برو هیچ تاوانى بر گردن تو نیست، اگر این كور نادان(خر) نبود براى درمان چشم خود نزد دامپزشك نمى آمد. هدف از این حكایت آن است كه: هر كس، کار مهمى را به شخص ناآزموده و غیرمتخصص واگذارد، علاوه بر اینكه پشیمان خواهد شد، در نزد خردمندان بعنوان كم خرد و سبك سر خوانده خواهد شد. به قول سعدی ندهد هوشمند روشن راى به فرومایه كارهاى خطیر بوریا باف اگرچه بافنده است نبرندش به كارگاه حریر. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴لطیفه؛ "وصیت پدر"!!! پدری توی بیمارستان نفس های آخرشو میکشید و سه تا پسرهاش بالای سرش بودند. رو کرد به پسر اولی و گفت: رستورانها مال تو، رو کرد به پسر دومی گفت: هتل ها هم‌ مال تو، به پسر آخری هم گفت: عزیزم سوپرمارکتها هم مال تو و از دنیا رفت. سه تا پسر شروع کردند به گریه و زاری، دکتر که شاهد ماجرا بود گفت: صبر داشته باشید فردا پس فردا سرتون به املاک گرم میشه و داغتون یادتون میره، ولی هیچوقت پدرتون رو فراموش نکنید و براش فاتحه و خیرات کنین. پسرا گفتن: چی میگی واسه خودت آقای دکتر؟! کدوم ملک؟! کدوم هتل؟! پدر ما از دار دنیا هیچی نداشت، اون با نیسان، آب معدنی میفروخت، داشت کارهاشو تقسیم میکرد! 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴داستان؛ "خرید جهنم"!!! در قرون وسطی، کشیشان بهشت را به مردم می‌فروختند و مردم نادان هم با پرداخت هر مقدار پولی قسمتی از بهشت را از آن خود می‌کردند. فرد دانایی که از این نادانی مردم رنج می‌برد، دست به هر عملی زد نتوانست مردم را از انجام این کار احمقانه بازدارد، تا اینکه فکری به سرش زد. به کلیسا رفت و به کشیش مسئول فروش بهشت گفت: قیمت جهنم چقدر است؟ کشیش تعجب کرد و گفت: جهنم؟! مرد دانا گفت: بله جهنم. کشیش بدون هیچ فکری گفت: ۳سکه. مرد سراسیمه مبلغ را پرداخت کرد و گفت: لطفا سند جهنم را هم بدهید. کشیش روی کاغذ پاره‌ای نوشت: سند جهنم. مرد با خوشحالی آن را گرفت از کلیسا خارج شد. سپس به میدان اصلی شهر رفت و فریاد زد: من تمام جهنم را خریدم، این هم سند آن است. دیگر لازم نیست بهشت را بخرید چون من هیچ کس را داخل جهنم راه نمی‌دهم! 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴حکمت؛ "فرق وزیر و باغبان"؟؟؟ نادرشاه در حال قدم زدن در باغش بود که باغبان خسته و ناراضی نزد وی رفت و گفت: پادشاه، فرق من با وزیرت چیست؟ من باید اینگونه زحمت بکشم و عرق بریزم ولی او در ناز و نعمت زندگی می‌کند و از روزگارش لذت می‌برد. نادرشاه کمی فکر کرد و دستور داد باغبان و وزیرش به قصر بیایند. هر دو آمدند. نادرشاه گفت: در گوشه باغ، گربه‌ای زایمان کرده بروید و ببینید چند بچه به دنیا آورده. هر دو به باغ رفتند و پس از بررسی نزد شاه برگشتند و گزارش خود را اعلام نمودند. ابتدا باغبان گفت: پادشاها من آن گربه‌ها را دیدم سه بچه گربه زیبا زایمان کرده. سپس نوبت به وزیر رسید. وی برگه‌ای باز کرد و از روی نوشته‌هایش شروع به خواندن کرد: پادشاها من به دستور شما به ضلع جنوب غربی باغ رفتم و در زیر درخت توت، آن گربه سفید را دیدم، او سه بچه به دنیا آورده که دوتای آنها نر و یکی ماده است؛ نرها یکی سفید و دیگری سیاه و سفید است. بچه گربه، ماده خاکستری رنگ است. حدوداً یکماهه هستند. من بصورت مخفی مادر را زیر نظر گرفتم و متوجه شدم آشپز هر روز اضافه غذاها را به مادر گربه‌ها می‌دهد و اینگونه بچه گربه‌ها از شیر مادرشان تغذیه می‌کنند. همچنین چشم چپ بچه گربه ماده عفونت نموده که ممکن است برایش مشکل‌ساز شود. نادرشاه رو به باغبان کرد و گفت: این است که تو باغبان شده‌ای و ایشان وزیر. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴همسرانه؛ "شوهر باکلاس"!!! بعضی از آقایون به این توجه ندارند که کمک به همسر در خانه و نگهداری از بچه ها، تا چه حد به ازدیاد محبت بین زن و شوهر کمک می کند. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴داستان؛ "تعمیر موتور کشتی"!!! موتور کشتی بزرگی خراب شد. مهندسان زیادی تلاش کردند تا مشکل را حل کنند اما هیچکدام موفق نشدند! سرانجام صاحبان کشتی تصمیم گرفتند مردی را که سالها تعمیرکار کشتی بود بیاورند. وی با جعبه ابزار بزرگی آمد و بلافاصله مشغول بررسی دقیق موتور کشتی شد. دو نفر از صاحبان کشتی نیز مشغول تماشای کار او بودند، بعد از یک روز وارسی کامل و سپس خلوت کردن، فردا صبح مرد از جعبه ابزارش آچار کوچکی بیرون آورد و با آن به آرامی ضربه ای به قسمتی از موتور زد، بلافاصله موتور شروع به کار کرد و درست شد. یک هفته بعد صورتحسابی ده هزار دلاری از آن مرد دریافت کردند. صاحب کشتی با عصبانیت فریاد زد: او واقعا هیچ کاری نکرد! ده هزار دلار برای چه میخواهد بگیرد؟ بنابراین از آن مرد خواستند ریز صورتحساب را برایشان ارسال کند؟ مرد تعمیرکار نیز صورتحساب را اینطور برایشان فرستاد: ضربه زدن با آچار: ۲دلار تشخیص اینکه ضربه به کجا باید زده شود: ۹۹۹۸دلار و ذیل آن نیز نوشت: تلاش کردن مهم است اما دانستن اینکه کجا باید تغییر کند میتواند همه چیز را تغییر بدهد. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴تربیتی؛ "فرزندتان را نوازش كنيد"!!! وقتیكه فرزندتان را در آغوش ميگيريد به او اين پيام را ميدهيد كه تو دوست داشتني هستي و برای من مهم و با اهمیتی. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴سخن بزرگان؛ "میگذرد"!!! عارفی را پرسیدم: روی نگین انگشترم چه حک کنم که وقتی شادم به آن بنگرم و هر وقت که غمگین هستم به آن نظر کنم؟ گفت: حک کن "میگذرد"! 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴داستان؛ "بخشندگی کارگر"!!! دو تا کارگر گرفته بودم واسه تمیز کردن نخلستان کوچک خودم. گفتند: کنترات ۴۰۰تومن. من هم چونه زدم شد ۳۰۰تومن. بعد پایان کار، توی اون هوای گرم سه تا تراول ۱۰۰تومنی دادم بهشون. یکی از کارگرا فقط ۱۰۰تومن از ۳۰۰ رو برداشت و ۲۰۰تومن رو داد به اون یکی. گفتم مگر شریک نیستید که هر کدام ۱۵۰ بردارید؟ گفت: چرا؛ ولی اون عیالواره، احتیاجش از من مجرد بیشتره. من هم برای این طبع بلندش دوباره ۱۰۰تومن بهش دادم، تشکر کرد و دوباره ۵۰تومن از ۱۰۰تومن رو داد به اون یکی و رفتن. داشتم فکر میکردم هیچوقت نتونستم اینقدر بزرگوار و بخشنده باشم، اونجا بود یاد جمله زیبایی که روی پل عابر خونده بودم افتادم. بخشیدن دل بزرگ میخواد نه توان مالی. همه میتونن پولدار بشن اما همه نمیتونن بخشنده باشن. پولدار شدن مهارته اما بخشندگی فضیلت. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴تلنگر؛ "شکر خدا"!!! ثروتمندی از پنجره اتاقش به بیرون نگاه کرد و مردی را دید که در سطل زباله‌اش دنبال چیزی می‌گردد. گفت: خدارو شکر فقیر نیستم. مرد فقیر اطرافش را نگاه کرد و دیوانه‌ای با رفتار جنون‌آمیز در خیابان دید و گفت: خدارو شکر دیوانه نیستم. آن دیوانه در خیابان آمبولانسی دید که بیماری را حمل می‌کرد گفت: خدارو شکر بیمار نیستم. مریضی در بیمارستان دید که جنازه‌ای را به سردخانه می‌برند. گفت: خداروشکر زنده‌ام. فقط یک مرده نمی‌تواند از خدا تشکر کند. چرا همین الان از خدا تشکر نمی‌کنیم که روز و شبی دیگر به ما فرصت زندگی داده است؟ 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴ضرب المثل؛ "افسار شتر به دم خر بستن"!!! نقل است ساربانی در آخر عمر، شترش را صدا می‎زند و به دلیل اذیت و آزاری که بر شترش روا داشته از وی حلالیت میطلبد. یکایک آزار و اذیت‎هایی که بر شتر روا داشته را نام می‎برد. از جمله؛ زدن شتر با تازیانه، آب ندادن، غذا ندادن، بار اضافه زدن و… همه را برمی‎شمرد و می‎پرسد: آیا با این وجود مرا حلال می‎کنی؟ شتر در جواب می‎گوید همه اینها را که گفتی حلال می‎کنم، اما یک‎بار با من کاری کردی که هرگز نمی‎توانم از تو درگذرم و تو را ببخشم. ساربان پرسید آن چه کاری بود؟ شتر جواب داد: یکبار افسار مرا به دُم یک خر بستی. من اگر تو را بخاطر همه آزارها و اذیت‎ها ببخشم بخاطر این تحقیر هرگز تو را نخواهم بخشید! ضرب‎المثل معروف "افسار شتر بر دُم خر بستن" اشاره به سپردن عنان کار به افراد نالایق است و اینکه چنين افرادی بدون دارابودن تخصص، تحصیلات، تجربه، شایستگی و شرایط تصدی پست و مقامی، صرفاً بر مبنای روابط، زمام امور را بدست گیرند. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸
🔴داستان؛ "لگد بزنی خوبی"!!! روزگاری کسی به مردم هر روز هدیه میداد و کسی هم هر روز به مردم لگد میزد. بعد از چند وقت اونیکه هدیه میداد دیگه هدیه نداد و اونیکه لگد میزد دیگه لگد نزد. از اون به بعد اونی که هدیه میداد، شد آدم بده چون هدیه نمیداد و اونی که لگد میزد، شد آدم خوبه چون دیگه لگد نمیزد. 🔵به کانال پندوانه بپیوندید👇👇👇 🌸 🍃🌸🍃🌼 eitaa.com/pandevane 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸