eitaa logo
پریچهر
245 دنبال‌کننده
317 عکس
18 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حضرت آقا که بلند شدند. ‌صلوات‌ها و «جانم فدای رهبر» گفتن‌ها که تمام شد، در هیاهوی حسینیه، یک سید روحانی منو صدا زد. پشت دری که آقا حضور داشتند. دست دراز کرد و چفیه رو بهم داد. انگار وسط یک فیلم پر سر و صدا یکی دکمه ایست رو زده. جهان از حرکت ایستاد. ستون‌ها، صندلی‌ها، چادرهای مشکی همه محو شدند. هیچکس نبود. من ماندم و نیم متر پارچه. دهنم مزه شربت زعفران گرفت من بودم و چند دَه گِرَم نخ که میتونستند لباس عروسک یا دستگیره آشپزخانه بشن. اما خوش سعادت بودند. چفیه شده بودند و دست آقا تبرکشون کرده بود. به خطوط طوسی و سیاه روش نگاهی انداختم: یعنی شما آقا رو از نزدیک دیدید؟ شما شاهد دعا خواندن زعیم تشیع بودید؟ وقتی به سرتون دست می‌کشیدید دستش رو بوسیدید؟ عطر آستینش چطوریه؟ سرم رو توی چهارخانه‌هاش فرو بردم و اشک ریختم. این همون چفیه‌ست.‌ گذاشتمش روی همون شال سرخابی که تو دیدار سر کرده بودم. گذاشته بودم برای روز قبر که شهادت بده من تا آخر عمر حب علی و وَلی تو قلبم بود. اما حالا دیگه نمیخوامش.‌ درست خوندید. نمیخوام.  و‌ اون انگشتر. مطمئنم حدس زدید از کجا اومده.   هفته بعد، پستچی برای همه ما هفت نفر که مقابل رهبر ارائه دادیم. انگشتر و چفیه آورد. حالا من دوتا چفیه دارم و یک انگشتر که می‌خوام همه رو واگذار کنم. به کی؟ هرکس که به بیشترین قیمت بخره. و عایدی‌ش هرچه باشه تقدیم عزیزانمان در لبنان میشه. شروع از ۲۰ میلیون برای پیشنهاد قیمت به شناسه @par1398 در ایتا پیام بدید پریچهر جنتی راستی: چفیه اول گوشه‌ش به اندازه یک کف دستش نیست. یکی از خواهرا یه تیکه شو برید گفت برای روی کفنم.