••|پَرْشِکَستہ|••
-مثلآنشیشهکهدرهمهمهیبادشکست
ناگهانبازدلمیادتوافتاد،شکست... :)-
[سیوهشت]
••|پَرْشِکَستہ|••
-جانمگرفت،حسرتديدارديگرش
باماهرآنچهیارنكرد،انتظاركرد... -
[سیونه]
••|پَرْشِکَستہ|••
-توصیفناپذیریواینرابهغیرتو
دروصفهرکسیکهبگویمتعارفاست!-
[چهل]
••|پَرْشِکَستہ|••
-ماراکسینخواستتوهمگرنخواستی
درگوشمانبگوکهبمیریمگوشهای...-
[چهلویک]
••|پَرْشِکَستہ|••
-دردِدلباکسنمیگویمبهغیرازیارخویش
کشتهرابنگر!شکایتپیشقاتلمیبرد :)-
[چهلودو]