صادقانه بخوام بگم خبر استعفای آقای ظریف را که شنیدم ناراحت شدم ! چرا که حضور ایشون در ساختار دولت هرچقدر هم که بد باشه ، قطعا حضور یک ظریف در سایه و غیر رسمی مشکلات بیشتری به همراه خواهد داشت..!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهت ادامه حیات به یک نفس عمیق در هوای گرم و گرفتهی عراق نیاز داشته و دارم ؛ در صورت عادی و درست ماجرا الان باید پس از یک زیارت پر از خستگی و سریع در حال رفتن از پیش بابا علی میبودم تا برم و برسم به عمود شماره یک و در طول راه هم از دیدن موکبها و حضور دوباره در مسیر عاشفی، هرچقدر هم که سخت و گرم و طاقت فرسا ، نفسی عمیق بکشم و از ته دل بخندم...
الان باید در حالی که یکی از آن آب مکعبیهای خنک و خیس تا نیمه پر در دست دارم با همراهانم در حال گشتن به دنبال موکبی برای استراحت و نماز میبودم...
من الان نباید اینجا و در خانه میبودم..!
چه حکمتی در این کنسل شدن دقیقه نودی و جاماندگی دوباره بود خدایا؟!
مُتَناقِضنَما 🇵🇸
جهت ادامه حیات به یک نفس عمیق در هوای گرم و گرفتهی عراق نیاز داشته و دارم ؛ در صورت عادی و درست ماج
همیشه معتقد بودم تا گنبد را از دور ندیدهام، تا در هوا و اتمسفر حرم نفس نکشیدهام و دستانم در در شبکههای ضریح محکم گره نکرده ام نباید صرفا بر حسب ظاهر و شواهد مادی اطمینانی به رفتن داشته باشم.
همیشه باورم بر این اصل بود و هست اما نمیدانم چه شد و چرا امسال این مهم را به دست فراموشی سپردم و به همه اعلام کردم که میروم و راهی ام. درست است که یک انشاءالله ظاهری هم میچسباندم پشت تمام خداحافظی ها و حرف هایم اما ته قلبم اعتماد و باوری عجیب داشتم که امسال حتما میروم و سهمم از اربعین دیدن استوریهای مسیر و پیام حلالیت گرفتن دیگران نیست .
نمیدانم شاید در تصوراتم این بود که یک سال جا ماندن برایم کافی بوده و امسال دیگر دست رد به سینه ام نمیخورد، امسال حتما دعوت شدهام و خواهد رفت...
اما همه این دل آرامی و اطمینانها صرفاً آرامش قبل از طوفانی تنها تا کمتر از ۲۰ ساعت به حرکت بودند ! طوفانی که سریع آمد، همه کاخ آرزوهایم را ویران کرد و به همان سرعت هم رفت. آمد تا نشانم بدهد هنوز دعوت نامه مکتوب و رسمی با امضای شهزاده رقیه و مهر عمو عباس ندارم. آمد تا شاید باید برایم یادآور شود که دیگر تا قبل از لمس خنکای کاشیهای بینالحرمین نگویم زائرم و رفتنی..!
طوفانی آمد که سفت و محکم در هوای گرفته شهر و آدمهایش زمین گیرم کرد و محکوم به حکم سخت خداحافظی و التماس دعا گفتن به هم سفریهایم...
و در نهایت حال که در عمق غار تاریکی و ناامیدی نشستهام و استوری و عکسهای دوستان از وصال را میبینم و میسوزم. فقط امید دارم سرم را بالا بگیرم و کورسویی هرچند کوچک به رنگ گنبد طلایی و بدون پرچم بابا علی برایم نمایان شود که دستم را دراز کنم و بعد به شکلی معجزه آسا خودم را در خانه پدری و راهی مسیر کربو بلا ببینم..
پ.ن:فیلم از آرشیو...
#اربعین
#متناقض_نوشت
هدایت شده از تأملات | تولايى
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آقای شهیدِ جمهور
نمیدونم،
شاید امسال از یه مشایه دیگه،
محضر آقا سیدالشهداء علیهالسلام رسیده باشین
اما به هرحال،
دلیل نمیشه جاتون اینجا خالی نباشه...
حاج آقا! هارداسان؟
صرفا چون ویترین بستنیهاش خیلی خوشگل و با سلیقه بود، شما هم ببینید 🥲
#نجف