eitaa logo
«پاراگراف»
39 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
1 فایل
. به غیر از کتاب خواندن دیگر هیچ پناهی نداشتم؛ چیز دیگری نبود که احترامم را به محیط اطرافم برانگیزد و حتی اندکی توجهم را جَلب کند. - فئودور داستایفسکی - 📕یادداشت‌های زیرزمینی .
مشاهده در ایتا
دانلود
کتابخانه بدون تردید مهم‌ترین شی خانه است. چون دروازه‌ی ورود من به جهان دیگر است. 📚 - راهنمای مردن با گیاهان دارویی - @paragerafat
هُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ ٱلسَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ. [قرآن / سوره‌ٔ مبارکهٔ فتح] @paragerafat
موش کور گفت: «من خیلی کوچیکم.» پسرک گفت: «آره ولی با بودنت تغییر بزرگی ایجاد می‌کنی.» 📚 [پسرک، موش کور، روباه و اسب] @paragerafat
پسرک پرسید: «کی از همیشه قوی تر بودی؟» «وقتی جرئت کردم ضعف‌هام رو نشون بدم.» 📚 [پسرک، موش کور، روباه و اسب] @paragerafat
«به نظرت عجیب نیست؟ ما فقط می‌تونیم بیرون خودمون رو ببینیم، ولی تقریبا همه‌ی چیز‌های مهم درونمون اتفاق می‌افتن.» 📚 [پسرک، موش کور، روباه و اسب] @paragerafat
اسب گفت: «بعضی وقت ها» پسرک پرسید: «بعضی وقت‌ها چی؟» «بعضی وقت‌ها بلند شدن و ادامه دادن کار شجاعانه و شکوهمندیه» 📚 [پسرک، موش کور، روباه و اسب] @paragerafat
روباه گفت: «راستش رو بگم، اغلب فکر می‌کنم چیز جالبی برای گفتن ندارم.» اسب گفت: «راستش رو گفتن همیشه کار جالبیه.» 📚 [پسرک، موش کور، روباه و اسب] @paragerafat
واقعیت همان خط صاف تکراری همیشگی ست که فقط راه برگشت ندارد و با همین برگ برنده یک عمر مشغولمان می‌کند. اما خیال، پرواز است. ما با خیال جهان را وسیع می‌کنیم. جهان را قابل تحمل می‌کنیم. 📚«لذتی که حرفش بود» @paragerafat
همیشه آن که نیست مهم‌تر می‌شود. 📚«لذتی که حرفش بود» @paragerafat
همیشه در سکوت چیزهایی شکل می‌گیرد، چیزهایی که ما را غنی می‌کنند و معلوم نیست از کجا و به چه شکلی این اتفاق می‌افتد. 📚«لذتی که حرفش بود» @paragerafat
خواهش می‌کنم این یادت بمونه مارتین! اگه فهمیدی مسیر رو اشتباه رفتی هیچوقت برایِ برگشت دیر نیست، حتی اگه برگشتن ده سال هم طول بکشه باید برگردی! نگو راهِ برگشت طولانی و تاريکه! نترس از این که هیچی به دست نیاری... «جز از کل» @paragerafat
ابوصالح حنفی می‌گوید: علی (علیه‌السلام) را دیدم که قرآن را بر سرش گذاشته بود و می‌فرمود: «خدایا مرا از آنچه در این کتاب است منع کردند، تو آنچه در این کتاب است بر من عطا کن. خدایا! من از آنها (مردم کوفه) بدم می‌آید، آنها هم از من بدشان می‌آید، من از آنها خسته شده‌ام و آنها هم از من خسته شده‌اند. آنها من را به کارهایی وامی‌دارند که خلاف خُلق و طبیعت من است؛ اخلاقی که برای من ناشناخته بود. خدایا بهتر از آنها را به من بده و بدتر از من را به آنها بده. خدایا دلشان را آب کن آن چنان که نمک در آب حل می شود. خدایا! من آنها را نمی‌خواهم آنها هم من را نمی‌خواهند. خدایا! مرا از دست آنها راحت کن و آنها را از من.» 📚 _.الغارات._ @paragerafat