•
بعد از جنگ، بیشتر بچههای کوچیک توی خواب جیغ میزدن و این خیلی چیز عجیبی نبود.
📚 [ زخم داوود ]
@paragerafat
•
بدون هیچ حقی، بدون خونه، بدون زمین و بدون ملیت، کم کم از تاریخ زمین محو میشدیم و همهی دنیا تولد یه کشور تازه رو تبریک میگفتن.
کشوری که روی استخونای ما ساخته میشد،
جایی که بهش میگفتن اسرائیل.
📚 [ زخم داوود ]
@paragerafat
•
آنها یاد گرفته بودند شهادت را جشن بگیرند، چراکه فقط در مرگ بود که میتوانستند آزادی را بیابند.
📚 [ زخم داوود ]
@paragerafat
•
اتفاق است و میافتد دیگر!
روزهای اول چلهنشینی، گاهی سیم تنبور گسسته میشود، گاهی نخ تسبیح.
فقط ای کاش بند دل پاره نشود! دشوار است جمع کردنش!
📚 [من آنِ توام]
@paragerafat
•
ببین چه دشوار شدهام و ناممکن!
مثل شکوفه دادنِ هیمهای خشکیده در اجاق تاریک.
📚 [من آنِ توام]
@paragerafat
•
دل آدم عین یک باغچه پر از غنچه است. اگر با محبت غنچهها را آب دادی باز میشوند. اگر نفرت ورزیدی غنچهها پلاسیده میشوند.
📚_ سووشون _
@paragerafat
•
حتی گیاهان هم وقت تغییر درد میکشند. فرقی نمیکند زنده باشند یا مرده. اگر دقت کنيم این درد را در هر حالتی تشخیص میدهیم. مثلا اگر وقتی میوهای دارد در سرکه تخمیر و تجزیه میشود درِ شیشه را بردارید، بوی این درد کشیدن را به خوبی میشنوید.
📚 - راهنمای مردن با گیاهان دارویی -
@paragerafat
•
تحمل کردن شبیه برزخ است، شبیه فرو بردن سر در آب و محو شدن ناگهانی صدا.
📚 - راهنمای مردن با گیاهان دارویی -
@paragerafat
•
آدمها وقتی مینویسند چیزهای نادیدنی درونشان را هم میزنند و از دلشان چیزی در میآورند که قابل دیدن است.
📚 - راهنمای مردن با گیاهان دارویی -
@paragerafat