•
من خوب میدانم که زندگی یکسر صحنهٔ بازی است.
من خوب میدانم،
اما بدان که همه برای بازی های حقیر آفریده نشدهاند.
📚 ـ سمفونی مردگان ـ
@paragerafat
•
خدایا ما زود میتَرسیم،
زود بههم میریزیم،
زود احساس تنهایی میکنیم،
زود میشکنیم. لطفاً به
قلبهای گُنجشکی ما رَحم کن!
📚[ عباس حسیننژاد ـ مناجات ]
@paragerafat
•
برای اینکه از دوچرخه نیفتی، باید رکاب بزنی. اگر رکاب بزنی نمیافتی؛ اما اگر پایت را از روی
رکاب برداری یا پا نزنی، سقوط میکنی.
این عالم نیز همینطور است. آنها که میخواهند سقوط نکنند باید پا بزنند، کار کنند همه سعی و
تلاششان را برای پیشرفت به کار گیرند.
📚[ تمثیلات ـ جلد دوم ]
@paragerafat
•
تقوا کیمیایی است که اگر به فانی بزنند، باقی میشود.
📚 [ تمثیلات_جلد دوم ]
@paragerafat
•
کاش دنیا دست زنها بود، زنها که زاییدهاند یعنی خلق کردهاند و قدر مخلوق خودشان را میدانند.
📚 _ سووشون _
@paragerafat
•
همیشه این غیرقابل فهمترین چیزها هستند که باعث میشود آدم از کوره در برود.
📚خیابان کاتالین
@paragerafat
•
با دستهای کوچکش دستمال را روی خطوط مداد شمعی میکشد، اما لکهها کامل پاک نمیشوند. لکهها هیچوقت کامل پاک نمیشوند. گاهی لکهها جزو هویت آدم میشوند. گاهی خود آدم می شود لکهای روی دیوار بلند زندگی. اما مهم این است که با دستهایت هر چقدر کوچک برای پاک کردن لکهها تلاش کنی.
📚 [مثل نهنگ نفس تازه میکنم]
@paragerafat
•
«در آن روزگارِ وانفسا که بیشترِ آدمها
تلخ و افسرده بودند،
او دری بود گشاده به باغی خرّم...»
📚 _ هم نوایی شبانه ارکستر چوبها _
@paragerafat
•
آدم وقتی از گفتن خسته شود، سکوت میکند. اما نمیفهمم اگر از سکوت هم خسته شد، چه باید بکند.
📚 [مثل نهنگ نفس تازه میکنم]
@paragerafat
•
«باید سیاههای تهیه کنی از کارهایی که دوست داری انجامشان دهی. باید آنها را روی کاغذ بیاوری؛ قطعات موسیقی و آوازهایی را که میخواهی چندبار دیگر به آنها گوش دهی. فیلمهایی را که میخواهی حداقل یکبار دیگر تماشایشان کنی، رفقایی را که میخواهی یکبار دیگر در آغوششان جای بگیری و یا صدایشان را یکبار دیگر بشنوی.»
📚حمیدرضا صدر / از قیطریه تا اورنج کانتی
@paragerafat