eitaa logo
پاراگراف || امیرحسن‌اوصالی
950 دنبال‌کننده
188 عکس
7 ویدیو
2 فایل
روزنامه‌نگار _ حافظ‌پژوه نوشته‌هایی از سر دغدغه [اینجا قراره "نوشتن" یاد بگیری] #آموزش_نویسندگی نقد و پیشنهاد : @a_h_osali
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اگر نگرانی ما از حجاب است، پس چرا به اتاق‌های عملی که زایمان طبیعی زنان در کنار رفت‌ و آمد آقایان نامحرم انجام می‌شود اعتراض نمی‌کنیم؟ آیا حجاب آنجا و جامعه متفاوت است؟ در جامعه‌ای که دهه هشتادی‌هایش الگو و آمال خود را در کنسرت تتلو و پست‌های فلان بلاگر و فلان قمارباز می‌بیند، آیا ساده‌لوحی نیست که با تشبیه شکلات علاقه‌مند به‌حجاب بشوند؟ 🔸ما باخته‌ایم. ما نه در محتوا بلکه در روایت و رسانه‌ی حجاب باخته‌ایم‌. ما در این ۴۳سال نتوانسته‌ایم مسائل را با زبان روز و تبیین مدرن به‌ مخاطب جوان تبیین بکنیم. همانطور که دشمن با فعالیت گسترده امر به معروف و نهی از منکر را در جامعه هزینه‌ساز کرد، با همان فعالیت اولویت و ضرورت حجاب را نیز دگرگون کرد. تفکر اعتباری و مادی غرب که هیچ اصالتی به انسان و خانواده نیز قائل نیست با این چالش قلب خانواده‌ی ایرانی را هدف گرفته است. 🔹ناگفته نماند که ما از بیگانگان کم می‌نالیم که با مد هرچه کرد این صداوسیما و رسانه‌ی ملی کرد! کدام جوان ایرانی با دیدن سریال‌های تلویزیون و نمایش‌خانگی به مفاهیم دینی علاقه‌مند می‌شود؟ با مشاهده‌ی کدام‌یک غیرت دینی و ملی جوان شکوفا می‌شود؟ این قصه که سر دراز نیز دارد تنها بدین مسئله ختم نمی‌شود که دود این آتش ابتدا چشم نظام فشل آموزشی و سیستم آموزش و پرورش را کور کرده است که چرا اینگونه نسبت به‌تربیت نسل جوان کوتاهی کرده‌اند. 🔸ما در گزاره‌های دینی، علی‌الخصوص حجاب، نیاز به‌یک انقلاب فکری جدید داریم چراکه بازی را ۱۰ بر صفر به رسانه‌ها و دگرگونی روایت‌ها باخته‌ایم. اگر هرچه سریع‌تر کاری نکنیم به جایی خواهیم رسید که بی‌حجابی به یک امر عرفی در جامعه‌ی دینی تبدیل بشود. 🔹باشد که حوزه‌‌های ما، دانشگاه‌های ما و نهادهای ما از خواب خوش برخیزند. امیرحسن‌اوصالی @paragraph_osali
یادداشتی برای فیلم "مصلحت" به‌نام مصلحت__به‌کام جماعت ساختن فیلمِ‌«مصلحت» نه جرأت می‌خواهد و نه‌جسارت، بلکه اندکی پدرسوختگی در چگونگیِ‌روایتِ عدالت‌پیشه‌گی در دهه‌ی‌شصت می‌خواهد، فقط همین! فرای این‌که از فضای دهه‌ی‌شصت دراثر، چیزی غیراز چند پیراهن یقه‌خرگوشی، چند عدد عکس بنی‌صدر و چند پیکان‌نارنجی و یک اعتراض‌خیابانی بیشتر دردست نیست، ولی فیلم‌ساز دارد نان انتخاب بازیگر را می‌خورد! با آن‌که چیز زیادی از پیشینه‌ی کاراکترها، غیر از چند دیالوگ نمی‌بینیم، ولی حس‌و‌حالی که در فیلم ایجاد کرده‌اند مخاطب را پای فیلم نگه می‌دارد و یک فیلم‌ساز چه می‌خواهد بیش ازاین؟ رضایت مخاطب! اما مشکل من با روایتِ فریادعدالت دراثر است، که‌چرا در دهه‌ی‌شصت روایت می‌شود؟ بخاطر التهاب؟ یا ترس‌واحتیاط فیلم‌ساز؟ فیلم‌ساز به خوبی می‌دانست که اگر فیلم در دهه‌ی۸۰یا۹۰ روایت می‌شد، فرمی شعارگونه تمام‌پیکیره‌ی محتوا را در برمی‌گرفت و می‌شد چیزی مثل «خروج»! مردم، مصداق‌خارجی دهه‌ی‌شصت را قیاس می‌کنند با جهان‌داستان؟ خنده‌دار نیست؟ چند مصداق متفاوت می‌توان از این روایت‌عدالت‌زده به فیلم‌ساز نشان داد؟ یقینا بسیار... فریادعدالت باید در جهان‌داستان‌فیلم تبیین و روایت شود، نه با همذات‌پنداری مخاطب و تطبیق، با شخصیت‌های امروزی! اگر این‌گونه باشد چرا دیگر فیلم‌ می.سازیم؟ کارگردان حتی به‌خود زحمت نداده چند نمای باز و واضح از دهه‌ی‌شصت نشان‌مان بدهد، چطور انتظار دارد پای چنین اثری بایستیم و حمایت کنیم؟! متاسفانه فیلم‌‌ساز، مخاطب را محرم داستان خود نمی‌داند و فقط می‌خواهد آنچه را که خود از عدالت درک کرده به خورد مخاطب بدهد و این خلاف فیلمسازی حرفه‌ای می‌باشد. سکانس آخر را دیده‌اید؟ خانم آریا می‌بخشد! برای چه؟ «خیال می‌کرده تمام این‌ها صحنه‌سازی است و دستِ‌خودشان و تا چوب‌دار را نمی‌‌دید باور نمی‌کرد!! چقدر این دیالوگ کارگردان‌زده و سفارشی است! سنجش عدالت نیز می‌شود میزان باور مردم!!! چقدر جالب !!! کدام‌مصلحت؟ کدام‌مردم؟ و هزاران سوال دیگر که در فیلم به‌آنها جواب داده نشد. مصلحت فیلمی عدالت‌زده و پرگویی‌ست که فقط ادعا می‌کند و فریاد می‌کشد. تق! امیرحسن‌اوصالی @paragraph_osali
یادداشتی برای فیلم "مصلحت" ▪️به‌نام مصلحت__به‌کام جماعت 🔻ساختن فیلمِ‌«مصلحت» نه جرأت می‌خواهد و نه‌جسارت، بلکه اندکی پدرسوختگی در چگونگیِ‌ روایتِ عدالت‌پیشه‌گی در دهه‌ی‌شصت می‌خواهد، فقط همین! فرای این‌که از فضای دهه‌ی‌شصت دراثر، چیزی غیراز چند پیراهن یقه‌خرگوشی، چند عدد عکس بنی‌صدر و چند پیکان‌ِنارنجی و یک اعتراض‌ِخیابانی بیشتر در دست نیست، ولی فیلم‌ساز دارد نان انتخاب بازیگر را می‌خورد! با آن‌که چیز زیادی از پیشینه‌ی کاراکترها، غیر از چند دیالوگ نمی‌بینیم، ولی حس‌و‌حالی که در فیلم ایجاد کرده‌اند مخاطب را پای فیلم نگه می‌دارد و یک فیلم‌ساز چه می‌خواهد بیش ازاین؟ رضایت مخاطب! اما مشکل من با روایتِ فریادِ عدالت دراثر است، که‌چرا در دهه‌ی‌شصت روایت می‌شود؟ بخاطر التهاب؟ یا ترس‌واحتیاط فیلم‌ساز؟ فیلم‌ساز به خوبی می‌دانست که اگر فیلم در دهه‌ی ۸۰یا۹۰ روایت می‌شد، فرمی شعارگونه تمام‌ِ پیکیره‌ی محتوا را در برمی‌گرفت و می‌شد چیزی مثل «خروج»! 🔻مردم، مصداق‌ِ خارجی دهه‌ی‌شصت را قیاس می‌کنند با جهان‌داستان؟ خنده‌دار نیست؟ چند مصداق متفاوت می‌توان از این روایت‌عدالت‌زده به فیلم‌ساز نشان داد؟ یقینا بسیار... فریادِ عدالت باید در جهان‌ِ داستان‌ِ فیلم تبیین و روایت شود، نه با همذات‌پنداری مخاطب و تطبیق با شخصیت‌های امروزی! اگر این‌گونه باشد چرا دیگر فیلم‌ می‌سازیم؟ کارگردان حتی به‌خود زحمت نداده چند نمای باز و واضح از دهه‌ی‌ شصت نشان‌مان بدهد، چطور انتظار دارد پای چنین اثری بایستیم و حمایت کنیم؟! 🔻متاسفانه فیلم‌‌ساز، مخاطب را محرم داستان خود نمی‌داند و فقط می‌خواهد آنچه را که خود از عدالت درک کرده به خورد مخاطب بدهد و این خلاف فیلمسازی حرفه‌ای می‌باشد. سکانس آخر را دیده‌اید؟ خانم آریا می‌بخشد! برای چه؟ «خیال می‌کرده تمام این‌ها صحنه‌سازی است و دستِ‌ خودشان و تا چوب‌دار را نمی‌‌دید باور نمی‌کرد!! چقدر این دیالوگ کارگردان‌زده و سفارشی است! سنجش عدالت نیز می‌شود میزان باور مردم!!! چقدر جالب !!! کدام‌مصلحت؟ کدام‌مردم؟ و هزاران سوال دیگر که در فیلم به‌آنها جواب داده نشد. مصلحت فیلمی عدالت‌زده و پرگویی‌ست که فقط ادعا می‌کند و فریاد می‌کشد. ✍ امیرحسن‌ اوصالی ‌‌‌┄┅─═◈═─┅┄⁣𑁍┄┅─═◈═─ @paragraph_osali