eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🔻 سعی کنید سکوت شما بیشتر از حرف زدن باشد. هر حرفی که می خواهید بزنید، فکر کنید که آیا ضرورت دارد یا نه؟ بی دلیل حرف نزنید که خیلی از صحبت های ما به گناه و دروغ و... ختم می شود. 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ............................... @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دفاع؛ مقدس است 🎙 💥 دفاع در برابر تجاوز بوده و این دفاع مقدس بوده چون عزیزترین افرادشون رو خودشون وجودشون زندگیشون عزیزترین چیزایی ڪه تو زندگی هر آدمی هست هدیه ڪردن فقط هم به این دلیل بوده ڪه اسلام بوده.... ✨ دفاع مقدسه دفاع از اسلامه ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 📚 شهدا ❤️ ❤️ 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 ￿ خانم محمدے❓❓❓❓ سرمو برگردوندم ازم فاصلہ داشت  دویید طرفم نفس راحتے کشید.سرشو انداخت پاییـݧ و گفت سلام خانم محمدے صبتوݧ بخیر موقعے ک باهام حرف میزد سرش  پاییـݧ بود اصـݧ فک نکنم تاحالا چهره ے منو دیده باشہ  پس چطورے اومده خواستگارے الله و اعلم _سلام صبح شما هم بخیر 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 ایـݧ و گفتم و برگشتم ک ب راهم ادامہ بدم صدام کرد ببخشید خانم محمدے صبر کنید میخواستم حرف ناتموم دیشب و تموم کنم راستش...من... انقد لفتش داد کہ دوستش از راه رسید (آقای محسنی )پسر پر شرو شور دانشگاه رفیق صمیمیے سجادے بود اما هر چے سجادے آروم و سر بہ زیر بود محسنی شیطون و حاضر جواب اما در کل پسر خوبے بود رو کرد سمت مـݧ و گفت بہ بہ  خانم محمدے روزتون بخیر سجادے چشم غره اے براش رفت و از مـݧ عذر خواهے کرد و دست محسنے و گرفت و رفت خلاصہ ک تو دلم کلے ب سجادے بدو بیراه گفتم اوݧ از مراسم خواستگارے دیشب ک تشیف آورده بود واسہ بازدید از اتاق اینم از الان 〰❤️〰❤️〰❤️🌹🕊 داشتم زیر لب غر میزدم ک دوستم مریم اومد سمتم و گفت بہ بہ  عروس خانم چیه چرا باز دارے غر غر میکنے مث پیر زنها❓❓❓ اخمے بهش کردم گفتم علیک سلام  بیا بریم بابا کلاسموݧ دیر شد خندیدو گفت:اوه اوه اینطور ک معلومه دیشب  یه اتفاقاتی افتاده. یارو کچل بود❓زشت بود❓ نکنه چایے رو ریختی رو بنده خدا❓❓بگو مـݧ طاقت شنیدنشو دارم دستشو گرفتم وگفتم بیا کم حرف بزن تو حالا حالا ها احتیاج داری  ب ایـݧ فک.تازه اول جوونیتہ تو راه کلاس قضیہ دیشب و تعریف کردم اونم مث مـݧ جا خورد تو کلاس یه نگاه ب من میکرد یہ نگاه ب سجادے بعد میزد زیر خنده. نفهمیدم کلاس چطورے تموم شد کلا تو فکر دیشب و سجادے و....بودم خدا بگم چیکارت کنه مارو از درس و زندگے انداختے.... ◀️ ادامــــہ دارد..... بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @parastohae_ashegh313
🌱دهم ربیع سالروز ازدواج پیامبر صلی الله و حضرت خدیجه سلام الله علیها 🌸از بهر قیامتت براتی بفرست 🌸یک توشه برای روز آتی بفرست 🌸در شام عروسی نبی، جانانه 🌸از عمق وجودت صلواتی بفرست 🍃آسمان می خندد این اتفاق زیبا را و زمین کِل می کشد این پیوند آسمانی را.  چه طرب انگیز است مهتاب امشب! چه روح فزاست هلهله ممتد نخلستان های عرب!  چشم های ملائک، با لهجه ای بارانی شادباش می گویند این وصلت خوش آیند را.  🌹مقدس‌ترین پیوند هستی مبارکباد🌹 @parastohae_ashegh313
💙بنده خوب خدا💙 ساعت به وقت عاشقی باز شب جمعه و شب زیارتی آقا اباعبدالله (ع) (۳ مرتبه) 🦋"صلی الله علیک یا اباعبدالله(ع)"🦋 💙 💙 @parastohae_ashegh313
🌷 خاطرات همت: 🌿 چند بار می گرفت و نقشه ها را به دقت وارسی می کرد. یک وقت می دیدی همان جا روی نقشه ها خوابش برده. 🌿 می گفت: من کیلومتری می خوابم. واقعا همین طور بود. فقط وقتی راحت می خوابید که باماشین می رفتیم. 🌿 ، وقتی کار ضروری داشتند، رو دست نگهش می داشتند. تا رهاش می کردند، بی هوش می شد. این قدر بی خوابی کشیده بود. @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
{•♥️͜͡🕊•} 🕊 🌷 ناخن های دست و پایش توسط کومله کردستان کشیده شده بود، 😭 موهای سرش را تراشیده بودن💔و در روستا می چرخاندن، بدنش کبود بود، سرش شکسته بود، وقتی حریفش نشدند تا به خمینی کبیرتوهین کند درهفده سالگی زنده به گورش کردند!😭 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @parastohae_ashegh313
✍️ و ... حضرت دلبر خواست؛🦋 تا سیده بَطحا، عروسِ خانه‌ی طهٰ باشد !💚 ✦ عروسی که از دامانش، "کوثری" برای عالمیان حلول می‌کند، که تمام مسیر تاریخ را برای نیل به لحظه‌ی رستگاری‌اش، تدبیر خواهد نمود.🌱🌷🌱🌷🌱🌷🌱 💖در شرحِ عاشقانه هایشان، همین بس که محمّد "ص" فرمود:🦋 💞هیچ کس برای من خدیجه نمی‌شود💞! 🌟 ویژه سالروز ازدواج حضرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و حضرت خدیجه سلام‌الله‌علیها 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️ @parastohae_ashegh313 🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️🍃❤️
نماز اول وقت جمعی از دوستان شهید او مصداق اين کام نوراني پيامبــر اعظم بود که مي فرمايند: «خداوند وعده فرمــوده؛ مؤذن و فردي که وضو مي گيرد و در نماز جماعت مســجد شرکت مي کند، بدون حساب به بهشت ببرد.» ابراهيم در همان دوران با بيشتر بچه هاي مساجد محل رفيق شده بود. او از دوران جواني يک عبا براي خودش تهيه کرده بود و بيشــتر اوقات با عبا نماز مي خواند. . ٭٭٭ سال ۱۳۵۹ بود. برنامه بسيج تا نيمه شب ادامه يافت. دو ساعت مانده به اذان صبح کار بچه ها تمام شد. ابراهيم بچه ها را جمع کرد. از خاطرات كردستان تعريف مي کرد. خاطراتش هم جالب بود هم خنده دار. بچه هــا را تــا اذان بيدار نگه داشــت. بچه ها بعد از نمــاز جماعت صبح به خانه هايشان رفتند. . .🌸🌸🌸🌸 ابراهيم به مسئول بسيج گفت: اگر اين بچه ها، همان ساعت مي رفتند معلوم نبود براي نماز بيدار مي شدند يا نه، شما يا کار بسيج را زود تمام کنيد يا بچه ها را تا اذان صبح نگهداريدكه نمازشان قضا نشود. ٭٭٭ . ابراهيم روزها بسيار انسان شوخ و بذله گويي بود. خيلي هم عوامانه صحبت مي کرد. اما شب ها معمولاً قبل از سحر بيدار بود و مشغول نماز شب مي شد. تاش هم مي کــرد اين کار مخفيانه صورت بگيرد. ابراهيم هر چه به اين اواخر نزديک مي شد. بيداري سحرهايش طولاني تر بود. گويي مي دانست در احاديث نشانه شيعه بودن را بيداري سحر و نماز شب معرفي کرده است🕊 @parastohae_ashegh313
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 ♡| |♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ براے درمان بہ انگلیس اعزام شد! خون لازم داشت؛ گفت خونِ غیرمسلمان نزنید توجہ نڪردند و هرچہ زدند، بدنش نپذیرفت! خون یڪ مسلمان جواب داد پزشڪش ڪہ دڪتر ڪلیز نام داشت، بواسطه‌ے آن مسلمان شد و گفت: یڪ معجزہ است! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ............................... کانال ما ⬇ 🔷 @parastohae_ashegh313🔷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 🌹 از سخنان یك زندانی درباره تا تاثیر پیڪر 🌺 از راویان دفاع مقدس به دستاوردهای دفاع مقدس اشاره و بر ضرورت نشر خاطرات شهدا تاڪید ڪرد. 🎙 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ داستان شهدایی ❤ ￿ بعد دانشگاه منتظر  بودم ڪ سجادے بیاد و حرفشو تموم کنه اما نیومد... پکرو بی حوصلہ رفتم خونہ تارسیدم ماماݧ صدام کرد... اسماااااا❓❓❓❓ سلام جانم ماما❓ سلام دخترم خستہ نباشے سلامت باشے ایـݧ و گفتم رفتم طرف اتاقم ماماݧ دستم و گرفٺ و گفت: کجا❓❓❓چرا لب و لوچت آویزونہ❓ هیچے خستم آهاݧ اسماء جاݧ مادر سجادے زنگ برگشتم سمتش و گفتم خب❓خب❓ مامان با تعجب گفت:چیہ❓چرا انقد هولے کلے خجالت کشیدم و سرمو انداختم پاییـݧ اخہ ماماݧ ک خبر نداشت از حرف ناتموم سجادے... گفت ڪ پسرش خیلے اصرار داره دوباره باهم حرف بزنید مظلومانہ داشتم نگاهش میکردم گفت اونطورے نگاه نکـݧ گفتم ک باید با پدرش حرف بزنم إ ماماݧ پس نظر من چے❓❓❓❓ خوب نظرتو رو با هموݧ خب اولے ک گفتے فهمیدم دیگہ خندیدم و گونشو بوسیدم وگفتم میشہ قرار بعدیموݧ بیروݧ از خونہ باشه❓❓❓❓ چپ چپ نگاهم کرد و گفت: خوبہ والاجوون هاے الاݧ دیگہ حیا و خجالت نمیدونـݧ چیہ ما تا اسم خواستگارو جلوموݧ میوردن نمیدونستیم کجا قایم بشیم دیگہ چیزے نگفتم ورفتم تو اتاق شب ک بابا اومد ماماݧ باهاش حرف زد ماماݧ اومد اتاقم چهرش ناراحت بودو گفت اسماء بابات اصـݧ راضے ب قرار دوباره نیست گفت خوشم نیومده ازشوݧ... از جام بلند شدم و گفتم چے❓چرااااااا❓ ماماݧ چشماش و گرد کرد و با تعجب گفت❓ شوخے کردم دختر چہ خبرتہ تازه ب خودم اومد لپام قرمز شده بود.... ماماݧ خندید ورفت بہ مادر سجادے خبر بده مث ایـݧ ڪ سجادے هم نظرش رو بیرون از خونہ بود خلاصہ قرارموݧ شد پنج شنبہ کلے ب ماماݧ غر زدم  ک پنجشنبہ مـݧ باید برم بهشت زهرا ... اما ماماݧ گفت اونا گفتـݧ و نتونستہ چیزے بگہ... خلاصہ ک کلے غر زدم و تو دلم ب سجادے بدو بیراه گفتم..... دیگہ تا اخر هفتہ  تو دانشگاه سجادے دورو ورم نیومد فقط چهارشنبہ ک قصد داشتم بعد دانشگاه برم بهشت زهرا بهم گفت اگہ میشہ نرم ... ایـݧ از کجا میدونست خدا میدونہ هرچے ک میگذشت کنجکاو تر میشدم بالاخره پنج شنبہ از راه رسید.. بامــــاهمـــراه باشــید🌹 @parastohae_ashegh313
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ ⭐ 🌈 از شما مے خواهم بہ جان امـام زمانمان مهدی موعود" عجل اله تعالی فرجه" پشت ولایت را خالے نڪنید. گوش بہ حرف رهبر انقلاب و دنبالہ رو ایشان.... 💎هرچه امر مے ڪند بے چون و چرا بپذیرید ڪه به ولله سعادت تـان در همین است. امـام عزیزمـان فرمودند: " پشتیبان ولایت فقیه باشید تا بہ مملڪت شما آسیب نرسد. 🍀این را بدانید اگـر مے خواهید... چشمتـان جمـال مبـارڪ (عج ) را ملاقات ڪند اگـر مے خواهید.... معنـا دار بـاشد... 🔮اگـر مے ‌خواهید اعمـالتـان قبول بـاشد وفرداے قیامت مقابل بے بے دو عـالم سرتـان افراشته بـاشد. 💓 پشتیبان ولی امر مسلمین.... حضرت آیت الله باشید ڪه او نورے است از انوار رسول الله صل الله علیه وآله ڪه بر حق او ولے وصاحب مـاست. ...شهید احمد عطایے...🔹 @parastohae_ashegh313 ▬▬▬●
ــــــــــــــــــــــــ رفقــــاے همیشــہ همراه💚🍃 ممنون بابت حضور گرم و پرمهرتون🍃🌱 🌷 🦋 🦋🌱🦋 😇 ⚡ یاعلـــــــــی✋ 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❁✨✧✨❁✨ ✨✧✨❁✨ ✧ ✨❁✨ ✨❁✨ ❁✨ ✨ 🤲🏻 ❁ خداوندا! اين تو هستي ڪه قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولايت قرار دادي؛ ❁ خدايا! تو خود مي داني ڪه همواره آماده بوده ام آن چه را ڪه تو خود به من دادي در راه عشقي كه به راهت دارم نثار كنم. اگر جز اين نبودم آن هم خواست تو بود ❁ پروردگارا رفتن در دست توست، من نمي دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي دانم ڪه از تو بايد بخواهم مرا در رڪاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم خورده دينت بجنگم تا به فيض شهادت برسم. ❁ خداوندا ولي امرت حضرت آيت الله را تا حضرت (عج)، زنده، پاينده و موفق بدار. 📜علي صياد شيرازي، 19 دي ماه 1371 – 15 رجب 1413 🌹 ✧صبح و عاقبتتون شهدایے✧🌹 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅ @parastohae_ashegh313 ┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
نماز اول وقت جمعی از دوستان شهید او به خواندن دعاهاي كميل و ندبه وتوســل مقيد بود. دعاها و زيارت هاي هر روز را بعد از نماز صبح مي خواند. هر روز يا زيارت عاشورا يا سام آخر آن را مي خواند. . 🌸🌸🌸🌸 هميشــه آيه وجعلنــا را زمزمه مي كرد. يكبار گفتم: آقا ابــرام اين آيه براي محافظت در مقابل دشمن است، اينجا كه دشمن نيست! ابراهيم نگاه معني داري كرد وگفت: دشــمني بزرگتر از شيطان هم وجود دارد!؟ ٭٭٭ يكبار حرف از نوجوان ها واهميت به نماز بود. ابراهيم گفت: زماني كه پدرم از دنيا رفت خيلي ناراحت بودم. شب اول، بعد از رفتن مهمانان به حالت قهر از خدا نماز نخواندم و خوابيدم. به محض اينكه خوابم ُبرد، در عالم رويا پدرم را ديدم! @parastohae_ashegh313