🌹خیلی به بحث #حجاب اهمیت میداد. وقتی چهارشنبه ها از حوزه بیرون میزدیم تا برویم خانه ، مصطفی سرش را پایین مینداخت و اخم هایش را در هم میڪرد....
میپرسیدم :چی شده باز؟
با دلخوری میگفت:
💔 این همه شهید ندادیم ڪه ناموس مملڪت با این سر و وضع بیرون بیاد...❗️
#شهید_مصطفی_صدرزاده
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
خيلى از كارهایش درست بود و
به هر جا كه اشاره میکرد
اگر مشکلی بود درست مى شد.
علتش اين بود كه خيلى
روی نمازش تأكيد داشت
وهميشه اول وقت به جا می آورد.
#شهـــیدعليرضاتوسلى
(بنیانگذارلشکرفاطمیون )
#نماز_اول_وقت
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
2.mp3
8.56M
#کتاب_صوتی 🎧
📘 من_محمدعلی_رجایی
"زندگینامه داستانی
#شهیدمحمدعلیرجایی"
فصل 2⃣
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
═══════•●❥🌷☫🕊•══
فصل1 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/28537
🏴#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
▪️باید حماسه ای دگر از نو به پا کنیم
بیرق، علم، بساط عزا را بنا کنیم...
▪️باید مثال روز حسین، هفتم صفر
روز حسن، عزای دگر دست و پا کنیم...
#هفتم_صفر سالروز شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبى علیه السلام ، را تسلیت عرض میکنیم.
💔 اى کریم اهل بیت علیهم السلام ، قلب اندوهگینمان در عزاى تو، دیدار و شفاعتت را در قیامت مى طلبد تا طعم بخشندگى تو را دریابیم.
#امام_حسن
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
بسم الله الرحمن الرحیم
#هر_روز_با_قرآن
📖 صفحه 120
شرکت در ختم قرآن برای فرج
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
4_5807852444931067877.mp3
11.89M
▪️" صباحاً و مساءً "
بشنویم مصیبتی را که او هر صبح و شام میبیند و خون میگرید!
🎵 روایت بیست و ششم:
مجلس یزید (شخصیت شناسی)
#صباحا_و_مساء
اللهمعجللولیکالفرج
صلیاللهعلیکیااباعبدالله
✧════•❁🌹❁•════✧
✅ بیست و ششمین روز #چله_نماز_شب و #چله_زیارت_عاشورا
@parastohae_ashegh313
#زیارتنامه_شهدا🌹
✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨
#شهیدسیداسداللهلاجوردی
🌷شادیروحمطهرشهدا_#صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفرَجَهُمْ
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🔹دستخط رهبر معظم انقلاب بر لوح مراسم بزرگداشت شهید مصطفی صدرزاده
✍ سلام و رحمت خدا بر شهید عزیز مصطفی صدرزاده و بر همه شهیدان با اخلاص راه حق
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبروی دوعالم آبرو داری کن..♥️
یااباعبدالله 💔🍃
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان دهم ؛ حکایت محسن در #محرم...
💢برای #امام_حسین فقط باید سر داد!
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
#اللهمعجللولیکالفرج
─═༅✦🌷✦༅═─
داستان 9 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/28547
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درمحضرشهدا
#شهیدسیداکبرصادقی (عمو صادقی)
♦️فرمانده گردان امام سجاد ( علیه السلام)
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
💔مادرانه های کرببلا را یادت هست؟
🥀مادری بالای قتلگاه جداشدن سر فرزندش را می دید و ناله میزد حسینم، عزیزم، پاره جگرم....
🕊چه زیبا شهدا با خدای خود پیمان بسته اند که لحظه لحظه روزمرگی شان روضه مجسم کرببلا شده است.
❤️🩹مادری بر بالین فرزند رشیدش، اظهار دلتنگی می کند اما به وسعت غم سینه حضرت زهرا (سلامالله) وحضرت زینب (سلامالله) شرمنده ی بی قراری دنیوی می شود و در سکوت غم نبودت را گره بر مصائب آقا میزند و در خلوت، عشق مادری را فریاد می زند....
#شهید_منوچهر_رستمی
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
°•🌸🌿
-میگفت..
📌خواهرانعزيز،مانندزينبزندگیكنيد،حجاب
شماازخونسرخمنمهمتراست،
شمشيریاستوبهچشممنافقانميخورد..
#شهید_گمنام
#حجاب
#اللهمعجللولیکالفرج
═✧❁🕊یازهرا❣❁✧┄
@parastohae_ashegh313
💠 روحانی مبارز شهید سید علی اندرزگو
🌹سالروز شهادت:دو شهریور ۱۳۵۷
مزار مطهر اين شهید در گلزار شهدا بهشتزهرا(س)، قطعه ۳۹، رديف ۷۲، شماره ۵۵ قرار دارد
#شهید_سید_علی_اندرزگو
#سید_علی_اندرزگو
#اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
3.mp3
6.64M
#کتاب_صوتی 🎧
📘 من_محمدعلی_رجایی
"زندگینامه داستانی
#شهیدمحمدعلیرجایی"
فصل 3⃣
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
═══════•●❥🌷☫🕊•══
فصل 2 👇🏻
https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/28556
#قسمت322
گفت: «یه ساک پر از سوغات خوشگل و دیدنی.» بااشتیاق پرسیدند: «پس کو؟» گفت: «توی فرودگاهِ مسکو، جا موند.» دید که همه پکر شدیم و اخم کردیم، با ادبیات خاص خودش گفت: «هدیه شما، یه سَفره به یادموندنیه». و چون عروســی دختر ایران در پیش بود. گفت: «بعد از عروســی ســاک هاتون رو ببندید.» این نگفتن ها و در هول و ولا گذاشــتن ها، شــگرد حســین بود که آدم را تشــنه می کرد. زهرا گفت: «بابا می بردمون چین.» و سارا کودکانه جواب داد: «شایدم مالزی یابه یه کشور اسلامی که بشه خرید کنیم.» و من که می دانســتم هیچ کدام از این گزینه ها، به مخیلۀ حســین خطور نکرده سکوت می کردم تا بچه ها با حدس های خود، سرگرم شوند. موعــد عقــد دختــر ایــران رســید. همه برای مراســم به دفترخانــه رفتیم. ایران که همچنان چشــم به آســمان دوخته بود توی خانه ماند و دل من پیش او. توی دفترخانه چند بار به جای ایران اشک شادی ریختم وقتی به خانه برگشتم، دستان سردش را میان دستانم گره زدم و برایش گفتم که دختر او عروس شده و گفتم که جای او چقدرخالی بود و گفتم و داشتم می گفتم که دیدم اشک میان چشمانش حلقه زد و از گوشه چشم روی گونه، غلتید. خواب می دیدیم یا بیدار بودم. درســت می دیدم. ایران پس از شــش ســال ســکوت، برای اولین بــار پاســخ درددل هــای مــرا بــا اشــکش داد. فریاد شــادی، اتــاق را پر کرد. همه گریه کنان در آغوش هم افتادیم. اشک دیرهنگام ایران، نشانۀ جوششی درونی بود که امید به خوب شدنش را در ما زنده کرد. با حسین شتابان رفتیم پیش پزشــک معالــج ایــران و خبــر اشــک ناگهانــی اش را دادیــم. دکتــر برخلاف ما چندان متعجّب و شگفت زده نشد و آب سردی بر امید ما ریخت و گفت:«این پاسخ مادرانه یه مورد استثناء بوده، بعیده که دوباره تکرار بشه.» تشخیص دکتر درست از آب درآمد. بعد از آن هرچه با ایران صحبت کردیم.
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313
#قسمت321
و کم کم اون قدر با بابات رفیق شد که هیچ کاری رو بدون اجازۀ بابات انجام نمی ده، بابات از این بچه ها زیاد داره که چشم به راهشن.» سعۀ صدر و تحمل بالای حسین، برای زهرا، ناآشنا نبود. عاشق پدرش بود. از این جهت انتظارش در شرایط رفتن به خانۀ جدید از او بیشتر بود. چند شب بعد حسین، با یک دسته گل و جعبۀ شیرینی و هدیه برای زهرا، میهمانش شد. زهرا بوسیدش و گفت: «بابا، می دونی چرا وقتی مدرسه ازم می خواستن، نقاشی کنم، از شما می خواستم برام عکس فرشته بکشی؟!» حسین گفت: «نه دخترم.» زهرا جواب داد: «واسه اینکه شما خودِ خودِ فرشته اید.» حســین که شــادی بچه ها را می دید. بیشــتر هوای بچه های شــهدا را می کرد و می گفت: «پروانه، چون ما با شهدا بودیم و زندگی کردیم، حساب و کتابمون اون دنیا، نسبت به اونی که شهدا رو ندیده، سخت تره.» ســال بعد با یک تیم از دســت اندرکاران ســاخت باغ موزۀ دفاع مقدس اســتان همدان برای دیدن موزه های جنگ کشورهای دیگر و کسب تجربه، به روسیه، چین و کرۀ شمالی رفت. وقتی آمد، از تجربۀ کشورهای دیگر در ساخت موزه تحلیل جالبی کرد: «اونا در ابزار و تکنیک اســتفاده از هنر، خیلی خوب کار کردن. ولی از جهت محتوا و ارزش های انسانی، ما حرف برای گفتن بسیار داریم. دیدن ابزارها و روش های کشــورهای دیگــه، دیدمــون رو بازتــر می کنــه. مــا رفتیــم کــه این ابزارهــا و روش ها رو شناسایی کنیم.» بچه ها گفتند: «موزه که سوغاتی نمی شه، برای ما چی آوردی؟»
🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀
@parastohae_ashegh313