eitaa logo
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
1.9هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
38 فایل
•❤️|شـهیـد ســید مــرتـضـے آویـنــے: در عالمـ رازےاست کہ جز بـہ بهـای خــون فـــــاش نمـیشـود.💖 ایــنــجــا⇦ 『قـطـعـہ‌اےاز بـهشـ😍ــت』 『شـهـدای گمنـام』(زندگی به سبـ💚ــڪ شهـدا) 🌹°تخریب چی ڪانال ☜ @Khomool2 🌹°بیسیم چی ڪانال ☜ @Hasibaa2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹زیارتنامه_شهدا بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم ✨اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم✨ 🌷شادی روح جمیع شهدا صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فرَجَهُمْ اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از 🌹شهیدی که منافقین جلو چشم پدرش سر از بدنش جدا کردند…💔 🌹فرمانده لشکر شهیدی که پول نداشت و پای پیاده ۲۴ ساعت راه رفت تا به مهران رسید …🥀 ❤️‍🩹 شهدای ما اینگونه زندگی کردن😔 اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
🎦 به گزارش سرویس پژوهش خبرگزاری صدا وسیما: پس از اشغال خرمشهر و درهفته های ابتدایی حمله دشمن به خوزستان؛ شهر آبادان نیز در محاصره دشمن قرار گرفت. ⏺ حصر این شهر که حدود یک سال به درازا کشید؛ با دستور رهبر فقید انقلاب اسلامی (ره) که فرمودند "حصر آبادان باید شکسته شود"؛ طی عملیات ثامن الائمه شکسته شد و این شهر از حصر دشمن آزاد شد. *⃣ پس از پایان موفقت‌آمیز این عملیات پنج تن از فرماندهان رده بالای ارتش و سپاه جهت تقدیم گزارش به امام خمینی (ره) بوسیله یک فروند هواپیما "سی -۱۳۰" عازم تهران شدند که هواپیما به علتی نامشخص دچار سانحه می‌شود و علارغم تلاش خلبان در نشاندن هواپیما در محدوده منطقه سانحه؛ این هواپیما در زمینی ناهموار در محدوده کهریزک فرود می‌آید، اما پس از طی مسافتی، در نقطه‌ای متوقف و بال چپ هواپیما به زمین اصابت کرده آتش می‌گیرد و ۴۹ نفر سرنشین آن از جمله پنج تن از سرداران رشید اسلام به درجه رفیع نائل میایند.🥀 سالروز شهادت 🌷شهیدجهان آرا 🌷شهید فلاحی 🌷شهید نامجو 🌷شهید کلاهدوز 🌷شهید فکوریروز بزرگداشت فرماندهان گرامیباد. اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#زندگینامه #شهید_محمد_معماریان قسمت بیستم بدن محمد را آوردند. مادر از همان شب شهادت محمد كه دلش ل
قسمت بیست و یکم دو سال از شهادت محمد مي‌گذشت. مادر بر اثر سانحه‌اي دچار شكستگي پا شد و خانه‌نشين. ايام محرم بود، اما مادر نمي‌توانست مثل هر سال در كارهاي مسجد شريك باشد. روز هشتم محرم. مادر ديگر طاقت نياورد و به هر سختي بود راهي مسجد شد و همراه ديگران براي شام عزاداران، سبزي پاك كرد. فردا هم همين‌طور. شب عاشورا بود و مادر گوشة مسجد نشسته بود و همراه روضه‌خوان و مردم عزاداري مي‌كرد كه دلش شكست. رو كرد به حسين فاطمه (علیه‌السلام) و عرض كرد: يا امام حسين(علیه‌السلام)، اگر اين عزاداري من مورد قبول شماست لطفي كنيد تا اين پاي من خوب شود؛ تا فردا كه براي كار كردن مي‌آيم نخواهم از ديگران كمك بگيرم. آقا، اگر پايم خوب شود مي‌روم توي آشپزخانه و تمام ديگ‌هاي غذا را مي‌شويم. مادر آمد خانه و خوابيد. سحر كه بيدار شد، هنوز دردمند بود و خسته. نماز صبحش را خواند، رو كرد به كربلا و گفت: آقاجان، صبح آمد و پاي من هنوز خوب نشده... با آقا نجوا مي‌كرد كه دوباره خوابش برد. خوابي پربركت كه هم مادر را بهره‌مند كرد و هم حالا كه بيست سال از آن سحر مي‌گذرد، ديگران را. مادر خواب ديد كه در مسجد المهدي(عجل‌الله) است و. . . ادامه دارد... اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج ┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄ @parastohae_ashegh313
چقدر شـهدا شبیه یکدیگرند! وما همچنان در حسرت جاماندن از شهدا.. 🥀سمت راست: شهید دفاع مقدس🥀 🥀سمت چب: شهید مدافع حرم🥀 شادی روح همه شهدا صلوات...❣ @parastohae_ashegh313
🌹 : خدا تو را ڪمك ڪند ای امام زمان ! ما انتظار او را نمیڪشیم ، او انتظار ما را می ڪشد . وقتۍخودمان را درست و اصلاح ڪنیم بعد ساعاتی ظهور مۍڪند.💚 اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 گسترش مرزهای مقاومت؛ 💥معجزه دفاع مقدس 🎥 بیانات اخیر درباره یکی از معجزات که مرزهای ایران را گسترش داد. اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
ز قبل خــودم را بــرای ســؤالات احتمالــی از شــغل و تحصیــلات و درآمــد و اعتقادات و عالم سیاســت آماده کرده بودم. درســت مثل پرســش کنکور برای هر ســؤالی، پاســخی داشــتم. اما حاج آقا نه از مهر دخترش حرفی زد و نه از تحصیلات و شغل و درآمد من. فقط یک جمله گفت: «زهراخانم تا الآن پیش من از جانب خدا امانت بود. خیلی سعی کردم که به اون و بقیۀ بچه هام، نون حلال بدم و حروم توی زندگی ام نیاد. اگه قسمت بشه که با شما ازدواج کنه تنها درخواستم اینه که شما هم نون حلال بهش بدی. حاج آقا با طرح موضوع ورود مال حلال به زندگی، مطلبی رو از من خواســت که تو سایۀ اون، همۀ امور زندگی معنا می شد. تو همون اولین دیدار شیفته اش شدم و گفتم تلاش می کنم مثل شما نان حلال بهش بدم.» دیــدار امین آقــا و حســین، زمینــۀ توافــق نهایــی دو خانــواده را فراهم کرد و عقد شــدند. ازدواج مهــدی و زهــرا در یــک ســال، زندگی مــان را طراوتــی تــازه داد. دورمان شلوغ شد و عمه که حالا نوه هاش به خانۀ بخت رفته بودند، تا مدّتی میهمانمان بود. یــک روز داشــت بــرای نمــاز صبــح وضــو می گرفــت که افتاد و بــا ناله و فریادِ او حســین زودتر از ما بالای ســرش رفت. دید از بینی اش خون می آید. خواســت بغلــش کنــد کــه عمــه گفت: «حســین جان تکونم نده، کمرم شکســته.» باعجله اورژانس را خبر کردیم. پرســتاران بهش دســت که می زدند، ناله اش بالا رفت و مرتــب حســین را صــدا مــی زد. مأمــوران اورژانــس بلندش کردند و بی توجه به ناله و التماس او و نگاه نگران من و حســین، بردنش بیمارســتان. بیمارســتانی که اوضاع نابســامانی داشــت. هیچ کس، پاســخگو نبود. من و ایران به دنبال پتو و بالش و ملحفۀ تمیز بودیم که نبود و حســین رفت دنبال دکتر که او هم سر شیفت کاری اش نبود. حســین گفت: «مامان می برمت یه بیمارســتان درســت و حســابی.» پرونده اش را گرفت و به بیمارســتان بقیه الله الاعظم رفتیم. حســین جلســۀ مهمی با فرمانده کل ســپاه داشــت. باید می رفت ولی دلش پیش مادرش بود. به اصرار ما رفت و زود برگشت. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
وزنــه بــه پاهــای عمه بســتند، دردش چند برابر شــد. التمــاس می کرد که وزنه ها را برداریــم. مــن وزنه هــا را کــم می کــردم تــا فشــار به کمرش کمتر شــود. همین که پرســتارها می آمدند. وزنه ها را می گذاشــتم سرجایشــان. تا بالاخره تیم پزشــکی حســین را صــدا زدنــد و گفتنــد: «بایــد عملــش کنیــم امّا اگر بیهوشــی کامل بهش بدیم، برنمی گرده و چاره ای جز بیهوشی موضعی نیست.» حسین طبق معمول با پیشنهاد متخصصین، اعتراضی نداشت. ایران گفت: «پروانه تو خسته ای، برو خونه، حسین آقا هم که باید بره دارو و پلاتین بخره، من می مونم پیش عمه.» و با اینکه خودش حال و وضع خوبی نداشــت، پیش عمه ماند. همان روز پدرم از همدان آمد. پیرهن ســیاه به تن داشــت باوجود خندۀ نابهنگام، نتوانســتم عصبانیتــم را پنهــان کنــم. گفتــم: «آقــا چــرا لباس عزا پوشــیدی؟!» رفت و قبل از اینکه همه ببینندش، لباسش را عوض کرد. همه پشت اتاق عمل به انتظار نشستیم حتّی ایران که چند ماه پیش خودش آن عمل طولانی و سنگین را پشت سر گذاشته بود و چشممان به تابلویی بود کــه وضعیــت مریض هــا را در اتــاق عمــل، لحظه به لحظــه گــزارش می کــرد. پس از چند ساعت روی تابلو نوشت: «گوهرتاجِ شاه کوهی، پایان عمل جراحی.» امیــدوار شــدیم و دقایقــی دیگــر نوشــت: «درحــال ریــکاوری» امّــا هرچــه نگاه کردیــم. خبــری از بــه هــوش آمــدن عمه ندیدیم. همچنان نگران نشســته بودیم که دکتر خاتمی رئیس بیمارســتان، حســین را گوشــۀ راهرو دید و گفت: «آقای همدانی بریم اتاق من یه چای با هم بخوریم.» حسین رو کرد و به من و ایران، گفت: «مامان رفت.» فردا برای مراسم تدفین و فاتحه به همدان رفتیم. حسین قبری را که کنار قطعۀ شــهدا برای خودش خریده بود. به عمه داد. وقتی از ســر خاک برمی گشــتیم گفت: «از دار دنیا همین یه قبر رو داشتم، قسمت نبود که همسایۀ شهدا بشم.» 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313
سلام علیکم خدمت اعضای کانال این چند قسمت از خاطرا ت جا افتاده به پایان رسید ممنونم از صبوری شما انشالله فردا بقیه قسمتها میزارم. یا علی☝☝☝☝☝☝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 سخنان کمتر شنیده شدهٔ شهید دکتر بهشتی درباره عفاف و حجاب ⇦ اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️۷ مهر، ۱۳۵۹ دشمن بعثی به پالایشگاه آبادان حمله هوایی کرد، آتش نشانان منطقه برای مهار آتش به پالایشگاه رفتند که در حین عملیات خاموش کردن آتش، مجدداً هواپیماهای دشمن اقدام به بمباران پالایشگاه می کنند که منجر به شهادت تعداد زیادی از آتش نشانان می شود. 🚨 ۷مهر، روز آتش نشانی و ایمنی در ایران گرامی باد. 🌷 نام و یاد تمامی ، شهدای پلاسکو و همه درگذشتگان آتش‌نشان گرامی باد اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
da(13).mp3
4.53M
🎧 📕 دا ( قسمت13) اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج ┄┅═✦❁🌴❁✦═┅┄ قسمت 12👇🏻 https://eitaa.com/parastohae_ashegh313/29306
━⊰✨﷽✨⊱━ ‼️" عده ای نگذاشتند این مملکت لگد مال شود." 💢" این کشور؛ یک روز: در معرض سخت ترین و تلخ ترین تهاجم ها قرار گرفت، عده ای سینه سپر کردند، جلو دشمن را گرفتند و نگذاشتن آبرو، هستی، شرف و ناموس این مملکت لگد مال شود." () اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
پروردگارا! ♥️ رفتن در دست تو است؛ من نمي‌دانم چه موقع خواهم رفت ولي مي‌دانم كه از تو بايد بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهي و آن قدر با دشمنان قسم‌خورده‌ات بجنگم تا به فيض برسم. ❤️عاقبتتون‌شهدایی اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج ═━⊰⫸🌹🦋🌹⫷⊱━═ @parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 📖 صفحه 157 شرکت در ختم قرآن برای فرج @parastohae_ashegh313
┄┄┅═✧🌼﷽🌼✧═┄┄ ✨روز خود را با سلام به چهارده معصوم علیهم السلام منور و متبرک می کنیم.✨ 🌹به نیابت از " " 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺭﺳﻮﻝَ ﺍﻟﻠﻪ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺍﻣﯿﺮَﺍﻟﻤﺆﻣﻨﯿﻦ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏِ ﯾﺎ ﻓﺎﻃﻤﺔُ ﺍﻟﺰﻫﺮﺍﺀ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻤﺠﺘﺒﯽ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﯿﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﺳﯿﺪَ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍﺀ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﺍﻟﺤﺴﯿﻦِ ﺯﯾﻦَ ﺍﻟﻌﺎﺑﺪﯾﻦ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺒﺎﻗﺮ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺟﻌﻔﺮَ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﺼﺎﺩﻕ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﻮﺳﯽ ﺑﻦَ ﺟﻌﻔﺮٍ ﻥِ ﺍﻟﮑﺎﻇﻢُ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﻮﺳَﯽ ﺍﻟﺮﺿَﺎ ﺍﻟﻤُﺮﺗﻀﯽ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻣﺤﻤﺪَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﺠﻮﺍﺩ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﻋﻠﯽَّ ﺑﻦَ ﻣﺤﻤﺪٍ ﻥِ ﺍﻟﻬﺎﺩﯼ 🌷ﺍﻟﺴﻼ‌ﻡ ﻋﻠﯿﮏَ ﯾﺎ ﺣﺴﻦَ ﺑﻦَ ﻋﻠﯽٍ ﻥِ ﺍﻟﻌﺴﮑﺮﯼ 🌷السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان... ﻭ ﺭﺣﻤﺔ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﻪ ✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ وجود نبی مکرم اسلام(ﷺ)، بزرگترین مایه وحدت در همه ادوار اسلامی بوده است Iرهبر انقلابI 💚 با آمدنش تاریکی‌ها از بین رفت و مرزهای جهل و تعصب قومی درهم شکست. تهنیت باد میلاد آخرین سفیر الهی که تولدش نوید می‌دهد و نزدیک‌تر می‌کند آن وعدهٔ خدا را که ✨«یَمْلَأُ اللهُ به الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ‏ ظُلْماً وَ جَوْراً» اللهم‌عجل‌لولیک‌‌الفرج @parastohae_ashegh313
می گفت: «به خاطر یه سری محدودیت ها، تعدادی از شهدای افغانی و پاکستانی توی ایران دفن می شــن. شــاید اونا یکی دو تا فامیل توی ایران داشــته باشــن. باید شــما با اونا ارتباط داشــته باشــین، امّا می تونین کارتون رو از سرکشــی به خونوادۀ شهدای ایرانی شروع کنین. این یه کار اداری نیس. دولتی نیس، یه کار زینبیه.» بــه حرمــت نــام مبــارک حضرت زینب، کار سرکشــی را شــروع کــردم. وقتی پای درددل بازماندگان شــهدا می نشســتم، به ژرف اندیشــی حســین می رسیدم و به رسالت زینبی که او بر دوشم گذاشته بود. بیشــتر خانوادۀ شــهدا، نام حســین همدانی را از زبان شهیدشــان شنیده بودند. یکی شــان قبــل از شــهادت، تعریــف کــرده بود کــه: «کارم دیده با نی و هدایت آتــش بــود. دیــدگاه جایــی قــرار داشــت که اگر ســرم را دو بــار از یک نقطه بالا می آوردم تک تیراندازهای تکفیری با قناصه می زدند توی سرم. سردار همدانی وقتی به خط سرکشی می کرد، کنارمان می نشست. با آمدنش، بچه ها، روحیه می گرفتند. ترس را نمی شناخت. شجاع بود و خاکی. با ما غذا می خورد. توی همان خط مقدم که بیشــتر ســاختمان های مســکونی بود. یک روز دیدم که نهارش را تا نصف خورد و بقیۀ غذایش را که برنج ساده بود توی پلاستیک ریخت و با من خداحافظی کرد. کنجکاو شدم و با دوربین دیده با نی از بالای ساختمان تا جایی که رفت، نگاهش کردم. باید از جایی عبور می کرد که زیر دید و تیرِ قناصه زن ها بود. از آنجا هم رد شد و به جایی رسید که مرغی پا شکسته، نشسته بود. برنج را ریخت جلوی مرغ و از همان مسیر برگشت.» اینخ اطرهر او قتیه مسرش هیدا زز بانش وهرشت عریف کرد، تازه فهمیدم کهی ک سینه حرف ناگفته از حسین در تک تک رزمندگان جبهۀ مقاومت وجود دارد. محرم سال 49، حسین طبق سنّت دیرینه اش به هیئت ثارالله سپاه همدان رفت. من و بچه ها در تهران ماندیم. یکی از کسانی که در هیئت بود، چند قطعه عکس و فیلمی از حسین به ما نشان داد که لباس سیاه هیئت پوشیده و ظهر عاشورا برای مردم که بیشتر جوانان بودند، سخنرانی و مداحی می کند و مثل یک طفل یتیم و بی پناه، با صدای بلند گریه می کند و به پهنای صورتش اشک می ریزد. 🥀خاطرات همسر شهید سردار حسین همدانی🥀 @parastohae_ashegh313