#شهید_میرحسینی؛
قائم مقام لشکر ۴۱ ثارالله، به روایت سردار سلیمانی.
#حاج_قاسم
#شب_جمعه ؛ یادشهداباصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
اللهمعجللولیکالفرج
┄┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄┄
@parastohae_ashegh313
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شهیدعباسدانشگر #راستی_دردهایم_کو ؟ 132 به مقر که برمیگردم، باز پیامهای فاطمه را میبینم. -«تو
#شهیدعباسدانشگر
#راستی_دردهایم_کو ؟ 133
بچهها از دیروز در تکاپوی طرحریزی و اجرای یک عملیات بودند؛ روز و شب ندارند برای گرفتن خاکریزی که آن سوی روستای قراصی، در دست تکفیریهاست. تکفیریها اما دستمان را خواندهاند؛ به خاطر همین، زمان عملیات مدام تغییر میکند. سپیده که زد، رحیم و حسین رفتند نزدیک خط دشمن؛ برای عملیات شناسایی. فرمانده، نمیگذاشت که من جلو بروم. من و مهدی طهماسبی ماندیم. دو روزی بود که با حسین و سهراب آمده بودند به خط ما. سهراب هم از بچههای آرام اما کاربلدِ دانشگاه است.
چند هفتهای میشد که حسین را ندیده بودم؛ از وقتی که علیاصغرِ تازه به دنیا آمدهاش، سفرش را به تأخیر انداخت. دیروز صدایم را پشت بیسیم شنیده بود. دیدم کسی پشت بیسیم میگوید:«تَندِم»! سریع کُدش را شناختم. گفتم ابویاسین! شمایی؟ خودِ خودش بود. تمام خاطرات سقوطِ آزاد تندم آمد توی ذهنم.
رفتم به چهار ماه قبل؛ صبحِ سردِ اواسط بهمنماه سال قبل؛ جایی در حصارک کرج. لباس چتربازی پوشیده بودیم و قرار بود با بالگرد برویم به ارتفاع سه هزار متری. سقوط آزاد با سرعت 240 کیلومتر بر ساعت! بر خلاف بعضی از همراهان، دلهره نداشتم؛ با این که بار اولم بود که سقوط را تجربه میکردم. توی بالگرد میخندیدم و با بچهها که بعضیهاشان کُپ کرده بودند، شوخی میکردم. با یکی از اساتید هوابرد، چتر دونفرهای پوشیده بودیم و آماده رهایی بودیم. بیهراس پریدم. تجربه شگفتآوری بود. دیدن زمین از بالا، یعنی وسعت دید بیشتر. برای آن که بیشتر ببینیم، باید اوج بگیریم... بین زمین و آسمان سیر میکردیم. وسط سقوط، گوشیام را از جیبم درآوردم و شروع کردم به فیلم گرفتن!
بعد که پایمان به زمین رسید، بچهها میخندیدند که شوک ناشی از پرش، دست و دل و پای دیگران را میلرزاند، تو وسط معرکه فیلم میگیری؟ حسین که از حالم پرسید، گفتم فکر میکردم سختتر از این باشد، حالا اگر بگویند، تنها بپر، تنها هم میپرم. خاطرات همپروازی را در ذهنم مرور میکردم...
ادامه دارد
یادشهداباصلوات
اللهمعجللولیکالفرج
─┅─🍃🌺🍃─┅─
@parastohae_ashegh313
#شهیدعباسدانشگر
#راستی_دردهایم_کو ؟ 134
در منطقه که حسین را دیدم یک دل سیر بغلش کردم. خوابِ دو سال قبلش را برایم گفت. میگفت خواب دیده که حاجحمید او را با من به مأموریتی میفرستد؛ به جنگ. توی خواب حاجحمید به حسین سفارش کرده بود که مراقبت من باشد! خندیدیم به تعبیرش که حالا انگار واقع شده بود. حسین را که یک دل سیر دیدم، رفتم که به نیروهایم سر بزنم؛ در خانهام؛ خانهی کمیل. آدم گاهی به خانهای که فقط نامش از آنِ اوست تعلق خاطر پیدا میکند؛ و بالاتر از آن، به آدمهای خانه...
اعصاب آدمهای خانه خراب بود! تکفیریها میآمدند روی خاکریزشان و پرچم سفیدی دستشان میگرفتند و میدویدند. میخواستند روحیه نیروها را تضعیف کنند. فاصلهشان با ما زیاد بود و تیرهای بچههای خانه کمیل، نمیتوانست حال تکفیریها را بگیرد!
نیروهای عراقی و سوری، نمیتوانستند خشمشان را فروبخورند. به سمت آنها تیراندازی میکردند اما این به هدف نخوردنها و نرسیدنها، خشمشان را بیشتر میکرد. فرماندهان هرچه میگفتند این کارها، جنگ روانی است، تیراندازی نکنید، به خرجشان نمیرفت. دلم طاقت نداد. سخت بود برایم که دشمن جلوی چشممان جولان بدهد. پا پی شدم که یک قناصه در اختیارم بگذارند. آنقدر اصرار کردم که بالاخره راضی شدند. چفیهی عربی را بستم به پیشانیام. نشستم پشت خاکریز. صورتم را گذاشتم روی بدنه قناصه و از توی دوربین، خاکریز دشمن را تماشا کردم. جنبندهی پرچم به دست، هنوز روی خاکریز میدوید. آرام بودم. چشمهایم را دوختم به خاکریز دشمن. نفسم را در ریههایم زندانی کردم. چند نفر از نیروهای عراقی و سوری نشسته بودند دور و برم و نگاه میکردند.
دلم، فرمان شلیک را صادر کرد. ماشه را چکاندم. گلوله، فاصله ما و تکفیریها را زوزهکشان، به چشم بر هم زدنی طی کرد. پرچم سفید تکفیریها افتاد. نیروها جان تازهای گرفتند. تکبیر میگفتند و شادی میکردند. حالا کسی جرأت ندارد که سرش را از آن خاکریز بالاتر بیاورد. این سو و آن سو میشنیدم که یک تکتیرانداز به خط آمده! سرمان که خلوت میشد، با حسین قناصه را برمیداشتیم، میرفتیم برای تأدیب و کلکل میکردیم با تیربارچیِ تکفیریها! آفتاب، پشت سر ما بود؛ پشت خاکریز خودی.
ادامه دارد
یادشهداباصلوات
اللهمعجللولیکالفرج
─┅─🍃🌺🍃─┅─
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار شهید سلیمانی:
#شهید_همت سوار بر موتور -نه سوار بر بنز ضدگلوله- به صورت ناشناس به شهادت رسید و تا ساعتها کسی نمیدانست او همت است...
🌹سالروز شهادت محمدابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله(ﷺ)
#حاج_قاسم
#شب_جمعه؛ شادی روحشان صلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
❤️صلیاللهعلیکیااباعبدالله
@parastohae_ashegh313
🔸عاشق #امام_حسین (علیهالسلام) بود. تا اسمش را میشنید منقلب میشد و شور حسینی همیشه در وجودش شعلهور بود. طوری که خواهرش برگشت به او گفت که عاشق شدهای؟!
و او جواب داد:
❤️عشق فقط یک کلام... حسین علیه السلام!
شهیدمدافع_حرم
#محمد_رضا_دهقان_امیری
#شب_جمعه ؛ شب زیارت #امام_حسین
صلیاللهعلیکیااباعبدالله
الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
@parastohae_ashegh313
🗂 پنج داستان شنیدنی از دفاع مقدس
🏽 این #کتاب_گویا، روایت پنج داستان تأثیرگذار و شنیدنی از زندگی رزمندگان و ایثارگران دلیر دوران #دفاع_مقدس است:
❂خاک سبز
❂سپاس از حیات طیبهی نوجوان نجیب و زیبا
❂تیر و ترکش
❂در تنگنای خرابه
❂دلی از جنس آفتاب
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
D1737917T17208911(Web).mp3
13.03M
#کتاب_صوتی 🎧
📙خاک_سبز
فصل ❶
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهید_بهشتی :
🔘ما در زیر بار مشکلات و سختی ها،قد خم نمی کنیم..
#شهید_سید_محمدحسین_بهشتی
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@parastohae_ashegh313
#سیره_شهدا
🔹یک شب که همگی خواب بودند از رختخواب برخاستم تا یک لیوان آب بخورم، نور ضعیفی در آشپزخانه دیدم.
به سمت آشپزخانه رفتم.
حسین را دیدم که با صدای زیبایش زیارت عاشورا می خواند.
گفتم: مادر چرا چراغ را خاموش کرده ای؟
گفت: می خواستم شما بیدار نشوید.
✨زمزم های زیبای حسین هنوز در خانه به گوشم می رسد.
مدافع حرم
#شهید_حسین_جمالی
#شب_جمعه ؛ قرائت زیارت عاشورا به نیت فرج امام زمان عجل الله به نیابت از شهدا
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
─┅═ঊঈ✨🌹✨ঊঈ═┅─
@parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخرین شب جمعه ماه شعبان!
دلهایمان را متصل کنیم به حرم اربابمان بی کفن
نشد امشب هم حرمت باشم🥺💔
از راه دور سلام می دهیم به ارباب بی کفن❤️🩹
#کلیپ
#استادجلالیان
#کاریازگروهفرهنگیجهادیشهیدگمنام
https://eitaa.com/BeSabkeShohada
317-taha-ar-parhizgar.mp3
1.02M
317-taha-ta-1.mp3
5.99M
#صوت_تفسیر #صفحه_317 سوره مبارکه #طه
بخش اول
#سوره_20
#جزء_16
مفسر: استاد قرائتی
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
317-taha-ta-2.mp3
5.31M
#صوت_تفسیر #صفحه_317 سوره مبارکه #طه
بخش دوم
#سوره_20
#جزء_16
مفسر: استاد قرائتی
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#هر_روز_با_قرآن صفحه 317
✨تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه #شهدا برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ان شاءالله
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@parastohae_ashegh313
🦋 زیارتنامه شھدا 🦋
✨بـسماللهالࢪحمنالࢪحـیم✨
السَّلامُعَلَیکُمیَااَولِیاءَاللهِوَاَحِبّائَهُ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیَااَصفِیَآءَاللهِوَاَوِدّآئَهُ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصَارَدینِاللهِ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَرَسُولِاللهِ،
اَلسَلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَفاطِمَةَسَیِّدَةِ
نِسآءِالعالَمینَ،اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَ
اَبیمُحَمَّدٍالحَسَنِبنِعَلِیٍّالوَلِیِّالنّاصِحِ ،
اَلسَّلامُعَلَیکُمیااَنصارَاَبیعَبدِاللهِ ،
بِاَبیاَنتُموَاُمّیطِبتُم،وَطابَتِالاَرضُ
الَّتیفیهادُفِنتُم،وَفُزتُمفَوزًاعَظیمًا ،
فَیالَیتَنیکُنتُمَعَکُمفَاَفُوزَمَعَکُم.
مدافع حرم
#شهید_عبدالصالح_زارع
🌼شادیروحشھداصلوات
الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
@parastohae_ashegh313
#سبک_زندگی_شهدا
☢ خصوصیات اخلاقی شهید عبدالصالح زارع
🌼 شهید بسیار آرام وساده زیست وبا گذشت وشوخ طبع بودند
🔸 پر تلاش واهل خدمت کردن به دیگران بودند ایشان اهل پیاده رویی آن هم در شب کنار دریا بودند
🌼 شاد بودند واز زیر کارهای سخت وسنگین هیچ گاه در نمیرفتند وتمام توانش را برای خدمت صادقانه وبی منت بکار میبرد
🔸 به خانواده های شهدا علاقه ی خاصی داشت وهمیشه به آنها کمک میکرد عاشق شب عاشورا در فکه بودند .وهمیشه شب عاشورا خود رو به فکه میرساندند تا در خدمت شهدا وخانواده ی آنها باشد
❤️ عاشق #ولایت_فقیه و رهبر بودند.
#شهید_عبدالصالح_زارع
الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
@parastohae_ashegh313
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
#سفره_خانه_شهدا
این بار در شهر مقدس قم میزبان عموم عاشقان شهداست
در جستجوی گذشته ایم تا آینده ای روشن ترسیم نماییم
بی صبرانه منتظر انتقادات و پیشنهادات شما خوبان هستیم
https://eitaa.com/BeSabkeShohada
منتظر اخبار تکمیلی باشید
مکانی دنج برای واگویه های شهدایی
https://eitaa.com/BeSabkeShohada
هدایت شده از گذر عمر به سبک شهدا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شـهداۍ گـمـنـام ( زندگی به سبڪ شهدا )
#شهیدعباسدانشگر #راستی_دردهایم_کو ؟ 134 در منطقه که حسین را دیدم یک دل سیر بغلش کردم. خوابِ دو سا
#شهیدعباسدانشگر
#راستی_دردهایم_کو ؟ 135
آموزشهای تیراندازی که به خاطر درگیریها موقتا تعطیل شده بود، دوباره راه افتاده. نیروهای نبل و الزهراء و نیروهای عراقی با اشتیاق، نکات تیراندازی را گوش میدهند، عمل میکنند و یاد میگیرند. امروز رحیم هم با ما همراه شده. با بچههای عراقی روی ارتفاع، تمرین تیراندازی میکنیم. توپخانه سوریها کنارمان مستقر شده و خانطومان را میزند؛ چون احتمال میرود که دشمن بخواهد خانطومان را بگیرد.
نمیدانم چه شد که یکی از قبضههای توپ منفجر شد. انفجار آنقدر شدید بود که توجه همه را جلب کرد. قبضههای توپ توی یک مزرعه قرار داشتند و علفها و باقیماندهی کشت، تا ارتفاع نیمتر، زمین را پوشانده بود. آتش افتاد به جان علفهای خشک. از دور میدیدیم که کسانی دارند روی علفها خاک میریزند تا آتش را خاموش کنند.
به رحیم گفتم، بروم کمکشان؟ رو تُرُش کرد که لازم نکرده، خطرناک است! تا این را گفت، دوباره صدای انفجار مهیبی پیچید توی دشت و آنها که مشغول خاموش کردن آتش بودند، پا به فرار گذاشتند. باز به رحیم گفتم بروم پایین؟ رحیم گفت آنها فرار کردند، تو میخواهی بروی؟! گفتم آتش دارد پیشروی میکند، میرسد به مهمات و باز انفجار رخ میدهد؛ باید مهمات را از جلوی آتش بردارم. رحیم گفت اگر رفتی و یک قبضه توپ دیگر منفجر شد چه؟ آخر تو با این بدن لاغرت میخواهی بروی صندوق مهمات جابجا کنی؟ لازم نکرده!
به جبر نگهم داشت. حرفهایش هنوز تمام نشده بود که انفجار سوم هم رخ داد. رحیم نگاهم کرد که بفرما! کار خدا بود که آتش اندکاندک خاموش شد.
از میدان تیر که برمیگردیم، نگران سیبلهایی هستم که در منطقه بلاس ماندهاند؛ برای سیبلها از #بیت_المال هزینه شده. به رحیم میگویم کارمان که تمام شد، سیبلها را ببریم، اینجا از بین میروند. رحیم نگاهم کرد که یعنی حالا وسط این درگیریها آوردن سیبلها چه صیغهای است! من اما میخواستم آنچه را که تحویل گرفتهام، درست تحویل بدهم؛ #بیت_المال مسلمین، زیان را برنمیتابد...
ادامه دارد
یادشهداباصلوات
اللهمعجللولیکالفرج
─┅─🍃🌺🍃─┅─
@parastohae_ashegh313
{🧡🖇🌼}
🔸جمعه بود که خدمت آقای بهشتی رسیدیم.
یکی از دوستان گفت یکی از مقامات خارجی به تهران آمده و از شما تقاضای ملاقات دارد.
🌼آقای بهشتی گفتند : من برای روزهای جمعه برنامه دارم!باید به امورات خانواده بپردازم.
به بچه ها دیکته بگم و در درس هایشان کمک کنم.
در کارهای منزل هم کنار خانمم باشم.
#شهید_بهشتی | #خانواده | #جمعه
اللهمعجللولیکالفرج
@parastohae_ashegh313